••🌙 ✒️...
جواد نیمخیز شد و گفت:
- پاشید جمع کنید بریم یه دور بزنیم!
نالهٔ آرشام بلند شد! جواد کوتاه نیامد و مجبورشان کرد بزنند به دل کوچهها!
عمدا سمت خیابان نمیرفتند تا سر و صدای کمتری بشنوند و البته که مردم به خاطر افطار بیشتر در خانه بودند و خلوتیِ کوچههای سمت مصطفی تلنگری شد برایشان که جواد گفت:
- آرشی دقت کردی، این سمت شهر که وضعیت مالیشون مثل سمت ماها نیست خدا باورترند اونوقت میگن وضعیت اقتصادی چون بده مردم با خدا در افتادن!!!
آرشام شانه بالا انداخت و گفت:
نقل این حرفا نیست! طغیان میکنند. کیا؟ اونایی که فکر میکنن وضعشون عالیه و از خدا بینیازن!
مصطفی سعی میکرد که حرفی نزند و دوستانش را ناراحت نکند. اما خود جواد گفت:
- آدمی که خدا نداره، باید بهش گفت آدم حداقلی! دیگه بینهایت طلب هم نیست! به یه ماشین میلیاردی و یه خونه میلیاردیتر و همین خوشیها خفه میشه! دیگه میره سمت بد شدن!
مصطفی در دلش گذشت که خدا کنه بدیها انقدر نشه، فرصتها رو انقدر از دست نده که از چشم خدا بیفته! خدا کنه حداقلی که داره رو بکنه یه شروع برای صعود نه کمتر و کمتر بشه تا نبود بشه!
رسیدند مقابل مسجدی که رفت و آمد زیادی داشت! مصطفی پیشنهاد نداشت اما آرشام دلش میخواست برود کنار حوض وسط حیاط مسجد بنشیند و دستی در آبش فرو کند. جواد مطیع بود و همراه شد!
آرشام دوتا دستش را فرو کرد و نگاه انداخت و با خودش گفت: چه رمز و رموزی داره خدا
و خندید!
خندهٔ ناخودآگاهش چشم جواد و مصطفی را معطوف خودش کرد و خودش هم گفت:
- باورتون میشه که خدا انقدر راه باز کنه، من ببندم، دوباره راه باز کنه، من برگردم ده بار، صد باره تا بالاخره قبول کنم از این حال و احوال حداقلی در بیام، روزه بگیرم! هان جواد، تو چی مصطفی! الان منو باورت میشه که دلم مسجد دوست داره و حوضش رو، پارسال شبای رمضان میدونی کجا بودم، چهکار میکردم!
مصطفی دست زیر آب برد و پاشید سمت آرشام و بلند شد و سرعتی خودش را رساند در ورودی.
چند لحظه بعد گوشهٔ مسجد تکیه داده بودندو جوانی را رصد میکردند که داشت صحبت میکرد!
#حالا_راه | #سحر_هفدهم
@SAHELEROMAN
••🇮🇷
مدفون کنمت دشمن صهیونی با
آن خاک که بر گوشه ی پرچم افتاد.
SAHELEROMAN | #شعریجات
امشب البته عجیب مورد تاکید است، تو هم فقط فرج و سلامتی مولا رو نیت کن و از طرف شهدای غریب دیروز بهترین صدقه رو بده.
6104337338149907
خیریه زمزم کوثر ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••
تو دلبخواهِ همهای عزیزم... :)💛
#شب_قدر
SAHELEROMAN | ساحل رمان
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوهشتادوپنجم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
فصل بعد
من فکر میکردم دایی مثل همیشه که خانهٔ خواهرش را دوست دارد و میآید آمده است که دل خواهرش را شاد کند و در ضمن یادآور شود که امام رضا امر کرده دل بانوان را شاد کنید:
مادر، همسر و خواهر و دختر را و دایی به طمع ادامهٔ روایت که خدا در روز قیامت او را خوشحال میکند، هوای دل ماها را دارد!
بعد از همهٔ حرفها و بازگشتن آرامش به خانه، متوجه میشوم که نگاهها مثل همیشه نیست، نگاه دایی نه!
او بلد است خودش را خونسرد عالم نشان دهد، نگاه مادر و سوده، سوده شاد و مادر کمی نگران!
میخواهم مثل یک دختر فرهیخته برخورد کنم و کمی خودم را کمتر به تقلا بیندازم که دایی عزم رفتن میکند.
