eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 8 1 🔴 برخورد با ‏ ما پيروان اهل بيت هزار و چهارصد سال است از پيروان مكتب سقيفه و مدرسه‏ خلفا هزاران سؤال كرده ولى جواب قانع كننده متّكى به قرآن و سنّت نشنيده‏ايم. ما مى‏گوييم بياييد بدون تعصّب، پيرو قرآن و حديث صحيح باشيد و كوركورانه در مسائل اسلامى و اجتماعى قضاوت نكنيد. ما مى‏گوييم كتب حديث خود را با ترازوى قرآن و عقل و فطرت بسنجيد و آنچه را خلاف حقايق مى‏بينيد از آن حذف كنيد. ما مى‏گوييم اجتهاد در برابر نص نكنيد كه اين اجتهاد رأساً و ذاتاً باطل است. ما مى‏گوييم بر اساس آيات قرآن و روايات كتب معتبره، مقام عصمت از مقامات انبيا و امامان از اهل بيت پيامبر است و غير اينان معصوم از خطا نبوده‏اند و در خطاى خود هم معذوريّت ندارند. پس بياييد از دارندگان مقام عصمت پيروى كنيد و خطا كاران و تابعان هواى نفس به خصوص آنان كه دل رسول خدا صلى الله عليه و آله را شكستند و از زبان حضرت مخاطَب به لعن و نفرين شدند را رها كنيد و نگوييد همه اصحاب چون ستارگانند، به هر يك اقتدا كنيم به هدايت مى‏رسيم. اين منطق مخالف صريح قرآن است. در اقتداى به معاويه و ابو هريره و خالد بن وليد قاتل و زناكار، و آن ده نفرى كه در مجلس سرّى شراب خوردند و پس از آنهم گرفتار انواع گناهان بودند چه هدايتى قرار دارد؟ شما را به خدا قسم، بياييد دست از عناد و لجاج و تعصّب غلط كه محصولى جز عذاب دنيا و آخرت ندارد، برداريد و به ما كه دست برادريمان به سوى شما دراز است و دائم به عشق وحدت و اتّحاد زيستيم دست برادرى بدهيد تا مشكلات داخلى امّت را در تمام زمينه‏ها حل كرده و شرّ دشمنان خارجى و استعمارگران بدتر از گرگ را از سر اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و حكومت‏هاى ملل اسلامى از ريشه بر كنيم و نداى اسلام ناب محمّدى را به گوش تمام جهانيان برسانيم و كره زمين را آماده پذيرفتن مكتب سعادت بخش قرآن كنيم و سفره عدل و حكمت و بينش و بصيرت را در پهنه زمين پهن نماييم. در هر صورت اوصاف پيروان واقعى و صحابه حقيقى وجود مقدّس محمّد صلى الله عليه و آله همان است كه حضرت زين العابدين عليه السلام در دعاى چهارم «صحيفه» بيان مى‏كند، كه هر كس خالى از اين اوصاف باشد مورد رضاى حق نيست گر چه عنوان صحابه بودن را با خود داشته باشد، چرا كه بر اساس قرآن و معارف الهيّه، رضايت حق متوجّه ايمان، عمل صالح، اخلاق حسنه و تقوا و كرامت و صفا و وفا و صبر و استقامت و ادامه راه تا وقت خروج از دنياست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 299 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 8 2 🔴 نشانه‏هاى اصحاب حقيقى رسول خدا در قسمت اوّل دعا به خصوصيّات زير درباره اصحاب واقعى رسول خدا صلى الله عليه و آله اشاره شده، خصوصيّاتى كه در قرآن مجيد و روايات صحيحه هم به عنوان علائم اهل ايمان و اهل فلاح و رستگارى مطرح است. 1- نصرت و يارى پيامبر در تمام مواطن. 2- شتاب به ايمان آوردن. 3- پيشى گرفتن در قبول دعوت. 4- قبول رسالت در كنار برهان. 5- مفارقت از زن و فرزند براى اعلاى كلمه حق: «هجرت». 6- جنگ با اقوام نزديك و دور محض تثبيت نبوّت. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 299 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 8 3 🔴 نشانه‏هاى اصحاب حقيقى رسول خدا صلى الله عليه و آله در قرآن و روايات‏ «فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُوْلئِكَ هُمُ‏ الْمُفْلِحُونَ پس كسانى كه به او ايمان آوردند و او را [در برابر دشمنان‏] حمايت كردند و ياريش دادند و از نورى كه بر او نازل شده پيروى نمودند، فقط آنان رستگارانند. وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكى و درستى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود است و آنان هم از خدا راضى هستند؛ براى ايشان بهشت‏هايى آماده كرده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است، در آنجا براى ابد جاودانه‏اند؛ اين است كاميابى بزرگ. در آيه فوق اشاره به گروههاى مختلف از مسلمانان راستين شده، نخست: آنان كه پيشگامان در اسلام و هجرت بوده‏اند: وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ . دوّم: آنها كه پيشگام در نصرت و يارى پيامبر و ياران مهاجرش بودند: وَالْأَنْصَارِ. سوّم: آنها كه بعد از اين دو گروه آمدند و از برنامه‏هاى آنها پيروى كردند و با انجام‏ اعمال نيك و قبول اسلام و هجرت و نصرت آيين حق به آنها پيوستند. پس از ذكر اين گروه سه گانه مى‏فرمايد: هم خداوند از آنها راضى است و هم آنها از خدا راضى شده‏اند. رضايت خدا از آنها به خاطر ايمان و اعمال صالحى است كه انجام داده‏اند، و خشنودى آنان از خدا به خاطر پاداش‏هاى گوناگون و فوق العاده و پراهميّت است كه به آنان ارزانى داشته. خداوند براى آنها باغ‏هايى از بهشت فراهم ساخته كه از زير درختانش نهرها جريان دارند. از امتيازات اين نعمت آن است كه جاودانى است و همواره در آن خواهند ماند، و مجموع اين مواهب معنوى و مادى براى آنها پيروزى بزرگى است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 299 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 8 4 🔴 نخستين مسلمان‏ در اين جا بيشتر مفسّران به تناسب بحث آيه فوق اين سؤال را مطرح كرده‏اند كه نخستين كسى كه اسلام آورد و اين افتخار بزرگ در تاريخ به نام او ثبت شد چه كسى است؟ در پاسخ اين سؤال همه متّفقاً گفته‏اند: نخستين كسى كه از زنان مسلمان شد خديجه همسر وفادار و فداكار پيامبر بود. و اما از مردان، همه دانشمندان و مفسّران شيعه به اتّفاق گروه عظيمى از علماى اهل سنّت على عليه السلام را نخستين كسى از مردان مى‏دانند كه دعوت رسول الهى را اجابت كرد. شهرت اين حقيقت در ميان دانشمندان اهل سنّت به حدّى است كه جمعى از آنان ادّعاى اجماع و اتّفاق بر آن كرده‏اند. حاكم نيشابورى سنی در «مستدرك» مى‏گويد: لا أعْلَمُ خِلافاً بَيْنَ أصْحابِ التَّواريخِ أنَّ عَلِىَّ بْنَ أبى طالِبٍ رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ‏ أوَّلُهُمْ إسْلاماً، وَإنَّمَا اخْتَلَفُوا فى بُلُوغِهِ. هيچ مخالفتى در ميان تاريخ نويسان در اين مسأله وجود ندارد كه علىّ بن ابى‏طالب نخستين كسى است كه اسلام آورده، تنها در بلوغ او به هنگام پذيرش اسلام اختلاف دارند. ابن عبدالبرّ در «استيعاب» مى‏نويسد: اتَّفَقُوا عَلى‏ أنَّ خَديجَةَ أوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَصَدَّقَهُ فيما جاءَ بِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ بَعْدَها. در اين مسأله اتّفاق است كه خديجه نخستين كسى بود كه ايمان به خدا و پيامبر آورد و او را در آنچه آورده بود تصديق كرد، سپس على بعد از او همين كار را انجام داد. ابوجعفر اسكافى معتزلى مى‏نويسد: قَدْ رَوَى النَّاسُ كافَّةً افْتِخارَ عَلِىٍّ بِالسَّبْقِ إلَى الْإسْلامِ عموم مردم نقل كرده‏اند كه افتخار سبقت در اسلام مخصوص علىّ بن ابى طالب است. روايات فراوانى از پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز از خود على عليه السلام و صحابه در اين باره نقل شده كه به حدّ تواتر مى‏رسد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: أوَّلُكُمْ وارِداً عَلَى الْحَوْضِ أوَّلُكُمْ إسْلاماً: عَلِىُّ بنُ أبى طالبٍ. نخستين كس از شما كه بر حوض كوثر وارد مى‏شود كسى است كه پيش از همه شما اسلام آورده و او علىّ بن ابى طالب است. گروهى از دانشمندان اهل سنّت به نقل «الغدير» از پيامبر نقل كرده‏اند كه آن حضرت دست على را گرفت و فرمود: إنَّ هذا أوَّلُ مَنْ آمَنَ بى، وَهُوَ أوَّلُ مَنْ يُصافِحُنى، وَهُوَ الصِّدّيقُ الْأكْبَرُ. اين مرد نخستين كسى است كه به من ايمان آورده؛ اين مرد نخستين كسى است كه با من (در قيامت) مصافحه مى‏كند، و اين مرد صدّيق بزرگ است. و نيز آن حضرت طبق نقل «حلية الأولياء فرمود: يا عَلِىُّ لَكَ سَبْعُ خِصالٍ لايُحاجُّكَ فيهِنَّ أحَدٌ يَوْمَ القيامَة: أنْتَ أوَّلُ الْمؤمنينَ بِاللّهِ إيماناً، وَأوْفاهُمْ بِعَهْدِ اللّهِ، وَأقوَمُهُمْ بِأمْرِ اللّه ... ياعلى، هفت امتياز دارى كه احدى در قيامت نمى‏تواند درباره آنها با تو گفتگو كند: تو نخستين كسى هستى كه به خدا ايمان آوردى، و از همه نسبت به پيمان‏هاى الهى باوفاترى، و در اطاعت فرمان حق پابرجاترى ... در اين زمينه روايات زيادى در كتب مختلف تاريخ و تفسير و حديث آمده كه قسمت عمده‏اى از آنها را «الغدير» «4» نقل كرده‏اند. جالب اين كه گروهى كه نتوانسته‏اند سبقت على عليه السلام را در ايمان و اسلام انكار كنند، به عللى كه ناگفته پيداست كوشش دارند آن را به نحو ديگرى انكار يا كم اهميّت جلوه دهند، و بعضى ديگر كوشش دارند كه بجاى آن ابوبكر را بگذارند كه‏ او اوّلين مسلمان است! 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 299 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 8 5 🔴 گاهى مى‏گويند: على عليه السلام در آن هنگام ده ساله بود و طبعاً نابالغ، بنابراين اسلام او به عنوان اسلام يك كودك تأثيرى در قوّت و قدرت جبهه مسلمين در برابر دشمن نداشت. اين سخن را فخر رازى در تفسيرش ذيل آيه فوق آورده است. و اين به راستى عجيب است و ندر واقع ايرادى است بر شخص پيامبر صلى الله عليه و آله؛ زيرا مى‏دانيم هنگامى كه در يوم الدار پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام را به عشيره و طايفه خود عرضه داشت هيچ كس آن را نپذيرفت جز على كه برخاست و اعلام اسلام نمود، پيامبر اسلامش را پذيرفت و حتى اعلام كرد كه تو برادر و وصى و خليفه منى. و اين حديث كه گروهى از حافظان حديث از شيعه و سنّى در كتب صِحاح و مسانيد و همچنين گروهى از مورّخان اسلام نقل كرده و بر آن تكيه نموده‏اند، نشان مى‏دهد كه نه تنها پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله على را در آن سنّ و سال كم پذيرفت، بلكه او را به عنوان برادر و وصى و جانشين خود معرّفى نمود. و گاهى به اين تعبير كه خديجه نخستين مسلمان از زنان و ابوبكر نخستين مسلمان از مردان و على نخستين مسلمان از كودكان بود خواسته‏اند از اهميّت آن بكاهند. اين تعبير را مفسّر معروف و متعصّب، نويسنده «المنار» ذيل آيه مورد بحث ذكر كرده است. در حالى كه اوّلًا همان گونه كه گفتيم كمى سنّ على عليه السلام در آن روز به هيچ وجه از اهميّت موضوع نمى‏كاهد، به خصوص اين كه قرآن درباره حضرت يحيى صريحاً مى‏گويد: وَآتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً و به او در حالى كه كودك بود، حكمت داديم. و درباره عيسى عليه السلام نيز مى‏خوانيم كه در حال كودكى به سخن آمد و به آنها كه درباره او گرفتار شك و ترديد بودند گفت: إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً نوزاد [از ميان گهواره‏] گفت: بى‏ترديد من بنده خدايم، به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است. هنگامى كه اين گونه آيات را با حديثى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله در بالا نقل كرديم كه او على را وصى و خليفه و جانشين خود قرار داد، ضميمه كنيم روشن مى‏شود كه سخن «المنار» گفتار تعصّب‏آميزى بيش نيست. ابن ابى الحديد از دانشمند معروف ابوجعفر اسكافى معتزلى نقل مى‏كند: اين كه بعضى مى‏گويند ابوبكر سبقت در اسلام داشته اگر صحيح باشد چرا خودش در هيچ مورد به اين موضوع بر فضيلت خود استدلال نكرده است و نه هيچ يك از هواداران او از صحابه چنين ادّعائى را كرده‏اند؟ در هر صورت سبقت در اسلام و پابرجائى در آن تا آخر عمر از خصوصيّات صحابه واقعى رسول خداست و در اين زمينه خديجه و على عليه السلام گوى سبقت را از ديگران ربودند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 299 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ .... خدايا! سلام رسان ! بر یاران پیامبر صل الله علیه و آله به ويژه ، آنان كه شرط همنشينى با او را، به خوبى پاس داشتند ... یعنی !!! https://b2n.ir/y10891 👌 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 10 🔴 در راه خدا 1 از ديگر خصوصيّت‏هاى كه در دعاى چهارم اشاره شده، مفارقت و هجرت از زن و فرزند به خاطر اعلاى كلمه حق است. عدّه‏اى كه جهت نان و نوا و اهداف دنيائى هجرت كردند، و گروهى از مهاجران كه پس از هجرت با منافقان همدست شدند، و يا به گردونه ظلم و ستم و بى‏ايمانى درآمدند چنانكه در سطور گذشته خوانديد، از رحمت حق ممنوع، و از رضايت حضرت محبوب دور شدند. رحمت و رضوان از آنِ صحابه‏اى است كه در هجرت خود نيّتى جز اظهار كلمه حق نداشتند و تا خروج از دنيا بر ايمان و مقاومت خويش استوار بودند. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ يقيناً كسانى كه ايمان آورده، و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا اميد دارند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُم سَيِّآتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ پس كسانى كه [براى خدا] هجرت كردند، و از خانه‏هايشان رانده شدند، و در راه من آزار ديدند، و جنگيدند و كشته شدند، قطعاً بدى‏هايشان را محو خواهم كرد و آنان را به بهشت‏هايى كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى‏ است، وارد مى‏كنم [كه‏] پاداشى است از سوى خدا و خداست كه پاداش نيكو نزد اوست. باب مفصّل و مهمّى در روايات فريقين است تحت عنوان تعرّب بعد از هجرت، كه در آن روايات آمده: كسى كه پس از معرفت خدا و رسول و كوشش در راه دين، از صراط مستقيم حق برگردد، آلوده به گناه كبيره شده و خود را از رحمت حضرت محبوب ممنوع كرده است. و بر اساس كتب تاريخى و تفسيرى، گروهى از صحابه به اين گناه دچار شدند و گروه ديگر در برابر طوفان‏هاى اجتماعى و حوادث زمان استقامت ورزيدند تا به لقاى خداوند نايل شدند. آنان براى اعلاى كلمه حق با پدران و فرزندان و برادران و عموهايشان جنگيدند، و در اين نبرد كمال اخلاص و خلوص را نشان دادند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 319 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 11 🔴 وصف در كلام امام على عليه السلام‏ امام در وصف صحابه واقعى كه خود در رأس آنان بود مى‏فرمايد: «در آن زمان كه از همه علايق و تمايلات و روابط و ضوابط پوسيده گذشتيم و حتّى جان خود را در راه هدف اعلاى حيات بر كف نهاديم تا معناى واقعى علايق و تمايلات و روابط و ضوابط و حتّى معناى جان را كه اسلام براى ما توضيح مى‏داد درك كنيم و در حيات معقول خود به كار ببريم. از پدران و فرزندان و همه شاخه‏ها و ريشه‏هاى وجود طبيعى خود بريديم، تا انسان‏هايى ساختيم در دنياى جديدى كه آن علايق و تمايلات همگى دگرگون شدند و گام در صراط مستقيم نهاديم. ما و دشمن هر دو در مرز زندگى و مرگ گريبان يكديگر را مى‏گرفتيم، ما در آن مرز پرشكوه كه براى ما پلِ‏ إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمى‏گرديم. بود؛ به اميد برگرداندن جان به جان آفرين تلاش مى‏كرديم. ولى دشمنان ما در آن مرز جز به تحريك عوامل لجاجت در برابر ما و اسارت در دست قدرت پرستان و پرستش بت‏هاى جامد و جاندار به منطق ديگرى تكيه نداشتند. پيروزى ما در آن تلاش و تكاپوها و فداكارى‏ها مستند به انبوه سپاه و ديگر عوامل قدرت نبود. ما مسلّح به سلاحى بالاتر از شمشير و نيزه و داراى قوايى ما فوق ديگر نيروهاى جنگى بوديم. اين سلاح وقوا، صدق و اخلاص حقيقى ما بود. ما در آن مرز زندگى و مرگ، خدا را مى‏ديديم و پيامبر خدا را كه جلوه‏اى از صفات‏ پروردگارمان بود مى‏نگريستيم. دشمنان ما به تحريك بت‏هاى جاندار به خودكشى مى‏پرداختند و تسليت آنان براى دلدارى خود چنين بود كه ما مرد جنگيم، ما قهرمانيم، ما نبايد مغلوب شويم؛ و نمى‏دانستند كه شكست و پيروزى آنان جز سقوط در عذاب الهى يا دوزخ اجتماعى كه سوداگران جان‏هاى آدميان براى آنان شعله‏ور مى‏ساختند نتيجه‏اى ديگر در بر نداشت. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 321 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ .... وَفَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَالْأَوْلادَ فِي إِظْهَارِ كَلِمَتِهِ... خدايا! سلام رسان ! بر یاران پیامبر صل الله علیه و آله به ويژه ، ایشان ، آنان كه شرط همنشينى با او را، به خوبى پاس داشتند ... و در راه خدا و رسولش از زن و فرزند شان جدا شده و سختی های را پذیرفتند !!! 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 14 1 🔴 در اين قسمت از دعا سخن از تابعانِ حقيقىِ كه در رأس آن وجود مقدس اميرالمؤمنين عليه السلام است به ميان آمده و به اوصاف آنان توسط حضرت زين العابدين عليه السلام اشاره شده است. امام سجاد عليه السلام در فراز «وَأَوْصِلْ إِلَى التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ» به تجليل از پيروان راه حق و رسالت مى‏پردازد و بر آنان درود و تحيت مى‏فرستد. اين بخش از دعا اشاره به دو آيه شريفه دارد كه مى‏فرمايد: وَ الَّذِينَ جَآءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَ نِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمنِ وَ لَاتَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلًّا لّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ و نيز كسانى كه بعد از آنان [انصار و مهاجرين‏] آمدند در حالى كه مى‏گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه به ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دل‏هايمان نسبت به مؤمنان، خيانت و كينه قرار مده. پروردگارا! يقيناً تو رؤوف و مهربانى. و يا در آيه ديگر درباره سرانجام عاقبت پيروان دين مى‏فرمايد: وَ السبِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسنٍ رَّضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنتٍ تَجْرِى تَحْتَهَا الْأَنْهرُ خلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكى و درستى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود است و آنان هم از خدا راضى‏ هستند؛ براى ايشان بهشت‏هايى آماده كرده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است، در آنجا براى ابد جاودانه‏اند؛ اين است كاميابى بزرگ. ، پيروان پس از مهاجران و انصار دين اسلام هستند؛ كه پيامبر را نديده‏اند ولى با صحابه محشور بودند و اظهار ارادت و مدح حضرت نسبت به آنان به خاطر سبقت در ايمان و پايمردى آنان در دين و عزت و شرف در شخصيت آنان است. آنان با صحابه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ارتباط تنگاتنگ داشتند و هرگز بر پيامبر نسبت دروغى ندادند و در اداى امانت هم به خيانت متهم نساختند. با اين ويژگى‏ها، آن كسانى كه تا روز قيامت پيرو راه حق بوده و به گذشتگان وفادار باشند، اهل نجات هستند. به فرمايش امير مؤمنان عليه السلام كه فرمود: إنّ الحَقّ لايُعْرَفُ بِالرِّجالِ؛ إعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ. حق به شخصيّت‏ها شناخته نمى‏شود، حق را بشناس تا پيروان آن را بشناسى. بهترين ميزان براى شناخت حق از باطل، اهل عصمتند؛ زيرا آنان حقايق نورى مى‏باشند كه از هر گونه پليدى و آلودگى مبرّا هستند. از اين رو نور واحد و صراط مستقيم آنانند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 340 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را از امروز در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 🔴عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را در این صفحه روزانه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 16 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 1 در هر صورت صحابى و تابعى بودن كار آسانى نيست، صحابى و تابعى و پيرو واقعى كسى است كه در حدّ قبول حضرت حق از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه برخوردار باشد و در پيشگاه حق چه در دنيا و چه در آخرت، مصداق ظلم، فسق، فجور، خيانت، تعرّب بعد از هجرت، مارق، ناكث، قاسط، منافق، توبه شكن به حساب نيايد، كه صحابى و تابعى مانند ديگران از اين امور مصونيّت نداشتند و تنها آنان كه راه پرعظمت صراط مستقيم و تقوا را تا هنگام مرگ ادامه دادند از هجوم آن خطرات مصون ماندند و رضايت حق را براى خود نگاه داشتند و به عالم آخرت بردند، ولى گروهى كه بيعت شكستند و از عنوان صحابى و تابعى و پيرو به در آمدند به حكم آيات قرآن به عذاب الهى دچار شدند. معارف الهيّه، علائم و صفات و خصوصيّاتى براى مؤمن واقعى ذكر كرده‏اند كه لازم است در پايان اين جلد به قسمتى از آن ويژگى‏ها اشاره شود تا به قول قرآن مجيد خبيث را از طيّب تميز دهيد و بر خلاف حكم الهى حكم نكنيد و چون فخر رازى نگوييد كه تمام صحابه پيامبر داراى مقام عصمت بودند و هر چه انجام دادند عين حقيقت بود، «1» كه دروغى چون اين سخن در جهان علم و عقل و انديشه و انصاف نظير ندارد. امام رضا عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند: الإيمانُ إقْرارٌ بِاللِّسانِ، و مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَعَمَلٌ بِالأركان. ايمان اقرار به زبان، معرفت به قلب و عمل به اعضاى جسم است. آن كه دلش منوّر به نور شناخت خداست و معبودى جز حضرت او ندارد و زبانش مترنّم به امور ايمانى از قبيل شهادتين، نماز، امر به معروف و نهى از منكر و نصيحت و موعظه و پند، و چشم و گوش و دست و پا و شكم و شهوتش در تسخير مسائل ايمانى والهى است به حق كه مؤمن واقعى است. چنين انسانى با سير و حركتى كه در صراط مستقيم حق دارد به تدريج به صفا و لطافت و فضيلت و حقيقت آراسته مى‏گردد، تا جايى كه جز محبوبش چيزى در عرصه گاه حياتش نماند. او با هيچ قيمتى حاضر نمى‏شود معشوقش را از دست بدهد، آزار و شكنجه و سختى و شهادت در راه دوست برايش از عسل شيرين‏تر شود، وجودش براى ديگران چراغ راه مى‏گردد و هويّت و هستيش براى عباد خدا منبع بركت مى‏شود. بيداران راه دوست در حقّ چنين مؤمنى گفته‏اند: «چون اللّه بنده را شايسته مقام قرب گرداند و او را شراب لطف ابد بچشاند ظاهر و باطنش را از ريا و نفاق صاف مى‏كند، محبّت اغيار را در باطن وى گنجايى نماند، مشاهد لطف خفى گردد، به چشم عبرت در حقيقت كون نظاره مى‏كند، از مصنوع با صانع مى‏نگرد و از مقدور به قادر مى‏رسد، آن گاه از مصنوعات ملول گردد و به محبّت صانع مشغول شود، دنيا را خطر نماند، عقبى را بر خاطر او گذر نماند، غذاى او ذكر محبوب گردد، تنش در هيجان شوق معبود نازد، دل در محبّت محبوب مى‏گدازد، نه روى اعراض، نه سامان اعتراض. چون بميرد حواسّ ظاهرش از دور فلك بيرون آيد، كل اعضايش از حركت طبيعيش ممتنع گردد. اين همه تغيّر، ظاهر را بود وليكن باطن از شوق و محبّت پر بود. أمواتٌ عِندَ الْخَلْق، أحياءٌ عِنْدَ الرَّبِّ. نزد خلايق مردگانند و نزد پروردگار، زندگان 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 86 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 2 در «اصول كافى»، باب‏ «فى أنّ الإيمانَ مَبثوتٌ لِجوارِحِ البَدَنِ كُلِّها» و «وسائل‏ الشيعه» «بابُ الفُروضِ عَلَى الجوارح وَ وُجوبِ القيامِ بِها» روايتى بسيار مهم و روشنگر از امام صادق عليه السلام نقل شده، كه لازم است تمام مرد و زن مؤمن از متن آن روايت اطلاع پيدا كنند. فشرده و خلاصه‏اى از آن روايت چنين است: ابوعمرو زبيرى مى‏گويد: «به حضرت صادق عليه السلام اظهار كردم: دانشورا، روشنم كن كه برترين عمل در پيشگاه خداوند چيست؟ فرمود: آنچه خدا هيچ عملى را جز با تحقّق آن نمى‏پذيرد. عرضه داشتم: آن چيست؟ فرمود: پذيرش اللّه كه جز او اله و معبودى نيست. عرضه داشتم: روشنم نمى‏كنيد كه اين پذيرش، قول با عمل است يا قول تنهاست؟ فرمود: اين پذيرش سرتاسر عمل است و قول گوشه‏اى از آن عمل. گفتم: توضيح دهيد. فرمود: اين پذيرش هر سه حوزه قلب و زبان و اندام (عقيده، ابلاغ و عمل) را فرا مى‏گيرد. اما آنچه به عهده قلب و عقل است، پس دريافت و شناخت و شكل‏گيرى و رضامندى و تسليم به اين است كه جز اللّه، الهى نيست، شريكى ندارد و او را همشأن و همسر و فرزندى نيست (نفى ادّعاهاى تزويرگران تاريخ كه به نام شريك و همشأن و همسر و فرزند براى خدا، توده‏هاى خلق محروم را افسون داشته، حقوق انسانى آنان را تصاحب كرده و ايشان را به هر راه كه مى‏خواستند مى‏رانده‏اند) و اين وظيفه‏اى است كه خدا بر دوش انديشه و بينش نهاده است. و اما آنچه را زبان عهده‏دار شده است، پس اظهار و ابلاغ و اعلام دريافت عقل و دل است، چه خداى متعال فرمان داده است كه: «اعلام كنيد كه اللّه خدا پروردگار ما و شماست. در آيه ديگر مى‏گويد: «آنان كه اعلام كردند كه نقشبند و نظام بخش زندگى ما خداست سپس در اين راه پايمردى كردند ...» «2» و اين تعهدى است كه خدا به دوش زبان گذاشته است و اين عمل آن است. و اما آنچه تعهّد دست‏ها و اندام است، پس يورش بر آنانى است كه خدا فرمان داده است كه چونان باز بر آنان تازند و همچون صاعقه بر جانشان زنند؛ چه اين ذات بارى است كه فرمان مى‏دهد: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‏ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى‏ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا» پس هنگامى كه [در ميدان جنگ‏] با كافران روبرو شديد، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد، در اين هنگام [از دشمن اسير بگيريد و] آنان را محكم ببنديد، [پس از اسير گرفتن‏] يا بر آنان منت نهيد [و آزادشان كنيد]، يا از آنان [در برابر آزاد كردنشان‏] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد. يعنى حاكميّت مطلق و جهانِ شمول الهى مستقر گردد، و اين تعهّدى است كه خدا بر جسم و اندام فرض كرده است، كه سركوبى دشمن كار بازوهاست. تا آن كه امام صادق عليه السلام فرمايد: وَبِتَمامِ الإيمانِ دَخَلَ الْمُؤمِنُونَ الْجَنَّةَ، وَبِالنُّقْصانِ دَخَلَ الْمُفَرِّطُونَ‏ النّارَ. با انجام تعهّدات در هر سه مرحله دل و زبان و اندام (عقيده و ابلاغ و عمل) است كه مؤمنان وارد بهشت مى‏گردند، و با كوتاهى در هر يك از اين سه زمينه است كه ساده گزينان به آتش جهنّم درافتند. آيا مى‏توان گفت، صحابى اگر كوتاهى در يكى از اين سه زمينه داشته باشد از آيات عذاب مستثنى‏ است؟ تاريخ نشان مى‏دهد كه عده‏اى از اصحاب بر اثر پيروى از هوا از جاده صواب منحرف شدند و بر اثر كوتاهى آنان ضربه‏هاى هولناكى به پيكر اسلام وارد آمد كه هنوز جبران نشده است! روى اين حساب چگونه مى‏توان آنان را مجتهد و مصيب، داراى مقام عصمت و تقوا و از همه مهمتر مستثناى از آيات قرآن و معارف حقّه الهيّه دانست؟! امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند: لَيْسَ الإيمانُ بِالتَّحَلّى وَلا بِالتَّمَنّى وَلكِنَّ الإيمانَ ما خَلُصَ فِى الْقَلبِ وَصَدَّقَهُ الأعْمالُ. ايمان امورى ظاهر بدون ارتباط با قلب و آرزوى نجات در كنار اعتقاد منهاى عمل نيست، ايمان حقيقتى خالص در قلب است كه اعمال انسان آن حقيقت را تصديق كند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 88 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 3 عرفاى بزرگ شيعه در زمينه ايمان حقيقى يعنى باور داشتن حق و انبيا و ملائكه‏ و كتب آسمانى و قيامت و عمل بر اساس ايمان و عقيده و نيز ضرر آلوده شدن به گناه مى‏فرمايند: «بدان كه حق تعالى از ملكوت ارواح راهى به روح نهاده است، و از روح راهى به دل گشاده، و از دل راهى به نفس نهاده، و از نفس راهى به قالب صورت كرده، تا هر مدد و فيض كه از عالم غيب به روح رسد، از روح بدان راه به دل رسد، و از دل راهى به نفس رسد، و از نفس اثرى به قالب رسد، و از قالب عملى مناسب آن پديد آيد. و اگر بر صورت قالب عمل ظلمانى شيطانى پديد آيد، اثر آن ظلمت به نفس رسد، و از نفس كدورتى بر دل رسد، و از دل غشاوتى به روح رسد، و نورانيّت روح را در حجاب كند، چون هاله كه گِرد ماه درآيد، به قدر آن حجاب، راه روح به عالم غيب بسته شود و از مطالعه آن عالم بازماند و مدد فيض به او كمتر رسد، و هر چند آن عمل ظلمانى بر قالب زياده شود، اثر ظلمت به روح زياده شود و حجاب او بيشتر گردد و به قدر حجاب، بينايى و گويايى و شنوايى و دانايى روح كمتر مى‏شود. اما اگر مطالعه بر قانون شريعت به او نرسد- العياذ باللّه- خوف آن باشد كه سوء الخاتمه به او پيوندد و به صفت: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ كر و لال و كورند، به همين سبب [درباره حقايق‏] انديشه نمى‏كنند. موصوف گردد، و اين جمله چون طلسمى است كه حق تعالى از جسمانى و روحانى به يكديگر بسته‏اند و كليد طلسم گشايى آن «شريعت» كرده. و شريعت را ظاهرى است و باطنى، و ظاهر آن اعمال بدنى است، كه كليد طلسم گشايى صورت قالب آمده و آن كليد را پنج دندانه است: بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ، عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وَالصَّومِ وَالْحَجِّ وَالْوِلايَةِ، وَلَمْ يُنادَ بِشَىْ‏ءٍ كَما نُودِىَ بِالْوِلايَةِ. اسلام بر پنج پايه نهاده شده: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت، و نسبت به هيچكدام به اندازه ولايت تأكيد نشده است. زيرا كه طلسم صورت قالب را به پنج حواس بسته‏اند، به كليد پنج دندانه: «بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ» توان گشود. و باطن شريعت اعمال قلبى است و سرّى و روحى، و آن را «طريقت» خوانند، و طريقت كليد طلسم گشايى باطن انسان است تا به عالم حقيقت راه يابد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 91 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 4 ... و خلايق بر دو نوعند: انبيا: و امّت ايشان. و انبيا را از در عالم حقيقت درآورند و به كليد مدد فيض فضل ربّانى و روحانيّت، ايشان را به عالم غيب برسانند كه قالب آن بوده‏اند در اصل فطرت، پس به كليد طريقت در طلسم دل ايشان را بگشايند تا مدد فيض به دل رسد، پس به كليد شريعت در طلسمات نفس بگشايند تا اثر فيض دررسد و صورت اعمال بدنى بر صورت ظاهر قالب پديد آيد. و از روحانيّت تا جسمانيّت جمله بدان منوّر گردد چنانكه از حال جناب مقدّس نبوى صلى الله عليه و آله بدين قانون خبر مى‏دهد كه: وَكَذلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِى إِلَى‏ صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ و همان گونه [كه بر پيامبران پيشين وحى كرديم‏] روحى را [چون قرآن‏] از امر خود به تو وحى كرديم. تو [پيش از اين‏] نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست؟ ولى آن [كتاب‏] را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى‏كنيم؛ بى‏ترديد تو [مردم را] به راهى راست هدايت مى‏نمايى. اما امّت را از در عالم صورت درآورند، اوّل به كليد صورت شرع، طلسم قالب ايشان را بگشايند؛ آنگه به كليد طريقت، طلسمات باطنى ايشان بگشايند، همچنين تا به عالم غيب راه يابند. اما ابتدا تا داد تصرّف كليد شريعت بر قانون فرمان و متابعت ندهند از طلسم صورت خلاصى نيابند. و داد تصرّف كليد شريعت چنان توان داد كه هر عضو را بدان مشغول كنى كه امر فرموده‏اند و از آن عمل اجتناب نمايى كه نهى كرده‏اند، تا دندانه‏ها راست نشيند، و چون راست نشيند اثر راستى به زبان مى‏رسد، و از زبان به دل مى‏رسد، و از دل به غيب مى‏رسد و نور ايمان از غيب به دل او پديد مى‏آيد كه: الَّذينَ يُؤمِنُونَ بِالْغَيْبِ آنان كه به غيب ايمان دارند. و هر چند استقامت ايمان از غيب و اعمال بدنى بر قالب زياده ظاهر مى‏شود، نور ايمان از غيب در دل مى‏افزايد كه: هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ اوست كه آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل كرد، تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايد. چون ترتيب صورت قالب بر قانون شريعت به كمال رسد، ايمان در دل به كمال رسيده باشد، چنانكه حديث نبوى به بيان آن ناطق است: لا يَسْتَقيمُ إيمانُ عبدٍ حَتّى‏ يَسْتَقيمَ قَلْبُهُ. ايمان هيچ بنده‏اى راست نيايد تا دلش راست و استوار گردد. فامّا آن كه پنج ركن شريعت، پنج دندانه كليد طلسم گشايى پنج حس است، از آن است كه ايشان را به واسطه پنج حس، آفاتى و حجبى پديد آمده است كه به مقام بهايم و انعام رسيده‏اند، بلكه فروتر رفته تا اگر در اين مقام بماند و اين طلسم نگشايد و از اين صفت خلاص نيابد در حق او اين فرمايند كه: أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراه‏ترند. و بهايم و انعام را نقصان از تمتّع ايشان است در مراتع عالم حيوانى سفلى به واسطه پنج حس كه: يك: حس بصر است، همه آن خواهند كه صورت خوب بينند و صورت غير خوب نبينند. دوم: حس سمع است، همه آن خواهند كه آواز خوش شنوند و از صورت‏هاى ناخوش و آوازهاى مهيب بترسند و برمند. سيم: حاسّه شمّ است، همه آن خواهند كه بوى خوش بويند و از بوى‏هاى ناخوش متوّحش شوند. چهارم: حاسّه ذوق است، همه آن خواهند كه چيزى خوش خورند و از مأكولات ناخوش احتراز كنند. پنجم: حاسّه لمس است، و آن به جمله تن تعلق دارد، تمامى استيفاى شهوات و لذّات بهيمى و انعامى به جمله تن خواهند كه كنند، و ايشان را از عالم ديگر خبرى نيست و آلتى ديگر ندارند كه بدان از عالم عِلوى و آخرتِ باقى برخوردارى يابند. پس اين پنج حس است كه آدمى را دادند، با مدركاتى كه ادراك عالم غيب كند و بهايم را از آن ندادند. پس اگر به كلّى به تمتّع مراتع بهيمى و حيوانى مشغول شود از تمتّعات عالم غيب به كلى باز ماند، چون بهايم و انعام باشد و گمراه‏تر از ايشان، زيرا كه هر قوّت شهوانى و حيوانى و آلات آن كه جملگى بهايم و سباع و وحوش و طيور و غير ذلك دارند مجموع آنها انسان را هست، و او را شهوت ديگرى است نفسانى كه حيوانات ديگر را نيست. پس چون انسان به كلّى يك جهتِ تمتّعات حيوانى شود، شهوات نفسانى را ضايع و معطّل داشته است، و در حيوانات ديگر اين امكان ندارد، و اگر آدمى به كلّى ترك تمتّعات بهيمى و حيوانى كند از تربيت قالب باز ماند و از فوائد آن محروم گردد.
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 5 پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره ايمان كامل مى‏فرمايد: الْإيمانُ فى عَشْرَةٍ: الْمَعْرِفَةِ، وَالطّاعَةِ، وَالْعِلْمِ، وَالْعَمَلِ، وَالْوَرَع، وَالْاجتهادِ، وَالصَّبْرِ، وَالْيَقينِ، وَالرِّضا، وَالتَّسْليمِ، فَأيُّها فَقَدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ. ايمان در ده برنامه است: شناخت حقايق، اطاعت از خدا و رسول و امام، دانش، عمل، پرهيز و تقوا، كوشش در راه حق، صبر، يقين، رضا، تسليم، كه هر يك را صاحبش از دست دهد به همان اندازه نظام حياتش از حق منحرف مى‏گردد. امام صادق عليه السلام فرمود: مَنْ أحَبَّ لِلّهِ، وَأبْغَضَ لِلّهِ، وَأعْطى‏ لِلّهِ، وَمَنَعَ لِلّهِ، فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَ إيمانُهُ. هر كس براى خدا عشق ورزد، و محض خدا دشمنى كند و به خاطر خدا عطا كند، و براى خدا منع كند، ايمانش كامل است. امام صادق عليه السلام فرمود: ثَلاثٌ مِنْ عَلاماتِ الْمُؤمِن: عِلْمُهُ بِاللّهِ، وَمَنْ يُحِبُّ، وَمَنْ يُبْغِضُ. سه حقيقت از نشانه‏هاى مؤمن است: معرفتش به ذات و صفات حق به اندازه وسعت و طاقت و ظرفيّتى كه دارد، عشق به انبيا و اوصيا و پيروان حقيقى آنان، دشمنى و نفرت نسبت به كفّار و اهل ضلالت. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: أَلْزِمُوا مَوَدَّتَنا أهْلَ الْبَيْتِ فَإنَّهُ مَنْ لَقِىَ اللّهَ وَهُوَ يُحِبُّنا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا، وَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ لا يَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إلّابِمَعْرِفَتِنا. ملازم حريم عشق و اطاعت از ما اهل بيت باشيد، كه هر كس با محبّت ما خدا را ملاقات كند بهره‏اش از بركت شفاعت ما بهشت است. به خدايى كه جانم به دست اوست، عمل بدون معرفت و شناخت ما اهل بيت كه داراى ولايت بر همه‏ايم، سود ندارد. آرى، قبول ولايت ديگران بنا به روايت بالا و روايات مشابه و برتر از روايات بنابر آيات قرآن مجيد، مانع قبولى عمل در پيشگاه حضرت حق است. ولايت بر مردم نه در شأن هر كسى است، كه حق ولايت را شرايطى است كه آن شرايط در انبيا و امامان معصوم و اولياى خاصّ حق از تربيت شدگان مكتب قرآن و اهل بيت جمع است. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: إنَّ صاحِبَ الدِّينَ فَكَّرَ فَعَلَتْهُ السَّكينَةُ، وَاستَكانَ فَتَواضَعَ، وَقَنَعَ فاسْتَغْنى‏ وَرَضِىَ بِما اعْطِىَ، وَانْفَرَدَ فَكُفِىَ الْأحْزانَ، وَرفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّاً، وَخَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرُورَ، وَطَرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرَتِ الْمَحَبَّةُ، وَلَمْ يُخِفِ النّاسَ فَلَم يَخَفْهُمْ، وَلَمْ يُذْنِبْ إلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ، وَسَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ فَفازَ وَاسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ، وَأبْصَرَ الْعافِيَةَ فَأمِنَ النَّدامَةَ. دارنده دين چون در وجود خودش فكر كند كه ريشه‏اش خاك و اصل وجودش نطفه و پايانش جيفه شدن جسم و بدن در خاك است و در برابر حضرت حق قابل ذكر نيست، آرامش و اطمينان بر او دست دهد. از علوّ و فساد بركنار بماند پس به تواضع در برابر خالق و خلق برخيزد. به حلال حق قناعت كند پس استنعناى از آنچه در دست مردم است برايش حاصل شود و به عنايت و داده خدا خشنود گردد. دل از علايق غلط به دنيا و مردم دنيا بردارد پس به اين جهت از حزن و غصه راحت گردد. ترك شهوات نمايد پس به آزادى رسد. دل از دنياى فانى بركند پس از شرور امان يابد. حسد را بگذارد پس محبّت در قلبش ظهور نمايد. مردم را نترساند پس به اين خاطر از آنان نترسد. نسبت به آنان گناهى ننمايد پس از سوى آنان به سلامت ماند. نفس از هر چيزى راحت كند پس به فلاح و رستگارى رسد و بر فضلش بيفزايد. مواضع عافيت و سلامت در دنيا و آخرت را بشناسد پس بدين لحاظ بر حريم امن راه پيدا كند. آرى، از ويژگى‏هاى مؤمن عدم خودبينى است، چه آن كه خودبينى ريشه و مادر بسيارى از گناهان است، مؤمن چون خودبين نيست خدا بين است، و خدا بين آيينه صفات و اسماى حق است و باقى در رحمت حضرت محبوب. خودبين چيزى ندارد و به جايى بند نيست، غرورش بيهوده و كبرش بى مورد و موجودى است كه در برابر طوفان حادثه چون پر كاه از بين رفتنى است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 97 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 6 امام باقر عليه السلام درباره شناخت امامت و ولايت مى‏فرمايد: ذِرْوَةُ الْأمْرِ، وَسَنامُهُ، وَمِفتاحُهُ، وَبابُ الْأشياءِ وَرِضَى الرَّحمنِ: طاعَةُ الْإمامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ، ثُمَّ قالَ: انَّ اللَّهَ تَعالى‏ يَقُولُ: مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى‏ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً مرحله اعلاى ايمان و شريف‏ترين جايگاه آن و كليد ساير امورش و درى كه آدمى را به همه چيز مى‏رساند و خشنودى حق، شناخت رهبر تعيين شده از جانب حق و اطاعت از اوست. سپس فرمود: خداوند در قرآن مى‏فرمايد: هر كه از پيامبر اطاعت كند، در حقيقت از خدا اطاعت كرده و هر كه روى برتابد [حسابش با ماست.] ما تو را بر آنان نگهبان [اعمالشان كه به طور اجبار از فسق و فجور حفظشان كنى‏] نفرستاديم. بر اساس مدارك بى شمارى كه در كتب اهل سنّت و شيعه است، رهبر واجب الاطاعه پس از رسول خدا، على عليه السلام است كه پيامبر عزيز اسلام در روز هيجدهم ذوالحجّه در كنار غدير به دستور حضرت حق وى را براى رهبرى امّت معرفى كرد، و آن روز تمام مردم و به خصوص ابوبكر و عمر با وى به عنوان خلافت از پيامبر و ولىّ مؤمنان بيعت كردند. آنان كه تا آخر عمر بر بيعتش ماندند صحابى و پيرو حقيقى پيامبرند و آنان كه بر خلاف عقل و سنّت و به خصوص بر خلاف آيات قرآن با آن حضرت به مخالفت برخاستند، چگونه مى‏توانند مدّعى پيروى از خدا و رسول باشند و خود را مشمول رضايت حضرت حق بدانند در صورتى كه رضايت حق در پيروى كامل از قرآن و دستورهاى رسول خداست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 100 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 7 امام باقر عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى‏كنند: إنَّ خِيارَكُمْ اولُوا النُّهى‏، قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ وَمَنْ اولُوا النُّهى‏؟ قالَ: هُمْ اولُوا الْأخلاقِ الْحَسَنَةِ، وَالْأحْلامِ الرَّزينَةِ، وَصِلَةِ الْأرْحامِ، وَالْبَرَرَةُ بِالْامَّهاتِ وَالْآباءِ، وَالْمُتَعاهِدينَ لِلْفُقَراءِ وَالْجيرانِ وَالْيَتامى‏، وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ، وَيُفْشُونَ السَّلامَ فِى الْعالَمِ، وَيُصَلُّونَ وَالنَّاسُ نيامٌ غافِلُونَ بهترين شما آنان هستند كه داراى عقل و خرد هستند، عرضه داشتند: دارندگان عقل و خرد كيانند؟ فرمود: صاحبان اخلاق حسنه، دارندگان حلمى كه آنان را از انتقام باز مى‏دارد، آنان كه به ارحام خود مى‏رسند، و به پدران و مادران نيكى مى‏كنند، به فقرا و همسايگان و ايتام رسيدگى مى‏كنند، اطعام طعام مى‏نمايند، در جهان افشاى سلام مى‏كنند و به وقتى كه مردم در خواب و بى‏خبرى‏اند به نماز شب برمى‏خيزند. امام على عليه السلام فرمود: طُوبى‏ لِمَنْ ذَلَّ فى نَفْسِهِ، و طابَ كَسْبُهُ، وَصَلُحَتْ سَريرَتُهُ، وَحَسُنَتْ‏ خَليقَتُهُ، وَأنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ، وَأمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسانِهِ، وَعَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ، وَوَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَلَمْ يُنْسَبْ إلى‏ بِدْعَةٍ. خوشا كسى كه نفسش به تواضع و فروتنى نشست، كسبش از مواضع حرمت و كراهت و شبهه پاك ماند، نيّت و اعتقادش پسنديده شد، خلق و خويش نيكو گشت، اضافه ثروتش را به مستمندان داد، پرگويى زبانش را حفظ كرد، شرّش را از مردم دور داشت و عمل به سيرت و روش پيامبر بر او ناگوار نيامد تا به بدعت و ضلالت كشيده شود. جاءَ رَجُلٌ إلَى الصادِقِ جَعفَرِ بن محمَّدٍ عليهما السلام فقال لَهُ: يَابْنَ رَسولِ اللّه أخْبِرنى بِمَكارِمِ الْأخلاقِ، فَقَالَ: الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ، وَصِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ، وَإعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ، وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلَوْ عَلى‏ نَفْسِكَ. مردى به محضر امام صادق عليه السلام آمد، عرضه داشت: اى پسر رسول خدا! مرا از مكارم اخلاق خبر ده، حضرت فرمود: گذشت از كسى كه تو را آزرده، صله رحم نسبت به كسى كه با تو جدايى نموده، پرداخت به كسى كه تو را محروم كرده و گفتار حق گر چه به ضرر خودت باشد. على بن ميمون مى‏گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم فرمود: مَنْ أرادَ أنْ يُدْخِلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فى رَحْمَتِهِ، وَيُسْكِنَهُ جَنَّتَهُ، فَلْيُحْسِنْ خُلْقَهُ، وَلْيُعْطِى النَّصَفَةَ مِنْ نَفْسِهِ، وَلْيَرْحَمِ الْيَتيمَ، وَلْيُعِنِ الضَّعيفَ وَلْيَتَواضَعْ لِلّهِ الَّذى خَلَقَهُ. هر كس علاقه دارد خداوند عزَّوجلَّ وى را در رحمتش وارد كند و در بهشتش ساكن نمايد، بايد اخلاقش را نيكو كند، از جانب خود به ديگران انصاف دهد، به يتيم رحمت آورد، ضعيف را يارى كند و براى خدايى كه او را آفريده تواضع نمايد. عَنْ جَرّاحٍ الْمَدائِنىَّ قالَ: قالَ لى أبوعَبْدِ اللّهِ عليه السلام: ألا احَدِّثُكَ بِمَكارِمِ الْأخْلاقِ؟ قُلْتُ: بلى‏، قالَ: الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ، وَمُواساةُ الرَّجُلِ أخاهُ فى مالِهِ، وَذِكْرُ اللّهِ كَثيراً. جرّاح مدائنى مى‏گويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: مى‏خواهى تو را از مكارم اخلاق خبر دهم؟ گفتم: آرى، فرمود: چشم پوشى و گذشت از مردم، برادر دينى را به هنگام شدّت در مال خود شريك كردن، و زياد از خدا ياد نمودن. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هفت نفر در قيامت در سايه رحمت حقّند، روزى كه سايه‏اى به جز سايه آن رحمت واسعه نيست: پيشواى عادل، جوانى كه در عبادت نشو و نما كرده، مردى كه دل به مسجد داده آن چنانكه وقتى از آن بيرون مى‏رود دوباره باز مى‏گردد، دو نفرى كه بر اساس طاعت حق جمع مى‏شوند و متفرق مى‏گردند، مردى كه در خلوت ياد خدا كند و از دو ديده ببارد، مردى كه از جانب زنى به شهوت دعوت گردد و پاسخ دهد من از خدا مى‏ترسم و مردى كه در كمال پنهانى در راه خدا صدقه دهد. «2» امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: در يكى از جنگ‏ها تنى چند اسير شدند، رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور داد جز مردى از آنها بقيّه را به قتل برسانند. آن مرد به آن حضرت عرضه داشت: پدر و مادرم‏ فدايت، چه شد كه از اين همه مرا آزاد ساختى؟ فرمود: جبرئيل از جانب حق به من خبر داد كه در تو پنج خصلت است كه خداوند و رسولش به آن خصلت‏ها عشق مى‏ورزند: غيرت شديد بر ناموست، سخاوت، حُسن خُلق، راستى در زبان، شجاعت. آن مرد چون اين حقايق را شنيد مسلمان شد و اسلامش نيكو گشت و در جبهه ‏اى در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله به مجاهدت با دشمن برخاست تا به فيض شهادت رسيد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 101 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏بار الها درود فرست از جانب خودت بر و ایشان از الان تا روز قیامت اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هَذَا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ✳️ یاری اسلام توسط انصار 👈 و قَالَ (عليه السلام) فِي مَدْحِ الْأَنْصَارِ: هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ، مَعَ غَنَائِهِمْ بِأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ وَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلَاطِ. 👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در ستايش ( يارانى كه اهل مدينه بودند و به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) پيوستند) فرمودند: به خدا سوگند آنها اسلام را پروراندند، چونان مادرى كه فرزندش را بپروراند، با توانگرى، با دست هاى بخشنده، و زبانهاى برنده و گويا. 👌 شرح این حکمت نورانی را در لینک زیر بخوانید: 👇 👈 طايفه پرافتخار انصار !! 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2