❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍
❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍
🔹﷽🔹
#ࢪَنْجِ_عشـــق💞
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت1092
_ وحید اگر بفهمه غوغا میکنه ...
_ خواهر من تو این اوضاعی که مدام قیمت همه چیز میره بالا ، اگر اونجا رو بفروشی دیگه محاله بتونی یکی مثل اون خونه رو بخری
_ خونه به چه دردم میخوره وقتی عزیزم نباشه
_ ای بابا ... یک درصد مریم ،
فقط یک درصد به این فکر کن که اگر امیرحسین برگرده و اونقدر توان حرکتی شو به دست نیاره که بتونه کارشو ادامه بده اون وقت تو میخوای چکار کنی ؟ مخارج ۸ نفرو که اگر خاله شکوه هم باشه میشه ۹ نفر چطور میخوای تامین کنی ؟
حداقلش اینه که اینجا نشستید و اون خونه کمک خرجه براتون
_ ببین مریم .... اگر امیرحسین از آلمان برگرده همه ی مشکلات اقتصادیتون برطرف میشه ، تو همیشه ۶۰ _ ۷۰ درصد درآمدتو میریزی تو حساب ارزی ، شش ماه یک سال دیگه امیرحسین بیاد ایران سختیهاتون تموم میشه دیگه درآمدت اون وری نمیره
_ دیگه چیزی نمونده مرداد تموم بشه میخوام این چند وقتو فقط با بچه ها باشم ، دیگه نای کار کردن ندارم
_ من بهت قرض میدم
_ نه ... میدونی که نمیتونم حالا حالاها جبرانش کنم
_ کی جبران خواست اصلا بزار ده سال دیگه
_ ببین همین کارات رو مخمه که همه چی رو بهت نمیگم
_ اونو که دیگه غلط میکنی چیزی نگی ، اما ی راه هست که همه چی حل میشه باهاش
سوالی نگاهش کردم که گفت : هدیه ی مادرشوهرت !
_ حرفشم نزن ، یادگار مادرشه دوست نداره ...
_ جمع کن بابا ... دوست نداره ، دوست نداره ؛ اون هدیه ی خودته
عزیز من ... به جای اینکه جلو چشمات فقط امیرحسین باشه ی ذره خودت رو هم ببین
فکر کنم خیلی قیمتیه ، فردا ببریمش ببینیم چقدر میخرند ؟
_ فعلا بریم بچم تنهاست ، این همه حرف زدیم صداش در نیومده بریم ببینم چه خبره
_ احتمالا خوابش برده ، چون اگر بیدار بود اینجا رو گذاشته بود رو سرش
***
دو روز بعد بالاخره هادی از بیمارستان مرخص شد ، شب بچه ها که خوابیدند رفتم سر کمدم و سینه ریزو برداشتم
نفسی گرفتمو و زیر لب زمزمه کردم :
مادر جون ببخش ... مجبورم هدیه تون رو بفروشم ... واقعا احتیاج داریم
فرداش به همراه ترنم رفتیم چند تا طلا فروشی و به قیمتی که اصلا باورم نمیشد خریدنش
همون موقع پولشو واریز کردم برای شوهر ترنم و به بعد از ظهر نکشیده پژوی دوستشو برام آورد دفتر ، قرار شد دو سه روزی زیر پام باشه و اگه راضی بودم بخرمش
🔹
🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
🔹
⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست.
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401