قسمت اول از چهار فقره ی زیر:
1⃣ اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ ،
2⃣ وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ ،
3⃣ وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ ،
4⃣ وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ 🔹،
در این کشاکش سخت میان موت و حیات
امید وصل تو ما را دلیل هرنفس است
در پی عبارت های قبل که از خداوند درخواست فرمود...ظلم نکنم...طغیان نکنم....حال، امام علیه السلام می فرماید همه اینها را از تو خواستم زیرا به فضل تو دل بستم_فضل،همان ابتدا به نعمت است_فقط باامید به فضل تو،به آمرزش تو روی آوردم،ازتو می خواهم گذشت کنی واز تقصیرم چشم پوشی کنی.
در سوره مبارکه بقره،آیه۶۴می فرماید«فلولافضل الله علیکم ورحمته لکنتم من الخاسرین»
اگرفضل خدا نباشد،شیطان همه ما را می گیردواز اوتبعیت می کنیم.....ولی اما....
وانا واثق من دلیلی بدلالتک
وساکن من شفیعی الی شفاعتک.
...در این کشاکش سخت،از راه خود مطمئنم چون تو راهنمای منی.وچون تو شفیع منی،دلم آرام است.
اگر عبارت دعا اينچنين بود: اللهم و فدت الى مغفرتك،
معناى كلام اين مىشد: بار الها! آمده ام به سوى مغفرتت. اما اينكه «الى مغفرتك» پيش از «وفدت» آمده است، از نظر ادبى، حاوى معناى «اختصاص» است، يعنى:
بار الها! فقط به سوى مغفرت تو آمده ام و بس.
و در سه جمله ى بعد نيز تقدم جر به همين معنى دلالت دارد.
«و فد» نام فرد يا هيئتى است كه براى ديدار شخصى باعظمت و بزرگ، يا زمامدارى توانا و مقتدر، يا فرمانروايى نافذ و موثر از محل خود حركت مىكنند و نزد وى مىآيند و هدفشان در اين كار يا تكريم و احترام است يا اعلام وفادارى و اطاعت از اوامر اوست، يا آنكه مردم محل احتياجى دارند و اين جمع را فرستاده اند تا حاجتشان را عرضه كنند و برآوردن آن را درخواست نمايند.
كلمه ى «مغفرت» از نظر لغت حاوى دو معنى است:
يكى مستور داشتن معاصى،
و آن ديگر بخشش گناهان است.
پوشاندن قبايح و گناهان مردم از جمله ى صفات حضرت باری تعالى است و در دعاهايى كه از ائمه ى معصومين عليهم السلام رسيده، اين صفت مكرر ذكر شده است. اولياى گرامى اسلام به مسلمانان اكيدا توصيه نمودهاند كه از ذكر قبايح و گناهان دگران لب فروبندند، چه اين عمل، در اسلام، از گناهان كبيره است. اگر كسى خويشتن را به اين صفت متصف كند و از ذكر گناهان اين و آن خوددارى نمايد، خود را به صفت بارىتعالى متصف نموده و به كامل تشبه يافته است.
حضرت رضا (ع) فرموده: مومن آنطور كه بايد مومن نيست مگر آنكه از سه خصلت برخوردار باشد: يك سنت از خداوند خود، يك سنت از پيمبر خود، و يك سنت از ولى خود. سنت از پروردگارش سر را مكتوم داشتن، سنت از پيمبرش با مردم به مدارا برخورد نمودن، سنت از وليش صبر و بردبارى در شدايد و سختيها.
در اين حديث شريف، به كتمان سر مردم آنقدر اهميت داده شده كه امام (ع) آن كس را كه پرده درى نمىكند و سر مردم را فاش نمی نمايد متصف به صفت و سنت بارىتعالى خوانده است. عفو و بخشش گناهكار، همانند مكتوم داشتن گناه او از صفات حضرت بارىتعالى است. در قرآن شريف و روايات معصومين عليهمالسلام تاكيد شده است كه مسلمانان مجاهده كنند تا به اين خلق شريف كه از مكارم اخلاق است متخلق شوند و با اتصاف به اين صفت، از نعمت تشبه به كامل، يعنى ذات اقدس الهى، برخوردار گردند،
مغفرت، حاوى دو معنى است: يكى پنهان داشتن معصيت گناهكار و آن ديگر عفو و بخشش او.
خداوند مهربان داراى هر دو صفت است،
از طرفى معصيت گناهكار را مكتوم مىدارد و او را بين مردم رسوا نمىكند
و از طرف ديگر او را مشمول عفو خود قرار مىدهد و از گناه او مىگذرد.
بندگان باايمان خداوند داراى اين دو صفت عالى هستند و از بار ی تعالى پيروى نموده اند و به ذات اقدس او تشبه يافته اند.
اگر كسى واجد يكى از اين دو صفت باشد داراى نيمى از اين مزيت است. بدبخت و سيه روز، آن كسى است كه فاقد اين هر دو صفت است، نه راز مردم را پنهان دارد و نه از لغزشها چشم پوشى مىكند.
على (ع) دربارهى اين قبيل افراد چنين فرموده است:
شر الناس من لا يعفو عن الهفوه و لا يستر العوره.
بدترين مردم كسى است كه نه از خطاى دگران مى گذرد و نه سر آنان را مى پوشاند.
حوايج و نيازهاى مردم متفاوت است و افراد الهى و باايمان براى حل مشكلات و رفع نيازهاى خود دست دعا به سوى پروردگار برمىدارند و حاجت خود را مىخواهند .
بعضى در دعا فقط نام الله را مىبرند كه جامع جميع صفات كمال است و عرض حاجت به پيشگاه مقدسش مىنمايند.
اما بعضى با توجه به احتياج خود از صفت يا اسمى نام مىبرد كه متناسب مقصودش باشد، مثلا اگر در مضيقه ى معاش است «يا رزاق» مىگويد، اگر وسعت معاش مىخواهد «يا كريم» مىگويد، اگر بيمار است از «شافى» نام مىبرد، و از اين قبيل.
امام سجاد (ع) درجمله ى اول دعا از «مغفرت الهى» نام برده و عرض مىكند:
اللهم الى مغفرتك وفدت،
بار الها! وفود و ورود من به مغفرت توست.
«غفار» و «غفور» هم که دو معنى دارد: يكى «مستوركننده» و آن ديگر «بخشنده».
رسول اكرم (ص) و ائمه ى طاهرين عليهمالسلام، همه معصوم اند، منزه از گناه اند،
نمىدانيم اداى اين قبيل كلمات از آنان در پيشگاه بارىتعالى به جبران كمبودى است كه خودشان گفته اند:
ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك.
بار الها! به حق معرفت، تو را نشناختيم و به حق بندگى، تو را پرستش ننموديم.
يا آنكه معناى دگرى دارد.
اما مرحوم محدث قمى رضوان الله عليه سه حديث را از پى هم نقل نموده كه در اينجا ذكر مىشود، ممكن است تا اندازه اى براى اهل دقت راهگشا باشد....
رسول اكرم (ص) فرمود: دلها دچار زنگزدگى مى شوند همانطور كه فلزات را زنگ فرامى گيرد. شما با استغفار، دلها را جلا دهيد و زنگشان را برطرف نماييد،
و نيز فرموده است: كسى كه زياد استغفار نمايد خداوند براى او در هر اندوه و غمى گشايشى فراهم مى آورد و از هر تنگنا راه خروجى به رويش مى گشايد و از طريقى كه اميد ندارد به وى روزى مى رساند.
امام صادق (ع) فرمود: رسول بزرگوار (ص) در هر روز و شبى صد بار توبه و استغفار مىنمود بدون آنكه گناهى داشته باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #سلمان_رشدی کیست؟
🔹امام خمینی در سال 1367 حکم اعدام #سلمان_رشدی را به خاطر نوشتن کتاب آیات شیطانی که اهانت به قرآن کریم و پیامبر اسلام است صادر کرد.
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_83
معروف به خطبه ی «#غراء» (درخشان) – خطبه ای بسیار شگفت انگيز
«آن حضرت جنازه مسلمانى را #تشييع كردند، هنگامى كه او را در قبر گذاشتند، بازماندگانش صدا به ناله و شيون بلند كرده و گريستند، امام فرمود: «به خدا سوگند! اگر اينها آنچه را ميّتشان مشاهده مى كند ببينند، #گريه بر او را فراموش خواهند كرد (و بر خود خواهند گريست!) به خدا سوگند! #مرگ به سراغ يك يك از آنها مى آيد و كسى را باقى نمى گذارد» سپس حضرت (با توجّه به آمادگى گروه تشييع كننده در آن شرايط براى پذيرش اندرزهاى الهى) برخاست و اين خطبه را ايراد فرمود:
❇️ بخش یازدهم: وقایع پس از #مرگ ( از 12 بخش )
👈 ثمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً، ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى الْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ وَ نِضْوَ سَقَمٍ تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ، حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَيِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ؛ وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ، لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ.
👈 در حالى كه تسليم و آرام است، بر مى دارند، و بر تابوت مى گذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود، كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى بينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى برند. امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زندگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد.
و بزرگ ترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است، كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند، و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد، و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود، نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند، و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد، در ميان انواع مرگ ها و ساعت ها مجازات گوناگون گرفتار است. به خدا پناه مى بريم.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح این خطبه ی نورانی را (با عناوین زیر) " اینجا " بخوانید: 👇
👈 حوادث بعد از مرگ
* لحظات #عبرت انگيز وداع زندگان با مردگان!
* سؤال #قبر چيست؟!
* قبر، باغى از بهشت يا حفره اى از دوزخ است!
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #نساء
#نساء_77
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتُواْ الزَّكَوة فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةَ وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَآ أَخَّرْتَنَآ إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْأَخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً
آیا نمى نگرى كسانى را كه (پیش از هجرت) به آنان گفته شد (اكنون) دست نگهدارید و نماز به پا دارید و زكات بپردازید. لیكن چون جهاد (در مدینه) بر آنان مقرّر شد، گروهى از آنان از مردم (مشرك مكّه) چنان مى ترسیدند كه گویا از خدا مى ترسند، بلكه بیش از خدا (از كفّار مى ترسیدند) و (از روى اعتراض) گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب كردى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزدیك (مرگ طبیعى) مهلت ندادى؟ بگو: برخوردارى دنیا اندك و ناچیز است و براى كسى كه تقوا پیشه كند آخرت بهتر است، و به اندازه ى رشته ى میان هسته خرما، به شما ستم نخواهد شد.
** مسلمانان صدر اسلام در دوران سخت مكّه، از پیامبر اسلام اجازه ى #جنگ با مشركان را مى خواستند و مى گفتند: پیش از اسلام عزیز بودیم، اینك به خاطر اسلام گرفتار فشاریم، بگذار بجنگیم تا عزّت خود را به دست آوریم. پیامبرصلى الله علیه وآله كه آن هنگام مأمور به جنگ نبود، اجازه نمى داد، ولى پس از هجرت كه فرمان جهاد آمد، جمعى از همان جهاد طلبان، دست به اعتراض و بهانه جویى زدند و كفّار مكّه را بزرگ شمرده و از آنان به شدّت مى ترسیدند.
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_12
#دعای_دوازدهم_صحیفه_سجادیه
«13» عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ
وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ وَ لَزِمَ الاسْتِغْفَارَ
«14» وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ
خداوندا دانايم به اين كه گذشت از گناه بزرگ، در نظرت بزرگ نمىآيد، و بخشيدن معصيت گران بر تو سخت نمىباشد.
و تحمل جنايات زشت و ناپسند كه از مردم بدكار صادر مىشود، تو را به مشقت و زحمت نمىاندازد.
و آگاهم به اين كه محبوب ترين بندگانت نزد تو كسى است كه از سركشى و تكبر نسبت به تو دست بردارد، و از #اصرار_بر_گناه اجتناب كند و #استغفار را بر خود واجب بداند.
من از اين كه در برابر تو سركشى كنم بيزارم، و از اين كه بر گناه پافشارى ورزم، به تو پناه مىآورم، و نسبت به آنچه كوتاهى كردم، از تو آمرزش مىخواهم، و بر آنچه از انجامش عاجزم، از تو يارى مىطلبم.
#دوازدهم #دعا_دوازدهم_13 #دعا_دوازدهم_14
🙏 کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_12
#دعای_دوازدهم_صحیفه_سجادیه
#دعا_دوازدهم_14
#اصرار_بر_گناه 1
❇️ در نگاه امیرالمؤمنین(ع) اصرار بر گناه، چشم "حقیقتبین" را کور میکند؛ آن چشم محاسبه گری که آینده و قیامت را باید ببیند با تکرار گناه کور میشود.
شناخت حق از جنس نور است چنانكه اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
المَعْرِفَةُ نُورُ الْقَلْبِ.
شناخت؛ روشنى دل است.
بر اين پايه براى رسيدن به آن بايد موانع رسيدن و نزديك شدن به نور را از ميان برداشت. هر گاه پردههاى شناخت مبدأ هستى كنار برود، روشنى دانش و سپيده حق در دل انسان جلوهگر مىشود، سپس حُبّ و قُرب به حق پيدا مىگردد. هر گاه عشق پديد آمد، آتش آن رفته رفته بنده را در حق فانى مىسازد و او را به قرب حق و مقام بندگى مىرساند. پس حقيقت آزادى، آزادى از خود و تعلقات آن است.
چنانكه مولا على عليه السلام فرمود:
مَنْ تَرَكَ الشَّهَواتِ كانَ حُرّاً.
كسى كه خواهشهاى نفسانى را رها سازد، آزاده است.
به عبارت ديگر كسى از هواى نفس آزاد نمىشود، مگر آن كه به شناخت دوست برسد و دوستى خداوند آتشى است كه از چيزى گذر نمىكند مگر آن كه او را مىسوزاند پس هرگاه محبت خداوند در دلى بيفتد، دلش را از همه سرگرمىها و خواهشهاى غير حق رها مىسازد و جان را از ياد هر چه دوست نماست؛ خالى مىنمايد.
از اين رو در پيرامون كلام خداوند كه مىفرمايد: دوستان در روز قيامت همه دشمنند، مگر پرهيزگاران؛ امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
لِأَنَّ أَصْلَ الْحُبِّ التَّبَرِّى عَنْ سِوىَ الْمَحْبُوبِ.
ريشه و حقيقت دوستى، دورى جستن از هر كس و هر چيزى به غير از معشوق است.
👈ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج6، ص: 428
#دوازدهم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 و أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ
خدایا به تو پناه می برم از #اصرا و پافشارى بر گناه !!!
🍀 در نگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) #اصرار_بر_گناه ، چشم "حقیقت بین" را کور میکند؛ آن چشم محاسبه گری که آینده و قیامت را باید ببیند با تکرار گناه کور میشود.»
👤استاد حسین #انصاریان
#دوازدهم #دعا_دوازدهم_14
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2