میروند و من میروم تا کمی کار آشپزخانه را از روی دوش مامان بردارم!
میان جابهجایی بشقابها و در فاصلهٔ بین میز و کمد مامان میگوید:
- فرشته متوجه شدی داییت برای چی اومده بود؟
سوال عجیبی است، عجیب جواب میدهم:
- محبت شما همه رو میاره اینجا!
البته دایی به خاطر دلمه اومده بود، کمی هم به خاطر شاد شدن دل شما!
چشمغره میرود و میداند که میدانم دارم هذیان نمیگویم، عین واقعیت را گفتم و میگوید:
- راستش، یعنی خب اومده بود ببینه که ما اجازه میدیم بیان برای خاستگاری یا نه؟
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••
انقدری که ادمین تکرنگ و آرامید
دست و دل بازن و همینجور هدیه
و جایزه میدن به ملت، ادمین ساحل نیست! 🥸
بعدا نگی چرا به من چیزی نرسید!🐢
••🌙 ✒️...
- حدود ۱۸۰ قدشه!
- نه ۱۷۵ ته تهش!
- لیسانس داره، بهش هم میخوره ۲۴ باشه دیگه داوود هم اسمش خوبه!
- داره ارشد میگیره، ۲۶ ساله، محمد اسمش!
مصطفی خندید به حدس و گمان این دو!
- آریا توکلیه، ۲۳ سالشه داره ارشد سینما میخونه!
اینام که دورشن نوجوونائین که چند ساله باهاشن!
جواد دستی کوبید به کمر مصطفی و گفت:
- اینجا که مسجد شما نیست!
مصطفی شانه بالا انداخت و گفت:
- از اهل خونه و خودم که فراری میشم و نیاز به تنهایی و یه کس و کار دیگه دارم راه میافتم توی همین کوچه پس کوچهها، تا برسم به خونهٔ خدا!
دیگه آوارگیمو توی هر مسجدی که روزیم بشه بازسازی میکنم میزنم بیرون!
این مسجد رو هم گاهی میام، آریا هم گاهی حالمو خوب میکنن!
سوال آریا حواسشان را برد سمت خودش.
- فرق نسخههای دینی با نسخههای دنیایی چیه؟
هرکس داشت جواب میداد، جواد و آرشام و مصطفی هم داشتند ذهنی تلاش میکردند جواب پیدا کنند که آریا توضیح کامل را داد:
_یکی از تفاوتای این دو تا نسخه برای درمان دردهای ما آدما اینه که اگه شما مثلأ آثار آنتیبیوتیک و آثاری رو که مصرف اون در بدن ما داره رو ندونید، صِرف مصرف، آنتیبیوتیک اثر خودش رو میذاره و کار خودش رو انجام میده.
آرشام خندید و زیر لب گفت:
_خوبه دارو ماروها نیازی به چند کلاس سواد و علم داشته باشی نداره.
دارو رو بخور، چه متخصص باشی، چه عامی، دارو کارکرد یکسانی داره. تازه شدیم گاو!
#حالا_راه | #سحر_هجدهم
@SAHELEROMAN
••
پرونده #حالا_چلیک رو دو روز پیش
بستیم! روزهای خوشی رو گذروندیم
باهاتون و چه استعدادهایی شناسایی
شدن!😎
خوشحال میشیم نظرتون رو درمورد
این چالش پانزده روزه بدونیم!👐🏻😇
@sahele_roman
••
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوهشتادوششم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
صاف میایستم تازه میبینم مامان کمی مضطرب است و این اضطرابش یعنی اینکه دوست دارد بیایند برای خاستگاری و از جواب من دلش در تابوتب است!
دلم از این حال مادر میگیرد و پیش خودم حس میکنم که چه دختر منفوری هستم؛ مادرم از طرف من احساس نگرانی دارد.
چرا نتوانستهایم طوری باهم باشیم که مایهٔ آرامش و امنیت خاطر هم باشیم؟
لبخندی میزنم و میگویم:
- شما دوست داری بیان؟
متعجب میشود تمام صورتش از سوال من و میپرسد:
- من؟
چه میدونم؟
زندگی خودته!
ظرفها تمام میشود و مینشینم مقابلش میگویم:
- زندگی من به شما رابطه داره دیگه.
دایی چی گفته؟
اگه شما صلاح میدونی بیان خب!
