eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ‏ دشوارى‏ها در برابر قدرتت آسان گردد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 6 ✳️ دعاى امام جواد عليه السلام‏ در دعاى حضرت جواد عليه السلام است: اللّهُمَّ رَبَّ الأْرْواحِ الْفانِيَةِ وَ الأْجْسادِ الْبالِيَةِ، أسْألُكَ بِطاعَةِ الأْرْواحِ الرّاجِعَةِ إلى أجْسادِها، وَ بِطاعَةِ الأْجْسادِ الْمُلْتَئِمَةَ بِعُرُوقِها، وَ بِكَلِمَتِكَ النّافِذَةِ بَيْنَهُمْ، وَ أخْذِكَ الْحَقَّ مِنْهُمْ، وَ الْخَلائِقُ بَيْنَ يَدَيْكَ يَنْتَظِرُونَ فَصْلَ قَضائِكَ، وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَكَ، وَ يَخافُونَ عِقابَكَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى، وَ الْيَقينَ فى قَلْبى، وَ ذِكْرَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ عَلى لِسانى، وَ عَمَلًا صالِحاً فَارْزُقْنى. « بحار الأنوار: 88/ 189، صلاة محمد بن على عليه السلام، ذيل حديث 11؛ جمال الأسبوع: 278.» اى پروردگار! روان‏هاى فانى و پيكرهاى پوسيده، به حقّ فرمانبرى آن روان‏هاى بازگردنده به اجساد و به حقّ فرمانبرى آن پيكرهاى جوش خورده به رگهايشان و به حقّ فرمانرواييت در ميان آنها، و به حقّ حق ستانيت از آنها، در حالى كه خلايق در پيشاپيشت نگران صدور حكم نهايى تواند و اميدوار به رحمتت و در ترس از مجازاتت، از تو درخواست مى‏كنم. بر محمّد و آل محمّد درود فرست و قرار ده نور را در چشمم و يقين را در قلبم و يادت را در شب و روز بر زبانم و عملى شايسته را روزى من گردان. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 255 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 7 ✳️ دعاى امام هادى عليه السلام‏ دردعاى حضرت هادى عليه السلام آمده: يا بارُّ، يا وَصولُ، يا شاهِدَ كُلِّ غائِبٍ، وَ يا قَريبُ غَيْرَ بَعيدٍ، وَ يا غالِبُ غَيْرَ مَغْلُوبٍ، وَ يا مَنْ لا يَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إلّا هُوَ، يا مَنْ لا تُبْلَغُ قُدْرَتُهُ، أسْألُكَ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونَ الْمَكْتومِ عَمَّنْ شِئْتَ، الطّاهِرِ الْمُطَهَّرِ الْمُقَدَّسِ‏ النُّورِ التّام، الْحَىِّ القَيُّومِ الْعظيمِ، نُورِ السّماواتِ وَ نُورِ الأرضينَ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبيرِ الْمُتَعالِ الْعَظيمِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. « بحار الأنوار: 88/ 189، صلاة على بن محمد الهادى عليه السلام، ذيل حديث 11؛ جمال الأسبوع: 278.» اى بسيار نيكوكار، اى پيوند دهنده، اى گواه هر غائب، اى نزديك غير بعيد، اى غالب بى مغلوبيّت، اى آن كه كسى نداند كه او چگونه است مگر خود او، اى آن كه به قدرتش نرسند، خدايا از تو مى‏خواهم به حقّ نام مستور مخزون پنهانت از هر كه خواستى، آن نام پاك بسيار پاك مقدّس نورانى كامل زنده قائم به ذاتِ بس بزرگ، نور آسمان‏ها و زمين‏ها، داناى غيب و شهود، بزرگ فرازمند، بس بزرگ، درود فرست بر محمّد و خاندان او. دعاهاى پس از نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليه السلام و حضرت مجتبى و حضرت سيّد الشهداء و حضرت عسگرى و امام عصر عليهم السلام مفصّل و مضامين قسمتى از جملاتش همانند دعاهايى است كه در سطور قبل ملاحظه كرديد. اين واقعيت‏ها را وقتى از نظر مى‏گذرانيم به اين حقيقت بيشتر آگاه مى‏شويم كه آسان شدن مشكلات به دست قدرت حق امرى بسيار سهل و برنامه‏اى فوق العاده خفيف و سبك است، به خصوص وقتى كه انسان در پيشگاه مقدّس او تواضع و خشوع و زارى و انابه نشان دهد، وگرنه اگر اراده حضرت او نباشد هيچ قدرتى نمى‏تواند گره از كار انسان بگشايد و مشكل و دشوارى او را آسان نمايد. وَ إنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إلّا هُوَ وَ انْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِه يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» « بحار الأنوار: 88/ 189، صلاة على بن محمد الهادى عليه السلام، ذيل حديث 11؛ جمال الأسبوع: 278. » و اگر خدا گزند و آسيبى به تو رساند، آن را جز او برطرف كننده‏اى نيست، و اگر براى تو خيرى خواهد فضل و احسانش را دفع كننده‏اى نيست؛ خيرش را به هر كس از بندگانش بخواهد مى‏رساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 255 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 8 ✳️ فرازهايى از دعاى سمات‏ در دعاى سِمات آمده است: اللَّهُمَّ إنّى أسْألُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الأْعْظَمِ الأْعَزِّ الأْجَلِّ الأْكْرَمِ الَّذى إذا دُعِيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ أبْوابِ السَّماءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ، وَ إذا دُعِيتَ بِهِ عَلى مَضائِقِ أبْوابِ الأْرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ، وَ إذا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ، وَ إذا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الأْمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ، وَ إذا دُعِيتَ بِهِ عَلى كَشْفِ الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ انْكَشَفَتْ .... « بحار الأنوار: 87/ 97، باب 8، ذيل حديث 12؛ مصباح المتهجّد: 416.» الهى، از تو مى‏خواهم به حقّ نام بزرگ و بس بزرگتر و عزيزتر و برجسته‏تر و گرامى‏ترت كه چو خوانده شوى با آن براى باز شدن درهاى سخت بسته آسمان، به رحمتت باز شود و چون خوانده شوى با آن براى گشايش درهاى تنگ زمين، گشوده شود و چون خوانده شوى با آن براى آسانى سختى‏ها، آسان شود و چون خوانده شوى با آن براى از نو زنده شدن مردگان، زنده شوند و چون خوانده شوى با آن براى برداشتن تنگ‏دستى و پريشان حالى، برداشته شود. وَ بِكَلِمَتِكَ الَّتى خَلَقْتَ بِهَا السَّمواتِ وَ الأْرْضَ، وَ بِحِكْمَتِكَ الَّتى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ، وَ خَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَها لَيلًا وَ جَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَنَاً، وَ خَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَ جَعَلْتَهُ نَهاراً وَ جَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً، وَ خَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ ضياءً، وَ خَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَ جَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً، وَ خَلَقْتَ بِهَا الْكَواكِبَ وَ جَعَلْتَها نُجُوماً وَ بُرُوجاً وَ مَصابيحَ وَ زينَةً و رُجُوماً، وَ جَعَلْتَ لَها مَشارِقَ وَ مَغارِبَ، وَ جَعَلْتَ لَها مَطالِعَ وَ مَجارِىَ وَ جَعَلْتَ لَها فَلَكاً وَ مَسابِحَ، وَ قَدَّرْتَها فِى السَّماءِ مَنازِلَ، فَأحْسَنْتَ تَقْديرَها، وَ صَوَّرْتَها فَأحْسَنْتَ تَصْويرَها .... « بحار الأنوار: 87/ 97، باب 8، ذيل حديث 12؛ مصباح المتهجّد: 417.» و به آن كلمه‏ات كه اراده و فرمان تكوينى توست كه به آن آسمان‏ها و زمين را آفريدى و به حكمت آن چنانيت كه با آن پديده‏هاى شگفت‏آور ساختى و آفريدى با آن تاريكى را و قراردادى آن را شب و قراردادى شب را سكون و آرامش و آفريدى با آن روشنايى را و قراردادى آن را روز و قراردادى روز را جهت فعاليّت و كار و رستاخيز عمل و فعاليّت براى موجودات و روشن براى آنها و قراردادى از عجايب حكمتت خورشيد را جهت تابش و آفريدى به آن ماه را و قراردادى آن را نور و آفريدى با آن اختران را و قراردادى آنها را ستارگانى و چراغ‏ها و آرايش و سنگ پران و قراردادى براى آنها مشرق‏ها و مغرب‏ها و قراردادى براى آنها برآمدن‏گاهها و راه‏ها و مدار و شناگاهها و اندازه‏گرفتى براى آنها در آسمان جايگاههايى را، پس زيبا نمودى اندازه‏گيرى آنها را و اندام بخشيدى به آنها پس زيبا نمودى اندام‏سازى آنها را. وَ جَبَرُوتِكَ الَّتى لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الأْرْضُ، وَانْخَفَضَتْ لَهَا السَّماواتُ، وَانْزَجَرَلَهَا الْعُمْقُ الأْكْبِرُ، وَ رَكَدَتْ لَهَا الْبِحارُ وَ الأْنْهارُ، وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ، وَ سَكَنَتْ لَهَا الأْرْضُ بِمَناكِبِها، وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّها، وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّياحُ فى جَرَيانِها، وَ خَمَدَتْ لَهَا النّيرانُ فى أوْطانِها. « بحار الأنوار: 87/ 98، باب 8، ذيل حديث 12؛ مصباح المتهجّد: 419.» و به جبروتت كه زمين، اندك تابى در برابر آن ندارد و آسمان‏ها در برابرش به زانو درآمده و قعر زمين در مقابلش رانده و فشرده شده به قعر بزرگترش و درياها در برابرش ايستاده و چشمه‏ها از جوش و خروش افتاده و كوهها فروتن گشته و زمين با شانه‏هايش باز ايستاده و همگى مخلوقات در برابرش مطيع شده و وزيدن گرفت در برابر آن بادها صداكنان در روان شدنشان و فرو نشست آتش‏ها در آتشكده‏ها. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 257 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ‏ دشوارى‏ها در برابر قدرتت آسان گردد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 9 فرازى از دعاى ‏ 1 ✳️ اگر در زمينه برنامه‏هاى حق به دعاى مشلول مراجعه كنيد، در آن جا به مسائل و مطالب بهت‏انگيزى برمى‏خوريد كه شما را در معرفت نسبت به حضرت رشد مى‏دهد و اين معنا را در قلب شما يقينى مى‏نمايد كه كسى در اين پهنه‏گاه هستى جز وجود مقدس او شأنى ندارد و تمام چرخ‏ها در اين بزم آفرينش به اراده او مى‏چرخد و يك چرخ به فرمان كسى نيست و كليد حلّ تمام مشكلات فقط و فقط به دست حضرت اوست و احدى را در اين مسائل سهمى نيست كه بقيه اسباب و ابزار اراده اويند و جز به خواست وى كارى از دستشان برنمى‏آيد. در قسمتى از آن دعا مى‏خوانيم: يا رازِقَ الْبَشَرِ، يا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ، يا عالِىَ الْمَكانِ، يا شَديدَ الأْرْكانِ، يا مُبَدِّلَ الزَّمانِ، يا قابِلَ الْقُرْبانِ، يا ذَا المَنِّ وَ الإْحْسانِ، ياذا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطانِ، يا رَحيمُ يا رَحْمنُ، يا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فى شَأْنٍ، يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ، يا عَظيمَ الشَّأْنِ، يا مَنْ هُوَ بِكُلِّ مَكانٍ، يا سامِعَ الأْصْواتِ، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ، يا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ، يا قاضِىَ الْحاجاتِ، يا مُنْزِلَ الْبَرَكاتِ، يا راحِمَ الْعَبَراتِ، يا مُقيلَ الْعَثَراتِ، يا كاشِفَ الْكُرُباتِ، يا وَلِىَّ الْحَسَناتِ، يا رافِعَ الدَّرَجاتِ، يا مُؤتِىَ السُّؤلاتِ، يا مُحْيِىَ الأمْواتِ، يا جامِعَ الشَّتاتِ، يا مُطَّلِعاً عَلَى النِّيّاتِ، يا رادَّ ما قَد فاتَ، يا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الأْصْواتُ، يا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ، وَ لا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ، يا نُورَ الأْرْضِ وَ السَّماواتِ، يا سابِغَ النِّعَمِ، يا دافِعَ النِّقَمِ .... « بحار الأنوار: 92/ 399، باب 129، حديث 33؛ البلد الأمين: 338.» اى روزى دهنده بشر، اى اندازه‏گير هر اندازه، اى والا جاه، اى استوار پايه، اى گرداننده روزگار، اى پذيرنده قربانى، اى منت‏گذار نيكوكار، اى داراى شكوه و سلطنت، اى مهربان، اى بخشنده، اى كسى كه هر روز در كارى است، اى آن كه كارى از كار ديگر بازش ندارد. اى بلند مرتبه، اى آن كه در هر جا هست، اى شنونده نجواها، اى اجابت كننده دعاها، اى برآورنده خواسته‏ها و نيازها. اى فروفرستنده بركات، اى رحم كننده بر اشك‏ها، اى درگذرنده از لغزش‏ها، اى برطرف كننده ناراحتى‏ها. اى سرچشمه خوبى‏ها، اى بالابرنده درجات، اى دهنده خواسته‏ها، اى زنده كننده مردگان، اى گرد آورنده پراكنده‏ها، اى آگاه از نيت‏ها، اى برگرداننده آنچه از دست رفته، اى كسى كه نجواها بر او مشتبه نشود، اى كسى كه درخواست‏ها او را به ستوه نياورد و تاريكى‏ها او را فرا نگيرد، اى روشنى زمين و آسمان‏ها، اى فروريز نعمت‏ها، اى دفع كننده بدفرجامى‏ها .... اين است آن وجود مقدس و منبع فيضى كه تمام كارها به دست قدرت اوست و تمام موجودات از رحمت واسعه حضرتش بهره‏مندند و دشوارى و مشكلى نيست مگر آن كه با قدرت قاهره‏اش آسان و سهل مى‏گردد. چه بيچاره‏اند آنان كه او را نمى‏شناسند و پناهى جز او براى خود گرفته‏اند و يارى غير او انتخاب نموده‏اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 259 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 9 فرازى از دعاى ‏ 2 ✳️ در قرآن مجيد، بسيار در مقام پرسش آمده است كه اين همه عجايب خلقت و شگفتى‏هاى آفرينش و موجودات گوناگون و مخلوقات بى شمار و گره‏گشايى‏ها به وسيله كيست؟ آيا اين همه از به وجود آورنده هستى است يا قدرت و معبودى غير او؟! اوست كه به تنهايى با اراده و قدرت مطلقه‏اش اين مسائل را در مجارى خلقت به جريان مى‏اندازد، يا شريكى با اوست؟ اگر غير اوست آن غير كيست؟ اگر او را در برنامه‏هايش شريكى هست آن شريك كيست؟ أمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأْرْضَ وَ أنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأنْبَتْنابِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها ءَإلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ* أمَّنْ جَعَلَ الأْرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِىَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً ءَإلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لايَعْلَمُونَ* أمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الأْرْضِ ءَإلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلًا ما تَذَكَّرُونَ* أمَّنْ يَهديكُمْ فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَنْ يُرْسِلُ الرّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ ءَإلهٌ مَعَ اللَّهِ تَعالَى اللَّهُ عَمّا يُشْرِكُونَ* أمَّنْ يَبْدَؤُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الأْرْضِ ءَإلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» « نمل (27): 60- 64.» [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه آسمان‏ها و زمين را آفريد، و براى شما از آسمان آبى نازل كرد كه به وسيله آن باغ‏هايى خرم و باطراوت رويانديم كه روياندن درختانش در قدرت شما نيست؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيّت او باشد؟ نه، نيست‏]، بلكه آنان مردمى منحرف‏اند [كه براى او شريك مى‏گيرند.]* [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه زمين را [براى موجوداتش‏] آرام و قرارگاه ساخت و در شكاف‏هايش نهرهايى پديد آورد، و براى آن كوه‏هايى استوار قرار داد [تا زير پاى اهلش نلرزد]، و ميان دو دريا [ى شيرين و شور] مانع و حايلى قرار داد [كه با هم مخلوط نشوند]؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد]؟! [نه، نيست‏] بلكه بيشترشان اهل معرفت و دانش نيستند.* [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه وقتى درمانده‏اى او را بخواند اجابت مى‏كند و آسيب و گرفتاريش را دفع مى‏نمايد، و شما را جانشينان [ديگران در روى‏] زمين قرار مى‏دهد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] اندكى متذكّر و هوشيار مى‏شوند.* [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه شما را در تاريكى‏هاى خشكى و دريا [به وسيله ستارگان و ديگر نشانه‏ها] راهنمايى مى‏كند؟! و كيست كه پيشاپيش [باران‏] رحمتش بادها را مژده‏رسان مى‏فرستد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه براى او شريك قرار مى‏دهند.* [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه مخلوقات را مى‏آفريند، آن گاه آنان را [پس از مرگشان‏] بازمى‏گرداند؟! و كيست آن كه از آسمان و زمين شما را روزى مى‏دهد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟] بگو: اگر راستگوييد دليل خود را بياوريد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 259 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ‏ دشوارى‏ها در برابر قدرتت آسان گردد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 10 فرازى از علیه السلام ✳️ حضرت سيّدالشهداء عليه السلام در عرضه مى‏دارد: يا مَنْ كَبَسَ الأْرْضَ عَلَى الْماءِ، وَ سَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يا مَنْ لَهُ أكْرَمُ الأْسْماءِ، يا ذا الْمَعْرُوفِ الَّذى لا يَنْقَطِعُ أبداً، يا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَ جاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِكاً، يا رادَّهُ عَلى يَعْقُوبَ بَعْدَ أنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُو كَظيمٌ، يا كاشِفَ الضُّرِّ وَ البَلْوى‏ عَنْ أيُّوبَ، وَ مُمْسِكَ يَدَىْ إبْراهيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَ فَناءِ عُمُرِهِ، يا مَنِ اسْتَجابَ لِزَكَرِيّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيى‏ وَ لَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحيداً، يا مَنْ أخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنى إسْرائيلَ فَأنْجاهُمْ وَ جَعَلَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ مِنْ الْمُغْرَقينَ، يا مَنْ أَرْسَلَ الرّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ، يا مَنْ لَمْ يَجْعَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يا مَنْ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَ قَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِ يَأْكُلُونَ رِزْقَةُ وَ يَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَ قَدْ حادُّوهُ وَ نادُّوهُ وَ كَذَّبُوا رُسُلَهُ، يا اللَّهُ .... « بحار الأنوار: 95/ 220، باب 2، ذيل حديث 3؛ إقبال الأعمال: 343- 344» اى آن كه زمين را بر آب انباشتى و هوا را به آسمان مسدود كردى، اى آن كه تو را گرامى‏ترين نام‏هاست. اى داراى آن چنان معروف و خوبى و احسانى‏ كه بريده نشود. اى برانگيزنده همّتِ سواران براى نجات يوسف در بيابان بى‏آب و گياه و برآورنده‏اش از تاريكى چاه و قراردهنده‏اش پس از بندگى، فرمانروا. اى بازگرداننده او بر يعقوب پس از آن كه چشمانش از شدّت مصيبت فراق، سفيدى آورد. اى برطرف كننده بدحالى و بلا از ايّوب و جلودار ابراهيم از بريدن سر فرزندش بعد از پيرى و فناشدن عمرش. اى مستجاب كننده دعاى زكريّا و بخشنده يحيى به او تا از تك و تنهايى درآيد. اى آن كه يونس را از شكم ماهى بيرون آوردى و دل دريا را براى نجات بنى اسرائيل شكافتى و دشمن آنان، فرعون را، با ارتشش غرق نمودى. اى آن كه بادها را مژده دهنده‏هايى در پيشاپيش باران رحمت خويش فرستاده‏اى. اى آن كه بر مجازات عاصيان از آفريدگانت شتاب نكردى. اى آن كه ساحران عصر موسى را از ورطه هلاكت رهانيدى پس از آن انكار طولانى نسبت به حقّ و حقيقت، در حالى كه در نعمت حق بودند و روزىِ او را مى‏خوردند و غير او را مى‏پرستيدند، با حق مخالفت مى‏كردند و با جنابش رقابت مى‏نمودند و فرستادگانش را تكذيب مى‏كردند. اى خدا ... 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 263 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ‏ دشوارى‏ها در برابر قدرتت آسان گردد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 11 دعاى بعد از زيارت ائمه سامرّا عليهم السلام‏ ✳️ در دعاى بعد از زيارت ائمه سُرَّ مَنْ رأى عليهم السلام مى‏خوانيم: يا ذَا الْقُدْرَةِ الْجامِعَة، وَ الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ، وَ الْمِنَنِ الْمُتَتابِعَةِ، وَ الآْلاءِ الْمُتَواتِرَةِ، وَالأْيادِى الْجَليلَةِ، وَ الْمَواهِبِ الْجَزيلَةِ. « بحار الأنوار: 99/ 66، باب 6، فضل زيارة الامامين الهمامين.» اى داراى قدرت همه جانبه و رحمت بى‏نهايت در بى‏نهايت و منّت‏هاى پى‏درپى و عطاياى پياپى و بخشش‏هاى برجسته و موهبت‏هاى فراوان. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 264 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ وسايل زندگى و اسباب حيات ، به لطفت فراهم آيد، و فرمان و حكم به نيرويت جريان يابد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ✳️ «مهاجرين مكّه كه به دستور حضرت حق و طرح پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله از وطن خود آواره و به ديار غربت يعنى شهر مدينه آمده بودند، سر و سامانى نداشتند تا آن كه عقد اخوّت ميان آنان و مسلمانان مدينه برقرار گرديد و يار و همسايه و مددكار يكديگر شدند، اما در عين حال آزار و شكنجه‏هاى مردم مكّه را از ياد نمى‏بردند و نمى‏توانستند علاقه به وطن را هم فراموش كنند. همواره در مقام برمى‏آمدند خبرى از وطن بگيرند و از شهرى كه در آن جا نشو و نما نموده، از آب و هوايش استفاده كرده بودند و هم اكنون فرزندان و اقارب، دايى‏ها و عموها و خويشاوندان تازه و قديمشان در آن جا به سر مى‏بردند كسب اطّلاعى كنند. لاجرم چنين به نظرشان رسيد كه بايد كارى كرد كه قريش از نيرو و شوكت ما با خبر شود و مجبور گردد از ترس ما با ما كنار بيايد و بدين وسيله راه براى نشر دعوت دينى بازگردد و چاره‏اش اين است كه بر سر راه قافله مال‏التجاره آنان رفته راه را بر آن‏ ببنديم و ضرب شستى به ايشان نشان دهيم. همين كار را كردند. در سال دوم هجرت، رسول خدا صلى الله عليه و آله عبداللَّه بن جَحْش را با جماعتى از مهاجران گسيل داشت و نامه‏اى به وى داد و فرمود تا قبل از دو روز سر نامه را نگشايد و بعد از دو روز راه، نامه را قرائت نموده بر طبق دستورى كه خداوند به وى داده رفتار نمايد و احدى از همراهان را مجبور نكند. عبداللَّه به راه افتاد بدون اين كه بداند به كجا مى‏رود، همى پيش راند و به خاطر اين كه دستور خدا در كار بود به منظور تنفيذ فرمان، با اعتماد و اطمينان به او، خود را يكسره به او سپرد و سريع پيش مى‏رفت. دو روز تمام راه پيمود، آنگاه نامه را گشوده قرائت كرد، ديد نوشته است: وقتى اين نامه را از نظر گذراندى پيش برو تا به نخله كه بين مكّه و طائف است برسى، در آن جا در كمين قريش مى‏باش و مرتّب اخبار قريش را به دست آورده براى ما بفرست. عبداللَّه پس از قرائت نامه رسول خدا صلى الله عليه و آله نفرات خود را از مضمون آن آگاه ساخت و گفت: رسول الهى صلى الله عليه و آله به من دستور داده تا به سوى نخله روم و در آن جا در كمين قريش بنشينم و اخبار قريش را براى آن جناب بفرستم و نير امر فرموده كه احدى از شما را مجبور به كارى نكنم. اينك هر يك از شما ميل دارد به درجه شهادت برسد با ما بيايد و هر كدام از شما حاضر نيست، از همين جابازگردد و من خود، امر پيامبر را اطاعت نموده به راه مى‏افتم. نفرات عبداللَّه همگى با وى موافقت كرده، آمادگى خود را اعلام داشتند و همه به سوى هدف رهسپار شدند در حالى كه اميد به خدا پيشاهنگ و اطمينان و اعتماد به او رهبرشان و عنايت پروردگارى نيز نيروبخش دل‏هاشان بود ولكن در بين راه شترى از ايشان گم شد و در جستجوى آن در بيابان شده و پاره‏اى از ايشان اسير قريش گشتند. عبداللَّه و بقيه نفراتش همچنان مى‏راندند تا به نخله رسيدند و در آن جا كاروانى‏ از قريش كه حامل مال التجاره ايشان بود مى‏گذشت و به محض آن كه به عبداللَّه و يارانش برخوردند دچار دهشت و ترس عجيبى گرديدند. اصحاب عبداللَّه نيز متحيّر شدند كه چه كنند، اگر با آنان مصاف دهند در ماه حرام جنگيده‏اند كه خود عمل حرامى است و اگر مصاف ندهند اينان فرداى همين شب به مسجد الحرام مى‏رسند و ديگر دستشان به ايشان نخواهد رسيد. لاجرم لحظه‏اى متحيّر ماندند، لكن سرانجام رأيشان بر اين قرار گرفت كه بر ايشان حمله برند و مال‏التجاره ايشان را به غنيمت برگيرند. همين كار را انجام دادند. چيزى نگذشت كه واقد بن عبداللَّه تميمى با انداختن تيرى، عمرو بن حضرمى را هدف قرار داده و از پايش درآورد. عثمان بن عبداللَّه و حَكَم بن كيان هم اسير شدند و خداوند همه اموال و مال التجاره را نصيب لشگر اسلام گردانيد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 ✳️ عبداللَّه بن جحش با همراهان به سوى مدينه بازگشتند و اموال و اسيران را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند. به محض اين كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به ايشان افتاد فهميد كه ميان آن دو گروه كارزار افتاده و مشركين فرارى شده‏اند و اموالشان نصيب مسلمانان گشته، فرمود: من به شما دستور ندادم در ماه حرام دست به جنگ نزنيد و حاضر نشد آن اموال را تصرّف كند و به انتظار رسيدن وحى توقّف كرد تا حضرت حق تكليفش را روشن سازد. لشكريان اسلام متأثّر گشته ترسيدند، نكند مرتكب گناهى شده باشند، ساير مسلمانان هم شروع كردند به خرده‏گيرى كه چرا بدون دستور خدا به چنين عملى اقدام كرديد. از آن سو قريش نيز به خشم آمده، گفتند: محمّد و يارانش حرمت ماه‏هاى حرام را نگاه نداشتند و در ماه حرام دست به خونريزى زدند و اموال دشمن خود را به غارت برده و از آنان اسير گرفتند. در چنين حالى خداى تعالى درباره جنگجويان مجاهد اسلام آيه زير را فرستاد و آنان را مشمول عنايت و لطف خود قرار داده فرمود: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ و صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إخْراجُ أهْلِهِ مِنْهُ أكْبَرُ عِنْدَاللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» «بقره 217» از تو درباره جنگ در ماه حرام مى‏پرسند. بگو: هر جنگى در آن [گناهى‏] بزرگ است، ولى هر نوع بازداشتن [مردم‏] از راه خدا و كفرورزى به او و [بازداشتن مردم از] مسجد الحرام و بيرون راندن اهلش از آن، نزد خدا بزرگ‏تر [از جنگ در ماه حرام‏] است؛ و فتنه [شرك و بت‏پرستى‏] از كشتار بزرگ‏تر است. وقتى اين آيه شريفه نازل شد مسلمين از آن ترسى كه داشتند اندكى آسوده شده خوشحال گرديدند و مخصوصاً نفراتى كه مباشر جنگ بودند مسرور گشتند و رسول الهى اموال و اسيران را قبول كرد. قريش فرستاده‏اى نزد آن حضرت گسيل داشتند و خواستار آن شدند كه آن حضرت بهاى اسيران را گرفته و ايشان را آزاد سازد. حضرت در جواب فرمود: اين كار را به شرطى مى‏كنم كه شما نيز دو تن مسلمانى كه اسير گرفته‏ايد آزاد سازيد، چه ما از شما به جان آنان مى‏ترسيم و منتظريم تا اگر شما اسيران ما را كشتيد ما نيز اسيران شما را بكشيم. قريش ناگزير شدند شرط آن جناب را بپذيرند و اسيران آن حضرت را نزد وى روانه سازند، خداوند بدين وسيله نعمت را بر مسلمين تمام كرد و وعده نصرتى كه داده بود عملى فرمود. اما عبداللَّه بن جحش و همراهانش به نازل شدن اين آيه قناعت ننموده و اندوهشان زايل نگرديد، چون انتظار داشتند آيه‏اى در اجر و ثوابشان نازل شود، لذا به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كردند: آيا مى‏شود جنگى پيش بيايد كه ما در آن شركت جسته و خداوند به ما اجر مجاهدان را مرحمت فرمايد؟ خداى تعالى در جواب آنان اين آيه را فرستاد: إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سبيلِ اللَّهِ اولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» «بقره 218» يقيناً كسانى كه ايمان آورده، و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا اميد دارند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. با نازل شدن اين آيه اندوه‏ها زايل شد و دل‏ها آرامش يافت و مسرّت تمام وجود مؤمنان را گرفت، چه مى‏ديدند نعمت خدا و رحمت او ايشان را فراگرفته است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ وسايل زندگى و اسباب حيات ، به لطفت فراهم آيد، و فرمان و حكم به نيرويت جريان يابد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ✳️ اين سِريّه اولين جنگى بود كه سياست و روش حكومتى اسلام را روشن ساخت و در حقيقت اساسنامه نظام آن بود و چند نتيجه داشت كه اشاره مى‏شود: نتيجه اوّل: اين كه جواب مشركين را داد كه جنگ و خونريزى در ماه حرام گناه بزرگى است. نتيجه دوم: اين كه فهماند كه خود مشركين مرتكب گناهانى شده و مى‏شوند كه بسى بزرگتر از آن است. و آن يكى اين است كه آنان از راه خدا جلوگيرى به عمل آورده‏اند و در مقام برآمدند تا با تهديد و زور، مسلمانان را از دين اسلام برگردانند. ديگر اين كه به خدا كفر ورزيدند و نيز اين كه سكنه مسجدالحرام را از آن جا بيرون كردند. و به خاطر همين جرائم بود كه خداوند قتال با آنان را تجويز كرد. نتيجه سوم: اين كه در اثر اين جريان، قريش از اين ضربت و اين كه هم اموالش به‏ غارت رفت و هم عدّه‏اى كشته داد و هم دو نفر اسير شدند، از آن غرور و نخوتى كه داشت پايين آمد و به همين جهت تصميم گرفت مسأله جنگ در ماه حرام را بهانه كرده و شبه جزيره عربستان را عليه رسول خدا صلى الله عليه و آله و يارانش بشوراند و كار جنجال را به جايى رسانيد كه مسلمين يقين كردند ديگر هيچ اميدى به سازش و اصلاح نيست. در چنين وضعى روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانان خبر داد كه ابوسفيان، فرزند حرب، كاروان قريش را از شام به سوى مكّه مى‏راند و اموال و سرمايه تجارت قريش با آن كاروان است و شما مى‏توانيد هم اكنون بر سر راهشان شده و با آنان كارزار كنيد، باشد كه خداوند نيروى شما را با آن اموال تقويت نمايد. از آن سو ابوسفيان هم كه داستان نخله را داشت در تجسّس اخبار رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و يارانش بود، هر كه را در راه مى‏ديد از حال آن جناب مى‏پرسيد تا آن كه خبر يافت رسول خدا صلى الله عليه و آله ياران خود را به تعقيب كاروان وى روانه كرده. از ترس مال التّجاره و حرصى كه بر اموال خود داشت سخت در انديشه شد، تصميم گرفت به هر نحوى شده قريش را از اين جريان آگهى دهد، لاجرم ضمضم بن عمرو غفارى را اجير نموده روانه مكّه كرد و به وى گفت: بايد خود را به قريش برسانى و آنان را به سر وقت اموالشان بياورى و به ايشان بگويى كه محمّد و يارانش متعرض اموال ايشان شده‏اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 ✳️ ضمضم در حالى كه بينى شترش را پاره كرد و بار آن را وارونه بسته و پيراهن خود را از عقب و جلو دريده بود به درب مسجدالحرام آمد و فرياد زد: اى گروه قريش!، مال التّجاره، مال التّجاره، اى فرياد و اى فغان كه ابوسفيان با اموال شما مورد حمله محمّد و يارانش قرار گرفت، اى داد و بيداد، گمان نمى‏كنم بتوانيد او را دريابيد! مردم همه در وحشت و اضطراب شدند و به سرعت اجتماعى تشكيل داده به‏ مشورت پرداختند وسرانجام قرار شد هر چه زودتر حركت كنند و همين كار را كرده بدون استثنا همه شركت كردند و اگر برخى از آنان حركت نكرده كسى را به عوض روانه ساخت، از آن جمله ابولهب بود كه مردى را به مبلغ چهارهزار درهم كه از او طلب داشت اجير كرد تا با لشگر قريش براى نابودى اسلام و مسلمين حركت كند. بعد از آن كه همه از تدارك اسباب سفر فراغت يافته و آماده حركت شدند، به يادشان افتاد كه ما همين چندى قبل با قبيله كِنانه جنگ داشتيم، يكى از آن ميان گفت: اگر ما حركت كنيم احتمال دارد كنانى‏ها از دنبال بر سر ما بتازند و ما از رفتن به كمك ابوسفيان بازمانيم. اما سراقة بن مالك كه از اشراف كنانه بود گفت: من به شما پناه مى‏دهم و همه در امان من هستيد، برويد و از قبيله من نگرانى نداشته باشيد، من نمى‏گذارم از قبيله كنانه به شما آسيبى برسد. در اينجا رأى آنهايى كه مى‏گفتند بايد هر چه زودتر حركت كرد تقويت شد و همه به راه افتادند. از آن سو رسول خدا صلى الله عليه و آله از مدينه بيرون شد در حالى كه پيشاپيش لشگرش دو بيرق سياه در اهتزاز بود، يكى به دست علىّ بن ابى طالب و آن ديگر به دست انصار و با همراهان به دنبال شتران قريش به راه افتاد. در بين راه به مردى برخورد كرده از وى خبر كاروان قريش را بپرسيد، ولكن خبر نزد او نيافت و شب و روز به سرعت مى‏راند تا به نزديكى صفراء رسيدند. حضرت شخصى را فرستاد تا از ابوسفيان خبرى گيرد و خود پيش همى راند تا به ذفران يكى از بيابان‏هاى پيرامون دهكده صفراء رسيد، در آن جا بار گرفت و خبرگزاران به نزدش آمده گزارش دادند كه قريش همه از مكّه بيرون شده و به كمك ابوسفيان شتافته‏اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله چون ديد مطلب رنگ ديگرى به خود گرفت با ياران خود به مشورت پرداخت. آرى، ديگر قافله مال التّجاره ابوسفيان مطرح نيست، بايد با لشگرى روبه‏رو شود كه نيرو و نفراتش چندبرابر نيروى اوست. از ميان اصحاب، مقداد بن عمرو برخاست و عرض كرد: به هر جا كه خدايت دستور داده برو و ما يك قدم از تو جدا نمى‏شويم، ما آن كلامى را كه بنى‏اسرائيل در پاسخ دعوت موسى به ميان آورده، گفتند: فَاذْهَبْ أنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إنّا ههُنا قاعِدُونَ» «مائده 24» پس تو و پروردگارت برويد [با آنان‏] بجنگيد كه ما [تا پايان كار] در همين جا نشسته‏ايم. در جواب تو نخواهيم گفت؛ بلكه ما مى‏گوييم: تو و پروردگارت به كارزار دشمن برويد، ما نيز همراه شما هستيم و به همراه شما كارزار مى‏كنيم و به آن خدايى كه تو را به حقّ مبعوث فرموده اگر ما را به دورترين نقاط زمين گرچه حبشه باشد ببرى همراهت مى‏آييم. رسول خدا صلى الله عليه و آله دعاى خيرش فرمود، آنگاه رو به ساير ياران كرد و فرمود: اى مردم! رأى خود را اظهار داريد. مقصودش از مردم طايفه انصار بود. از ميان مردم انصار، سعدبن معاذ برخاست و گفت: اى رسول خدا! گويا مقصودت ما انصار بوده؟ حضرت فرمود: آرى، سعد گفت: ما به تو ايمان آورده و تو را تصديق نموده و شهادت داديم بر آن كه آنچه آورده‏اى حقّ است و بر ايمان و شهادت خود عهد و پيمان سپرديم و آن اين بود كه در هر حال تو را اطاعت كنيم. بنابراين يا رسول اللَّه! هر چه مى‏خواهى انجام ده و هر تصميم كه مى‏خواهى بگير كه ما با توييم و از تو جدا نمى‏شويم و به خدايى كه تو را به حق مبعوث فرموده، سوگند، اگر ما را به دريا عرضه بدارى و بفرمايى كه ما خود را به همراه تو در آن بيفكنيم خواهيم افكند و يك تن هم از ما تخلّف نخواهد كرد و هيچ ملاحظه ما را مكن؛ زيرا كه كوچك‏ترين كراهتى از جنگيدن با دشمنانمان نداريم و ما خويشتندار در جنگ و هماوردان ميدان كارزاريم و اميدواريم خداوند از ما به تو رفتارى نشان دهد كه مايه خرسندى و روشنى چشمت باشد، ما را راه بينداز و از خدا توفيق و مدد بخواه. هنوز گفتار سعد تمام نشده بود كه آثار خرسندى در رخساره رسول خدا صلى الله عليه و آله نمودار شد، آنگاه فرمود: حركت كنيد و اميدوار ظفر باشيد، چه خداى تعالى مرا به يكى از اين دو بشارت داده: ما به طور مسلّم يا به قافله آنان ظفر مى‏يابيم و يا بر لشگريان آنان و گويا من هم اكنون قتلگاه آنان را مى‏بينم. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله و ياران از آن منزل حركت كرده در نزديكى بدر پياده شدند و آن جناب برخى از ياران خود را به سوى چاه بدر روانه كرد تا آن جا از قافله و يا لشگر قريش خبرى بگيرند. فرستادگان به دو نفر رسيدند كه مشغول آب‏كشى بودند، معلوم شد آب را براى لشگر قريش مى‏برند، پرسيدند به كجا مى‏رويد و از چه قبيله‏اى هستيد و هدفتان چيست؟ گفتند: ما سقايان قريش هستيم، ما را فرستاده‏اند تا براى آنان آب ببريم. فرستادگان باور نكردند كه اين دو نفر وابسته به لشگر قريش باشند، احتمال دادند سقايان قافله مال التجاره ايشان باشند، به همين جهت آن دو را تحت شكنجه قرار دادند و آنها را مفصّل زدند، وقتى خوب از كارشان درآوردند ناچار گفتند: ما از قافله ابوسفيانيم، مسلمانان از كتك زدنشان باز ايستادند. رسول خدا صلى الله عليه و آله مشغول نماز بود، وقتى اصحاب خود را مشاهده كرد نماز را تمام كرده، فرمود: اگر راست گويند كتكشان مى‏زنيد؟ و چون دروغ گويند: رهاشان مى‏كنيد! در حالى كه به خدا سوگند راست مى‏گويند و از لشگر قريشند نه از كاروان ايشان. آنگاه رو به آن دو تن كرده، فرمود: به من بگوييد ببينم قريش كجا هستند، گفتند: به خدا سوگند در پشت همين تل كه از دور نمودار است اردو زده‏اند. رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله پرسيد عدّه‏شان چند است؟ گفتند بسيار است. فرمود چند نفرند؟ گفتند: نمى‏دانيم. فرمود: خوراكشان در روز چند شتر است؟ گفتند: يك روز نُه شتر و روز ديگر ده شتر. رسول خدا صلى الله عليه و آله رو به اصحاب كرد و فرمود: لشگر قريش بين نهصد و هزارند. آنگاه رو به همه مسلمين كرد و فرمود: بدانيد كه مكّه همه جگر گوشه‏هاى خود را در اختيار شما قرار داده است. حال ببينيم ابوسفيان كاروان را به كجا سوق داد. او وقتى به گزارش جاسوسان خود از جايگاه مسلمين خبر يافت و فهميد كه مسلمانان بناى تعرّض به كاروان وى را دارند مسير كاروان را تغيير داده و از راه معمولى كنار رفت و بدر را در دست چپ قرار داده به كلّى از نظر مسلمين پنهان و ناپديد گرديد. وقتى كاملًا مطمئن شد كه كاروان را از دستبرد مسلمين نجات داده، رسولى نزد قريش فرستاد كه شما به منظور نجات دادن اموال خود از مكّه بيرون شديد و اينك من اموال را حفظ كردم، بنابراين هر جا كه هستيد به مكّه بازگرديد. ابوجهل گفت: به خدا سوگند باز نمى‏گرديم تا آن كه به كناره چاه بدر برسيم و سه روز در آن جا به عيش و نوش و ميگسارى بپردازيم و خنياگران برايمان موسيقى بنوازند و عرب وحدت كلمه نيروى ما را بفهمد و از اين پس خيال حمله به ما را در سر نپروراند. اخنس بن شريق با اين رأى مخالفت كرد و گفته‏هاى ابوجهل را پاسخ داد و به قبيله بنى زهره كه هم سوگند با قريش بودند گفت: اموال و افراد شما به سلامت نجات يافتند و منظور شما هم همين بود، اينك باز گرديد و ديگر وجهى ندارد بيهوده به ديارى سفر كنيد كه در آن جا منافعى در نظر نداريد؛ خيرخواهى مرا بپذيرد و گوش به حرف اين مرد مغرور ندهيد. و از آنجايى كه اخنس در ميان قبيله بنى زهره محبوبيت و وجهه خوبى داشت يك نفر زُهرى از گفته او سرباز نزد و هيچ كدام به بدر نيامدند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «2» وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ وسايل زندگى و اسباب حيات ، به لطفت فراهم آيد، و فرمان و حكم به نيرويت جريان يابد. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
7 ✳️ صبح روز بعد به مسلمين كه در جستجوى كاروان ابوسفيان بودند خبر رسيد كه ابوسفيان مال التجاره را به منزل رسانيد و اينك بايد با لشگر قريش كه در فاصله مختصرى قرار دارد روبه‏رو شوند و در نتيجه آرزويى كه مسلمين به اميد رسيدن به آن خرسندى مى‏كردند مبدّل به يأس گرديد و جماعتى از ايشان به رسول الهى اصرار مى‏ورزيدند كه به مدينه بازگردد و با لشگر قريش مصاف ندهد و در جنگ وارد نشود. خداى متعال درباره ايشان مى‏فرمايد: وَ إذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إحْدَى الطّائِفَتَيْنِ أنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ» «انفال 7» و [ياد كنيد] هنگامى را كه خدا پيروزى بر يكى ازدو گروه [سپاه دشمن يا كاروان تجارتى قريش‏] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتيد بر كاروان تجارتى قريش دست يابيد، ولى خدا مى‏خواست پيروزى در ميدان جنگ را با فرمان نافذى [كه داير بر پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان جارى ساخته بود] تحقّق دهد و ريشه كافران را قطع كند. پس از مختصرى مسلمانان يكدل و يك جهت بر آن شدند كه با لشگر قريش مصاف دهند، به همين جهت خود را زودتر به آب بدر رسانيده و چاه را تصرف كردند. خداى تعالى بارانى فرستاد تا بيابان شنزار و لغزنده جهت آنان محكم و استوار گردد و قسمت لشگر گاه قريش كه زمينى خاكى بود گِل و لغزنده شود و بالأخره لشگر اسلام توانست خود را قبل از قريش به محلّ مناسب يعنى كنار اولين چاه در قسمت پايين بدر برساند. آنگاه خود را آماده قتال كرده به مشورت پرداختند. در حالى كه گفتگو مى‏كردند سعد بن معاذ پيش آمد، عرض كرد: اى پيامبر خدا! اجازه مى‏دهى سايبانى جهت شما بر پا كنيم تا شما در آن جا قرار گيريد و مركب‏هاى شما را در كنار آن آماده نگهداشته و خود با دشمن مصاف دهيم؟ اگر پيروز شديم كه هيچ و اگر خداى نخواسته كشته گشتيم تو بر مركب سوار شده به پيروانت در مدينه ملحق شوى، چه آن مسلمانان كه در مدينه مانده‏اند كمتر از ما به تو معتقد و علاقمند نيستند و اگر احتمال مى‏دادند كار تو سرانجام به جنگ منتهى مى‏شود هرگز تخلّف نمى‏كردند و اگر چنين پيشامدى رخ دهد ايشان شرّ دشمن را دفع مى‏كنند و از درِ خيرخواهى با كمك تو به جهاد مى‏پردازند. رسول خدا صلى الله عليه و آله او را بستود ودر حقّش دعا كرد. سعد با ياران به ساختن سايبان پرداخت تا اگر پيروزى و فتح نصيب او و يارانش نشد، آن منبع كرامت و عظمت به دست دشمن گرفتار نشود و بتواند خود را به باقى اصحاب برساند و دعوت خود را ادامه دهد، چه اسلام براى طائفه معيّنى نيامده بود، اگر همه اهل مدينه هم كشته شوند، او بايد بماند و ساير قبايل عرب و ديگر ملل دنيا را رهبرى كند. قريش نيز آماده جنگ شدند و شخصى را فرستادند تا از مسلمانان خبرى بياورد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ✳️ آن شخص بازگشت و خبرآورد كه اصحاب محمّد سيصد نفر و يا كمى كمتر و يا بيشترند و هيچ كمينى هم ندارند و از آب هم بسيار دورند، ولكن با همه اين احوال مردمى هستند كه جز شمشير پناهگاهى براى خود قائل نيستند و جز به ايمان ثابت و يقين استوار خود اتكايى ندارند. اين خبر، رعب و وحشتى در دل‏هاى قريشيان ايجاد كرد و برخى از عقلاى آنان به اين فكر فرو رفتند كه اگر سپاه اسلام همه آنان را بكُشند حرمتى براى مكّه باقى نخواهد ماند. از ميان آنان عتبة بن ربيعه برخاست و گفت: اى گروه قريش، به خدايم سوگند! شما از اين كه با محمّد و يارانش مصاف دهيد كارى از پيش نمى‏بريد؛ زيرا اگر او را بكشيد پيوسته چشمتان به روى مردمى باز مى‏شود كه يا پسر عمويش را كشته‏ايد و يا پسر خاله‏اش را و يا مردى از عشيره‏اش را؛ پس بهتر اين است كه بازگرديد و او را به عرب بسپاريد، چه اگر ساير طوائف عرب او را بكشند شما به مقصود خود نايل آمده‏ايد و اگر او بر عرب فايق آمد شما كارى كه مايه كراهت و ندامتتان شود نكرده‏ايد. كلام عتبه به گوش ابوجهل رسيد، او پر از خشم و غيظ شد و كينه‏هاى ديرينه‏اى را كه با مسلمين داشت يادآورى كرد. و همين معنى باعث شد كه همه بر قتال سپاه اسلام يكدل و يك جهت شوند. رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى كثرت عدد دشمنان و بسيارى نيروى آنان را ديد به ميان ياران آمد و با سخنان گرم و دلنشين خود روحيه آنان را تقويت كرده و به تنظيم صفوف ايشان پرداخت و دستور داد قبل از آن كه وى فرمان دهد حمله نكنند و فرمود: چنانچه دشمن را محاصره كرديد با تير به ايشان حمله كنيد. آنگاه به عريش خود يعنى سايبان بازگشت در حالى كه از سرانجام كار ياران نگران بود، در آن جا به درگاه خداى سبحان ملتجى گشته و از اودرخواست پيروزى و تنجيز وعده مى‏نمود و تضرّع و زارى همى كرد و گفت: بارالها! اين قريش متكبّر و متعصّب است كه همواره با تو مخالفت و دشمنى مى‏ورزيد و فرستاده‏ات را تكذيب مى‏كرد، اينك روى آورده تا با پيغمبرت بجنگد. پروردگارا! آن نصرت كه مرا بدان وعده فرمودى بفرست. بارالها! اگر امروز اين گروه كه با من هستند كشته شوند ديگر كسى تو را پرستش نخواهد كرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
9 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنان دعا همى مى‏كرد و رو به قبله دست به دعا بلند داشت تا ردايش از شانه‏اش بيفتاد و آن قدر ادامه داد تا خواب او را گرفت، در عالم رؤيا يارى خدا را به چشم ديد و نيز به حالت وحى درآمد و اين آيه بر وى نازل شد: يا أيُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ‏ يَغْلِبُوا مِأَتَيْنِ وَ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لايَفْقَهُونَ» «انفال 65» اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ برانگيز كه اگر از شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر چيره مى‏شوند، و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند بر هزار نفر از كافران چيره مى‏شوند؛ زيرا آنان گروهى هستند [كه حقايق توحيد و قدرت خدا را] نمى‏فهمند. رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از گرفتن اين وحى، به ميان سپاه خود آمد و آنان را بر قتال با كفّار تحريص كرده و فرمود: به آن خدايى كه جان محمّد در دست اوست هيچ يك از شما امروز با اين كفّار نمى‏جنگد و با صبر و پايدارى كشته نمى‏شود مگر اين كه خداى تعالى تو را به بهشت درخواهد آورد. آنگاه مشتى خاك از دست اميرالمؤمنين عليه السلام گرفته و آن را به جانب كفّار پاشيد و فرمود: شاهَتِ الْوُجُوهُ. زشت باد رويتان. سپس به ياران فرمود: كمر همّت ببنديد. مسلمانان قويدل گشته يكصدا فرياد زدند: أحَد: أحَد. خداى تعالى ملائكه را نيز به مدد ايشان فرستاد تا بر فتح و پيروزى بشارتشان دهد و ايمانشان را قوى‏تر سازد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در قلب معركه قرار گرفته مردم را تشجيع مى‏نمود و به نصرت خدا نويد مى‏داد. بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان صفوف ايشان از يك سو و كمك ملائكه از سوى ديگر، اثر عميقى در روحيه مسلمانان داشت و به همين جهت كشتار زيادى از لشگرِ دشمن كرده كه در تاريخ كم‏نظير و بى مانند بود و افتخارى بزرگ در تاريخ اسلام‏ براى هميشه به يادگار گذاشتند و بدريّون در اصحاب پيامبر از ديگران ممتازند. غبار معركه بر روى اجساد بى جان كفّار فرو نشست و اهل مكّه با وضع فضيحت بارى فرار كردند. سپاه اسلام با افتخار و پيروزى و غنيمت بسيارى به سوى مدينه بازگشتند، در حالى كه از يارى و نصرتى كه خداى تعالى ارزانى‏شان داشته خوشحال و شكرگزار بودند. «1» در داستان با عظمت بدر، بارانى كه باريد، دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله داشت، قوّت قلبى كه به مردم مؤمن داده شد و نزول ملائكه و رعبى كه از عظمت معنوى ارتش اسلام به دل كافران افتاد، همه و همه اسبابى بود كه خداوند مهربان به لطف خود جهت پيروزى مردم مؤمن فراهم آورد. آرى، به قول حضرت زين‏العابدين عليه السلام كه فرمود: «وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الأْسْبابُ» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ ««دعا، توسل و استغفار برای دفع ، اهمیت معجزه‌واری دارد. همه‌ی این چیزهایی که برای مقابله با گفته شد در حکم ابزار است ؛ آن کسی که به این ابزارها جان میدهد و روح میدهد، خدا است. وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب‌؛ سبب‌ها را تو سبب میکنی. از خدای متعال باید خواست، کرد، تضرّع کرد؛ که اگر ان‌شاءالله نظر لطف پروردگار به ملّت ما باشد -که همیشه بوده؛ در این قضیّه هم قطعاً خوبانی هستند که [اگر] دستشان را به دعا بلند کنند، دعا کنند، از خدا بخواهند، نظر لطف پروردگار باز هم متوجّه این ملّت خواهد شد- در این صورت واقعاً همه‌ ی این چیزهایی که گفته شد، این ابزارها، این اسباب، ان‌شاءالله اثر خواهد گذاشت و [نتیجه] تحقّق پیدا خواهد کرد. هم دعا کنیم، هم تضرّع کنیم، هم استغفار کنیم؛ اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُنزِلُ النِّقَم؛ ، بعضی از گناهان هست که نقمت الهی را بر انسانها، بر اجتماعات، بر افراد نازل میکند. اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعاءَ اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُنزِلُ البَلاء. لازم است؛ استغفار کنیم تا خدای متعال ان‌شاءالله تفضّل کند و از این گردنه عبور کنیم.» ( 🔊 اینجا بشنوید ) 👤 ◀️کانال انس با 🆔 @sahif