امام سجاد (ع) در جملهى اول دعاى در پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و ان اشكر الحسنه:
بار الها! موفقم بدار كه نيكى را شكرگزار باشم.
انفاق مالى اگر بجا و نيكو باشد سزاوار شكر است و بايد از عمل منعم قدردانى نمود،
اما اگر انفاق، نابجا و در غير مورد باشد، نه تنها شايسته ى شكر نيست بلكه ممكن است در پارهاى از موارد بر اثر اسراف و تضييع مال شايان توبيخ باشد.
گاه شخص شهرت طلب و خودخواه مجلس ضيافتى تشكيل مىدهد و از جمعى دعوت مىكند، هدفش از اين دعوت، پذيرايى دوستانه و ضيافت برادرانه نيست بلكه مىخواهد خود را نشان بدهد و خويشتن را بلندآوازه نمايد. از اينرو در تهيه ى غذا و كيفيت و كميت آن افراط مىكند و به اسراف و زيادهروى دست مىزند و چون طعام تهيه شده چندين برابر نياز مهمانان بوده، پس از پذيرايى قسمت اعظم غذا در سفره باقى مىماند و بدبختانه بيشتر غذاى باقيمانده در ظروف زباله ريخته مىشود و تبذير و اسراف نعمت به ميان مىآيد. اين قبيل انفاقها را شرع مقدس، احسان نمىداند و انفاقكننده استحقاق شكر ندارد.
قسمتى از روايت حضرت مولىالموحدين، اميرالمومنين، على عليهالسلام در خصوص امر مال و چگونگى صرف نمودن آن :
كسى از شما كه داراى مال و ثروت است بپرهيزد از فساد، چه آنكه اعطاى مال در غير مورد تبذير است و اسراف و اين عمل ناروا ياد صاحبش را بين مردم زياد مىكند و نامش را بالا مىبرد، ولى نزد بارىتعالى او را پست مىكند و موجب انحطاطش مىگردد و هيچ انسانى مال خود را در غير حق و در مورد افراد نااهل صرف نمىكند، مگر آنكه خداوند او را از شكرگزارى دريافتكنندگان مال محروم مىسازد و علاقه و مودت اينان به غير اعطاكنندهى مال معطوف مىگردد و اگر كسانى از دريافتكنندگان به جاى مانده باشند و زبان به شكر و خيرخواهى صاحب مال بگشايند، هدفشان چاپلوسى و دروغگويى است و هيچ فرد متمكن، مال خود را در غير حق و براى نااهل صرف ننموده مگر آنكه نصيبش از آن پرداخت نابجا و بىمورد، ستايش فرومايگان و مدح اشرار بوده، آن هم نه هميشه و به طور دائم بلكه تا وقتى كه نعمت منعم را دريافت مىكنند و از فضل و عنايت او برخوردارند.
سپس على (ع) به دوستان خود فرمود: هر يك از شما كه داراى مال است آن را در راه صله ى رحم يا مهمانى نيكو و پسنديده صرف نمايد يا آنكه مال خود را در راه نجات و رهايى كسانى كه در رنج و تعباند يا آنكه اسير يا ابن السبيلاند به كار گيرد و موجبات آزادى و رفع گرفتارى آنان را فراهم آورد كه دست يافتن به اين خصال حميده، مايهى كرامت و بزرگوارى دنيا و موجب شرف و فضيلت در عالم آخرت است.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_399
#حق #پدر و #فرزند
وَ قَالَ (عليه السلام ) :
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً؛
فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ؛
وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود:
همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است.
#حق_پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند،
و #حق_فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد.
👈 شرح اینجا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #آل_عمران
#آل_عمران_14
زُيِّنَ لِّلنَّاسِ حُبُّ الْشَّهَوَتِ مِنَ الْنِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الْذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَمِ وَالْحَرْثِ ذَ لِكَ مَتَعُ الْحَيَو ةِ الْدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَابِ
عشق وعلاقه به زنان وفرزندان پسر واموال زیاد از طلا ونقره واسبان ممتاز وچهارپایان و كشتزارها كه همه از شهوات و خواستههاى نفسانى است، در نظر مردم جلوه یافته است، (در حالى كه) اینها بهرهاى گذرا از زندگانى دنیاست و سرانجام نیكو تنها نزد خداوند است.
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام #سختی :
«2» وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ
وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ
وسايل زندگى و اسباب حيات ، به لطفت فراهم آيد،
و فرمان و حكم به نيرويت جريان يابد.
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
دعای #هفتم
#دعا_هفتم_2
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 7
✳️ صبح روز بعد به مسلمين كه در جستجوى كاروان ابوسفيان بودند خبر رسيد كه ابوسفيان مال التجاره را به منزل رسانيد و اينك بايد با لشگر قريش كه در فاصله مختصرى قرار دارد روبهرو شوند و در نتيجه آرزويى كه مسلمين به اميد رسيدن به آن خرسندى مىكردند مبدّل به يأس گرديد و جماعتى از ايشان به رسول الهى اصرار مىورزيدند كه به مدينه بازگردد و با لشگر قريش مصاف ندهد و در جنگ وارد نشود.
خداى متعال درباره ايشان مىفرمايد:
وَ إذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إحْدَى الطّائِفَتَيْنِ أنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ» «انفال 7»
و [ياد كنيد] هنگامى را كه خدا پيروزى بر يكى ازدو گروه [سپاه دشمن يا كاروان تجارتى قريش] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتيد بر كاروان تجارتى قريش دست يابيد، ولى خدا مىخواست پيروزى در ميدان جنگ را با فرمان نافذى [كه داير بر پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان جارى ساخته بود] تحقّق دهد و ريشه كافران را قطع كند.
پس از مختصرى مسلمانان يكدل و يك جهت بر آن شدند كه با لشگر قريش مصاف دهند، به همين جهت خود را زودتر به آب بدر رسانيده و چاه را تصرف كردند. خداى تعالى بارانى فرستاد تا بيابان شنزار و لغزنده جهت آنان محكم و استوار گردد و قسمت لشگر گاه قريش كه زمينى خاكى بود گِل و لغزنده شود و بالأخره لشگر اسلام توانست خود را قبل از قريش به محلّ مناسب يعنى كنار اولين چاه در قسمت پايين بدر برساند.
آنگاه خود را آماده قتال كرده به مشورت پرداختند. در حالى كه گفتگو مىكردند سعد بن معاذ پيش آمد، عرض كرد: اى پيامبر خدا! اجازه مىدهى سايبانى جهت شما بر پا كنيم تا شما در آن جا قرار گيريد و مركبهاى شما را در كنار آن آماده نگهداشته و خود با دشمن مصاف دهيم؟ اگر پيروز شديم كه هيچ و اگر خداى نخواسته كشته گشتيم تو بر مركب سوار شده به پيروانت در مدينه ملحق شوى، چه آن مسلمانان كه در مدينه ماندهاند كمتر از ما به تو معتقد و علاقمند نيستند و اگر احتمال مىدادند كار تو سرانجام به جنگ منتهى مىشود هرگز تخلّف نمىكردند و اگر چنين پيشامدى رخ دهد ايشان شرّ دشمن را دفع مىكنند و از درِ خيرخواهى با كمك تو به جهاد مىپردازند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله او را بستود ودر حقّش دعا كرد. سعد با ياران به ساختن سايبان پرداخت تا اگر پيروزى و فتح نصيب او و يارانش نشد، آن منبع كرامت و عظمت به دست دشمن گرفتار نشود و بتواند خود را به باقى اصحاب برساند و دعوت خود را ادامه دهد، چه اسلام براى طائفه معيّنى نيامده بود، اگر همه اهل مدينه هم كشته شوند، او بايد بماند و ساير قبايل عرب و ديگر ملل دنيا را رهبرى كند.
قريش نيز آماده جنگ شدند و شخصى را فرستادند تا از مسلمانان خبرى بياورد.
#بدر
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 8
✳️ آن شخص بازگشت و خبرآورد كه اصحاب محمّد سيصد نفر و يا كمى كمتر و يا بيشترند و هيچ كمينى هم ندارند و از آب هم بسيار دورند، ولكن با همه اين احوال مردمى هستند كه جز شمشير پناهگاهى براى خود قائل نيستند و جز به ايمان ثابت و يقين استوار خود اتكايى ندارند.
اين خبر، رعب و وحشتى در دلهاى قريشيان ايجاد كرد و برخى از عقلاى آنان به اين فكر فرو رفتند كه اگر سپاه اسلام همه آنان را بكُشند حرمتى براى مكّه باقى نخواهد ماند. از ميان آنان عتبة بن ربيعه برخاست و گفت: اى گروه قريش، به خدايم سوگند! شما از اين كه با محمّد و يارانش مصاف دهيد كارى از پيش نمىبريد؛ زيرا اگر او را بكشيد پيوسته چشمتان به روى مردمى باز مىشود كه يا پسر عمويش را كشتهايد و يا پسر خالهاش را و يا مردى از عشيرهاش را؛ پس بهتر اين است كه بازگرديد و او را به عرب بسپاريد، چه اگر ساير طوائف عرب او را بكشند شما به مقصود خود نايل آمدهايد و اگر او بر عرب فايق آمد شما كارى كه مايه كراهت و ندامتتان شود نكردهايد.
كلام عتبه به گوش ابوجهل رسيد، او پر از خشم و غيظ شد و كينههاى ديرينهاى را كه با مسلمين داشت يادآورى كرد. و همين معنى باعث شد كه همه بر قتال سپاه اسلام يكدل و يك جهت شوند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى كثرت عدد دشمنان و بسيارى نيروى آنان را ديد به ميان ياران آمد و با سخنان گرم و دلنشين خود روحيه آنان را تقويت كرده و به تنظيم صفوف ايشان پرداخت و دستور داد قبل از آن كه وى فرمان دهد حمله نكنند و فرمود:
چنانچه دشمن را محاصره كرديد با تير به ايشان حمله كنيد. آنگاه به عريش خود يعنى سايبان بازگشت در حالى كه از سرانجام كار ياران نگران بود، در آن جا به درگاه خداى سبحان ملتجى گشته و از اودرخواست پيروزى و تنجيز وعده مىنمود و تضرّع و زارى همى كرد و گفت:
بارالها! اين قريش متكبّر و متعصّب است كه همواره با تو مخالفت و دشمنى مىورزيد و فرستادهات را تكذيب مىكرد، اينك روى آورده تا با پيغمبرت بجنگد.
پروردگارا! آن نصرت كه مرا بدان وعده فرمودى بفرست. بارالها! اگر امروز اين گروه كه با من هستند كشته شوند ديگر كسى تو را پرستش نخواهد كرد.
#بدر
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_2
#جریان_اسباب_بلطف_خدا
#جنگ_بدر 9
✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنان دعا همى مىكرد و رو به قبله دست به دعا بلند داشت تا ردايش از شانهاش بيفتاد و آن قدر ادامه داد تا خواب او را گرفت، در عالم رؤيا يارى خدا را به چشم ديد و نيز به حالت وحى درآمد و اين آيه بر وى نازل شد:
يا أيُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِأَتَيْنِ وَ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لايَفْقَهُونَ» «انفال 65»
اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ برانگيز كه اگر از شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر چيره مىشوند، و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند بر هزار نفر از كافران چيره مىشوند؛ زيرا آنان گروهى هستند [كه حقايق توحيد و قدرت خدا را] نمىفهمند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از گرفتن اين وحى، به ميان سپاه خود آمد و آنان را بر قتال با كفّار تحريص كرده و فرمود: به آن خدايى كه جان محمّد در دست اوست هيچ يك از شما امروز با اين كفّار نمىجنگد و با صبر و پايدارى كشته نمىشود مگر اين كه خداى تعالى تو را به بهشت درخواهد آورد. آنگاه مشتى خاك از دست اميرالمؤمنين عليه السلام گرفته و آن را به جانب كفّار پاشيد و فرمود:
شاهَتِ الْوُجُوهُ.
زشت باد رويتان.
سپس به ياران فرمود: كمر همّت ببنديد. مسلمانان قويدل گشته يكصدا فرياد زدند: أحَد: أحَد. خداى تعالى ملائكه را نيز به مدد ايشان فرستاد تا بر فتح و پيروزى بشارتشان دهد و ايمانشان را قوىتر سازد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در قلب معركه قرار گرفته مردم را تشجيع مىنمود و به نصرت خدا نويد مىداد.
بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان صفوف ايشان از يك سو و كمك ملائكه از سوى ديگر، اثر عميقى در روحيه مسلمانان داشت و به همين جهت كشتار زيادى از لشگرِ دشمن كرده كه در تاريخ كمنظير و بى مانند بود و افتخارى بزرگ در تاريخ اسلام براى هميشه به يادگار گذاشتند و بدريّون در اصحاب پيامبر از ديگران ممتازند.
غبار معركه بر روى اجساد بى جان كفّار فرو نشست و اهل مكّه با وضع فضيحت بارى فرار كردند. سپاه اسلام با افتخار و پيروزى و غنيمت بسيارى به سوى مدينه بازگشتند، در حالى كه از يارى و نصرتى كه خداى تعالى ارزانىشان داشته خوشحال و شكرگزار بودند. «1» در داستان با عظمت بدر، بارانى كه باريد، دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله داشت، قوّت قلبى كه به مردم مؤمن داده شد و نزول ملائكه و رعبى كه از عظمت معنوى ارتش اسلام به دل كافران افتاد، همه و همه اسبابى بود كه خداوند مهربان به لطف خود جهت پيروزى مردم مؤمن فراهم آورد.
آرى، به قول حضرت زينالعابدين عليه السلام كه فرمود:
«وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الأْسْبابُ»
#بدر
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 266
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_400
شناخت امور واقعی و خرافی
وَ قَالَ (عليه السلام ) :
الْعَيْنُ حَقٌّ، وَ الرُّقَى حَقٌّ، وَ السِّحْرُ حَقٌّ، وَ الْفَأْلُ حَقٌّ؛ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ، وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ؛ وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ، وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ، وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ.
حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود:
چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهاى مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نيك راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست، بوى خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان كننده و نشاط آور، سوارى بهبودى آور، و نگاه به سبزه زار درمان كننده و نشاط آور است.
👈 شرح اینجا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2