eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرصت خوبی است برای خواندن خصوصا کتب نورانی ✳️ دو یار زیرک و از باده کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی هر آن که کنج به گنج دنیا داد فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی بیا که رونق این کارخانه کم نشود به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن در این چمن که گلی بوده است یا سمنی ببین در آینه جام نقش بندی غیب که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی مزاج دهر تبه شد در این بلا کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داری‌اش یاری‌ام ده وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ و از لغزش‌ها و گناهانش دورم بدار وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ و ذکرت را همواره روزی ام کن بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ به توفیقت ای راهنمای گمراهان 👈 شرح صوتی دعا در لینک زیر http://alumni.miu.ac.ir/index.aspx?siteid=2&pageid=30651 http://www.aviny.com/Voice/ramazan/sharh_doa_ruzane/mojtahedi.aspx 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 قرآن بصورت (تندخوانی) https://qurantv.ir/qariinfo/6827 👈 از صفحه 82 تا صفحه 95 http://moshaf.org/files/other/document/Sahifeh%20Sajjadiyeh.pdf 👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام روزانه برنامه ی تعیین شده را با هم قرائت کنیم 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
Sahifeh Sajjadiyeh-bonyana.com.pdf
2.95M
🌙 لطفا کتاب صحیفه سجادیه - از صفحه 82 تا صفحه 95 مطالعه شود
«12» فَقُلْتَ:- تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَيْتَ- مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا «13» وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ» وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً» وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِي الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِيفِ الْحَسَنَاتِ پس گفتى- اى كه نامت مبارك و والاست!- «هر كس يك خوبى بياورد، ده برابرش براى اوست، و هر كس يك بدى بياورد، جز به مانند آن عقوبت نشود.» و فرمودى: «داستان آنان كه اموالشان را در راه خدا انفاق مى‏كنند، مانند دانه‏اى است كه هفت خوشه رويانده، در هر خوشه صد دانه است، و خداى براى هر كه بخواهد، چند برابر مى‏كند.» و گفتى: «كيست كه به خدا قرض نيكو دهد، تا خدا آن را برايش به چندين برابر بيفزايد.» و آنچه از نظاير اين آيات درباره چندين برابر كردن خوبى‏ها در قرآن نازل فرمودى. دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 1 ⏺ كردن و دادن به افراد محتاج از سفارش‏هاى بسيار مهم و مورد تأكيد دين اسلام است و وام دادن به افراد محتاج از آثار سخاوت مى‏باشد. از آن جايى كه مردم محروم مشكلات متعدّدى دارند، گاهى به اندك چيزى گرفتاريشان آسان مى‏شود، رعايت و توجّه به آنان لازم است. قرض دادن در اسلام از صدقه دادن بالاتر است و بنابراين اهميّت آن بدان جهت است كه جامعه دچار ربا و سود و ديگر معاملات ربوى نشود. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: مَنْ ايْقَنَ بِالْخَلْفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَةِ. كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد، در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود. و به خاطر همين اعتقاد و ارزش انفاق است كه خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ» اگر به خدا وام نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى‏كند و شما را مى‏آمرزد و خدا عطا كننده پاداش فراوان در برابر عملِ اندك و بردبار است. قرض در اصل به معنى قطع كردن و بريدن است و چون با واژه حسن همراه شود اشاره به جدا كردن مال از خويشتن و دادن در راه خير است. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه: لَّا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مّن نَّجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ» در بسيارى از رازگويى‏هاى آنان خيرى نيست، جز كسى كه [از اين طريق‏] به صدقه، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم فرمان دهد. مى‏فرمايد: منظور از معروف در آيه شريفه قرض دادن است. «1» آرى، خداوند روزى قرض دهنده را زياد و بر مكارم اخلاق او مى‏افزايد واگر شخص متمكّن و ثروتمند در قرض دادن كوتاهى و تقصير كند، به فقر مبتلا مى‏شود. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 ⏺ كلامى از فخررازى در ‏ فخر رازى در سوره سبأ آيه 39 مى‏گويد: «عجب اين است كه تاجر، هنگامى كه بداند يكى از اموالش در معرض تلف مى‏باشد، حاضر است آن را به صورت نسيه بفروشد، هر چند فقير باشد، مى‏گويد: اين بهتر از اين است كه بگذارم و نابود شود. و اگر تاجرى در چنين شرايطى اقدام به فروش اموالش نكند تا نابود شود، او را خطاكار مى‏شمرند. و اگر در چنين شرايطى خريدار سرمايه دارى پيدا شود و به او نفروشد، او را بى عقل معرفى مى‏كنند و اگر علاوه بر همه اينها خريدار با داشتن تمكّن مالى همه گونه وثيقه بسپارد و سند قابل اطمينانى نيز بنويسد در عين حال به او نفروشد، ديوانه‏اش خوانند. ولى تعجب در اين است كه همه ما اين كارها را انجام مى‏دهيم و هيچ كس آن را جنون نمى‏شمرد؛ زيرا تمام اموال ما به يقين در معرض زوال است و خواه ناخواه از دست ما بيرون خواهد رفت، و انفاق كردن در راه خدا يك نوع وام دادن به اوست، و ضامنى معتبر يعنى خداوند بزرگ فرموده: وَ مَآ أَنفَقْتُم مّن شَىْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ» و هرچه را انفاق مى‏كنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مى‏كند. و در عين حال املاك خود را نزد ما گروگان گذاشته، چرا كه هر چه در دست انسان است عاريتى از ناحيه اوست و محكم‏ترين مسندها را از كتب آسمانى در اين زمينه در اختيار ماه نهاده، اما با همه اين‏ها بسيارى از ما، اموال خود را انفاق نمى‏كنيم و مى‏گذاريم از دستمان برود، نه اجرى داريم و نه شكرى.» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 3 ⏺ شرايط انفاق و قرض‏ البته بايد توجّه داشت قرض الحسنه‏اى ارزشمند و نيكو خواهد بود و خداوند ثوابش را چند برابر كرده تا جايى كه مى‏فرمايد: ثوابش را به جز من احدى نمى‏داند كه داراى شرايط خاصّ انفاق و قرض باشد. مرحوم شيخ طبرسى رحمة ا ... عليه در تفسير شريف مجمع البيان شرايط انفاق و قرض را چنين بيان كرده‏اند: «1- اين كه از مال حلال باشد. زيرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: إِنَّ اللَّهَ طَيِّبُ وَ لايَقْبَلُ إِلَّا الطَيِّبَ. به راستى كه خداوند پاك و منزه است و نمى‏پذيرد مگر پاك را. 2- اين كه از بهترين چيزى باشد كه مالك آن است، نه اين كه چيز پستى را انفاق كند. 3- اين كه تصدّق كند در حالى كه او آن را دوست دارد و اميدوار به زندگى است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: برترين صدقه آن است كه آن را بدهى در حالى كه تو تندرست و سالم هستى و اميد به زندگى و ترس از فقر دارى. «1» 4- اين كه آن را واپس نگذارى تا وقتى كه جان به گلويت برسد و بگويى براى فلانى چقدر و براى فلانى چقدر. 5- اين كه آن را براى دوست‏ترين افراد و نيازمندترين و شايسته‏ترين آن‏ها قرار دهى كه آن را بگيرند. 6- اين كه تا مى‏تواند و امكان دارد آن را پنهان و مخفى بدارد. 7- اين كه در پى و تعقيب آن منّت نگذارده و آزار نكند. 8- اين كه فقط قصد كند به اين كار وجه الله و رضاى خدا را و ريا نكند براى آن كه ريا و خود نمايى مذموم و ناپسند است. 9- اين كه آن چه داده به نظرش كوچك و كم آيد، هر چند كه زياد باشد، براى آن كه متاع دنيا قليل و اندك است. 10- اين كه از محبوب‏ترين مال او باشد و از بهترين مالى باشد كه خود او آن را دوست دارد.» «2» پس اگر اين ده صفت در صدقه و قرض الحسنه جمع شود مصداق آيه شريفه: وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» و او را پاداشى نيكو و باارزش باشد. خواهد بود. يعنى خالصى كه مشوب و آلوده به صفت نقص نمى‏شود، و از شأن خداوند كريم است كه خير فراوان عطا كند و چون اين نفع و سود و بزرگى به انسان مى‏دهد، خداوند در آيه شريفه توصيف به كريم نمود، و اجر كريم همان بهشت برين است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 351 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 7 👤استاد ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ✨ خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار، اى پابرجا، اى جاویدان، اى رحم کننده، اى سلامت بخش ... 👈بخشی از دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه ی نکوهش یاری نکردن حق وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ (علیه السلام) فَقَالَ أَ تَرَانِي أَظُنُّ [أَنَ] أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ؟ فَقَالَ (علیه السلام): يَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ. مشكل حقّ ناشناسى : حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جمل را گمراه مى دانم چنين نيست، امام علی که درود خدا بر او باد فرموذند : اى حارث تو زير پاى خود را ديدى، امّا به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى باشند و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بدانى. (حارث گفت: من و سعد بن مالك ، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ كنار مى رويم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نخست حق را بشناس سپس پيروانش را: قسمت 1 📜 بعضى گفته اند: (شخصى به نام) «حارث بن حوط» (كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مى شد ولى راه خطا را مى پيمود) خدمت حضرت آمد وعرض كرد: شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست)»؛ (وَقِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟). امام عليه السلام فرمود: «اى حارث! تو به زير دست خود نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلي الله عليه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفته اند شناسايى كنى»؛ (يَا حَارِثُ، إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ! إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ آلْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَلَمْ تَعْرَفِ آلْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ). حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبد الله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)»؛ (فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِکٍ وَعَبْدِاللهِ بْنِ عُمَرَ). امام عليه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟)»؛ (فَقال عليه السلام: إِنَّ سَعِيداً وَعَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَلَمْ يَخْذُلاَ البَاطِلَ). مى دانيم كه در ماجراى جنگ جمل، مردم به سه گروه تقسيم شدند: گروه اوّل، مؤمنان آگاه بودند كه دست به دامان اميرمؤمنان على عليه السلام زدند و بر بيعتى كه با او كرده بودند ثابت قدم ماندند و به فرمان آن حضرت براى خاموش كردن آتش فتنه «طلحه» و «زبير» به بصره آمدند. گروه دوم، فريب خوردگانى بودند كه به تحريك «طلحه»، «زبير»، «عايشه» و «معاويه» بيعت خود را شكستند و يا هرگز بيعت نكردند و در مقابل آن حضرت ايستادند. گروه كوچكى نيز بودند كه بى طرفى را برگزيدند و به گمان باطل، به احتياط عمل كردند؛ نه به صفوف ياران على عليه السلام پيوستند و نه دنبال «طلحه» و «زبير» به راه افتادند كه از جمله آنها «سعد بن ابى وقاص» و «عبدالله بن عمر» بودند. در كلام مورد بحث به نام «حارث بن حوط» كه شخص سرشناسى نبود برخورد مى كنيم كه خدمت امام عليه السلام رسيد و اظهار داشت كه من باور نمى كنم لشكر جمل گمراه بوده اند. امام عليه السلام با گفتار حكيمانه خود درسى به او و افراد همفكرش داد و فرمود: سرچشمه اشتباه تو اين است كه به زيردست خود نگاه كرده اى؛ يعنى به افراد فرومايه و نادان و بى سروپا، به پيمانشكنان و فتنه انگيزان؛ و به بالاى سرت ـ كه اشاره به خود آن حضرت و مهاجران و انصارى است كه در ركاب آن حضرت بودند ـ نگاه نكردى. اگر اينگونه مى نگريستى هرگز در بى طرفى توأم با سرگردانى نمى ماندى و راه صحيح را برمى گزيدى. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نخست حق را بشناس سپس پيروانش را: قسمت 2 📜 سپس امام عليه السلام به اصلى كلى و مهم اشاره كرده فرمود: راه صحيح اين است كه اول حق را بشناسى و آن را معيار قرار دهى. هركس به سراغ آن آمد آن را خوب بدانى، خواه از افراد برجسته باشد يا از افراد ناشناخته. همچنين باطل را خوب بشناسى و بر اساس آن طرفداران باطل را شناسايى كنى، خواه از افراد برجسته باشند يا از مردم عادى. اشاره به اينكه تو نگاه به «طلحه» و «زبير» كردى كه از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله بودند و روزى در ركاب آن حضرت جهاد و فداكارى داشتند و همچنين به همسر پيغمبرصلي الله عليه وآله عايشه نگريستى و حق و باطل را بر معيار آنها قرار دادى و اين اشتباه بزرگ توست. هنگامى كه «حارث» براى توجيه كار خود به كار «سعد بن ابى وقّاص» و«عبدالله بن عمر» اشاره كرد، حضرت در پاسخ او فرمود: اشتباه بزرگ آنها اين بود كه بى طرف ماندند؛ نه حق را انتخاب كردند و نه باطل را. بالاخره در ميان اين دو گروه حتمآ يكى بر حق بود؛ خوب بود گروه حق را شناسايى و از آن دفاع مى كردند، بنابراين آنها قطعآ خطاكار بودند. در اينكه منظور از جمله «لَمْ يَخْذُلاَ الْباطِلَ» چيست؟ گفته شده منظور اين است كه آنها با سكوتشان در برابر اصحاب جمل و اهل شام، باطل را يارى كردند، زيرا خذلان به معناى ترك يارى است، بنابراين «لَمْ يَخْذُلا» به معناى يارى كردن است. همين جمله در حكمت 18 به صورت ديگرى آمده كه هماهنگ تر با مقصود امام عليه السلام است؛ در آنجا امام عليه السلام درباره كسانى كه از جنگ كردن با شورشيان به همراه او خوددارى كرده بودند مى فرمايد: «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ؛ آنها دست از يارى حق برداشتند (و حق را تنها گذاشتند) و باطل را نيز يارى نكردند». به هر حال تمام اينها، نكوهش افرادى است كه به گمان خود راه تقوا را مى پويند و در حوادث مهم مذهبى و اجتماعى و سياسى بى طرف مى مانند؛ همان بى طرفى كه نشان عدم مسئوليت در برابر حق و باطل است. در طول تاريخ اسلام به اينگونه افراد برخورد مى كنيم و امروز هم در جامعه خود كسانى را مى بينيم كه همين مسير غلط را مى پيمايند و گمان مى كنند در طريق تقوا و پرهيزكارى گام گذاشته اند. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نخست حق را بشناس سپس پيروانش را: قسمت 3 📜 معرفى چند چهره: در مقدمه اين كلام حكيمانه، نام «حارث بن حوط» كه در بعضى از نسخ به جاى «حوط»، «خوط» آمده به چشم مى خورد. او فرد ناشناسى است و در كتب رجال كمتر درباره او سخن گفته اند. همين مقدار معلوم است كه در داستان جنگ جمل بى طرفى را برگزيد و به كار «سعد بن ابى وقاص» و «عبدالله بن عمر» استناد جست كه اميرمؤمنان عليه السلام آن پاسخ دندانشكن را به او داد. مرحوم علامه «نمازى» در مستدرك رجال الحديث مى نويسد: او از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام؛ ولى آدم نادرست و نكوهيده اى بود. اما «سعد بن مالك» (كه در متن بالا به اشتباه «سعيد بن مالك» ذكر شده)، همان «سعد بن ابى وقاصِ» معروف است كه نام پدرش مالك بود و به دليل رشادت هايى كه در فتح قادسيه از خود نشان داد در تاريخ اسلام مشهور شد و به همين جهت، عمر او را به عنوان يك نفر از شوراى شش نفرى خود براى انتخاب خليفه بعدى برگزيد؛ ولى هنگامى كه مردم با اميرمؤمنان على عليه السلام بيعت كردند، از بيعت با آن حضرت خوددارى كرد و گوشه نشينى را انتخاب نمود. البته بعد از اميرمؤمنان عليه السلام با معاويه نيز رابطه خوبى نداشت و بعضى از فضايل على عليه السلام را آشكارا بيان مى كرد. از جمله هنگامى كه معاويه نامه اى به او و«عبدالله بن عمر» و «محمد بن مسلمه» در زمان حيات اميرمؤمنان على عليه السلام نوشت و آنها را به يارى خود براى خونخواهى عثمان طلبيد، هركدام به او پاسخى دادند و«سعد بن ابى وقاص» اشعارى در پاسخ او نوشت كه بعضى از آن چنين است : مُعاويه دائُکَ داءُ الْعَياءِ وَلَيْسَ ما تَجىءَ بِهِ دَواءٌ أَيَدْعُوني أبُوالْحَسَنُ عَلىٌ فَلَمْ أرْدُدْ عَلَيْهِ ما يَشاءُ أَتَطْمَعُ فِي الَّذي أعْيا عَلِيّاً عَلى ما قَدْ طَمَعْتَ بِهِ الْعَفاءُ اى معاويه! تو گرفتار درد بى درمان شده اى ـ كه هيچ دوايى براى آن پيدا نمى شود. آيا ابوالحسن على عليه السلام مرا مى خواند ـ و من دعوت او را پاسخ نگويم؟ اما تو طمع دارى در كسى كه به على عليه السلام (با آن عظمت و مقام) پاسخ مثبت نداده به تو پاسخ مثبت دهد و آنچه را طمع كرده اى ارزانى دارد. سعد سرانجام عزلت برگزيد و گوسفندانى تهيه كرده به پرورش آنها پرداخت. در بعضى از روايات آمده است معاويه كه از عدم همراهى او و ذكر فضايل على عليه السلام توسط او بيم داشت و مى ترسيد با خلافت يزيد همراهى نكند وى را مسموم ساخت. اما «عبدالله بن عمر» (فرزند خليفه دوم) از كسانى بود كه از اميرمؤمنان عليه السلام كناره گيرى كرد و با دستگاه معاويه نيز هماهنگى نداشت و هنگامى كه يزيد، امام حسين عليه السلام را به شهادت رساند، سخت به او انتقاد كرد و در ملاقاتى كه با يزيد داشت بر او فرياد زد كه چرا حسين عليه السلام را كشتى؟ ولى در بعضى از روايات آمده هنگامى كه «حَجاج» مكه را گرفت و «عبدالله بن زبير» را به دار آويخت «عبدالله بن عمر» ترسيد كه او را هم به سرنوشت «عبدالله بن زبير» گرفتار سازد. نزد «حجاج» رفت و گفت: دستت را بده تا با تو براى «عبدالملك» (خليفه اموى) بيعت كنم، زيرا رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً». حجاج پايش را دراز كرد و گفت: با پايم بيعت كن. با دستم مشغول كارى هستم. «عبدالله بن عمر» گفت: مرا مسخره مى كنى؟ «حجاج» گفت: اى احمق قبيله بنى عدى! تو با على بيعت نكردى ولى امروز مى گويى كسى كه بميرد و امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهليت است؟ آيا على امام زمان تو نبود؟ چرا با او بيعت نكردى؟ به خدا سوگند مى دانم تو به موجب فرمان رسول خدا صلي الله عليه وآله نزد من نيامده اى، بلكه به دليل ترس از به دار آويخته شدن بر همان درختى كه «ابن زبير» را به دار آويختم آمده اى. گفته شده كه سرانجام «حجاج» او را با زهر به قتل رسانيد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَكَذَ لِكَ جَعَلْنَكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِى كُنْتَ عَلَيْهَآ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبْ عَلَى‏ عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إلاَّ عَلَى‏ الَّذِينَ هَدَى‏ اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إيمَنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ‏ و بدین‌سان ما شما را امّتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله‌اى را كه قبلاً بر آن بودى برنگرداندیم، مگر براى آنكه افرادى را كه از پیامبر پیروى مى‌كنند از آنها كه به جاهلیّت باز مى‌گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله،) جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدایت كرده دشوار بود. وخدا هرگز ایمان شما را (كه سابقاً به سوى بیت‌المقدّس نماز خوانده‌اید،) ضایع نمى‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسى در بیت‌المقدّس مى‌ایستادند كه نسبت به محلّ سكونت آنان، در مشرق قرار داشت، و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت مى‌كردند كه نسبت به محلّ سكونتشان، در طرف مغرب قرار مى‌گرفت، ولى كعبه نسبت به آن دو در وسط قرار مى‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، مى‌فرماید: همانگونه كه ما كعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم. ⏺ اولیاى خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. «لتكونوا شهداء» آرى، بعضى انسان‌ها داراى چنان ظرفیّتى هستند كه مى‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌هاى انسان‌ها در طول تاریخ باشند. ⏺ آزمایش، یك سنّت قطعى الهى است و خداوند گاهى با تغییر فرمان، مردم را امتحان مى‌كند. «لنعلم من یتبع الرسول...» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا