eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ فهرست جلد ۳ جلد سوم شامل مباحث زیر است الفاظ المقادیر الشرعیه طرق بیان الاحکام فی الاحادیث(بسیار بحث مهمی است) الفاظ المدح و الجرح الاجتهاد و الفتوی فی عصر المعصوم و غیبته @salmanraoofi
🔸آیت الله خرازی: بزرگترین برکت انقلاب رهایی از سلطه مستکبران است | نباید در قبال نعمت نظام اسلامی بی انصافی کرد عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه درس اخلاق: 🔹 زمانی با جامعه مدرسین خدمت امام راحل رفتیم که حضرت امام به برخی افراد که مدام بدون انصاف به انقلاب ایراد می گرفتند تشر زدند که آیا می توانند یک مغازه را اداره کنند؟ نباید در برابر این نعمت بزرگ و برکاتی که برای مردم داشته بی انصافی شود. 🔹رهبر انقلاب فرمودند که با دانشجویان با خاکی برخورد کرد، باید با تواضع و خیرخواهی با مردم و مخاطبان برخورد شود نه این که برخوردها از موضع قدرت و فرمان دادن باشد چرا که جوانان زیر بار اینگونه برخوردها نمی روند. 🔹کار روحانیت انتقال معارف دینی و پرداختن به هدایت جامعه با ملایمت است، روحانی باید مدیریت داشته باشد و با تبیین معارف ناب دین مردم را جذب اسلام کند، در مسیر هدایت باید محکم در میدان ایستاد و با شرح صدر عمل کرد. 🌐 http://yon.ir/GAkAF @salmanraoofi
باسمه تعالی از صمیم قلب آیت الله العظمی سیستانی را دوست دارم ولی به امام خمینی ره عشق می ورزم ان شاءالله ان شاءالله ان شاءالله در تفاوت افق دید امام خمینی ره و آنچه در این بیانیه آمده مطلبی خواهم نگاشت. خدا سایه آیت الله العظمی سیستانی را بر سر مسلمین جهان و عراق مستدام بدارد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۷/۲/۱۶ 📜بیانیه دفتر آیت الله سیستانی پیرامون انتخابات پارلمانی عراق 🔻در این بیانیه آمده است: 🔹۱- از زمان سرنگونی رژیم سابق استبدادی، مرجعیت دینی به دنبال جایگزینی آن با نظامی برگرفته از تکثرگرایی سیاسی و انتقال صلح آمیز قدرت با بازگشت به صندوق های رای گیری در انتخابات دوره ای آزاد و شفاف بوده است و معتقد است که اگر کشور خواهان آینده ای است که مردم از آزادی و کرامت و پیشرفت و شکوفایی بهره مند باشند، و حافظ ارزش های اصیل و منافع عالی خود باشند، هیچ جایگزینی غیر از آن برای حرکت در این مسیر وجود ندارد. 🔹از این رو مرجعیت دینی بر نظام کنونی و سازمان ملل متحد در راستای تسریع برگزاری انتخابات عمومی فشار آورده است تا عراقی ها از طریق انتخاب نمایندگانی که نوشتن قانون اساسی دائمی و تعیین اعضای دولت عراق به آنها محول شده، فرصت تعیین سرنوشت آینده خود را داشته باشند. و امروز پس از گذشت ۱۵ سال از آن تاریخ، مرجعیت دینی همچنان معتقد است که حرکت در این مسیر گزینه صحیح و مناسب برای حال و آینده کشور است و برای جلوگیری از افتادن در مهلکه های حکومت فردی و رژیم استبدادی تحت هر بهانه و عنوانی چاره ای جز آن نیست. 🔹اما روشن است که این مسیر انتخاباتی تنها در صورتی به نتایج رضایت بخشی منجر خواهد شد که حائز شرایطی باشد از آن جمله: قانون انتخاباتی عادلانه باشد و حرمت آرای رای دهندگان مراعات شود و اجازه دور زدن آنها داده نشود. دوم اینکه لیست های انتخاباتی براساس برنامه های قابل اجرای اقتصادی، آموزشی و خدماتی و به دور از شخصی سازی و تنش های فرقه ای و مزایده های رسانه ای به رقابت بپردازند. 🔹سوم اینکه هرگونه دخالت خارجی در انتخابات چه در امر حمایت مالی و چه غیر از آن ممنوع شود و مجازات سختگیرانه ای برای عدول از آن وضع گردد. چهارم: رای دهندگان به ارزش آرای خود و نقش مهم خود در ترسیم آینده کشور واقف باشند و آرای خود را در ازای قیمت ناچیز، و در راستای پیروی از هوای نفس، احساسات و به خاطر منافع شخصی و درگیری های قبیله ای و مانند آن نفروشند. 🔹مطمئنا شکست هایی که تجربه های انتخاباتی گذشته به همراه داشته است –اعم از بهره برداری از قدرت توسط بسیاری از افرادی که در دولت انتخاب شدند و یا دارای مقامات ارشد در حکومت بودند و سهیم بودن آنها در گسترش فساد و تضییع اموال عمومی به صورت بی سابقه و اختصاص دادن حقوق های نجومی به خود و ناکامی در انجام وظایفشان در راه خدمت به ملت و فراهم کردن زندگی کریمتانه برای فرزندان آن– فقط نتیجه طبیعی عدم اجرای شرایط لازم در انتخابات بوده است. این موضوع حتی گاهی اوقات در انتخابات کنونی نیز دیده می شود اما امید امکان تصحیح مسیر حکومت و اصلاح نهادهای دولتی از طریق دو چندان کردن تلاش های متعصبانه فرزندان این کشور و استفاده از سایر روش های قانونی موجود همچنان باقی می ماند. 🔹۲- مشارکت در این انتخابات حق هر شهروندی است که حائز شرایط قانونی است و هیچ چیز جز اعتقاد به اینکه شرکت در این انتخابات در راستای منافع عالی ملت و کشورش است، نمی تواند او را به انجام این حق ملزم کند. شهروندان باید بدانند که روی گردانی از حق انتخاباتی خود فرصت دیگری را به دیگران برای پیروزی در کرسی های پارلمانی می دهد که چه بسا از آرمان های شهروندان به دور باشند. اما در نهایت تصمیم شرکت و یا عدم مشارکت در انتخابات به خود شهروندان برمی گردد و هر شهروند مسئول آن است لذا باید شهروندان با آگاهی کامل و اشتیاق بالا نسبت به منافع کشور و آینده فرزندان آن این حق را اعمال کنند. 🔹۳- مرجعیت عالی دینی بر بی طرفی نسبت به همه نامزدها و لیست های انتخاباتی تاکید می کند به این معنا که از هیچ فرد یا جناح و یا فهرستی به هیچ وجه حمایت نمی کند؛ لذا همه چیز به عقیده رای دهندگان و دیدگاه آنها پس از بررسی های دقیق واگذار می شود و ضروری است اجازه داده نشود هر فرد یا جناحی از عنوان مرجعیت دینی و یا هر عنوان دیگری که در قلب عراقی ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است، بهره برداری انتخاباتی کند. 🔹لذا عوامل سرنوشت ساز همان کارایی و صداقت، پایبندی به ارزش ها و اصول، دوری از برنامه های خارجی، احترام به قوانین و تمکین آن، آمادگی برای ایثار در راه نجات وطن و خدمت به شهروندان، توانایی در اجرای برنامه های واقعی برای حل بحران ها و مشکلات وخیم بلند مدت هستند که تنها راه اطمینان از آن، آگاهی از مسیر علمی نامزدها و روسای لیست های انتخاباتی است. به خصوص کسانی
هدایت شده از سلمان رئوفی
که در دوره های سابق در مقام مسئولیت بوده اند جهت جلوگیری از افتادن در دام فریب کاران ناکام و فاسد و باتجربه و غیر از آنها. از خداوند قادر مسالت داریم که همه را به سمت آنچه خیر و صلاح کشور و بندگان در آن قرار دارد، هدایت کند که اوست قیم آن و همو مهربانترین است. 🔸شفقنا @salmanraoofi
مهجور است چنین برنامه ها و دوره هایی غتنم است برای طلاب مشهد @salmanraoofi
🔴حجت الاسلام قرائتی در جلسه درس خارج فقه رهبر انقلاب حفظه الله: عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است/ قرآن اینقدر اهمیت دارد که آقا درس فقهشان را تعطیل کنند 🔸عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما (طلّاب) هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم. 🔸برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند که عید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قد اقبل‌ الیکم شهر الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ 🔸هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کمثل الحمار، کمثل الکلب، کالحجاره، کالانعام؛ امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است؛ میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا. 🔸 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه‌اش هم این است: لتبیّن للنّاس ما نزّل‌؛ یعنی تبیّن ما نزّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. 🔸اگر خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم». 🔸ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید «الّذی کتب علیکم الصّیام»، میگوید: شهر رمضان الّذی انزل فیه القرآن. 🔸حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون. 🔸فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: من اراد العلم فلیثوّر القرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم قرآن را زیرورو کنید. 🔸ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، در سرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. 🔸بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم، یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگر به هر کتابی تکیه میکردم سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاه به قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. 🔸هر چه میخواهیم بگوییم، اوّل نگاه به قرآن کنیم. 🔸قرآن جاذبه دارد آقا، قرآن جاذبه دارد؛ هر چه میخواهیم بگوییم، قرآن در آن زمینه جاذبه دارد. 🔸من شرمنده هستم وقت آقا را گرفتم، وقت شما را گرفتم، دیگر حالا مهم بود؛ همین دلیل بر اهمّیّت است که این‌قدر قرآن می‌ارزید که آقا درس فقهشان را تعطیل کنند؛ آقا ببخشید @salmanraoofi
📣 بیانات امام خامنه ای پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی: 🔻بسم الله الرّحمن الرّحیم 🔹الحمدﷲ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین 🔹بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازم بود 🔹آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزو حرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است 🔹این البتّه یک درد قدیمی است؛ زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّه آن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم 🔹خب، بحمدالله امروز تا حدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّه هستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند و موفّق شدند 🔹ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند، با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدای متعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّق باشند 🔹امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم 🔹دوستان تلاش کنید که روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید @salmanraoofi
اگر به #نمایشگاه_کتاب_تهران رفتید این پنج کتاب را می‌توانید در #نشر_آرما ملاحظه کنید. #لعن‌های_نامقدس #نهم‌ربیع_جهالت_ها_خسارت_ها #سرآغاز_اصلاح_عزاداری #عار_یا_شعار #فرهنگ_اصطلاحات_طلاب
۱ 💠 لزوم توجه به گویش ها و لهجه های محلی در تشخیص راویان در تهذیب روایتی با سند زیر ذکر شده است: 《رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَتُّويه بْنِ نَابِحَةَ عَنْ أَبِي سُمَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْبَزَّاز...》 (تهذیب الأحكام، ج۹، ص۳۹۳) "متویه" تلفظ محلی "محمد" است که در مناطقی (خصوصا در قم) به کار می رفته است و "متویه بن نابحه" در این سند همان "محمد بن ناجیه" می باشد. (۱) در سند مشابهی در کافی آمده است: 《مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (۲) عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِم...》 (الکافی، ج۴، ص ۳۵۹) همچنین در فقیه آمده است: 《رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِم...》 (الفقیه، ج۴، ص۱۶۰) نجاشی در ذیل "علی بن محمد بن علی بن سعد الاشعری القمی القزدانی" می نویسد: 《منسوب إلى قرية، يكنى أبا الحسن، و يعرف بابن متويه...》 (رجال النجاشی، ص۲۵۷) و در جای دیگری، همین شخص را با تعبیر "علویه بن متویه" ذکر می کند: 《محمد بن سالم بن أبي سلمة الكندي السجستاني أخبرنا علي بن أحمد قال: حدثنا إسحاق بن الحسن قال: حدثنا محمد بن الحسن قال: حدثنا علوية بن متويه بن علي بن سعد أخي أبي الآثار القزداني عنه به》 (رجال النجاشی، ص۳۲۲) "علُّویه" نیز تلفظ محلی "علی" است. همین گونه، در مورد اسم "علی" گاهی "علّان" نیز تعبیر می شده است. مانند "علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان الرازی الکلینی" که به علان شناخته می شده است. (رجال النجاشی، ص۲۶۰) در تاج العروس آمده است: 《علّان لقب جماعه من المحدثین ممن اسمه علی...》 (تاج العروس، ج۱۸، ص۳۸۴ و ن.ک. ج۱۵، ص۵۲۱) اما پذیرش این که علان لقب (به معنای مصطلح) باشد مشکل است. مرحوم آقای بروجردی علان را عجمی شده ی علی دانسته اند. (۳) به نظر می رسد همین مطلب صحیح است. البته گاهی این تغییرات در همان زبان عربی رخ می دهد. مانند احمد بن هلال که گاهی احمد بن هلیل تلفظ شده است. (۴) این تغییرات نظائر دیگری نیز دارد (۵) و توجه به آن در شناخت راویان و توحید مختلفات به کار می آید. __________ ۱- در استبصار مطبوع به جای متویه بن نابحه، "مَثُوبَةَ بْنِ نَايِحَةَ" آمده و "متوبة" و "نايجة" از بعضی نسخ نقل شده است. (الاستبصار، ج۴، ص۱۶۴) در مورد ضبط متویه در ایضاح الاشتباه در ذیل الحسین (الحسن) بن متویه آمده است: 《بفتح المیم، و تشدید التاء المنقطه فوقها نقطتین المضمومه، و اسکان الواو》 (ایضاح الاشتباه، ص۱۶۳) طبق این کلام، "مَتُّوَيْهِ" خطاست و ظاهرا کسی که متویه را چنین ضبط کرده آن را مانند اسم هایی نظیر سیبویه و نفتویه انگاشته است در حالی که این اسامی از باب دیگری هستند و از ترکیب سیب و نفت با ویه ساخته شده اند. ۲- محمد بن علی در این سند و سند بعد، همان ابو سمینه در سند تهذیب است. ۳- مقدمه ترتیب اسانید الکافی، ص۲۴۸ ۴- به عنوان نمونه: 《...عن احمد بن مابنداد عن احمد بن هلیل الکرخی عن ابن ابی عمیر...》(فلاح السائل، ص۱۵۲) ۵- نظیر عبدون در مورد عبدالله یا عبدالواحد و دیگر موارد برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۵ @Taraaif @salmanraoofi
۱ 💠 معنای «علی رأیٍ» در مکتوبات علامه ی حلی در برخی کتب علامه، نظیر قواعد و ارشاد، در موارد فراوانی بعد از ذکر حکم شرعی، تعبیر "علی رأیٍ" به کار رفته است. ممکن است این تعبیر موهم این معنی باشد که علامه آن قول را به نحو جزمی، اختیار ننموده اند. اما به نظر می رسد که این گونه نیست و حکمی که "علی رأیٍ" بیان شده، همان رأی و مختار علامه است. به بیان دقیق تر، این تعبیر دلالت بر دو مطلب دارد: اولا مساله، محل اختلاف است و ثانیا مختار مولف، همان حکمی است که بیان شده است. در روضات الجنات همین مطلب از فخر المحققین (فرزند علامه) نقل شده است: 《و من جملة فوائده المنقولة عنه فى مقدّمات شرح كتاب القواعد بيانه مراد والده العلّامة من قوله على رأى المكرّر وقوعه فى القواعد و الإرشاد و هو انّه قال انّه إذا قال على رأى يكون إختياره ما قبله، و نبّه بقوله على رأى على أنّ فيه خلافا لبعض الأصحاب》 (روضات الجنات، ج۶، ص۳۳۵) (۱) تتبع در ایضاح الفوائد (شرح فخر المحققین بر قواعد علامه) همین مطلب را به خوبی نشان می دهد. (۲) با این حال، به صاحب مقامع الفضل نسبت داده شده است که به این تفسیر اشکال کرده اند و عبارت را طور دیگری معنی نموده اند: 《... إلّا أنّ صاحب مقامع الفضل تنظر فى ثبوت هذا الإصطلاح من جهة عدم اطّراده بالنّسبة إلى مواضع منها قوله فى خيار العيب لو باع الجانى خطأ ضمن أقلّ الأخيرين على راى، و الأرش على راى، و قوله فى القبض أيضا مثل ذلك؛ ثمّ قال رحمه اللّه و الّذى يختلج بالبال فى حلّ هذا الإشكال إنّ ذلك إنّما كان من تغيّر الرّأى، و قد كان المصنّفون سيّما الشّيخ و المحقّق و العلّامة هذا كثيرا ما كان يتغيّر رأيهم حتّى فى كتاب واحد كما لا يخفى على من له أدنى ممارسة و اذا تغيّر رأيهم لم يرجعوا فيضربوا على الرّأى الأوّل؛ بل إكتفوا فى إعلام المكلّفين بظهور تأخّر الرّأى الجديد...》 اما با رجوع به خود مقامع الفضل روشن می شود که ایشان نه تنها با تفسیر مذکور مخالفت نکرده اند؛ بلکه حتی در مواردی که دو رأی متضاد طرح شده هم به نحوی بر آن تفسیر تحفظ کرده اند: 《سؤال: مراد علّامه رحمه الله از «على رأى» در كتاب «ارشاد» چه چيز است؟ جواب: آنچه از تتبّع مظانّ غالب استعمالات آن جناب در «قواعد» و «ارشاد» مستفاد مى‌گردد آن است كه به اين اشاره نموده است به مختار خود و به آنكه در آن مسأله، رأى ديگر از براى علماء هست و فخر المحقّقين در بيان اصطلاحات «قواعد» تصريح به اين نموده -على ما نقل- فقال: إذا قال: «على رأي» يكون اختياره ما قبله و نبّه بقوله: «على رأي» على أنّ فيه خلافا لبعض الأصحاب. و به انضمام عدم تغيير اصطلاح، اصطلاحش در «ارشاد» نيز چنين خواهد بود؛ لكن در چند موضع مخالفت اين اصطلاح نموده و از آن جمله در خيار عيب كه گفته: «لو باع الجاني خطاء ضمن أقلّ الأمرين على رأي و الأرش على رأي» و «...» و الذي يختلج بالبال في رفع هذا الإشكال أنّ ذلك إنّما كان من تغيير الرأي...》 (مقامع الفضل، ج۱، ص۳۹۴) ظاهرا مراد ایشان این است که آن مواردی که دو قول متضاد هر دو با تعبیر "علی رأیٍ" آمده، علامه در ابتدا تنها یکی از آن دو را نگاشته بوده و بعد که تبدل نظر حاصل شده، نظر دوم را با همان تعبیر "علی رأیٍ" در ادامه ی نظر اول نوشته اند. پس حتی در موارد ذکر دو رأی متضاد هم ایشان هر کدام را بیانگر نظر علامه در برهه ای از زمان گرفته اند. البته قبول تفسیری که ذکر شد، مستلزم قبول فرمایش ایشان نیست. بلکه می توان گفت تنها در مواردی که فقط یک قول با تعبیر "علی رأیٍ" ذکر شده ظاهر در این است که خود علامه نیز آن را اختیار کرده اند و این منافاتی ندارد با این که گاهی دو قول متضاد را نقل کنند و هر یک را به رأیی نسبت دهند و دیگر ظهور در مختار خودشان نداشته باشد. (۳) ______ ۱- البته صاحب روضات بعد این عبارت می نویسد: 《قلت: لا يبعد على هذا كونه تصحيف عبارة على رأيى باليائين أو كون رسم خطّه الشّريف فى مثل ذلك كذلك》 (روضات الجنات، ج۶، ص۳۳۵) به نظر می رسد وجهی برای التزام به این تصحیف وجود ندارد و همان "علی رأیٍ" مفید مطلبی است که ذکر شد. مثلا منقول است که وقتی از مرحوم آیه الله سید احمد خوانساری مساله ای پرسیده می شد، ایشان فتوای یکی از فقهای سابق را که مطابق نظرشان بوده نقل می کردند و بیان می کردند که مثلا محقق در شرایع چنان فتوی داده و فتوی را صریحا به خودشان نسبت نمی دادند. @Taraaif @salmanraoofi ⬇️
⬆️ ۲- در مواضع متعددی حکمی را که در قواعد، با تعبیر "علی رأیٍ" آمده، فخر المحققین آن را مختار علامه معرفی نموده است. نظیر: 《قال دام ظله: و يعطى من انتسب بأبيه خاصة دون من انتسب بأمه خاصة على رأيٍ. أقول: ما اختاره هنا مذهب الشيخ في المبسوط》 (ايضاح الفوائد، ج۱، ص۲۱۷) همچنین ن.ک. ج۱، صفحات ۴۵ و ۷۵ و ۱۰۸ و ۱۱۱ و ۱۱۹ و ۱۲۰ و ۱۲۴ و ۱۲۵ و ۱۳۹ و ۱۶۸ و ۱۸۴ و ۲۴۴؛ ج۲، صفحات ۴۱۵ و ۴۸۸؛ ج۳، صفحات ۱۳۷ و ۵۱۳ و ۶۳۸؛ ج۴، ص۵۱۳؛ برای مثال نقض ن.ک. ج۱ ص۲۰۳. همچنین ن.ک. غایة المراد، ج۱، ص۵۴، مقدمه‌ی محقق کتاب. با توجه به رابطه ی نزدیک بین علامه و فخر، کلام فخر در تفسیر عبارت علامه، معتبر به نظر می رسد؛ خصوصا این که علامه، قواعد را به درخواست فخر نگاشته است: 《أما بعد فهذا كتاب «قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام»، لخصت فيه‌ لب الفتاوى خاصة و بينت فيه قواعد أحكام الخاصة، إجابة لالتماس أحب الناس إلي و أعزهم علي، و هو الولد العزيز محمد ....》 (قواعد الأحكام، ج١، ص۱۷۱) و همچنین تکمیل و اصلاح کتاب های خود را بر عهده ی او نهاده است (قواعد الأحكام، ج۳، ص۷۱۷) و فخر نیز قواعد را در زمان حیات علامه و به دستور او شرح کرده است (ایضاح الفوائد، ج۱، ص۱۱). ۳- مثلا در همان مثال مرحوم آقای خوانساری، اگر در جواب سوالی بفرمایند محقق در شرایع چنان فتوی داده فهمیده می شود که مختار خودشان نیز همان است و این منافاتی با این ندارد که در جواب سوالی بفرمایند محقق چنان فتوی داده و علامه بر خلاف آن فتوی داده است و البته در این صورت دیگر مختار خود ایشان فهمیده نمی شود؛ بلکه چه بسا توقف و احتیاط فهمیده شود. برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۱۸ و گفتگوی شفاهی ۱۳۹۶/۲/۲۰ @Taraaif @salmanraoofi
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید|ماجرای حضور طلبه ۳۱ ساله در منچستر خاطره حجت‌الاسلام شمالی @HawzahNews| خبرگزاری‌حوزه
باسمه تعالی امروز در تلوزیون دیدم که وزیر آموزش و پرورش که جای مهر آنچنانی دارد سخنرانی آنچنانی هم برابر رهبر انقلاب حفظه الله کرد آنوقت در وزارتخانه همین آقا چندین بند از سند ۲۰۳۰ اجرا می شود که مورد اعتراض رهبرانقلاب هم بود هرکس نداند ما طلبه ها می دانیم اینطور جای مهرها حاصل سجده های طولانی نیست چرا که وزیر اصلا وقت اینطور امور را ندارد بلکه این جای سجده سه پینه ای حاصل مهر داغ گذاشتن بر پیشانیست حالا اجرای سند ۲۰۳۰ توسط یک پیشانی پینه بسته چیست جز اجرای فرهنگ کفر توسط یک مثلا مسلمان اگر مثل شهید مطهری امروز بودند چنان در برخورد با این افراد قاطعیت نشان میدادند که جرات چنین تظاهرهایی در همه سطوح سلب شود و همه بدانند با ظاهر اسلامی غلط غیر اسلامی نباید کرد و چقدر جای او در این روزها خالیست. و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۷/۲/۲۰ @salmanraoofi
۲ 🔆ثمرات منبع یابی در کتب حدیث در کتاب الدیات كافی در باب "مَنْ خَطَؤُهُ عَمْدٌ وَ مَنْ عَمْدُهُ خَطَأ" حدیث ذیل نقل شده است: 《ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع- عَنْ أَعْمَى فَقَأَ عَيْنَ صَحِيحٍ [مُتَعَمِّداً] قَالَ فَقَالَ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّ عَمْدَ الْأَعْمَى مِثْلُ الْخَطَإِ هَذَا فِيهِ الدِّيَةُ مِنْ مَالِهِ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ فَإِنَّ دِيَتَهُ عَلَى الْإِمَامِ وَ لَا يَبْطُلُ حَقُّ مُسْلِمٍ.》 (الکافی، ج۷، ص۳۰۱) همین حدیث در فقیه (ج۴، ص۱۱۴) و تهذیب (ج۱۰، ص۲۳۲) با همین سند نقل شده است. در کتاب اختصاص نیز همین حدیث با همین سند آمده است (ص۲۵۵) تنها با این تفاوت که سند آن با هشام بن سالم شروع شده و نام ابن محبوب بر سر آن نیامده است که البته با نظر به دو حدیث قبل (که یکی با حسن بن محبوب شروع شده و بعدی هم معلق بر همان قرار گرفته است) به نظر می رسد که در این سند هم راوی از هشام بن سالم، همان حسن بن محبوب است. مشکلی که در همه ی این اسناد هست این است که نقل عمار ساباطی از ابی عبیده در هیچ جای دیگری مشاهده نشده است. به علاوه در غیر این اسناد، هشام بن سالم همواره بدون واسطه از ابی عبیده نقل می کند. (۱) واسطه شدن کسی بین هشام بن سالم و ابی عبیده که همواره بی واسطه از هم نقل کرده اند، آن هم واسطه ای که هیچ جا از ابی عبیده نقل حدیث نکرده است، بسیار بعید می نماید؛ لذا به نظر می رسد که عمار ساباطی در سند این حدیث زائد است و وجه زائد شدن هم این می باشد که "الحسن بن محبوب عن هشام بن سالم عن عمار الساباطی" فراوان است و این فراوانی باعث می شود که ذهن کاتب با این ترکیب مانوس گردد و به صورت سهوی، عمار الساباطی را بعد از "ابن محبوب عن هشام بن سالم" بیفزاید. یا این که در سندی که در کتابِ منبع بوده ضمیری وجود داشته و خطای در ارجاع آن ضمیر باعث اضافه شدن عمار ساباطی گشته است؛ مثلا تعبیر "و عنه" بوده است که به هشام بن سالم بر می گشته و به اشتباه به عمار ساباطی ارجاع داده شده و باعث اضافه شدن عمار ساباطی در سند شده است. اما ممکن است که زائد شدن عمار ساباطی در چهار کتاب بعید به نظر برسد. ولی با توجه به این که ظاهرا در هر چهار کتاب این حدیث از کتاب حسن بن محبوب گرفته شده است، این استبعاد منتفی می شود.(۲) در واقع اشتباه در چهار کتاب رخ نداده است؛ بلکه در یک کتاب رخ داده و به تبع به چهار کتاب سرایت کرده است. لذا زائد بودن عمار ساباطی در اسناد این حدیث، طبیعی و مطابق قواعد تحریف و تصحیف است و با توجه به قرائنی که گذشت متعین می شود.(۳) در نتیجه با حذف عمار ساباطی از سند که فطحی مذهب است، حدیث مذکور به اصطلاح صحیح خواهد بود و اشکال سندی ای که طرح شده، مندفع می شود. ______ ۱- ن.ک. الکافی، ج۲، ص۸۰؛ همان، ص۱۸۰؛ همان، ج۵، ص۲۲۸؛ التهذيب، ج۶، ص۳۷۵؛ همان، ج۷، ص۱۳۲؛ ،أمالي الصدوق، ص۲۷۱؛ ثواب الأعمال، ص۲۷۳؛ الخصال، ج۱، ص۲۸۲؛ أمالي المفید، ص۳۱۷؛ أمالي الطوسي، ص۸۸؛ همان، ص۶۶۵ ⬇️ @Taraaif @salmanraoofi
۲ ⬆️ ۲- در کافی در "بَابُ مَنْ خَطَؤُهُ عَمْدٌ وَ مَنْ عَمْدُهُ خَطَأ" ابتدا با دو طریق، حدیثی از حسن بن محبوب نقل شده و در دو حدیث بعد (که حدیث محل بحث، دومین آن ها است) تعلیق صورت گرفته و سند با حسن بن محبوب آغاز شده است. معمولا کسانی که در کافی در ابتدای سند تعلیقی قرا گرفته اند، صاحب کتاب می باشند. در مورد نقل اختصاص هم، با لحاظ احادیث قبل و بعد روشن می شود که این قسمت از کتاب حسن بن محبوب اخذ شده است. در مورد احادیث کتاب اختصاص در هر قسمتی باید با بررسی و دقت در شواهد و قرائن، منابع آن را بازیافت و از این رهگذر به میزان اعتبار احادیث آن قسمت رسید. در مورد حدیث محل بحث، همان طور که گذشت، سند آن مانند سند حدیث قبلش معلق بر سند دو حدیث قبل است که با حسن بن محبوب آغاز شده است. سند بعدی با عمرو بن ابی المقدام آغاز شده که بیشترین راوی از او در کتب اربعه حسن بن محبوب است. سند بعد با عمرو بن ثابت شروع شده که همان عمرو بن ابی المقدام است. (ن.ک. نجاشی، ص۲۹۰) اسناد بعد به ترتیب با علاء بن رزین، اسحاق بن عمار و ابو ایوب (ابراهیم الخراز) شروع شده اند که همگی از مشایخ پرتکرار حسن بن محبوب اند. در مورد تهذیب هم، سند با حسن بن محبوب آغاز شده و شیخ طوسی نام صاحب کتاب را در ابتدای سند می آورند: 《...اقتصرنا من ايراد الخبر على الابتداء بذكر المصنف الذى اخذنا الخبر من كتابه او صاحب الاصل الذي اخذنا الحديث من اصله...》 (مشیخة التهذیب، ص۴) اگرچه "اخذ به توسط" در تهذیب شایع است ولی این مطلب ضرری به غرضی که در پی آن هستیم -یعنی نفی استبعاد وقوع خطا- نمی زند؛ چون به هرحال، منبع نهایی حدیث، کتاب حسن بن محبوب خواهد بود؛ فتامل! بلکه ممکن است گفته شود برای نفی استبعاد خطا نیاز به اثبات وحدت منبع نیست بلکه همین که احتمال آن قوی باشد کافی است. ۳- نفی خطا در اسناد و اصاله الصحه، مبتنی بر ندرت وقوع خطا است. قهرا وقتی این امر با ندرت امر دیگری تعارض پیدا می کند، نمی توان به آن تمسک کرد. چرا که علم اجمالی به حصول یک امر نادر شکل گرفته و در این میان باید با لحاظ قرائن، جانب یک طرف را گرفت. در سند محل بحث روشن است که التزام به زاید شدن عمار ساباطی (که با توضیحی که گذشت طبیعی می نماید) بر التزام به واسطه شدن او بین هشام بن سالم و ابوعبیده که از دو حیث غرابت داشت و نمونه ای نداشت، اولویت دارد. شاهد دیگری بر زائد بودن عمار ساباطی وجود دارد که در ادامه بیان می شود ان شاء الله. برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۸/۱۵ @Taraaif @salmanraoofi
۲ 🔆اثبات اعتبار نقل محمد بن اسلم از علی بن ابی حمزه بطائنی ▪️ قسمت اول: جابجایی یک برگ در رجال برقی و نکته ای کاربردی در پژوهش های رجالی اطلاعات منابع رجالی در مورد طبقه‌ی "محمد بن اسلم الجبلی" مختلف است. نجاشی به روایت او از امام رضا علیه السلام تصریح نموده (رجال النجاشی، ص۳۶۸) و شیخ در رجال در سه موضع نام او را ذکر کرده است یکی در اصحاب امام باقر علیه السلام (رجال الطوسی، ص۱۴۶) دوم در اصحاب امام رضا علیه السلام (رجال الطوسی، ص۱۴۶) و دیگری در باب من لم يرو عن واحد من الأئمة عليهم السلام (رجال الطوسی، ص۴۴۷) با این حال در رجال برقی وی از اصحاب امام کاظم علیه السلام شمرده شده است.‌ (رجال البرقی، ص۵۱) آیا می توان با استناد به این نقلِ رجال برقی، معاصرت محمد بن اسلم با امام کاظم علیه السلام را اثبات کرد؟ (۱) پاسخ این است که این استناد صحیح نیست. در رجال برقی در اصحاب امام کاظم علیه السلام افراد متعددی بیان شده اند که در منابع دیگر از اصحاب امام رضا علیه السلام شمرده شده اند و به نظر می رسد که نسبت به ذکر شماری از افراد در اصحاب امام کاظم علیه السلام در رجال برقی اشتباهی رخ داده است. ممکن است گفته شود که منشأ این اشتباه اتحاد کنیه‌ی امام کاظم و امام رضا علیهما السلام (ابی الحسن) است. یعنی این افراد از "ابی الحسن" روایت کرده اند و برقی از این تعبیر، امام کاظم علیه السلام را برداشت کرده در حالی که مراد، امام رضا علیه السلام بوده است. اما این وجه صحیح به نظر نمی رسد. چرا که تمام مواردِ اشتباه، در بخش اخیر اصحاب امام کاظم علیه السلام و به بیان دقیق تر، از محمد بن اسلم به بعد واقع شده است. اگر منشأ اشتباه، اتحاد کنیه ی دو امام علیهما السلام بود علی القاعده این اشتباه در سراسر باب اصحاب امام کاظم علیه السلام پراکنده می شد و اختصاصی به قسمتی از این باب پیدا نمی کرد. یکی از نکات اساسی که در پژوهش های رجالی باید مورد التفات باشد این است که پدیده های خاص (مانند اختصاص اشتباهات متعدد به انتهای یک باب) علتی خاص می طلبد و اگر در ضمن تحقیق، با پدیده هایی این چنین مواجه شدیم معقول نیست که آنها را اتفاقی و تصادفی بپنداریم؛ بلکه باید به جستجوی علتی متناسب با آن برآییم. تحقیق مطلب این است که پس و پیش شدن ورق یا اوراقی در نسخه ی رجال برقی منشا این اختلاف شده است. بررسی تطبیقی رجال شیخ و رجال برقی ارتباط شدید این دو کتاب را روشن می کند (به این نحو که رجال برقی از منابع رجال شیخ بوده یا هر دو از منبع ثالثی اخذ کرده اند). اصحاب امام رضا علیه السلام در رجال برقی بدون مراعات ترتیب الفبا ذکر شده اند اما در رجال شیخ، این ترتیب تنها در حرف اول اسامی رعایت شده و بین خود اسامیِ آغاز شده با یک حرف، ترتیب رعایت نشده؛ با این حال ترتیب اسامیِ آغاز شده با یک حرف در رجال شیخ، مشابه ترتیب همان اسامی در رجال برقی است. این پدیده نیز از صغریات همان نکته ای است که ذکر شد؛ این که دو کتاب، مراعات حروف الفبا را نکرده باشند و اسامی را بدون نظم ذکر کرده باشند و با این حال ترتیب یکسان داشته باشند، نمی تواند تصادفی باشد و علت خاص خود را می طلبد. گویی مرحوم شیخ به رجال برقی مراجعه می کرده اند و با مرور از ابتدا تا انتهای هر باب اسامی آغاز شده با یک حرف را با همان ترتیب تدوین می کرده اند. با این بررسی روشن می شود که قسمت محمد بن اسلم به بعد در اصل رجال برقی در اصحاب امام رضا علیه السلام بوده و به جهت جابجایی اوراق که در نسخ خطی رخ می دهد، در اصحاب امام کاظم علیه السلام قرار گرفته است. (۲) نتیجه این که نمی توان با استناد به رجال برقی محمد بن اسلم را از اصحاب امام کاظم علیه السلام شمرد. البته این به معنای نفی معاصرت محمد بن اسلم با امام کاظم علیه السلام نیست. ______ ۱- اثبات این مطلب در اثبات این که نقل محمد بن اسلم از علی بن ابی حمزه پیش از زمان وقف او رخ داده دخالت دارد. توضیح این مطلب در ادامه خواهد آمد ان شاء الله. ۲- اصل این نظر، متعلق به آیه الله سید موسی شبیری زنجانی است و استاد در مقاله‌ی "ارتباط رجال شیخ و رجال برقی" به تفصیل به بررسی و اثبات آن پرداخته اند. تشابه ترتیب دو کتاب قیود و جزئیاتی دارد که در آن مقاله مورد بحث قرار گرفته است. ⬅️ ادامه دارد... برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۱۴ @Taraaif @salmanraoofi
۳ ۳ 📚اهتمام اصحاب به بررسی و معالجه اختلاف احادیث صادره از ائمه علیهم السلام بعد از اینکه اصحاب اهل بیت علیهم السلام به جمع آوری و تدوین جوامع حدیثی رو آوردند، با مشکل اختلاف احادیث روبرو شدند. از این رو در پی معالجه این مشکل بر آمدند. روات طبقه ششم به بعد، اهتمام جدی به این امر ورزیدند و کتبی را در این موضوع تألیف نمودند. به طور نمونه در ذیل به برخی از این کتب اشاره می نماییم: 🔸روات طبقه ششم، اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام - کتاب اختلاف الحدیث، یونس بن عبد الرحمن (الفهرست شیخ طوسی رقم ۸۱۳) - کتاب علل الحدیث، یونس بن عبد الرحمن (رجال النجاشی رقم ۱۲۰۸) (۱) - کتاب اختلاف الحدیث، محمد بن أبی عمیر (رجال النجاشی رقم ۸۸۷) 🔸روات طبقه هفتم، اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السلام - کتاب اختلاف الحدیث، احمد بن محمد بن خالد برقی (الفهرست شیخ طوسی رقم ۶۵) - کتاب معانی الحدیث و التحریف، احمد بن محمد بن خالد برقی (رجال النجاشی رقم ۱۸۲) (۲) - کتاب الناسخ و المنسوخ، احمد بن محمد بن عیسی قمی 🔸روات طبقه هشتم - کتاب الحدیثان المختلفان، عبدالله بن جعفر حمیری (رجال النجاشی رقم ۵۷۳) 🔸روات طبقه دهم - کتاب الحدیثان المختلفان، محمد بن احمد بن داود (۳) - کتاب اختلاف الحدیث، ابن الجنید 🔸روات طبقه یازدهم - کتاب الحدیثان المختلفان، احمد بن عبد الواحد، از مشایخ نجاشی و طوسی - کتاب القاضی بین الحدیثین المختلفین، احمد بن نوح سیرافی، از مشایخ نجاشی (رجال النجاشی، رقم ۲۰۹) - کتاب الاستبصار، شیخ طوسی ♦️تمامی پاورقی ها از متن تقریرات دروس آیت الله سیستانی است و به علت حفظ انسجام مطالب، به پاورقی منتقل شده است. —------------------------------ (۱): ظاهرا مراد از علل الحدیث در اینجا، احادیث ضعیف می باشد (همان طور که جماعتی از عامه نیز در این موضوع، کتبی تألیف کرده اند. مانند علل أبی حاتم) و منظور از علل در اینجا، حکمت نیست. (مثل برخی کتب که در این زمینه تألیف شده است مانند کتاب علل فضل بن شاذان و علل الشرائع شیخ صدوق) (۲): ظاهرا مقصود از معانی الحدیث، تفسیر احادیث مانند کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق نیست، بلکه هدف برقی از این کتاب رفع اختلاف حدیث بوده است مانند معانی الآثار. (۳): ایشان از کبار علما و معاصر جعفر بن محمد بن قولویه بوده و اولین فردی است که قول به عدد در ماه مبارک رمضان را انکار کرد. ✅تعارض الادلة و اختلاف الحدیث، ص١٧١-۱۷۳ @zobdatolfavaed @salmanraoofi
۴ 📚تقسیم کتب تدوین شده توسط اصحاب و روایات نقل شده از روات ائمه علیهم السلام این کتب و روایات را می توان از چند حیث تقسیم بندی کرد. در ذیل، برخی تقسیم بندی ها همراه نمونه هایی ذکر می شود: 🔸 تقسیم بندی بر اساس عرضه بر امام معصوم علیه السلام عرضه یا عدم عرضه یک کتاب بر امام علیه السلام در اعتبار آن، طبیعتا تأثیر زیادی دارد، به طور مثال: - کتاب عبیدالله بن علی بن ابی شعبة حلبی: بر اساس نقل نجاشی (رجال النجاشی رقم ۶۱۲) وقتی او این کتاب را نوشت، بر امام صادق علیه السلام عرضه کرد و حضرت آن را تصحیح نمود و هنگام قرائت آن فرمود: «أتری لهؤلاء مثل هذا؟» 🔸 تقسیم بندی بر اساس کتابت حدیث در مجلس روایت برخی از روایات در حضور امام علیه السلام و در مجلس روایت کتابت می شدند، واضح است که اعتبار این دسته از روایات به حسب ظاهر بیشتر است. به طور مثال: - روایت ابن بکیر (رجال الکشّی رقم ۲۲۶): زراره بر امام صادق علیه السلام وارد شد و درباره چگونگی إبراد (تأخیر انداختن نماز ظهر و عصر در شدت گرمای تابستان) سوال کرد. «و فتح ألواحه لیکتب ما یقول» زراره اوراق و الواح خود را باز کرد تا جواب امام صادق علیه السلام را بنویسد. - معتبره سعید بن یسار (الکافی ج۵، ص۱۹۱): سعید بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام درباره معامله یک شتر در مقابل دو شتر به صورت نقد و نسیه سوال کردم. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد وقتی که سن شترها را مشخص کرده باشی. (ثم أمرنی، فخططتُ علی النسیئة) سپس امر فرمودند تا روی کلمه نسیه خط کشیدم. (۱) 🔸تقسیم بندی بر اساس عرضه روایات بر فقهای بزرگ عده ای از روایات است که وقتی یک راوی آن را از راوی دیگری نقل می کرده (ولو اینکه آن راوی از ثقات و بزرگان اصحاب بوده) با این حال، این حدیث را بر شخص دیگری از روات کبار مانند زراره و ... عرضه می داشته است. طبیعی است که این دسته از روایات از دقت و اعتبار بالایی برخوردارند مانند: - در ضمن روایت عمر بن اُذینة (الکافی، ج۷، ص۹۵) آمده است: عمر بن اُذینه می گوید به زراره عرض کردم: گروهی از امام صادق علیه السلام و از پدرش امام باقر علیه السلام مطالبی درباره ارث روایت کرده اند، من روایت آنان را بر تو عرضه می دارم، هر روایتی که باطل باشد بگو این روایت باطل است، و آن روایتی که حق باشد بگو حق است...عمر بن اُذینة در ادامه می گوید: پس روایتی که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام برایم نقل کرده بود را برای زراره نقل کردم و زراره فرمود:(هو والله الحق) به خدا سوگند که روایت او بر حق است. - روایت موسی بن بکر (الکافی، ج۷، ص۱۰۴): موسی بن بکر به زراره می گوید: بُکیر (برادر زراره) برای من از امام باقر علیه السلام این طور نقل کرده بود ... زراره بعد از شنیدن روایت فرمود:(هذا قائم عند اصحابنا لا یختلفون فیه) این حکم در نزد اصحاب ما نیز چنین است و در این مسئله اختلافی ندارند. 🔸 تقسیم بندی بر اساس حفظ کتب و روایات از دسّ، تحریف و تصحیف - گزارش کشّی (رجال الکشّی رقم ۴۰۱) مبنی بر اینکه اصحاب بعد از ردّ و انکار برخی احادیث توسط یونس بن عبدالرحمن، علت این امر را از وی جویا می شوند. یونس در توجیه رفتار خود، پاسخ می دهد که از هشام بن حکم شنیده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: «تنها احادیثی را بپذیرید که با قرآن و سنّت همخوانی داشته و یا شاهد صدقی از روایات پیشین، آن ها را تأیید کند؛ از آن رو که مغیرة بن سعید (لعنه الله)، در نگاشته های اصحاب امام باقر علیه السلام دست برده و احادیثی دروغین را به آن حضرت نسبت می داد.»(۲) 🔸تقسیم بندی بر اساس زیادی روایت بر کلام امام علیه السلام در برخی کتب حدیثی، پس از نقل روایت از معصوم علیه السلام، تفریعاتی از جانب راوی یا استاد و شیخ راوی اضافه شده و یا اینکه ادله دیگری مقارن حدیث برای فتوا در انتهای روایت ذکر می شود. - برای نمونه به دو روایت که در باب صلاة (در کتب اربعه) از کتاب حریز آورده شده مراجعه شود. (یکی از روایات مربوط به اوقات نماز و دیگری مربوط به عدول از نماز است) ظاهرا این ملحقات از خود روایت نیست و از کلام زراره می باشد.(۳) ------------- (۱):چنان‌که از نقل صدوق به دست می‌آید، دستور امام صادق علیه السلام به راوی برای خط کشیدن روی کلمه نسیه، به جهت تقیه بوده است، چون عامّه معتقدند، معامله نسیه در این فرض حرام است.(الفقیه، ج۳، ص۱۷۷) (۲):این گزارش کمی بحث برانگیز و محل تأمّل است، لذا شایسته است محقّقین محترم به مقاله حدیث پژوه و رجالی مدقّق، حضرت استاد سید علیرضا حسینی شیرازی با نام (بازخوانی گزارش دسّ و تحریف غالیان در پرتو کارکرد فرهنگی نهاد امامت) منتشر شده در فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۵ مراجعه نمایند و در این زمینه بیشتر تحقیق نمایند. (این پاورقی از نویسنده این سطور است) ✅ تعارض الادلة و اختلاف الحديث، ص۱۶۸-۱۷۱ @zobdatolfavaed @salmanraoofi
۵ 📚تغییر دیدگاه آیت الله سیستانی حول توثیق راویان کتاب کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه قمی رضوان الله علیه در مقدمه کتاب کامل الزیارات می نویسد: « ... أنا مبيّن‏ لک -أطال الله بقائک- ما أثاب الله به الزائر لنبيه و أهل بيته صلوات الله عليهم أجمعين، بالآثار الواردة عنهم علیهم السلام ... و إنّما دعانی إلى تصنيف كتابي هذا مسألتک و تردادک القول علیّ مرة بعد أخرى تسألنی ذلک، و لعلمی بما فيه لی من المثوبة ... فأشغلت الفكر فيه و صرفت الهمّ إليه، و سألت الله تبارک و تعالى العون عليه حتى أخرجته و جمعته عن الأئمة صلوات الله عليهم أجمعين من أحاديثهم، و لم أخرج فيه حديثاً روی عن غيرهم إذا كان فيما روينا عنهم من حديثهم صلوات الله علیهم كفاية عن حديث غيرهم،👈 و قد علمنا أنّا لا نحيط بجميع ما روی عنهم في هذا المعنى و لا فی غيره، لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته، و لا أخرجت فيه حديثاً روی عن الشذاذ من الرجال يؤثر ذلک عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث و العلم ... »👉 علما و رجالیون در طول تاریخ از این عبارت، حول وثاقت راویان واقع در سلسله اسانید این کتاب، برداشت های مختلفی کرده اند که در ذیل به اقوال عمده و اصلی اشاره می شود: 1️⃣ وثاقت تمام راویان موجود در سلسله اسانید این کتاب؛ قائلین این قول به چند دسته تقسیم می شوند: ۱-۱- وثاقت تمامی راویان مذکور در کتاب به طور مطلق، خواه آن اسانید به یکی از معصومین علیهم السلام منتهی شود و یا خیر. خواه آن راوی امامی باشد یا نباشد. 🔸(نظر آیت الله سید محمد سعید حکیم، مصباح المنهاج، کتاب التجارة، ج۱، ص۴۶۲) ۱-۲- وثاقت راویان اسانیدی که تنها به معصومین علیهم السلام منتهی می شوند، فرقی نمی کند که راوی امامی باشد یا نباشد 🔸(نظر ابتدایی مرحوم آیت الله خویی، برای نمونه ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۳۹) ۱-۳- وثاقت راویان اسانیدی که به معصومین علیهم السلام منتهی می شوند، مضافاً بر این که این روایات مرفوع و مرسل نباشند و روات آن غیر امامی نیز نباشند. 🔸(نظر دوم مرحوم آیت الله خویی، بنا به نقل آیت الله سید محمد رضا سیستانی، قبسات من علم الرجال، ج۱، ص۹۱) ۱-۴- وثاقت راویان اسانید روایاتی که در مورد ثواب زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله و زیارت ائمه طاهرین علیهم السلام وارد شده است نه تمامی روایات کتاب. ♦️(نظر ابتدایی آیت الله سیستانی، تعلیقه بر خاتمة المستدرک محدث نوری، بنا به نقل آیت الله سید محمد رضا سیستانی، قبسات من علم الرجال، ج۱، ص۹۱) 2️⃣ کلام ابن قولویه در مقدمه، دلالت بر توثيق عام روات و حتى دلالت بر توثيق مشايخ بلا واسطه نمى كند. بلکه دلالت بر این دارد که در واقع توثيق ابن قولويه غالبی است و مراد از غالب اين است كه در ذیل عنوان هر بابى فی الجمله روايت يا رواياتى از ثقات نقل شده است، مثلاً در باب استحباب زيارت سيدالشهداء عليه السلام در نيمه شعبان اين مضمون از ثقات رسيده است، اگر چه همه روایات آن این چنین نباشد. 🔸(نظر مرحوم آیت الله تبریزی، صراط النجاة {الطبع القدیم}، ج۲، ص۴۵۷ و تنقیح مبانی العروة، ج۲، ص۳۴۶) 3️⃣ وثاقت مشایخ بلا واسطه ابن قولویه در این کتاب، نه راویانی که در حلقه ‌های بعدی سند قرار دارند. 🔸(نظر محدث نوری، خاتمة المستدرک، ج۳، ص۲۵۱؛ 🔸نظر سوم و نهایی آیت الله خویی در اواخر عمرشان، استدراک حول اسناد کامل الزیارات و مقدمه طبع پنجم معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۳؛ 🔸نظر آیت الله سید محمد باقر صدر در بحوث فی شرح العروة الوثقی {طبع مطبعة الآداب نجف}، ج۲، ص۲۹۰) 4️⃣ مفاد مقدمه کامل الزیارات این است که روایات ضعفا و مجروحین در این کتاب وارد نشده است. بلکه روایاتی را ذکر کرده که از ثقات نقل شده است. در واقع این حرف نه ناظر به وثاقت تمامی روات کتاب است و نه مشایخ بلا واسطه مؤلف. بلکه مراد مؤلف از این عبارت آن است که روایاتی را نقل کرده که از زیر ذره بین نقّاد الاخبار رد شده است ♦️♦️(نظر دوم و فعلی آیت الله سیستانی) این دیدگاه مختار آیت الله سیستانی، یعنی اعتماد قدما بر روایات ضعفا در صورت نقل توسط ناقدان خبر، شواهدی نیز دارد: مانند اعتماد صدوق بر روایت محمد بن عبدالله مسمعی به دلیل عدم انکار ابن ولید هنگام قرائت کتاب الرحمة بر وی (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۲۱)؛ یا تصریح سید ابن طاووس بر نقل روایت مطعونان به دلیل اعتماد ثقات اصحاب (فلاح السائل، ص۹) و ... ✅ تقریرات قاعده لا ضرر، ص۲۱؛ قبسات من علم الرجال، ج۱، ص۸۹-۱۲۴ @zobdatolfavaed @salmanraoofi
باسمه تعالی در ماه مبارک رمضان بحث نگاهی به مبانی و مکتب اصولی و فقهی آیت الله العظمی سیستانی ساعت ۱۱.۳۰ ان شاءالله برقرار است مکان اعلام خواهد شد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ۱۳۹۷/۲/۲۱ @salmanraoofi
باسمه تعالی در ماه مبارک رمضان بحث نگاهی به مبانی و مکتب اصولی و فقهی آیت الله العظمی سیستانی ساعت ۱۱.۳۰ ان شاءالله برقرارست مکان اعلام خواهد شد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین @salmanraoofi