eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأتِينَا آيَةٌ كَذَ لِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الأَيَتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ‏ كسانى كه نمى‌دانند، گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمى‌گوید؟ یا آیه و نشانه‌اى بر خود ما نمى‌آید؟ همچنین گروهى كه قبل از آنان بودند مثل گفته آنان را گفتند، دلها (وافكار)شان مشابه است، ولى ما (به اندازه‌ى كافى) آیات ونشانه‌ها را براى اهل یقین (وحقیقت‌جویان) روشن ساخته‌ایم. 🔴 باز هم تقاضاى نابجا از سوى گروه دیگرى از كفّار! افراد ناآگاه، در برابر دعوت رسول خدا صلى الله علیه وآله چنین مى‌گویند: چرا خداوند مستقیماً با خود ما سخن نمى‌گوید؟ چرا بر خود ما آیه نازل نمى‌شود؟! 🔴 اصالت به تلاش و لیاقت است، نه تقاضا و توقّع. گروهى هستند كه به جاى تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى‌كنند. «لولا یكلّمنا اللّه» 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا چون کنی و چه شکرانه آوری آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند اقرار کن و اظهار چاکری ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست آن به کز این گریوه سبکبار بگذری سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج درویش و امن خاطر و کنج قلندری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری نیل مراد بر حسب فکر و همت است از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری 🔅 برنامه ی روزانه «سعدی تو کیستی که دم دوستی زنی دعوی بندگی کن و اقرار چاکری» ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
آن کس که اوفتاد و خدایش گرفت دست گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری شکرانه‌ی این که آدمی افتاده است و دوباره با عنایت خداوند برمی‌خیزد و سلامت مجدد پیدا می‌کند، این است که دست یک افتاده‌ای را بگیرد. کسی را که بر زمین افتاده، نشسته و مقهور قهر روزگار شده، دوباره دستش را گرفته و لبخند را بر لب او بنشاند، و او را دوباره سر پا برخیزاند. شهید بلخی از شعرای پارسی گوی ما نکته ای بسیار ناب را در این بیت بیان کرده است که : شنیدم که بهشت آن کسی تواند یافت که آرزو برساند به آرزو مندی حقیقتا آرزوی آرزو مندان را برآوردن ، دری از درهای بهشت است . ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
94.08.25_J91_Raah_Bahremandi_Mohlat_Elahi_lobolmizan.ir[L].mp3
5.71M
✳️دعای استاد اصغر ✔️ جلسه 91 👌 راهِ بهره‌مندی از مهلت‌هایِ الهی وَ اسْتَعْمِلْنِى بِطَاعَتِكَ فِى أَيَّامِ الْمُهْلَةِ، خدایا هنگام مرا به راه طاعت و خود موفق بدار https://eitaa.com/sahife2/5701 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 17 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت " اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تَرْفَعْنِى فِى النَّاسِ دَرَجَةً إِلا حَطَطْتَنِى عِنْدَ نَفْسِى مِثْلَهَا پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و بهر درجه كه مرا نزد خلق رفعت و بلندى عطا مى‏كنى به همان درجه مرا در نظر خودم پست و ذليل گردان 🔸 https://eitaa.com/sahife2/24338 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
1) رفعت مقام یعنی جزء افراد برتر اجتماع بودن. به طور طبیعی شهرت وآفات، آن به دنبال می آید.شهرت هم در روایات نهی شده،بواسطه غرور وتکبری که در انسان بوجود می آورد. درحالی که هرچه مقام یا علم بالاتر رود،بایستی تواضع بیشتر شود.همین تواضع،بمنزله شکر این نعمت است ،زیرا نعمت ها از فضل و رحمت خداوند برماست نه چیز دیگر. گفته اند«درخت هرچه پربارتر،افتاده تر» امام سجاد علیه السلام گویا هشدار می دهد؛خداوندا بلندی جایگاه به من نده مگر اینکه به همان مقدار نفسم ذلیل شده باشد،تا از آفت عجب وتکبر در امان باشم. گوهر جام جم ازکان جهانی دگر است توتمنا ز گل کوزه گران می داری گرچه رندی وخرابی گنه ماست ولی عاشقی گفت که تو بنده برآن می داری یارؤف یارحیم بالحجة ادرکنی (علیه السلام)
2) امام سجاد (ع) در اين قسمت از دعاى «مكارم الاخلاق» به پيشگاه خدا عرض مى‏كند: بار الها! بر محمد و آلش درود فرست و هيچ درجه‏اى از من بين مردم بالا مبر جز آنكه مرا معادل آن منزلت و مزيت، در نزد خودم پست گردانى. این عبارت در اصل بيان موازنه و تعادل بين جسم و روح است.
3) على (ع) فرموده است: در دگرگونى حالات گوهر وجودى و لياقت درونى مردان شناخته مى‏شود. يك فرد ادارى يا پيشه‏ور عادى كه شغل متوسطى دارند و نسبت به مردم متواضع ‏است اگر به علت يا عللى ناگهان ترقى كند و در جامعه، رفعت يابد، عضو اداره رئيس اداره شود و پيشه‏ور متوسط سرمايه‏دار گردد، قهرا اين بلندى مقام در روحيه‏ى آن دو اثر مى‏گذارد: ممكن است دچار خودبزرگ‏بينى و تكبر شوند، تواضعى را كه نسبت به مردم رعايت مى‏نمودند از ياد ببرند و آنان را از اين پس با چشم حقارت و پستى بنگرند. اگر بخواهند به اين بيمارى اخلاقى دچار نشوند بايد پيشگيرى كنند و عملا بر تواضع خود بيفزايند، مردم را در تمام مواقع بيش از پيش تكريم و احترام نمايند تا از غرور و نخوت، كه خطر بزرگى است، مصون و محفوظ باشند.
4) مرحوم آیت الله فلسفی میگوید: يكى از افسران عالى‏رتبه كه پيش از انقلاب اسلامى در شهربانى خدمت مى‏كرد مردى بود متدين و از مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى قدس سره تقليد مى‏نمود و براى ادامه‏ى كارش در شهربانى از مرجع خود اجازه گرفته بود و وظايف خود را آنطور كه دستور داده بودند انجام مى‏داد. روزى براى حل مشكل مردى كه بضاعتى نداشت به ايشان تلفن كردم و گرفتارى او را شرح دادم. وعده داد كه مشكلش را حل كند و ضمنا گفت اگر مى‏دانيد كه استحقاق دارد بفرماييد تا به او كمك مالى كنم. من از طرف آيت الله العظمى آقاى بروجردى مجازم كه قسمتى از سهم امام را به افراد بى‏بضاعت بدهم. خلاصه، مرد خوبى بود و پيش از انقلاب از دنيا رفت. روزى آن مرد، قبل از ظهر، به منزلم آمد. جمعى از آقايان روحانيين هم در مجلس بودند. مقابل در ايستاد و پس از سلام گفت: من عجله دارم، خواهشمندم به اطاق ديگر تشريف بياوريد، عرضى دارم، بگويم و مرخص شوم. به اطاق ديگر رفتم. كتابى در دست داشت كه لاى آن نشان گذارده بود. باز كرد، ديدم كتاب شريف صحيفه‏ى سجاديه و در قسمت دعاى «مكارم‏الاخلاق» است. گفت: امروز پس از نماز صبح، اين دعا را مى‏خواندم. به اين جمله رسيدم كه امام به پيشگاه الهى مى‏گويد: و لا ترفعنى فى الناس درجه الا حططتنى عند نفسى مثلها. من ديدم در اين عبارت كلمه‏ى درجه آمده و اين كلمه در اصطلاح ما هم هست، يعنى افسران به عنوان گرفتن درجه بالا مى‏روند، آمده‏ام سوال كنم كه آيا اين كلمه در دعا شامل ما هم مى‏شود و اگر چنين است توضيح دهيد تا وظيفه‏ى خود را بشناسم و به آن عمل كنم. در پاسخ به ايشان گفتم: درجه‏اى كه شما الان داريد درجه‏ى سرهنگى است، افراد محترمى كه به اطاق شما مى‏آيند بايد در مقابل آنان متواضع باشيد، پشت ميز خود بايستيد، به آنان دست بدهيد، و صندلى را ارائه كنيد كه بنشينند، وقتى نشست شما هم بنشينيد. اما يك درجه گرفتيد و سرتيپ شديد، بايد تذلل و خضوع شما در نفستان بيشتر گردد و نسبت به واردين احترام زيادتر بنماييد، بايد در آن موقعى كه به درجه‏ى سرتيپى رسيده‏ايد وقتى شخص محترمى وارد مى‏شود از پشت ميز برخيزيد، به خارج ميز بياييد، در كنار ميز بايستيد، به او دست بدهيد و اشاره كنيد كه روى صندلى بنشيند و وقتى كه نشست شما پشت ميزتان برويد و بنشينيد و مودبانه سخنان او را بشنويد. اگر درجه‏ى بالاترى گرفتيد و سرلشكر شديد بايد تذلل و خضوع شما بيشتر باشد، بايد فروتنى شما زيادتر گردد، از روى صندلى خود برخيزيد، از پشت ميز خارج شويد، وسط اطاق بياييد و به او دست بدهيد، وقتى كه او روى صندلى نشست شما هم روى صندلى مقابل او بنشينيد و پشت ميز نرويد، و خلاصه، اين برنامه‏ى كار را اگر عمل كنيد و هر قدر درجه‏ى شما بالاتر مى‏رود خودتان نزد خودتان كوچكتر و در باطنتان پست‏تر باشيد و بر مقدار تواضع خود بيفزاييد، در اين موقع است كه مقام بالاتر شما را از مسير فضيلت منحرف نمى‏كند، شما را دچار اخلاق بد نمى‏كند، از وظايف انسانى و كرامت خلق بازنمى‏دارد. گفتم بايد متوجه باشيد كه مقام و مال در آدمى اثر غرور مى‏گذارد، دچار تكبر و خودبزرگ‏بينى مى‏شود، وقتى مغرور شد رفتارش عوض مى‏شود، حالت درونيش در برون اثر مى‏گذارد، وضع رفتار و گفتارش تغيير مى‏كند. براى اينكه بيمارى غرور و كبر، شما را نگيرد و از نظر معنوى دچار سيئات اخلاقى نشويد بايد مراقبت كنيد كه هر چه درجه‏ى شما بالاتر مى‏رود بر تواضع و فروتنى شما افزوده شود.
5) رسول گرامى فرمود: براى آزمايش و امتحان يك انسان كافى است كه مردم با انگشت به وى اشاره كنند و او را از نظر دين يا دنيا به هم نشان دهند. كسانى كه در جامعه قدر و منزلتشان بالا مى‏رود مورد توجه مردم قرار مى‏گيرند و همين امر وسيله‏ى امتحان آنان است. اگر بتوانند در آن موقع حساس بر تواضع خود بيفزايند، به مردم سبقت سلام بگيرند، و آنان را با ديده‏ى تكريم و احترام بنگرند از عهده‏ى آزمايش برآمده و امتحانشان مورد قبول خواهد بود. تواضع از صفات حميده و سجاياى پسنديده است و كسانى كه علاقه‏مند به حسن خلق‏اند بايد از پى آن بروند و به فروتنى متخلق گردند، اما اين صفت براى اشخاصى كه در جامعه به رفعت درجه نايل مى‏شوند، خواه از جهت قدرت و مقام باشد يا از نظر ثروت و مال، فروتنى و تواضع اينان در مكتب اسلام به مراتب ارزنده‏تر است.
6) رسول اكرم فرمود: برتر و افضل مردم كسى است كه از موضع رفعت و قدرت، فروتنى نمايد و نسبت به مردم متواضع باشد. على (ع) فرمود: چقدر پسنديده و ممدوح است كه ثروتمندان براى نيل به پاداش الهى، نسبت به فقرا تواضع و فروتنى نمايند! تواضع قدرتمندان نسبت به افراد عادى و همچنين فروتنى صاحبان ثروت در مقابل فقرا همانند عفو و اغماض كسى است كه از موضع قدرت، لغزش گناهكار را مى‏بخشد و از كيفر او چشم‏پوشى مى‏نمايد. على (ع) در اين باره فرموده است: بهترين عمل شخص قدرتمند، عفو و اغماض است.
7) برداشتى را كه خواننده‏ ى دعاى «مكارم‏الاخلاق» از كلام امام سجاد (ع) مى‏نمايد اين است كه اگر خداوند درجه‏ى كسى را بين مردم بالا برد و او در معرض غرور و تكبر قرار گرفت از پيشگاه خداوند درخواست نمايد كه معادل آن رفعت و بلندى اجتماعى به وى پستى و انحطاط درونى بدهد كه خود را كوچك و حقير ببيند، نسبت به مردم فروتنى نمايد، و از خطر بلندپروازى و خودبزرگ‏بينى مصون و محفوظ باشد.
8) ممكن است براى خواننده‏ى دعا اين سوال پيش آيد كه اگر كسى به اقتضاى پاره‏اى از اعمال نارواى خويش يا به مصلحت حكيمانه‏ى باريتعالى بين مردم دچار پستى و انحطاط گرديد يا بر اثر ابتلاى به بيمارى جانكاهى رفعت خويش را از دست داد وظيفه‏ى او چيست و چه كند كه بر اثر آن رويداد تلخ و ناگوار گرفتار حقارت درونى نشود، به زبونى و فرومايگى نگرايد، و شخصيت خويش را از دست ندهد. پاسخ اين پرسش آن است كه از خداوند قوت روح و قدرت مقاومت بخواهد، درخواست كند كه به او نيروى صبر عنايت فرمايد تا بتواند در زمينه‏ى سقوط اجتماعى بردبارى نمايد و خويشتن را نبازد و ارزش انسانى خود را از دست ندهد. ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام در اين قبيل مواقع، دوستان و اصحاب خود را راهنمايى مى‏فرمودند، آنان را تقويت مى‏كردند، اميدوارشان مى‏ساختند، و نمى‏گذاردند كه در جامعه با سرافكندگى به مردم برخورد نمايند.
9) يونس بن عمار از اصحاب امام صادق (ع) بود. زمانى دچار بيمارى برص شد و لكه‏هاى سفيدى بر صورتش آشكار گرديد. اين عارضه او را به سختى ملول و آزرده‏خاطر ساخت، به علاوه، بر اثر اين عارضه، كسانى درباره‏اش سخنانى ناروا مى‏گفتند و آن گفته‏ها قدر و منزلتش را در جامعه كاهش داد و نمى‏توانست مانند گذشته در مجامع عمومى حضور يابد و با مردم سخن بگويد. تصميم گرفت حضور امام صادق (ع) برود و اوضاع و احوال خود را به عرض آن جناب برساند و چاره‏جويى كند. شرفياب شد و توضيح داد كه از طرفى گرفتار بيمارى برص هستم و از طرف ديگر، سخنان دردناك بعضى از اشخاص به شدت مرا رنج مى‏دهد و سخت متاثرم. امام (ع) براى آنكه روحيه‏ى او را تقويت كند و مشكل اجتماعيش را حل نمايد به وى فرمود: دست مومن آل فرعون عيب مادرزادى داشت. انگشتانش خميده و به هم چسبيده بود. اما موقع سخن گفتن بدون احساس ضعف و انكسار، دست معيوب خود را به سوى مردم دراز مى‏كرد و مى‏فرمود: اى مردم! از فرستادگان خدا پيروى كنيد. امام (ع) با اين بيان كوتاه از يك طرف جواب سخنان بى‏اساس مردم را داد و خاطرنشان كرد كه ممكن است يك نفر انسان شريف و پاكدل كه خدمتگزار دين خداست به عارضه‏اى مبتلا باشد، همانطور كه مومن آل فرعون دچار بود، و از طرف ديگر با نقل قضيه‏ى مومن آل فرعون روحيه‏ى يونس را تقويت كرد و به وى فهماند كه به سبب عارضه‏ى لكه‏هاى صورت از مردم كناره‏گيرى مكن و اطمينان و شخصيت خويشتن را از دست مده و همچنان با شهامت به انجام وظايف تبليغى خود مشغول باش چنانكه مومن آل فرعون، دست معيوب خود را به سوى مردم دراز مى‏كرد و آنان را به پيروى از انبياى الهى دعوت مى‏نمود، يعنى همانطورى كه نقص عضو انگشتان دست، اراده‏ى مومن آل فرعون را متزلزل نكرد و نتوانست شخصيت معنوى او را درهم بشكند، لكه‏هاى صورت نيز نبايد اراده‏ى شما را تضعيف كند و از انجام وظايف اجتماعيت باز دارد. بيان امام صادق (ع) خاطر پريشان يونس بن عمار را آرام كرد و او را براى تجديد آميزش با مردم و سازش با محيط، تقويت و تشويق نمود و به شخصيت تزلزل يافته‏اش قرار و استقرار بخشيد. بيان نافذ مربيان بزرگ در جبران شكستهاى روحى افراد و تقويت شخصيت و اراده‏ى آنان اثر بسيار درخشانى دارد.
10) در اين قسمت از دعاى «مكارم‏الاخلاق» كه مورد بحث قرار گرفت، درخواست امام سجاد از پيشگاه خداوند اين بود كه : خداوندا براى من بين مردم درجه‏اى را بالا مبر جز آنكه معادل همان درجه، مرا در نفس خودم پست و منحط نمايى. نتيجه‏ى اين دعا مصون ماندن از عجب و خودبزرگ‏بينى است.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث ما (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام ...
سلسله مباحث علیه السلام در ◀️ و خود پسندي خود را با خود پسندي تباه نکنيد. 👈بخشي از دعاي از صحيفه سجاديه https://b2n.ir/sahife2_020 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ زیان سستى و سخن چینى فَقَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ. امام علی علیه السلام : هر كس تن به سستى دهد، حقوق را پايمال كند، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نه سستى و نه پيروى از سخن چين: قسمت اول 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مى فرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى سازد و كسى كه از سخن چين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»; (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ). توانى از ماده «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام(عليه السلام) از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى كند و هم حق مخلوق را كه ساده ترين نمونه آن كاهل بودن در نماز است; كسى كه نماز را به تأخير مى اندازد بسيار مى شود كه آن را ضايع مى كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين گونه است; مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كرده اند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهره بردارى مى كند ضايع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتيجه حق آنها ضايع مى شود. منظور از «واشى» افراد سخن چين است كه براى بر هم زدن رابطه دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطه ضعف هايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مى كنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مى سازند. ممكن است هر دو دوست نقطه ضعف هايى داشته باشند و آنچه سخن چين مى گويد مطابق واقع باشد و يا اين كه دوستى درباره دوستش لغزشى پيدا كند و سخن نامناسبى در غياب او بگويد; ولى نقل كردن اين عيوب يا لغزش ها براى دوست ديگر كه سبب سردى آنها مى شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود. قرآن مجید نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چینان و عیب جویان نهى کرده خطاب به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «(وَلاَ تُطِعْ کُلَّ حَلاَّف مَّهِین * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِیم); و از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن. کسى که عیب جو و سخن چین است» ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نه سستى و نه پيروى از سخن چين: قسمت 2 📜 رابطه این دو جمله (مَنْ أطاعَ التَّوانی ... وَمَنْ أطاعَ الْواشی...) از این نظر است که هر دو مربوط به رعایت حقوق است و انجام هر دو سبب تضییع حقوق مى گردد. این دو موضوع در روایات دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز بازتاب گسترده اى دارد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در یکى از دعاهایش از چند چیز به خدا پناه مى برد: از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلى، عرضه مى دارد: «اللّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحُزْنِ وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ» در حدیثى از امام امیرمؤمنان که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «مَنْ أطاعَ التَّوانی أحاطَتْ بِهِ النَّدامَةُ; کسى که از سستى پیروى کند پشیمانى از هر سو او را احاطه خواهد کرد» در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «إیّاکَ وَالتَّوانی فیما لا عُذْرَ لَکَ فیهِ فَإلَیْهِ یَلْجَأُ النّادِمُونَ; از سستى کردن در آنجا که عذرى ندارى بپرهیز که پناه گاه پشیمان ها است» در حدیث دیگرى که در کتاب کافى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود». شاعر عرب نیز این مضمون لطیف را در شعر زیباى خود منعکس کرده است مى گوید: إنَّ التَّوانی أَنْکَحَ الْعَجْزَ بِنْتَهُ وَساقَ إلَیْها حینَ زَوَّجَها مَهْراً فِراشاً وَطیئاً ثُمَّ قالَ لَها: إتّکی قُصاراهُما لابُدَّ اَنْ یَلِدَا الْفَقْرا سستى و تنبلى دخترش را به ازدواج «عجز» در آورد و هنگامى که اقدام به ازدواج او کرد، مهرى براى او فرستاد. (آن مهر عبارت از) بسترى آماده بود و به دخترش گفت: بر آن تکیه کن و نتیجه کار آن دو این مى شود که فرزندى به نام فقر به بار آورند در مورد سخن چینى نیز روایات فراوانى وارد شده و نسبت به آن هشدار شدیدى در این روایات دیده مى شود. در حدیثى که در غررالحکم از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى فرماید: «إیّاکَ وَالنَّمِیمَةِ فَإنَّها تَزْرَعُ الضَّغینَةَ وَتُبْعِدُ عَنِ اللهِ وَالنّاسِ; از سخن چینى بپرهیز که بذر عداوت مى افشاند و انسان را از خدا و مردم دور مى سازد» در حدیث دیگرى که از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ نامه «نجاشى» والى اهواز نوشته و «شهید ثانى» در کتاب الغیبة آن را مسنداً نقل کرده، آمده است: «إِیَّاکَ وَالسُّعَاةَ وَأَهْلَ النَّمَائِمِ فَلاَ یَلْتَزِقَنَّ بِکَ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَلاَ یَرَاکَ اللَّهُ یَوْماً وَلاَ لَیْلَةً وَأَنْتَ تَقْبَلُ مِنْهُمْ صَرْفاً وَلاَ عَدْلاً فَیَسْخَطَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَیَهْتِکَ سِتْرَکَ; از سخن چینان و اهل نمیمه بپرهیز. نباید احدى از آنها به دستگاه تو راه یابند و مبادا خداوند تو را روز یا شبى ببیند که از آنها سخنى مى پذیرى که سبب مى شود بر تو خشمگین شود و پرده تو را بدرد».(8) این سخن را با حدیث پر از تأکیدى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا بدترین افراد شما را به شما معرفى نکنم؟ عرض کردند: آرى اى رسول خدا. فرمود: آنهایى که پیوسته سخن چینى مى کنند و در میان دوستان جدایى مى افکنند و براى بى گناهان عیب مى تراشند». بسیار مى شود که دوستان پى به خیانت سخن چین مى برند و با هم صلح و آشتى مى کنند و در این میان سخن چین بدبخت شرمسار مى شود و به گفته سعدى: کنند این و آن خوش دگر باره دل وى اندر میان شوربخت و خجل 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2