برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_143
◀️ غم و غصه و پیری
🔴 و قَالَ (علیه السلام): الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ.
🔴 اندوه خوردن، نيمى از پيرى است
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ پيرى زودرس!
قسمت اول
📋 امام(علیه السلام) در این گفتار کوتاه و حکیمانه تأثیر غم و اندوه را در جسم و روح انسان بیان مى دارد و مى فرماید: «غم و اندوه نیمى از پیرى است»; (الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ).
اشاره به این که بسیار مى شود که غم و اندوه، انسان را پیر مى کند، هرچند انسان به حسب سن و سال پیر نشده باشد; موهاى او تدریجاً سفید مى شود، قامت وى خمیده و قواى بدن رو به تحلیل مى رود و از نظر فکرى و روحى نیز احساس پیرى مى کند.
منظور امام(علیه السلام) این است که انسان تا مى تواند غم و اندوه را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهیزد.
البته انکار نمى توان کرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نیست; گاه مربوط به مسائل دینى و معنوى است که انسان به هر حال با آن دست به گریبان خواهد بود. حتى در حدیث معروفى از ابن عباس مى خوانیم که مى گفت: هیچ آیه اى شدیدتر و مشکل تر از این آیه (فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ ...) بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل نشد و از این رو هنگامى که اصحاب آن حضرت پرسیدند: اى رسول خدا! چرا به این زودى موهاى شما سفید شده و آثار پیرى نمایان گشته فرمود: «شَیَّبَتْنی هُودُ وَالْواقِعَةُ; سوره «هود» و «واقعه» مرا پیر کرد».گفته شده علت همان دستورى است که خداوند به پیغمبرش درباره استقامت در مقابل دشمنان سرسخت و کینه توز و بى رحم داده است. (و مى دانیم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مکه نازل شده در زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخت از طرف مشرکان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خدیجه» نازل شد که امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) را احاطه کرده بود).
ولى به هر حال بسیارى از عوامل غم و اندوه امورى است که انسان مى تواند خود را از آن دور دارد یا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از این رو در حدیثى آمده است که زیارت اهل قبور غم و اندوه را زایل مى کند، زیرا سرچشمه بسیارى از اندوه ها امور مادى است; هنگامى که انسان به زیارت اهل قبور مى رود و پایان کار دنیا را مى بیند که ثروتمند و مسکین همه در یک جا خفته اند و هیچ کدام جز کفنى با خود از این دنیا نبرده اند آرامش پیدا مى کند.
👈ادامه دارد....
#نهج_البلاغه_حكمت_143
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ پيرى زودرس!
قسمت 2
📋 در طب امروز این مسئله به روشنى ثابت شده که سرچشمه بسیارى از بیمارى هاى جسمى ناراحتى هاى روحى است; بیمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غیر آن در بسیارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح استرس ها و غم و اندوه ها ناشى مى شود و درمانى جز خلاص کردن خود از غم و اندوه ها ندارد و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد مى تواند خود را از آن دور دارد. بسیارى از حکما و شعرا براى کمک کردن به انسان ها براى فراموشى اسباب این گونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند.
شاعر عرب مى گوید:
ما فاتَ مَضى وَما سَیَأْتیکَ فَأَیْنَ
قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَیْنَ الْعَدَمَیْنِ
و شاعر فارسى زبان مى گوید:
از دى که گذشت هیچ از آن یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد نکن
در واقع این دو شاعر گویا مطلب خود را از حدیث امام صادق(علیه السلام) اخذ کرده اند آنجا که مى فرماید: «اصْبِرُوا عَلَى الدُّنْیا فَإنَّما هِىَ ساعَةٌ فَما مَضى مِنْهُ فَلا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَلا سُروراً وَما لَمْ یَجِىءْ فَلا تَدْری ما هُوَ وَإنَّما هِىَ ساعَتُکَ الَّتی أنْتَ فیها فَاصْبِرْ فیها عَلى طاعَةِ اللهِ وَاصْبِرْ فیها عَلى مَعْصِیَةِ اللهِ; در برابر امور دنیا صبر و شکیبایى پیشه کنید، زیرا ساعتى بیش نیست; آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس مى کنى نه سرورى و آنچه نیامده است نمى دانى چیست، بنابراین دنیا براى تو همان ساعتى است که در آن هستى پس در برابر اطاعت خداوند شکیبایى پیشه کن و بر ترک معصیت صبر نما».
