🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸•°•
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
#رمان_آنلاین
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت176
- خب اگه براتون فرقی نداره ...بریم ی جایی که شهر زیر پامون باشه ؟؟؟
- کجا هست ؟؟؟
- بریم ، میبینید!
- دور نباشه ، دیر نشه ی وقت برگشتنم ؟ آخه بابا بزرگ گفتند ، ساعت ده تا ده و نیم خونه باشم .
- اونم به چشم .
روم به سمت پنجره بودو بیرونو نگاه میکردم
- امشب خونه تنها هستید ؟
- بله
- درست نیست تنها بمونید ، بهتر نیست برید خونه ی برادراتون یا عمو یا عمه تون
- نه ، اینجوری راحت ترم .
- آخه تنهایید
- بار اولم نیست که تنها میمونم ؛ به تنهایی عادت دارم .
-راستش ، خواهرای من اگه قرار میشد شب خونه تنها بمونند همیشه میترسیدند ، شما نمی ترسید ؟؟؟
- چرا ، یکم میترسم ، چراغای پذیرایی رو روشن میزارم
تلویزیونم همینطور و رو کاناپه ی جلوی تلویزیون می خوابم .
خندید و گفت :
- مجبورید مگه ؟؟؟
منم با لبخند جواب دادم
- خونه ی خودمون باشم راحت ترم ، بعدشم دوست ندارم مزاحم زندگی کسی باشم .
همونطور که رانندگی میکرد ، زیر لب خیلی جدی زمزمه کرد
- مگه شما میتونی مزاحم زندگی کسی هم باشی .
سرمو انداختم پایینو چیزی نگفتم
صدای زنگ گوشیم سکوت بینمون رو شکست گوشی رو برداشتم و با دیدن اسم علی گفتم :
- برادرمه !
- بفرمایید ، راحت باشید ،جواب بدید
- سلام داداشم
- سلام آبجی خوشگله ، نیستی خونه ؟
- نه نیستم ، چیزی شده ؟
- چیزی که نشده ، اومده بودم دنبالت بریم خونه ی ما
- ممنون علی جان ، خونه باشم راحت ترم
- کجایی ؟
- با آقا امیر حسین اومدم بیرون
- کی برمیگردید ؟
- احتمالاً تا ساعت 10.5 خونه باشم
- پس من همون حدودا میام دنبالت
- علی.....
- یه شب خونه ی ما بد بگذرون
- داداش مزاحم نمیشم ...
- این حرفا چیه تو میزنی مریم ؟
ساعت ده و نیم جلوی در خونه منتظرتم ، به آقا امیرحسین هم سلام برسون .
- بزرگیتو میرسونم ،ممنون
- خوش بگذره ، خدانگهدار
-خداحافظ
قطع کردم و گفتم :
- علی سلام رسوند
- سلامت باشند
خب خدا رو شکر ، مشکل تنهاییتون هم حل شد .
لبخندی زدم و گفتم :
- مگه تنها بودن اشکالی داره ؟
- نه ، به خاطر خودتون گفتم
بالاخره تو ی خونه ی ویلایی ساکنید ، آپارتمان امنیتش بیشتره به نظرم
همونطور که به جلو نگاه میکردم گفتم :
شاید ، ولی به نظرم فرقی ندارن
- راستی مریم خانوم .....دستتو نو بدید ببینم !😳😳😳
با چشمای درشت شده و با تعجب نگاش کردم
نیم نگاهی بهم انداختو زد زیر خنده 😄
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
⛔️هرگونه کپی برداری پیگرد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست ⛔️
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
ارتباط با ما:
https://eitaa.com/hoseiny110
🌸
🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