◀️ روز اجراى عدل بر ستمگران:
قسمت 1
📜 اين كلام حكيمانه پيش از اين نيز با تفاوتى تحت #نهج_البلاغه_حكمت_341 آمده و در آنجا هم چنين ذكر شده بود: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ!». درواقع كلام حكيمانه مورد بحث مى تواند شرحى بر روايت 241 باشد، زيرا در آنجا گفته شده بود «يوم المظلوم» در اينجا مى فرمايد: «يوم العدل» بنابراين منظور از روز مظلوم، روز اجراى عدالت است نسبت به ظالم و گرفتن انتقام مظلوم از ستمگر و همانگونه كه در آنجا اشاره كرديم درباره اين روز، خواه روز عدالتش ناميم يا روز مظلوم، دو احتمال هست: نخست اينكه منظور از آن روز رستاخيز است كه بسيارى از شارحان نهج البلاغه آن را پذيرفته اند و در اين صورت شدت اين روز نسبت به روز ظلم و جور آشكار است؛ دنيا و ستمهاى ستمگران هرچه باشد به سرعت مى گذرد؛ اما مجازات آنها در قيامت پايدار وبرقرار است. هم ازنظر طول زمان بيشتر است و هم ازنظر كيفيت مجازات الهى، شديدتر.
تفسير ديگر اينكه منظور از روز اجراى عدالت اعم از دنيا و آخرت است، زيرا تاريخ نشان مى دهد كه بسيارى از ظالمان در همين دنيا به مجازاتهاى سختى گرفتار شده اند و حتى در عمر كوتاه خود نيز بارها صحنه آن را ديده ايم كه اگر آن را جمع آورى كنيم كتابى مى شود.
با توجه به مطلق بودن كلمه «عدل» تفسير دوم مناسبتر به نظر مى رسد به خصوص اينكه جور در دنيا واقع مى شود و اگر عدل هم در دنيا باشد تناسب بيشترى دارد و مى دانيم كه مجازاتهاى ظالمان در دنيا مانع از مجازات آنها در آخرت نيست و بايد كفاره ظلم خود را هم در دنيا بدهند و هم در آخرت، بنابراين كلام حكيمانه پيشگفته، مفهوم عامى دارد كه دنيا و آخرت، هر دو را فرا مى گيرد. بنابر آنچه گفته شد جمله «يَوْمَ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ» نيز شرح «يَوْمَ الظّالِمُ عَلَى الْمَظْلُومِ» است؛ يعنى روز ظلم ظالم نسبت به مظلوم.
اميرمؤمنان على عليه السلام در سخنان ديگرش نيز با تعبيرات ديگرى به اين حقيقت اشاره كرده مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ غَداً يَكْفِيهِ عَضُّهُ يَدَيْه؛ ظالم فردايى دارد كه هر دو دست خود را با دندان مى گزد و همين براى او كافى است».
از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز استفاده مى شود كه خدا در همين دنيا ظالمانى بر ظالمان ديگر مسلط مى كند كه از آنها انتقام بگيرند. امام باقر عليه السلام در حديثى مى فرمايد: «مَا انْتَصَرَ اللهُ مِنْ ظالِمٍ إِلّا بِظالِمٍ وَذلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ : (وَكَذَلِکَ نُوَلِّى بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضا)؛ خداوند از ظالمان به وسيله ظالمان انتقام مى گيرد واين همان است كه در قرآن فرمود: اينگونه بعضى از ظالمين را بر بعضى مسلط مى كنيم».
مى دانيم: اگر عادلى بخواهد انتقام مظلومى را بگيرد اولاً روى حساب و قانون عدالت رفتار مى كند، ثانياً چون از دست شخص عادلى ضربه مى خورد، بر او گواراتر است از اينكه از دست ظالم ديگرى همچون خودش ضربه بى حساب وكتاب بخورد. از اينها گذشته، روايات، نكته دقيق ديگرى را بيان مى كند و آن اينكه ظالم در همان لحظه كه ظلم مى كند بخشى از دين و ايمان خود را از دست مى دهد واين انتقام بزرگى است. امام صادق عليه السلام فرمود: «أَمَا إِنَّ الْمَظْلُومَ يَأْخُذُ مِنْ دِينِ الظَّالِمِ أَكْثَرَ مِمَّا يَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ مَالِ الْمَظْلُومِ؛ بدانيد مظلوم از دين ظالم بيش از آنچه ظالم از مال مظلوم مى گيرد خواهد گرفت».
در حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مى خوانيم: «مَنْ خَافَ الْقِصَاصَ كَفَّ عَنْ ظُلْمِ النَّاسِ؛ كسى كه از قصاص (در دنيا و آخرت) بترسد از ظلم مردم خوددارى مى كند».
ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_341
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ روز اجراى عدل بر ستمگران:
قسمت 2
📜 اضافه بر اين، از روايات استفاده مى شود كه مجازات و كيفر ظلم و ستم سريع تر از هر گناه ديگرى به انسان مى رسد، همانگونه كه نيكوكارى درباره ديگران سريعتر از كارهاى خير ديگر پاداشش به انسانها خواهد رسيد. در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوَاباً الْبِرُّ وَإِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْي؛ سريعترين چيزى كه ثوابش به انسان مى رسد نيكوكارى در حق ديگران وسريع ترين شرى كه كيفرش دامان انسان را مى گيرد ظلم و ستم است».
اين مسئله به قدرى داراى اهميت است كه امام باقر عليه السلام در حديث ديگرى مى فرمايد: در كتاب على عليه السلام آمده است: «ثَلاثُ خِصَالٍ لا يَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّى يَرَى وَبَالَهُنَّ الْبَغْيُ وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَالْيَمِينُ الْكَاذِبَةُ يُبَارِزُ اللَّهَ بِهَا؛ سه عمل است كه صاحب آنها هرگز از دنيا نمى رود تا وبال و آثار سوء آن را ببيند: ظلم و قطع رحم و قسم دروغين كه با اينها با خدا مبارزه مى كند».
اين سخن را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام پايان مى دهيم. آنجا كه فرمود: «مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرَ أَنْ يُعَجِّلَ اللَّهُ لِصَاحِبِهِ الْعُقُوبَةَ فِي الدُّنْيَا مَعَ مَا يَدَّخِرُ لَهُ فِي الاْخِرَةِ مِنَ الْبَغْيِ وَقَطِيعَةِ الرَّحِمِ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً؛ سزاوارترين گناهانى كه خداوند عقوبتش را در دنيا به زودى به صاحبش مى رساند به اضافه كيفرهايى كه در آخرت براى او ذخيره كرده، ظلم و قطع رحم است».
#نهج_البلاغه_حكمت_341
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_227
وَإِنْ عَزَمُواْ الْطَّلَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
و اگر تصمیم به #طلاق گرفتند (آن هم با شرائطش، مانعى ندارد.) همانا خداوند شنوا و داناست.
1- اسلام، طلاق را با همه تلخىها و زشتىهایش مىپذیرد، ولى بلا تكلیف گذاشتن همسر را نمىپذیرد. «و ان عزموا الطلاق»
2- تصمیم طلاق با مرد است. «عزموا»
3- در طلاق، قصد جدّى لازم است. «عزموا»
4- از هواپرستى وتصمیمى كه زندگى زن را تباه مىكند پرهیز نمایید. «فانّ اللّه سمیع علیم»
🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
226-227.mp3
2.11M
سوره #بقره
#بقره_226
#بقره_227
#شرح_صوتی_قرائتی
👤استاد #قرائتی
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹یک #مناجات زیبای دیگر با حضرت دوست:
👈 نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری از این زندگیها
از این زندگیها نشد کام حاصل
درین بندگیهاست شرمندگیها
بیا عشق ویران کن صبر و طاقت
که آسوده گردیم ز آسودگیها
اگر هست خیری در آشفتگیهاست
که آشفته تر باد آشفتگیها
ززنگار عقل آئینه دل سیه شد
خوشا سادگیها و دیوانگیها
رهی گر بحق هست شوریدگیهاست
خوشا عیش سودای شوریدگیها
پریشان شو از زلفهای پریشان
مجو خاطر جمع ز آسودگیها
بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت
که داریم از عمر شرمندگیها
بیا بعد از این #فیض بیدار باشیم
که مرگست بهتر ازین خفتگیها
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_51
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«15» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِكَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ وَهُدَاتِكَ الدَّالِّينَ عَلَيْكَ وَمِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست، و ما را از دعوت كنندگانى كه به سوى تو دعوت مىكنند، و راهنمايانى كه به جانب تو، به دلالت بندگان برمىخيزند، و از ويژه بندگانت كه در پيشگاه حضرتت اختصاص به تو دارند قرار ده، اى مهربانترين مهربانان.
👌 دعای #پنجم
#دعا_پنجم_15 (بند پایانی)
#دعوت_به_حق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
بند پایانی
#دعوت_به_حق 1
🔴 اگر به آيات قرآن و روايات و اخبار و معارف روح پرور اسلامى مراجعه كنيد، به اين حقيقت اقرار خواهيد كرد كه كارى در اين عالم بالاتر و برتر و سودمندتر از دعوت مردم به سوى خدا نيست.
دعوت به سوى حق كار انبيا و ائمّه و اولياى الهى و عاشقان از جان گذشته در راه محبوب است. دعوت به سوى حق، حلّال مشكلات، زداينده ظلمات، علاج درد قلبها، زمينه ساز عدل و عدالت و بر پا كننده حق و حقيقت است. دعوت به سوى حق، افضل اعمال، از بهترين خصال و از نيكوترين كارهاى انسان است.
ايمان مؤمنان، اخلاق متخلّقان، نيكى نيكوكاران، عبادت عابدان، عشق عاشقان، بصيرت بيداران، بينايى بينايان، محصول دعوت به سوى حق است.
مساجد روى زمين، مراكز تربيتى، بناهاى خير، دارالأيتام، مدارس علمى و حوزههاى فكرى، همه و همه نتيجه دعوت دعوت كنندگان به سوى حقّ است.
در روايات متعدّدى كه شيخ صدوق در كتاب «عيون الأخبار» نقل مىكند، آمده است:
اسلام و ايمان عبارت است از: «اعتقاد به قلب و عمل به اعضا و اقرار به زبان».
اقرار از باب افعال است، يعنى با تبليغ و دعوت جاى پاى دين را در قلوب و در همه صحنههاى حيات محكم كردن، كه اگر كسى به اين مرحله اقرار عمل نكند از ايمان و اسلام آن چنان كه بايد بهره ندارد.
مسأله دعوت به حق از چنان اهميت و ارزشى برخوردار است كه از يكى از اولياى خدا كه عمرش را در دعوت به سوى حق سپرى كرده بود در لحظات آخر عمرش در حالى كه نفسهايش به شماره افتاده بود، شنيدم: در خزانه هستى و در مملكت وجود، گوهرى پربهاتر، و عنصرى پرقيمتتر و با منفعتتر از تبليغ و دعوت مردم به سوى حق نيست.
شيعه دعوت به سوى حق را از اهمّ وظايف خود مىداند و در اين راه از هيچ خطرى نمىهراسد و عاقبت صحنه زمين را با دعوت خود آماده حكومت صالحان خواهد كرد.
مردم جز از طريق تبليغ دين حق، خدا و انبيا و امامان و فرشتگان و كتب آسمانى و قيامت را نخواهند شناخت.
رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
ثواب هدايت كردن يك نفر در پرونده تو، از آنچه آفتاب بر آن مىتابد بهتر است.
مسأله تبليغ و دعوت به سوى حق به اندازهاى مهم است كه انبيا و ائمه عليهم السلام نفسهاى آخر خود را چنانكه در روايات آمده خرج دعوت به سوى حق كردند.
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
#دعوت_به_حق 2
عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين 1
🔴 اصحاب و اهل بيت حضرت سيّد الشّهداء در روز عاشورا تا قبل از اين كه به شرف شهادت نايل شوند، جنود ابليس را به سوى حق دعوت كردند. بازگو كردن دعوت يك يك آنها و شرح و تفسير دعوتشان هفتاد من كاغذ مىخواهد، براى نمونه به دورنمايى از موقف يكى از آنان نسبت به حق اشاره مىرود:
يزيد بن ثبيط از شيعيان و از دوستان ابوالاسود دُئلى بوده و در قبيله خود از اشراف قلمداد مىشده است. امام عصر عليه السلام در زيارت خود به او سلام داده:
السَّلامُ عَلى يَزيدَ بْنِ ثَبيطٍ الْقيسى.
درود بر يزيد بن ثبيط قيسى.
ابوجعفر طبرى مىگويد:
ماريّه سعديّه يا عبديّه دختر سعد يا منقذ در بصره از شيعيانى بود كه در تشيّع سخت و استوار بود. همواره خانه او مجمعى بود براى شيعه كه در آن گرد آمده الفت مىگرفتند و حديث بازگو مىكردند، سخن مىشنودند و مىسرودند. به پسر زياد در كوفه خبر رسيد كه حسين عليه السلام آهنگ عراق دارد. به كارگزار خود در بصره فرمان داد كه ديدهبانان بگمارد و راه را بر آينده و رونده بگيرد.
ابن ثبيط تصميم گرفت كه به قصد حسين عليه السلام از بصره بيرون بيايد. ده پسر داشت و آنها را دعوت كرد كه همراه او شوند و فرمود:
آيا كدام از شما با من پيشاپيش بيرون خواهيد آمد؟ دو نفر از آنها (عبداللّه و عبيداللّه) دعوت او را پذيرفتند.
پس با ياران و همگنان خود كه با او در خانه آن زن بودند گفت: من عزم جزم كردهام و خواهم رفت، از شما كه با من خواهد آمد؟ آنان گفتند: ما از اصحاب پسر زياد هراس داريم. اين مرد بزرگ به آنان فرمود:
امّا من به خدا قسم همين كه ببينم پاى شترم به سر زمين سخت استوار و آشنا شود، ديگر باكى از تعقيب نخواهم داشت، هر كه خواهد گو مرا دنبال كند.
اين بزرگمرد با ادهم بن اميّه و بلندهمّتان ديگر كه با او همراهى كردند از بصره بيرون شتافتند. از بيراهه به مكّه مىآيد، از مكّه بيرون آمد، راه بيابانهاى دوردست را پيش گرفت تا خود را به حسين رسانيد.
آرى، راه بى سر و سامانى را پيمود تا به سامان رسيد.
حسين عليه السلام در مكه در قسمت ابطح منزل گرفته بود. وى پس از استراحت در بنه خويش آهنگ ديدار امام كرد. به قصد حضرت او بيرون آمده، به كوى حسين روان شد. از طرف ديگر امام هم از آمدن او خبر يافته بود و به جستجوى او رفته تا در بُنه و آسايشگاه او وارد شده و آنجا به انتظار او نزول اجلال كرده، به عرض او رسانده شد كه وى به سوى منزل شما رفته، امام در بُنه او نشسته بود، (زهى مهر و يگانگى، زهى بزرگى و بزرگوارى)!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 427
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
#دعوت_به_حق 2
عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين 2
🔴 بارى ابن ثبيط به منزل حضرت كه رسيد و شنيد كه آن حضرت به سراغ او بيرن رفته است به منزل خود بازگشت و خطّ سير امام را گرفت تا وقتى كه رسيده، ديد كه امام عليه السلام در منزل اوست، گفت:
قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِك فَلْيَفْرَحُوا
بگو: [اين موعظه، دارو، هدايت و رحمت] به فضل و رحمت خداست، پس بايد مؤمنان به آن شاد شوند.
باور از بخت ندارم كه تو مهمان منى
خيمه سلطنت آنگاه سراى درويش
(سعدى شيرازى)
ترجمه آيه به فارسى چنين مىآيد: به فضل خدا و از رحمت اوست نه از باب استحقاق، خلاصه آن كه اين نه از بخت ماست بلكه فقط از فضل خداست كه يار در منزل ماست.
پس از قرائت آن آيه بر امام سلام كرد و روبه روى حضرت او نشست، سپس امام را از قصد خويش خبر كرد، حضرت حسين عليه السلام درباره او دعاى خير كرد، سپس بنه و خرگاهش را ضميمه خرگاه حضرت كرد.
چون حسين عليه السلام دعاى خير درباره او كرد، الحق خونش و كليّه شئونش به آن حضرت پيوسته شد. او به طور دائم با آن حضرت بود تا به كربلا آمد و در برابر چشم امام عليه السلام كشته شد. خودش به مبارزه و دو پسرش در حمله اول كه لشگر امام عليه السلام صورت دفاع به خود گرفتند شهيد شدند.
اين مرد شرافتمند از دعوتى كه در ابتدا از همقطاران كرد و از پافشارى خود و سربرنتافتن از كوى حقيقت و از سفر دور و دراز خود به سوى حسين عليه السلام و از تربت آرام خود پيامى مىدهد كه:
من چون منش اشرافيت را در پاى حقيقت انداختم به دولت همقطارى با شهيدان كوى حسين عليه السلام رسيدم. در اقدامات خود به آرامى مىگويد: در راه قدردانى از مرد آيين و فرد فضيلت من آن قدر كوشيدم كه هفت نفر را به همراه خود به توفيق دولت رساندم. رمزى مىآموزد كه هراس و وحشت، جلوگير راه مقصد نبايد بشود، پيمودن بيابان دور و دراز و بى آب و بى آبادانى را در راه حقيقت، بزرگ مشماريد، براى موقعشناسى موقعى بهتر از فداكارى و صدق در راه (فرد حقيقت) نيست.
قرآن مجيد از انبياى حق به عنوان: داعى الى اللّه، هادى، منذر، مبشّر، مجاهد فى سبيل اللّه، مبلّغ رسالات اللّه و ... ياد مىكند. مسأله دعوت به سوى حق در درجهاى از ارزش و والايى است كه حضرت سجّاد عليه السلام از حضرت معبود درخواست مىكند:
«وَاجْعَلْنا مِنْ دُعاتِك الدّاعينَ إلَيْك، وَهُداتِك الدّالِّينَ عَلَيْك ...»
زيرا كه داعى به سوى حق و هادى به سوى حضرت محبوب كه از بركت معرفتش آراسته به حقايق دعوت است از بندگان خاص حضرت ربّ العزّه در دنيا و آخرت است.
#مناجات پایانی دعای پنجم
كردگارا به بى نيازى خويش
به كريمى و كارسازى خويش
به سهى قامتان گلشن ناز
به ملامت كشان كوى نياز
به صفات جلال و اكرامت
نظر خاص و رحمت عامت
به سلاطين مسند تحقيق
سالكان مسالك توفيق
به اسيران و زارى ايشان
به غريبان و خوارى ايشان
به نوازندگان عالم گل
كه هنوز ايمنند از غم گل
به سفر كردگان عالم خاك
كز جهان رفتهاند با دل چاك
به رسولى كه نعت اوست كلام
سيّدالمرسلين عليه السّلام
نظرى جانب هلالى كن
دلش از مهرِ غير خالى كن
(هلالى جغتايى)
👈 پایان شرح دعای 5 صحیفه سجادیه
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 427
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای #پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به #ياد_مرگ میاندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکهی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همهاش برای ما استحکامبخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعهی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیهی من به شماست.
👤 #مقام_معظم_رهبری
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_323
دعای #چهل_هشت
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"در روز عید #قربان و روز #جمعه"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_هشت_16
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه:
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لا تَجْعَلْنِى لِلْبَلاءِ غَرَضا، وَ لا لِنَقِمَتِكَ نَصْبا، وَ مَهِّلْنِى، وَ نَفِّسْنِى، وَ أَقِلْنِى عَثْرَتِى، وَ لا تَبْتَلِيَنِّى بِبَلاءٍ عَلَى أَثَرِ بَلاءٍ، فَقَدْ تَرىَ ضَعْفِى وَ قِلَّةَ حِيلَتِى وَ تَضَرُّعِى إِلَيْكَ🔹
🔸خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا نشانه تير #بلا قرار مده و برايم شكنجه و عذاب بر پاى مدار و مرا مهلت ده، و تاءخير كن و از لغزش ما دستگير و بلاى پى در پى مفرست كه ناتوانى مرا مى دانى و بيچارگى و زارى مرا مى بينى🔸
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح مختصر
#دعا_چهل_هشت_16
(بار خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا آماج بلا و هدف عقوبتهايت قرار مده) (اللهم صل على محمد و آل محمد، و لا تجعلنى للبلاء غرضا و لا لنقمتك نصبا).
(مرا مهلت ده، اندوهم را بزداى و از لغزشهايم در گذر) (و مهلنى و نفسنى، و اقلنى عثرتى).
(با بلا پشت سر بلا مرا آزمايش مفرما، چرا كه تو ضعف مرا مىبينى و بيچارگى و زارى مرا در پيشگاه خود مشاهده مىكنى) (و لا تبتلينى ببلاء على اثر بلاء، فقد ترى ضعفى و قله حيلتى و تضرعى اليك). مرا هدف تیر بلاها و آفتها قرار مده.» اگرچه بلاها آزمونهای الهی هستند و در صورت روبرو شدن با آنها باید با پناه بردن به خدا و کمک گرفتن از او، بر آنها صبر کرد و از آنها سربلند بیرون آمد اما هیچ گاه نباید بلاها را از خدا درخواست کنیم بلکه لازم است ضمن یادآوری ضعف خود در مقابل آزمونهای الهی از خدا بخواهیم که ما را در معرض بلاهای پی در پی قرار ندهد. در واقع قبل از بلا، هنگام بلا و بعد از بلا و در همه زمانها باید از خدا یاری جوییم.
⏺ (ابتلاء الله تعالى لعباده تاره يكون بالمسار ليشكروا..)
(و تاره بالمضار ليصبروا)
(اللهم صل على محمد و آل محمد، و لا تجعلنى للبلاء غرضا، و لا لنقمتك نصبا، و مهلنى، و نفسنى، و اقلنى عثرتى، و لا تبتلينى ببلاء على اثر بلاء، فقد ترى ضعفى و قله حيلتى و تضرعى اليك).
البلاء هنا بمعنى المحنه و الاصابه بالمكروه. و الغرض: الهدف الذى يرمى اليه. و النصب بالسكون: العلم المنصوب. و معنى الدعاء: لا تجعلنى للبلاء هدفا و مرمى فلا ازال ارمى به و اصاب فلا انفك عنه كالهدف الذى لا ينفك عن اصابه السهام و لا تنصبنى لنقمتك علما فيسرع الى و تقصدنى من كل وجه كما يقصد العلم المنصوب من كل جهه. و مهلته تمهيلا و امهلته امهالا: انظرته و اخرت طلبه و رفقت به و لم اعاجله. و نفس له فى الامر: وسع و فسح من النفس بالتحريك بمعنى السعه و الفسحه فى الامر يقال انت فى نفس من امرك اى سعه و فسحه. و عثر الرجل يعثر عثرا من باب قتل و عثارا بالكسر: اذا سقط على شىء و العثره: المره و يقال للزله عثره لانها سقوط فى الاثم و اقال الله عثرته: اذا رفعه من سقوطه و معناه تجاوز عن زلته. و بلاه الله يبلوه بلاء و ابتلاه يبتليه ابتلاء: امتحنه قال الراغب: اذا قيل بلا فلانا كذا و ابتلاه فهو يتضمن امرين.
احدهما- تعرف حاله و الوقوف على ما يجهل من امره.
و الثانى- ظهور جودته و ردائته و ربما قصد الامر ان و ربما يقصد به احدهما فاذا قيل بلاه الله بكذا و ابتلاه فليس المراد الا ظهور جودته و ردائته دون التعرف لحاله و الوقوف على ما يجهل من مراده اذ كان الله تعالى علام الغيوب و على هذا قوله تعالى: و اذا بتلى ابراهيم ربه انتهى.
ثم ابتلاء الله تعالى لعباده تاره يكون بالمسار ليشكروا و تاره بالمضار ليصبروا فصارت المنحه و المحنه كلاهما بلاء فالمحنه مقتضيه للصبر و المنحه مقتضيه للشكر غير ان اطلاق البلاء فيما يدفع اليه الانسان من شده و مكروه اظهر معنى و اكثر استعمالا كما وقع فى عباره الدعاء اى لا تبتلينى لشده بعد شده و الاثر بالكسر و السكون و بفتحتين: الطريق المستدل به على من تقدم. و اصله من اثر الشى و هو حصول ما يدل على وجوده. و الضعف بفتح الضاد فى لغه تميم و بضمها فى لغه قريش: خلاف القوه و الصحه فالمضموم مصدر ضعف مثل قرب قربا و المفتوح مصدر ضعف ضعفا من باب قتل قتلا و منهم من يجعل المفتوح فى الراى و المضموم فى البدن. و الحيله: الحذق فى تدبير الامور و هو تقليب الفكر حتى يهتدى الى المقصود. و قله الحيله عباره عن عدمها فانهم كثيرا ما يعبرون عن العدم بالقله فيقال قليل الخير اى لا يكاد يفعله و فلان قلما يفعل كذا اى لا يفعله و التضرع التذلل و تعديته بالى لتضمينه معنى الرغبه او الابتهال و الله اعلم.
#شرح_سید_علیخان
ادامه دارد ...
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 پروردگارا بر محمد و آل پاكش درود و رحمت فرست
و مرا هدف تير #بلا و انتقام خود مگردان
و مرا مهلت و فرصت (براى توبه و انابه و لايق عفو و رحمت شدن) عطا فرما
و لغزشهايم كمتر فرما
و مرا به بلاهاى پى در پى مبتلا مگردان
كه (اى خداى مهربان) تو ضعف و ناتوانى و بيچارگى مرا مىبينى
و نالهى زارم را به درگاهت مشاهده مىكنى
#چهل_هشت #دعا_چهل_هشت_16
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_342
چشم نداشتن به مال مردم
وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى الاَْكْبَرُ، الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ.
حضرت علی که درود خدا بر او باد در راه بى نيازى فرمودند: برترين بى نيازى و دارايى، نوميدى است از آنچه در دست مردم است.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ برترين بى نيازى:
قسمت 1
⏺ اين حديث شريف تنها در نسخه ابن ابى الحديد آمده است و ديگران آن را در شروح خود نياورده اند و به همين دليل، سخنى درباره آن نگفته اند، جز بعضى؛ مانند مرحوم مغنية كه آن را از ابن ابى الحديد گرفته و شرح كوتاه و مختصرى كرده است. به هر حال امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اخلاقى و مهم اشاره كرده مى فرمايد: «برترين بى نيازى آن است كه از آنچه در دست مردم است چشم بپوشى و مأيوس باشى»؛ (الْغِنَى الاَْكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ).
اين يك واقعيت است كه هركس چشمداشتى به اموال و امكانات و مقامات ديگران داشته باشد به همان نسبت كوچك و موهون مى شود؛ خواه دست نياز به سوى آنها دراز كند و يا اين حالت را به سوى ديگرى نشان دهد و تا انسان به اموال و امكانات ديگران بى اعتنا نباشد حقيقت غنا و بى نيازى را درك نمى كند. «غنى» تنها با داشتن ثروت نيست. بسيارند ثروتمندانى كه درواقع فقيرند، زيرا چنان بخيلند كه نه ديگران از ثروتشان استفاده مى كنند و نه حتى خودشان، و چنان حريصند كه به آنچه دارند قانع نيستند و چشم به اموال و ثروتهاى ديگران دوخته اند. اينگونه افراد در عين غناى ظاهرى، در باطن، فقير وبيچاره اند.
در مقابل، كسانى هستند كه زندگى ساده و زاهدانه اى دارند و به حسب ظاهر دستشان از مال دنيا كوتاه است؛ اما همان را كه دارند با ديگران تقسيم مى كنند وهرگز چشم به اموال و ثروت ديگران نمى دوزند. اينها گرچه در چشم ظاهربينان فقيرند؛ اما ازنظر اولياء الله برترين اغنيا محسوب مى شوند. درواقع آنچه امام عليه السلام در اين كلام نورانى فرموده مى تواند برگرفته از آيات قرآن مجيد باشد. آنجا كه قرآن، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را مخاطب ساخته چنين مى گويد: «(وَلاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجآ مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَيْرٌ وَأَبْقَى)؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروههايى از آنان داده ايم، ميفكن! اينها شكوفه هاى زندگى دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزىِ پروردگارت بهتر و پايدارتر است!». شبيه همين معنا در آيه 88 سوره «حجر» نيز آمده است.
👈 ادامه دارد ..
#نهج_البلاغه_حكمت_342
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ برترين بى نيازى:
قسمت 2
⏺ امام عليه السلام طبق روايت غررالحكم همين معنا را با تعبير ديگرى بيان كرده چنين مى فرمايد: «نالَ الْغِنى مَنْ رَزَقَ الْيَأْسَ عَمّا فِي أيْدِي النَّاسَ؛ كسى كه خداوند به او بى اعتنايى نسبت به آنچه در دست مردم است عطا فرموده، به حقيقت غنا رسيده است».
اين مسئله به اندازه اى اهميت دارد كه كلينى؛ در كتاب شريف كافى بابى تحت عنوان «الاستغناء عن الناس» ذكر كرده و روايات بسيارى در اين زمينه از ائمه معصوم نقل كرده است؛ از جمله در حديثى از امام سجاد عليه السلام آمده است : «رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَمَنْ لَمْ يَرْجُ النَّاسَ فِي شَيْءٍ وَرَدَّ أَمْرَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ؛ تمام نيكى ها را در طمع نورزيدن به آنچه در دست مردم است ديدم وكسى كه قطع اميد از مردم كند و كار خود را در جميع امور به خداى متعال واگذارد خدا خواسته او را در همه چيز برمى آورد».
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لا يَسْأَلَ رَبَّهُ شَيْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ فَلْيَيْأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ وَلا يَكُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلاَّ عِنْدَاللَّهِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ شَيْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ؛ هرگاه كسى از شما اراده مى كند كه چيزى از خدا نخواهد مگر اينكه به او بدهد، از آنچه در دست همه مردم است چشم پوشى كند و اميدش تنها به خدا باشد. هرگاه خداوند چنين حالتى را در قلب او ببيند هرچه از خدا بخواهد به او مى دهد».
اهميت اين موضوع ازنظر عقل علاوه بر نقل، به قدرى آشكار است كه در آثار قديمى كه از حكماى يونان رسيده نيز به خوبى منعكس است؛ از جمله داستان معروف اسكندر و ديوژن است: «اسكندر پس از آنكه ايران را فتح كرد وفتوحات زيادى نصيبش شد، همه آمدند در مقابلش كرنش و تواضع كردند. ديوژن نيامد و به او اعتنا نكرد. آخر دل اسكندر طاقت نياورد، گفت ما مى رويم سراغ ديوژن. سراغ ديوژن در بيابان رفت. او هم به قول امروزى ها حمّام آفتاب گرفته بود. اسكندر مى آمد. آن نزديكى ها كه سر و صداى اسبها و غيره بلند شد او كمى بلند شد، نگاهى كرد و ديگر اعتنا نكرد، دومرتبه خوابيد تا وقتى كه اسكندر با اسب بالاى سرش رسيد. همان جا ايستاد و گفت: بلند شو. دو سه كلمه با او حرف زد و او جواب داد. در آخر اسكندر به او گفت: چيزى از من بخواه. گفت: فقط يك چيز مى خواهم. گفت: چه؟ گفت: سايه ات را از سر من كم كن، من اينجا آفتاب گرفته بودم، آمدى سايه انداختى و جلوى آفتاب را گرفتى. وقتى كه اسكندر با سران سپاه خودش برگشت، سران گفتند: عجب آدم پستى بود، عجب آدم حقيرى! آدم يعنى اينقدر پست! دولت عالم به او رو آورده، او مى توانست همه چيز بخواهد؛ ولى اسكندر در مقابل روح ديوژن خرد شده بود». جمله اى گفته كه در تاريخ مانده است، گفت: «اگر اسكندر نبودم دوست داشتم ديوژن باشم».
#نهج_البلاغه_حكمت_342
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 یک #مناجات زیبای دیگر با حضرت دوست:
👈 این چه چشمست و چه ابرو و چه لب
این چه قدست و چه رفتار عجب
این چه خطست و چه خالست و چه حسن
این چه تمکین چه جا و چه ادب
هر یکی از دگری شیرین تر
لب و دندان و دهان و غبغب
جلوههایت همه آرایش ناز
غمزههایت همه اسباب و طرب
حرکاتت همه موزون و بجا
سکناتت همه مطبوع و عجب
پای تا سر همه شیرین و لطیف
این چه نخلست سراپای رطب
شب هجران تو غم بر سر غم
روز وصلت همه شادی و طرب
شب اغیار زدیدار تو روز
روز من از غم هجران تو شب
شب اغیار ز تو روز و چه روز
روز #فیض از تو شب آنگاه چه شب
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_52
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2