eitaa logo
ساحل رمان
8.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
803 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
- . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت دویست‌ودوم» «رمان بگذارید خودم باشم» - دایی من فهم این محبت رو دارم؟ می‌فهمم ازدواج چیه اصلا! سر تکان می‌دهد و نگاهش روی سوده می‌ماند. سوده کمی لبانش را می‌گزد و به چرت من خاتمه می‌دهد: - من اون موقع‌ها که راجع به ازدواج جدی فکر می‌کردم خیلی نتایج جالبی گیرم اومد. مثلاً این‌که همه موجودات چه گیاه چه حیوان، چه انسان بحث زوجیت دارند، جالب‌تر هم این بود که فهمیدم جریان رحمت خدا و فوران نعمتش میون زوج‌ها مقدور شده انگار! جالب‌ترترش این بود که بحث جذب کننده و جذب شدن هم بین همهٔ موجوداته. دیگه یه دور حیات‌وحش ببینی حله برات ولی این قصه ازدواج فقط برای انسان حرف دیگه‌ای می‌زنه! یعنی یه جور رشد روحی و معنوی توی بحث ازدواجه دایی با سکوت سوده که انگار می‌خواهد هرچه کشف کرده را یک‌جا برای من نگوید به حرف می‌آید: - یه‌جور خود باوری هم هست، مثل این ورزش‌های کنترل ذهن که تمرین می‌کنی آدم وقتی ازدواج می‌کنه برای این‌که نقش جدیدش رو هنرمندانه ببره جلو، سینه سپر می‌کنه و خلاصه می‌بینه چه توانمندی‌هایی داشته، تازه شکوفا می‌شه و خیلی از نظر روحی این هماهنگی و هم‌بستگی و هم نوایی زن و شوهر اثر می‌ذاره روی پیشرفت باورمندانهٔ خودشون . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🕊| رفتم عزیزم! رفتم.. SAHELEROMAN |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت دویست‌وسوم » «رمان بگذارید خودم باشم» سوده می‌گوید: - خب عرصه باز می‌شه برای این‌که نصف استعدادهای مدیریتی، محبتی بروز کنه نه زیر سایهٔ خانواده و مدرسه و دانشگاه، دیگه خود من مدیر یک تشکیلاتم زیر یه سقف که خودم خواستم و می‌خوام بسازم، یه‌جور اختیاریه که من انتخاب کنم به صورت خودکار، خود انضباطی و مدیریتی که باید هنرمندانه باشه، خردمندانه باشه، عواطف و غرائزم هم باشه، تازه هر روز هم مراقبت کنم، محاسبه کنم که با هر اتفاقی، چه برخوردی کنم که زندگیم رو تهدید نکنه، یه فرصت بشه تا آرزوهام رو از بین نبره! می‌خندم و می‌گویم: - وای اگه فکر کنی فهمیدم چی گفتی، اما دارم کیف می‌کنم قبلا ته تهش فکر می‌کردم ازدواج یعنی لذت گشتن، خرید، رقصیدن، دوباره خرید، مهمونی دونفره، سه باره خرید، دعوا و ناز و خرید و ول گشتن. شما دوتا استاد به هم زدن تصورات و خورد کردن شیشهٔ آرزوهای آدمید! دایی خیلی جدی می‌گوید: - اینایی که گفتی هم هست، لذت گشتن هست چون ازدواج توهم تلخ تنهایی رو بهم می‌زنه، یه همراهی و هم‌دلی شیرین یه فهم حضوری موثر و مفید به ادم می‌ده که توی خرید، مهمونی، گشتن همه بروز داره . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقصیرِ فلک نیست اگر بی سر و پاییم چون ابر، پریشانی ما از کَرَم ماست ...☁️ . SAHELEROMAN |
|🧷| عشق، آدم رو به زندگی سنجاق می‌کنه‌... |