#محرم
🏴 تحلیل مقام معظم رهبری از شهادت حضرت مسلم (علیه السلام)
« بی بصیرتی عامل اصلی شهادت مسلم بن عقیل»
✅در تاریخ اسلام بدترین شکل عملکرد خواص را در حادثه ی عاشورا مشاهده می کنیم. آنها پس از مرگ معاویه، با علم به اینکه یزید لیاقت رهبری جامعه ی اسلامی را ندارد، از امام حسین علیه السلام برای بیعت دعوت کردند به کوفه بیاید تا در رکاب آن حضرت با یزیدیان نبرد کنند. در مرحله نخست به کمک آنها گروه زیادی از مردم کوفه با نماینده ی آن حضرت، مسلم بن عقیل، بیعت کردند. اما در پی توطئه های بنی امیه و احساس خطر از جانب شام و ترس و وحشتی که عبیداللّه زیاد به وجود آورد، صحنه را ترک کردند.
🖋رهبر معظم انقلاب در توضیح گوشه ای از عملکرد خواص در این برهه ی حساس از تاریخ اسلام چنین می فرماید:
🌸 «خوب، چرا چنین شد؟! من که نگاه می کنم، می بینم خواص مقصرند! همین خواص طرفدار حق مقصرند! بعضی از این خواص طرفدار حق، در نهایت بدی عمل کردند! مثل #شریح_قاضی ! شریح که جزو بنی امیه نبود. کسی بود که می فهمید حق باکیست! می فهمید اوضاع از چه قرار است! وقتی هانی بن عروة را به زندان انداختند و سر و رویش را مجروح کردند، سربازان و افراد قبیله اش اطراف قصر عبید اللّه زیاد را گرفتند. ابن زیاد ترسید! آنها می گفتند که هانی را کشتید. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: برو ببین هانی زنده است، برو به این ها بگو زنده است. شریح آمد، دید که هانی بن عروة زنده است، اما مجروح است. هانی بن عروة گفت: ای مسلمان ها، این چه وضعی است!(خطاب به شریح) پس قوم من چه شدند؟ مردند؟ چرا سراغ من نیامدند؟ چرا نمی آیند مرا از این جا نجات بدهند؟! شریح قاضی گفت: می خواستم بروم و این حرف های هانی را به همین کسانی که اطراف دارالاماره را گرفته اند، بگویم، اما افسوس که جاسوس عبید اللّه، آنجا ایستاده بود! جرأت نکردم یعنی چه؟ یعنی همین که ما می گوییم ترجیح دنیا بر دین. شاید اگر شریح، همین یک کار را انجام می داد، تاریخ عوض می شد.»
کوتاهی خواص سبب شد که تاریخ به نفع بنی امیه رقم بخورد. حرکت نابجای آنها به خاطر ترجیح دنیا بر دین و ترس از کشته شدن موجب شهادت مسلم بن عقیل گردید: «اگر خواص مسلم را تنها نمی گذاشتند مثلاً صد نفر می شدند، این صد نفر اطراف مسلم را می گرفتند، به خانه ی یکی از آنها می آمدند و می ایستادند، دفاع می کردند، مسلم تنها هم که بود وقتی می خواستند او را دستگیر کنند، چندین ساعت طول کشید! چندین بار حمله کردند مسلم به تنهایی همه ی سربازان ابن زیاد را ـ همان عده ای که آمده بودند ـ پس زد اگر صد نفر مرد با او بودند، مگر می توانستند او را بگیرند؟! باز هم اطرافشان جمع می شدند.» به همین جهت است که حادثه ی عاشورا، دست مایه و ملقمه ای از عملکرد خواص تلقی می گردد، چنان که امام حسین علیه السلام در مصاحبه ها، بیانیه ها و خطابه های بین راه از مکه تا کربلا، به این نکات اشاره فرموده و پس از مشخص شدن کامل وضعیت، مسؤولیت امر را متوجه خواص ساخته است.
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
■ همه سکوت کرده بودند، حتی کسانی که تا دیروز دست بیعت او را می فشردند. مردها همگی در خانه هایشان مخفی شده بودند و زنان کوچه گرد. نایب امام شان را تنها گذاشته بودند و به امام خویش پشت کرده بودند. در مقابل چشمان بهت زده مردم بی وفا و خواص بی بصیرت مردی از جنس آفتاب از بلندای دار العماره شهر هزار رنگ کوفه به زمین سقوط کرد و نام او تا بلندای تاریخ در قلب مومنین عالم جاودان شد.
