5- احسان و دگردوستى
اين صفت در مقابل خوددوستى است.
خوددوستى را تمام حيوانات، حتى حشرات، هم دارند، مثلا مگس، #پشه، اين دو حشرهى ناچيز هم خوددوستى دارند، در تابستان به صورت شما نشسته، همين كه دستتان نزديك آمد احساس خطر مىكند و فورا فرار مىنمايد، چرا؟ زيرا به خودش و زندگيش علاقه دارد. يك بچهماهى كوچك در آب تا دستتان به حوض دراز مىشود فرار مىكند، اينها خوددوستى دارند و اين خوددوستى را ما هم داريم و حيوانات هم دارند ولى هيچيك از اين تمايلات حيوانى معيار عظمت و بزرگى انسان نيست،
معيار بزرگى و عظمت انسان، دگردوستى است و به هر نسبت كه دگردوستى، در يك جامعه تقويت شود و علاقهى به مردم و حفظ لزوم خدمتگزارى به مردم تقويت گردد، دلالت دارد بر اينكه انسانيت رشد بيشترى كرده و بشر قدمهاى بلندترى به سوى تعالى و تكامل برداشته است.
6- امام موسى بن جعفر عليهماالسلام فرموده است:
مردم روى زمين تا وقتى كه يكدگر را دوست بدارند، اداى امانت كنند و بر طريق حق قدم بردارند و عمل نمايند مورد ترحم و تفضل ذات اقدس الهى هستند.
ملاحظه مىكنيد كه در اين حديث، حضرت موسى بن جعفر از اهل كرهى زمين، صرفنظر از عقايد مذهبى و روشهاى دينى سخن مىگويد، يعنى اگر اين سه مطلب، كه شان انسانيت است، يكى دگردوستى، آن دگر اداى امانت، و سوم قدم برداشتن به راه حق و درستى، اين سه صفت كه در جامعهى بشرى موجود باشد استحقاق تفضل و عنايت الهى را دارند و همواره مورد رحمتاند. همين سخن امام (ع) است كه #سعدى به صورت نظم آورده:
بنىآدم اعضاى يك پيكرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بىغمى
نشايد كه نامت نهند آدمى
7- بشر دوستى آدمى را وامىدارد كه به بيماران بىبضاعت كمك كند، به افتادگان دستگيرى نمايد، عناصر گرسنه را سير كند و افراد يتيم را مورد نوازش قرار دهد و از اين قبيل اعمال خيرخواهانهى انسانى.
على (ع) موقعى كه مالك اشتر را مامور مصر مىنمايد و حكومت آن كشور پهناور را به وى مىسپارد دستورهاى لازم را ضمن عهدنامهى مبسوطى كه مرقوم فرموده، به وى مىدهد و در اوايل نامه از بشردوستى و محبت سخن مىگويد و توصيه مىكند كه اين سجيهى انسانى را دربارهى تمامى مردم از مسلمان و غيرمسلمان رعايت بنمايد.
و اشعر قلبك الرحمه للرعيه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم فانهم صنفان: اما اخ لك فى الدين، او نظير لك فى الخلق.
مالك! دلت را مهيا كن تا با رحمت و محبت و يا لطف و مهربانى با مردم برخورد نمايى. مبادا همچون درندهاى كه خوردن شكار خويش را مغتنم مىشمارد با آنان مواجه گردى چه آنكه مردم مصر دو گروهاند: يا از نظر دينى برادر تو هستند، يا از جهت آفرينش و خلقت همانند تو، و در هر دو صورت، انساناند و بايد با روش انسانى با آنان معامله نمايى.
در روايت ديگر، مامور ديگرى را مخاطب ساخته و فرموده است:
عامل سائر الناس بالانصاف و عامل المومنين بالايثار.
رفتارت با همهى مردم براساس انصاف باشد و با برادران دينيت از روش خودگذشتگى و ايثار استفاده كن.
8- امام صادق (ع) فرموده است: الخلق عيال الله فاحب الخلق الى الله من نفع عيال الله و ادخل على اهل بيت سرورا.
مردم رزقخوار خدا هستند و موونه آنان به عهدهى اوست. محبوبترين خلق كسى است كه به روزىخواران خدا نفعى برساند و اهلبيتى را خوشحال و مسرور نمايد.
9- احسان نمودن و نفع رساندن به بندگان خدا لازمهى انسانيت است و اين مهم در اسلام، پسنديده و ممدوح شناخته شده، ولى مهمتر از احسان مالى رفع ظلم و اقامهى عدل و انصاف دربارهى آنان است، خواه شخص مورد ستم مسلمان باشد يا غير مسلمان. رسول گرامى در اين باره فرموده است:
من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم.
كسى كه بشنود شخص مظلومى فرياد مىزند و مسلمانان را به يارى مىطلبد اگر صداى استغاثهى او را بشنود و به ياريش نرود مسلمان نيست.
10- از مواردى كه حقوق انسانى بايد رعايت شود دربارهى همسايگان است و رسول اكرم در اين باره چنين فرموده است:
همسايگان سه قسماند: قسمى داراى سه حقاند: حق اسلام، حق همسايگى، و حق قرابت. قسمى داراى دو حقاند: يكى حق اسلام و آن ديگر حق همسايگى. و بعضى داراى يك حقاند، و همسايهى كافر از اين قسم است و حق همسايگى دارد.
11- چند حديث دربارهى روابط مسلمانان با هم و خدمت آنان به يكديگر :
رسول اكرم فرموده است: مومنين در مقام رحمت و عطوفت نسبت به يكديگر به منزلهى يك جسدند، وقتى يك عضو از جسد بيمار شود ساير اعضاى آن همانند او تبدارى و شببيدارى دارند و در غم و مصيبت او شريكند.
معلى بن خنيس كه از اصحاب امام صادق (ع) است از آن حضرت سوال كرد كه حق مسلمان بر مسلمان چيست. حضرت فرمود: من بر تو خائفم، مىترسم حقوق را بدانى و عمل ننمايى. معلى اظهار اميد كرد كه به قوهى الهى عمل نمايم. آنگاه امام حقوقى را شمرد كه بعضى از آنها در اينجا ذكر مىشود:
امام (ع) فرمود: آسانترين حق مسلمان اين است كه آن را كه براى خود دوست مىدارى براى او دوست دارى و آن را كه خود ميل ندارى براى او بىميل باشى و اينكه او را خشمگين نكنى، رضايش را جلب نمايى، و دستورش را به كار بندى، و اينكه او را با نفست، با مالت، به زبانت، و با دست و پايت يارى نمايى، و اينكه تو به منزلهى
چشم او، راهنماى او، و آيينهى او باشى، چنين نباشد كه تو سير باشى و او گرسنه، تو سيراب باشى و او تشنه، و تو پوشيده باشى و او برهنه.
12- مواسات مسلمانان با يكديگر آنقدر در اسلام مهم است كه در بعضى از روايات رسول گرامى آمده است كه: مسلمان متمكن اگر نسبت به همسايهى خود كه تهيدست و فقير است بىتفاوت باشد از اسلام واقعى برخوردار نيست
پیامبر صلى الله عليه و آله : آن كسى كه خودش شب سير بخوابد و همسايهى او گرسنه باشد به من ايمان نياورده است.
و نيز فرموده است: آن كس كه خودش با لباس باشد و شب را پوشيده بگذراند و همسايهى او برهنه باشد به من ايمان نياورده است.
رسول اكرم مىفرمود: آن انسان مسلمانى كه خودش سير و همسايهاش در كنار او گرسنه باشد از گروه مومنين و پيروان واقعى قرآن شريف نيست.
13- اسلام علاوه بر دوست داشتن مردم از ايثار كه مرحلهى بالاترى از آن است نيز سخن گفته و آنان را به ايثار تشويق نموده است كه به منظور جلب خشنودى ذات اقدس الهى در مواقعى كه بتوانند دگران را بر خويشتن مقدم دارند و چيزى كه مورد احتياج خود آنان است به مسلمانى كه نيازمندتر است اعطا نمايند.
على (ع) فرموده است: در زمينهى ايثار بر نفس گوهر طبع و رفعت روح افراد كريمالنفس آشكار مىگردد.
14 - احسان به مردم منحصر به خدمات مالى نيست بلكه هر قسم خدمتى به دگران نشانهى انسانيت و حاكى از فضيلت است. ناتوانى را دست گرفتن، يتيمى را نوازش نمودن، راه گم كردهاى را هدايت كردن، نابينايى را از خيابان عبور دادن، و ديگر خدماتى از اين قبيل مورد ترغيب و تشويق اولياى گرامى اسلام است.
مردى به رسول گرامى عرض كرد: دوست دارم كه بهترين مردم باشم. حضرت فرمود: بهترين مردم كسى است كه نفعش بيشتر عايد مردم گردد، پس تو در راه نفع رساندن به مردم كوشا و جدى باش تا از بهترين مردم باشى.
15- يكى از خدمات ارزنده و پرارج نسبت به مردم دفاع از عرض و شرف آنان است و بدبختانه در محيط ما به اين امر مهم كمتر توجه مىشود.
مردى در حضور رسول گرامى نسبت به كسى سخن ناروا گفت و به عرض او تجاوز نمود . شخصى كه در مجلس حاضر بود گفتهى او را رد كرد و از مرد مورد تجاوز دفاع نمود. رسول اكرم فرمود: كسى كه از عرض برادر خود دفاع نمايد همان دفاع براى او در مقابل آتش حجابى مىشود و او را از خطر مصون و محفوظ مىدارد.
16- امام سجاد (ع) در پيشگاه الهى دعا مىكند:
و اجر للناس على يدى الخير.
بار الها! به دست من براى مردم خير و خوبى جارى كن.
با توجه به اينكه خير رساندن به مردم داراى معناى وسيع و گستردهاى است و افراد خير مىتوانند به اشكال مختلف و صور گوناگون به آنان نفع و خير برسانند، امام (ع) از خدا مىخواهد كه او را در طول ايام زندگى به انواع خوبيها و خيرات نسبت به انسانها موفق و مويد بدارد.
17- نه تنها احسان و نيكى به مردم باعث جلب رحمت باريتعالى است ، بلكه احسان به حيوان نيز مىتواند آدمى را مشمول رحمت خداوند بنمايد و بر اثر آن گناهانش مورد عفو قرار گيرد.
رسول گرامى فرمود: در شب معراج به بهشت اشراف يافتم. در آنجا زن زانيهاى را ديدم، پرسيدم اين آلوده دامن چه عملى كرده است كه بهشتى شده؟ پاسخ دادند: او بر سگى گذر كرده است كه زبانش بر اثر شدت عطش از دهانش درآمده و پيوسته نفس مىزد. آن زن روپوش بلند سرتاسرى خود را از برگرفت و در چاهى كه در آن نزديك بود آويخت، روپوش به آب رسيد، مقدارى از آب را به خود گرفت، پارچه را بالا كشيد، نقطهى پر آب را در گلوى سگ تشنه فشرد و حيوان را سيراب نمود. خداوند بر اثر اين خدمت، گناهان زن را بخشيد و او را بهشتى نمود.
شايد حديث ديگرى نظير روايت آن زن در اخبار آمده باشد كه #سعدى آن را ديده و به نظم آورده است:
يكى در بيابان سگى تشنه يافت
برون از رمق در حياتش نيافت
كله دلو كرد آن پسنديده كيش
چو حبل اندر آن بست دستار خويش
به خدمت ميان بست و باز و گشاد
سگ ناتوان را دمى آب داد
خبر داد پيغمبر از حال مرد
كه داور گناهان از او عفو كرد
الا گر جفا كارى انديشه كن
وفا پيش گير و كرم پيشه كن
كسى با سگى نيكويى گم نكرد
كجا گم شود خير با نيكمرد
كرم كن چنان كت برآيد ز دست
جهانبان در خير بر كس نبست
18- امام (ع) در جملهى دوم دعا كه موضوع قسمتى از موضوع امروز است به پيشگاه خدا عرض مىكند:
و لا تمحقه بالمن.
بار الها! خوبى و خيرى را كه با دست من به جريان مىاندازى با منت گذاردن، محو و نابود منما.
19- از اين جمله استفاده مىشود كه افراد خير و نيكوكار اگر كار خوب خود را به منت آلوده كنند عمل خيرشان باطل و بىاثر مىشود و خداوند آن را محو و نابود مىكند، و اين مطلب در قرآن شريف آمده است:
يا ايها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى.
اى مردم باايمان! صدقات خود را با منت گذاردن و اذيت كردن باطل ننماييد.
20- اسلام، دين تعاون و مواسات است و از افراد متمكن خواسته كه قسمتى از اموال خود را به عنوان واجب يا مستحب به گروه كمبضاعت و تهيدست بدهند. ولى اين كار بايد به قصد قربت و با رعايت احترام كامل به تهيدستان انجام پذيرد و آنان مورد تحقير و اهانت واقع نشوند. آيين مقدس اسلام عز و شرافت مسلمانان را بسيار محترم شمرده و پر ارج دانسته است و هيچكس حق ندارد كرامت نفس و بزرگوارى خود را با پول معامله كند و بر همين اساس است كه تملقگويى و چاپلوسى ممنوع گرديده است. كسى كه به فرد بىبضاعتى كمك مىكند و خدمت خود را مادهى منت نسبت به او قرار مىدهد با اين عمل به عز و شرف او ضربه مىزند و به حيثيت انسانى وى آسيب مىرساند و خداوند چنين صدقهاى را هرگز نمىپذيرد و منت گذاردن موجب ابطال عمل خير آن مرد خير مىشود. تا جايى اسلام به اين مهم عنايت دارد كه فرموده است:
قول معروف و مغفره خير من صدقه يتبعها اذى.
به گرمى با فقير سخن گفتن و از او عذر خواستن از اينكه نمىتواند به وى خدمتى نمايد بهتر از صدقهاى است كه آميخته به منتگذارى و آزار او باشد.
21- پیامبر صلى الله عليه و آله: كسى كه به مومنى چيزى عطا كند و به وى صدقهاى بدهد سپس او را با كلام خود آزار نمايد يا بر وى منت گذارد با اين عمل، صدقهى خود را باطل نموده است.
و نيز فرموده است: كسى كه به برادر دينى خود خدمتى نمايد سپس بر وى منت گذارد خداوند عمل او را محو و نابود مىسازد و بار سنگين آن عمل بر دوش وى مىماند و از خدمتى كه انجام داده است بهرهاى نمىبرد.
امام صادق (ع) فرموده است: منت گذاردن عمل خير انسان را نابود و فانى مىنمايد.
22- اگر شخص مسلمانى صدقه بدهد و به كسانى كه آن را دريافت نمودهاند به طور مستقيم منت نگذارد و آزارشان ننمايد ولى در غياب آنان عمل خود را به زبان بياورد و احسان خويش را به اين و آن بگويد و در نتيجه موجب هتك حرمت و تحقير دريافت كنندگان صدقه گردد، چنين شخصى مشمول آيهى كريمهى ابطال صدقه با من و اذى است، زيرا غيرمستقيم بر فقرا منت گذارده و آنان را آزار داده است، و اين مطلب را امام جواد (ع) به شخصى فرمود كه در يك روز به ده نفر فقير عائلهدار كمك نموده بود بدون آنكه بر آنها منت گذارد يا آنان را آزار دهد، ولى قضيهى احسان و انفاق خود را براى امام جواد نقل نمود. امام به وى فرمود:
تو با نقل اين قضيه بر و نيكى خود به برادرانت را ابطال نمودى و از ميان بردى، عرض كرد: چگونه از ميان بردم؟ حضرت پاسخ داد: كلام خدا را بخوان كه فرموده است: اى مردم باايمان! صدقات خود را با منت گذاردن و اذيت كردن ابطال منماييد، عرض كرد: يابن رسول الله! به كسانى كه كمك نمودم نه بر آنها منت گذاردم و نه آزارشان دادم. حضرت فرمود: خداوند فرموده صدقات خود را با منت گذاردن و اذيت كردن باطل نكنيد و نفرموده است كه: صدقات خود را با اذيت دادن و منت گذاردن مستقيم بر سر كسى كه صدقه را دريافت مىنمايد باطل نكنيد.
اين آيه، شامل حال تمام اقسام منتها و آزارها مىشود، خواه كمككننده، خود مستقيما به گيرندهى صدقه منت گذارد و آزارش دهد، خواه خدمت عملى و احسان خود را به دگران بگويد و اين و آن را آگاه سازد و غيرمستقيم دريافت كنندگان را مورد منت يا مورد اذيت قرار دهد.
بيان امام جواد (ع) و نكتهاى را كه در آيه تذكر داده است براى افراد خير و احسانكننده درسى آموزنده است و به آنان خاطرنشان مىفرمايد: شما كه براى خدا و به نيت قربت به فقيرى آبرومند كمك مىكنيد به گونهاى باشد كه فقط خدا بداند و شما بدانيد و فقير، دگرى از آن آگاه نشود تا آن احسان ذخيرهى قيامت شما گردد و اگر به دگران بگوييد و آبروى فقير را ببريد با گفتهى خود، احسان خويش را ابطال نمودهايد و ممكن است بر اثر پردهدرى و اهانت به فقير، در قيامت استحقاق كيفر و عذاب داشته باشيد. نه تنها منت گذاردن و آزار دادن فقير در زمينهى صدقات، ممنوع و نارواست، بلكه اگر كيفيت پرداخت صدقات آبرومندانه و مناسب با عز و شرف مسلمان نباشد و موجب تحقير و توهين وى گردد نيز در اسلام ممنوع و غير مجاز است.
23- ائمهى معصومين عليهمالسلام كه در آموختن وظايف دينى، معلم مسلمانان بودند براى آنكه اصحاب و دوستانشان به راه خطا نروند همواره به آنان تذكرات لازم را مىدادند و آگاهشان مىساختند تا اگر در مسير ناصحيح قدم برمىدارند بازگردند و به راه درست گرايش يابند.
اسحق بن عمار مىگويد: امام صادق (ع) به من فرمود: چگونه زكوه مالت را مىدهى، گفتم: محصول را به منزل مىآورم. اهل استحقاق مىآيند و دريافت مىكنند امام فرمود: اسحق! تو با اين كار، مسلمانان را در معرض ذلت و خوارى قرار مىدهى، از اين كار پرهيز كن، پرهيز كن، خداوند فرموده است هر كس دوست مرا خوار نمايد براى جنگ با من مهيا گرديده است.
24- بحث ما دربارهى دعاى « #مكارم_الاخلاق » صحیفه سجادیه است. اين دعاى شريف حاوى مطالب بسيار رفيع و بلند در شان انسانسازى و پرورش مكارم اخلاق در ضمير مردم باايمان است، بايد ما حتما در هر قسمتى دقت نمايند و هر مطلبى را كه امام سجاد (ع) به صورت دعا از زبان خود در پيشگاه الهى عرض مىكند آن را سرمشق خود قرار دهند و بر طبق آن عمل نمايند تا بتوانند از اين دعا بهرهى علمى و اخلاقى ببرند و متخلق به سجاياى انسانى گردند.
مثلا از دو جملهى مورد بحث امروز استفاده شود كه تمام افراد به قدرى كه قدرت دارند با مال و قلم و قدم خود به مردم خدمت كنند و ديگر آنكه خدمات خود را با منت گذاردن بر سر مردم و به رخ آنان كشيدن نابود و فانى ننمايند و خويشتن را از پاداش خدا در قيامت محروم نسازند.
هدایت شده از سبک زندگی اسلامی آوای توحید
🌟زندگیت رو با قرآن عزیز از نو بساز
دوره آموزش مجازی تفسیر قرآن کریم
سبک زندگی قرآنی |خانواده قرآنی| ترببت قرآنی| تفسیرانفسی قرآن کریم
باحضوربرجسته ترین اساتیدکشوری
تخفیف40%برای اولین باربمناسبت رجب
ثبت نام آسان کمتر از ۳۰ ثانیه 👇
▫️https://zarinp.al/359389
🔰اطلاعات بیشتر از آموزش ها:
https://eitaa.com/joinchat/2158690304C84ca230822
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_226
◀️ #طمع ، عامل ذلت
وَ قَالَ (علیه السلام): الطَّامِعُ فِی وِثَاقِ الذُّلِّ.
علی علیه السلام که درود خدا بر او فرمودند : طمع کار در بند ذلت گرفتار است.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ اسیران ذلّت
📜 امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات #طمع اشاره کرده، مى فرماید: «طمع کار در بند ذلت گرفتار است»; (الطَّامِعُ فی وَثَاقِ الذُّلِّ). «وَثاق» به معنى بند و زنجیرى است که اسیر و یا حیوانى را با آن مى بندند. شبیه این سخن همان است که در #نهج_البلاغه_حكمت_180 گذشت که فرمود: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ; طمع بندگى جاویدان است» نیز در #نهج_البلاغه_حكمت_219 خواندیم که امام مى فرمود: «قربانگاه عقل ها غالباً در زیر نور خیره کننده طمع هاست». همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد طمع معمولا به معناى علاقه شدید به چیزى است که فوق استحقاق انسان و غالباً به دست دیگران است شخص طمع کار براى به دست آوردن آن باید در مقابل این و آن خضوع کند و طناب ذلت بر گردن خویش نهد، شاید به مقصود برسد و شاید هم نرسد. به تعبیر دیگر طمع ریسمانى نامرئى است که انسان بر گردن خود مى نهد و سر آن را به دست کسى که از او طمع دارد مى سپارد و همچون برده یا حیوانى در اختیار او قرار مى گیرد. نقطه مقابل طمع قناعت است که انسان را از همگان بى نیاز و عزت و کرامت او را حفظ مى کند. اضافه بر این ها، اموال و مقامات و اشیایى که مورد طمع طمعکاران است.
در بسیارى از موارد دست نیافتنى است، به همین دلیل طمع کار براى رسیدن به آن عمرى دست و پا مى زند و چه بسا ناکام از دنیا برود در حالى که سرمایه عمر خود را بیهوده از دست داده نه به مقامى در دنیا رسیده و نه در پیشگاه خدا منزلتى دارد. در حدیث معروفى که ملاصالح مازندرانى در شرح اصول کافى آورده است، مى خوانیم: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَذَلَّ مَنْ طَمَعَ; کسى که قناعت پیشه کند عزیز مى شود، و کسى که طمع بورزد ذلیل خواهد شد». در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «عِنْدَ غُرُورِ الاْطْماعِ وَالاْمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَتَخْتَبِرُ ألْبابُ الرِّجالِ; به هنگام فریب طمع ها و آرزوها عقول جاهلان گرفتار مى شود و عقل مردان بزرگ در آزمون قرار مى گیرد». در #نهج_البلاغه_حكمت_275 نیز خواهد آمد که امام(علیه السلام)مى فرماید: «إنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِر، وَضامِنٌ غَیْرُ وَفِىّ; طمع آدمى را به سرچشمه آب وارد مى کند و بى آنکه او را سیراب کرده باشد باز مى گرداند، طمع ضامنى است که هرگز به عهد خود وفا نمى کند». این سخن را با شعر مشهورى که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود در ذیل این گفتار حکیمانه آورده پایان مى دهیم: طَمِعْتَ بِلَیْلى أنْ تَریعَ وَإنَّما *** تَقَطَّعَ أعْناقَ الرِّجالِ الْمَطامِعُ به لیلا طمع ورزیدى که نظر لطفى به تو کند (و این اشتباه بود) آرى گردن مردان را طمع ها قطع مى کند.
#نهج_البلاغه_حكمت_226
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2