در حقیقت بسیارى از افکار غم انگیز افکار بیهوده اى است که ما خودمان آن را براى خود فراهم مى کنیم مثلا مى نشینیم خود را با افراد بالادست مقایسه مى کنیم و بر محرومیت خود اشک حسرت مى ریزیم و گاه مى گوییم: اى کاش فلان فرصت را از دست نمى دانیم که اگر نداده بودیم امروز چه ثروت یا چه مقامى داشتیم. به همین دلیل دستور داده شده است که همیشه به پایین تر از خود نگاه کنید تا شاد و خرم باشید و نگاه به بالاتر نکنید تا غمگین و اندوهگین شوید.
نیز بسیار مى شود که به هنگام وقوع حوادث ما یک روى سکه را مى بینیم و نگران مى شویم در حالى که سوى دیگر سکه ممکن است امورى باشد که بهترین کمک را به ما کند.
قرآن مجید مى فرماید: «(فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً); چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد».
مرحوم شهریار مى گوید:
جبین گره مکن از هر بدى که پیش آید
کز این نوشته تو یک روى صفحه مى خوانى
به روى دیگر آن نعمتى نهفته خداى
که شکر کردن آن تا به حشر نتوانى
#نهج_البلاغه_حكمت_143
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
1_607389448.mp3
4.02M
#شرح_صوتی_حکمتها_نهج_البلاغه
1⃣هیچ پارسایی چون ایستادن درمقابل #شبهات نیست
2⃣سه نوع احکام داریم
☑️حرام بیّن(بعضی چیزهارامطمئن هستیم حرام است.مانند:مال دزدی-ربا...)
☑️حلال بیّن(بعضی چیزهارامیدانیم جایز وحلال است)
☑️شبهات(بعضی چیزهاراشک داریم که حلال است یاحرام)
👌ادامه ی شرح
#نهج_البلاغه_حكمت_113
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #حمد
#حمد_6
اهدِنا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (6)
(خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما.
👌انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا كمك بگیرد. مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مىگیرد.
👤استاد #قرائتی
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👆این نرم افزار را نصب کنید و از روی آن در این دوره ی تفسیر خوانی با ما همراه باشید
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #پنجشنبه
👉🏻 1da.ir/XKHl
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ حضرت محمد صلى الله عليه و آله گوهر يكدانه آفرينش
🔴 معلّم والايى كه گوهر يكدانه درياى آفرينش است، آموزگارى كه دانشش از ملائكه و جنّ و انس فزونتر است، پيامبرى كه مقام بزرگ نبوّت به او ختم شده، به نظر آنان ساحر و معجزات و بيّنات و آياتش جادو و جادوگرى است؛ واى كه در برابر اين گونه حيوانات انسان نما چه بايد گفت؟! لعن خدا بر مردم ناآگاه و جاهل و قبيلهاى كه به عداوت و عمد بر حقّ و حقيقت مىتازند.
آخر محمّد صلى الله عليه و آله محمّد بود، گزين مخلوقِ واحد احد و برترين پيك پيام آور خلّاق صمد، دُرّ يگانه درياى خلقت و لُؤلُؤ شاهوار جاودانه بحر عظمت؛ آن كه خدا بود و جز او نبود كه «لاإله إلا اللَّه» چون خواست انيسى طلبد، خلوت مقدّس خويش را كه حبيب او باشد به دو معنى فعيل: هم او را محبوب باشد و هم «هو» را محبّ، محمّد صلى الله عليه و آله را ايجاد فرمود و بدين هستى بخشى در مشهد قدس ربوبى با نظاره كمال محمّد در مرتبه محبّى و در مقام محبوبى، صنع خويش را به آفرينش اين آدم اعلى، آفرين نمود و به تمجيدِ:
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.
از آن ياد فرمود؛ آن كه او مقصود خالق بود و ديگر هر چه هست به طفيل خلقت او موجود.
خداوند متعال به آفرينش او، خلق اوّل را به ساحت آخر در آورد و رسول نخستين اعظم را به جلوه نبىّ آخرين خاتم بپرورد و پاى پى خجسته آن حضرت اشرف اعلى را بر تخت ارشاد و هدايت والا نهاد كه در خور او بود نه غير او؛ و از او زيبنده بود نه از جز او.
خدايش بىاندازه شرح صدر داد، بدين وجه كه سينه بىكينهاش را براى دريافت نهايت معرفت كه غير را تاب تحمّل آن نباشد و غايت طاعت نسبت به ذات اقدس الهى- جلّ و علا- از آن حاصل آيد گشايشى به سزا داد و انشراح فؤاد و توسّع قلبش به عطاى بهره نهاد تا بتواند با بهرهمندى از اين پشتوانه نامحدود و بىكرانه، بار گران بار ختم رسالت را بر دوش جان گيرد؛ چون مبعوث گردد و دعوت را بنياد نهد بر آزار جاهلان و استهزاى كافران صبر كند و به هر حال و در هر كار جز خداوند را منظور ندارد و اين جمله را با صبر و بردبارى و گذشت و پايدارى تحمّل فرمايد تا راه خدا كلّاً و جزءاً براى خلق روشن شود و اقدام آماده در آن صراط مستقيم، بىلغزش و با صفاى فطرت، صاف و ساده روبه راه گردد.
از اين شرح صدر و سعه قلب كه حاصل احاطه لطفآميز الهى است به حضرت رسول اللّهى در هر گاه و به همه وقت، سوره انشراح كه جزء سُوَر اواخر قرآن كريم واقع گشته نشانها دارد و بيانها؛ و ما را عقيدت در باب شرح صدر جناب مصطفوى صلى الله عليه و آله همين است كه خداى تعالى رسول رهنماى ما محمّد را كه خاتم النّبيّين است و سيّد المرسلين صلى الله عليه و آله، از مايه معرفت در حدّ اعلا و از سرمايه طاعت به قدر اوفى مايه دار كرد و حضرتش را به خلوص و تقوا مخصوص گردانيد و در مركز دايره حفظ تمام و صيانت تامّ، معصوم آفريد و بدين گونه مبرّى از سوء قصد تسويلات شيطان رجيم برگزيد.
بدين صورت كه چون از شير باز گرفته شد برترين ملك و بزرگترين فرشته خود را شبانه روز با آن آفتاب دل افروز و موحّد مشرك سوز، قرين ساخت و بر وى موكّل، تا حضرتش را با آن كه بعون اللَّه تعالى در باطن امر و در عالم عقل اصلًا اساس مكرمت است و رأس فضيلت، در اين سراى ظاهر به طريق مكارم و محاسن اخلاق و محامد صفات روانه سازد و در اين راه روشن همراهى نمايد!
و اين كلام نه سخنى است كه از خود مىگوييم و اين طريقه نه راهى است كه به خود مىپوييم، نصّ افادات وصىّ بى فاصله محمّد مصطفى علىّ مرتضى- عليهما و آلهما صلوات اللَّه الملك العلّام- اين نكته شريف را باز گو مىكند و اين مطلب دقيق را گوشزد مىنمايد، آن جا كه درخطبه قاصعه در اين باره به صراحت مىفرمايد:
وَلَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ صلى الله عليه و آله مِنْ لَدُنْ أنْ كانَ فَطيماً أعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِمِ ومَحاسِنَ أخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ ونَهارَهُ.
از وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله را از شير گرفتند خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگانش را مأمور وى نمود تا شبانه روز او را در مسير كرامت و محاسن اخلاق جهان سوق دهد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 115
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ نور حضرت محمد صلى الله عليه و آله
🔴 جهل را تاريكىاى است كه جز روشنايى علم آن را نمىزدايد و رذيلت را سياهى است كه جز رونق و روشنى فضيلت آن را محو نمىكند و شكّ و بدگمانى را ابرهاو ظلمتهايى است كه جز اشعّه حقيقت و انوار يقين آنها را از ميان برنمى دارد و ستمگرى و تجاوز را حُجُب و پردههايى است كه جز تشعشعات عدل آنها را نمىسوزاند و فراموش كردن خدا و در نتيجه آن فراموش كردن خود و نفع و ضرر و صلاح و فساد خود را شب تيره و تار و درازى است كه جز سپيده دم، ايمان آن را نمىشكافد و پردههاى سياهش را جز روز روشن و شعاع دامنه دار و گسترده آن پاره پاره نمىكند.
محمّد صلى الله عليه و آله نيز آن چنان نورى بود كه شعاعش بر اقطار جهان بشريّت، چون خورشيد در وسط آسمان تابيدن گرفت و اخگرهايى از اين نور با دلها عجين شد و به سرعت به عقول راه يافت و در انديشهها نفوذ كرد، تا افراد با ايمان را از تاريكىهاى حيرت و گمراهى و حماقت و سبك مغزى و تخبّط رهايى بخشد.
اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ
خدا سرپرست و يار كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنان را از تاريكىها [ى جهل، شرك، فسق وفجور] به سوى نورِ [ايمان، اخلاق حسنه و تقوا] بيرون مىبرد. و كسانى كه كافر شدند، سرپرستان آنان طغيان گرانند كه آنان را از نور به سوى تاريكىها بيرون مىبرند.
از اين جهت افراد با ايمانى كه از حضرت محمّد صلى الله عليه و آله پيروى مىكنند با اين امتياز مشخّص شدهاند كه آنان، مردمان روشن و با نورانيّتى مىباشند كه عالمند آن جا كه ديگران جاهلند، كاملند آن جا كه ديگران ناقصند، اهل اطمينان و يقينند آن جا كه ديگران در اضطراب و شكّ و ترديد به سر مىبرند، دادگرند آن جا كه ديگران ستمگرند، حقّ خدا و حقّ خود را احيا مىكنند آن جا كه ديگران پروردگارشان را فراموش مىكنند كه در نتيجه خدا هم خود آنان را از ياد خودشان مىبرد.
و اينها بدان جهت است كه آنان از روزى كه اسلام آوردند از ظلمات جهل و رذيلت و شكّ و بد گمانى و تجاوز و ستمگرى و گمراهى بيرون آمدند و در زير انوار يك زندگى صحيح گام برداشتند.» «2» أَوَ مَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِى بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا»
آيا كسى كه [از نظر عقلى و روحى] مرده بود و ما او را [به وسيله هدايت و ايمان] زنده كرديم و براى وى نورى قرار داديم تا در پرتو آن در ميان مردم [به درستى و سلامت] حركت كند، مانند كسى است كه در تاريكىها [ىِ جهل و گمراهى] است و از آن بيرون شدنى نيست؟!
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 115
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
یا #امام_زمان علیه السلام
✳️ به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم
اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
به خاک پای عزیزت که #عهد نشکستم
چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق
که در هوای رخت چون به مهر پیوستم
بیار باده که عمریست تا من از سر امن
به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم
اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو
سخن به خاک میفکن چرا که من مستم
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
که خدمتی به سزا برنیامد از دستم
بسوخت #حافظ و آن یار دلنواز نگفت
که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_315
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید
قسمت 5
🌺 چون جنید از جند او دید آن مدد
خود مقاماتش فزون شد از عدد
بایزید اندر مزیدش راه دید
نام قطب العارفین از حق شنید
چونک کرخی کرخ او را شد حرس
شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس
پور ادهم مرکب آن سو راند شاد
گشت او سلطان سلطانان داد
وان شقیق از شق آن راه شگرف
گشت او خورشید رای و تیز طرف
صد هزاران پادشاهان نهان
سر فرازانند زان سوی جهان
نامشان از رشک حق پنهان بماند
هر گدایی نامشان را بر نخواند
حق آن نور و حق نورانیان
کاندر آن بحرند همچون ماهیان
بحر جان و جان بحر ار گویمش
نیست لایق نام نو میجویمش
حق آن آنی که این و آن ازوست
مغزها نسبت بدو باشند پوست
که صفات خواجهتاش و یار من
هست صد چندان که این گفتار من
آنچ میدانم ز وصف آن ندیم
باورت ناید چه گویم ای کریم
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 3
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌺 چون جنید از جند او دید آن مدد
خود مقاماتش فزون شد از عدد
👈جُنید: ابو القاسم بن محمد (وفات 297 ه. ق). از عارفان بزرگ سده سوم هجرى. در بغداد متولد شد و هم در آن جا نشأت یافت و به سر برد.
بایزید: طیفور بن عیسى بن آدم از مشایخ بزرگ عرفان (وفات 261 یا 264 ه. ق). بایزید به لقب سلطان العارفین ملقب بوده است.
مزید: زیادت، و مقصود زیادت تجلّى است و ممکن است اشاره باشد بدان چه عطار نوشته است: «نقل است که یحیى معاذ رازى نامهاى نوشت به بایزید- رحمهما اللَّه- که چه گویى در حقّ کسى که قدحى خورد و مست ازل و ابد شد؟ بایزید جواب نوشت که اینجا مرد هست که در شبانه روزى دریاى ازل و ابد در مىکشد و نعره هَل مِن مَزید مىزند».
کرخى: ابو محفوظ معروف بن فیروزان از محله کرخ بغداد (وفات 200 ه. ق). در کرخ بغداد متولد شد و در آن شهر پرورش یافت و هم بدان جا در گذشت.
کرخ: نیکلسون نویسد: واژهاى آرامى به معنى سنگر یا دژ است. در این بیت کرخ استعارت از سرّ الهى یا نور ولایت است، وجاری کردن آب نیز است.
کرخ او را شد حَرَس: یعنی معروف کرخی جریانِ رودخانهْ دین را نگهبان شد.
پور ادهم: ابراهیم بن ادهم ابو اسحاق بلخى (وفات 162 ه. ق )
شقیق: ابو على شقیق بن ابراهیم بلخى (وفات 194 ه. ق). استاد حاتم اصم بود و شاگرد ابراهیم ادهم.
شق راه: طى کردن آن، پیمودن راههاى ریاضت، و در آن اشاره ایست به داستانى که عطار آن را آورده است: «وى نخست بازرگان بود و به ترکستان رفت و بر بت خانهاى گذشت. بت پرستى را دید که پیش بت زارى مىکرد. شقیق گفت چرا پیش آن که تو را آفریده زارى نکنى گفت اگر چنین است که تو مىگویى مگر قادر نیست که در شهر تو روزى دهد تا بدین جا نیایى. شقیق از این سخن بیدار شد»
پادشاهان نهان: اشاره است به مضمون حدیث قدسى «أولِیائى تَحتَ قِبابِى لا یَعرِفُهُم غَیرى.»
ز آن سوى جهان: در جهان غیر مادى، در غیر این عالم. این اولیا در این جهان گمنامند و نزد خدا بلند مرتبه و مقام. و این مضمون فرمودهى على (ع) است در وصف یاران امام بحق که «أَسماءُهُم فِى السَّماءِ مَعرُوفَةٌ وَ فِى الأَرضِ مَجهُولَةٌ
نور: وجود حق است به اعتبار ظهور او فى نفسه که «اَللَّهُ نُورُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ.» (نور، 35)
نورانیان: همین مردان حقاند و مؤمناناند که «نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ.» 66: 8 (تحریم، 8)
بحر جان: صفت نور است که در بیت پیش آمد و مقصود ذات احدیت است که جامع جمیع حقایق است و جانها همه در آن بحر زندهاند.
جان بحر: کنایه است از مرتبه قَیُّومِیَّت که قوام همه اشیا بدوست و قوام او به خود.
آن: حقیقتى که برتر از اشارات است، چنان که على (ع) فرماید «مَن أشارَ إلَیهِ فَقَد حَدَّهُ: آن که در جهتش نشاند محدودش انگارد».
این و آن: نیکلسون به نقل از افضل الدین کاشانى آن را جان و تن معنى کرده. ولى بهتر است این و آن به معنى مشار إلیه نزدیک و دور باشد که خدا آفریننده جهات است، و خود در جهتى نیست.
آن و آنی که این و آن از اوست: یعنی آن حقیقت وصفناپذیری که «بحر جان و جان بحر» هر دو از اوست. مغزها: به معنای باطنها یا معنویات و معارف ماست؛ آنچه ما از حقیقت میدانیم در برابر آن کیفیت وصفناپذیر، پوستهای است.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 3
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
Makaremolakhlagh53_(Maghferat)_lobolmizan[H].mp3
6.08M
#شرح_صحیفه_سجادیه
✳️دعای #مکارم_الاخلاق
#دعا_بیستم_15
🔹 استاد اصغر #طاهرزاده
✔️ جلسه 53
👌مغفرت، راهی گشوده به سوی حق
#بیستم #مکارم_اخلاق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2