ساحل رمان
•• موضوع: قلبت رو بتکون!🫀 (به آدمایی که خیلی وقته ازشون خبر نداری یا به هر دلیلی کدورتی بینتون وجو
••
اینم از روز [ششم]!😇
پ.ن۱:
بهتر و بدتر که نداشتیم؛ پس از بین همه قرعهکشی کردیم!
پ.ن۲:
تیم ساحل رمان بابت پیوندهایی که امروز برقرار شد، اشک شوق میریزه! :)🤍
#حالا_چلیک
ساحل رمان
•• آدم میرسه به نقطهای که دیگه دلش با هیچ چیز و هیچ کس آروم نمیگیره. جز ...! :)🪐 #حالا_پرش | #شب
••
ولی من میگم #حالا_پرش های این شبها از دست میرن اگه همراهش [ این چند خطِ شیرین ] رو سر نکشی!🍶🌱؛)
خوش بگذره!👐🏻^^
••
••🌙 ✒️...
افطار نزدیک است و دل مصطفی کمی ناآرام.
میداند در خانه آرشام و جواد خبری از سفره افطاری نیست!
آخرش پیام میدهد به جواد:
- افطاری؟!
به ثانیه جواب جواد میآید:
- یه بار مهدوی افطار گذاشت برای همهٔ بچهها در مدرسه.
سر سفره که بودیم یه نوایی پخش کرد که اسماالله بود!
اونو برای خودم میذارم، آب جوش هم که همهٔ خونهها داره، به جای خرما که توی خونهٔ ما نیست شکلات هست!
- اگه تنهایی بیا!
- تا کی قراره خونهٔ شما خونهٔ من باشه!
- رفاقت زمان و مکان نداره.
یک ساعت تا افطاره، خودت آرشام رو خبر کن من برم دنبال زولبیا بامیه!
- مصی یه آدمایی مثل من که معرفت حالیمون نیست و ریشمون به ریش دنیا بسته است این ماه حداقل رفاقت با خدا خیلی حال میده!
- انس شیرینیه!
به شیرینی زولبیا بامیه که حالا به این نتیجه رسیدم تو سر راهت بخری بیاری
- یه نیازه ها!
تازه امروز که گرسنه و تشنه شدم فهمیدم که دوری از خدا تلخه!
محبتش گرمی میبخشه!
- بیرون از آغوش خدا سرد و بیروحه!
- شدم مثل یه بچهای که حسابی بازیگوشی کرده، تازه دلش تنگ مادرش شده، یهو مادرشو میبینه میزنه زیر گریه میدوه سمتش، توقع نوازش و بوسه و بغل داره!
- با این تفاوت که خدا از دوری ما خوشحال نمیشه!
دوستان خدا هم دل نازکان و طاقت دوری کردن ندارن!
جواد دیگر پیامی نداد.
دلش از خودش گرفته بود و زمزمه کرد:
- دوستان خدا طاقت ندارند، دل نازکند!
#حالا_راه | #سحر_دوازدهم
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
••• نوبتی هم که باشه، نوبت عیدی نویسنده به اهالی ساحله!💸 • 🎈[۳٠ درصد تخفیف، ویژه ایام نوروز!] 🎈
••
وقتی میگم آدم شما رو داشته باشه
دنیا بهش میخنده واسه همین چیزاست!
ما خواستیم برسه به 4k، شما رسوندید به 7k!🪄
آقا دمتون گرم!😌🤝
ساحل رمان
•• و اما #چالش امروز بازدید این بنر رو قراره باهم برسونیم به 4k!📱 برا ده نفر از مخاطبین وگروههاتون
••
میخواستم قرعهکشی کنم، گفتم باز
تا شب وقت بدیم هرکی جا موند از
چالش، شرکت کنه!
بفرست برا دهتا از رفیقات و شات
بفرست برامون و به قید قرعه جایزه
ببر!🎁🤓
[ آنچه در ساحل رمان میگذرد! ]
•
•
🌱| یه معرفی مختصر مفید از برنامه عیدانهمون
.
📷| با دوربین گوشی میوفتیم به جون دنیا و سوژههامون رو به رخ هم میکشیم و جایزه هم میبریم!
.
🫂| نصف شب باشه و دیالوگهایی که بین این دوتا رفیق رد و بدل میشن رو بخونی>>>>
.
🫀| حالم خوش نیست و یه نسیم ملایم میخوام برا بهبود زخمهای قلبم!
.
📖| میگن سرتو از توو گوشی دربیار و منی که نمیتونم تا ته ماجرای فرشته رو یه کله نرم!
.
🤍| یه کانال خفن پیدا کنم که تک تک پستهاش باب دلم باشه و همین!
••
اینا واقعیهها!
همین بغل، وقتی ما با آرامش داریم زندگیمون رو میکنیم، امثال من و تو . . . ❤️🩹
سهم تو چندتا "امّن یجیب" باشه؟
#ماه_رمضان | #غزه
ساحل رمان
•• موضوع: بگو کجای ایرانی؟🗺 #حالا_چلیک | #عصر_هفتم SAHELEROMAN | ساحل رمان
••
و [روز هفتم] هم گذشت.
خداقوت پهلوونا👐🏻
#حالا_چلیک
May 11
••🌙 ✒️...
مصطفی برای آرشام پیام زد:
- دیدم خدا مهمونیهاش دو سر داشت از سحر تا افطار.
گفتم ادای خدا رو در بیارم!
سحری اینجا بودید.
افطار هم باید اینجا باشید!
آرشام در جا جواب داد:
- ایول داری.
در به در بودم برای لقمهٔ افطاری که در خانهٔ ما نیست!
گفتم خستهتان نکنم!
- من که نمیفهمم اما شنیدم که خدا از ما که خسته نمیشه دلتنگ هم میشه، خوبانش هم از بودن با خدا خسته که نمیشند پر از لذت هم میشند!
- خوبه که تو با خدایی و خسته نمیشی!
من اگه بودم و اراذل! با تیپا بیرونشون میکردم!
- حالش را میبریم رفیق از طرف خدا!
تو دیگه اشتباه نکن که امثال ما چون از تنوع و تفریح و شادیها رد میشن که با خدا باشند!
اگه لذت شناخت خدا رو بچشیم، زیباییها و داراییهای دشمنای خدا رو دیگه نگاه هم نمیکنیم.
از خاک زیر پا کم ارزشتر میشه هر چی برای اهل دنیا ارزشه و لذت و هیجان!
شنیدن و گفتن از خدا میشه لذتی بهشتی با دوستای خدا!
وحشت تمام!
تاریکی روشن.
غم و درد پَر!
#حالا_راه | #سحر_سیزدهم
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
•• میخواستم قرعهکشی کنم، گفتم باز تا شب وقت بدیم هرکی جا موند از چالش، شرکت کنه! بفرست برا دهتا
••
اینم از قرعهکشیمون
رفتن که تا قسمت آخر "رمان بگذارید خودم باشم" رو توو کانال vipبخونن✌️🏻🥳
#چالش