eitaa logo
سلام بر آل یاسین
22.2هزار دنبال‌کننده
804 عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم آرامش می‌خواد، آقای من کِی میاد... 💔 «دلم آرامش می‌خواد» . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
💠 «انا لله وانا الیه راجعون» وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿آل عمران۱۶۹﴾ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. شهادت سرافرازانه دبیر کل حزب الله لبنان، سید مقاومت، سید حسن نصرالله را به پیشگاه مقدس ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری (حفظه الله) و امت شریف مقاومت، تسلیت عرض می‌نماییم. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹در مکتب حسین(ع) و زینب(س) عاشق شهادت میشویم و جز زیبایی نمیبینیم . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بکشید ما را؛ باز دست از قدس برنمی‌داریم . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🎥 ممکن است مدت زیادی در میان شما نمانم 👤 شهید «سیدحسن نصرالله» در آخرین سخنرانی: 🔺ممکن است مدت زیادی در میان شما نمانم. 🔺ممکن است تمام سطح اول رهبری از جمله من کشته شوند. 🔺رویه‌هایی اندیشیده شده است تا در صورت وقوع این حالت فوق‌العاده آماده باشیم. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : سرمو به معنای تایید تکون دادمو چیزی نگفتم و خدا رو شکر یکی یکی اتاقو ترک کردنو راحتم گذاشتند با رفتنشون برگشتمو به صورت آروم خوابیدش نگاه کردم ، دم عمیقی از عطر بودنش گرفتم و رفتم به سمتش و سعی کردم اون بغض لعنتی که دست از سرم برنمی‌داشت رو پس بزنم اما نتونستم و بالاخره سر باز کرد هر چی اشکامو پاک می‌کردم تا بهتر ببینمش به ثانیه نکشیده اشک بعدی جاشو می‌گرفت ؛ فقط میخواستم عزیزمو نگاه کنم کنارش نشستمو دستشو گرفتم تو دستامو بوسیدم و سرمو تکیه دادم به پشتی صندلی و اونقدر کنارش گریه کردم تا خوابم برد ** _ درد دارید آقای دکتر ؟ _ کتفم خیلی درد میکنه _ الان براتون مسکن میارم _ ممنون جابه‌جا شدمو صاف روی صندلی نشستم ، اون آقا فشار امیرحسینو چک کردو رفت بیرون و من موندمو مشکیه چشمایی که دلم برای دیدنش پر می‌زد آقا حامد تو ۸ روز گذشته به هیچ طریقی اجازه نداده بود برم پیشش و فقط از پشت شیشه اجازه داده بود ببینمش ، اونم بیشتر وقتا خواب بود با لبخندی که رو لباش نشست گوشه ی پلکش چین خورد _ سلام سرمو آروم تکون دادمو با صدایی که فقط به گوشای خودم میرسید سلام کردم با نهایت آرامشی که اصلا انتظارشو نداشتم لب زد : خوبی ؟ لبخندی رو لبام نشست و سرمو تکون دادم _ چقدر لاغر شدی ؟ _ با رژیمی که تو بهم دادی مگه میشد موفق نشم _ با رژیم بوده یا با اذیتای زیادی که برات داشتم ؟ دست آزادشو گرفتم و بوسیدم دستمو تو مشتش گرفت و ادامه داد : _ حلالم کن خیلی اذیتت کردم گریه م گرفت ، آروم و بی صدا _ مریم : خیلی دلم برات تنگ بود _ منم همینطور _ آقا حامد نمیزاشت ... _ میدونم نمی‌خواد بگی ، بچه ها خوبن ؟ _ آره 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : _ امیرحسین : خدا رو شکر _ خیلی وقته بیداری ؟ _ امیرحسین : نیم ساعتی میشه _ پس چرا بیدارم نکردی ؟ _ چون دلم می‌خواست فقط نگات کنم _ اما من عجیب هوس کردم خودمو تو بغلت غرق کنم خندید ... بی جون اما مردونه و دوست داشتنی _ بله یادم نرفته عادتاتو ... فعلا که ناقصم همه ی هوساتو جمع کن روبه راه که شدم بدهکاریامو ی جا باهات تصفیه میکنم _ خیلی بدهکاری فکر نکنم ی جا بتونی تصفیه کنی ... گوشه لبش رفت بالا و خواست جوابمو بده که ضربه ای به در زده شدو آقا حامد و مجتبی و وحید و علی با یااللهی وارد شدند و من به اجبار دستشو رها کردم _ حامد: به به بیدار شدی بالاخره آقای دکتر ؟ چیزایی که هر کدوم خریده بودند گذاشتن روی میز و یکی یکی با امیرحسین دست دادن تو جاش یکم جابه جا شد و آقا مجتبی گفت : صبر کن برات تختو بلند کنم که راحت تر باشی به حالت نیمه نشسته که دراومد گفت : مزاحم همه شدم شرمنده _ علی : وظیمونه داداش چه مزاحمتی _ امیرحسین: وظیفه که نیست علی جان از محبتتونه که این وقت شب زحمت کشیدید اومدید _ علی : راستش هماهنگ نکرده من اومدم شب پیشت بمونم که دیدم چقدر زنبیل گذاشتن قبل از من ! _ دستتون درد نکنه راضی به زحمت هیچ کسی نیستم همراه احتیاج نیست خودم کارامو انجام میدم _ وحید : خدا رو شکر که کارتو خودت انجام میدی اما می‌خوایم بمونیم که تنها نباشی یه گپی هم می‌زنیم ، بالاخره جو بیمارستان خیلی دلگیره اگر مجبور به موندن باشی _ شما لطف دارید وحید جان انشالله میاید خونمون دور هم گپ می‌زنیم اما الان واقعاً احتیاج نیست برید خونه این مریم خانم ما رو هم زحمت بکشید برسونیدش 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
. _ همه ی هوساتو جمع کن روبه راه که شدم بدهکاریامو ی جا باهات تصفیه میکنم _ خیلی بدهکاری فکر نکنم ی جا بتونی تصفیه کنی 😉 ای جانمممم به ناز کردن های مریم گل بانو مون 😍☺️ لینک نظرات در مورد رنج عشق 🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱اگر عضوی در بدنم باشد آن را به دو نفر هدیه میکنم 😭 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢جواب ما به این ترور‌ها چیه؟ بشنوید از زبان حاج قاسم . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
32.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ را حتماً حتماً ببینید حتی اگر به رهبری به شهدا و آرمان‌های انقلاب اعتقادی ندارید و نکته مهم این است که به هیچ عنوان نباید انتقام را فقط به اسماعیل حنیه تقلیل دهیم. یادتان باشد اگر مقاومت لبنان حماس نجبا عراق انصارالله یمن که بازوهای جمهوری اسلامی ایران هستند تضعیف شوند بدون شک حمله آنها به ایران آغاز خواهد شد . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
♦️‌زمانی که در سوریه روبروی داعش ایستادیم و به قول حاج قاسم حکومت داعش را در زمین از میان برداشتیم، نمی‌خواستیم با داعش در تهران مقابله کنیم 🔹‌واما امروز دوباره با همان وضعیت روبرو هستیم و اگر امروز در لبنان نجنگیم باید در تهران بجنگیم پس باید برای حذف حکومت اسرائیل دست به کار شویم. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
مردم! موشکها را ما باید پر کنیم🚀 مشغول زندگی روزمره نباشید❗️ انتقام را فریاد بزنید‼️ اگــرنــه بــرخی مــسـئــولـان بـــــزدل و نـــفـــوذی، ســازش و نـهـایـتـاً نـــابــودی جمهوری اسلامی را جایگزین خواهند کرد . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
2.76M
💥🏴‍☠ بفرست برای افراد که میدن!!!! ✅هرکی گفت : اسرائیل میخواد ما رو بندازه تو تله جنگ پس انتقام نباید بیگیریم.... 💥با پشت دست بزن تو دهنش بهش بگو ✅ عقب نشینی غیر تاکتیکی موجب غضب الهیه! . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
از لبنان برای غزه نوشتند: ای غزه! ما به تو وفادار بودیم؟ گرانبهاترین دارایی‌مان را، پدرمان را، عزیزمان را، سیدمان را پیشکش کردیم💔 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : اخمام رفت تو هم و نگاهش کردم اما حواسش نبود و با بقیه مشغول صحبت بود آقا مجتبی که نشست کنارش روی تخت و از موندنش حرف زد دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم : من خودم میمونم همه نگاهشون برگشت به سمتم _ امیرحسین: مریم جان اینجا بخش آقایونه نمیشه بمونی _بخش آقایون باشه ... اتاقت که خصوصیه منم بیرون نمی‌خوام برم همین جا پیشت می‌مونم _ وحید : آبجی جان صلاح نیست که شب اینجا بمونی ... صبح بیا تا شب بمون اما دیگه شبو باید بری خونه _ شرمنده داداش من به آقا حامدم گفتم امکان نداره دیگه ازش دور بشم چه صلاح باشه چه نباشه لبخند با محبتی به روم پاشید و گفت : خانوم من بچه‌ها خونه تنهان _ تنها نیستند خاله شکوه هست _ اینجا بمونی اذیت میشی _ من اگه تو رو نبینم اذیت میشم مکثی کردمو سرمو انداختم پایین تا اشکی که تو چشمام جمع شد رو نبینند و بعد ادامه دادم : اگه نزاری بمونم مطمئن باش خونه نمیرم پایین تو همون ماشین می‌خوابم بالاخره با اصرار زیاد موندنمو قبول کردند ، هر جوری بود بهشون فهموندم کوتاه بیا نیستم بعد از رفتنشون با استاد تماس گرفتمو ازش خواستم که مدتی رو سر کار نرم ، خوشبختانه تا هفته ی بعد دادگاه نداشتم و کارمو به ترنم سپردم دیگه از کنارش تکون نخوردم و مثل پروانه دور عزیزم می‌چرخیدم ، حالش هر روز بهتر می‌شد و تیم پزشکیش از اینکه این چند روز مونده بودم پیششو شرایط روحیش بهتر شده بود خیلی راضی بودن آقا حامد می‌گفت احتمالاً وجود من باعث شده کمتر مرور خاطرات اونجا رو داشته باشه و این خیلی خوشحالم می‌کرد اما بعد از ظهر یکی از روزها تازه عذابی که می‌کشید رو به چشم دیدم 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 💞 بہ قلم ✍ : چای مورد علاقه‌شو دم کرده بودمو دادم دستش و همینطور که می‌خورد طبق معمول این چند روز براش کتاب می‌خوندم که از حیاط بیمارستان صدای ی تریلی اومد و یکم بعدش انگار بارشو تو حیاط خالی می‌کرد ؛ طبقه چهارم بودیم اما بازم صداش به وضوح شنیده می‌شد نگاهمو که از روی نوشته‌های کتاب برداشتم ، دیدم اخماش به شدت تو همه و به یک نقطه خیره شده ترسیده گفتم : امیرحسین چیزی شده؟؟؟ _ اون پنجره رو ببند سریع بلند شدم و خواستم پنجره رو ببندم که صدای مته‌ای که باهاش آسفالت حیاط رو می‌کندند هم بلند شد پنجره رو بستم و برگشتم به سمتش و گفتم : دارن حیاط بیمارستانو تعمیر می‌کنند چیزی ... اما دیدم صورتش سرخ شده بود و رگ‌های پیشونی و گردنش بیرون زده بود دستامو گرفتم جلوشو گفتم : چیزی نیست ... آروم باش امیر ، فقط تعمیراته ... آروم باش اما انگار دیگه منو نمی‌دید ، هول شده رفتم جلو تا دکمه درخواست کمک پرستاری رو بزنم که انگار از اینکه یه دفعه رفتم به سمتش احساس خطر کرد و محکم زد تو صورتمو هلم داد عقب و پشت بندش لیوان چای تو دستش دقیقا از کنار صورتم رد شدو تو دیوار کوبیده شد ، بلافاصله از تخت پرید پایین و فریاد کشید : _ دستت بهش بخوره اینجا رو به آتیش می‌کشم و میز پایین تختو بلند کرد و کوبوند رو زمین مات زده گوشه دیوار وایستاده بودم و نگاهش می‌کردم و هیچ کاری از دستم بر نمی‌اومد چهار نفر از پرسنل پرستاری دویدن تو اتاق ؛ نعره هایی میزد که چهار ستون بدنمو میلرزوند ، هر چیزی که به دستش میرسیدو خورد می‌کرد ، بالاخره سه نفرشون با بدبختی گرفتنشو یکیشون چیزی بهش تزریق کرد و منی که تموم این مدت گوشه ی دیوار اشک ریختمو جیگرم آتیش گرفت از حرفایی که از اونجا به زبون میاورد 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
. اون لحظه چی کشیدی مریم جون وقتی واقعیتو دیدی ؟؟؟😔 لینک نظرات در مورد رنج عشق 🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢
حزب الله پیشانی جبهه مقاومت.mp3
2.4M
🎙️ ✍حزب الله پیشانی جبهه مقاومت * فرماندهان رویایی که به شهادت رسیدند * کوچه دادن به دشمن مساوی است با مرگ حقیرانه ⬅️ از توسلات برای پیروزی لبنان غافل نشویم. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا