eitaa logo
ساحل رمان
8.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
821 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت پانزدهم » «رمان بگذارید خودم باشم» بقیه حرف‌هایش را نمی‌شنوم! دلم می‌خواهد جواب بدهم اما قهر را شکستن کار من نیست! این اعتصاب باید به نفع من تمام بشود، همان دیشب هم که چندکلمه‌ای صحبت کردم اشتباه بود و دایی را دچار خطا کرد. در که باز می‌شود اول صدایش می‌آید و بعد خودش! - من همش فکر می‌کردم دختر داشته باشم دوروبرم بپلکه، تو رو که دارم می‌بینم به مرگ دخترا راضی می‌شم. البته تو هم آدم بودی‌ها، یعنی دختر بودی، الان از محیط دخترانه‌ات به جنگل کوچ کردی! لیوان را می‌گیرم و بدون جواب دادن به تندی‌هایش مزه‌مزه می‌کنم و باز می‌شنوم: - باز هم دلم دختر می‌خواد گفته باشم! صدای حرف زدن دایی در وهم باغ و سکوت اتاق‌ها دوست دارم. حاضرم حتی به من هرچه می‌خواهد بگوید اما حرف بزند. - دختر بی‌زبون هم خوب نیستا! یه‌خورده حرف بزن خب! می‌دونم داری با اعتصابت تلاش می‌کنی همه رو تسلیم کنی. فقط این رو بدون من همون دایی همیشگی هستم. نه به قبل قضاوتت می‌کنم، نه به حالت و نه برای آیندۀ تو احساس تأسف دارم! با این حرف‌هایش (جمله‌هایش) سوزشی عمیق می‌آید و می‌نشیند ته چشمانم. شاید هم ته دلم لرزید و سوخت که این‌طور اشک آمد و نشست گوشۀ چشمم! آرام و بی‌اختیار زبانم چرخید: - واقعا شما من رو قضاوت نمی‌کنی؟ نمی‌دانم دایی چه‌طور شنید و نمی‌دانم چرا سکوت دیوانه‌وار شب را شکست: - نکردم! - واقعا گذشته رو نمی‌ذاری مقابلت و من رو توش ببینی؟ - نذاشتم! . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• سلام رفقا! صبحِ خنک پاییزی‌تون بخیر! حال و احوالتون رو به راهه؟ ◔‿◔🍁 •
••• آممم..! شنیدید میگن پاییزه و خوردن نوشیدنی‌های گرمش زیر بارون؟ قهوه و هات چاکلت و شیرکاکائوی داغ! ☕️😃 • میگه این "هم" می‌تونه گزینه‌ی خوبی باشه برا لذت بردن از این روزها، اماااا "به تنهایی" کافی نیست! هوم؟🚶🏻‍♀ . .
• ( یه حرکتِ دیگه چاشنی ماجرا کرده🪄) . . بعد اینکه فنجون قهوه‌مو گذاشتم روی میز، رفتم سراغ کتابخونه و کتاب مورد علاقه‌مو برداشتم!🤍 . و حالا موارد مورد نیاز برای یه عصر دلچسب پاییزی تمام و کمال فراهم شد و حالم کوک!😌 •
. . عاشقانه‌ای آروم، لطیف و دوست‌داشتنی با طعم روانشناسی.♥️ • و کــــلــــیییی نکته عجیب غریبِ تازه که تا حالا هیچ‌کی بهت نگفته‌شون! • کمکت می‌کنه هم خودت‌ رو رشد بدی، و هم زندگی مشترک‌ت رو فراتر از تصورات، قشنگ و شیرین رقم بزنی!🌱🍬 . . SAHELEROMAN | ساحل رمان
سفارش این رمان جذاب از طریق:🌐 [ سایت نمکتاب ] [ کانال نمکتاب: @ketab98_99 ] • • خبر خوش اینه که می‌تونید نسخه‌ی [ پی‌دی‌اف] اون رو هم سفارش بدید! با یک پنجم قیمت اصلی کتاب!🤩🎈 • • SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت شانزدهم » «رمان بگذارید خودم باشم» نگفت قضاوتت نمی‌کنم، گفت؛ قضاوتت نکردم، گفت نگذاشتم. همین باعث شد سرم را بالا بیاورم و در تاریکی اتاق زیر نور ماه که تنها روشنایی تابان از پنجره چوبی به داخل اتاق بود دنبال نگاهش بگردم‌. مقابلم نشسته و نگاهم می‌کرد. کی آمده بود، کی نشسته بود، کی ماه تابیده بود، کی من این‌جا بودم و چرا بودم و می‌خواستم و نمی‌خواستم و چه گفتم و چه شنیدم را اصلا متوجه نشده بودم. تنها حال را متوجه می‌شوم که دایی من را مثل همیشه‌ام می‌دید. ساکت بود و چشمانش بسته. من اما پر از حرف بودم و چشمانم باز. دوباره گفتم: - قضاوت نمی‌کنی؟ حاضر نشد چشمانش را باز کند تا نگاهش بگوید راست حرف می‌زند یا دروغ اما کلامش برایم همه‌چیز را گفت: - خودت رو به حماقت نزن فرشته! مهم این نیست که چه کسی دربارۀ آدم چی می‌گه؟ مهم اینه که تو خودت، می‌فهمی داری چه‌کار می‌کنی؟ اسیر کردی خودت رو با کارهات! - الان! - من می‌گم رها زندگی کن حداقل الان اما تو هم قبل اسیر کردی، هم الان اسیر هستی... باشه... خودت فهمیدی داشتی چه‌کار می‌کردی با خودت؟ تا می‌خواهم دفاع کنم می‌گوید: - حتی الان هم می‌فهمی که داری از خودت دفاع می‌کنی، توجیه می‌کنی یا نه، راست و درست حرف می‌زنی یا همه‌چیز رو به هم می‌بافی که نتیجه بگیری. می‌خوای و نمی‌خوای زندگیت رو خوب می‌فهمی که خیلی به من ربطی نداره. حرف‌های درستش را نمی‌خواهم بپذیرم. عصبی می‌شوم از این‌که می‌داند می‌دانم، می‌داند نمی‌خواهم، می‌داند کجا رفته‌ام و نمی‌گوید. کجا رفته‌ام من؟ همه‌اش را خودم دوست داشتم که رفتم، لذت بردم که انجام دادم، خواستم که توانستم فراز و فرودش را باب میلم تنظیم کنم. دیگر بقیه‌اش مهم نیست. این جمله آتشم می‌زند؛ بقیه‌اش واقعا مهم نیست!؟ . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••• کتاب راز تنهایی رو دادم که بخونه... باهاش زندگی کرده، عشق کرده... SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🌊• کاش لحظه‌هایِ با تو بودن هیچ‌گاه تَه نمی‌کشید...! SAHELEROMAN | ساحل رمان
• - امان از بی‌پولی!🚶🏻‍♀ + از طرح جدید نمکتاب خبر داری؟! کتابای مورد علاقه‌تو اقساطی بخر!🤩 چــــــــــــــــی بــــــــــهــــــــــــــتـــــــــــــــــر از این؟!؟ •
• چون بیش از هرچیز، آرامش اعضای کانال برامون مهمه!😌🍓 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• خدا جون! باشه ما خـــیــلـی نفهمیم. ما غرق شدیم تو روزمرگی خودمون‌. ما عین خیالمون نیس چند سال‌ رو بی‌صاحب گذروندیم. به خاطر اون بچه‌هایی که امشب خاک بغل‌شون کرده... [ پاسخ امن‌یجیب‌هامون ] رو برسون...💔🇵🇸 . . SAHELEROMAN | ساحل رمان
... چون هنوز انسانیم... :) ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق ما را پی کاری به جهان آورده‌ست [ ادب آن است که مشغول تماشا نشویم! ] . . - از شما به ما رسیده!📨 SAHELEROMAN | ساحل رمان
|🕊️| کاش می‌شد از زمین می‌رفتم؛ مهاجرِ ماه می‌شدم..(: SAHELEROMAN | ساحل رمان
سلام و ارادات به رفقای جدیدمون🌱°• • [ اینکه اینجایی، یعنی آدمِ خاصی هستی و خاص رمان می‌خونی! ❛ ᴗ ❛ ] • بزن رو [ لینک ] تا عضو شی و گم‌مون نکنی! خوشحالیم که به جمع‌مون پیوستی رفیق!🍓 • نقشه‌ی راه رو پین کردم برات. یه نگاه بنداز ببین چه خبره اینجا👐🏻 =)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا