eitaa logo
سلمان رئوفی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 آیت الله : 🔹 روش‌شناسی در مورد غفلت واقع شده است. 🔅🔅🔅 ✳ عضو جامعه مدرسین اظهار داشت: اهمیت بحث در مسئله نوپیدا جاری و ساری است. معتقدیم این نوع مسائل را باید حوزویان عهده دار بوده تا بتوانند اثر گذار باشند. 🔹 وی بیان داشت: روش شناسی مواردی دارد که از جمله آن هستی و فلسفه شناسانه و ناقدانه است. 🔹 این استاد افزود: معتقدیم که فقط در نیست. در طول تاریخ مشکلی بوده این است که اجتهاد را تنها در گزاره فقهی می بردند در حالی که در همه ساحت های دینی،کلامی، تفسیری و … ضروری است. به همین دلیل در مسائل نوپیدا مخصوص فقیه نیست. ✳ آیت الله ادامه داد: اصل که به معنای آشنایی، مدیریت ادله و … است در همه علوم ممکن و جاری است. 🔹 وی افزود:مسائل نوپیدا دارای اقسامی است که از جمله آن معاملات جدید مانند معاملات مشتقه؛ معامله ای که فرع فقهی ندارد مانند این که آیا در فقه سیستم وجود دارد یا نه؟. 🔹 عضو نشست اساتید ابراز داشت: معتقدیم باید رساله و تحریریه داشته باشد یکی به دست متولیان و دیگری را به دست مردم بدهد، تا بدان عمل کنند. ✳ آیت الله گفت: مشکل بانک ها، تنها نیست، بلکه مشکلاتی چون اختلاف طبقاتی است. به همین دلیل اگر کسی می خواهد سیستم را ببیند باید همه نظام های هرمی و… و همچنین ادله را نگاه کند. 🔹 این استاد اظهارداشت: باید مسائل نوپدیدا را ابتدا تبار شناسی کرده و بعد روش مناسب با آن برای حل آن ارائه داد. 🔹 عضو جامعه مدرسین علمیه قم بیان داشت: امروز ظرفیت برای پاسخ گویی به نیازها بسیار زیاد است، لازم است از این ظرفیت نهایت استفاده را کرد. 🍁🍁🍁 @salmanraoofi
آیت الله : فقه حکومتی باید از دل فقه سنتی بجوشد-2 🔅🔅🔅 🔹 وی تأکید کرد: بنده این رساله‌ها را خط به خط خوانده‌ام و معتقدم در شیعه از آغاز عصر غیبت تاکنون هیچ فقیهی به تفصیل و عمق ایشان «الامان»، «الصابئه» و «المهادنه» را به تحریر در نیاورده است. این رسائل به قلم خودشان است و اتصال آن با سنتی کاملاً مشهود است. 🔹 عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این‌که در مقام معظم بحث‌های حکومتی بسیار عمیقی دیده می‌شود که مبتنی بر فقه سنتی است، یادآور شد: چیزی که نظر امام راحل، رهبر انقلاب و بزرگان حوزه است، اینکه فقه حکومتی باید از دل فقه سنتی بجوشد، لذا عمق و اصالت آن بسیار مهم است. این‌که این موضوع منجر به تأسیس فقه جدید نشود برای ایشان(رهبر انقلاب) بسیار مهم است. 🔹 وی اضافه کرد: البته اگر بخواهیم به شکل مبنایی درباره حکومتی بحث کنیم، این امکان وجود دارد که به غیر از این فقه مدون بحث شود. چون یکی از مباحث مبنایی به ساختار فقه باز می‌گردد. آیا ساختار فقه قابل تحول است یا قابل نیست؟ به نظر بنده قابل تحول است. من خودم یک ساختار پیشنهادی آماده کرده‌ام. 🔹 آیت الله با بیان این‌که فقه حکومتی نیازمند چندین پیش نیاز است، اظهار کرد: چند پیش نیاز غیر فقهی وجود دارد که باید حل شود. یکی از این پیش نیازها تدوین فلسفه علوم انسانی اسلامی است. براساس فلسفه علوم انسانی اسلامی باید اسلامی استخراج شود. 🔹 وی افزود: همچنین باید بر پایه نظامات، قواعد فقه استخراج شود. کلید ورود به فقه حکومتی قواعد فقه حکومتی است. قاعده سازی بسیار مهم است. پس از قاعده سازی نوبت به مسائل فقه حکومتی می‌رسد. مسائل حکومتی متناسب با ساختار خود فقه است. تاکنون این کار در حوزه انجام نشده است. ما در اول اسلامی سازی علوم انسانی مانده‌ایم. در نظام سازی باید نظامات استخراج شود، نظامات بحث فقهی نیست فرا فقه است. 