eitaa logo
قربان صحرائی چاله‌سرائی
175 دنبال‌کننده
528 عکس
320 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بخشی از دست نوشته‌ها، مقالات، گزارشات و تصاویر تهیه شده توسط اینجانب درج می‌شود. راه ارتباط 👇 @sahraei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 مقام حضرت عباس (ع) دراروپا 🎥 به گزارش خبررگزاری حوزه: 🔹مردم کشور آلبانی که درجنوب شرق اروپا قرار دارد، معتقدند که حضرت ابا الفضل العباس (علیه السلام) به کشور آنان رفته و با اسب خود بر روی یک از کوه ها رفته است و دلیل آنان این است که جای پای اسب و عمود پرچم روی سنگ باقی مانده است. 🔸حقیقت این است که زمانی برخی از مؤمنین در سال ۱۶۲۰ میلادی یک مشت از خاک قبر حضرت عباس (علیه السلام) را برای تبرک و طلب شفا به آلبانی بردند و مردم برکت این خاک را دیدند، پس تصمیم گرفتند که باقی مانده این خاک را در بالای کوه "تیموری" که ۲۰۰ کیلومتر از شهر "تیرانا" پایتخت این کشور فاصله دارد، دفن کردند. با گذشت زمان بنایی در محل دفن خاک ساخته شد و اسم این کوه به کوه (عباس علی) تغییر یافت. 👥 مردم آلبانی از ادیان و اقشار مختلف، از آن زمان پنج روز از سال را (۲۰ تا ۲۵ آگوست) در این مکان مراسم می گیرند و از ارتفاع ۲۴۱۷ متری بالا می روند، ذبح می کنند، غذا می پزند و به نام حضرت قمر بنی هاشم (ع) در میان فقرا و بی نوایان توزیع می کنند. ✳️ شایان ذکر است که در سال ۲۰۱۳ میلادی "ستیوان بوب دیمتروف" (Stefan Popdimitrov) هنرمند بلغارستانی مجسمه ای از تمثال حضرت عباس (ع) ساخته که بر روی اسب سوار است و دو کودک در آغوش دارد که می خواهد به آنان آب بنوشاند. این تمثال بالای کوه نصب شده است. 💖 السلام علیک با ابا الفضل العباس ايها اﻷخ المدافع عن أخيه المجيب إلى طاعة ربه ┈•••✾•💞🍃🌺🍃💞•✾•••┈ علیه السلام ❤️ 🔰 🆔 @sahranevesht
47.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶 مداحی میلاد امام حسین علیه السلام ✍🏼 توفیقی شد پس از قرائت زیارت عاشورای صبح پنج شنبه ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ در ساختمان پردیسان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، چند بیت شعر بخوانم. غزلی در مدح امام حسین علیه السلام از شاعر آئینی ما، سرکار خانم فرزانه قربانی. 🍃🌺🍃 هر نسیمی تربتت را از سفر می‌آورد عطر سیب کربلا را بیشتر می‌آورد قاصدک از کهکشان‌ها هر زمان رد می‌شود از ستاره‌بازیِ چشمت خبر می‌آورد شور بر پا می‌شود در سینه‌ي پاک صدف لحظه‌ای که فاطمه دُرّ و گوهر می‌آورد رود جاری می‌شود از چشمِ ابرِ بیقرار محتشم وقتی برایت شعر تَر می‌آورد با چه شوقی زیر پاهایِ تو می‌اندازدَش هرکسی که پیشکش نزد تو، سر می‌آورد فُطرسِ قلبم جدا شد از فرشته‌ها ولی تو اگر باشی شفیعش بال در می‌آورد 🍃🌸🍃❤️🍃🌸🍃 علیه السلام شاعر 🔈 ❤️ 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 علاوه بر تشویق به کتابخوانی، لازم‌است گاهگاهی بچه ها را به کتابفروشی ببریم و اجازه بدهیم در راهروهای غرفه ها، خصوصا غرفه کودکان پرسه بزنند تا کتاب را ببینند، بردارند، لمس کنند، ورق بزنند، بگذارند ووو تا مشامشان حداقل با بوی کاغد و کتاب عطرآگین شود ... 👦 محمد احسان در غرفه دنیای کتاب مجتمع تجاری صفائیه، قم، خیابان شهدا (صفائیه)، ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ 🔹 محمد احسان، دانش آموز کلاس اول امام علی علیه السلام دبستان پیامبر اعظم ص پردیسان قم ✍🏼 🍃🌺🍃🌸🍃📚🍃🌸🍃🌺🍃 📚 🔰 🆔 @sahranevesht
✍ قربان صحرائی چاله سرائی: ايام نوروز است و ديدار با اقوام و آشنايان و دوستان اما گروهي هم منتظر ديدار هستند، دوستان و آشنايان و خصوصا فاميلي که اعياد گذشته در کنار ما و مانند ما بودند و اين عيد و اعياد آتي ديگر حضور فيزيکي در بين ما ندارند، 🍂🌸🍂 مهدي عزيزي شکاري يکي از آناني است که سال گذشته وسال‌هاي گذشته در جمع ما بود ولي اکنون در جوار حضرت حق براي ابديت آرميده است. او پسرخاله، هم‌بازي روزگار کودکي، و دوست دوران نوجواني و جواني من بود. یادش بخیر گرچه قريب به سي سال بود که روزگار بين ما فاصله انداخته بود و خیلی کم یکدیگر را می دیدیم ولي هرگاه در سفرم به شمال همديگر را ملاقات مي‌کرديم خاطرات گذشته را با هم مرور مي‌کرديم. خاطراتي که در راه ۱۳ آبان تا دران را با هم با بازي‌گوشي‌هاي کودکانه طي مي‌کرديم ... 🍂🌹🍂 بعدها پس از امتحانات خردادماه مدارس، تابستان‌ها من و مهدي باهم به کارگري مي‌رفتيم. بيشتر در فصل شاليزار براي دروي برنج مي‌رفتيم. معمولا او با کارفرما قرارداد مي‌کرد. روزي براي دروي يکي از شاليزارهاي مرحوم حاج ارس رفته بوديم. مهدي با مرحوم حاج ارس بر سر مقدار دستمزد به قول معروف قدري چانه‌زني کرد. مرحوم حاج‌ارس آدم خوش‌برخورد و خوش مشربي بود. توافق انجام شد و درو را شروع کرديم. 🌾🌾🌾 در ميانه‌ي کار، گاهي مرحوم حاج ارس براي سرکشي به شاليزار مي‌آمد و با مرحوم مهدي شوخي مي‌کرد و به زبان تالشي مي‌گفت: «مِهدي، ت هنتَه م دَخْشَردِرَه!!» 😃 🌿🌿🌿 يک روز شير آبي را بازکردم و مشغول وضوي نماز ظهر شدم. مهدي هم کنارم ایستاده بود؛ طوري وضو مي‌گرفتم تا قطرات آب به صورت مهدي بپاشد، يه وقت با لبخند به من گفت: تو داري براي خودت وضو مي‌گيري يا براي من؟!! 😁 🍁🍁🍁 روز تاسوعایی صدای مرثیه ای از بلندگوهای صحن و سرای مسجد و بقعه امامزاده شفیع گوشها را نوازش و دیدگان را بارانی میکرد. پدربزرگ از من پرسید این صدای سوزناک کیست؟ گفتم: نمیدانم! نزدیک تر که رفتیم دیدیم مهدی میکروفون به دست، کنار دیوار مسجد ایستاده و نوای حزین "خوش آمدی نزد ما یا حبیب، یا حبیب"ش فضا را پر کرده. 🏴🏴🏴 آخرین باری که مهدی را دیدم اول مهر ۱۴۰۰ بود. نزد خاله (مادر مهدی) نشسته بودم، خاله به من گفت از درخت خج (گلابی محلی) جلوی منزلش خج بچینم. همان لحظه مهدی همراه با همسر و دخترش نازنین فاطمه رسیدند. مهدی نردبان را اماده کرد و در چیدن گلابی کمکم نمود. نازنین فاطمه هم برایم سوره کوثر را قرائت کرد ... 🍁🍁🍁 امروز اما مهدی در میان ما نیست. خدایش غریق رحمت وسیعش بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و عجل فرجهم. او و دختر خردسالش در آخر مهر ۱۴۰۰ بر اثر سانحه تصادف به رحمت حق پیوستند. روحشان شاد. پ.ن: مرا در تنگنا قرار دادي!! ┈•••✾•💞🍁🌹🍁💞•✾•••┈ دایی 🌑 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏼 اینجا زادگاه، خانه و سرای سردار نامی و آزاده مرد دوران، میرزاکوچک خان جنگلی است. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🏡 در این مکان که در محله استادسرای شهر رشت واقع شده، یونس استادسرایی متولد شد و رشد و نمو کرد تا در برهه ای از تاریخ ایران بزرگ، در حالیکه خفقان و تاریکی و ظلمت بر پیکره ی این مرز و بوم چنبره انداخته بود، برخیزد و اتاق فکری به نام "اتحاد اسلام" تشکیل دهد تا یک اندیشه ی والای ایرانی با برنامه ای اسلامی، "ایران" را از یوغ استعمار بریتانیا، استکبار روس و استبداد حکومت مرکزی نجات دهد. 🔹 آدم با ورود به این مکان، به فضا و جغرافیای سیاسی، تاریخی، اجتماعی بیش از یکصد سال پیش سیر می کند؛ بخصوص اگر میرزاشناس فرهیخته ای مثل دکتر مجید رحمانی، با بیان شیوا، رسا، دقیق و علمی خود ظرافت ها و نکات ناشنیده، کمتر شنیده و حتی شنیده ی تاریخی را در قالب جملاتی شنیدنی به عمق گوش دل تو نفوذ دهد. ⏰ ساعتی که در این خانه بودیم گروه گروه از بازدیدکنندگان با سکوتی دیدنی پای گفتارهای شیرین و شنیدنی دکتر مجید، سراپا گوش می شدند تا سردار نام آور ایران، میرزاکوچک خان جنگلی و نهضتش را بیشتر و بهتر بشناسند و شنیده های توام با دیده ها را به عنوان سوغات معنوی با خود به شهر و دیارشان ارمغان ببرند. ┈•••✾•💞🍁🌺🍁💞•✾•••┈ 🎥 & ✍ @m.r.ghoghnoos @sardare.jangal1300 🍁 🔰 🆔 @sahranevesht
هدایت شده از گیلان پرس
🔺دوچرخه شخصی که قبل از انقلاب هنگام معلمی و بعد از انقلاب در موقع فرمانداری از آن استفاده می کرد. @Gilan_Press
❇️ ميرزا خودش فرستاده بود ... ✍🏽 ساعتی از وقت نماز مغرب و عشاء روز يکشنبه ۱۴۰۱/۰۱/۰۷ گذشته بود که با دکتر مجيد رحمانی عزیز براي زيارت مزار سردار جنگل به سليمان‌داراب رفتیم. وقتی رسیدیم با دَرِ بسته بقعه مواجه شدیم! سه چهار نوجوان داخل محوطه بودند. آنان وقتي متوجه شدند براي زيارت ميرزا آمده‌ايم بدون اينکه چيزي بگوييم از همان‌جا گفتند: الآن تعطيل است و عکاسي هم ممنوع؛ برويد و فردا بياييد! هوا خیلی سرد بود و محمداحسان از سرما مي‌لرزيد. آقاي دکتر رحماني، محمداحسان را در شال گردنش‌ پيچيد و يک قرص سنگگ‌ داغ از نانوايي گرفت و محمداحسان مشغول خوردن شد. 😞 با ناامیدی پشت دَرِ بسته ایستاده و به حضرت میرزا سلام دادم و پيشانيم را روي نرده‌هاي شبکه‌ي در گذاشتم و در دلم خطاب به سردار جنگل گفتم: میرزاجان! پس از دو سال دوري، این همه راه از قم برای عرض سلامِ عید آمدم؛ حال دَرِ سرايَت به رويم بسته است و اجازه ندارم به مضجع شریفت بیایم؟ حاشا به رأفتي که از تو سراغ داريم! 😌 در حالیکه دکتر رحمانی کنارم ايستاده بود و شماره خادم مسجد سليمان‌داراب را می‌گرفت تا بیاید و در را باز کند، من پشت نرده‌ها از مزارش عکس می‌گرفتم. در همين حال یکی از آن نوجوانان چند بار گفت: آقا عکاسی ممنوع است!! و مرتب با صداي بلند تاکید می‌کرد: عکاسی ممنوع، عکاسي ممنوع! 🤫 خادم گوشی را بر نداشت. با ناامیدی برگشتیم. همان زمان ماشین سمندی از خيابان و از کنارمان گذشت و تا ما را دید توقف کرد. مردي موقر و رشيد و پا به سن گذاشته، پیاده شد. مستقیم آمد سراغ دکتر رحمانی. سلام و احوالپرسی گرمی و عیدمبارک گفت. و با شوخی گفت: «پشتِ دَرِ میرزا مانده‌اید»؟! و بعد بدون اينکه چيزي غير از احوالپرسي از ما بشنود، کلید انداخت و در را باز کرد و همگی با هم رفتیم برای سلام عید به محضر حضرت میرزا! 💖 گویی آقامیرزای عزیز آن آقا که دکتر رحمانی ايشان را جناب آقاي توفيقي، يکي از مسئولان محترم هیات امناي مسجد و بقعه سليمان‌داراب معرفی‌اش کرد را فرستاده بود تا در را به روی زائرش از قم بگشاید ...! 🍃🌺🍃 بله، ميرزا، خودش آقاي توفيقي را فرستاده بود؛ سردار جنگل نااميدي زائرانش را نپسنديد و بار عام داد تا به حضورش برسند و سلام عيد و عرض ارادت ابراز نمايند. ┈•••✾•🌺🌿🇮🇷🌿🌺•✾•••┈ ✍🏽 @m.r.ghoghnoos 🍁 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💝 حضرت خورشید؛ به تو از دور سلام به تن صد پاره پاره پیکر تو از دور سلام به پیکر بی سر تو از دور سلام به سینه ی شکافته به خنجر تو از دور سلام به زخم فزون از اختر تو از دور سلام به حضرت ماه منور تو از دور سلام به علی اکبر، آن شبه پیمبر تو از دور سلام به علی اصغر، آن طفل خشکیده حنجر تو از دور سلام به خواهرت، زینب مضطر تو از دور سلام به رقیه، سه ساله دختر تو از دور سلام به سکینه ی منتظر با دیده ی تر تو از دور سلام به حبیب بن مظهر تو از دور سلام به بریر و به زهیر و به عبدالله بن یقطر تو از دور سلام به عون و به محمد بن عبدالله جعفر تو از دور سلام به قاسم آن دردانه ی برادر تو از دور سلام به پهلو شکسته ی مادر تو از دور سلام به مظلومیت شاه نجف، آن پدر حیدر تو از دور سلام به کننده ی دروازه ی خیبر تو از دور سلام به جگر پاره پاره ی برادر تو از دور سلام به همه ی وجود بر هستی برتر تو از دور سلام به تو از دور، به تو از دور، به تو از دور سلام به تو از دور سلام، به تو از دور سلام، به تو از دور سلام ... 🌿🌼🍃🌺🍃🌼🌿 @beofogh_behesht ✍🏼 🌙 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 بوی بهشت می وزد از کربلای تو 💝 🌹 ای صد هزار جان گرامی فدای تو 💝 🌿🌼🍃🌺🍃🌼🌿 @beofogh_behesht 🌙 🔰 🆔 @sahranevesht
📻 ٤ ارديبهشت، سالروز تاسيس بسم الله الرحمن الرحيم 🗓 امروز ۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ مطابق با ۸۲مین سالروز تأسيس راديو در ايران است. در ۴ ارديبهشت ۱۳۱۹ اولين فرستنده راديويي ايران در تهران با نام راديو تهران آغاز به کار کرد. از آن تاريخ تاکنون راديو يکي از گسترده‌ترين رسانه‌اي است که مورد استفاده عموم مردم ايران قرار دارد. 📻📻📻 براي بنده نيز راديو جذابيت‌هاي خاص خودش را داشته و دارد و عليرغم فراگيرشدن انواع و اقسام رسانه‌هاي شنيداري و ديداري و نوشتاري، همچنان راديو يکي از رسانه‌هاي شنيداري جداناشدني و هميشگي است. گرچه امروزه راديو را بيشتر به هنگام رانندگي و ... گوش مي‌دهيم اما جايگاه راديو همچنان ويژه و اختصاصي است. هرچند قبل از ورود راديو به خانه ما، پدر ارجمندم در سال ۱۳۵۴ يک دستگاه ضبط صوت از مشهد مقدس خريد ولي دقيقاً يادم نيست اولين‌باري که راديو به خانه ما آمد چه تاريخي بوده؟ اما گمان مي‌کنم از سال ۱۳۵۵ خورشيدي راديو هم کنار آن ضبط صوت، روي رَفْ خانه‌ي تخته‌پوش ما در ييلاق قرار گرفته است. به همين خاطر بنده از گوش دادن به راديو لذت برده و مي‌برم و از آن خاطرات بسياري دارم. 📻📻📻 چه از روزگاري که با نواي ملکوتي اذان مرحوم استاد محمد در شهريور ۱۳۵۶ که پدرم افطار خويش را با آن باز مي‌کرد و این اولین نوای آشنا از رادیو در گوشم هست و يا برنامه «» که از راديو رشت پخش مي‌شد و چه بعدها در دهه شصت، انواع و اقسام اخبار مربوط به را از طريق راديو مطلع مي‌شديم. 📻📻📻 حتي در آن‌ سالها شبها از راديو عراق که ساعتي به زبان فارسي برنامه پخش مي‌شد، صداي برخي از اسراي ایرانی جنگ تحمیلی را مي‌شنيديم که براي خانواده‌هاي خود پيام سلامتي مي‌دادند. علاوه بر اينها، «»، «»، «» را در دهه شصت به صورت هفتگي پيگيري مي‌کرديم. همچنين «» و «» از جمله برنامه‌هاي راديويي بودند که اواخر دهه شصت و سالهاي پاياني نوجواني و آغاز جواني آن‌را دنبال مي‌کردم. 