⬅️ تأملی بر کلمات نورانی حضرت #فاطمه #زهرا سلام الله علیها در
#خطبه_فدکیه
✅ #فدکیه_11
وَ کُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَة مِنَ النَّارِ،
آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید
مُذْقَةَ[59] الشَّارِبِ،
و از کمی نفرات همچون جرعه ای برای شخص تشنه
وَ نُهْزَةَ[60] الطَّامِعِ، وَ قَبْسَةَ[61] الْعَجْلَانِ،
و یا لقمه ای برای گرسنه و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می رود، بودید
وَ مَوْطِیءَ [62]الأَقْدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرَقَ،[63]
و زیر دست و پاها له می شدید! در آن ایّام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود
وَ تَقْتَاتُونَ[64] الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ،
و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید
تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ.
و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!
فَأَنْقَذَکُمُ[65] اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)
اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد،
بَعْدَ اللَّتَیا وَ الَّتِي،
بعد از آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید.
بَعْدَ أَنْ مُنِيَ[66] بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ[67] وَ مَرَدَةِ[68] أَهْلِ الْکِتَابِ،
او با شجاعان درگیر شد و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند.
کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ،
ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد
أَوْ نَجَمَ[69] قَرْنٌ[70]لِلشَّیْطَانِ، أَوْ فَغَرَتْ[71] فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
و هر گاه شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه های مشرکان دهان می گشود،
قَذَفَ[72] أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا،
پدرم برادرش علی (علیه السلام) را در کام آنها می افکند و آنها را بوسیله او سرکوب می نمود
فَلَا یَنْکَفِأُ[73] حَتّی یَطَأَ[74] صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ،[75]
و او هرگز از این مأموریت های خطرناک باز نمی گشت، مگر زمانی که سرهای دشمنان را پایمال می کرد
وَ یُخْمِدَ[76] لَهَبَهَا[77] بِسَیْفِه
و آتش جنگ را با شمشیرش خاموش می نمود
[59] آب اندک.
[60] فرصت.
[61] شعله کوچک آتش.
[62] لگدکوب.
[63] گنداب، آب آمیخته با بول شتر.
[64] از «قوت» به معنای غذا یعنی آذوقه خود قرار می دادید.
[65] پوست بز دباغی نشده.
[66] گرفتار شد.
[67] سرکردگان عرب.
[68] جمع «مارد» طغیان گران و سرکشان.
[69] آشکار شد، «نَجْم» آشکار شدن و روییدن گیاه ها.
[70] شاخ.
[71] گشوده شد «فغرت فاغرة»: دهانی گشوده شد.
[72] فعل ماضی از قذف: انداخت
[73] بر نمی گشت، دست بردار نبود.
[74] مضارع از مصدر «وطئ» لگدکوب می کرد.
[75] فرورفتگی کف پا.
[76] «إخماد»: خاموش کردن.
[77] شعله آتش.
◀️ ادامه دارد ، در ایام #فاطمیه با ما همراه باشید ....
👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2