🔹 عضو مجلس رهبری در پایان بیان داشت: ما نیز نگاه سیستمی به اسلام را تأیید می‌کنیم. فکر می‌کنیم اسلام سیستم است. ولی افزون بر سیستم، نظام‌هایی نیز دارد لذا یک مجموعه‌ای به هم پیوسته است که یک هدف را تأمین می‌کند، ولی نباید سبب شود از گنجینه‌های گرانسنگ فقه شیعه، دایره المعارف‌های شیعه مانند جواهر فاصله بگیریم. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 2 ☀گوشه ای از دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره پیاده شده از دروس ارائه شده باسمه تعالی برای غیر مجتهدین 1. تسهیل در شناخت یکی از مشکلات خواندن و این است که این کتب به گونه ای درس خارج اند و کسی که میخواهد این مطالب را بفهمد ، نکته ای که طرح نمی شود تئوری این مسائل و نقشه راه این مباحث است یعنی طلبه نمیداند که ره میخواهد به چه روندی به حکم برسد البته غیر از بعضی تقدم و تاخرهایی که فکر جوال شیخ دارد و نظم مباحث را کمی به هم می ریزد، طلبه در و یا که وارد می شود دقیقا مثل این است که بدون مقدمه و شناخت تئوری و روند و روش کار او را به اتاق جراحی ببرند و بگویند جراحی کنید. در درس خارج، استاد می آید موضوعی یا فرعی را مطرح می کند بعد اقوال یا ادله را مطرح می کند، بعد این اقوال و ادله را به روش خودش نقد می کند و بعد به یک نتیجه می رسد، این کلیت درس خارج است، البته در یا در ممکن است مقداری کار متفاوت باشد، ولی محصل باید خیلی گیرایی داشته باشد که متوجه بشود که این استاد چه روندی و چه روشهایی برای رسیدن به نتیجه دارد. مشکلی که در داریم همین است یعنی وارد عمل می شوند اما تئوری و روش کار گفته نمی شود شما باید تئوری و روش را در حین کار یاد بگیرید در واقع اگر کسی هم در شود می شود گفت مجتهد تجربی شده یعنی بدون دانستن نظریة کار، کار را یاد گرفته است. اگر طلبه در ابتدا یک آشنایی اجمالی با روش داشته باشد می داند که الان قاعدتا شیخ این طور کار را شروع می کند و اینطور ادامه می دهد و اینطور به پایان میبرد حالا گاهی تقدم و تاخرهایی در کار هست ولی بالاخره می داند روش کار این است و الان کجای روش کار در است و لذا سر در گمی در کل روش کار ندارد بلکه می داند این روش اجتهادی روندش این گونه است و من مثلا ایستگاه موضوع شناسی یا ظهور گیری یا حل تعارض یا غیره هستم و اشراف به روند دارد الان برای طلبه مکاسب خوان اصلا اشراف به روند در ورود به درس نیست لذا اصلا طلبه از اساس در کار شیخ سر در گم است چون نه تئوری اجتهاد را به طور اجمالی می داند و نه روش کار را مطلع است لذا یک فایده اشراف به روند و گم نشدن در روند اجتهاد مجتهدینی مثل است یا است که این فایده برای غیر مجتهد خیلی بیشتر است ولی برای مجتهد هم نسبتا فایده دارد. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) ۱ 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 بسم الله ارحمن الرحیم 📌 نکته های نو در علوم مقدماتی اجتهاد ▪ محققین علم اصول و فقه برای اجتهاد مبانی یا مبادی برشمرده اند که خانه اجتهاد بر آن بنا شده از نظر ایشان توقف اجتهاد بر این علوم توقف مقدمه بر ذی المقدمه است و بدون این علوم اجتهاد ممکن نیست . پرداختن به تعداد این علوم ، مقدار احتیاج به آنها و همه مطالب مربوط به این علوم خود بحثی اجتهادی و مفصل است ، اما بعضی ظرایف مربوط به این علوم که کمتر مورد دقت و بررسی قرار گرفته میتواند افق جدیدی را به روی پژوهندگان فقه و اصول باز کند ما در این مقاله به بررسی این ظرایف و نکات خواهیم پرداخت . ▪ از آنجا که بحث در این مقاله بحث از اثبات یا نفی این مقدمات نیست و هدف ارائه نکات نو در این مقاله است لذا ا کثرا از زاویه جدیدی به مباحث پرداخته شده و بحثهای روشی مطرح گردیده بدین معنی که چگونه باید این علوم را در استنباط به کار گرفت و یا بحث از این زاویه مطرح شده که چه معضلات و مشکلاتی در این علوم وجود دارد و چگونه میتوان به حل آنها پرداخت . ▪ برای بیشتر روشن شدن زاویه بحث در ابتدای بعضی مباحث به زاویه بحث یا نکات مورد بررسی قرار گرفته پرداخته شده . ما در این مقاله ابتدا به بررسی علوم عقلی و نیمه عقلی ، سپس علوم ادبی و بعد از آن علوم نقلی و در آخر به علوم جدید خواهیم پرداخت. علوم عقلی ✳ 1)فلسفه: پرداختن به مقدمه بودن فلسفه برای اجتهاد از مباحثیست که در علوم مقدماتی مورد بحث قرار نگرفته گرچه دانستن فلسفه برای فهم و حل بعضی مباحث علم اصول از نظر عده ای لازم است اما لزوم دانستن این علم برای اجتهاد در علم اصول از مباحثیست که در این جایگاه باید مورد بررسی قرار گیرد همچنین تاثیر داخل کردن فلسفه در اصول به حدیست که دو اصول کاملا متفاوت را میتواند رقم زند لذا در این فصل به آراء فقها و اصولیون در این رابطه خواهیم پرداخت و نکات دیگری را که برای طالبان اجتهاد لازم است مطرح خواهیم کرد . 🔹 الف) اصل نیاز به فلسفه فارغ از وضع موجود : ابتدا بهتر است به این موضوع بپردازیم که آیا فلسفه واقعا برای اجتهاد مورد نیاز است یا احتیاجی به این علم نیست ؟ 🔸 موضوع فلسفه بحث از مطلق وجود است ، آنچه در فلسفه کنونی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد وجودات تکوینی اند نه اعتباری فارغ از این نکته ، سنخ تحلیلات فلسفه نوعی تحلیل عقلی فلسفی است که به نحوه تحقق وجود ، رابطه وجودات از حیث طولی و عرضی ، رابطه وجود و ماهیت در خارج و مباحثی ازاین قبیل میپردازد لذا چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد : ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) ۲ 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 1⃣ 1- در موضوعات متسالم بین فقها این استکه احکام بر موضوعات عرفی بار شده و موضوعات نیز باید به صورت عرفی فهمیده شوند اما نوع تحلیلات فلسفه عقلی و خاص است پس فلسفه در فهم موضوعات فقهی کاربرد ندارد لذا فقها فتوی داده اند که اگر خون شسته شود و رنگ آن باقی بماند پاک است گرچه از لحاظ فلسفی و دقی جوهر آن باقی است و خون معدوم نشده و باید لباس نجس باشد . 2⃣ 2- در استنباط احکام نیز فهم عرفی ملاک است نه فهم عقلی و با دقتهای فلسفی چرا که شارع مسلما به زبان عرفی سخن گفته نه زبان علمی ، دقّی و فلسفی . 3⃣ 3- در علم اصول نیز ما هر گونه این علم را تعریف کنیم و مباحث علم اصول را هرچه بدانیم و مسائل آن را هر چه قلمداد کنیم نمیتوان برای فلسفه نقشی در علم اصول قائل شد چرا که مباحث این علم در ابتدا مربوط به مباحث الفاظ است که این مباحث قطعا عقلائی است و سنخ تحلیلات فلسفی با سنخ تحلیلت عرفی عقلائی متفاوت بوده و نگاه فلاسفه به مباحث الفاظ از زاویه فلسفی است نه از زاویه عقلائی و عرفی . نوع دیگر مباحث که در اصول مطرح است مباحث ملازمات عقلیست چرا که گاهی عقل حکم به ملازمه بین یکی از احکام خود با احکام شرع میکند که به مباحث مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم میشود آنچه حجت است مستقلات است که نوعا باز گشت به حسن عدل و قبح ظلم میکند در این مباحث هم صرفا آنچه عقل میفهمد حجت است و ربطی به مباحث فلسفه و فهم فیلسوف و غیر فیلسوف ندارد علاوه بر اینکه حسن عدل و قبح ظلم به مباحث کلام بیشتر شبیه است تا فلسفه . ▪ مباحث دیگر علم اصول شامل اصول عملیه است که این مباحث هم چه عقل به آنها حکم کند چه شرع ، فلسفه ارتباطی به این مباحث پیدا نمیکند چرا که اگر عقل حکم کند فهم فلسفی و غیر فلسفی دخالتی ندارد و حجت است البته به این سنخ مباحث بیشتر در کلام میپردازند تا فلسفه و اگر شرع حکم کند از احادیث فهمیده میشود که این فهم هم باید عرفی باشد نه فلسفی . 🔹 یک اشکال : با فهم وجودات حقیقی وجودات اعتباری بهتر فهمیده میشود لذا فلسفه برای فهم وجودات اعتباری که در فقه و اصول زیادند مفید و لازم است . 