📻📻📻 بعدها خودم براي برنامه‌ي «فرهنگ مردم» راديو سراسري مطالبي از مي‌نوشتم و شب‌هاي شنبه (جمعه‌شب‌ها) منتظر مي‌ماندم تا آن‌را از راديو بشنوم و چه لذتي داشت وقتي مطلب کوتاهي از نوشته‌هايم را مجريان فرهنگ مردم با احترام و اعزاز قرائت مي‌کردند. 📻📻📻 از راديو خاطرات فراواني دارم. زمستان ۱۳۶۸ که سال سوم دبيرستان بودم، روزي گوینده آقای در موضوع خانه و خانواده سخن مي‌گفت. آن‌روزها دختربچه‌اي از همسايگان، مادرش را از دست داده بود. همان‌روز وقتي سر کلاس درس حاضر شديم، معلم انشاي ما جناب آقاي گفتند امروز به اختيار يک انشاي توصيفي بنويسيد. بنده بلافاصله انشايم را با جمله‌اي از سخنان آقاي شجاعي‌مهر که آن‌روز شنيده بودم شروع کردم و با گريزي احساسي به حادثه مرگ آن مادر و وضعيت آن دختربچه و البته اميد به آينده، انشايي توصيفي نوشتم. نيم ساعت بعد متن انشاء را براي همکلاسي‌ها و آقاي ولي‌زاده خواندم. استقبال آنان از انشاي في‌البداهه‌ام ديدني و البته برايم بسيار جالب بود که شیرینی اش را فراموش نخواهم کرد. 📻📻📻 ┈••••✾•💞🍃🌺🍃💞•✾•••┈ ✍🏼 🌙 📻 🔰 🆔 @sahranevesht
🔹 پدر کاغذي را که در دست داشت بازکرد وگفت: داماد آقامو شهيد شد. مادر آهي کشيد و به کاغذ خيره شد و ابراز احساسات نمود... کلاس سوم دبستان بودم؛ حدود نيمه ارديبهشت ۱۳۶۰. پدر کمي به کاغذ نگاه کرد و بعد آن‌را به من داد ومن نيز کنجکاوانه از دستش گرفتم و ديدم اعلاميه مجلس ختمي است که در ميانه آن عکس جوان رشيدي با محاسنی بلند نقش بسته و با قلم درشت زير آن نوشته «شهيد صمد صفياري» در ادامه مجلس يادبود شهيد صمد صفي‌ياري درج شده بود. چهره‌ي شهيد صفي‌ياري برايم جذابيت خاصي داشت و همين عامل باعث شد سيماي شهيد درذهنم براي هميشه حک شود و به يادگاربماند. 🥀 درطول سالهاي پس از آن هميشه دلم مي‌خواست از سرگذشت شهيد بيشتر بدانم. تا اينکه موفق شدم در اسفند ۱۳۹۷ نشاني از همسرشهيد بیابم. زنگ زدم و... ما را به مهماني دعوت کرد، نپذيرفتم. اصرار کرد، بازهم نپذيرفتم... تا اينکه گفت: شما مهمان شهيدصفي‌ياري هستید؛ با افتخار پذیرفتم. جمعه ۱۳۹۷/۱۲/۲۴ به اتفاق همسر وفرزندانم به ضیافت شهیدصفیاری رفتیم به صرف غذای خوزستانی مَچبوس درخیابان شهید قم. آنگاه پس از ۳۷سال از شهادتش پای خاطراتی نشستیم که همسرش برایمان گفت. بارها گریستم وگریستیم، زیرا خاطرات شهیدی را می شنیدیم که حنظله وار ۶روز پس از ازدواج به آسمان شهادت پرکشیده بود... 🌷 ⏰ امروز ۱۴۰۱/۰۲/۰۸ مطابق با ۴۱مین سالروز شهادت شهید است. یادش جاویدان و روح ما با یادش شاد. 🥀 پ.ن: مرحوم سیدقدرت اله ، مشهور به از اقوام مادرم، در ی ساکن بود. 🥀 ✍🏼 🌙 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ 📂 موضوع: نمایشگاه بين‌المللي 🙎🏻‍♂️دانش آموز : 🏫 مدرسه : (ص) پرديسان 🏢 ناحیه : # ۴ قم 🙎🏻‍♂️ آموزگار : 🙎🏻‍♂️مدیر: ⏰ جمعه ۱۴۰۱/۰۲/۲۳ 🌸〰️🌸〰️🌸 🎥 📚 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏞 شاندرمن در هفت کوچه ✍🏼 جمعه ۱۴۰۱/۰۲/۲۳ سرکار خانم ، مجری برنامه از شنوندگان برنامه اش پرسید: کتابخوان خانواده شما چه کسی است؟ 🌿🌹 🔹 در پاسخ پیامک زیر را ارسال کردم: 🔸 "سرکار خانم ارجمندی سلام خانواده ی من همه اهل مطالعه و کتاب هستند ولی ظاهرا من بیشتر کتاب می خوانم. الان همزمان سه کتاب ۱. خاطرات ؛ ۲. خاطرات ؛ ۳. خاطرات که همه در موضوع هستند را در دست مطالعه دارم. قربان صحرائی چاله سرائی از گیلان" 🌿🌹 ☺️ همین پیامک سبب شد تا نام شاندرمن برای هنرمندان برنامه از جمله استاد و استاد معما شود. تا جاییکه استاد منوچهر آذری، هنرمند پیشکسوت رادیو پرسید: شاندرمن کجاست؟ ... آقای سیدهادی ، تهیه کننده برنامه به شوخی یا جدی گفتند که شاندرمن برای هست! وقتی آقای بررسی کردند و موقعیت شاندرمن معلوم شد، تهیه کننده ناچار شد به خاطر ادعایش هنرمندان را به صرف ناهار مهمان کند!! و در نهایت نیز شنونده ای از استان گیلان به نام زنگ زد و شاندرمن را معرفی کرد. 🍃🌺🍃📻🌸📚🌸📻🍃🌺🍃 @radiofarhang.irib @haftkoocheh.farhang 📚 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏞 شاندرمن در هفت کوچه ✍🏼 جمعه ۱۴۰۱/۰۲/۲۳ سرکار خانم ، مجری برنامه از شنوندگان برنامه اش پرسید: کتابخوان خانواده شما چه کسی است؟ 🌿🌹 🔹 در پاسخ پیامک زیر را ارسال کردم: 🔸 "سرکار خانم ارجمندی سلام خانواده ی من همه اهل مطالعه و کتاب هستند ولی ظاهرا من بیشتر کتاب می خوانم. الان همزمان سه کتاب ۱. خاطرات ؛ ۲. خاطرات ؛ ۳. خاطرات که همه در موضوع هستند را در دست مطالعه دارم. قربان صحرائی چاله سرائی از گیلان" 🌿🌹 ☺️ همین پیامک سبب شد تا نام شاندرمن برای هنرمندان برنامه از جمله استاد و استاد معما شود. تا جاییکه استاد منوچهر آذری، هنرمند پیشکسوت رادیو پرسید: شاندرمن کجاست؟ ... آقای سیدهادی ، تهیه کننده برنامه به شوخی یا جدی گفتند که شاندرمن برای هست! وقتی آقای بررسی کردند و موقعیت شاندرمن معلوم شد، تهیه کننده ناچار شد به خاطر ادعایش هنرمندان را به صرف ناهار مهمان کند!! و در نهایت نیز شنونده ای از استان گیلان به نام زنگ زد و شاندرمن را معرفی کرد. 🍃🌺🍃📻🌸📚🌸📻🍃🌺🍃 @radiofarhang.irib @haftkoocheh.farhang 📚 🔰 🆔 @sahranevesht ♦️ @MasalNews
هدایت شده از گیلان پرس
🔴 یادداشت سلام فرمانده چگونه موجی فراگیر شد؟! 🔻🔻
هدایت شده از گیلان پرس
🔴 سلام فرمانده چگونه موجی فراگیر شد؟! ✍ عصر پنج شنبه ۱۴۰۱/۰۳/۰۵ اوج موج سرود به پایتخت رسید؛ ورزشگاه ملی آزادی در غرب تهران بزرگ؛ ورزشگاهی که معمولا با کری خانی های آبی و قرمز بیشتر می شناسیم؛ ولی اینبار رنگ در آن هیچ معنایی نداشت، جز رنگ عشق. 🔹 اما سلام فرمانده چه دارد که ناگهان موجی فراگیر میشود و پژواکش سرتاسر ایران و حتی آن سوی مرزهای شرقی و غربی در پاکستان و عراق و آذربایجان و ... را در می نوردد؟ 🔘 گفتنی برای سلام فرمانده بسیار زیاد است، اما چند نکته در آن به گمان بنده برجسته و بیشتر قابل تامل است: 🔸 سلام فرمانده در واژگانی معمولی با محتوایی ساده ولی بسیار معنادار، از زبان نوباوگانی معصوم در خود پیوند اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، ملی، سیاسی عجیبی دارد که گاهی کارشناس در تحلیل جامعه شناسی، روانشناسی، گونه شناسی، و هرنوع تحلیل دیگری نسبت به آن عاجز می ماند. 🔹 سلام فرمانده از قلب پاک نونهالان یک قوم محلی به نام گیلک می جوشد و بر زبانشان جاری میشود و در اندک زمانی همه اقوام سرتاسر ایران را با خود همراه می کند؛ چرا؟! 🔸 سلام فرمانده فریاد مظلوم فرو خفته میلیونها خردسال و بزرگسال از کشمیر و افغان و بحرین و یمن و سوریه و عراق و لبنان و فلسطین وبوسنی و حتی امریکای لاتین است که از حلقوم کودکان سرزمین سردار جنگل برخاسته. 🔹 سلام فرمانده در حقیقت جوشش حماسه شاهنامه فردوسی است که در تغزل عاشقانه های حافظ آمیخته با عارفانه های مولوی و در قالب جهانشناسی سعدی که با نگاه علوی شهریار، در لهجه شیرین شیون فومنی برای موضوعی واحد به نام امید به ظهور موعود منجی در دنیای جهل و ظلم و فساد و تباهی است که در پیوند بیعت با ولایت انعکاس یافته. 🔸️ سلام فرمانده، گرچه میگوید فراخوان دهه نودی هاست، ولیکن این فراخوان، دهه هشتاد و هفتاد و شصت و پنجاه و چهل و حتی تا قرن سیزده را با خود همراه و همداستان کرده و روزگار حاضر را از چند نسل پیش به نسلهای آینده پیوند زده. 🔹️ سلام فرمانده در مفاهیمی ساده، بخش عظیمی از حماسه و جهاد و ایثار و ایستادگی و فقاهت و نیابت در سایه ولایت، که لازمه حیات انسانی است را در خود نهفته و عیان دارد. 🔸️ سلام فرمانده نشان میدهد جامعه با هرزبان و قومیتی که باشد، در هر لباس و ملیتی که باشد، با هر دیدگاه سیاسی و مشربی که باشد، در هر سن و جنسیتی ووو که باشد؛ با تمام هویت ملی عظیمش، با کل جامعه بشری در یک واحد مشترک به سوی امید، چشم به راه نشسته است و آن چیزی نیست جز ظهور منجی موعود. ┈•••✾•💞🍃🌺🍃💞•✾•••┈ ✍ 🆔 @Gilan_Press
🔹 "سلام فرمانده" در حقیقت نوعی استغاثه و تمنای جمعی دلهای پاک صدها هزار نونهال است همراه با احساس والدین و بزرگترانشان به ساحت مقدس حضرت منجی، مهدی موعود عج، بلکه خدا در ظهورش تسریع و تعجیل بفرماید برای نجات بشر از انواع و اقسام گرفتاریهایی که خواسته و ناخواسته گرفتار آن است. 🌺🌿 ✍ 🙋‍♂ 🔰 🆔 @sahranevesht
🔻 چقدر نابخرد و تهي چنته‌اند آنانکه هنرشان پنجه در تار عنکبوت نامقدس افکندن است؛ چه براي نواختن و چه براي آويختن و پناه جستن!! ◾️و از آنان سيه‌روتر و سيه‌روزگارتر، ناکسان فرومايه‌‌اي هستند که پاي ناقوس اين «اوهن البيوت» صداي ناموزون کف و صوت‌شان کوک است؛ که فرمود: «وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ...» 🔺 یادتان باشد: با آل علي هرکه در افتاد، ور افتاد ... 💝🕌💝 ✍🏼 🔹 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سالگرد رحلت جانسوز حضرت روح الله، امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و قیام خونین ۱۵ خرداد تسلیت باد. ┈•••✾•🔶♦️🔷•✾•••┈ ره 🌐 🔰 🆔 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 مداحی محمد احسان ✍🏼 امروز شنبه ۱۴۰۱/۰۳/۱۴ محمداحسان گفت: بابا میخواهی برایت مداحی کنم؟! 😍 با خوشحالی استقبال کردم و بوسیدمش. کاغذی آورد و گفت شعری بنویس تا بخوانم. غزلی در مدح امام حسین علیه السلام از شاعر آئینی ما، سرکار خانم فرزانه قربانی را آماده داشتم. اینک اولین مداحی محمداحسان را به عشق امام حسین علیه السلام باهم می شنویم: 🍃🌺🍃 هر نسیمی تربتت را از سفر می‌آورد عطر سیب کربلا را بیشتر می‌آورد قاصدک از کهکشان‌ها هر زمان رد می‌شود از ستاره‌بازیِ چشمت خبر می‌آورد شور بر پا می‌شود در سینه‌ي پاک صدف لحظه‌ای که فاطمه دُرّ و گوهر می‌آورد رود جاری می‌شود از چشمِ ابرِ بیقرار محتشم وقتی برایت شعر تَر می‌آورد با چه شوقی زیر پاهایِ تو می‌اندازدَش هرکسی که پیشکش نزد تو، سر می‌آورد فُطرسِ قلبم جدا شد از فرشته‌ها ولی تو اگر باشی شفیعش بال در می‌آورد 🍃🌸🍃❤️🍃🌸🍃 علیه السلام شاعر 🔈 ❤️ 🔰 🆔 @sahranevesht
🇮🇷به مناسبت نیمه خرداد سالروز اعلام جمهوری ایران توسط میرزا کوچک خان🇮🇷
بــه نــام خـــدا شاید شنیده اید که در جنگ جهانی اول، انگلیس با ایجاد قحطی و شیوع بیماری تعداد بسیار زیادی از مردم ایران را (۴۰ درصد مردم)به کام مرگ کشاند. در همان ایام مرحوم میرزای نائینی خواب مى بينند كه ديوارى به شكل نقشۀ ايران، شكست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زير اين ديوار يك عده زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روى سر اينها خراب مى شود! مرحوم ميرزانائینی فرياد مى زنند كه: خدايا اين وضع به كجا خواهد انجاميد؟ در اين حالات، مى بينند كه حضرت امام عصر ارواحنافداه تشريف آوردند و انگشت مباركشان را به طرف ديوارى كه خم شده و در حال افتادن بود گرفتند و آن را بلند كردند و دومرتبه سرجايش قرار دادند و بعد فرمودند: ” اينجا شيعه، خانه ماست.مى شكند، خم مى شود، خطر هست، ولى ما نمى گذاريم سقوط كند، ما نگهش مى داريم.” با خودم فکر می کردم امام زمان چگونه ایران را حفظ کردند؟! تا این که رسیدم به داستانی از شهید میرزا کوچک خان جنگلی که مطمئنم‌ آن داستان را هرگز کسی برایتان تعریف نکرده!! و آن داستان این که وقتی ایشان در یکی از سفر های مخفیانه دچار بیماری شدید می شوند،یک پیر مرد قهوه چی ، خیلی ایشان را تحویل می گیرد با این که نمی دانسته ایشان چه کسی هستند. میرزا از قهوه چی می پرسد چرا اینقدر مرا اکرام می کنی با این که من را نمی شناسی؟ پیرمرد قهوه چی می گوید مدتی پیش مردی را دیدم که غرق در نور بود! ایشان به یک مرد محترمی اشاره کردند و فرمودند: موظف هستی به این مرد کمک کنی، او از طرف من ماموریت دارد!بدان برادرت در رکابش شهید خواهد شد. پیر مرد قهوه چی گفت: حالا هرچه فکرش را می کنم آن مرد محترم، شما بودید. (مدتی بعد از آن مکاشفه برادر پیرمرد قهوه چی به نام‌ شهید محمود آستارایی،در رکاب میرزا شهید شده است) بگذرم... در احوالات این میرزا کوچک جنگلی آمده است در همان زمان جنگ‌جهانی اول وخواب دیدن میرزای نائینی با کمک های او و نهضتش،‌جان هزاران نفر از در برابر قحطی حفظ شد. طلبه ای که در گوشه ای از ایران قیام کرده بود برای خدا، امامِ زمان به او عنایت داشتند و او را سرباز و مامور خود ‌قرار داده بودند... حالا مگر می شود به تنها حکومت شیعه که در راس آن حکیم مجتهد خود ساخته است با این همه شهدای پاک عنایت نکنند؟! قطعا نباید از مشکلات و دشمنان بشویم که او هوای ما را دارد. ✍طلبه اردکانی | ۶ فروردین ۱۴۰۱ ------------------------------------------- http://eitaa.com/joinchat/466223116C8fecb58dd7 -------------------------------------------
35.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖 حضرت خورشيد سلام! 😞گاهي روزگار آدمي را چنان در کلاف سردرگمي به هم زنجير مي‌کند که هيچ سرنخي نمي‌تواني بيابي تا از زنجير ناديده‌اي که در آن پيچيده‌اي رها شوي. در عين حال در چنبره‌ي برزخ نگاه‌هاي نامثبتي قرار مي‌گيري که فهم مثبتش را فقط خدا بايد در دل ديدگان بصير قرار دهد. اين‌را کسي نمي‌فهمد مگر آنکه خود گرفتار شده باشد؛ و الهي که کسي به چنين مصيبتي گرفتار نشود هرگز ... 😭 🍃🌹🍃💞🍃🌹🍃 در حریم قدسیت بال مناجاتی بده گنبدت دل می برد وقت ملاقاتی بده دست هایم خالی از پیش است سوغاتی بده من فقیرم تکه نانی بهر خیراتی بده از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد از دم گرمت مسیحا صاحبِ دم می شود بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود راه افتادی و زیر پات ایران ساختند تکه ای از خاک ایران را خراسان ساختند با وجود تو در این کشور مسلمان ساختند تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند ... 🍃🌹🍃💞🍃🌹🍃 ترانه ساخته: شاعر: ✍🏼 ❤️ 🔰 🆔 @sahranevesht