eitaa logo
صالحین حضرت مریم (س)
114 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
66 فایل
این کانال جهت اجرای برنامه های صالحین حوزه حضرت مریم ناحیه زنجان ایجاد شده است لطفاسرگروه های پایگاهها ی خود را عضو نمایید از این به بعد محتوای بارگزاری شده درکانال مرجع اصلی حلقه ها خواهد بود عملکردحلقه های صالحین با توجه به ارسال گزارش سنجیده خواهد شد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 گریه بر فراق پدر یا بر ظلم دشمن؟ 🌿 همان طوری که قبلاً گفته شد، حضرت فاطمه مرضیّه یکی از چهار نفر گریه کنندگان عالم به شمار آمده است. آن مظلومه پس از رحلت پدرش رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به قدری مورد انواع ظلم ها و مصائب جسمی و روحی قرار گرفت که چاره ای جز، گریستن نداشت و آن قدر گریست که روزی بزرگان مدینه، محضر امام علی علیه السلام شرف حضور یافتند و عرضه داشتند: فاطمه زهرا شب و روز گریان می باشد، و آسایش را از ما و از خانواده هایمان سلب نموده است؛ لذا تقاضامندیم که از او بخواهی که یا در شب و یا در روز گریه کند. و امام علی علیه السلام پس از شنیدن این سخنان دلخراش، وارد منزل شد و کنار حضرت زهرا نشست و مشغول توصیه و دلداری آن بانوی مظلومه گردید و پس از گذشت لحظاتی با دلداری های مناسب، حضرت زهرا اندکی سکوت نمود. 🌿 در این هنگام، امام علی علیه السلام اظهار داشت: ای فاطمه! بزرگان مدینه از من خواسته اند تا به شما بگویم که یا شب را برای گریه انتخاب نمائی و یا روز را؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ داد: یا علی! جور و جفای زمانه چنان بر من هجوم آورده است که تاب و توان را از من ربوده و بی اختیار می گِریَم، لیکن به مردم شهر مدینه بگو که از عمر من چند صباحی بیش باقی نمانده است و در همین روزها از میان ایشان رحلت می کنم. به همین جهت امام علی علیه السلام کنار قبرستان بقیع، سایه بانی به عنوان بیت الاحزان خانه غم و اندوه و ناله برای همسر مظلومه اش بر پا نمود. و حضرت زهرای مظلومه هر روز صبح به همراه دو فرزندش حسن و حسین از خانه اش با حالت گریه رهسپار قبرستان بقیع می شد، تا بتواند با خدای خود با حالتی آسوده راز و نیاز نماید. و چون، شب فرا می رسید، امام علی علیه السلام به قبرستان می آمد و همسر دل شکسته و ستمدیده اش را به همراه دو نور دیده اش به خانه باز می گرداند. 📚 [تلخیص از بحارالا نوار: ج 43، ص 175 و 177] ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 دست های پینه بسته 💠 شیخ صدوق، از امیرمؤمنان علیه السلام روایت كرده است كه فرمود: «فاطمه سلام الله علیها آن قدر با مشك آب مى آورد كه بند مشك در سینه اش اثر نهاد، و آن قدر دستاس مى كرد كه دستش زبر شد و پینه بست، و آن قدر خانه را جارو می زد كه لباس هایش گردآلود مى شد، و آن قدر آتش در زیر دیگ مى افروخت كه لباس هایش دودآلود و سیاه مى شد...» 📚 [هدایتگران راه نور، زندگانی صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، آیت الله محمدتقی مدرسی، م: محمدصادق شریعت] ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 ادب فاطمه 🌿 آن حضرت در عمل به اسلام و تطبیق یكایك احكام آن بر خودش به مرتبه والایى دست یافته بود. چون آیه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ...؛ و رسول را در میان خود، آن چنان كه یكى از شما، دیگرى را مى خواند، صدا نزنید» (حجرات، 2) نازل شد، مسلمانان وظیفه یافتند كه خطابشان را نسبت به پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله تغییر دهند، و دیگر آن حضرت را «یا محمّد» صدا نزنند! بلكه به وى بگویند: «یا رسول اللَّه». این كلمه اى بود كه پس از نزول آیه درباره رسول اكرم، شیوع یافت. 🌿 در واقع این دستور براى كسانى بود كه به خاطر تحقیر نام پیامبر، بدون اداى هیچ گونه احترامى نسبت به نام وى، او را صدا مى زدند. فاطمه سلام الله علیها نیز، با شنیدن این آیه، شیوه صدا زدن پیامبر را تغییر داد. او پیش از این، آن حضرت را «ابتاه؛ اى پدر» صدا مى زد. امّا با نزول این آیه، او را همواره «یا رسول اللَّه!» خطاب مى كرد. 🌿 چون پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله، كلمه رسول اللَّه را از دهان فاطمه شنید، از او در این باره سؤال كرد، زهرا سلام الله علیها گفت: چون مى خواهم فرمان خدا را اطاعت كنم. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: من دوست دارم از دهان تو، همان كلمه «پدر» را بشنوم. 📚 [هدایتگران راه نور زندگانی صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، آیت الله محمدتقی مدرسی، م: محمد صادق شریعت] ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 اذان و تجلّی خاطرات پدر 🌿 پس از گذشت مدّتی از رحلت و شهادت جانگداز پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، دخترش فاطمه زهرا چنین اظهار داشت: دلم تنگ شده است و آرزو دارم، که آوای اذان بلال اذان گوی پدرم را بشنوم. و چون بلال متوجّه آرزوی حضرت زهرا شد، مشغول گفتن اذان گردید؛ و چون گفت: «اللّه اکبر، اللّه اکبر». حضرت فاطمه زهرا به یاد خاطرات دوران پدرش افتاد؛ و نتوانست خود را کنترل نماید و با صدای بلند شروع به گریستن نمود. 🌿 تا آن که اذان بلال رسید به: «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه»، که در این هنگام حضرت زهرا صیحه و فریادی کشید و با حالت بیهوشی بر صورت، روی زمین افتاد. مردم گفتند: ای بلال! ساکت شو، چیزی نمانده است که دختر رسول اللّه دار فانی را وداع گوید. پس بلال ساکت شد و باقی مانده اذان را ادامه نداد. 🌿 و چون حضرت به هوش آمد درخواست ادامه اذان را داشت. بلال قبول نکرد و گفت: ای سرور زنان! بر تو می ترسم که مشکلی برای شما پیش آید، به همین جهت حضرت از او گذشت کرد و ساکت ماند. 🌿 همچنین در روایتی دیگر، از امام علی علیه السلام آمده است که فرمود: «هر گاه فاطمه زهرا چشمش به لباس و پیراهن پدرش، رسول خدا می افتاد و یا آن را می دید و می بوئید، گریان می شد و حالت بیهوشی به آن بانوی مجلّله دست می داد.» 📚 [اعیان الشّیعه: ج 1، ص 320] ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌸حضرت فاطمه زهرا(س):* *✍از دنیای شما محبت سـه* *چیز در دل من نهاده شد:* *➊ نگاه به چهره پیامبر خدا* *➋ انفاق در راه خــدا* *➌ تلاوت قـــــرآن* •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• *💐ولادت فاطمه زهرا سلام الله علیهاو روز مادر و روز زن و همچنین* *تولد امام خمینی(ره) گرامی باد* .❣ ⁦❄️⁩ @saleheinmaryam313114❄️⁩
‌💚رسول اکرم صلی الله علیه و آله : ‌✨نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَهَ وَ نُورُ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِی فَاطِمَهُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ✨ ‌ ‌❤️⁩نور دخترم فاطمه علیها السلام از نور خداست، و دخترم فاطمه علیها السلام برتر از آسمان‌ها و زمین است.‌❤️⁩ 📕بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۰ 🌹 🍃🍂 ‌🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹 ⁦❄️⁩ @saleheinmaryam313114❄️⁩
💎 حق مادر ✳️شخصی خدمت رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله عرض کرد: ای رسول خدا! حق پدر چیست؟ حضرت فرمودند: مادامی که زنده است، از او اطاعت کنی. بعد پرسید: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگ‌های بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران در مقابل او بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را أدا نکرده است. 📚 مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203 ‌⁦❄️⁩ @saleheinmaryam313114❄️⁩ ‌ •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺حضرت زهرا سلام الله علیها: 🌷الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها... 💐 همیشه در خدمت و پاى‌بند او باش ، چون بهشت زیر پاى مادران است. 📕 عوالم العلوم، ج۱۱، ص۹۱۰. ⁦❄️⁩ @saleheinmaryam313114❄️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۱۸ 🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 🌸صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند! 🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 _🍃🌷🍃________🍃🌷🍃_____ @saleheinmaryam313114 _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___
🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 🌸(آيه ١٨) -سپس اضافه مى‌كند: «آنها كر هستند و گُنگ و نابينا، و چون هيچ يك از وسائل اصلى درك حقايق را ندارند از راهشان باز نمى‌گردند» (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ) . به هر حال اين تشبيه در حقيقت، يك واقعيّت را در زمينۀ نفاق روشن مى‌سازد، و آن اينكه نفاق و دوروئى براى مدت طولانى نمى‌تواند مؤثّر واقع شود و اين امر همچون شعلۀ ضعيف و كم دوامى كه در يك بيابان تاريك و ظلمانى در معرض وزش طوفانهاست ديرى نمى‌پايد، و سر انجام چهرۀ واقعى آنها آشكار مى‌گردد. 🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 _🍃🌷🍃________🍃🌷🍃_____ @saleheinmaryam313114 _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___
💐💐💫💐💐💫💐💐💫 🌸 سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۱۹ أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). 💐💐💫💐💐💫💐💐💫 _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____ @saleheinmaryam313114 _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
💐💐💫💐💐💫💐💐💫💐💐💫 🌸(آيه ١٩) -در مثال دوّم قرآن صحنۀ زندگى آنها را به شكل ديگرى ترسيم مى‌نمايد: شبى است تاريك و ظلمانى پرخوف و خطر، باران به شدّت مى‌بارد، از كرانه‌هاى افق برق پر نورى مى‌جهد، صداى غرّش وحشتزا و مهيب رعد، نزديك است پرده‌هاى گوش را پاره كند، انسانى بى‌پناه در دل اين دشت وسيع و ظلمانى، حيران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدن او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمينانى وجود دارد كه به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مى‌دهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن در يك عبارت كوتاه، حال چنين مسافر سرگردانى را بازگو مى‌كند: «يا همانند بارانى كه در شب تاريك، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد» (أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ) . سپس اضافه مى‌كند: «آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود مى‌گذارند تا صداى وحشت انگيز صاعقه‌ها را نشنوند» (يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ) . و در پايان آيه مى‌فرمايد: «و خداوند به كافران احاطه دارد» و آنها هر كجا بروند در قبضۀ قدرت او هستند (وَ اللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ) . 💐💐💫💐💐💫💐💐💫 _🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃______ @saleheinmaryam313114 _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 حکمت_21 آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمّیّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرماید: «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید»; (وَالْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ(۶)، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ). منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم براى کسى فراهم گردد; هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقى آماده تدریس او و هم فضاى آموزشى خوبى در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت مى گذارند و از آنجایى که فرصت ها ترکیبى از عوامل متعددى است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتى زایل شود از این رو فرصت ها زودگذرند. لذا در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «الْفُرْصَهُ سَرِیعَهُ الْفَوْتِ بَطِیئَهُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آید».