و بلند میشوم و پناه میبرم به اتاقم و تازه متوجه میشوم که دقیقا الانی که دلم میخواهد با کسی حرف بزنم رویم نمیشود و دقیقا آن کسها دایی هست و...
که خب بیشتر خجالت میکشم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
به تعداد کتابهایی که میخری، تخفیف بگیر😍
خرید ۱ کتاب: ۱۰ درصد تخفیف
خرید ۲ کتاب: ۲۰ درصد تخفیف
خرید ۳ کتاب: ۳۰ درصد تخفیف
خرید ۴ کتاب: ۴۰ درصد تخفیف
خرید ۵ کتاب : ۵۰ درصد تخفیف
تازهههه، همراه با خریدت شگفتانه هم بگیر!✌️
•°
اطلاع از موجودی و قیمت کتـب:
📪- @sefaresh_namaktab
سفارش از طریق:
📚|@ketab98_99
مهلت ثبت سفارش:
از میلاد امام حسن علیهالسلام تا عید فطر✨
•°
بفرست برای رفیقت که اونم کتاب مورد علاقهش رو بگیره🥸
#تخفیف_ویژه
#ماه_رمضان
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2615869456C65e7ea9c67
👆👆👆👆👆👆👆👆
••🌙 ✒️...
مصطفی لب گزید و سرش را پایین انداخت تا خندهاش معلوم نشود اما جواد با آرنج کوبید به پای آرشام و گفت:
_ خیلیاشم دخلتو میاره، بدون غصه میمیری آقای گاو
آریا داشت میگفت:
_ اما نسخههای دینی اینجور نیستن.
که آرشام گفت:
_هر چی لذت داره از نظر دین حرومه!
جواد نگذاشت آرشام ادامه دهد و گفت:
_کسی گفته شما لالی؟
آرشام خندهاش را رها کرد و گفت:
_ نه به جان تو ، باشه بابا آقا مهدوی اثبات کرد که دین میگه هر چی لذتش کمه، کوتاه، ضرر میزنه، تموم میشه رو دین تبلیغ نمیکنه، میگه لذت ببر عالی. مواظب باشند گاو نباشی.
آریا حواسش کمی پرت این دو نفر شد، نگاهی کرد و ادامه داد:
_ نسخههای دین رو هرچی بیشتر بفهمیم، و داروهاش رو هرچی بیشتر بشناسیم، بیشتر اثر داره.
علم و فکر برا تأثیرگذاری رفتارهای دینی مخصوصا تو عبادت نقش بالایی داره.
_دین نمیخواد گاو باشی. اینو کسی نگفته بود!
_ارشام بقیه رو که گفتن من و تو رفتیم دنبالش!
_به جون جواد که برام عزیزتر از این مصطفایی مهمه بگن، ولی مهمه چطور بگن، کی بگه!
_ البته هر کس به قدر معرفتش، به قدر عقلش، دقتش، اثر کارهاشو میبینه.
رمضان میاد و میره و بالاخره ما هم، روزه میگیریم، قرآن و دعا میخونیم و...، اما اگه بدونیم روزه و رمضان، چجوری میخواد در ما اثر بذاره، میتونیم به پرثمر و پراثرتر بودن روزه تو روح و روانمون، کمک کنیم و استفادهٔ بیشتری از این ماه ببریم.
حتی اگه کار خاصی رو هم در اثر این آگاهیها انجام ندیم.
همینه که امام سجاد(ع) از خدا میخواد که:
" و ألهِمنَا مَعرِفَةَ فَضلِهِ؛ خدایا شناخت برتریهای رمضان را به ما الهام کن"
جواد کوبید رویپای مصطفی وگفت:
_ پاشو بریم که این آریاتون ما روشست و چلوند و پهن کرد.
#حالا_راه | #سحر_نوزدهم
@SAHELEROMAN
در جریان باشید
که رمان در خصوصی تموم شد.
عروسی آرشام و فرشته خوش گذشت جای شما خالی!😉
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
⭕️💯یکی از پر سروصداترین کنسرتهای جهان!💯⭕️
یعنی ممکنه هنوز اینو نشنیده باشی؟!😳
بابا تو دیگه خیلی از دنیا عقبی!!!!
•
•
جوری که مخاطباش تحت تاثیر قرار گرفتن>>>>>>>🥺💔
#منشور
SAHELEROMAN | ساحل رمان