eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
11 ‏ 1 ✳️ «آنچه در نظام آفرينش بهره‏اى از هستى دارد، و جنبه وجودى براى او مى‏باشد، آفريده خدا و خير و رحمت است. ولى هر چه نقص است نظير زشتى و نازيبايى جنبه فقدان و عدمى و كمبود و نارسايى داشته كه نتوانسته فيض را از اللَّه دريافت كند. يك اصل است كه اين قبيل نقص ‏ها به خدا برنمى گردد، چون جنبه هستى و وجودى ندارد. در جهان آفرينش يك موجود است، و وجود او در كل نظام هستى خير و رحمت است، كار او كه براى آن كار آفريده شده است خير و رحمت است، چنانكه وجود در نظام خلقت خير و رحمت است. كار شيطان جز و دعوت به بدى نيست، ولى وسوسه و دعوت به بدى براى انسانى كه بايد با نبرد در پيروز شود، خير و رحمت است. اگر گناه در عالم نمى‏بود، اگر دعوت به گناه نمى‏بود، اگر وسوسه به گناه نمى‏بود، فقط و فقط راه صواب بود كه در آن صورت ارج و ارزشى نبود، قهراً اطاعت هم نبود؛ زيرا اطاعت براى آن است كه داعى و انگيزه‏اى ايجاد شود تا انسان ميان راه صواب و گناه، راه معينى را طى كند. اگر راه يك طرفه باشد و راه خلاف بسته باشد جائى براى تكليف و دين باقى نمى‏ماند، لذا آنها كه به گناه راه ندارند، براى آنها تكاليفى از قبيل دين، رسالت، شريعت و مانند آن نيست. براى فرشته‏ ها تكليف نيست، رسالت و دستورالعملى نيست كه با قوانين شرعى و اعتبار شرعى و امر اعتبارى تنظيم شود. چون انسان كمالش از راه افعال اختيارى اوست، و فعل اختيارى نيز دو بعدى است، يعنى هم راه بدى دارد، و هم راه خوبى، به عبارت ديگر راه راست و بيراهه‏ دارد، آن عاملى كه در انسان ايجاد وسوسه و انحراف مى‏كند وجودش در نظام آفرينش بركت است. شيطان جز در حدّ دعوت سمتى ندارد، در مقابل شيطان فطرت و عقل، انسان را به فضيلت دعوت مى‏كند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 2 ✳️ براى تكميل اين دعوت، انبيايى هم مبعوث شده‏اند كه آن را شكوفا و آن عقل را كامل كنند. سود و زيانِ انسان را روشن و راه و چاه را براى او مقرر سازند. اين انسان در بين دو راه قرار گرفته، و دو عامل او را به سير در اين دو راه كه يكى راه راست و يكى بيراهه است دعوت مى‏كند، و اوست كه در بين اين دو راه ايستاده و مسؤول است. در اين جا انبيا او را هدايت مى‏كنند، و عقل هم رهبرى او را برعهده مى‏گيرد، اگر او حرف عقل، نداى فطرت، رهبرى دل و پيامِ پيام آوران الهى را شنيد، آن لذت‏هاى زودگذر را رها كرد و در مسير فضيلت افتاد و قدم برداشت، گذشته از آن كه پاداش الهى در جهان حساب و قيامت نصيبش مى‏شود، بعلاوه الطاف الهى نيز نصيبش خواهد شد، يعنى براى او امكانات سعادت بيشتر فراهم مى‏شود، لذت وارستگى را بهتر مى‏چشد، علاقه به كمال را بهتر احساس مى‏كند و دلبستگى به تقوا در او بيشتر مى‏شود و ... ولى اگر با سوء اختيارِ خود، نه به نداى دل و فطرت از درون جواب دهد، و نه به پيام انبيا از بيرون اعتنا كند، نه بينديشد كه مصلحت در چيست، بلكه شتابزده به دنبال شهوت يا غضب بيراهه رود، تا آن جا كه زمان مهلت است او را مهلت مى‏دهند، تا جايى كه ديگر قابل الطاف الهى نباشد، در اين صورت شيطان را بر او مسلّط مى‏كنند تا بيشتر در او ايجاد وسوسه كند، زشتى‏ها را براى او زيبا جلوه دهد، و خوبى‏ها را براى او بد بنمايد و مانند آن. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 3 ✳️ خداى متعال كسى را در ابتدا گمراه نكرده و نمى‏كند، بلكه همه را فرموده است، اين هدايت، هدايت ابتدايى است، اگر كسى به راه فضيلت بيايد، گذشته از آن هدايت ابتدائى به عنوان پاداش، هدايت ثانوى نصيبش مى‏شود، ولى اگر كسى با اراده به بيراهه برود و از الطاف الهى بى‏نصيب بماند خداى متعال او را گمراه مى‏كند. وَ ما يُضِلُّ بِهِ الَّا الْفاسِقينَ» «بقره 36» و جز فاسقان را به آن گمراه نمى‏كند. خدا به عنوان كيفر، يك بنده تبهكار را گمراه مى‏كند نه به آن حد كه او مجبور به انحراف بشود، بلكه باز هم اختيار باقى است، هم فطرت و نداى خفقان گرفته درونى، او را به فضيلت دعوت مى‏كند و هم پيام انبيا به گوشش مى‏رسد. اين چنين نيست كه خدا انسان تبهكار را گمراه كند، يعنى او را مجبور به عصيان نمايد، بلكه تا زنده است اختيار دارد. مانند سگ شكارى است، يعنى فقط براى پارس كردن است، تا معلوم شود چه كسى راه بلد است و چه كسى از بيراهه آمده، و اگر كسى عمداً بيراهه رفت اين سگ شكارى او را تعقيب مى‏كند و احياناً مى‏گزد. راه درمان و معالجه نيز هست، تا زنده است راه درمان وراه برگشت و توبه و انابه و تكامل هست. چه اين كه اگر در راه فضيلت حركت كرد، فرشته‏ها به او كمك مى‏كنند، البته نه به آن حد كه او را مجبور به اطاعت كنند، بلكه تا زنده است راه گناه باز است، و احتمال خطر دگرگونى مى‏رود. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 4 ✳️ انسان تا زنده است مختار است، اگر مسير فضيلت را طى مى‏كند از توفيقات الهى بيشتر برخوردار و بهره‏مند مى‏گردد، ولى اگر از روى قصد به بيراهه‏ برود از الطاف الهى بى نصيب مى‏ماند و شيطان بر او مسلّط مى‏شود، با اين حال راه برگشت باز است و رهبرى انبيا همچنان ادامه دارد. بنابراين وجود در مجموعه نظام آفرينش خير و رحمت است. شيطان، خود به موجب نافرمانى و عصيانى كه كرده مرتكب گناه شده و اما او نه موجب جبر است و نه مانع تكامل كسى مى‏شود، حال اگر او اين مأموريت را انجام مى‏دهد مسئله ديگرى است. بر خلاف آنچه گفته مى‏شود: الْمَأَمُورُ مَعْذُورٌ. اگر كسى مأمور كار بدى شد در اثر بدرفتارى خودش باز هم معذور نيست؛ زيرا چون مرتكب خلاف شد او را مأمور وسوسه كردند و چون تبهكار بود، او را مأمور وسوسه براى تبهكارى كردند، مانند آن كه كسى عمداً خودش را از بالا پرت كند و در بين راه آسيب ببيند، اين آسيب ديدن محصول آن تعهّد در سقوط است، بنابراين معذور هم نيست؛ زيرا اين مأموريت به دنبال آن عصيان و تبهكارى او صورت گرفته است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 5 ✳️ سؤال اين است كه اگر شيطان به اذن خدا كار كند، بنابراين گناهى را مرتكب نمى‏شود، در صورتى كه هر چه خير است از جانب خداست!! شيطان به اذن خدا كار مى‏كند. و گناهى را هم مرتكب شده است، آن گناه و عصيان استكبارى او در برابر خدا و «من گفتن او» باعث شده كه مأمور وسوسه شود، اين وسوسه بد است و اين كار بد در اثر بدرفتارى شيطان مى‏باشد، ولى وجود شيطان در جمع و اصل وسوسه در كل نظام انسانى خير و رحمت است؛ زيرا وسوسه جز دعوت به شر چيزى نيست، اگر دعوت به شرّ نمى‏بود انسان يا در حد حيوان بود و يا در حد فرشته، در حالى كه اديان، شرايع، كتابها براى حدّ ميانگين مطرح مى‏شود، در همين حدّ ميانگين امكان گناه است، چون انسان مى‏تواند گناه كند و مى‏تواند اطاعت نمايد و مى‏تواند نجد فضيلت را طى كند يا نجد رذيلت را: وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» «بلد 10» و او را به راه خير و شر هدايت نكرديم؟ [تا راه خير را بگزيند و راه شر را واگذارد؟] در اين ميانگين است كه دين، رسالت، شريعت، نبوت و مانند آن مطرح مى‏شود و گرنه، نه بالاتر از حدّ انسانيّت صحبت دين است و نه پائين‏تر از آن. دين به معناى قوانين اعتبارى، يعنى امر و نهى و ثواب و عقاب محدود به شريعت و مقررات است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 6 1 ✳️ وجود در مجموعه نظام هستى خير است، وجود جهنم نيز همانند وجود شيطان خير است. عالمى كه جهنم نداشته باشد ناقص است، جهنم همانند بهشت در جمع نظام آفرينش از بركات الهى است، لذا وقتى حق تعالى در سوره مباركه الرحمن نعمت‏هاى قيامت را مى‏شمارد و بعد از شمارش نعمت‏هاى آن مى‏فرمايد: فَبِاىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» «الرحمن 13» پس [اى انس و جن!] كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟ و مى‏فرمايد: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ* يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ‏ آنٍ» «الرحمن 43» اين همان دوزخى است كه گنهكاران آن را دروغ مى‏پنداشتند.* آنان در ميان آتش و آب جوشان رفت و آمد مى‏كنند. وجود جهنّم نيز در جهان خلقت نعمت است؛ زيرا بسيارى از مردم براى پرهيز از جهنم سعى مى‏كنند مرتكب گناه نشوند، بعلاوه اگر ظالم به جهنم نرود محكمه عدل مستقر نخواهد بود. اگر جهنم را نسبت به بهشت بسنجيم مى‏بينيم شرّ است، ولى اگر آن را در جمع نسبت به كل نظام آفرينش بسنجيم خواهيم ديد؛ جز خير و رحمت چيز ديگرى نيست. همچنين شيطان را در برابر فرشته مى‏سنجيم، لذا آن را موجودى بد و شر مى‏بينيم، ولى اگر در مجموع هستى بسنجيم مى‏بينيم موجودى خوب و خير است. آنچه كه به خدا منسوب است يعنى جنبه هستى اشيا، هستى فرشته‏ها و هستى شيطان همگى خير و رحمت است، آنچه با نسبت و مقياس سنجيده مى‏شود كه يك موجودى به كمال رسيده و موجود ديگر به كمال نرسيده آن جا مسئله خير نسبى و شرّ نسبى مطرح است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 66 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 6 2 مطلقه و نسبى 1 ✳️ خداوند دو دارد: رحمت مطلقه و رحمت نسبى‏ 1- رحمت مطلقه كه فراگير است، و عالم با آن ديد يك پارچه رحمت است: وَ رَحْمتى‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَىٍ» «اعراف 156» و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است. از اين رو هر چيزى كه بر او شى‏ء اطلاق شود مشمول رحمت خداوند است. جهان آفرينش زير پوشش رحمت مطلقه است. 2- در مقابل، رحمت نسبى و غضب نسبى است، بهشت رحمت نسبى و جهنم غضب نسبى است، عفو، رحمت نسبى و قصاص غضب نسبى است، خداى رئوف و خداى منتقم يكى است كه هر دو زير پوشش مقام والاى رحمت مطلقه اللَّه ظهور مى‏كند. در يك جاى قرآن مى‏فرمايد: اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَى‏ءٍ» « زمر 62» خدا آفريننده هر چيزى است. در جاى ديگر مى‏فرمايد: الَّذى احْسَنَ كُلَّ شَى‏ءٍ خَلَقَهُ» «سجده 7» همان كسى كه آنچه را آفريد نيكو ساخت. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 68 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 6 2 مطلقه و نسبى 2 ✳️ اين دو آيه و اصل بنيادى در تفسير و برداشت و شناخت قرآن كريم است كه بر اساس آن هيچ نازيبائى در جهان نيست، هر چه آفريده و مخلوق خداست زيباست. اگر يك جا خطاست و جاى ديگر صواب، اين خطا و صواب نسبى است، يعنى شيئى را كه نسبت به شى‏ء ديگرى مى‏سنجيم مى‏بينيم خطاست. اگر جائى غضب است و جائى عفو، به خاطر سنجش اين شى‏ء به آن شى‏ء است كه به غضب و انتقام معلوم مى‏شود. ولى آن رهبرى جامع كه