(۷) به همین دلیل روایات فراوانى در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است. امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى کند مى فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَهَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّهً; به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد». به هر حال تمام مواهب الهى که در دنیا نصیب انسان مى شود فرصت هاى زودگذرند; جوانى، تندرستى، امنیت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگى فرصت هاى زودگذرى هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافى نگیریم نتیجه اى اندوهبار خواهد داشت. اى دل به کوى عشق گذارى نمى کنى * اسباب، جمع دارى و کارى نمى کنى     چوگان حکم در کف و گویى نمى زنى * بازِ ظفر به دست و شکارى نمى کنى      ترسم کزین چمن نبرى آستینِ گل *** کز گلشنش تحمل خارى نمى کنى ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🌴 حکمت_22 لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى. امام(علیه السلام) فرمود: ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) و الاّ (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد، هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد.(۱) سید رضى در ادامه این سخن مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما). شرح و تفسیر اگر حق ما را بگیرند… این جمله حکمت آمیز خواه مقارن ایام سقیفه گفته شده باشد یا در شوراى شش نفره عمر براى انتخاب خلیفه پس از او، اشاره به مسئله خلافت دارد که حق مسلّم اهل بیت و امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود. مى فرماید: «ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) وگرنه (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد، هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد»; (وَقَالَ(علیه السلام): لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى). با توجه به این که «اعجاز» جمع «عَجُز» به معناى پشت و «سُرى» به معناى سیر شبانه است مفسران در این که منظور از این تشبیه چیست، احتمالاتى داده اند: مرحوم سیّد رضى مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما). ادامه دارد ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌴 حکمت_23 مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ. امام(علیه السلام) فرمود: کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید.(۱) شرح و تفسیر مرد عمل باش! امام(علیه السلام) در این سخن پربار و حکمت آمیز به اهمیت عمل صالح و نیک در سرنوشت انسان اشاره دارد و تلویحاً کسانى را که بر نسب خود تکیه مى کنند در خطا مى شمرد و مى فرماید: «کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید»; (مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ). قرآن مجید و روایات اسلامى در جاى جاى خود بر فرهنگ عمل تکیه کرده است و آن را مقدم بر هر چیز مى شمرد و این آیه شریفه قرآنى که به صورت شعار براى مسلمانان در آمده شاهد این گفتار است: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم).(۱) درست است که نسب عالى یکى از مزایاى اجتماعى افراد محسوب مى شود ولى در واقع جنبه تشریفاتى دارد; آنچه به حقیقت و واقعیت مقرون است اعمال خود انسان است و بسیار دیده ایم افرادى که از خانواده هاى پایین بودند به سبب جد و جهد و تلاش و کوشش به مقامات عالى رسیده اند در حالى که افراد دیگرى با نسب هاى عالى بر اثر سستى و تنبلى خوار و بى مقدار شدند. از آنچه گفتیم روشن مى شود که عمل در اینجا ـ بر خلاف آنچه ابن ابى الحدید نگاشته ـ به معناى عبادت نیست بلکه هرگونه عمل مثبت معنوى و مادى را شامل مى شود. ادامه دارد..... ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @saleheinmaryam313114 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراز هجدهم ثم له الحمد مكان كل نعمه له علينا و علي جميع عباده الماضين و الباقين عدد ما احاط به علمه من جميع الاشيا، و مكان كل واحده منها عددها اضعافا مضاعفه ابدا سرمدا الي يوم القيامه. پس حمد در مقابل تمام آن نعمت هايي كه بر ما و تمام بندگان گذشته و آينده اش ارزاني داشته به عدد آنچه او به آن عالم دارا سزاست، بلكه به تعداد هر نعمت، چنين حمدي به طور ابد تا قيامت لازم و حتمي است. شرح: لزوم حمد در مقابل نعمت از نظر عقل قطعي و حتمي است و جاي هيچ گونه ترديد و شك و شبهه اي ندارد ولي سؤ ال در آن است كه نعمت هاي مربوط به امتهاي پيشين در ايام گذشته چرا و چگونه براي امتهايي پيشين كه هنوز به وجود نيامده اند ضرورت دارد و شكر را در هر زمان قرار داده است ؟ بر گذشتگان از ما شكر بر نعمت هاي ما لازم بوده و بر گذشته نسبت به گذشتگان ؟! حال بايد دانست كه نهاد هستي داراي حقيقت واحدي است و ذره ذره موجودات آن از ديگري متاثر هستند. پس اگر در فضاي غير متناهي ميليون ها سال قبل اتفاقي افتاد كه مثلا انبوه توده گازها به صورت منظومه ها و كهكشان ها در آمد، بر امروز تاثيري تمام دارد؛ چنان كه آنچه امروز اتفاق افتد در همان كهكشان ها بي تاثير نيست. به گفته حضرت، علامه طباطبايي رحمه الله: اگر دم ماهي در درياي كارائيب حركتي كند،؛ در جو اثر خواهد گذاشت ؛ چنانكه حركت همان ماهي معلول هزاران هزار علل گذشته و مقارن است كه با فقد هر يك از آن ها، اين حركت هرگز ميسر نخواهد بود. لذا نعمت هاي جاري در گذشته قطعا موثر در نعمت موجود خواهد بود، چنان كه نظم طبيعي عالم و آباداني موجود در امروز، گاهي به جهت آباداني گذشته بوده است همان طور كه آباداني امروز مؤ ثر در آينده است - چون اگر ملاحظه آينده در كار نبود، اين نعمت امروز تحقق پيدا نمي كرد. پس اگر ما هم اكنون در نعمت به سر مي بريم ؛ مرهون نعمت هاي گذشته جاري در امم سابقه هستيم، چنان كه مرهون نعمت هاي آيندگان نيز مي باشيم و نكته جالب در جريان گذشته و حال و آينده آن است كه استاد عظيم الشان ما حضرت علامه طباطبايي رحمه الله مي فرمود: فضل خدا يك واحد است و علامت آن تاثير و تاثر مجموعه نظام از يكديگر است و ما امرنا الا واحده كلمح بالصبر آنچه از ناحيه ماست، يك واحد است كه به سرعت چشم به هم زدن، بلكه كمتر به وقوع مي پيوندد. @saleheinmaryam313114
فراز نوزدهم حمدا لا منتهي لحده، و لا حساب لعدده، و لا مبلغ لغايته و لا انقطاع لامده، حمدا يكون وصله الي طاعته و عفوه، و سببا الي رضوانه، و ذريعه الي مغفرته و طريقا الي جنته، و خفيرا من نقمته. براي خدا حمدي ضروري است كه نه حد، نه عدد، نه مقدار و نه نهايت داشته باشد و آن موجب رسيدن به اطاعت او و موجب عفو و رضوان و وسيله اي براي مغفرت خداي منان و متعال گردد. شرح: محدود بودن هر چيز در يكي از اين چهار چيز قابل تصور است: يا در حد ماهوي اوست، بدان معني كه داراي حدي است كه از ساير موجودات ممتاز است، همانند امتياز درخت از حيوان و امتياز آب از آتش. و گاهي حد شي در تعداد و شمارش آن است كه از عدد خاصي تجاوز نكند. و گاهي داراي مرز خاصي است كه با پيوستن به آن مقصود حاصل شود؛ همانند فردي كه درس مي خواند تا دانشنامه خود را از دانشگاه خاصي اخذ كند و پس از گرفتن دانشنامه تحصيل او به پايان مي رسد، و چهارم آن كه از نظر زمان متناهي است، همانند فصول سال كه ايام بهار سپري مي شود و ايام تابستان مي رسد. در حقيقت، اين چهار گونه حد آن چنان است كه هيچ موجودي از موجودات عالم از آن خارج نيست، بلكه هر فردي از افراد در خارج به يكي از اين چهارگونه مرز محدود است: يا در ماهيت، يا در عدد، يا در غايت و مقصد، يا در زمان. و اگر حقيقتي يافت شود كه داراي هيچ يك از اين حدود نباشد، او غيرمتناهي است. امام عليه السلام در اين فراز براي خداي متعال حمدي را لازم ديده كه هيچ يك از اين چهار مرز را نداشته و قهرا غيرمتناهي و بي پايان باشد، اما ضرورت اين چنين حمدي آن است كه حضرت حق، غيرمتناهي با لذات است و قهرا نعمت هاي او نيز چنين است كه فرموده: ان تعدو نعمت الله لا تحصوها. پس حكم مسلم عقل اين است كه در مقابل ذات بي نهايت و نعمت هاي بي نهايت، شكر بي نهايت ضروري و لازم خواهد بود. سؤ الي كه در اين جا رخ مي نمايد اين است كه آيا چنين شكري از بندگان قابل تحقق است يا خير؟ جواب آن است كه اگر كسي فهميد كه در مقابل نعم الهي از شكر ناتوان است، به حق بندگي واصل گشته است. در روايتي آمده كه به يكي از انبيا خطاب شد كه شكر خداي خود بگذار، در جواب عرض كرد: چگونه شكر نعم بي پايان گذارم كه عاجزم ؟! جواب آمد كه اين خود شكر من است. فراز بيستم (آخرين فراز) و امنا من غضبه، و ظهيرا علي طاعته، و حاجزا عن معصيته و عونا علي تاديه حقه و ظائفه. حمدا نسعد به في السعدا من اوليائه، و نصير به في نظم الشهدا بسيوف اعدائه، انه ولي حميد. حمدي سزاوار خداي متعال است كه بدان وسيله در امن از غضب او باشم و كمك بر اطاعت من و مانع از معصيت و ياري كننده بر اداي حق و وظايف گردد و نيز ستايشي كه در صف نيك بختان از اوليا قرار گيريم و در نظام شهدا كه به وسيله شمشير دشمنان دين به لقا حق پيوسته اند قرار گيريم كه او ولي و ياري دهنده اي ستوده است. شرح: از مجموعه اين چند فقره اخير معلوم مي شود كه از حمد كارهاي بسياري ساخته است و خود موجب آثار متفاوتي خواهد بود. ولي ظاهر آن است كه حمدها با يكديگر فرق دارند، زيرا آن حمدي كه موجب امن از غضب است با آن كه موجب ياري در طاعت و يا مانع از معصيت مي گردد، هر يك داراي زمينه هاي مختلفي خواهد بود. مثلا كفران نعمت خود موجب خشم خداي متعال است ؛ در قرآن كريم فرموده: و ان كفرتم ان عذابي لشديد، پس آن حمدي كه امن از غضب مي آورد، در ارتباط با شخص خاص در موردي خاص است و آن نعمت به گونه اي است كه سپاسگزاري از آن واجب و قطعي است و كفران آن نعمت موجب خشم خداوند خواهد شد. پس اگر كسي به شكر نعمت مبادرت ورزيد، از غضب خدا به دور مانده و به عفو الهي پناهنده شده است. و يا اگر انسان در اثر ترك معصيت يا به جا آوردن طاعتي - نعوذ بالله - مغرور شود، اين غرور ابتلا به معصيت را به دنبال مي آورد، ولي اگر قدرت بر انجام طاعت و دوري از عصيان را از خداي متعال ديد و او را شكر كرد، اين حمد مانع از معصيت مي شود توفيق اداي وظيفه و اطاعت بيشتر را براي او حاصل به همراه مي آورد. گاه ممكن است شخص به مصيبت عظيمي مبتلا گردد، ولي صبر كرده و همواره از ناسپاسي و ناشكري خودداري كند، يا با تسليم و رضاي خود آرامش خود را حفظ سازد، در اين صورت است كه او به وادي سعدا و نيك بختان تشرف پيدا كرده و از اوليا و صالحين شده است و همين طور اگر در سلك مجاهدين في سبيل الله قرار گرفت و در ميدان هاي جنگ و دفاع از حريم مقدس اسلام دل بر كف نهاد و جنگيد و در اين جهاد و غلبه بر هواي نفس پيوسته از خداي خود تشكر و قدرداني كرد و از او ممنون بود كه او را در اين مرحله ياري فرموده، قطعا خداوند او را در زمره فداكاران و شهدا محسوب مي نمايد. @saleheinmaryam313114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا