eitaa logo
ساحل رمان
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
983 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت دویست‌وپنجم مهدوی با کمی مکث گفت: - لذت آوای قرآن رو هم تجربه کنید! با این حرف مهدوی که هیچ‌کس توقعش را نداشت کمی سکوت افتاد میانشان و وحید با صورتی فکور گفت: - بذاریم کنارمون آروم خدا هم برامون کلمات الهی‌شو زمزمه کنه و بخونه؟ کمی سکوتی بیشتر و جواد که ذهنش داشت تمام آن‌چه تا به حال را شنیده بود را زیر و رو می‌کرد اما قرآن را پیدا نمی‌کرد، هر پیش‌نهادی را گوش داده بود به هر زبانی، با هر لهجه‌ای اما... - تست خوبیه آقا! ما که تا الان همش ترانه‌های آدمایی که مثل خودمونن و هیچی هم به ما لطف نکردن و خدمات ندادن و پول هم ازمون گرفت و میلیاردر شدن رو گوش دادیم! یه چند ماه هم تست کنیم... آرشام برای خودش حرف می‌زد: - ببینیم صاحب زندگی بخشمون چی می‌گه! علی‌رضا رو به وحید گفت: - چی می‌گفتی وحید که جوونای اروپا و آمریکا قرآن می‌خونن مسلمون می‌شن و پنجاه شصت میلیون اروپایی مسلمون شدن و ما یه بار کامل حرف خالقمون رو نخوندیم! وحید دست گذاشت روی سر علیرضا و گفت: - خاک بر سرمون! - خیالتون راحت ما حریف نمی‌شیم الان موسیقی بر قرآن پیروزه! - علیرضا! - بابا مصطفی تازه تازه سرود می‌خونن مداحا برای اهل‌بیت با یه عالمه موسیقی! من اهل موسیقیم که می‌گم رقص آوره فقط با اسم اماما می‌خونن، یعنی ما که پیش نیومدیم، شماها که اینا رو می‌خونید و گوش می‌دید عقب‌نشینی کردید و آخوندا هم طرفداری می‌کنن که می‌خوان ما رو جذب کنن ما هم که خر نیستیم با این توجیه‌های مسخره! این یعنی کی پیروزه؟ . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
. حکمرانی مجازی؛ غربِ لیبرال کوتاه نمی آید 🔻دیوان عالی آمریکا با ادعای "نگرانی‌های امنیت ملی"، اعلام کرد اپلیکیشن "تیک تاک" از روز یکشنبه فیلتر، و استفاده از آن ممنوع خواهد شد. این پیامرسان فقط به شرط فروش سهام خود به یک شرکت آمریکایی می تواند به فعالیت خود ادامه دهد. 🔹حکم ممنوعیت در حالی ابلاغ شد که تیک‌تاک عنوان کرده بود این قانون، محافظت از آزادی بیان را نقض می کند. ۱۷۰ میلیون کاربر، یعنی نیمی از جمعیت آمریکا، از تیک تاک استفاده، و ده ها میلیون ها نفر از طریق آن کسب درآمد می کنند. 🔻اما با حکم صادره، نسخه آمریکایی این برنامه از فروشگاه‌های اپلیکیشن و خدمات میزبانی وب حذف خواهد شد. همچنین اگر کسی از تیک‌تاک استفاده کند، شرکتی که به او اینترنت فروخته، برای هر نفر ۵۰۰۰ دلار جریمه می‌شود. 🔹سختگیری بدون اغماض بر "تیک تاک" در حالی است که آمریکا، انحصار پیامرسان ها و اپلیکیشن هایی مثل اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب، ایکس (توییتر)، وایبر، واتساپ، ایمو، اسکایپ و... را در قبضه خود دارد. اما با این همه حاضر نیست یک پیامرسان خارجی را در حوزه حکمرانی خود تحمل کند. 🔻قرار دادن یک پیامرسان پر کاربرد در منگنه میان "فیلتر شدن" یا "واگذاری فروش خود"، چند هفته پس از آن صورت می گیرد که دولت فرانسه اقدام به بازداشت و بازجویی مدیر پیامرسان تلگرام به مدت چهار روز کرد. 🔹پاول دوروف تا درباره در اختیار گذاشتن اطلاعات محرمانه مد نظر پاریس و تنظیم تلگرام با قوانین و مطالبات حکومت فرانسه تعهد نداد، آزاد نشد. @SAHELEROMAN