مى‏گويد اين جا عفو كن زيرا جاى پاداش است و آن جا انتقام بگير چون جاى كيفر است، اين جا جاى بهشت است و آن جا جاى جهنم، آن‏ رهبرى رحمت مطلقه است، ولى آن جهان بينى محدود است كه اين خطاها و غضب‏هاى نسبى را مى‏بيند و مى‏گويد اين جا غضب و آن جا عفو است. در حالى كه دستور در جهان بينى كلّى است كه مى‏گويد: يك جا رگ بزن، يك جا مرهم بنه، چه جراح هم رگزن است و هم مرهم گذار. اگر كار جراحى را در هنگام بريدن ببينيم مى‏گوئيم اين قساوت و درد است، ولى اگر هنگام مالش و مرهم نهادن ببينيم مى‏گوئيم عاطفه و رقت است، ولى طب مى‏گويد هر دو بايد باشد. اگر از ديد طب ببينيم هر دو بجاست، ولى اگر از موضعى ببينيم كه بيمار در آن حال مى‏نالد مى‏گوئيم اين جا جاى درد است و نابجاست و هنگام درمان يافتن و مرهم نهادن را گوارا مى‏دانيم. پس اگر آن رحمت مطلقه را ببينيم، مى‏گوئيم آفرين بر نظر پاك و بلند آن رهبرى كه اين رحمت خطا پوش را داده است، رحمت مطلقه‏اى كه خطا و صواب نسبى را پوشانده است. پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرين بر نظر پاك خطا پوشش باد (حافظ شيرازى) بر قلم صنع هيچ خط اشتباهى نيست، از صنع اللَّه همه زيبا آفريده شده است. وقتى بخواهيم بر اساس عدل خداوندى جهان را ببينيم در آن صورت هم جهنم را مى‏بينيم و هم بهشت را؛ زيرا اگر جهنمى نبود ظالم و طاغوت كيفر نمى‏ديد، پس در اين عالم، جهنم در جاى خود زيباست. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 68 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 7 ✳️ مشخص است كه بر هيچ كس مسلّط نيست: انَّ عِبادى‏ لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكيلًا» «اسری 65» [ولى آگاه باش كه‏] يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطى نيست، و كافى است كه پروردگارت نگهبان و كارساز [آنان‏] باشد. و در سوره ابراهيم آیه 22 مى ‏فرمايد كه: شيطان در قيامت مى‏گويد: من جز دعوت سمتى ديگر نداشتم. اگر كسى به دنبال دعوتش به راه افتاد و دعوت همه انبيا و عقل‏ها را رها كرد، آنگاه شيطان بر او مسلّط مى‏شود ولى باز هم نه در حدّ اجبار. در سوره حجر مى‏فرمايد: انَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ الّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ» «حجر 42» قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطى نيست، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏كنند. محدوده كار شيطان، مشخص شده كه چه كسى تابع شيطان است؟ آن كس كه گوش به حرف شيطان مى‏دهد تحت سلطه اوست، نه اين كه شيطان در ابتدا بر كسى مسلّط باشد. وَكَذَ لِكَ جَعَلْنَا لِكُلّ نَبِىّ عَدُوًّا شَيطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلَى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» «انعام 112» و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم كه براى فريب مردم همواره گفتارى باطل ولى به ظاهر آراسته و دلپسند به يكديگر القاء مى‏كنند، و اگر پروردگارت مى‏خواست چنين نمى‏كردند، پس‏ آنان و آنچه را به دروغ به هم مى‏بافند واگذار. دشمن قرار دادن براى هر رهبر و پيامبرى جزء رحمت مطلقه است، انسان تا در جهاد اصغر و اكبر تلاش نكند، كامل نمى‏شود. در ادامه آيه مى‏فرمايد: حرف شيطنت‏آميز شياطين را فقط يك گروه گوش مى‏دهند. وَلِتَصْغَى‏ إِلَيْهِ أَفِدَةُ الَّذِينَ لَايُؤْمِنُونَ بِالْأَخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ» «انعام 113» و [ما به