•••
نوبتی هم که باشه، نوبت عیدی
نویسنده به اهالی ساحله!💸
•
🎈[۳٠ درصد تخفیف، ویژه ایام نوروز!] 🎈
با خرید سه کتاب، ارسال هم رایگانه!
•
تو وضعیت گرونی کتاب، این
#بهترین_فرصته! رفقات رو هم
خبر کن که خرید دستهجمعی
یه صفای دیگه داره! 🛍🤓
•
کلیک کن و تو هم به جمع
ساحلرمانیها بپیوند تا یه
نوروز متفاوت رو تجربه کنی!👐🏻🤩
SAHELEROMAN | ساحل رمان
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوهفتادوچهارم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
فصل بعد
همه منتظر عروس و داماد هستند، همهای که من هم بینشان میچرخم.
جشن را خانهٔ مادر عروس گرفتهایم و همسایه!
پیرها روی مبل و صندلیها نشستهاند و ماها هم وسط سالن کیف میکنیم!
میآیند و من میدوم سمت حیاط صدای کل و جیغ را کاری ندارم، دایی را سوده به دست وسط حیاط چنان بغل میکنم و میبوسم که خندۀ همه بلند میشود!
دست سوده را میدهد دستم و میگوید:
- یه امشب رو همهٔ حواست به عروس من باشه فقط!
- وای نمیآی داخل!
محکم سر بالا میدهد در جواب حرفم و محکمتر میگوید:
- بیام که نصف جمعیتتون حوصلۀ حجاب کردن نداره رو ببینم!
عروسم رو میخواستم که دیدمش، بعدش هم که چه خوب شد و چه خوب شد، عروس برای خودم شد اتفاق افتاده!
- زشته که!
- زشت اونه که نگاهم به صورتای آرایش کرده بیفته، حرف خدا زمین بمونه!
قشنگ امر خداست و چشم گفتن من!
چانهزنی بیفایده است.
میان شلوغ کاریها و لبخندها سوده با همه سلام و احوال میکند و روی مبل اختصاصیاش میشیند!
تا آخر آخر جشن انقدری خوش میگذرد که همه موقع رفتن دقیقا بگویند:
- خیلی خوش گذشت!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••🌙 ✒️...
جواد که رفت، همهٔ نگاهها رفت سمت مصطفی که خندان رفتن جواد را نگاه میکرد.
رو که برگرداند و دید هر سه نفر میخ او هستند، شانه بالا انداخت و گفت:
- این جواد خیلی حالیشه رو نمیکنه!
منم فکر میکنم رمضان هر سال مزهٔ خودشو داره؛ اگه امسال اثری تو زندگیمون و زندگی بقیه بذاریم باقی میمونه، اگر هم خراب کنیم دیگه میگذره و جبران نمیشه!
وحید راه میافتد و میگوید:
- غیر از اینکه غیر رمضان اوضاعمون خیطتره!
اگه این ماه یه کاری برای اوضاع و احوال به هم ریختمون نکنیم، بعدش به فنائیم!
- از خودم بدم میاد، آدم بلند پروازی نیستم، مثل جوجه مرغم، آب و دونه و لونه!
علیرضا گفت و ادامه داد:
- یه کم آدم باشیم حرمت مهمونی خدا نگه داریم، آدمتر میشیم برنامهریزی هم میکنیم.
وحید دست از جیب در میآورد و زمزمه میکند:
- ولی خیلی بدبختیه، یه همچین دری خدا باز کرده با کلی طرحهای تشویقی، بعد از اون بینصیب بیایم بیرون هیچ، یه کامیون گناه هم پشتش!
آرشام میپرسد:
- از ما هم قبول میکنه؟
مصطفی میخندد:
- خدا عاشق یه همچین آدمائیه!
اول هم به همین حسها نگاه میکنه!
یه آدمائین که همینجوری نماز و روزه رو میدن بره اصلاً هم به رضایت خدا کار ندارن! خدا هم کارشون نداره.
مثل آدمایی که زوری بیل دستشون میدن، شب که میشه بیل رو میندازه و میره.
اما تو آرشام خدا رو دوست داری که دلشوره داری میپسنده یا نه!
نگرانیت رو عشقه!
وحید دم میگیرد:
- مژده بده مژده بده یار پسندید مرا...
#حالا_راه | #سحر_یازدهم
@SAHELEROMAN
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|⏳|
گر سر برود، ز سر هوایت نرود
تأثیرِ طلسمِ چشمهایت نرود:)
••
SAHELEROMAN | #شعریجات
[ یه سلام خاص به تویی که خاصی و به
جمعِ خاصمون پا گذاشتی ❛ ᴗ ❛🍓 ]
•
پیوستن/join رو کلیک کن تا عضو بشی
و گممون نکنی!
•
اینجا هـستی و هــستیم تا: حالمون بهتر
شه و کلی بهمون خوش بگذره،با خوندن
رمانهای خوشمزه!🧁🍫
[و ویژه برنامههای نوروز و ماه مبارک!]
•
و البته یه سری آیتمهای دیگه که مطمئنم
دوسشون داری! قدمت رو چشمهامون!
•
نقشه راه رو سنجاق کردیم برات !=)🗺
#خوش_اومدی
◆ @SAHELEROMAN ◇
••
فکر کنم عکاسهامون به قدر کافی
استراحت کردن! بریم برای شروع
دوباره که دلمون تنگ شد🥲📸
#حالا_چلیک
••
موضوع: قلبت رو بتکون!🫀
(به آدمایی که خیلی وقته ازشون خبر نداری یا به هر دلیلی کدورتی بینتون وجود داره، پیام بده و براشون آرزوهای قشنگ کن! اسکرینشو براممون بفرست؛) )
#حالا_چلیک | #عصر_ششم
SAHELEROMAN | ساحل رمان
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوهفتادوپنجم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
بیشتر هم از اینکه تالار نبوده و همه زیادی راحت بودند و مجبور نبودند قیافه متکبرانه بگیرند و پشت میز بنشینند لذت بردهاند، از اینکه موسیقی هم نبوده تا تمام سیناپسهای عصبیشان بههم بریزد، از اینکه توانستند روی فرشها راحت بنشینند و گفتوگوهای همه جانبه داشته باشند، از اینکه همهچیز ساده بود و ساده و ساده!
و من مثل یک آدم متشخص کنار سوده جان میایستم و فقط اذیت میکنم و کم نمیآورم!
آخر شب که چند طایفهٔ ردیف اول مانده، دایی را صدا میزنیم و هول شده میآید تا عروسش را چادر بپوشاند و بروند!
در را میبندم و مقابلش میایستم:
- کجا انشاءالله؟
چشمغره میخواهد برود که با دیدن من لبخند میشود:
- چرا؟
- چی دایی جان!
- چرا یه امشب رو مثل آدم خوب قصهها زندگی نمیکنی؟
- یعنی اگه دختر مردم رو مفتی مفتی بدم ببری آدم خوب قصههام!؟
- آدم خوب امشبی!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••
اینم از روز [ششم]!😇
پ.ن۱:
بهتر و بدتر که نداشتیم؛ پس از بین همه قرعهکشی کردیم!
پ.ن۲:
تیم ساحل رمان بابت پیوندهایی که امروز برقرار شد، اشک شوق میریزه! :)🤍
#حالا_چلیک
••
ولی من میگم #حالا_پرش های این شبها از دست میرن اگه همراهش [ این چند خطِ شیرین ] رو سر نکشی!🍶🌱؛)
خوش بگذره!👐🏻^^
••
••🌙 ✒️...
افطار نزدیک است و دل مصطفی کمی ناآرام.
میداند در خانه آرشام و جواد خبری از سفره افطاری نیست!
آخرش پیام میدهد به جواد:
- افطاری؟!
به ثانیه جواب جواد میآید:
- یه بار مهدوی افطار گذاشت برای همهٔ بچهها در مدرسه.
سر سفره که بودیم یه نوایی پخش کرد که اسماالله بود!
اونو برای خودم میذارم، آب جوش هم که همهٔ خونهها داره، به جای خرما که توی خونهٔ ما نیست شکلات هست!
- اگه تنهایی بیا!
- تا کی قراره خونهٔ شما خونهٔ من باشه!
- رفاقت زمان و مکان نداره.
یک ساعت تا افطاره، خودت آرشام رو خبر کن من برم دنبال زولبیا بامیه!
- مصی یه آدمایی مثل من که معرفت حالیمون نیست و ریشمون به ریش دنیا بسته است این ماه حداقل رفاقت با خدا خیلی حال میده!
- انس شیرینیه!
به شیرینی زولبیا بامیه که حالا به این نتیجه رسیدم تو سر راهت بخری بیاری
- یه نیازه ها!
تازه امروز که گرسنه و تشنه شدم فهمیدم که دوری از خدا تلخه!
محبتش گرمی میبخشه!
- بیرون از آغوش خدا سرد و بیروحه!
- شدم مثل یه بچهای که حسابی بازیگوشی کرده، تازه دلش تنگ مادرش شده، یهو مادرشو میبینه میزنه زیر گریه میدوه سمتش، توقع نوازش و بوسه و بغل داره!
- با این تفاوت که خدا از دوری ما خوشحال نمیشه!
دوستان خدا هم دل نازکان و طاقت دوری کردن ندارن!
جواد دیگر پیامی نداد.
دلش از خودش گرفته بود و زمزمه کرد:
- دوستان خدا طاقت ندارند، دل نازکند!
#حالا_راه | #سحر_دوازدهم
@SAHELEROMAN
••
وقتی میگم آدم شما رو داشته باشه
دنیا بهش میخنده واسه همین چیزاست!
ما خواستیم برسه به 4k، شما رسوندید به 7k!🪄
آقا دمتون گرم!😌🤝
••
میخواستم قرعهکشی کنم، گفتم باز
تا شب وقت بدیم هرکی جا موند از
چالش، شرکت کنه!
بفرست برا دهتا از رفیقات و شات
بفرست برامون و به قید قرعه جایزه
ببر!🎁🤓