_🚂_دوستانی که ما رو در نمایشگاه "سفربه دنیای ناشناخته‌ها" همراهی کردید و اونایی که از سفر قبلی به دنیای ناشناخته‌ها جا موندید سلام🤚🏻 ما اومدیم با سری دوم سفر به دنیای ناشناخته ها 🤩 فقط به مدت یک هفته اینجاییم و منتظر دیدنتون بازدید به صورت گروهی هست از همین الان تماس بگیرید و زمان بازدیدتون رو رزرو کنید
09137496320
( بزنید رو شماره کپی میشه ) با یه برنامه جذاب و دوست داشتنی میایم مطمئن باشید بهتون خوش میگذره..‌. @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت دویست‌وششم وحید دست دومش را هم گذاشت روی سر علیرضا و گفت: - عقل بالاخره پیروز می‌شه! - اگه بذارن بمونه عقل بی‌چاره. علیرضا با مسخرگی نگاهی به مصطفی کرد و گفت: - قبلا ما موسیقی گوش می‌دادیم این پسر خوب قران و مداحی الان که مداحی ایشون پر از هیپ‌هاپه، موسیقی هم که توی سروداشون بیداد می‌کنه کی به کیه! قبول هم کنید که موسیقی خیال رو گسترش می‌ده طرف رو توی هپروت می‌بره و بعد هم آدرنالین می‌زنه بالا و دیگه نه دختر عقل براش می‌مونه و پسرا هم که کلا نداشتن! مهدوی فکر نمی‌کرد که برسد به این‌جا. حرف داشت اما نزد، بچه‌ها هنوز باید فکر می‌کردند و به نتایج خوب می‌رسیدند اما باید خودشان می‌رسیدند مثل جوان اروپایی و پروفسور آمریکایی که مطالعه می‌کند و دست از هرزگی بر می‌دارد، اما جوان و استاد ایرانی راهی غیر از راه خدا را انتخاب می‌کند. باید بخواهد بشر... متوجه نشد که از میان لبانش این دو کلمه بیرون آمد و بچه‌ها شنیدند و هر کدام برداشت خودشان را کردند. - حیف حیف! حیف‌های مهدوی را جواد می‌خواست که فریاد بزند. اولین بار بود که دلش می‌خواست غیرت به خرج بدهد برای تمام دختران ایران! حس می‌کرد چه‌قدر قلبش سنگی بوده است. نگاهش را بالا آورد تا صورت مصطفی؛ مصطفی از سنگینی نگاهی که رویش ثابت شده بود صورت چرخاند و عمق نگاه جواد را حس کرد. سری به تعجب تکان داد که جواد گفت: - تو چه‌قدر واقعی پرمحبتی! چشمان مصطفی ریز شد و ابرو در هم کشید و جواد ادامه داد: - من چه‌قدر واقعی سنگدلم! . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت دویست‌وهفتم مصطفی چشم درشت کرد و لب برچید. - تو چه‌قدر ابراز محبت اگه بکنی به همسر آینده‌ات راستگویی! - جواد! - من قطعا دروغ میگم! - ای بابا! - خانمت هم که به تو ابراز محبت می‌کنه باور کن، اما من باور نمی‌کنم مگر باحیا باشه! مصطفی دلش می‌خواست دست بگذارد روی پیشانی جواد تا ببیند تب دارد. - من نمی‌دونم حیا چیه اما همین‌قدر می‌فهمم که درست پوشیدن خیلی ربط داره به حیا. مرد و زن هم نداره، پوشش هر دو. نمی‌فهمم حیا رو، اما حس می‌کنم که مثل فطرت خدا توی خلقت همه گذاشته و از طرز رفتار و حرف زدن می‌شه باحیا و بی‌حیا بودن رو فهمید. مصطفی نگذاشت جواد ادامه بدهد: دخترهای ما نمی‌دونند جواد. - باز هم تو مهربونیت رو گذاشتی وسط! خب برن بدونن، بخوان بدونن. چه‌طور می‌رن می‌چرخن تمام فضای مجازی رو الک می‌کنند تا مدل آرایش و مو لباس پیدا کنن، برن الک کنن بفهمن. من خودم یک بی‌حیای تمام عیار بودم مصطفی. حرف زدنم وحشی، لباس پوشیدنم وحشی، ارتباط‌گیریم وحشی، خوردنم وحشی... صورت جواد پررنگ شده بود و لب‌هایش خشک! هرچه بیشتر فکرهایش را می‌گفت حالش متغیرتر می‌شد. - یاحسین! جواد ول کن این بحث رو. صورت جواد قرمزتر می‌شد. - می‌دونی چرا می‌گم وحشی؟ چون نه به خودم رحم می‌کردم نه به طرف مقابلم. آدم بی‌خدا وحشیه! وقتی لباس می‌پوشیدم که دل دخترها رو ببرم، نه به خودم رحم می‌کردم، نه به وجدانم و آرامشم، نه به دخترهایی که حالشون با من عوض می‌شد. . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌وهفتم / قسمت دویست‌وهشتم وقتی طوری حرف می‌زدم و می‌خندیدم که غافلشون کنم، نه به خودم رحم می‌کردم و نه به اون‌ها! وحید آمد کمک مصطفی: - راست می‌گه جواد. زن‌ها هم نامهربون شدن، چه با خودشون چه با بقیه زن‌ها. وقتی یه جوری می‌پوشن و آرایش می‌کنن اول دارن خودشون رو لگد می‌زنن، بعد هم خودت دیدی بچه‌های مدرسه رو؛ یه دوست دختر دارن اما توصیف لباس و آرایش و مو دخترای دیگه رو می‌کنن، حالا اگه زن بگیرن، زن‌های دیگه و لباس و مو و شکل و قیافشون باعث می‌شه زن خودشون جلوه‌ای نداشته باشه و این چرخۀ باطل همین‌طور می‌چرخه. طرف هم ظلم به خودش کرده، هم به زن‌های دیگه، هم به مردها. مردی هم که نگاه می‌کنه و حال می‌کنه به قول خودش، هم به خودش ظلم کرده، هم به زنش، هم به زن‌های دیگه! جواد دستی به پایش کوبید، دوباره، سه‌باره، غیرقابل شمارش شد و مصطفی فقط توانست لرزش دستان جواد را کنترل کند. - پاشو یه آبی به صورتت بزن. - جبران نمی‌شه مصطفی! - اگر به خودمون باشه جبران نمی‌شه اما اگر به خدا باشه جبران می‌کنه. همۀ لذت‌هات برمی‌گرده. هممون غصه می‌خوریم که با هر گناه لذت اصیل رو از دست دادیم اما حقیقت اینه که خدا برای یکی مثل من، مثل تو که فهمیدیم و می‌خواهیم، راه رو باز کرده، پناهگاه درست کرده، رفیق راه فرستاده. جواد این‌طوری نباش. - راست می‌گی، خیلی راست می‌گی من همونیم که با حرص می‌خوردم؛ یه ولع سیری‌ناپذیر، هرچی دوست داشتم رو با یه حرصی می‌خوردم که انگار اگر نخورم یکی دیگه می‌خوره، با حرص خرید می‌کردم، گاهی فقط یه بار می‌پوشیدم. . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
هدایت شده از  تک رنگ
این روزا، راه زیاد معرفی می‌کنن برای خوب شدن حال‌مون... اما خیلیاشون جاده فرعی‌ان، بعضیاشون جاده خاکی‌ان و یه دسته دیگه‌شون رو به دره‌ان😶‍🌫 اما من می‌خوام آب حیات رو از سرچشمه بدم بهت🙃 حالا کی دنبال حالِ‌خوب می گرده؟🥲 @takrang1
یه سر به @takrang1 بزنید، پویشیه که همه‌ی کادر ساحل هم شرکت می‌کنند 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا