eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان 🔴 بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای سر همانجا نه که باده خورده‌ای چونک از میخانه مستی ضال شد تسخر و بازیچهٔ اطفال شد می‌فتد او سو به سو بر هر رهی در گل و می‌خنددش هر ابلهی او چنین و کودکان اندر پیش بی‌خبر از مستی و ذوق میش خلق اطفالند جز مست خدا نیست بالغ جز رهیده از هوا گفت دنیا لعب و لهوست و شما کودکیت و راست فرماید خدا از لعب بیرون نرفتی کودکی بی ذکات روح کی باشد ذکی چون جماع طفل دان این شهوتی که همی رانند اینجا ای فتی آن جماع طفل چه بود بازیی با جماع رستمی و غازیی جنگ خلقان همچو جنگ کودکان جمله بی‌معنی و بی‌مغز و مهان جمله با شمشیر چوبین جنگشان جمله در لا ینفعی آهنگشان جمله شان گشته سواره بر نیی کین براق ماست یا دلدل‌پیی حاملند و خود ز جهل افراشته راکب و محمول ره پنداشته باش تا روزی که محمولان حق اسپ‌تازان بگذرند از نه طبق تعرج الروح الیه و الملک من عروج الروح یهتز الفلک همچو طفلان جمله‌تان دامن‌سوار گوشهٔ دامن گرفته اسپ‌وار از حق ان الظن لا یغنی رسید مرکب ظن بر فلکها کی دوید اغلب الظنین فی ترجیح ذا لا تماری الشمس فی توضیحها آنگهی بینید مرکبهای خویش مرکبی سازیده‌ایت از پای خویش وهم و فکر و حس و ادراک شما همچو نی دان مرکب کودک هلا علمهای اهل دل حمالشان علمهای اهل تن احمالشان علم چون بر دل زند یاری شود علم چون بر تن زند باری شود گفت ایزد یحمل اسفاره بار باشد علم کان نبود ز هو علم کان نبود ز هو بی واسطه آن نپاید همچو رنگ ماشطه لیک چون این بار را نیکو کشی بار بر گیرند و بخشندت خوشی هین مکش بهر هوا آن بار علم تا ببینی در درون انبار علم تا که بر رهوار علم آیی سوار بعد از آن افتد ترا از دوش بار از هواها کی رهی بی جام هو ای ز هو قانع شده با نام هو از صفت وز نام چه زاید خیال و آن خیالش هست دلال وصال دیده‌ای دلال بی مدلول هیچ تا نباشد جاده نبود غول هیچ هیچ نامی بی حقیقت دیده‌ای یا ز گاف و لام گل گل چیده‌ای اسم خواندی رو مسمی را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جو گر ز نام و حرف خواهی بگذری پاک کن خود را ز خود هین یکسری همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو خویش را صافی کن از اوصاف خود تا ببینی ذات پاک صاف خود بینی اندر دل علوم انبیا بی کتاب و بی معید و اوستا گفت پیغامبر که هست از امتم کو بود هم گوهر و هم همتم مر مرا زان نور بیند جانشان که من ایشان را همی‌بینم بدان بی صحیحین و احادیث و روات بلک اندر مشرب آب حیات سر امسینا لکردیا بدان راز اصبحنا عرابیا بخوان ور مثالی خواهی از علم نهان قصه‌گو از رومیان و چینیان برنامه ی - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان 🔴 بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای سر همانجا نه ک
✳️ مولوی در دفتر اول از قول حکیم سنایی می گوید: "حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان." چرا که غیر مست از اوحال خوش مستی بی خبر است. پس باید به ستر احوال از نامحرم پرداخت. اما چگونه؟ مولانا می گوید: "سر همانجا نه که باده خورده‌ای". یعنی اگر در جایی مست کردی، همانجا بخواب و از آن خانه خارج مشو وگرنه نامحرمان سنگت می زنند: نامحرمان مثل اطفالند که چون به سن بلوغ نرسیده اند درکی از مستی ندارند و دنبال سرگرمی و بازی های بچگانه هستند مردم به دلایل بی معنی و بی ارزش مثل بچه ها به جان هم می افتند جنگشان هم دن کیشوت وار است. با شمشیر چوبی به جان هم می افتند و طرفی و نفعی از آن نمی برند بچه ها به جای اسب، سوار چوبی از جنس نی می شوند ولی در واقع آن ها به چوب سواری می دهند نه چوب بدان ها به غرور قد بر می افرازند که گویا ما سوار اسبیم در حالی که حامل اسب خیالیشان هستند نه محمول آن مولانا نتیجه می گیرد که ادراک ما کودکانه است. علم و ادراک و دریافت ما، سوار ماست نه ما سوار بر او. در واقع دو گونه علم داریم. علم اهل دل که بدان ها سواری می دهد و علم اهل تن که باری سنگین بر دوش ایشان است. علم نخست درک شهودی حاصل صیقل دادن و صاف کردن دل طی سیر و سلوک است و علم ثانی علم بازاری و ابزاری است که با آن بازار تفاخر و تظاهر را گرم می کنیم پس علم غیر الهی مانند کشیدن بار سنگین توسط الاغ است. علم الهی یا شهودی، بی واسطة خیال و فکر و واژة به دست می آید و محصول جلا و صفای قلب است و ربطی به مطالعه و سواد هم ندارد علم بازاری مثل آرایش آرایشگران زائل شدنی و موقتی است باید جامی از شراب الهی بیخودت کند تا وصال یابی و به جای اسم خدا به مسمای او و از دال به مدلول و از واژه به معنا برسی زبان و کلمات آن، واسطه و دلالند و ما را به تصور و خیال دلالت می کنند نه به مدلول و معنا اما اسم گل که بوی گل را ندارد و نیز ایم ماه که روشنایی ندارد پس علم حقیقی آن است که ما را به مسما دلالت کند نه به اسم و این به صیقل زدن و صاف کردن دل میسر می شود تا آهن وجودت به آیینه ای تبدیل شود تا به درستی خود را در او ببینی در گذشته آینه را از صیقل زدن آهن می ساختند. مولانا از ریاضت سالک به عنوان صیقل زدنِ آهن تعبیر می کند همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو در ریاضت آینة بی زنگ شو اوصاف و تعابیری که از خود به عنوان فلان و بهمان داریم، مانع دیدن خود حقیقی مان می شود: خویش را صافی کن از اوصاف خود تا ببینی ذاتِ پاک صاف خود کسب علم خدایی نیازی به کتاب و تکرار ندارد و برداشتن آب حیات از سرچشمه و آبشخور اصلی است 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان 🔴 بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای سر همانجا نه ک
🔴نکات مهم ◀️میگوید همه مردم کودکند و نا بالغ مگر آنها که از هوا رها شده ومست خدایند در قرآن هم داریم که دنیا بازی وبازیچه(لهو ولعب)است ودر نتیحه آنکه سرگرم دنیا ست باید کودک باشد.. جنگ افراد واقوام با یکدیگرهم جنگ کودکانه وبیمعنی است کودکان بر نی سوار میشوند وآنرا دلد ل میپندارند ..فکر وادراکات ماهم مانند آن نی است که مرکب کودکان است ارزشش خیالی است مولوی اینها رامیدیده آیا ما هم میتوانیم چیزی ببینیم مثلا آیا میبینیم که مسابقات ورزشی جهانی چگونه هیجانی کودکانه درما ایجاد میکند( مقصود نفی نیست) وآیا جنگهای بزرگ وکوجکی که در جهان اتفاق افتاده ویا جریان دارد با انگیزه های کودکانه یا احمقانه نبوده ونیست(دفاع را کودکانه نبایدگفت) ومیگوید این اوصافی را که داری اگر رها کنی به ذات پاک خود میرسی وبی معلم علوم انبیا را درخود میبینی توضیح آنکه چون به دنیا میآئیم موجودی تعریف نشده ایم وهمنفس با کل جهان خلقت وهمسوباآنیم وبعد اگرچه مهارتهای زندگی اجتماعی را فرا میگیریم اما سدها تمبر وبر چسب برما زده میشود وحقیقت وجودما زیر عنوان ونام ونشان و ارزشها و بی