eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ صفات مؤمنان راستين: قسمت 7 📜 آنگاه امام عليه السلام در هفدهمين و هجدهمين اوصافى كه براى مؤمنان راستين بيان كرده و گفتار خود را با آن پايان مى دهد، مى فرمايد: «دلش از سنگ خارا (در برابر حوادث سخت و دشمنان خطرناك) محكمتر و سختتر و (در پيشگاه خدا) از برده تسليمتر است»؛ (نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ، وَهُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ). آرى! مؤمنان ازنظر روحى فوق العاده قوى و نيرومندند، به گونه اى كه در روايات به كوه تشبيه شده اند. مرحوم مولا محمد صالح مازندرانى در شرح اصول كافى مى گويد: در حديثى آمده است: «الْمُؤمِنُ كَالْجَبَلِ لاتُحَرِّكُهُ الْعواصِفُ؛ مؤمن همچون كوه است كه تندبادها او را تكان نمى دهد». آرى! تندبادها كوهها را تكان نمى دهند، بلكه كوهها هستند كه مسير طوفانها را تغيير مى دهند و به اين ترتيب نه تنها طوفان حوادث، مؤمنان را از مسير خود منحرف نمى سازد، بلكه آنها هستند كه طوفانها را به مسيرهاى صحيح هدايت مى كنند. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله بِقَوْمٍ يرْبَعُونَ حَجَراً فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا نَعْرِفُ بِذَلِکَ أَشَدَّنَا وَأَقْوَانَا فَقَالَ عليه السلام أَلا أُخْبِرُكُمْ بِأَشَدِّكُمْ وَأَقْوَاكُمْ قَالُوا بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَشَدُّكُمْ وَأَقْوَاكُمُ الَّذِى إِذَا رَضِى لَمْ يدْخِلْهُ رِضَاهُ فِى إِثْمٍ وَلا بَاطِلٍ وَإِذَا سَخِطَ لَمْ يخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَإِذَا قَدَرَ لَمْ يتَعَاطَ مَا لَيسَ لَهُ بِحَقٍّ؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از كنار جمعيتى مى گذشت كه آنها سنگى را براى زورآزمايى (يكى پس از ديگرى) برمى داشتند. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اين كار براى چيست؟ عرض كردند: مى خواهيم به اين وسيله فرد محكمتر و قوى تر را بشناسيم. پيامبرصلي الله عليه و آله فرمود: مى خواهيد از محكمترين و قوى ترين، شما را باخبر كنم؟ عرض كردند: آرى. فرمود: محكمترين و قوى ترين شما كسى است كه هنگامى كه از شخص يا چيزى راضى مى شود به خاطر او به گناه و باطل اقدام نمى كند وهنگامى كه به شخص يا چيزى خشمگين مى گردد خشم، او را از سخن حق بيرون نمى كند و به هنگام قدرت به سراغ چيزى كه حق او نيست نمى رود». البته مؤمنان راستين با چنين قوت و قدرت، هنگامى كه در پيشگاه خدا قرار مى گيرند همچون بنده ذليل و تسليمى هستند كه بدون اراده او قدمى برنمى دارند ودر برابر حق خاضعند. درواقع دو وصف اخير دو بعد شخصيت مؤمنان راستين را نشان مى دهد؛ از يكسو استقامت و استحكام آنها را در برابر حوادث سخت بيان مى كند و از سوى ديگر فروتنى و تسليمشان را در برابر پروردگار. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَآ إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْئَلُونَكَ مَاذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْأَيَتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ‏ از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ است و منافعى (مادّى) نیز براى مردم دارند. (ولى) گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است. (همچنین) از تو مى‌پرسند كه چه انفاق كنند؟ بگو: افزون (بر نیاز خود را)، خداوند اینچنین آیات را براى شما روشن مى‌سازد تا شاید اندیشه كنید. 1- شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مایه‌ى غفلت هستند. لذا در قرآن در كنار هم مطرح شده‌اند. «الخمر والمیسر» 2- از اندیشه و امنیّت، پاسدارى كنید. با تحریم شراب، از عقل و فكر، و با تحریم قمار، از آرامش و سلامتى روحى و اقتصادى پاسدارى شده است. «فیهما اثم كبیر... و اثمهما اكبر» 3- در برخوردها، انصاف داشته باشید. بدى‌هاى دیگران را در كنار خوبى‌هاى آنها ببینید. آیه از منافع شراب وقمار چشم نمى‌پوشد وموضوع را به نحوى مطرح مى‌كند كه قدرت تعقّل و تفكّر در انسان زنده شود. «فیهما اثم كبیر ومنافع للناس واثمهما اكبر» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