🔹 پاسخ : در فلسفه معمولا نحوه تحقق موجودات مورد بررسی قرار میگیرد لذا آنچه در فلسفه عاید ما میشود نحوه تحقق وجودات اعتباری است حال آنکه ما در اجتهاد به دنبال فهم نحوه تحقق وجودات نیستیم بلکه به دنبال فهم احکام آنهاییم که این هم مرتبط با نحوه تحقق آنها نیست بلکه مرتبط با حکمی است که شارع بر آنها بار کرده پس ما مسلما در فقه و اصول اولا و بالذات نیازی به فلسفه نداریم . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 3 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 🔹 ب ) بررسی احتیاج به فلسفه با توجه به نظر علما و وضع کنونی فقه و اصول : به نظر بعضی علما فلسفه نه تنها مقدمه برای اجتهاد نیست بلکه مضر به اجتهاد نیز هست یکی از محققین در این زمینه میفرماید : و لا دخل للدقّة الفلسفيّة- في العلوم العقليّة- بل ربما يقدح باعتبار خروجها عن الفهم العمومي الّذي بعث الأنبياء عليه بمقتضى قوله تعالى «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ» الآية، نعم تكون سببا لسرعة الفهم، لكنّهما قد تضرّ باعتبار إيجابها لاعوجاج في فهم كلمات أهل البيت عليهم السّلام و ان كان لهم أصحاب مختلفون في فنون العلم، لكن الكلام في الاستنباط الفقهي. 🔸 دقت فلسفی - در علوم عقلی – ارتباطی [ به فقه و اصول ] ندارد بلکه گاهی خدشه وارد میکند به این دلیل که از فهم عمومی که بعثت انبیا بر آن بوده خارج میشود به مقتضای قول پروردگار متعال که فرمود : « و ما هیچ رسولی را مگر به زبان قوم خویش نفرستادیم » بله فلسفه سبب سرعت فهم میشود اما این دو [فلسفه و سرعت فهم ] گاهی مضر میشوند چرا که باعث ایجاد انحراف در فهم کلمات اهل بیت میشوند اگرچه ایشان دارای اصحاب مختلفی در فنون مختلف علوم بوده اند ، ولی کلام در استنباط فقهیست .(1) ▪️ بعضی دیگر معتقدند اصلا علم فلسفه ربطی به علم اصول و فقه ندارد چرا که قواعد فلسفی در مورد حقائق خارجی جاری میشود و در علوم فقه و اصول که علومی اعتباری هستند جریان پیدا نمیکند . ▪️ صاحب انوار الاصول میفرماید : ان من اقسام الامور الاعتباریة التشریعیات التی منها مسائل الفقه (او الحقوق) و هکذا اصول الفقه فلا سبیل الیها للقواعد المنطقیة و الفلسفیة الجاریة فی خصوص الحقائق الخارجیة کقاعدة الواحد و احکام العرض و المعروض بان یقال : ( الصلاة مثلا معروض و الوجوب عرض) او استحالة اجتماع الضدین (بان یقال مثلا : اجتماع الامر والنهی محال لاستحالة اجتماع الضدین ) نعم اجتماع الضدین و اشباهه باطل فی الامور الاعتباریة لکن لان جهة الاستحالة بل من باب کون اعتبارها لغوا و اللغویة شی و الاستحالة شی آخر .(2) 🔹 از اقسام امور اعتباری تحقیقا مباحث تشریعیات اند که مسائل فقه (یا حقوق ) از اقسام آنهاست و همچنین مباحث اصول فقه پس قواعد منطقی و فلسفی که در خصوص حقائق خارجی جاری میشوند راهی به تشریعیات ندارند مثل قاعده الواحد یا احکام عرض و معروض که مثلا اینطور بگوییم نماز معروض و وجوب عرض است یا استحاله اجتماع ضدین که مثلا گفته شود اجتماع امر ونهی محال است بدلیل استحاله اجتماع ضدین البته اجتماع ضدین و نظایر آن در امور اعتباری باطلند اما نه از باب استحاله بلکه از این باب که اعتبار آنها لغو است و لغو بودن یک چیز است و استحاله چیز دیگر. 🔹 و همچنین میفرماید : فلا دخل له [ای علم الفلسفة]بعلم الفقه لانه یبحث عن الاعتباریات نعم یمکن ان یقال ان له تاثیرا فی الفقه من باب تاثیره فی علم الکلام فلیس له دخل مباشرة و بلا واسطة.(3) 🔹 پس علم فلسفه ارتباطی به علم فقه ندارد چراکه علم فقه از اعتباریات بحث میکند البته ممکن است گفته شود تاثیری در فقه از دریچه تاثیر در کلام دارد در نتیجه مستقیم و بدون واسطه ارتباطی ندارد. از مباحث علمی بعضی از بزرگان نیز تاثیر داشتن فلسفه در فقه و اصول واضح است گرچه به طور صریح در کتبشان چیزی نیامده. 📝 پی نوشت: 1. ( مدارک العروة محقق اشتهاردی ج1 ص122) 2.(انوار الاصول ج1 ص20 ) 3.(انوار الاصول ج3ص267) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 4 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪️ از کتاب تهذیب الاصول امام خمینی (ره )استفاده میشود که ایشان دانستن فلسفه را در فهم صحیح بعضی مباحث علم اصول دخیل میدانند چراکه بعضی علمای اصول مباحثی را مطرح کرده و احکامی فلسفی بر آنها بار کرده اند در حالیکه این مسائل اعتباری بوده و نمیشود این احکام را بر آنها جاری کرد یا در جایی میشود از مباحث تحلیل فلسفی کرد هرچند شارع نظر به این مباحث نداشته است . ما در اینجا به چند مورد آن اشاره میکنیم : ⏪ 1) نفس تحقق اعتبار : به نظر ایشان اعتبار شارع امری حقیقی و تکوینی است چرا که اعتبار ، فعل شارع است و فعل او امری حقیقی و واقعی است و لباس وجود پوشیده پس قواعد فلسفی شاملش میشود چرا که فلسفه از انواع وجود بحث میکند . ایشان پیرو این عقیده در مباحث امر و نهی و مباحث دیگر به طرز خاصی مشی کرده اند مثلا کراهت نزد ایشان مبدا نهی است . ⏪ 2)همچنین به نظر ایشان میشود موضوع حکم را در بعضی موارد تحلیل فلسفی کرد گرچه شارع ، که در حقیقت معتبِر است به این سنخ مباحث توجه نکرده باشد لذا ایشان معتقدند اوامر و نواهی به طبیعت تعلق میگیرد نه به فرد یا به وجود ذهنی . ⏪ 3) لوازم ذات جعل نمیپذیرند اما ذات جعل میپذیرد مثلا سببیت لازمه ذاتی سبب است و ایجاد آن ایجاد سبب است اما ایشان این قاعده را در امور تکوینی جاری میدانند نه در امور اعتباری (4) ⏪ 4)همچنین به نظر ایشان قواعد فلسفی در حکم جریان نمی یابند چرا که حکم یا وضعیست یا تکلیفی و موضوع هم یا اعتباری است مثل نماز و یا واقعی و خارجی و معیار در اعتباری بودن یک قضیه حکم آن قضیه است نه موضوع آن ، لذا قواعد فلسفی در احکام جاری نمی شوند به همین دلیل ایشان در جاهای مختلفی با بزرگان دیگر مخالفت کرده اند که دو مورد را متذکر میشویم : 🔹 الف : جعل امور انتزاعی و رفعش تابع جعل منشا انتزاع و رفعش است : به نظر دیگران شرطیت و مانعیت قابل جعل و رفع نیستند اما به نظر ایشان میشود شرطیت و مانعیت را جعل کرد چرا که قواعد فلسفی در حکم جریان پیدا نمیکند . 🔹 ب) حکم به عدم تضاد بین احکام خمسه : امام معتقدند که احکام پنج گانه چون اعتباریند تضاد بینشان راه ندارد اما بزرگان دیگر معتقدند دو حکم شرعی چون دو امر وجودیند اجتماعشان در موضوع واحد باعث تضاد است . 4.(رسائل ج2 ص116و 117) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ موردی دیگری که یافت شد حضرت امام در بحث تجری از مباحث فلسفی استفاده کرده اند ایشان در این بحث فرموده اند : تجری باعث ایجاد صورت برزخی و اثر ملکوتی در نفس میشود که این اثر در عالم غیب موثر است .(5) ▪ ایشان این مطلب را طبق مبانی فلاسفه تشریح کرده اند فلاسفه قائلند که بهشت و جهنم عوالم مراتب ومنازلی دارد و این مراتب و منازل بر طبق مراتب و منازل کلی نفس سامان یافته و سه مرتبه دارد مرتبه اول بهشت اعمال و جهنم آن ،مرتبه دوم بهشت صفات و جهنم آن ،مرتبه سوم بهشت ذات و جهنم.(6) ▪ اما به نظر میرسد مباحث فلسفی بر سه قسمند ⏪ 1)طبیعیات : بعضی از این مباحث صحیح و بعضی هم صحت و سقمشان قابل تحقیق است و بدون شک با رشد علوم طبیعی ثابت شده که بعضی از مباحث فلسفی مردود است به هر حال صحت یا عدم صحت آنها ارتباط و دخالتی در مباحث فقهی و اصولی ندارد. ⏪ 2)مباحث معقولات ثانیه: مثل مواد ثلاث ،علت ومعلول و مقولات عشر این مباحث حاصل تجریدات عقلی و تحلیلات فلسفی مختص به فلاسفه اسلامیست و سنخ این تحلیلات با فقه و احکام تکلیفیه یا وضعیه آن تناسب ندارد چرا که در فقه موضوعات و احکام با تحلیل عرفی بررسی میشوند اما در فلسفه با تحلیل خاص عقلی فلسفی لذا بسیاری از اوقات عرض یا شی ای اعتباری در فقه حکم تکلیفی یا وضعی دارد و در فقه بسیار ذی قیمت میباشد اما با توجه به تحلیل فلسفی حکم آن متفاوت خواهد بود و مسلما این تحلیل نزد فقها مقبول نیست چرا که با عث ایجاد فقهی جدید و یا دینی جدید خواهد شد مثل بحث شستن خون که مثالش گذشت . ⏪ 3)مباحث الاهیات به معنی الاخص : این مباحث مرتبط با مبدا ومعاد است ممکن است برای فهم صحیح بعضی موضوعات در فقه محتاج به مهارت در این قسم مباحث فلسفی یا تحصیل آن شویم مثلا بحث از طهارت قائلین به وحدت وجود که محتاج به فهم صحیح این موضوع برای صدور حکم به طور صحیح است اما به علت کمی این مباحث نمیتوان به لزوم تحصیل فلسفه برای مباحث فقهی حکم کرد. 🔹 البته تحصیل فلسفه به طور دقیق و صحیح برای مجتهد در این موارد لازم است چرا که مباحث فلسفی دارای دقائق عقلی و تحلیلات پیچیده و تجریدات خاصی هستند که فهم آنها محتاج استعداد ذاتی ، قدرت عقلی و همچنین تحصیل به روش صحیح است و امور مذکور در فهم صحیح مباحث فلسفی نقش مهمی دارد علاوه بر اینکه چنین مواردی با آبروی عده مهمی از علمای شیعه مرتبط است و دقت خاص خود را میطلبد. 5.( انوار الهدایه ج 1 ص 55 ) 6.(اسفار ج9ص21و22وص228تا231) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪️ به نظر نویسنده اهمیت دانستن فلسفه خصوصا برای یک اصولی - با توجه به وضع موجود علم اصول که بسیاری از مباحث فلسفی داخل در علم اصول شده - در ادراک فرق بین مسائل اعتباری و تکوینی تبلور میابد ، احاطه به مباحث فلسفی باعث ادراک صحیح از عدم ارتباط مباحث تکوینی و فلسفی به مباحث اعتباری و عدم خلط بین این مباحث خواهد شد اگر کسی به دقت حاشیه علامه طباطبائی و مباحث اصولی امام خمینی را پیگیری کند تصدیق میکند که اکثر اشکالات این دو محقق بزرگوار از این نکته سر چشمه گرفته و این دو محقق گرانمایه با استعانت از فلسفه و استدلالات فلسفی اثبات کرده اند که مطالب فلسفی وارد و جاری شده در مسئله اشتباه است مثلا چه ارتباطی بین قاعده الواحد و مقام آن در فلسفه که مربوط به فعل باری تعالی است و موضوع علم اصول برقرار است و همچنین مباحث دیگری که داخل علم اصول شده و ربطی بین آن مسئله اصولی و مبحث فلسفی نیست . ▪️ البته اگر کسی بخواهد در هر مقام با استدلالات فلسفی به رد مباحث فلسفی وارد شده بپردازد مسلما باید در فلسفه متبحر باشد و ولی اگر در ابتدا اثبات کند مسائل فلسفی به فقه و اصول ارتباطی ندارد و در همه جا به همان مطلب اول ارجاع دهد احتیاج زیادی به فلسفه نخواهد داشت . ▪️ بنا بر آنچه گذشت فلسفه از علومی است که اولا و بالذات برای استنباط به آن احتیاجی نیست اما بنا بر روشی که معتقد به رد مباحث فلسفی وارد شده در اصول با استدلالات فلسفیست ، فلسفه برای اجتهاد جز علوم پایه محسوب میشود چرا که مباحث اصولی مشحون از مباحث فلسفی شده و دانستن این علم برای بررسی صحیح مباحث اصولی و اثبات عدم ارتباط بین این مباحث یا عدم جریان قواعد فلسفی در جای جای علم اصول لازم است اما بنابر روش اثبات کلی عدم ارتباط فلسفه به فقه و اصول احتیاج خاصی به این علم نیست و جز علوم پایه محسوب نمیشود . ✅ چند نکته در مورد فلسفه : کسانیکه به دنبال اجتهاد هستند باید بعد از گذراندن سطح و قبل از ورود به درس خارج بدانند که چه علومی را به چه مقدار برای اجتهاد نیاز دارند تا مشخص شود به چه مقدار باید در تحصیل این علوم تلاش داشته باشند دانستن این نکات طالب اجتهاد را از سردرگمی و اتلاف وقت نجات خواهد داد و راه اجتهاد را برایش روشن خواهد کرد لذا در این بحث برای روشن شدن مبانی اساتید و مشی آنان نسبت به تحصیل فلسفه نکاتی را متذکر شده ایم تا کسانی که به درس خارج وارد می شوند بهتر بتوانند نسبت به تحصیل فلسفه تصمیم گیری کنند . ⏪ نکته اول : انواع تحصیل فلسفه : مشی های متفاوتی از علمای فقه و اصول در ارتباط با تحصیل فلسفه اتخاذ شده 🔹 مشی رایج : در مدرسین اصول و طلاب مشغول به این علم این است که در هنگام تحصیل علم اصول و در برخورد با هر مسئله اصولی به مباحث فلسفی وارد شده در این علم میپردازند و همزمان به فراگیری و هضم مباحث پرداخته و به نقض ابرام یا اتخاذ یکی از اقوال ارائه شده مبادرت می ورزند و در واقع فلسفه را ذیل مباحث اصولی فرا میگیرند این مشی مشی نوع افراد معتقد به مکتب نجف است که به علت اصالت قائل شدن برای علم اصول چه در مقابل فقه و چه در مقابل فلسفه ، اصولی مفصل و طولانی ارائه کرده و فقه مختصر و فرمولی دارند . 🔹 مشی دوم : این استکه فلسفه را به عنوان یک علم مستقل فرا میگیرند البته اعتقادی به تداخل مباحث فلسفی در مباحث اصولی ندارند و لذا برای اثبات عدم صحت مباحث وارد شده فلسفه در اصول از فلسفه یاری میگیرند این مشی که مشی حضرت امام و علامه طباطبائیست و تابعین ایشان است که اکنون بسیار کمرنگ شده و یا باید گفت از بین رفته . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 👈🏾البته بین این دو مشی نیز تفاوتهایی به چشم می آید از جمله اینکه علامه طباطبائی از ابتدا تصریح کرده اند که علم اصول علمی اعتباری است و قضایای آن هم اعتباریند و علوم اعتباری احکام خاص خود را دارند ایشان در ابتدای شرح عمیقشان بر کفایه میفرمایند : ▪️ثم ان القضايا الاعتبارية و هي التي محمولاتها اعتبارية غير حقيقية حيث كانت محمولاتها مرفوعة عن الخارج لا مطابق لها فيه في نفسها الا بحسب الاعتبار أي ان وجودها في ظرف الاعتبار، و الوهم دون الخارج عنه سواء كانت موضوعاتها أمورا حقيقية عينية بحسب الظاهر، أو اعتبارية فهي ليست ذاتية لموضوعاتها أي بحيث إذا وضع الموضوع و قطع النّظر عن كل ما عداه من الموضوعات كان ثبوت المحمول عليه في محله إذا لا محمول في نفس الأمر فلا نسبة فالمحمول في القضايا الاعتبارية غير ذاتي لموضوعه بالضرورة فلا برهان عليها و لأن العلوم الباحثة عنها تشتمل على موضوعات يبحث فيها عن أعراضها الذاتيّة هذا. ▪️ لكن الاعتبار، و هو إعطاء حد شي‏ء، أو حكمه لآخر حيث كانت التصديقات المنتسبة إليه تصديقات و علوما متوسطة بين كمال الحيوان الفاعل بالإرادة و نقصه على ما بيناه في رسالة الاعتبارات كانت هي بذاتها مطلوبة للتوسيط فطلب العلم بها أيضا غيري مغيا بغاية و غرض ، فالقضية الاعتبارية كما انها مجعولة معتبرة بالجعل الاعتباري لغرض حقيقي يتوصل بها إليه كمجموع القضايا الاعتبارية المجعولة لغرض حقيقي، أو ما ينتهى إليه كذلك هي مطلوبة بالتدوين، أو للتعلم للتوصل إلى غرض حقيقي أو ما ينتهى إليه بتمييز الصحيح عن الفاسد كمجموع قضايا مدونة مسماة بعلم كذا لغرض كذا ؛أو مطلوبة بغرض كذا فالتمايز في العلوم الاعتبارية بالأغراض دون الموضوعات، و محمولات المسائل لا يجب فيها كونها ذاتية بل الواجب صحة الحمل مع الدخل في الغرض المطلوب. فمن هنا يظهر ان لا ضرورة تقتضي نفى الواسطة في عروض محمولاتها لموضوعاتها و لا اشتراط المساواة بين موضوعاتها و محمولاتها فيجوز كون المحمول فيها أعم أو أخص مطلقا من الموضوع أو أعم من وجه كقولنا: الفاعل مرفوع، و قولنا: الاسم يصير مبنيا لشبه الحرف، و قولنا: الصلاة واجبة إلى غير ذلك، و لا حاجة إلى ما تمحلوا به لدفع هذه المحاذير كما عرفت. ▪️و من هنا يظهر أيضا ان لا ضرورة تقضى بوجود جامع فيها بين موضوعات المسائل، نعم ربما أذعنت العقلاء بين الأمور الاعتبارية المتحدة في الغرض بالنظر إلى وحدة الغرض، و الغاية، و عدها من آثار ذي الغاية بوجود جامع واحد بينها يجمعها جميعا بحسب الموضوع غير انه ليس من الضروري كون نسبة هذا الجامع مع كونه جامعا إلى افراده كون نسبة الكليات الحقيقية إلى افرادها الحقيقية كما سيجي‏ء بيانه .(7) ▪️پس قضایای اعتباری که در حقیقت همان قضایایی هستند که محمولاتشان اعتباریست از آنجا که محمولاتشان در خارج نیستند و محمولاتشان فی نفسه مطابَقی در خارج ندارند مگر به حسب اعتبار ؛ یعنی وجودشان به حسب ظرف اعتبار و وهم است نه در خارج ، - و فرقی هم نمیکند که به حسب ظاهر موضوعاتشان امور حقیقی عینی در خارج باشد یا اعتباری باشد – لذا محمولات ذاتی برای موضوع نیستند بدین معنی که اگر موضوع وضع شود قطع نظر از همه موضوعات دیگر ثبوت محمول برای موضوع در جای خود نیست چراکه محمولی در نفس الامر و واقع وجود ندارد پس نسبتی هم وجود ندارد در نتیجه محمول در قضایای اعتباری ضرورتا برای موضوعش غیر ذاتیست و برهان بردار نیست و بدین دلیل که علومی که از آنها بحث میکنند مشتمل بر موضوعاتی هستند که در آنها از اعراض ذاتیشان بحث میشود . (7)( حاشیه الکفایه ص 10 تا 12 ) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 👈 اما اعتبار که همان اعطاء حد چیزی یا حکم چیزی به چیز دیگر است از آنجا که تصدیقاتی که منتسب به اعتبار است تصدیقات و علومی ما بین کمال حیوان فاعل بالاراده و نقص اوست - بنا بر آنچه در رساله اعتبارات روشن نمودیم – ▪ لذا اینها خودشان مطلوب برای واسطه قرار گرفتن هستند پس طلب علم بواسطه اینها غیریست و هدف و غرض خاصی دارد پس قضیه اعتباری همانطور که مجعول و اعتبار شده به جعل اعتباری برای غرضی حقیقیست که با آن قضایا به آن هدف میرسند مثل مجموعه قضایای اعتباری جعل شده برای غرضی حقیقی یا آنچه همانگونه منتهی به غرض میشود و در تدوین مطلوب است یا برای فراگیری و رسیدن به غرض حقیقی یا آنچه منتهی به آن میشود برای شناخت سره از اسره مثل مجموعه ای از قضایا تدوین شده که فلان علم نامیده میشوند برای فلان غرض یا مطلوب برای فلان غرض . ▪ در نتیجه تمایز در علوم اعتباری به اهداف است نه به موضوعات و واجب نیست که محمولات مسائل در آنها ذاتی باشد بلکه واجب صحت حمل است همراه با داخل بودن در غرض مطلوب . از اینجا روشن میشود ضرورتی وجود ندارد که اقتضایش نفی واسطه در عروض محمولات برای موضوعات باشد و همینطور برای شرط مساوات بین موضوعات و محمولات پس محمول میتواند اعم یا اخص مطلق یا اعم من وجه از موضوع باشد مثل این گفتار که : فاعل مرفوع است ای اینکه بگوییم اسم بواسطه شباهتش به حرف مبنی میشود و گفتارمان که نماز واجب است و غیر این مثالها و به آنچه متحمل شده اند برای دفع این محذورات نیازی نیست همانطور که دانستی . همچنین از اینجا روشن میشود که ضرورتی که مقتضیِّ وجود جامع بین موضوعات مسائل باشد وجود ندارد البته گاهی عقلا اذعان دارند که در امور اعتباری متحد در غرض با توجه به وحدت غرض و هدف به اینکه جامع واحدی بین موضوعات مسائل که همه را به حسب موضوع جمع میکند وجود داشته باشد و این را از آثار ذی الغایه میدانند لکن ضروری نیست که نسبت این جامع در حالیکه جامع افراد است نسبت کلیات حقیقی به افرادش باشد همانطور که بیان خواهد شد. ▪ ولی حضرت امام از ابتدا به این امر کلی پا فشاری ندارند ولی در هر مبحث با استفاده از فلسفه به رد مباحث فلسفی وارد شده در علم اصول میپردازند و در مواردی هم که ذکر شد به استفاده از فلسفه یا تحلیلات فلسفی روی آورده اند که البته بسیار کم است . 🔹 مشی سوم : نیز مشی و روش کسانی است که معتقدند علوم فلسفه و اصول به هم ارتباط دارند و فلسفه به دقت و موشکافی در علم اصول کمک میکند این مشی و اعتقاد مرتبط به محقق غروی اصفهانی است که به شدت مباحث اصولی و فلسفی را گره زده و این مشی نیز ا کنون پیروئی ندارد ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi