eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ 5 🔴 ارزش عمر در نظر مردان الهى عمر و زندگى زمانى ارزش دارد كه با ياد خدا و در اطاعت بارى تعالى طى شود و آميخته به حق و فضيلت باشد وگرنه عمرى كه مايه افزايش اعمال ناروا و مجرى افكار شيطانى است و با گناه و ناپاكى مى‏گذرد بهتر است كه نباشد، همچنان كه امام زين العابدين عليه السلام مى‏فرمايد: وَ عَمَّرنى ما كانَ عُمُرى‏ بِذْلَةً فى‏ طاعَتِكَ، فَاذا كانَ عُمُرى‏ مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى‏ الَيْكَ قَبْلَ انْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ الَىَّ، اوْ يَسْتَحْكِمَ‏ غَضَبُكَ عَلَىَّ. و مرا زنده دار، مادامى كه عمرم در طاعت تو به كار رود، و هنگامى كه عمرم بخواهد چراگاه شيطان شود، جانم را بستان پيش از آن كه دشمنى و نفرتت بر من پيشى گيرد، يا خشمت نسبت به من محكم و استوار شود. لذا از نظر خداشناسى روش پيغمبران اين بود كه در آغاز مردم را به نداى درونى خودشان متوجه مى‏كردند و از معرفت فطرى كه با سرشتشان آميخته است سخن مى‏گفتند و حس خداجويى را در نهادشان بيدار مى‏كردند. نيروى عقلشان را به كار مى‏گرفتند، سپس از راه خودشناسى به آنان درس خداشناسى مى‏دادند و آنان با آگاهى از آفرينش حكيمانه خويش به آفريدگار حكيم معتقد مى‏ساختند. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: فَبَعَثَ فيهِم رُسُلَهُ وَ واتَرَ الَيْهِمْ انْبِيائَهُ لِيَسْتأدُ وهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِه‏ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغِ وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ پس خداوند رسولانش را برانگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا ادعاى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را برانگيزانند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 383 👌 دعای 🆔 @sahife2
‏ 6 🔴 در واقع مى‏توان گفت: مجموع برنامه‏هاى انسان سازى كه پيامبران خدا به مردم آموخته‏اند به چهار مرحله منتهى مى‏شود. 1- شناخت خدا. 2- شناخت نيروهايى كه خداوند در وجود بشر مستقر ساخته است. 3- شناخت تعاليم الهى در بهره‏بردارى از نيروها. 4- شناخت عواملى كه آدمى را از وظيفه‏شناسى باز مى‏دارد و از مسير انسانيت منحرف مى‏كند. اين چهار مرحله در ضمن فرمايش امام صادق عليه السلام متبلور است: وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ كُلَّهُ في ارْبَعٍ اوَّلُها: انْ تَعْرِفَ رَبَّك وَالثّانى: انْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ وَالثَّالِثُ: انْ تَعْرِفَ ما ارادَ مِنْكَ وَالرَّابِعُ: انْ تَعْرِفُ ما يَخْرُجُكَ مِنْ دِينِكَ. اول: آن كه خداى خود را بشناسى، دوم: آن كه بدانى صانع حكيم در ساختمان تو چه دقت‏هاى حكيمانه‏اى را به كار برده است. سوم: آن كه بدانى از تو چه خواسته است. چهارم: آن كه بدانى چه چيزهايى تو را از دين بيرون مى‏برد. خلاصه: بشر براى نيل به سعادت حقيقى بايد خود را آن طور كه هست، بشناسد جنبه‏هاى انسانى و حيوانى خويش را با هم به موازات هم مورد توجه قرار دهد و غرايز و شهوات را با معيارهاى عقل و وجدان اخلاقى اندازه‏گيرى كند و از افراط و تفريط بپرهيزد و برنامه زندگى را با موازين خلقت و سنن آفرينش منطبق سازد. اگر تمام مراحل معرفت را پشت سر گذاشت و موفق از اين امتحان بيرون رفت، به شناخت الهى نايل گشته و در طريق هدايت، اللّه قرار مى‏گيرد و اگر در طريق‏ هدايت، اللّه قرار گرفت، مقرب درگاه او خواهد شد، و چون مقرب درگاه او شد ديگر وسوسه شيطان در او اثر نخواهد گذاشت. همچنان كه خداوند در قرآن مى‏فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَآئِفٌ مّنَ الشَّيْطنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگى‏هاى ظاهرى وباطنى‏] تقوا ورزيده‏اند، هرگاه وسوسه‏هايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بى‏درنگ بينا شوند [و از دام وسوسه‏هايش نجات يابند.] «طائف: به معنى «طواف كننده» است گويا وسوسه‏هاى شيطانى هم چون طواف كننده‏اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‏كنند تا راهى براى نفوذ بيابند اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد آنها را از خود دور ساخته و رهايى مى‏يابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسه‏ها تسليم مى‏گردد. اصولًا هر كسى در هر مرحله‏اى از ايمان و در هر سن و سالى گه گاهى گرفتار وسوسه‏هاى شيطانى مى‏گردد و گاه در خود احساس مى‏كند كه نيرو و محرك شديدى در درون جانش آشكار شده است و او را به سوى گناه دعوت مى‏كند كه قرآن تنها راه نجات از آلودگى در چنين شرايطى را نخست فراهم ساختن سرمايه «تقوى‏» و سپس «مراقبت» و سرانجام توجه به خويشتن و پناه بردن به خدا، ياد الطاف و نعمت‏هاى او و مجازات دردناك خطاركاران است، مى‏داند. وسوسه‏هاى نفس و شيطان مانند ميكرب‏هاى بيمارى‏زا است كه در همه وجود دارند ولى به دنبال بنيه‏هاى ضعيف و جسم‏هاى ناتوان مى‏گردند تا در آنجا نفوذ كنند امّا آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند اين ميكرب‏ها را از خود دفع مى‏كنند. جمله فاذا هم مبصرون اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه‏هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى‏افكند آن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى‏شناسند، ولى ياد خدا به انسان بينايى و روشنايى مى‏بخشد و قدرت شناخت واقعيت‏ها را به او مى‏دهد. شناختى كه نتيجه‏اش نجات از چنگال وسوسه‏هاست. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 383 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ضرورت عمل گرایى وَ قَالَ (عليه السلام): الدَّاعِي بِلَا عَمَلٍ، كَالرَّامِي بِلَا وَتَرٍ. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد فرمود : دعوت كننده بى عمل، چون تير انداز بدون كمان است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ دعوت كننده بى عمل: قسمت اول 📜 امام عليه السلام در اين گفتار نورانى به كسانى اشاره مى كند كه مردم را به چيزى فرا مى خوانند كه خود عامل به آن نيستند و بدون شك دعوت آنها بى اثر است، مى فرمايد: «آنكس كه مردم را (به نيكى ها) فرا مى خواند ولى خود به آن عمل نمى كند مانند كماندارى است كه با كمان بدون زه مى خواهد تيراندازى كند»؛ (الدَّاعِي بِلاَ عَمَلٍ كَالرَّامِي بِلاَ وَتَرٍ). مى دانيم كمان از دو بخش اصلى تشكيل شده است: اوّل قوسى كه حالت فنرى دارد. دوم زهى كه دو سر قوس را به هم متصل مى كند (زه را معمولاً از روده گوسفند يا مانند آن مى گرفتند و به هم مى تابيدند و بسيار محكم بود). هنگامى كه تيرانداز آماده كار مى شد ته چوبه تير را به زه تكيه مى داد و سپس زه وچوبه را با هم به عقب مى كشيد. قوس كمان جمع مى شد آنگاه آن را رها مى كرد، فشار قوس كمان بر زه سبب مى شد كه تير به سوى مقصد پرتاب شود. حال اگر كسى تنها قوسى داشته باشد بدون زه آيا مى تواند تيرى پرتاب كند و به هدف بزند؟ به يقين نه. هرگاه مردم كسى را ببينند كه پيوسته ديگران را به نيكى ها دعوت مى كند اما خودش عامل نيست سخن او را باور نمى كنند وهنگامى كه باور نكردند عمل نمى كنند؛ اما اگر ببينند او پيش از ديگران به گفتار خود عمل مى كند يقين پيدا مى كنند كه گوينده به سخن خود ايمان دارد و از دل مى گويد ولاجرم و بر دل مى نشيند و ديگران به آن عمل مى كنند. تفسير ديگرى كه براى اين حديث شريف شده اين است كه منظور از «داعى» دعا كننده است و معناى جمله اين مى شود: «كسى كه دعا مى كند ـ مثلاً براى فزونى روزى يا فزونى علم يا نجات در آخرت ـ ولى كارى انجام نمى دهد؛ مانند تيراندازى است كه با كمان بدون زه مى خواهد تيراندازى كند». شك نيست كه دعا بسيار مؤثر است؛ اما دعا كننده بايد آنچه را در توان دارد به كار گيرد و آنچه را در توان ندارد از خدا بخواهد. با توجه به اينكه در بعضى از مصادر اين گفتار حكيمانه، به جاى «الداعى»، «العالم» آمده تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد. آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز اين حقيقت را تأييد مى كنند كه دعوت مردم به سوى نيكى ها بدون عمل كارساز نيست. در خطبه 175 از اميرمؤمنان على عليه السلام خوانديم كه فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي، وَاللَّهِ، مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلاَّ وَأَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَلا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلاَّ وَأَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛ اى مردم، به خدا سوگند! من شما را به هيچ طاعتى ترغيب نمى كنم، مگر اين كه خودم پيش از شما به آن عمل مى نمايم و شما را از هيچ معصيتى بازنمى دارم، مگر اين كه خودم پيش از شما از آن دورى مى جويم». در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إنَّ الْعالِمَ إذا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَما يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛ هرگاه عالم به علمش عمل نكند موعظه و اندرز او از دلها فرو مى ريزد، آنگونه كه دانه هاى باران از سنگ سخت فرو مى ريزد». قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتآ عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟! * نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى كنيد!». ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ دعوت كننده بى عمل: قسمت 2 📜 اينها در صورتى است كه داعى را به معناى دعوت كننده به نيكى ها بدانيم؛ اما اگر به معناى دعا باشد آن نيز هماهنگ با روايات اسلامى است. در حديث پرمعنايى كه علامه مجلسى آن را در بحارالانوار از كتاب دعوات راوندى نقل كرده مى خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «أَرْبَعٌ لا يُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ رَجُلٌ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ يَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالطَّلَبِ وَرَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ قَدْ غَالَبَهَا (فدعا عليها) فَيَقُولُ أَلَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا بِيَدِکَ وَرَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ لَهُ أَلَمْ آمُرْکَ بِالاِْقْتِصَادِ أَلَمْ آمُرْکَ بِالاِْصْلاحِ ثُمَّ قَرَأَ وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِکَ قَواماً وَرَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ فَيَقُولُ أَلَمْ آمُرْکَ بِالشَّهَادَةِ؛ چهار گروهند كه دعاى آنها مستجاب نمى شود (نخست) كسى كه در خانه اش نشسته (و دنبال تلاش براى معاش نمى رود) و عرض مى كند: پروردگارا! به من روزى ده. خدا در پاسخ او مى گويد : آيا به تو دستور نداده ام كه بايد به دنبال كار و طلب روزى بروى؟، و كسى كه همسرى دارد و پيوسته از دست او ناراحت است و دعا مى كند تا از شر او خلاص شود، خدا مى فرمايد: مگر به تو حق طلاق ندادم؟، و كسى كه اموال (فراوانى) داشته و آنها را بيهوده خرج كرده سپس عرضه مى دارد: خدايا! به من روزى ده. خداوند به او پاسخ مى دهد: مگر به تو دستور ميانه روى (و هزينه كردن از روى حساب و كتاب) ندادم و آيا به تو دستور ندادم كه در اصلاح مال بكوشى؟ سپس امام عليه السلام آيه 67 سوره «فرقان» را تلاوت فرمود: «بندگان خدا كسانى هستند كه وقتى انفاق كنند نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و در ميان اين دو حد اعتدالى دارند»، و كسى كه اموالى داشته و آن را بدون گرفتن شاهد وگواه وام داده است (و گيرنده وام آن را انكار مى كند و او پيوسته دعا مى كند كه خداوندا! به قلب او بينداز كه بدهى من را بدهد) خداوند به او مى فرمايد: آيا به تو دستور ندادم كه گواه بگيرى؟». چهار موردى كه در اين روايت ذكر شده همگى درواقع مثالهايى است براى كسانى كه دعا مى كنند و عملى كه بر آنها لازم است انجام نمى دهند و بديهى است كه دعا كنندگان بى عمل منحصر به اين چهار مورد نيستند. مفهوم دعا اين است كه ما حداكثر تلاش خود را براى رسيدن به مقاصد صحيح انجام دهيم و آنجا كه توانايى نداريم دعا كنيم: خداوندا! حل بقيه مشكل با توست. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى‏ شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ مُّلقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ‏ زنان شما كشتزار شمایند، هرجا وهرگاه كه بخواهید، به كشتزار خود درآیید (وبا آنان آمیزش نمائید) و (در انجام كار نیك) براى خود، پیش بگیرید واز خدا پروا كنید وبدانید كه او را ملاقات خواهید كرد، وبه مؤمنان بشارت ده. 1- همسر مناسب همچون مزرعه‌ى مناسب است و سلامت بذر، شرط تولید بهتر است. «نسائكم حرث لكم» 2- بذر و زمین، هر دو در تولید نقش مهمّى دارند. زن و مرد نیز در بقاى نسل آینده نقش اساسى دارند. «حرث لكم» 3- در كنار ممنوعیّت‌هاى موسمى، بهره‌گیرى‌هاى دراز مدّت است. در آیه قبل فرمود: «فاعتزلوا» در این آیه مى‌فرماید: «فأتواحرثكم» 4- در آمیزش، مرد باید به سراغ زن برود. «فاتوا حرثكم» 5 - غرائز نیز باید جهت خدایى بگیرند. اگر هدف از آمیزش، فرزندانى پاك و ذخیره قیامت باشد، آن نیز رنگ الهى مى‌گیرد. «قدّموا لانفسكم» در صحیح بخارى آمده است: اولیاى خدا در آمیزش قصد مى‌كنند كه صاحب فرزندانى جهادگر شوند. 6- اگر نسل پاك تحویل دهید، خودتان بهره‌مند خواهید شد. «قدّموا لانفسكم» 7- زن، نه كالاست و نه منشأ تاریكى، بلكه او بنیان‌گذار آبادى‌ها و سرمایه‌گذار تاریخ و فرستنده هدایاى اخروى است. «نساؤكم حرث لكم، قدّموا لانفسكم» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour @sahife2
🌹یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 ای کوی تو برتر از مکانها وی گم شده در رهت نشانها سرگشته ببرّ و بحر گردند اندر طلب تو کاروان ها ای غرقهٔ بحر بی نشانی وان گمره وادی نشانها هر غمزده ایست از تو محزون وز تست نشان شادمانها از تست زمین فتاده بیخود وز شوق تو شور آسمانها راهی بتو نیست جز ره عشق خاصان کردند امتحانها در عالم عشق سیر کردیم دیدیم یکان یکان نشانها دل بر سر دل فتاده مدهوش تن بر سرتن سپرده جانها نزد دلدار رفته دلها سوی جانان روان روانها جانها همه پاکشیده از تن دلها همه کنده دل زجانها سر بر سر نیزهای حسرت تن ها بر خاک جان فشانها هرکو از عشق گفت حرفی افتاد چو بر زبانها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«10» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاكْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ وَشَرَّ مَصَائِدِ الشَّيْطَانِ وَمَرَارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطَانِ‏ خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از شدّت حوادث ناگوار زمان و شرّ دام‏هاى شيطان و قهر و خشم سلطان، كفايت فرما. 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 1 🔴 در آيات و روايات ما به انسان هشدار داده شده كه از امورى در امان نيست و بايد نگرش و تدبيرى اساسى انديشيد. انسان نبايد به اندك عنايت و فيضى كه به او مى‏رسد دل خوش و فريفته گردد و در بستر عافيت و امنيت از ظرف بلا و ابتلايى كه حق تعالى بر مقتضاى حكمت در جهت رشد و شكوفايى براى او فراهم مى‏كند؛ غفلت ورزد. بلكه بايد در بستر عافيت، پيش از افتادن در گرفتارى براى در امان بودن خود از انحرافات و لغزش‏هاى احتمالى و درماندگى و واماندگى آن ايام، دست دعا به درگاه الهى بردارد و عاجزانه از حق بخواهد در هنگامى كه در گرداب‏هاى شرارت گرفتار مى‏شود؛ توجه به غير نكند و در چنگال شرك و خودبينى اسير نگردد. اهل حكمت و انديشه مى‏گويند: بايد پيش از وقوع حوادث به پيش‏گيرى آن پرداخت، دعا و صبر دو كليد اصلى براى كفايت از شر امور است. خداوند به پيامبرش كه در امواج استهزا و تكذيب مشركان و كافران گرفتار شده‏ است خطاب مى‏فرمايد: فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا پس صبر كن صبرى نيكو [صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.] «حضرت حق فرموده كه اى پيامبر! در برابر آزار آنان نيكو شكيبا باش. «صبر جميل» يعنى تحمل بسيار قابل توجه و آن استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد و بى‏تابى و شكوه و ناله همراه آن نباشد كه در غير اين صورت جميل نيست.» «2» كسى از حضرت باقر عليه السلام پرسيد: مقصود از صبر جميل چيست؟ حضرت فرمود: اين صبرى است كه در آن نزد مردم گله و شكايت نمى‏شود. «3» به طور كلى ايستادگى در حوادث يكى از ويژگى‏هاى مؤمن است و چون در برابر طوفان حادثه و آزمايش‏ها قرار مى‏گيرد اين صبر است كه او را مى‏سازد. امام صادق عليه السلام فرمود: الْمُؤْمِنُ يُطْبَعُ عَلَى الصَّبْرِ عَلَى النَّوائِبِ. سرشت مؤمن بر اين است كه در برابر سختى‏ها و مشكلات صبر كند. حتى اهل بيت عصمت و طهارت شادى درون را نتيجه ايستادگى در برابر مشكلات مى‏دانند كه به دنبال آن آسايش و امنيت مى‏آيد. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: السُّرُوُر فى‏ ثَلاثِ خِلالِ: في‏ الوَفاءِ وَ رِعايَةِ الحُقُوقِ وَ النُّهُوضِ في‏ النَّوائِبِ. شادى سه خصلت است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختى‏هاى زمانه. چاره چيست؟ اين جا سخن از ارزش صبر است كه به انسان مقام و برترى مى‏دهد. اين فرمايش اميرمؤمنان على عليه السلام است كه ما را آگاه مى‏سازد: هر كه گرفتارى‏هاى زمانه پياپى به او برسد، فضيلت صبر به او ارزانى مى‏شود. «2» بلكه كمال انسان در داشتن چنين شايستگى است كه او را به درجات بالاتر مى‏رساند: و نيز حضرت على عليه السلام فرمود: سه چيز است كه به آنها مسلمان كامل گردد: جستجو در دين، برنامه ريزى در زندگى و شكيبايى بر گرفتارى‏ها. «3» و اين سيره معصومان همچنان ادامه دارد و تجلى آن در مؤمنان و شيعيان ديده مى‏شود كه دعاى امام سجاد عليه السلام در حق آنان است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 392 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 2 🔴 دام شيطان‏ خداوند در دو آيه وظيفه مهم رهبران و مبلغان را، روشن بينى در برابر شيوه‏هاى شيطنت شيطان مى‏داند و مى‏فرمايد: وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَآئِفٌ مّنَ الشَّيْطنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ و اگر [وسوسه‏اى از سوى‏] شيطان، تو را [به خشم بر مردم و تركِ مهربانى و ملاطفت‏] تحريك كند، به خدا پناه جوى؛ زيرا خدا شنوا و داناست.* مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگى‏هاى ظاهرى وباطنى‏] تقوا ورزيده‏اند، هرگاه وسوسه‏هايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بى‏درنگ بينا شوند [و از دام وسوسه‏هايش نجات يابند.] شيطان بر سر راه پرهيزگاران، همواره با وسوسه‏هاى شيطانى در شكل مقام، مال، شهوت، و امثال اينها خودنمايى مى‏كند و شيطان و شيطان صفتان مى‏كوشند آنها را از طريق اين وسوسه‏ها از مسيرشان منحرف سازند و از هدفشان بازدارند. قرآن دستور مى‏دهد كه اگر وسوسه‏هاى شيطانى متوجه تو شد به خدا پناه ببر و خود را به او بسپار و از لطفش مدد بخواه، زيرا او سخن تو را مى‏شنود و از اسرار درونت آگاه و از وسوسه‏هاى شياطين با خبر است. وسوسه‏هاى شيطانى همچون طواف كننده‏اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‏كنند تا راهى براى نفوذ بيابند. اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد آنها را از خود دور ساخته و رهايى مى‏يابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسه‏ها تسليم مى‏گردد. وسوسه‏هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى‏افكند آن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى‏شناسند ولى ياد خدا به انسان بينايى و روشنايى مى‏بخشد و قدرت شناخت واقعيت‏ها را به او مى‏بخشد. در روايات اسلامى، به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسه‏هاى شيطانى اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه در مقابل وسوسه‏هاى شيطانى احساس خطر مى‏كردند و از طريق مراقبت، با نفس مى‏جنگيدند. حضرت على عليه السلام در خطبه‏اى براى اين موقعيت درخواست كمك مى‏نمايد: وَ احْمَدُ اللَّهَ وَاسْتَعينُهُ عَلى‏ مَداحِرِ الشَّيطانِ وَ مَزاجِرِه وَالاعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِه وَ مَخاتِلِه. خدا را سپاس مى‏گويم، و از او در موجبات طرد و بازداشتن شيطان، و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فريبهايش يارى مى‏خواهم. در جاى ديگر در مقام گريز از شيطان مى‏فرمايد: فَاحْذَرُوا عِبادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ انْ يُعْديكُمْ بِدائِهِ وَ انْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدائِهِ وَ انْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ فَلَعَمْرى‏ لَقَدْ فَوَّقَ لَكُم سَهْمَ الْوَعيد وَ اغْرَقَ لَكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّديدِ، وَ رَماكُمْ مِنْ مَكانٍ قَريبٍ. بندگان خدا، از دشمن خدا حذر كنيد، مباد آن كه شما را به درد خود مبتلا كند، و با ندايش شما را به حركت آورد، و با ارتش سواره و پياده‏اش بر شما بتازد. به جان خودم سوگند كه تيرى سهمناك عليه شما به كمان گذاشته و كمان را با شدت هر چه تمامتر كشيده، و از مكانى نزديك به شما تير انداخته. در مواعظ امام صادق عليه السلام به عبداللّه بن جندب آمده است كه: يا ابْنَ جُنْدَبِ إِنَّ للشِّيْطانِ مَصَائِدَ يَصْطادُ بِها فَتحَامَوا شِباكَهُ وَ مَصائِدَهُ. قُلْتُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ما هِىَ؟ قالَ: امَّا مَصائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاخوانِ وَ أَمَّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضَاءِ الصَّلَواتِ الَّتى‏ فَرَضَها اللَّهُ، أَمَا إِنَّه ما يُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الاقْدامِ إلى‏ بِرِّ الإِخْوانِ وَ زِيارَتِهِمْ، وَيْلٌ لِلسَّاهِينَ عَنِ الصَّلَوَاتِ، النَّائِمينَ فِى الخَلَواتِ الْمُسْتَهْزِئِينَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ فى الْفَتَرَاتِ اى پسر جندب! شيطان دام‏هايى براى صيد دارد خود را از گرفتار شدن به دام‏ها و ريسمان‏هاى او نگه داريد. عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! دام‏هاى شيطان چيست؟ فرمود: دام‏هاى شيطان جلوگيرى كردن از نيكى به برادران است و اما ريسمان‏هاى او خوابيدن از انجام نمازهاى واجب است. بدان كه خدا پرستش نشده به اندازه قدم برداشتن براى نيكى به برادران و زيارت و ديدار آنها. واى بر كسانى كه در نمازها سهل انگارى مى‏كنند و آنهايى كه در خلوت به خواب مى‏روند و در ضعف‏ها و سستى‏ها خدا و آياتش را به مسخره مى‏گيرند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 392 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 3 🔴 شر حاكم ستمگر و امّا زندگى با سلطان ستمگر با آن تخت و تاج آلوده به غرور و غضب و تجملات دنيايى، انسان را از هستى حقيقى‏اش نابود مى‏كند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله بسيار در اين باره هشدار مى‏دهند: از ارتباط با سلطان بپرهيزيد كه آن دين را مى‏برد و از كمك كردن به او دورى گزينيد؛ زيرا شما كارهاى او را نمى‏پسنديد. «2» آرى، حاكم ستمگر با زندگى نكبت خود گروهى از انسان‏ها را تباه مى‏كند و با روان كردن مال حرام در زندگى مردم، آنها را به گمراهى مى‏كشاند. حضرت على عليه السلام هم اين نكته را به فرزندش، امام حسن عليه السلام يادآورى مى‏كند كه: باعِدِ السُّلْطانَ لِتَأْمَنَ خُدَعَ الشَّيطانِ. از سلطان دورى كن تا از نيرنگ‏هاى شيطان ايمن مانى. چه زيبا سخنى آن حضرت در نهج البلاغه فرمود: همدم سلطان مانند كسى است كه بر شير سوار باشد مردم به حال او حسرت مى‏خورند در حالى كه خودش مى‏داند در چه وضعيت خطرناكى قرار دارد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 392 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. 👈 🎥 این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی لزوم هماهنگى علم فطری و اکتسابی وَ قَالَ (عليه السلام): الْعِلْمُ عِلْمَانِ: مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ؛ وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ، إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد در اقسام علم فرمود علم دو گونه است: علم فطرى و علم اكتسابى، علم اكتسابى اگر هماهنگ با علم فطرى نباشد سودمند نخواهد بود ✍️ مرحوم دشتی : علومى كه انسان در طبيعت و فطرت خود آن را مى ‏يابد و زمينه ‏هاى يافتن آن را دارد (مطبوع) است، و علومى كه با درس و بحث آن را بدست مى‏ آورد (مسموع) مى‏ باشد، اشاره به علم: اين تيوشن ‏INTUITION (علم حضورى، درك مستقيم) و برگسونيسم ‏BERGSONISM (درون بينى يا درك مستقيم) و اشاره به اكتسابى بودن برخى از علوم (اكى‏ رد ACGUIRED) علم اكتسابى و (نيچرال ساينس ‏NATURAL SCIENCE). 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ هماهنگى دانش فطرى و اكتسابى: 📜 امام عليه السلام در اين جا به نكته مهمى درباره علم و دانش انسانى اشاره كرده، مى فرمايد: «علم دو گونه است: فطرى و شنيدنى (اكتسابى) و دانش شنيدنى (اكتسابى) سودى نمى دهد مگر آنكه با فطرى همراه باشد»؛ (الْعِلْمُ عِلْمَانِ: مَطْبُوعٌ وَمَسْمُوعٌ، وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ). براى اين كلام امام عليه السلام تفسيرهاى مختلفى شده است: نخست اينكه منظور از علم مطبوع، دانش هاى غريزى و وجدانيات است كه انسان از آغاز با الهام الهى در درون جان خود دارد و علم مسموع علومى است كه از طريق شنيدن از دانشمندان و صاحبان تجربه و آگاهى به دست مى آيد و اگر اين دسته از علوم با علوم فطرى انسان هماهنگ نباشد نه تنها موجب هدايت نمى شود؛ بلكه گاه موجب گمراهى است. البته نمى توان انكار كرد كه همه مردم در علم فطرى يكسان نيستند؛ بعضى به قدرى تيزبين و ذاتآ هشيارند كه در بسيارى از مسائل نياز به معلم و آموزگار ندارند و بعضى به قدرى كند ذهن كه حتى در مسائل بديهى گاهى پاى آنها مى لنگد، بنابراين از همه نمى توان يكسان انتظار داشت و خداوند نيز هركس را به مقدار استعداد و توانش تكليف مى كند: (لاَ يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسا إِلاَّ مَا آتَاهَا). تفسير ديگر اينكه منظور از علم مطبوع، همان بديهياتى است كه هر كسى بدون استدلال آن را مى پذيرد؛ مانند بطلان اجتماع نقيضين و ارتفاع نقيضين وجمع بين ضدين و علوم ديگرى از اين دست كه پايه و اساس علوم نظرى است و تمام علوم نظرى سرانجام به علوم فطرى بازمى گردد، زيرا مثلاً اگر ما با استدلالهاى قوى ثابت كرديم كه فلان مسئله صحيح است؛ ولى آيا مى شود در عين اينكه صحيح باشد باطل هم باشد؟ قضيه امتناع اجتماع نقيضين مى گويد: امكان ندارد، بنابراين آنچه با دليل اثبات شده صحيح است و جز آن باطل. تفسير سوم اينكه منظور از علم مطبوع، علم به اصول اعتقادى مانند توحيد وعدل الهى و معاد است كه تمام آنها با وجدان قابل اثباتند و علم مسموع همان علم به فروع دين است. به يقين اگر علم به اصول نباشد علم به فروع وعمل به آن سودى نمى بخشد. تفسير چهارم اينكه مراد از علم مسموع، شنيده هاست خواه در مسائل اخلاقى باشد يا اصول و فروع بى آنكه به صورت ملكه در وجود انسان درآيد ودر اعماق جان نفوذ كند و منظور از علم مطبوع، علم و دانشى است كه در عمق جان انسان رسوخ پيدا مى كند و تبديل به ملكه انسانى مى شود و مسلم است كه تا چنين حالتى براى انسان حاصل نگردد شنيده ها به تنهايى كافى نيست و به تعبير ديگر علم مسموع به تنهايى مانند آبى است كه در ظرف ريخته مى شود؛ ولى علم مطبوع مانند آبى است كه در پاى درخت مى ريزند و در ريشه ها و ساقه و برگ وگل و ميوه نفوذ مى كند. اين آب است كه مفيد است نه آبى كه تنها در ظرف جمع شده و هيچ تأثيرى نگذاشته است. البته مانعى ندارد كه هر چهار تفسير در كلام امام عليه السلام جمع باشد، زيرا استعمال لفظ در اكثر از يك معنا جايز است، بلكه يكى از فنون فصاحت و بلاغت محسوب مى شود. به هر روى، براى رسيدن به كمال علم و دانش بايد همه اين دستورات را به كار بست؛ از وجدانيات و بديهيات كمك گرفت، در اصول اعتقادى راسخ شد وآنچه را انسان فرا گرفته با رياضت و تهذيب نفس به صورت ملكه باطنى درآورد تا انسان بتواند از اين علوم استفاده كند و مايه نجات او گردد، به حقيقت علم واصل شود و جهلى را كه در لباس علم درآمده از خود دور سازد، راه مستقيم را پيموده و در بيراهه ها گمراه نگردد. محتواى اين حديث شريف به صورت سه بيت شعرِ جالب نيز آمده است كه «وطواط» در الغرر والعرر آن را به اميرمؤمنان على عليه السلام نسبت مى دهد، هر چند «ابوطالب مكى» در قوت القلوب گوينده آن را بعض الحكماء بدون مشخص كردن نام ذكر كرده، و اشعار اين است: رَأَيْتُ الْعَقْلَ عَقْلَيْنِ فَمَطْبُوعٌ وَمَسْمُوعٌ وَلا يَنْفَعُ مَسْمُوعٌ إذا لَمْ يَکُ مَطْبُوعٌ كَما لا تَنْفَعُ الشَّمْسُ وَ ضَوْءُ الْعَيْنِ مَمْنُوعٌ عقل را دو گونه ديدم: عقل فطرى و عقل شنيدنى. عقل شنيدنى سودى نمى بخشد هنگامى كه عقل فطرى نباشد. همانگونه كه نور آفتاب سودى نمى بخشد براى كسانى كه چشم بينا ندارند. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَنِكُمْ أَنْ تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ الْنَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏ براى نیكى كردن و پروا داشتن واصلاح بین مردم، خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید. همانا خداوند شنوا و دانا است. 1- احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ شود. «ولا تجعلوا اللّه عرضة لایمانكم» 2- سوگند، نباید مانع انجام كار نیك واصلاح میان مردم قرار گیرد. «لاتجعلوا اللّه عُرضة لایمانكم» 3- ارزشهاى والا و كارهاى خیر، نباید با بهانه‌هاى بى‌جا ترك شوند. «أن تبرّوا» 4- به هوش باشید كه خداوند گفتارها را مى‌شنود و ناگفته‌ها را نیز مى‌داند. براى هر سخن و فكرى، حسابى باز كنید. «سمیع علیم» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 ای لال زوصف تو زبانها کوته زثنای تو بیانها با آنکه تو در میان جانی جویای تو ایم در کرانها هر گوشه فکنده نیر فکرت زهر کرده بهر کمان کمانها گاهی ببتی شویم مفتون جوئیم جمالت از نشانها گاهی از چشم و گاه ابرو گاهی از لب گهی دهانها گاهی از لطف و گاه از قهر گاهی پیدا گهی نهانها گه سیر کنیم در خط و خال جوئیم ترا در آن میان ها گاه از سخنان توی برتوی گاهی زکتاب و گه بیان ها القصه بهر طریق یوئیم با بال دل و پر روانها گیریم سراغت از که و مه گاه از پیران گه از جوانها ما را با تو سری و سرّیست پنهان زتن و دل و روانها سودای تو هر کر است چون دارد بس سود در زیانها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«11» اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِي الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاكْفِنَا وَإِنَّمَا يُعْطِي الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَعْطِنَا وَإِنَّمَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاهْدِنَا خدايا! جز اين نيست كه قناعت كنندگان، به فضل نيروى تو قناعت مى‏كنند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و ما را از فضل نيروى خود كفايت فرما، و جز اين نيست كه بخشندگان از فضل جود تو مى‏بخشند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و از فضل جود خود بر ما ببخش، و جز اين نيست كه راه يافتگان، به نور وجه تو راه مى‏يابند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به نور وجه خود هدايت كن. 👌 دعای كفايت_خداوند_در_قناعت ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 🔴 براى فهم بهتر كفايت خداوند در ، توجه به مقدمه ذيل ضرورى به نظر مى‏رسد: اختيار داشتن انسان؛ فطرى است و ما به طور فطرى فاعل مختاريم و از دو جهت با نظام احسن در پيوند كامل قرار داريم. نخست اين كه ما خود، جزئى از اجزاى اين نظاميم و ديگر آن كه نظام در دست ماست. از جهت نخست كه ما در مجموع نظام قرار گرفته‏ايم با اين كه در ظرف‏ اختياريم، هيچ چيز حتى مختار بودن در دست ما نيست. اوست كه در هر جا و هر زمان خواست، ما را در اين نظام عملى مى‏سازد. از جهت دوّم كه نظام در دست انسان است، انسان مظهر نظام احسن است و دست كم استعداد براى مظهر شدن در قابليت انسان است. پس ما از جهت نسبت به خود يك ناظم هستيم و بايد به اندازه توان در اين نظام به بهترين گونه كار كنيم تا وصف فردى و جمعى نظام احسن در ظرف اختيار نيز بهترين باشد. نظام احسن در ظرف ظهورى از اين جهت كه ظهور حسن و جمال حق است، احسن است. ولى از جهت مقايسه با كمال ذاتى، عين تعيّن، كاستى، نادارى است. معصوم در ظرف اختيار- گذشته از تكوين- به لحاظ عصمت از جهت تشريع نيز مظهر اتم نظام احسن است. غير معصوم نيز بايد به اندازه توان، مظهر عصمت معصوم در جهت نظام احسن باشد و در صورت فعليت گناه بايد بداند كه گناه در نظام احسن اختلال ايجاد مى‏كند. از اين رو برخى از گرفتارى‏هايى كه به انسان مى‏رسد به جاى اعتراض به حق و نظام احسن الهى، بايد در اعمال خود تجديد نظر كند. خداوند مى‏فرمايد: وَ مَا بِكُم مّن نّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجَرُونَ* ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مّنكُم بِرَبّهِمْ يُشْرِكُونَ و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسيبى [مانند سلبِ نعمت‏] به شما رسد، ناله و فريادتان را به التماس و زارى به درگاه او بلند مى‏كنيد.* سپس هنگامى كه آسيب را از شما برطرف كند [بر خلاف انتظار] گروهى از شما به پروردگارشان شرك مى‏آورند!! قوت بر كمال قدرت اطلاق مى‏شود و چون خداوند سبحان مستند همه موجودات و فياض بر همه قابليت‏ها و استعدادهاست. پس او عطا كننده به هر چيزى است كه نيازمند به كمال قدرت او باشد. سپس يك قانون كلى كه نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان است از هر كسى به هر صورت تحقق يابد، حيات طيب نصيب او مى‏شود. حضرت حق مى‏فرمايد: مَنْ عَمِلَ صلِحًا مّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ‏حَيَوةً طَيّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزه‏اى زنده مى‏داريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مى‏داده‏اند، مى‏دهيم. مولود عمل صالح و ايمان در اين جهان زندگى روشن و پاكيزه‏اى است. يعنى پديد آمدن جامعه‏اى كه در آن آرامش، امنيت، رفاه، صلح، محبت، قناعت، تعاون و مفاهيم سازنده انسانى خواهد بود. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 🔴 حيات طيبه‏ مفسران در معنى حيات طيبه تفسيرهاى گوناگون آورده‏اند: از آن جمله روزى حلال، قناعت، رزق مستمر، عبادت همراه با روزى حلال، توفيق اطاعت فرمان خدا و ... پس حيات طيبه مفهومش گسترده است كه همه مربوط به دنياست و جزاى احسن آن مربوط به آخرت است. حضرت على عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد: كَفى‏ بِالْقناعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعمياً وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قَولِهِ تَعالى: فَلَنُحْييَّنَهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقالَ: هِىَ الْقَناعَةُ. انسان را پادشاهى با گنج قناعت، و نعمت با حسن خلق كافى است. حضرت را از قول خداوند عزَّوجلّ: «بنده شايسته را حيات پاكيزه دهيم» پرسيدند، فرمود: حيات پاكيزه قناعت است. اين تفسير محدود ساختن حيات طيبه به قناعت نمى‏باشد، بلكه بيان مصداق است، ولى مصداق روشن‏تر است، چرا كه اگر تمام دنيا را به انسان بدهند ولى روح قناعت را از او بگيرند هميشه در آزار و رنج و نگرانى به سر مى‏برد و به عكس اگر انسان روح قناعت داشته باشد، و از حرص و طمع بركنار گردد، هميشه آسوده خاطر و خوش است. در جاى ديگر مى‏فرمايد: اگر خداوند پاك به وقت بعثت انبياى خود مى‏خواست درِ گنج‏هاى طلا و معادن زر ناب، و باغ‏هاى سرسبز را به روى آنان باز كند و پرندگان آسمان، و جانوران زمين را همراه آنان نمايد انجام مى‏داد. ولى در اين صورت جايى براى امتحان باقى نمى‏ماند و اجر و پاداش بى‏مورد مى‏شد و اخبار آسمانى از بين مى‏رفت و براى قبول كنندگان دعوت انبياء، ثواب مبتلايان به رنج و سختى واجب نمى‏گشت ... ولى خداوند پاك پيامبرانش را در تصميم‏هايشان نيرومند و از نظر برنامه‏هاى ظاهرى ضعيف قرار داد با قناعتى كه از بى‏نيازى چشم‏ها را پر مى‏كرد و تهيدستى كه ديده‏ها و گوش‏ها را از آن مملو مى‏ساخت. «1» مردى به امام صادق عليه السلام از حال روزگار شكايت كرد كه طلب روزى مى‏كند و به دست مى‏آورد، امّا قانع نمى‏شود و نفسش بيشتر از آن از او مى‏طلبد. عرض كرد: مرا چيزى بياموز كه مرا سود بخشد؟ حضرت فرمود: اگر آن اندازه كه كفايتت مى‏كند تو را بى‏نياز سازد، كمترين چيز دنيا بى‏نيازت مى‏سازد و اگر آنچه را تو را بس مى‏كند بى‏نيازت نسازد، همه دنيا هم تو را بى‏نياز نمى‏گرداند. از پندهاى امام على عليه السلام به فرزندش امام حسين عليه السلام اين بود كه: لامالَ أَذْهَبُ بِالفاقَةِ مِنَ الرِّضا بِالْقُوتِ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى‏ بُلْغَةِ الكَفافِ تَعَجَّلَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ. هيچ ثروتى فقرزداتر از خرسندى به قوت نيست و هر كه به حاجت زندگى بسنده كند، به زودى به آسايش دست يابد و زندگى آسوده و مرفّهى به دست آورد. حضرت رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه قناعت چيست؟ فرمود: قناعت، باعث خويشتندارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنيا پرستان است. و راه قناعت را جز دو كس‏ نپيمايد: يا عبادت پيشه‏اى كه خواهان مزد آخرت است، يا بزرگوارى كه از مردمان فرومايه دورى كند. «1» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 🔴 فضل و جود و بخشندگى خداوند سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشن‏گرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد: 1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه: خدايا در هر حال از تو مى‏خواهم كه بى‏نياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بى‏آبرو و ذليل خلق شوم. 2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموخته‏اند كه: خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است. قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مى‏شمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مى‏كنند و مى‏گويند: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا [و مى‏گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى‏كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم. اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2