آری بصیرت خواص یا بی بصیرتی آنان می تواند مسیر تاریخ را عوض کند، ابن زیاد شکست می خورد، اگر سلیمان بن صردها به موقع وارد میدان می شدند. مسلم پیروز میشد، اگر #شریح_قاضی ها به موقع شجاعت به خرج داده و زندگی ابدی را با زندگی چند روزه دنیا عوض نمی کردند و حادثه کربلا اتفاق نمی افتاد، اگر عمربن سعدها ملک باقی آخرت را به ملک فانی ری نمی فروختند. نقش خواص چنین تأثیری دارد.
امروز امّا، امتحانی دیگر و کربلایی دیگر در راه است، در شرایطی که قدرت استکبار جهانی در دنیا رو به افول است و صبح ظفر نزدیک، نکند عده ای به خاطر ترس، خستگی، دنیا طلبی و دنیا دوستی دست از آرمان سرخ حسینی خویش برداشته و فردای سبز ظهور حضرتش را به بهایی ناچیز به تأخیر بیندازند و مسلمی دیگر از تبار حسین علیه السلام را فدای عافیت خواهی خویش نمایند.
آری برادر! نقش خواص در شکل گیری حرکت های عظیم اجتماعی و موفقیت آن و یا خدای ناکرده شکست و هزیمت آن، چنان پر رنگ است که ترس و عافیت طلبی شریح قاضی در هر زمانی می تواند ظهور مسیحایی را برای هزاران سال به تأخیر بیندازد.
حال باید دید کجایند عمارها، کجایند مقدادها و سلمان ها و سلیمان بن صرد خزاعی ها، کجایند یاران شیدای امام عصر تا نگذارند بار دیگر افق امید مستضعفان عالم رنگ خون گیرد. امروز مسلم بن عقیل زمان یعنی فرستاده امام تان تا از شما عهد استواری و صداقت در گفتار بگیرد و بیعت بستاند از شما برای یاری اش. هل من ناصر ینصرونی
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
🏴#روز_شمار_محرم
( برگرفته از کتاب تقویم شیعه، استاد بنــدان)
🏴 چهارم محرم: فتوای #شریح_قاضی به قتل امام حسین (علیه السلام)
در این روز از سال ۶۱ ه ابن زیاد با استناد به فتوایى که از شریح قاضى گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین (علیه السلام) تحریک کرد.
یکی از عوامل اصلی و بسیار مهم در بسیج مردم کوفه و شام علیه امام حسین (علیه السلام) صدور چنین فتوایی از شریح قاضی بوده است.
شریح به محض ورود عبیدالله به کوفه در دارالاماره او حضور یافت و بدون در نظر گرفتن تعهد بر وفادارى با آل على (علیهم السلام)، به جرگه مخالفین آنها پیوست و یکى از مشاورین درگاه عبیدالله گردید. و عبیدالله نیز که جهت رسیدن به مقاصد خود به حمایت اشخاصى همچون شریح قاضى - که در میان مردم مقدس مآب کوفه، از شخصیت ممتازى برخوردار بود - نیاز داشت، از او استقبال کرد و او همان کارى که در برابر سوء استفاده هاى «زیاد» و پسرش عبیدالله انجام داد، تا جایى که عبیدالله از کمترین سخن او فتوایى ساخت « معروف است که وی به دستور عبیدالله زیاد، فتوا داد که چون حسین بن علی علیه السلام بر خلیفه وقت خروج کرده، دفع او بر مسلمانان واجب است.»
و از آن براى بسیج مردم کوفه علیه حسین بن على علیه السلام استفاده کرد بر اثر همین فتوی بود که مردم با امام خود جنگیدند و شهیدش کردند و او که شاهد چنین سوء استفاده هایى از گفته خود بود، مهر سکوت بر لب نهاد و به دلیل ترس، مصلحت جویى و عافیت طلبى خود کوچکترین اعتراضى نکرد و به این وسیله کفه ترازوى دشمن را در مقابل آل على ( علیهم السلام) سنگینتر نمود .
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ كجاى دنيا فريبنده است؟
قسمت 2
📋 آن گاه امام(علیه السلام) به صحنه هاى عبرت آمیز دیگرى از بى اعتبارى و بىوفایى دنیا اشاره کرده مى فرماید: «چقدر با دست خود به معالجه بیماران پرداختى و چقدر آنها را پرستارى کردى، درخواست شفا براى آنها مى کردى و از طبیبان، بیان راه درمان آنها را مى خواستى در آن روزهایى که داروىِ تو به حال آنها سودى نداشت و گریه تو فایده اى نمى بخشید، دلسوزى آمیخته با ترس تو براى هیچ یک از آنها سودى نداشت و کوشش ها و کمک هایت براى آنها نتیجه اى نمى داد و با نیرویت دفاعى از آنها نکردى (و سرانجام با همه این تلاش و کوشش ها مرگ گریبانشان را گرفت و به همه چیز پایان داد)»; (کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ، وَکَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ! تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ، وَتَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الاَْطِبَّاءَ، غَدَاةَ لاَ یُغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ، وَلاَ یُجْدِی عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ. لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ، وَلَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطِلْبَتِکَ وَلَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ!).
(توجه داشته باشید) که «علّلت» از ریشه «تعلیل» به معناى به معالجه پرداختن و «مرضت» از ماده «تمریض» به معناى پرستارى نمودن و «تَسْتَوْصِفُ» از ریشه «وصف» گرفته شده و در اینجا به معناى طلب راه درمان از طبیب است و «إشْفاق» به معناى محبت آمیخته با ترس و «تُسْعَفْ» از ماده «اِسْعاف» به معناى یارى طلبیدن و کمک کردن است.
امام(علیه السلام) در این گفتار شفاف و بسیار روشن صحنه هاى عبرت انگیز دنیا را به طرز بسیار آموزنده اى ترسیم فرموده و به پرستارانى اشاره مى کند که حال بیمارشان روز به روز سخت تر مى شود، گاه به دعا متوسل مى شوند، گاه به طبیب و دارو، گاه بیتابى مى کنند و دلسوزى و گاه سیلاب اشک از چشمشان سرازیر مى شود; ولى هیچ کدام از آنها سودى نمى بخشد و بیمار در برابر چشمان اشک آلود آنها جان مى سپارد. اینها امورى است که بسیارى از مردم تجربه کرده اند و آنها که تجربه نکرده ند از دیگران شنیده اند. آیا این صحنه ها کافى نیست که انسان به وسیله آن پى به بى اعتبارى و بى وفایى دنیا ببرد؟
در پایان این بخش امام(علیه السلام) مى فرماید: «و (بدین ترتیب) دنیا با این نمونه ها وضع تو را نیز مجسم ساخته است و با قربانگاه هاى او (براى دیگران)، قربانگاه تو را»; (وَقَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ، وَبِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ).
اشاره به این که این گورستان هایى که در اطراف شهر و دیار توست و بیماران و بیمارستان هایى که در جاى جاى وطن تو وجود دارند همه نشانه هایى از بى مهرى زمانه رسواست و جاى این ندارد که دنیا را با این همه نشانه هاى بىوفایى، فریبنده و غافل کننده بپندارى. کدام فریبندگى و کدام فریب کارى.
البته این سؤال در اینجا پیش مى آید که در قرآن مجید حیات دنیا به «سرگرمى و بازى» و «متاع غرور» و در روایات به نام «دارالغرور» معرفى شده است.
امام(علیه السلام) در داستان خانه اى که #شریح_قاضی خریدارى کرده بود (نامه سوم از بخش نامه ها) دنیا را به عنوان «دار الغرور» معرفى فرموده است. همچنین امام سجاد(علیه السلام) نیز در دعاى معروفش: «اللّهُمَّ ارْزُقْنی التَّجافِىَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ» دنیا را «دارالغرور» معرفى نموده اند. در بعضى از احادیث دیگر هم دنیا را «دارالغرور» شناخته شده است.
ممکن است بپرسیم این تعبیرات چگونه با آنچه امام(علیه السلام) در کلام حکیمانه مورد بحث فرموده سازگار است؟
پاسخ این سؤال روشن است; هرگاه نگاه به دنیا، نگاه سطحى و زودگذر باشد، دنیا «دار الغرور» است; اما اگر نگاه به آن عمیق و حکیمانه باشد، دنیا دار عبرت و بیدارى است. ادامه این سخن حکیمانه نیز گواه بر آن است که گفته ایم.
👈 ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_131
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ درهم و دينار تو از قصرت سر برآورده!
قسمت 1
📜 امام عليه السلام هنگامى كه مردى از عاملان (فرمانداران) خود را ديد كه بناى باشكوهى ساخته به او فرمود: «درهمها (و دينارِ) تو از اين بنا سر برآورده وچنين بنايى به يقين نشانه غنا و ثروت توست»؛ (وَبَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقال عليه السلام: أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُؤوسَهَا! إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَکَ الْغِنَى).
مكرر در نهج البلاغه ديده ايم كه اميرمومنان على عليه السلام درباره وضع خانه هاى مختلف سخن گفته و انگشت روى جزئيات گذاشته است و رهبرى و هدايت خود را از اين طريق كامل كرده است. در داستان خانه #شریح_قاضی كه ظاهرآ خانه مجللى بود و نمى بايست يك قاضى كشور اسلامى چنان خانه اى براى خود تهيه كند، امام عليه السلام با لحنى ملامت آميز مطالب مهمى را به او تذكر داد وسندى براى آن خانه درست كرد، سندى عجيب و بى سابقه، نه مانند اسناد معمولى خانه ها؛ سندى بسيار آموزنده و عبرت انگيز كه ناپايدارى و بى اعتبارى دنيا را برملا مى سازد و نشان مى دهد كه آنها كه در بند خانه هاى مجلل و بسيار مستحكم هستند تا چه حد گرفتار غفلت و غرورند و از واقعيات مربوط به دنيا بى خبر. به تعبير امام عليه السلام اگر «شريح»، اين سند اخلاقى را پيش از اين مشاهده مى كرد از خريد آن خانه منصرف مى شد.
ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_355
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_8
#دعای_هشتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هشتم_9
#44_مسأله_دعای_هشتم 41
#بدترين_بدبختى 2
✳️ در آتش بودن از همين دنياست ولى پرده خاكى بر آن كشيده شده، آدميان در خير و شر آزاد باشند و آب زندگى در جريان باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
مؤمن پيوسته از بدفرجامى هراسان است و تا زمان جان كندن و ظاهر شدن ملك الموت؛ يقين ندارد كه به رضوان و خشنودى الهى خواهد رسيد!؟
مولا على عليه السلام مىفرمايد:
إِنَّ حَقِيقَةَ السَّعادَةِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ وَ إِنَّ حَقيقَةَ الشَّقاءِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ.
خوشبختى حقيقى آن است كه كار انسان به خوشبختى ختم شود و #بدبختى واقعى آن است كه فرجام كارش با بدبختى همراه شود.
از حضرت على عليه السلام پرسيدند:
اىُّ الْخَلْقِ أَشْقى؟ قالَ مَنْ باعَ دِينَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ
كدام مردم #بدبخت ترند؟ فرمود: آن كه دينش را به دنياى ديگرى بفروشد.
دين فروشى از آن دسته خسارتهاى بزرگى است كه عاقبت انسان را به شر سوق مىدهد و انسان را رسواى آخرت مىسازد.
و برخى هم دنيا را به خاطر پستى آن رها مىكنند پس از ارزشهاى دنياى خوب دورى مىكنند و آنها هم ضرر مىبينند.
از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدند: بدبخت بزرگ كيست؟ فرمود:
بدبخت كسى است كه دنيا را به خاطر دنيا رها نمايد و بدين سبب دنيا را از دست دهد و آخرت را زيان كند.
پس حضرت خطاب به قاضى شريح بن حارث _ #شریح_قاضی._ فرمود:
فَانْظُر يا شُرَيْحُ لا تَكُونُ ابْتَعْتَ هذِهِ الَّدارَ مِنْ غَيْرِ مالِكَ اوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيرِ حَلالِكَ، فَاذا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دارَ الدُّنيا وَ دارَ الآخِرَةِ.
اى شريح، مواظب باش كه اين خانه را از غير مال خود نخريده، يا قيمت آن را از غير مال حلال نداده باشى كه در اين صورت دچار خسارت دنيا و آخرت شدهاى.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج6، ص: 209
👌 #دعای_هشتم_صحیفه_سجادیه
#هشتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#بی_خواص ۷
بررسی #عبرت_های_عاشورا در بیانات #مقام_معظم_رهبری
👈🔊 (با کلیک روی نام روبرو: بخوانید و بشنوید ) شریح قاضی
#شریح_قاضی
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_3
*️⃣ و رُوِیَ أَنَّ شُرَیْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِیَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)، اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً، فَبَلَغَهُ ذَلِکَ، فَاسْتَدْعَى شُرَیْحاً، وَقَالَ لَهُ:
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به شريح بن حارث، قاضى آن حضرت (در کوفه) نوشته شده است.
👈 این نامه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش اول: #نظارت دقیق بر کارگزاران :
*️⃣ بلَغَنِي أَنَّكَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِينَ دِينَاراً وَ كَتَبْتَ لَهَا كِتَاباً وَ أَشْهَدْتَ فِيهِ شُهُوداً؛ فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٌ قَدْ كَانَ ذَلِكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ. قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: يَا شُرَيْحُ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنْظُرُ فِي كِتَابِكَ وَ لَا يَسْأَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ، حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخِصاً وَ يُسْلِمَكَ إِلَى قَبْرِكَ خَالِصاً. فَانْظُرْ يَا شُرَيْحُ لَا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَيْرِ مَالِكَ أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ؛ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ. أَمَا إِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَتَيْتَنِي عِنْدَ شِرَائِكَ مَا اشْتَرَيْتَ لَكَتَبْتُ لَكَ كِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ، فَلَمْ تَرْغَبْ فِي شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ [بِالدِّرْهَمِ] بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ.
✳️ 1. برخورد قاطعانه با خيانت كارگزاران :
*️⃣ به من خبر دادند كه خانه اى با هشتاد دينار خريده اى، و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى آن را امضا كرده اند. ( شريح گفت: آرى اى امير مؤمنان، امام عليه السّلام نگاه خشم آلودى به او كرد و فرمود) اى شريح به زودى كسى به سراغت مى آيد كه به نوشته ات نگاه نمى كند، و از گواهانت نمى پرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد.
اى شريح انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده اى. اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مى نوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمى كردى.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* نامه در یک نگاه
این نامه که در نوع خود بى نظیر است، برخورد امام(علیه السلام) را با یکى از قضات معروف خود به هنگام خریدارى کردن یک خانه نسبتاً گران قیمت بیان مى کند و محتواى آن این است که بعد از نکوهش شریح به علت خریدارى این خانه، چیزى به نام سند براى او تنظیم مى کند; اما نه سندى مانند اسناد معمولى خانه ها، بلکه سندى بسیار عبرت انگیز و آموزنده که ناپایدارى دنیا و بى اعتبارى آن را کاملا برملا مى سازد و نشان مى دهد چه اندازه مردم گرفتار غفلت و غرورند و از واقعیات دنیا دورند و به تعبیر امام(علیه السلام)، اگر شریح این سند اخلاقى را قبلاً مشاهده مى کرد از خرید آن خانه صرف نظر مى نمود.
اما چرا امام(علیه السلام) چنین برخوردى با شریح کرد؟ آیا به راستى آن را از اموال حرام و رشوه خریدارى کرده بود؟ بعید به نظر مى رسد که امام(علیه السلام) چنین فرصتى را به قاضى کوفه داده باشد یا اینکه مى خواهد بفرماید: کسى که قاضى بر جان و مال و ناموس مردم است باید ساده زیستى را پیشه کند و الگوى مردم در این قسمت باشد.
* اين خانه را از کجا آورده اى؟!
#شریح_قاضی
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_3
*️⃣ وَ رُوِیَ أَنَّ شُرَیْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِیَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)، اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً، فَبَلَغَهُ ذَلِکَ، فَاسْتَدْعَى شُرَیْحاً، وَقَالَ لَهُ:
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به شريح بن حارث، قاضى آن حضرت (در کوفه) نوشته شده است.
👈 این نامه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: نکوهش آباد کردن دنیای فانی :
*️⃣ وَ النُّسْخَةُ هَذِهِ: هَذَا مَا اشْتَرَى عَبْدٌ ذَلِيلٌ مِنْ مَيِّتٍ قَدْ أُزْعِجَ لِلرَّحِيلِ، اشْتَرَى مِنْهُ دَاراً مِنْ دَارِ الْغُرُورِ مِنْ جَانِبِ الْفَانِينَ وَ خِطَّةِ الْهَالِكِينَ وَ تَجْمَعُ هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ، الْحَدُّ الْأَوَّلُ يَنْتَهِي إِلَى دَوَاعِي الْآفَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّانِي يَنْتَهِي إِلَى دَوَاعِي الْمُصِيبَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ يَنْتَهِي إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِي وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ يَنْتَهِي إِلَى الشَّيْطَانِ الْمُغْوِي وَ فِيهِ يُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ. اشْتَرَى هَذَا الْمُغْتَرُّ بِالْأَمَلِ مِنْ هَذَا الْمُزْعَجِ بِالْأَجَلِ هَذِهِ الدَّارَ بِالْخُرُوجِ مِنْ عِزِّ الْقَنَاعَةِ وَ الدُّخُولِ فِي ذُلِّ الطَّلَبِ وَ الضَّرَاعَةِ؛ فَمَا أَدْرَكَ هَذَا الْمُشْتَرِي فِيمَا اشْتَرَى مِنْهُ مِنْ دَرَكٍ فَعَلَى مُبَلْبِلِ أَجْسَامِ الْمُلُوكِ وَ سَالِبِ نُفُوسِ الْجَبَابِرَةِ وَ مُزِيلِ مُلْكِ الْفَرَاعِنَةِ مِثْلِ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ وَ تُبَّعٍ وَ حِمْيَرَ؛ وَ مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَأَكْثَرَ وَ مَنْ بَنَى وَ شَيَّدَ وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ وَ ادَّخَرَ وَ اعْتَقَدَ وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَدِ، إِشْخَاصُهُمْ جَمِيعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ، إِذَا وَقَعَ الْأَمْرُ بِفَصْلِ الْقَضَاءِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ. شَهِدَ عَلَى ذَلِكَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى وَ سَلِمَ مِنْ عَلَائِقِ الدُّنْيَا.
✳️ 2. هشدار از بى اعتنايى دنياى حرام:
*️⃣ آن #سند را چنين مى نوشتم:
اين خانه اى است كه بنده اى خوار آن را از مرده اى آماده كوچ خريده، خانه اى از سراى غرور، كه در محلّه نابود شوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، اين خانه به چهار جهت منتهى مى گردد: يك سوى آن به آفت ها و بلاها، سوى دوّم آن به مصيبت ها، و سوى سوم به هوا و هوس هاى سست كننده، و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مى شود، و در خانه به روى شيطان گشوده است.
اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى بندد، به مبلغى كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنيا پرستى كشانده، خريدارى كرده است. هر گونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جبّاران را گرفته، و سلطنت فرعون ها چون «كسرى» و «قيصر» و «تبّع» و «حمير» (1) را نابود كرده است.
✳️ 3. #عبرت از گذشتگان:
*️⃣ آنان كه مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند، و آنان كه قصرها ساخته، و محكم كارى كردند، طلا كارى كرده، و زينت دادند، فراوان اندوختند، و نگهدارى كردند، و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جايگاه پاداش و كيفر رانده مى شوند، آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهايى صادر شود «پس تبهكاران زيان خواهند ديد». به اين واقعيّت ها عقل گواهى مى دهد هر گاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته، و از دنيا پرستى به سلامت بگذرد.
(1). فرعون، لقب پادشاهان مصر، و كسرى، لقب پادشاهان ايران و قيصر، لقب امپراتوران روم، و تبّع، لقب فرمانگزاران يمن، و حمير، لقب پادشاهان جنوب عربستان پيش از اسلام بود.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* قباله اى بى نظير
* رعایت امام علیه السلام براى تنظيم سند به جهات ذیر :
1. نام فروشنده و خريدار.
2. آدرس و نشانى ملک مورد معامله.
3. حدود چهارگانه و در ورودى آن.
4. قيمت و بها.
5. تعيين مسئول در برابر کشف فساد.
6. گواهان.
* انگيزه تنظيم اين قباله
* #شریح_قاضی کیست ؟
* شریح قاضی و واقعه شهادت امام حسین علیه السلام
🆔 @sahife2