عنوان آزمايش بندگان از القاى گفتار باطل توسط شياطين انس و جن به يكديگر مانع نشديم‏] تا دل‏هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند به آن القائات متمايل شود، و آن را بپسندد و [براى رسيدن به منتهاى شقاوت كه كيفر لجاجت و عناد آنان است‏] هر عمل زشتى را كه بخواهند انجام دهند، نهايتاً انجام دهند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 70 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 7 2 ✳️ كار شيطان وسوسه است، آن كه به عمد بى ايمان شد به دنبال حرف و وسوسه او حركت مى‏كند. وَ انَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ الى اوْليائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ» «انعام 121» قطعاً شياطين [شبهات ناروايى را به ضد احكام خدا] به دوستانشان القاء مى‏كنند تا با شما [درباره احكام خدا] مجادله و ستيزه كنند. بنابراين اگر در سوره ابراهيم مى‏فرمايد: شيطان بر كسى مسلّط نيست، و در سوره اسرا مى‏گويد: شيطان بر احدى سلطه ندارد، و در سوره حجر گوشزد مى‏كند: سلطه شيطان بر كسى است كه او را به عنوان متبوع و ولى مى‏پذيرند، و در سوره انعام بيان مى‏دارد: نفوذ شيطان در كسانى است كه عمداً ايمان نياورده‏اند، و باز در سوره انعام‏ مى‏فرمايد: وحى شيطان الهام فريبكارانه او نسبت به اولياى خود اوست، از اين همه بايد نتيجه گرفت كه: پس آنها كه تولّى شيطان دارند و از خدا و انبياى الهى تبرّى مى‏جويند، آنها كه از خدا و از رسول خدا متنفر شده‏اند، و شيطان را به عنوان ولى انتخاب كرده‏اند، وسوسه شيطان در نهاد و دل‏هاى آنها موثّر است. در سوره شعرا نيز محدوده سلطه شيطان را مشخص كرده و فرموده است: هَلْ أُنَبّئُكُمْ عَلَى‏ مَن تَنَزَّلُ الشَّيطِينُ* تَنَزَّلُ عَلَى‏ كُلّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ* يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ اكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ» «شعرا 221» آيا شما را خبر دهم كه شيطان‏ها بر چه كسانى نازل مى‏شوند؟* بر هر دروغ‏پرداز گنه‏پيشه‏اى نازل مى‏شوند،* كه گوش [بر القائات و اغواگرى‏هاى شيطان‏] مى‏سپرند، و بيشتر شيطان‏ها دروغگويند. اين تهمت زننده‏ها و دروغ پردازها، محل نزول شياطين جنى و انسى هستند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 70 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 7 3 ✳️ اگر كسى عمداً راه فضيلت را طى كند، از امكانات و توفيقات بيشتر و از كمك‏هاى فرشتگان برخوردار است. ولى بايد متوجه بود كه نه آن تبهكار بايد نااميد بشود، و نه اين وارسته بايد مغرور گردد؛ زيرا اين پارسا با يك غرور از پاى در مى‏آيد، و آن گنهكار با يك توبه بپا مى‏ايستد. اين تا زنده است در لبه خطر، و آن تا زنده است در لبه نجات مى‏باشد. انسان تا زنده است اين دو راه را دارد، منتهى توبه كردن دشوار و بعد از توبه، راه فضيلت رفتن آسان مى‏باشد. اين هميشه در معرض خطر غرور و خودبينى است، و آن هميشه به اميد توبه در معرض تعالى است. در سوره مباركه زمر پيرامون موضوع انابه مى‏فرمايد: يا عِبادِىَ الَّذينَ اسْرَفُوا عَلى انْفُسِهِمْ» «زمر 53» اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه‏] بر خود زياده روى كرديد! زيرا انسان هر چه مى‏كند، و هر عملى را كه انجام مى‏دهد يا به جانش خدمت‏ مى‏كند و يا بر او ستم روا مى‏دارد، انسان‏ها به خودى خود به يكديگر نه خدمت مى‏كنند و نه خيانت. اگر كسى خيانت كرد، آن چاه بدبو را در نهاد خودش كنده است. بوى بد اين چاه به ديگرى رسيده و ديگرى را كشته است، اگر كسى خدمتى به ديگران كرد، اين بوستان فضيلت را در نهاد خود كشت كرده و بوى اين گلستان به مشام ديگرى رسيده است. اگر كسى مدرسه‏اى ساخت، مسجدى ساخت، پلى احداث كرد، قناتى حفر كرد، بيمارى را درمان كرد، كتابى نوشت، درسى گفت، كارى كرد كه ديگران طرفى بستند، اين نسيم احسان است كه از او به ديگرى مى‏رسد آن اصل عمل در جان انسان است كه براى ابد زنده است، و با همان عمل انسان مى‏رود، احدى حق ندارد بگويد من به فلان شخص، يا در فلان امر احسان كردم؛ زيرا قرآن كريم فرموده: انْ احْسَنْتُمْ احْسَنْتُمْ لِانْفُسِكُمْ وَ انْ اسَأْتُمْ فَلَها» «اسری 7» اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده‏ايد، و اگر بدى كنيد به خود بدى كرده‏ايد. در گناه فرمود: براى شماست در فضيلت هم فرمود: براى شماست. فرمود: عمل پيوند با عامل دارد. هيچ ممكن نيست خلاف انسان و يا صواب انسان به ديگرى برسد. انسان در تمام مدت عمر يا مشغول پرنيان ريسيدن است، يا سرگرم آبيارى درختان پرتيغ، اما هر دو را در شبستان جان خود مى‏پرورد. ممكن نيست كسى از دست ديگرى تيغ بخورد، و يا پوشاك پرنيانى بگيرد. انسان حرفى را كه مى‏زند، و قلبى را كه مى‏رنجاند به منزله آن است كه به پاى درخت پرتيغى در جان خودش يك سطل آب بريزد، اما اگر بارى از دوش ديگرى‏ كم مى‏كند، در كنار دوك ريسندگى پرنيانى، حرير بهشتى رشته مى‏كند، آن جا حرير استبرق را كرم ابريشم نمى‏سازد؛ زيرا مثل دنيا نيست كه بهترين محصولش از چند كرم باشد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 73 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 ‏ 7 4 ✳️ روزى جابر بن عبداللّه در حضور حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نفس بلند و عميقى كشيد. حضرت فرمود: اين نفس افسون باز براى چه بود؟ خوشا به حالت، اگر براى آخرت است، ولى اگر براى دنياست من دنيا را برايت تشريح كنم تا بدانى آنچه كه تو را از اللّه باز مى‏دارد چيست؟ فرمود: دنيا پوشاكى دارد، خوراكى دارد و اعمال غرايزى، در بين پوشاك‏ها بهترين پوشاك‏ها ابريشم است كه محصول كار يك كرم است. در بين خوراك‏ها بهترين خوراك‏ها عسل است كه محصول كاريك حيوان است، واى بر حال انسانى كه تمام تلاش‏ها و فخر فروشى‏هايش اين باشد كه از كار يك كرم و يك حيوان لذّت ببرد. به اين فكر مباش كه مرتبه انسانيت را اين قدر پايين آورى كه كرم ابريشم كوشش كند و تو فخر كنى، زنبور عسل تلاش كند و تو افتخار كنى كه در كنار اين سفره عسل نشسته‏اى يا زير پوشش جامه‏هاى پرنيانى قرار گرفته‏اى. آنچه كه انسان را از مسير اصلى باز مى‏دارد دنياى اوست كه در آن سرگرم فخرفروشى از كار كرم هاست، ولى حرير و استبرق كه قرآن از آن در بهشت نويد مى‏دهد محصول كار كرم ابريشم نيست، عسل مصفّى كه در بهشت است محصول زنبور نيست. كار اين زنبور گاهى نوش و گاهى نيش است، آن حرير و آن عسل محصول عمل‏ صالح هستند، عمل مخصوص عامل است نه چيز ديگر. انسانى كه در منزل خودش درختى غرس كرد، نسيم و سايه‏اش به رهگذر مى‏رسد. اگر كسى نسبت به كسى كار خيرى كرد نبايد بگويد من نسبت به او احسان كردم، عملى را كه انسان انجام داد، اين عمل حىّ و زنده است و از جان بيرون نيست، نسيم اين عمل به آن عابر رهگذر مى‏رسد، چه در فضيلت و چه در رذيلت. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 8 ، ص: 73 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2