خدا باور که هستی چشمهی پرآبی،
همه رو هم سیراب میکنی، خدا که
حذف میشه، چشمه خشک میشی،
بقیه هم با بودن کنار تو، ناراحتی و
ناامیدی میاد سراغشون!
.
📖- بگذارید خودم باشم
📽- #ســکـانــسیـــجات
SAHELEROMAN | ساحل رمان
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوپنجاهوچهارم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
میان تمام راستهایش این هم راست بود، روز اول که میان تمام داد و فریادم درب ماشین را قفل کرده بود و به زور بازوی مردانهاش کشانده بودم داخل باغ صدای فریادهایم را هم شنیده بود و هم حساب کرده بود:
- از همتون متنفرم، دشمن من شمائید!
دلم نمیخواد پدر و مادر داشته باشم!
دهها جملهی ناساز دیگر!
دایی خودش را ندیده گرفته بود، تمام ترکشهایی که از من به او رسیده بود را هضم کرده بود!
اما قسمت پدر و مادرم را حساب کرده بود!
جریمه شده بودم؛ محرومم کرده بود از هر دیداری و شنیداری!
فصل جدید
گوشیهمراه و من شدهایم جن و بسمالله.
او جن است و من ترسیده شدهام از فضایی که دارد، بسمالله گویان هم سراغش نمیروم تا میتوانم افتادهام دنبال زندگی!
دلم میخواهد کمی زندگی کنم، این دوسه روز که آمدهام هر روز دایی و سوده آمدهاند سرزدهاند، فضای خانه را تلطیف کردهاند و رفتهاند!
خودم شدهام مشاور خودم؛ یک دفتر گذاشتهام کنار میزم زیر همهٔ دفتر و کتابها، حالات روحیام را مینویسم، ریشهیابی میکنم، زیر و رو میکنم و بعدها دنبال راهحل هم برایش خواهم گشت!
الان دقیقا وسط همهٔ ریشهیابیها هستم و افتضاحات روحی و روانی و اندیشهای ام!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
دیدید چی شد؟😱
شب خواستگاری فرشته و امیرحسین (آرشام)
توی کانال خصوصی فضا بحرانی شده😞😐😔
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوپنجاهوپنجم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
و وسط همهٔ این کارها کیک هم درست کردم، چه کیکی، بلد بودم و نبودم اینترنت را باز کردم، یکی یکی خواندم و انجام دادم، نتیجهاش شد آنچه نباید.
مامان وارد آشپزخانه که شد دستانش را گذاشت روی صورتش و نالید:
- وای فرشته! چهکار کردی؟
به خودم دو قول داده بودم که ناراحت نشوم از سرزنشها و غُرها
و دوم اینکه جواب ندهم قول سومی هم داده بودم که سخت نگیرم!
با لبخند دستان آردیم را نشان مامان دادم و گفتم:
- یه کیکی بپزم که توی عمرت نخورده باشی مامان!
- لازم نکرده آشپزخونه رو نگاه کن!
نگاه نکرده میدانستم چه کردهام، دور خودم چرخیدم و گفتم:
- کار سه سوته.
فقط سه سوت بهت تحویل میدم عین آشپزخونه عروس!
مات مانده بود که من همان فرشته گذشته هستم یا خدا شفایم داده است!
خدا که خب البته اما من خیلی به خودم فشار آوردم که بغض نکنم جواب سربالا هم ندهم، یکی به دو نکنم، صدایم هم بالا نرود.
سه سوت اول هم شیر آب را باز کردم و دست و صورتم را با آب سرد شستم تا بتوانم ادامه بدهم!
مامان که رفت، کیک را که گذاشتم داخل فر، آشپزخانه را که تمیز کردم، خودم را رساندم به تلفن و دایی را پیدا کردم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
بی وفایی شد جواب مهربانی، حیف شد!
خواستی از پای آهو بند بگشایی، گریخت...🦌
.
#فاضل_نظری
SAHELEROMAN | #شعریجات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|🌹|
همهچیز زیرِ سرِ ایشونه!
#استوری | #بگذارید_خودم_باشم
••
اندر احوالاتِ شادمان شدنهای ادامینِ محترمِ ساحل، وقتی بقیهی رمان به دستشون میرسه و میرن که تا #قسمتدویستوهشتادم برای بچههای [کانال vip] پست بذارن!🤝😎
••
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوپنجاهوششم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
- خیلی سخته!
- سلام، منم خوبم سوده هم خوبه!
- سلام دایی
- آفرین، چی سخته!
- اینکه وقتی خودت رو زدی زشت کردی دوباره زیبا بشی!
با صدای بلندی میخندد و میگوید:
- به من بگن جایزه اسکار رو به کی باید بدن میگم به فرشته دایی که داره یک خرابه رو آباد میکنه با اختیار و انتخاب خودش!
- جایزه اسکار نمیخواهم، الان یکی رو میخوام منو ببره بیرون یه دور بزنم به شرطی که قول بده تا من حرف نزنم باهام حرف نزنه!
- به من بگن پر رو ترین دختر دنیا کیه؟
میگم فرشته!
لوس بازی رو بذار کنار به جای دور دور کردن یه خط هنری رو پیدا کن و دنبال کن آروم میشی.
الان هم زندگی آروم من رو بهم نزن!
خداحافظی میکنم و قول میدهم به خودم که لج نکنم.
توی دفترم مینویسم که من لجبازم.
شدیدا هم لج میکنم، مینشینم مرور میکنم که کی، چرا، چگونه لجباز شدم!
هزار بار شنیدهام که لجباز هستم و بدتر لج کردهام اما الان زمان بدتر کردن نیست!
هرچه فلش میزنم به گذشته میبینم که دلیل لجبازیام پدر و مادرم بودند، هرچه میخواستم فراهم میکردند، هرچه نمیخواستم با زور دور میکردم، هرجا خواستم و نخواستم طبق میلم رفتار کردم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
توی مثبت ساحل یه خبراییه!!!
خواستگاری به هم خورد 😞
وای فرشته و امیرحسین و مامانش 😐😐
••
مجددا به ایشون حوالهتون میکنم🤝🥸
چندتاش رو تو کتابخونهت داری؟
عکسهاتون رو پذیرایم!🌚
@sahele_roman
••
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوپنجاهوهفتم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
آنها اوایل دوستم داشتند کوتاه میآمدند طبق خواستهٔ من، خواستههای من هم کوچک بود؛ شکلات و آدامس و عروسک و فیلم دیدن بود،
بعدها بزرگ که شدم خواستههایم بزرگتر شد آدامس دیگران، شکلات دیگران، عروسک دیگران را میخواستم و اگر نمیگرفتند از دیگری باید برایم میخریدند یکی مثل همان را.
و با گریههای من میخریدند!
نوجوان که شدهام خواستههایم دیگر شکلات خریدن آنها نبود، پولی بود که باید میدادند و مغازههایی بود که باید خودم میرفتم و میخریدم، بعد شد بزرگتر، بزرگتر، بزرگتر...
این وسط آنها هم عاصی شده بودند، برای رها شدن از من لجباز آنچه میخواستم را در اختیارم میگذاشتند تا راحت شوم و حالا من ناراحت بودم.
دقیقا الان یک دختر ۱۹ سالهٔ احمق هستم که زندگیم را خراب کردهام و اگر دایی نبود حتما تقصیر گردن پدر و مادرم هم بود و نمیفهمیدم که لجبازی من، خودخواهی من، همه چیز را خراب کرده است و من طبق عادت گردن دیگران انداختهام!
ساعتها فکر میکنم و مینویسم و خط میزنم و گریه میکنم؛
نه از ناامیدی، از خوشحالی اینکه دارم میفهمم و زمان دارم برای اصلاح نفهمیهایم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...