🏴 هرکس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد !!!
اگر صراط مستقیم میجویی بیا، از این مستقیمتر راهی وجود ندارد: حُبّ حسین(ع).
آری کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی، باید از خود و بستگیهایت از سنگینیها و ماندنها گذر کنی...
از عاشورای سال 61 هجری قمری، دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همة روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو میگردد تا ببیند که چون صدای هَل مِن ناصرِ امام عشق برخیزد، چه میکنیم؟...
شریان قیام ما نیز به قلب عاشورا میرسد و این چنین ما هرگز از جنگ خسته نخواهیم شد...
آماده باشید که وقت رفتن است.
هر شهید کربلایی دارد...
و کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نامها، نه!
کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقتی نیست...
هر شهید کربلایی دارد...
و برای ما کربلا پیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است.
👤 شهید سید مرتضی #آوینی
#عبرتهای_عاشورا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_10 (قسمت 1)
حاج جلیل عصری نوبری که از نوحه خوان های افتخاری امام حسین علیه السلام ، چند مرتبه با رسول ترک به کربلا مشرّف بوده و سال های زیادی نیز در تهران با او رفاقت و آشنایی داشته است. حاج جلیل عصری در مورد الهامات و روضه خوانی های رسول ترک می گفت: حاج رسول واقعاً مصداق این یک بیت شعر بود که:
آن راز که در حوصله بحر نگنجد
تا عرشِ خدا در دلِ دیوانه زند موج
انگار این بیت را مخصوص او ساخته اند، حاج رسول گاهی یک حرف هایی می زد که همه را مات و مبهوت می کرد، واقعاً گاهی از یک قطره ای دریا درست می کرد. او یک اعجوبه ای بود... به یاد دارم روزی را که در غیر محرّم و در یکی از هیئت های هفتگی بود. آن روز به حضرت علی اصغرعلیه السلام متوسل شده بودند.
در وسطهای آن جلسه، حاج رسول نیز یک دفعه از جایش بلند شد و با آن حال و هوای خودش فقط شروع به خواندن این یک بیت شعر کرد:
عشقِ دیوانگی ماست که فرزانه ما
گریه می کرد از این پیش، کنون می خندد
آن روز او تند تند این یک بیت را تکرار می کرد و یک حرف هایی می زد و شرح هایی می داد که خیلی عجیب و شنیدنی بود. او آن روز با آن تفسیرهایی که فقط بر این یک بیت شعر داشت غوغایی بر پا کرده بود. این بیت در رابطه با آن لحظه تیر خوردن حضرت علی اصغرعلیه السلام می باشد که نقل است حضرت علی اصغر علیه السلام از خیمه ها تا وسط میدان گریه می کرد ولی زمانی که تیر به گلوی نازکتر از گُلش اصابت کرد شروع به خندیدن نمود.
عشقِ دیوانگی ماست که فرزانه ما
گریه می کرد از این پیش، کنون می خندد
ادامه دارد ...
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_10 (قسمت 2)
حاج جلیل عصری می گفت: در یکی از سال هایی که قرار بود من از تبریز به کربلا مشرّف بشوم از دو سه روز قبل از رفتن، بعضی از دوستان و آشنایان برای خداحافظی به دیدنم می آمدند. یکی از آقایانی که برای بدرقه و خداحافظی آمده بود، شاعر شهیر و با صفای آذربایجانی مرحوم رجایی بود. آن بزرگوار یک برگه کاغذی را نیز به همراه خود آورده بود. آن کاغذ حاوی یکی از آخرین سروده های آن شاعرِ با اخلاص بود.
ایشان زمانی که آن شعر را به من دادند گفتند: به جای شیرینی و هدیه این سفر، این شعر را که به تازگی سروده ام برای شما آورده ام. من در بین راه نگاهی به آن اشعار انداختم و مقداری از آنها را نیز حفظ شدم. وقتی وارد کربلا شدیم دیدیم حاج رسول نیز به کربلا آمده است. در آن سفر در شب نیمه شعبان که مصادف با #شب_جمعه نیز بود، به همراه چند نفر از دوستان با حاج رسول به حرم حضرت سیدالشهداءعلیه السلام مشرف شدیم. آن شب حرم بسیار بسیار شلوغ بود و ما در نزدیکی های ضریح ایستاده بودیم و گاهی یک اشعاری را با خود زمزمه می کردیم. من هم آن شب شروع به خواندن قسمتی از همان اشعاری که از مرحوم رجایی گرفته بودم نمودم. آن اشعار به شدّت بر روح و جان حاج رسول نافذ و مؤثر واقع شد. به خصوص دو بیت از آن اشعار به اندازه ای بر روی حاج رسول تأثیر گذاشت که اورا از خود بیخود کرد. حاج رسول دو بیت از آن شعرها را که برای او بسیار سوزنده و شکننده بود فوری حفظ شده بود و تند تند آن دو بیت را می خواند و گریه می کرد و ضجّه می زد. آن شعرها زبان حال حضرت زینب علیها السلام است که آن بانوی عاشق و داغدیده با جنازه تکّه تکّه شده برادرش با تعبیر سوزنده و کشنده «یارالی» یعنی «زخمدار» سخن می گوید. آن دو بیتی که حاج رسول را دیوانه کرده بود این بود:
من نجه آغلامیوم صبرن اولن قارداشیما
(من چگونه می توانم برای برادری که همراه با صبر کشته شد گریه نکنم؟!)
قلبومون قانی قاریشسا یری وارگوز یاشیما
(بلکه اگر خون های قلبم با اشک های چشم هایم مخلوط شود باز هم خیلی عادی می باشد و بی مورد نیست)
بوتسلّی دی مگر قمچی ووریلاّر باشیما
(مگر این نیز تسلّی و دلداری به حساب می آید که اینها به جای تسلّی دادن شلاّق های آهنین بر سرم می زنند و می کوبند؟!)
نجه بی رحم و شقی دور بو جماعت یارالی
(واقعاً این جماعت چقدر بی رحم و شقی هستند ای برادرِ زخمدار و تکّه تکّه شده من!)
و عاقبت حاج رسول در حالی که با آه و فغان این دو بیت را تند تند تکرار می کرد، به قدری بی تاب و از خود بیخود شد که در آخر هم با آنکه آن شب، شب ولادت قائم آل محمد (عجل اللَّه تعالی فرجه) بود باز هم طاقت نیاورد و سرش را هم زخمی کرد. هفت هشت نفر از دوستان و همراهان، او را که بی وقفه بر شدّت گریه اش افزوده می شد از کنارِ ضریح بیرون کشیدند و به صحن حرم سیدالشهداء آوردند. حاج رسول باز هم مثل دیوانه ها شده بود.
حاج رسول در صحن نیز همچنان همان دو بیت را با سوز و فغان تکرار می کرد. بسیاری از زائران نیز در اطراف حاج رسول جمع شده بودند و با تماشای او زار زار گریه می کردند. حاج رسول باز هم دوباره یک حالتی پیدا کرده بود که به تعریف و شرح نمی آید، واقعاً از خود بیخود شده بود، باز هم به عالمِ دیگری رفته بود که من نمی توانم مثالی بزنم که او چه جوری شده بود. من فکر می کنم اگر سنگ هم حالِ او را درک می کرد، آب می شد...
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
👤حاج جلیل عصری نوبری که از نوحه خوان های افتخاری امام حسین علیه السلام (هیات زنجیر زنان محله نوبر تبریز) ، که چند مرتبه با #رسول_ترک به کربلا مشرّف بوده و سال های زیادی نیز در تهران با او رفاقت و آشنایی داشته است.
#پیرغلامان
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
(( برکات روضه های #خانگی))
حکمت بسیار دارد روضه های خانگی
رحمت سرشار دارد روضه های خانگی
مشتری زهراست جنس اشک و فروشنده دو چشم
رونق بازار دارد روضه های خانگی
می توان با قطره ای شش دانگ دریا را خرید
ارزش بسیار دارد روضه های خانگی
خانواده زیر پرچم با بصیرت می شوند
معجز عمار دارد روضه های خانگی
روضه های خانگی را فاطمه سر می زند
عطر و بوی یار دارد روضه های خانگی
منزل بی روضه ظلمانی ست با روضه بهشت..
حاصل پر بار دارد روضه های خانگی
زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست
با درونت کار دارد روضه های خانگی
نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه
مطلع الانوار دارد روضه های خانگی
بر حرم نزدیک شو تا دور باشی از گناه
حال استغفار دارد روضه های خانگی
مهدیا جانم فدایت روضه مادر بخوان
سوزش مسمار دارد روضه های خانگی
آجرک الله مولا، خاطرات سهمگین
از در و دیوار دارد روضه های خانگی
گوئیا زینب زند بر سر، نوا ونوحه ی
سینه و مسمار دارد روضه های خانگی
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
1398-08-27--doa-34-jalase-01--sahife-253-16k.mp3
6.96M
#شرح_صحیفه_سجادیه
🌺 شرح دعای #سی_چهار
جلسه 1
👤 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1398-09-04-doa-34-jalase-02--sahife-254-16k.mp3
7.59M
#شرح_صحیفه_سجادیه
🌺 شرح دعای #سی_چهار
جلسه 2
👤 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1398-09-11--doa-34-jalase-03--sahife-255-16k.mp3
9.12M
#شرح_صحیفه_سجادیه
🌺 شرح دعای #سی_چهار
جلسه 3
👤 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1398-10-09--doa-34-jalase-05--sahife-257-16k.mp3
10.61M
#شرح_صحیفه_سجادیه
🌺 شرح دعای #سی_چهار
جلسه 5 (پایانی)
👤 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1398-09-18--doa-34-jalase-04--sahife-256-16k.mp3
9.82M
#شرح_صحیفه_سجادیه
🌺 شرح دعای #سی_چهار
جلسه 4
👤 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#منتخب
#دعا_هشتم_7
🔹وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، و به تو پناه ميآوريم، از رسيدن به #اسراف، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ و از دست دادن آنچه كه در زندگي به اندازه و كافي است وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، و به تو پناه ميآوريم از #سرزنش دشمنان وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَي الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِي شِدّةٍ، و از احتياج به هم نوعان، و از معيشت در سختي، وَ مِيتَةٍ عَلَي غَيْرِ عُدّةٍ. و از #مرگ بدون توشه.
🔅بخشی از دعای #هشتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_544
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @SAHIFE2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #یکشنبه
👉🏻 1da.ir/tYO2Vq
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2