eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23.1هزار دنبال‌کننده
850 عکس
1.4هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
عـلاج‌دیدهٔ‌مـاخاك‌آستان‌شماست..♥️ ..🌱 🪴 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حواسمون باشه 🔥گناه علنی مثل اختلاس از بیت المال❗️ الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 یک نگاه متفاوت به زندگی! 🔻بیایید از این زاویه زندگی را ببینیم! 👈 کیفیت بهتر + متن . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : - برو بیرون خوشم نمیاد هر وقت حالم به هم می‌خوره میای و میبینیم - مهم منم که بدم نمیاد - آهان ببخشید ، حواسم نبود که من اصلا مهم نیستم کلافه از تو آیینه نگام کردو گفت : مریم ...جون هر کیو که دوست داری ، بزار حالت روبراه بشه بعد تا هر موقع بخوای دعوا رو از سر میگیریم باشه ؟ فقط الان دست از لج بازی بردار - لج بازیه میگم برو بیرون ؟؟؟ متوجه نیستی که چقدر زشته جلوی این همه آدم اومدی با من تو دستشویی ؟ - این همه آدم کور نبودن ، دیدن حالت بد شده - ای خداااا.... حالم خوب شد ، دیگه برو بیرون از جاش تکون نخورد و بدون اینکه ذره ای گوشه ی لبش بالا بره که دلم خوش باشه داره شوخی میکنه گفت : اگه حالت خوب شده که تنها نباید برم تو هم با من میای - کار واجب دارم ، حتما باید ازت اجازه بگیرم ؟ جدی به چشمام خیره مونده بود که اشاره کردم به درو گفتم : بیرون بالاخره رفت ، به خودم تو آیینه نگاه کردم ، رنگ به صورتم نمونده بودو اینا هم گیر داده بودن که باید بمونیم و تازه می‌خواستند این وسط سوپرایزم راه بندازن چند بار آب به صورتم زدمو درو که باز کردم دیدم ایستاده پشت در کلافه دستمو به پیشونیم گرفتمو چشمامو بستم که به دنبالش کشیده شدم به سمت اتاق و بعدم درو بست نشستم رو تخت یک نفره ی گوشه اتاق و همین که کنارم نشست ، ضربه ای به در زده شد و بعد زن دایی با یه شربت اومد تو - بهتری مریم جان ؟ - بله ... شرمندم زن دایی دست خودم نبود - مریم دیگه این حرفو به منی که یه عمر با خانمای حامله سرو کار داشتم نگو ، من حال تو رو بهتر از هر کسی درک می‌کنم ؛ بیا عزیزم این شربت نعناست خودم درستش کردم معجزه می‌کنه ، بخور حتماً بهتر میشی - امیرحسین : ممنون زن دایی ، امروز حسابی تو زحمت انداختیمتون - خواهش می‌کنم این چه حرفیه ، مریم جان اینو بخور تا بعدش بتونی غذاتم بخوری ، دیگه ازین بعد خیلی بیشتر از بیشتر باید مواظب خودتو کوچولوهات باشی - ابروهام پرید بالا و با دهن باز به زن دایی خیره شدم انگار تازه متوجه شد داره لو میده برای همین سریع گفت : امممم ... منظورم به بچه‌هاست ، طفلیا خیلی از ظهر تا حالا عذاب کشیدنو غصه خوردند - امیرحسین : مریم که غذاشو بخوره میبرمشون بیرون - زن دایی : آره آره حتماً ، گناه دارن طفلکیا و رو کرد بهم و با چشمکی ادامه داد من برم ببینم این جمیله خانوم بالاخره غذاها رو آماده کرد یا نه با رفتنش شربتو خوردم و انصافاً چه چیز محشری بود ! کم کم همون حالت تهوع خفیفم هم از بین رفت ، یادم باشه دستورشو ازش بپرسم 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. زندایی لو داد اون چیزی رو که نباید میداد ولی امیر حسین اونقدر فکرش مشغول بود که نفهمید🤪😁 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 معجزه حدیث کساء‼️ 🖤روایتی عجیب از بانویی که اعتقاد به اهل بیت نداشت ولی...... دوستان گوش ندین ازدستتان رفته. معجزه حدیث کساء 😭😭😭 اگر دیدید گوش دادی دلتان شکست التماس دعای فرج اللهم عجل لولیک الفرج ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ فاطمیه چیه؟؟؟ 💎حضرت فاطمه‌یه‌زن۱۸ ساله‌مگه‌چقدر‌برای‌ نماز‌وامیستاده‌که‌پاهاشون‌تاول‌میزده 😳🤔 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🔴 روزنامه گاردین: جوانان آمریکایی برای درک علت پایداری مسلمانان فلسطینی شروع به یادگیری قرآن کرده‌اند! 🔹 جوانان آمریکایی‌ فهمیدند، ولی یه سری احمق برانداز ایرانی تازه زدن تو فاز نفهمی! . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : یک ربعی گذشت و امیرحسین همونطور نشسته بود و سرش تو گوشیش بود - میگم ... تو نمی‌خوای بری بیرون ؟ بالاخره سرشو بلند کرد و نگام کرد ؛ از این حجم جدیتش متنفر بودم دلم نمی‌خواست این روشو که هیچ وقت برای من نبود رو ببینم - بهتری ؟ - آره ... ممنون از لطفت ، حالا دیگه لطفاً برو - اوه ... با حرفم عصبانی شد ؟؟؟!!! سینی غذا رو گذاشت رو پام و شاکی گفت : اینو بخور مطمئن باش میرم که اشتباهاتتو بیشتر بهت یادآوری نکنم چشمام گرد شد با این حرفش من برای این گفته بودم که زشت بود جلوی این همه آدم ، اول تو دستشویی بودیم حالا هم تو یک اتاق ؛ خب خجالت می‌کشیدم دیگه ، زشت نبود ؟؟؟ چرا درک نمیکرد ؟ - من منظورم ... - امیرحسین : بله ، امروز منظورتو کاملاً بهم تفهیم کردی ، این قاشقو بگیری رفتم با حرص قاشقو از دستش کشیدم و بلند شد و رفت و با رفتنش قاشق و کوبوندم تو سینی می‌ترسیدم دوباره برم بیرون و حالم از بوی غذا دوباره بد شه برای همین هرکی اومد دنبالم عذرخواهی کردم و نرفتم اونا هم چون دیده بودن حالم بد می‌شه درکم کردند بعد متوجه شدم امیرحسین و آقاحامد همه ی بچه‌ها رو برده بودند بیرون و برای شام هم برنگشتند ، بعد از شام همه ی خانوما جمع شدن تو اتاقی که من بودم و داشتیم حرف می‌زدیم که بچه‌ها بالاخره ساعت ۱۱ برگشتند ، اما امیرحسین تو نیومد - رضوان : ببینم بچه ها خوش گذشت؟؟؟ - حسنا (دختر رضوان) : خیلی خیلی خوب بود ، هرچی دلمون خواست خوردیم شهربازی هم رفتیم - زن دایی : واییییییی ؛ پس خیلی خوش به حالتون شده زینب دستاشو با ذوق به هم کوبید و گفت زن دایی بابام خیلی خفنه مگه نه ؟؟؟ - زندایی بلند زد زیر خنده و گفت : بله عزیزم شک نکن بالاخره به بچه‌ها لباس دادم برای خواب و رضوان براشون جا پهن کرد و بعد از کلی تعریف از اینکه چی بهشون گذشته پیش خودم خوابیدند ، خدا روشکر کاری کرده بود که تلافی اون همه غصه ای که امروز خوردند در بیاد ولی خودش معلوم نبود کجا رفته دلم بدجور شور میزد ، مدام تو اتاق راه می‌رفتم و فکر خیال میکردم نکنه طوریش شده ؟ تصادف نکرده باشه ؟ اینا چرا اینقدر خونسرد بودند چرا براشون مهم نبود که برنگشته ؟!!! دیگه نتونستم طاقت بیارم و رفتم بیرون . آقا میثم و آقا حامد و پیام فیلم می‌دیدند ، وقتی رفتم جلو برگشتند به سمتمو و نگام کردن - میثم : چیزی شده زن داداش ؟ چرا نخوابیدید هنوز ؟ - آقا میثم ، امیرحسین نیومده هنوز - حامد : نگران نباشید گفتم که دیر میاد - ساعت دو و نیمه دیگه چقدر دیر آقا حامد ؟ 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. امیرحسین دیگه کجا رفته ؟؟؟!!! عجب سفری شده ها مریم اگه کلاهشم تو اصفهان بیفته حتم دارم که دیگه نمیاد برش داره 😕😕 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
19.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.... دو راه توسل به حضرت زهرا (س) الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
مقام عرشی حضرت زهرا_4.mp3
13.27M
"س" ۴ ✨ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ محبت به ما و دوستان ما، و دشمنی با دشمنان ما، شما را در زمره‌ی شیعیان ما قرار نمی‌دهد! بلکه شیعیان ما کسانی‌اند که؛ در و ی زندگی، دنباله‌رو ما هستند! ✦ چگونه می‌توان در عصر امروز سبک زندگی مان را، و بایدها و نبایدهایش را با سبک زندگی حضرت زهرا "س" در چهارده قرن گذشته تطبیق دهیم ؟ 🎤 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401