یک زیبای دیگر با حضرت دوست: ای در هوای وصل تو گسترده جانها بالها تو در دل ما بوده‌ای در جستجو ما سالها ای از فروغ طلعتت تابی فتاده در جهان وی از نهیب هیبتت درملک جان زلزالها ای ساکنان کوی تو مست از شراب بیخودی وی عاشقان روی تو فارغ زقیل و قالها سرها زتو پرغلغله جانها زتو پرولوله تنها زتو در زلزله دلها زتو در حالها تن میکند از جان طرب جا ندارد از جانان طرب برمقتضای روحها جنبش کند تمثالها کردی تجلی بی نقاب تابانتر از صد آفتاب ما را فکندی در حجاب از ابر استدلالها آثار خود کردی عیان در گلشن حسن بتان تا سوی حسن بی نشان جانها گشاید بالها دادی بتانرا آب و رنگ در سینه دل مانند سنگ در شستشان دام بلا از زلف و خط و خالها مارا ندادی صبر و تاب و زما گرفتی رنگ و آب و زبیدلان جستی حساب از ذره و مثقالها ای فیض بس کند زین انین در صنع صانع را ببین تا آن زمین کز این زمین افتد برون اثقالها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَيَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ واجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِي رَحْمَتِكَ «4» وَيَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأَدْنِنَا إِلَى قُرْبِكَ «5» وَيَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وكَرِّمْنَا عَلَيْكَ «6» وَيَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ولَا تَفْضَحْنَا لَدَيْكَ‏ و اى آن كه خزينه‏هاى رحمتش نابود نمى‏شود! بر محمد و آلش درود فرست، و از رحمتت براى ما بهره و سهمى قرار ده. و اى آن كه ديده‏ها، از ديدنش قطع است! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به قرب خود نزديك كن. و اى آن كه نزد عرصه‏گاه مقامش، همه مقام‏ها كوچك است! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را در پيشگاهت ارجمند دار، و اى آن كه خبرهاى پنهانى، نزدش آشكار مى‏شود، بر محمد و آلش درود فرست. و ما را نزد خود رسوا مكن. 👌 دعای مسأله با عظمت عالى انسانى و افتضاح مجرمان ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 🔴 در كارگاه هستى و عرصه گاه حيات و خانه خلقت و در ميان موجودات، انسان از موقعيّتى خاص و موقفى كم نظير برخوردار است. اين موقعيّت و موقف به خاطر استعدادهاى فراوانى است كه براى رسيدن انسان به لقاى حق و به دست آوردن رشد و كمال، در وجود آدمى نهاده شده است. اين استعدادها كه به صورت علل ظاهرى و باطنى در گنجينه وجود انسان است همه و همه اسباب ظهور كرامت است. حقيقتى است كه از ارتباط انسان با واقعيت‏هاى هستى به دست مى‏آيد. كرامت عنصرى است كه با كمك معرفت به اصول الهى و انسانى، چهره نشان مى‏دهد. كرامت در سايه يك سلسله حقايق باطنى و امور معنوى و حركات مثبت نصيب انسان مى‏شود. كرامت مجموعه‏اى از عقايد صحيحه، اعمال صالحه، اخلاق پسنديده و حسنات الهيّه است. كرامت كليد گنج سعادت، علاج مرض شقاوت، راهبر انسان به سوى ارادت، نتيجه همّت، زمينه حُسن نيّت و راهبر عاشقان به سوى حريم حضرت ربّ العزّه است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 🔴 كرامت در قرآن‏ ملائكه به دور از شهوت و ماديّت و خالى از گناه و معصيت، دارنده عنوان كرامت‏اند: هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ آيا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ بلكه بندگانى گرامى و ارجمندند. انسان‏هاى پاك و خالص و با تقوا و متّصل به مقام نبوّت و بهره گرفته از نور امامت، و نيكوكار و با معرفت و خلاصه آنان كه سعى دارند با تمام حسنات آراسته شوند و از تمام سيّئات مصون بمانند، همچون ملائكة اللّه معنون به عنوان كرامت هستند: إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ* أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ* فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ* فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ جز بندگان خالص شده خدا [كه از هر كيفرى در امانند،* براى آنان رزق و روزى معين و ويژه‏اى است،* ميوه‏هايى [گوناگون‏] در حالى كه مورد اكرام خواهند بود،* در بهشت‏هاى پر نعمت. حبيب نجّار آن انسان والا، و مجاهد فى سبيل اللّه، پس از شهادتش، در عالم‏ برزخ زبان جانش به اين حقيقت مترنّم شد: قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ* بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِين [سرانجام به دست آن مشركان شهيد شد، و به او] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من معرفت و آگاهى داشتند،* به اين كه پروردگارم مرا آمرزيد و از كرامت يافتگان قرارم داد. اگر استعدادهاى ظاهرى و باطنى هماهنگ با وحى و دستورهاى انبيا و خواسته‏هاى ائمّه معصومين شود و در اين هماهنگى، تقواى الهى يعنى خوددارى از هر معصيت و گناهى، رعايت گردد، كرامت عالى انسانى دست مى‏دهد و تمام درهاى رحمت الهيّه به روى قلب و جان باز مى‏شود و نسيم رضايت الهى به جانب گلستان وجود آدمى وزيدن مى‏گيرد، كه قرآن در سوره مباركه حجرات مى‏فرمايد: إنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاكُم گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. اى انسان، كريمه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» «3» در شأن توست، از اين بهتر در اين عرصه گاه هستى چه مى‏خواهى؟ 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
اگر به اين زندگان ابد عشق بورزيم جا دارد، چه از اين زندگان تا ابد شعاع حيات بسان سرچشمه آب حيات، روان است. اگر نام آنان را تجديد كنيم روان خود را از رنج و فشار نجات داده‏ايم. اگر روش اقدام و كردار و روحيه آنان را تجديد كنيم به روح سلحشورى و وظيفه نظامى‏گرى خدمت كرده‏ايم. اگر به جنبه خداپرستى آنان، آيين را تقويت كنيم، سزد كه آنان را ذكر خدا خواهيم يافت. ما اگر همه فضايل را بخواهيم در يكجا بيابيم در ميهن يعنى قبّه و بارگاه جان و روان اينان خواهيم يافت. علماى اخلاقِ ما اگر اخلاق را در پيرهن اينان ببينند، امير لشگرانِ ما اگر براى تهيه روح نظامى و رويّه سلحشورى پيام آنان را بشنوند و بشنوانند، هر دووان به سپاه صلاح و سلاح خود، ذخيره فناناپذير رسانده‏اند. اگر عرفا تن در دهند كه از ادّعا به وادى حقيقت و عمل يك قدم بردارند، طرز گشودن درهاى آمد و شد را به جهان ملكوت ياد خواهند گرفت، مردانى را خواهند ديد كه شوق پياپى، آنان را چنان كشانده كه چون ديدند بقا با لقا سازگار نيست، لباس بقا را كندند تا درِ لقا را كوبيدند. حجّت خداى بر خلايق، اگر اينان باشند، كار ما به رسوايى است، معلوم مى‏شود عارف عذرى ندارد كه سلحشور نيست، سلحشور سخنى پا بر جا ندارد كه مرد آيين نيست، و شاعر زبان آور معذور نيست كه پشت كار ندارد. ولى تذكر آنان چنانكه مايه سرافكندگى ماست، چه كه به وزن واقعى خود پى مى‏بريم، سبب شور و جوش و خروش پاسبانان وظيفه مقدس است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 🔴 كرامت سيد الشهداء حضرت سيّد الشّهداء، پيشواى آزادگان، سرور عاشقان، شمع شبستان قلب عارفان، به شب عاشورا به مسأله كرامت كه نتيجه اتّصال علمى و عملى به مقام باعظمت نبوّت است- نبوّتى كه راهگشاى دل به سوى خدا و ايمان به قيامت و محرّك انسان به سوى اخلاق حسنه و اعمال صالحه است- افتخار كرد: اثْنى عَلَى اللّهِ أحْسَنَ الثَّناءِ وَأحْمَدُهُ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ، اللّهُمّ إنّى أحْمَدُك عَلى‏ أنْ أكْرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ .... «1» خدا را ثنا مى‏گويم به بهترين ثنا، و او را در خوشى و سختى حمد مى‏كنم، الهى تو را سپاس مى‏گويم كه ما را به نبوّت گرامى داشتى .... او و اصحابش با اتّصال علمى و عملى به نبوّت، به مقامى از كرامت انسانى رسيدند كه براى خود مثل و مانند و شبيه و نظيرى نگذاشتند. فيلسوف و فقيه كم نظير مرحوم حاج ميرزا خليل كمره‏اى كه بيش از هفتاد جلد كتاب پرارزش در معارف اسلامى به رشته تحرير كشيد، درباره حضرت سيّدالشّهداء و ياران باكرامتش در جلد اول «عنصر شجاعت» مى‏نويسد: «به جاى يك تن سرباز گمنام، هفتاد و دو تن شهيد با نام، و به جاى قهرمانان افسانه‏اى، يكصد تن از مردان حقيقت در ديار ما وجود دارد. فداكارانى كه به جهان فهماندند عده اندكى با فداكارى، هر كار بزرگ را مى‏توانند به عهده بگيرند، ولى عده افزون با داشتن هرگونه وسايل، و تمكّن از هر پايه علم و ثروت، بى روح فداكارى نمى‏توانند كار رشيد و شايسته‏اى بكنند. به فداكارى خود پيام دادند كه شما آيندگان كه با يك جهان وسايل هم آغوش ولى از ما عقب هستيد براى اين است كه از فداكارى كسرى داريد؛ و فداكارى و آخرين پايه تضحيه را به آموزش‏ جويان آموختند. در اقدام به خدمت، در غياب و حضور، نهفته و آشكار، هر گونه خدمت را به موقع خود انجام دادند، از دوندگى و داد بردن و مدد خواستن از خويش و بيگانه، و دعوت از كسان خود و از ياران، و از تبليغ و سفارش به دمسازان قدمى فروگذار نكردند. در مقاومت با خطر، گرفتار تهديد جان و ويرانى خانمان، و راه بى آب و آبادانى، و جادّه‏هاى ميان كوه و كمر و بيراهه رفتن، و جانفشانى بر فراز منبر و قصر شدند و مقاومت كردند. برابرى با كوه كوه آهن، اندكى از مقاومت آنها نكاست. سربازانى كه با نيكنامى در پاى نيكنامى در لجّه گرداب خطر اقدام كردند. از وفادارى به نام سابقه پيغمبر خود، و سابقه پيمان خويش، كلمه وفا را به قيمت جان قيمت نهادند. از روح نظامى‏گرى و نيروى جنگى، بهترين نمونه نظاميان صدر اول اسلامند، برجسته‏ترين سلحشور با آيين‏اند، كه روح سلحشورى را با نيروى دين چنان به هم آميخته دارند كه گويى همه آيين است و سلحشورى نيست، يا همه سلحشورى است و آيين در سايه آن پيدا نيست. از ادب، نگذاشتند در ناملايمات و در مرگ عزيز و فرزند، امام آنها منّتى احساس كند يا ملالتى در خاطر راه دهد، بلكه گفتند: ما را به مشرق ببر يا به مغرب با كمال سربلندى براى ما و تو دردسرى نيست و هيچ سرافكندگى در كار نمى‏باشد. از دلدارى، در دل سردار خود و هر شنونده‏اى نشاطى به وديعه مى‏گذاشتند كه مرگ در ذايقه او شيرين و گوارا مى‏نمود. سخنورانى كه سخن بافى را به ديگران واگذاردند، گفتارشان به كردار آميخته، چنانكه تو گويى كردار آنان گفتارى است مجسم، و گفتار آنان رفتارى يا روانى است اندك اندك رخ مى‏نمايد. گفتار گوهربارشان گاهى تسليتِ درمانده بود، و گاهى دلدارى به افسرده مى‏داد، روح تازه مى‏دميد. در راه حقيقت، شجاعت و فداكارى مى‏آموخت، در رساندن پيغام فضيلت از عهده مجسم كردن فضايل كاملًا برمى‏آمد. مى‏نمود كه در تبليغ پيام‏هاى پروردگار بيم و هراس از احدى ندارند، در پند و اندرز براى دشمن نيز بسان دوست، غمخوارى مى‏كردند. از آسمان فضيلت، زبان آنان براى ترجمان وحى گويى انتخاب شده؛ زبان، زبان انبيا؛ پيام، پيام انبيا؛ اگر پيغمبر خود را به آنان رسانيده بود دهن آنان را مى‏بوسيد. از گريبان آنان ناطقه انسان نيروى خود را آشكارا مى‏كرد، و محسوس مى‏كرد كه نفس ناطقه سپهبد و مُهَيْمِن نيروهاى ديگر انسان است، و گاهى اين سپهبد توانا براى ابراز منويّات، گذشته از زبان و منطق، تمام اعضا و جوارح را استخدام مى‏كرد و پيام فضيلت را در سر چهارسوى و بازار دنيا مى‏رساند، به آوازى رسا اين صدا را بلند مى‏كرد كه به هيچ جنجالى نتوان آن را نهفته كرد. و سخنورى آن است كه در ديگران به حسّ اعتماد و حسن اعتقاد بيفزايد و امور جوهرى در ذوات و نفوس بيافريند، با آن كه آواز، خود، صدا، يعنى تموّج هوايى بيش نيست.
4 🔴 راه به دست آوردن كرامت در سوره معارج‏ قرآن مجيد در آيات متعددى راه به دست آوردن كرامت را به آنان كه عاشق كرامت هستند نشان مى‏دهد. در آيات 23 تا 35 سوره مباركه معارج «2»، نزديك به 9 برنامه را سبب كرامت در دنيا و آخرت قلمداد مى‏كند: 1- آنان كه در نماز و طاعت مقيمند و تا لحظه آخر عمر دست از عبادت نمى‏كشند. 2- در مال و دارايى و ثروت خويش براى سائل و محروم، حقّ معيّن و معلوم قرار مى‏دهند. 3- قيامت را براساس معرفتى كه كسب كرده با تمام وجود تصديق دارند. 4- از قهر و عذاب خويش سخت ترسانند، عذابى كه امانى براى هيچ كس جز پاكان از آن نيست. 5- از شهوات جنسى حرام خود را با ياد خدا و محشر حفظ مى‏كنند و جز به زنان و كنيزان ملكى خويش نظر ندارند، كه غير اين تعدّى و تجاوز و ستمكارى است. 6- در تمام امور امين و امانتدارند. 7- عهد و پيمان خويش را رعايت مى‏كنند. 8- براى حفظ حقوق مردم به شهادت در دادگاه عدل قيام كنند. 9- از نماز خود با رعايت وقت و شرايط و حضور قلب محافظت نمايند. آنان كه جامع اين اوصافند در باغ‏هاى بهشت با عزّت و احترام متنعّمند. اين را بايد بدانيم كه كرامت انسانى، در هر دو جهان محصول ايمان و عمل و اخلاق است، كه بدون اين حقايق از انسانيت انسان چيزى ظهور نخواهد كرد و جداى از اين واقعيت‏هاى زيستن، آدمى را به پست‏ترين مرحله سقوط خواهد رساند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ‏ 1 🔴 فيض كاشانى كه در علوم منقول و معقول و حكمت و عرفان و فهم قرآن و احاديث، انسانى كم نظير است، در رساله «زاد السالك» بر مبناى آيات قرآن و روايات، جهت كسب كرامت مى‏فرمايد: «بدان- ايّدَكَ اللّهُ بِروحٍ مِنْه- همچنان كه سفر صورى را مبدئى و منتهايى، و مسافتى و مسيرى، و زادى و راحله‏اى، و رفيقى و راهنمايى مى‏باشد، همچنين سفر معنوى را كه سفر روح است به جانب حق- سبحانه وتعالى- همه هست. مبدأش جهل و نقصان طبيعى است كه با خود آورده‏اى از شكم مادر: وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئاً و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمى‏دانستيد. و منتهايش كمال حقيقى است كه فوق همه كمالات است و آن وصول است به حق سبحانه و تعالى: وَأنَّ إلى‏ رَبِّك الْمُنْتَهى و اين كه پايان [همه امور] به سوى پروردگارتوست. يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلَاقِيهِ اى انسان! يقيناً تو با كوشش و تلاشى سخت به سوى پروردگارت در حركتى، پس او را [در حالى كه مقام فرمانروايى مطلق و حكومت بر همه چيز ويژه اوست و هيچ حكومتى در برابرش وجود ندارد،] ديدار مى‏كنى. و مسافت راه، دراين سفر، مراتب كمالات علميّه و عمليّه است كه روح طى آنها مى‏كند شَيْئاً فَشَيْئاً، هرگاه بر صراط مستقيم شرع كه مسلوك اوليا و اصفياست ساير باشد: وَأَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلَاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ و مسلماً اين [برنامه‏هاى محكم و استوار و قوانين و مقرّرات حكيمانه‏] راه راست من است؛ بنابراين از آن پيروى كنيد و از راههاى ديگر پيروى مكنيد كه شما را از راه او پراكنده مى‏كند. و اين كمالات مترتّب است بعضى بر بعضى؛ تا كمال متقدّم طى نشود به متأخّر منتقل نتوان شد، چنانكه در سفر صورى تا قطعه مسافت متقدمه طى نشود به متأخّر نتوان راه يافت. و منازل اين سفر، صفات حميده و اخلاق پسنديده است كه احوال و مقامات روح است، از هر يك به ديگرى كه فوق آن است منتقل مى‏شود به تدريج. منزل اوّل يقظه است كه آگاهى است، و منزل آخر توحيد است كه مقصد اقصى است از اين سفر. و مسير اين سفر، جدّ تمام و جهد بليغ نمودن و همّت گماشتن است در قطع اين منازل به مجاهده و رياضت نفس به حمل أعباى تكاليف شرعيه، از فرائض و سنن و آداب و مراقبه و محاسبه نفس آناً فاناً و لحظةً فلحظةً، هموم را واحد گردانيدن، و منقطع شدن به حق سبحانه و تعالى: وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبّكَ وَتَبَتَّلْ إلَيْهِ تَبْتيلًا نام پروردگارت را [به زبان حال و قال‏] ياد كن [و از غير او قطع اميد نما] و فقط دل بر او بند. وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى‏] ما [با جان و مال‏] كوشيدند، بى‏ترديد آنان را به راههاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب‏] راهنمايى مى‏كنيم. و زاد اين سفر تقواست. وَتَزَوَّدُوا فَإنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى و به نفع خود توشه برگيريد كه بهترين توشه، پرهيزكارى است. و تقوا عبارت است از قيام نمودن به آنچه شارع امر به آن فرموده است، و پرهيز كردن از آنچه نهى از آن كرده، از روى بصيرت، تا دل به نور شرع و صيقل تكاليف آن مستعدّ فيضان معرفت شود از حقّ و عزّوجلّ: وَاتَّقُوا اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ و از خدا پروا كنيد و خدا [احكامش را] به شما مى‏آموزد. و همچنانكه مسافر صورى تا قوّت بدن از زاد حاصل نكند قطع راه نتواند كرد، همچنين مسافر معنوى تا به تقوا و طهارت شرعيّه ظاهراً و باطناً قيام ننمايد و روح را تقويت به آن نكند، علوم و معارف و اخلاق حميده كه بر تقوا مترتّب مى‏شود و تقوا از آن حاصل مى‏شود، بر او فايض نمى‏گردد. و مَثَل اين مَثَل كسى است كه در شب تار چراغى در دست داشته باشد و به نور آن راهى را مى‏بيند و مى‏رود، هر يك گام كه بر مى‏دارد قطعه‏اى از آن راه روشن مى‏شود و بر آن مى‏رود، و تا گام برندارد و نرود روشن نشود، و تا روشن نشود نتواند رفت. آن ديدن به منزله معرفت است، و آن رفتن به منزله عمل و تقوا. حضرت باقر عليه السلام فرمود: مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ أوْرَثَهُ اللّهُ عِلْمَ ما لَمْ يَعْلَمْ هر كس به آنچه از واقعيت‏هاى دينى كه مى‏داند عمل كند، خداوند آنچه را نمى‏داند به او مى‏آموزد. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ، فَإنْ أجابَهُ وَإلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ. دانش و معرفت به سوى عمل فرياد مى‏زند، اگر اجابت كند به آثار معرفت مى‏رسد، ورنه چراغ معرفت به خاموشى مى‏گرايد. حضرت صادق عليه السلام فرمود:
لا يَقْبَلُ اللّهُ عَمَلًا إلّابِمَعْرِفَةٍ، وَ لا مَعْرِفَةَ إلّابِعَمَلٍ. فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ، وَمَنْ لَمْ‏يَعْمَلْ فَلا مَعْرِفَةَ لَهُ، ألا إنَّ الْإيمانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ. خداوند عملى را بدون معرفت نمى‏پذيرد، و معرفت جز با عمل پا بر جا نمى‏ماند. معرفت راهنماى به سوى عمل است، بى عمل بى‏معرفت است. بدانيد قسمتى از ايمان مكمّل قسمت ديگر است. همچنانكه در سفر صورى كسى كه راه را نداند به مقصد نمى‏رسد، همچنين در سفر معنوى كسى كه بصيرت در عمل ندارد به مقصد نمى‏رسد: امام صادق عليه السلام فرمود: الْعامِلُ عَلى‏ غَيْرِ بَصيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلى‏ غَيْرِ الطَّريقِ لا تَزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إلّابُعْداً. آن كه بدون بصيرت و شناخت حركت مى‏كند، مانند مسافرى است كه بيراهه مى‏رود؛ سرعت سيرش جز دورى از مقصد برايش نمى‏آورد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2