🔅اگر حاصل تمام زندگی‌ات عرض ارادتی باشد محضر این امام برایت کافیست چراکه که وجودت سرشار از نور نگاهش می شود و همین برای تاریکی آخرت بس است. . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

◻️◻️◻️◻️ بوی پیراهنی ای باد بیاور ، ورنه غم یوسف بکشد عاشق کنعانی را .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام گل همیشه بهارم✋

به قول سهراب سپهری : 🌱  هر صبح از نو متولد شویم..! . . ╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲

❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 #ࢪَنْجِ_عشـ‌ــق💞 بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے #قسمت906 _ انصاف داشته باش ، بچه ها فقط با ما زندگی می‌کردن ، امیرحسین هیچ وقت فرصت باهم بودنتونو نمیگرفت ، هر وقت خواستید دیدینشون و حتی میتونستید پیش خودتون ببریدشون _ راضیه : تو خودت اگر امیرحسین بود اینطوری با ما حرف می‌زدی ؟ اصلاً متوجه شدی که برخوردت امشب با ما چطور بود ؟ باشه همه حرفات درست ما کوتاهی کردیم با اینکه فرصت داشتیم وایسادیم فقط تماشا کردیم اما به جبران تمام اون روزا دیگه می‌بریمشون پیش خودمون دستتم درد نکنه که براشون اینقدر خوب بودی و ما بد ... ولی دیگه کافیه همین امشب می‌بریمشون که دیگه اینطور انگ بی‌ مسئولیتی بهمون نخوره ... رضوان پاشو وسایلشونو جمع کن بی اختیار نگاهم رفت سمت رضوان که آقا حامد دست گذاشت روی دستشو نذاشت بلند بشه چرا نمی‌فهمید ... چرا هرچی می‌گفتم درک نمی‌کرد ... فقط به خاطر قولی که به امیر محمد داده بودم جوابشو ندادم و دستی به صورتم کشیدم و چشمامو روی هم فشار دادم تا بتونم خودمو کنترل کنم وقتی دید رضوان بلند نمی‌شه خودش رفت به سمت اتاق امیرمحمد هول شده بلند شدمو با صدای لرزونی که بی‌شباهت به فریاد نبود گفتم : راضیه احترام خودتو نگهدار یک قدم دیگه به اتاقش نزدیک بشی ... از زور عصبانیت دیگه به نفس نفس افتاده بودم اما حرفمو خوردم تا بیشتر ازین تحریک نشه برگشت به سمتم _ مثلاً می‌خوای چیکار کنی ؟؟؟ آقامجتبی داد کشید بسه دیگه بیا بشین سر جات راضیه قدم از قدم برنداشت ، خیره تو چشمام اما به همه گفت کاری نکنید که از راه قانونی وارد بشم ، مجتبی اگه از زنت می‌ترسی و خواهر و برادرتو نمیخوای ، مسئله‌ای نیست اما من و رضوان می‌خوایم ، شده وکیل میگیرم و نمیزارم بچه ها اینجا بمونن 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 #ࢪَنْجِ_عشـ‌ــق💞 بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے #قسمت907 بدنم سست شد و نشستم روی مبل می‌دونستم که اگه به دادگاه برسه و حتی آقا مجتبی هم به عنوان قیم بعدی پشتم باشه و نخواد بچه‌ها رو ازم بگیره بازم قانون خواهراشو ارجح می‌دونه تنها کسی که از پس راضیه برمیومد امیرحسین بود اولین اشکی که از گوشه ی چشمم چکید همزمان شد با صدای زنگ خونه و تا میثم ماشینو تو حیاط پارک کنه آقا مجتبی که از عصبانیت صورتش به کبودی می‌زد رفت به سمتشو تو صورتش خم شد و گفت : _ این حرفا چیه که واسه خودت بلغور می‌کنی ، صابون به دلت نزن اگه قرار به گرفتن بچه‌ها باشه هر دوشون میان خونه ی خودم و هیچ کدومتونم نمی‌تونید جلومو بگیرید چون بعد از امیرحسین قیم بعدیشون منم ، حتی یک درصدم فکر نکن که به تو و رضوان میدمشون محض رضای خدا بشینید ی ذره فکر کنید ، الان هم تو هم رضوان از سر لجبازی متوجه نیستید این تصمیمتون چه به روزشون میاره ، اونا ی بار مادرشونو از دست دادن ، نخواید ی بار دیگه اونم تو این سن دوباره این از دست دادنو تجربه کنند حامد : اصلاً بشینید با خودشون حرف بزنید ببینید انتخاب خودشون چیه _ راضیه : از الان واضحه انتخابشون چیه _ حامد : اگر واضحه براتون راضیه خانوم ، پس به انتخابشون احترام بزارید اگر برای امیرحسین اندازه ی سر سوزنی ارزشی قائل هستید برای خانواده شم باید باشید فکر نمیکنم احتیاج باشه بهتون یادآوری کنم چقدر خانوادش براش عزیز بود و جایگاه مریم خانوم پیش امیرحسین هم که دیگه برای همه مون خیلی روشنه من اگر چیزی نمی‌گفتم به خاطر این بود که میدیدم واقعا برای ی زن سخته اداره ی ۶ تا بچه اونم تک و تنها ، حس می‌کردم شاید مریم خانوم تو رودرواسی قرار گرفته باشه و گفتم خودمون بچه ها رو بگیریم بهتره ؛ اما دیگه مطمئن شدم که مریم خانوم بچه ها رو میخواد 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

بعد از امیرحسین قیم بعدیشون منم ، حتی یک درصدم فکر نکن که به تو و رضوان میدمشون آفرین به مجتبی و حامد 👏👏 لینک نظرات در مورد رنج عشق 😉🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294

💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢

درمان افسردگی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

ما در دنیایی به سر می بریم که هجمه علیه اعتقادات و باورهاست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

تاوان صاف و صادق بودن ... یه بار از یه بزرگی پرسیدم میگفت زندگی کردن رو از یه میخ کج یاد گرفتم ...!! گفتم چه جوری حاجی؟ گفت میخی که کجه ازش رد میشن و میرن، ازش میگذرن ... ولی میخی که صاف باشه به هر در و دیواری میکوبنش ...!

🍃 مهربانا سرآغاز و سرانجام پناه من تویی شب را آغوش گشودی و با سکوت آرامشم دادی حال این صبح را نيز امیدم باش و دلیل روزهای زندگیم که داننده احوال فقط تویی    🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸 ╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲

✨یک هدیه دارم برای شما همراهان خوب کانال آل یاسین ✨ 🌱اگر تو خونه هاتون بحث و دعوا زیاده 🌱اگربچه هاتون بی خود و بی جهت مدام به میپرن 🌱اگر رزق و روزیتون کم شده ... 🌱اگر حوصله ی زندگی و بچه ها رو ندارید 🌱اگر حس میکنید افسردگی گرفتید 💠حتما حتما گوش کنید 💠 ان شاءلله اگر مفید بود براتون من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید 🖋فراهانی . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401