ارزشی هائی که از قیاس به دیگران به خود گرفته ایم در فشارقرار میگیرد ویا مدفون میگرددوازخود بیگانه میشویم رستگاری انسان در اینست که ازاین برچسب ها وتمبرها که دیگران بر او زده اندو سخت به خودگرفته پاک شود وبه اصل وجود خود یا من حقیقی برسد در این حال دانش انسان به قول او بیواسطه وپایدار است ودر مصداق” یحمل اسفاره” نیست راهیان راه خدا کا ری جز این نمیکنند که خود را از مکتسبات کودکانه برها نند وبه حقییقت وجود خود که پیوندی با خدا دارد دست یابند آنهادر زندگی روز مره وابستگی های مزاحم را نسبت به ارزشهای خیالی حتی المقدو رمشاهده میکنند و از نا آگاهی به سوی آگاهی سیر میکنند اینکاردر اصطلاح قرآن کریم همان تزکیه نفس است(قد افلح من زکاها) 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ صیقل زدن دلها 🔴پیامبر اسلام صل الله علیه و آله: ❤️ دلها مانند آهن زنگ می زند گفتند: صیقل آن چیست؟ فرمودند 1️⃣ زیادی یاد مرگ 2️⃣ خواندن قرآن 🔴همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو خویش را صافی کن از اوصاف خود تا ببینی ذات پاک صاف خود بینی اندر دل علوم انبیا بی کتاب و بی معید و اوستا 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
3 غفلت در روايات‏ ✳️ در باب غفلت، كلمات نورانى و حكيمانه‏اى از مولاى عارفان حضرت امير مؤمنان عليه السلام است: الْغَفْلَةُ ضَلالَةٌ. غفلت، گمراهى است. الْغْفَلَةٌ فَقْدٌ. غفلت، نداشتن است. الْغَفْلَةُ ضِدُّ الْحَزْمِ. غفلت، ضد تدبير است. وَيْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِىَ الرَّحْلَةَ وَ لَمْ يَسْتَعِدَّ. واى بر كسى كه غفلت بر او غلبه كند، پس مسئله سفر به سوى آخرت را فراموش نمايد و براى روز قيامت خود را آماده ننمايد. فيا لَها حَسْرَةً عَلى‏ كُلِّ ذى غَفْلَةٍ انْ يَكُونَ عُمْرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً، وَ انْ تُؤَدِّيَهُ ايّامُهُ الَى شِقْوَةٍ. آه اى حسرت و اندوه بر صاحب غفلتى كه ايّام عمرش بر او حجت است و او روزگارش را به شقاوت مى‏سپارد! در حديث معراج آمده است: يا احْمَدُ، اجْعَلْ هَمَّكَ هَمّاً واحِداً، فَاجْعَلْ لِسانَكَ لِساناً واحِداً، وَ اجْعَلْ‏ بَدَنَكَ حَيّاً لاتَغْفُلُ عَنّى، مَنْ يَغْفُلْ عَنّى لا ابالى بِاىِّ وادٍ هَلَكَ. اى احمد، اراده و همّتت را اراده واحد و زبانت را يك زبان قرار ده و بدنت را با عبادت زنده بدار و از من غفلت مكن، كسى كه از من غافل گردد، باك ندارم كه او را در چه سرزمينى هلاك كنم. گرفتاران دام غفلت، اگر چه مغز و قلبشان انبان علم باشد و از اصطلاحات چيزى بدانند، حركتشان بى نور و زندگيشان شب ديجور و جام روحشان پر از شراب غرور است. علم‏هاى اهل دل حمّالشان علم‏هاى اهل تن احمالشان‏ علم چون بر دل زند يارى شود علم چون بر تن زند بارى شود گفت ايزد يحمل اسفاره بار باشد علم كان نبود زهو علم كان نبود زهو بى‏واسطه آن نپايد همچو رنگ ماشطه‏ ليك چون اين بار را نيكو كشى بار برگيرند و بخشندت خوشى‏ هين بكش بهر خدااين بار علم تا ببينى در درون انبار علم‏ تا كه بر رهوار علم آئى سوار آنگهان افتد تو را از دوش بار از هواها كى رهى بى جام هو اى ز هو قانع شده با نام هو (مولوى - ) متن کامل شعر در کانال : اینجا 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 7 ، ص: 353 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2