eitaa logo
سلمان رئوفی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اتفاقاتی که اخیرا برای ادمین و خانواده ی محترمش افتاده، در عین حقیقت بودن ماجرا، واقعا باور کردنش حداقل در دوره ی ریاست آیت الله رئیسی بر قوه قضائيه سخت و ناممکنه! به طرز عجیبی احساس می کنم تمام این ماجراها مخصوصا فشار مضاعف چند مامور کلانتری و قاضی پرونده به این خانواده که متاسفانه منجر به فوت پدر و ضرب و جرح داماد و مادر خانواده که الان در بیمارستان بستری هستن شده، اون هم توسط مامورینی که باید حافظ جان و مال و ناموس مردم باشن، فقط و فقط توسط عواملی برای ضربه زدن به آبروی نیروهای خدوم و ایثارگر و شخص رئیس قوه قضائیه، برنامه ریزی شده! دقت کنید؛ برخورد قهری به شدید ترین شکل ممکن و به رغم وجود مستندات قوی و محکم مبنی بر بی گناهی خانواده محترمی، که حتی به فرض محکومیت و نداشتن ادله، این شدت برخورد حتی با بدنام ترین محکومین امنیتی و قاتلان زنجیره ای هم دیده نشده، چه دلیلی می تونه داشته باشه؟ اون هم دقیقا با خانواده ادمین کانالی که یکی از سرسخت ترین رسانه های مدافع مواضع نظام و مخصوصاً شخص آیت الله بوده و هست! توهم توطئه ندارم اما عجیب شاخکام حساس شده روی این موضوع، و البته علت سکوت کانال های شلوغ اصطلاحا انقلابی هم برام قابل درکه! همون مسئله ی "تُف سربالا" و ازین حرفا...!!! عبدالرضا یعقوبی ✍️بیداری ملت @bidariymelat
باسمه تعالی جناب حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در این مورد شخصا پاسخگو باشند و پیگیری کنند که کار به پیگیری مستقیم رهبر معظم انقلاب نکشد ان شاءالله والسلام سلمان رئوفی @salmanraoofi
🔆غرب تشنه فقه و فلسفه اسلامی 👈امروز حقاً و انصافاً در دنياى فكر و انديشه - حالا آنهایى كه با فكر و انديشه سر و كار ندارند، با آنها كارى نداريم - يك خلأ و سؤال در دنياى غرب وجود دارد؛ 👈اين خلأ را ديگر پاسخهاى ليبرال دموكراسى نميتواند پر كند، 👈كما اينكه سوسياليزم نتوانست پر كند. 👈👈اين خلأ را يك منطق انسانى و معنوى ميتواند پر كند، كه اين در اختيار اسلام است. 🔅از مرحوم دكتر زرياب كه هم‌دانشگاهیِ مسلطِ خوبى بود، هم طلبه‌ى خوبى بود ـ ايشان دوره‌ى طلبگى خوبى را گذرانده بود و با علوم اسلامى آشنا بود و شاگرد امام بود - يكى از دوستانمان نقل میكرد - من خودم از ايشان نشنيدم - كه 🔅يك فرصت مطالعاتى در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، 🔅بعد كه برگشته بود، گفته بود 👈👈👈امروز آن چيزى كه من در محيطهاى عملىِ دانشگاههاى اروپا مشاهده كردم، نياز به ملاصدرا و شيخ انصارى است. 🔅شيخ انصارى كارش در حقوق است، فقه است؛ 🔅ملاصدرا حكمت الهى است. 👈👈میگويد من میبينم امروز اينها تشنه‌ى ملاصدرا و شيخ انصارى‌اند. 👈👈اين برداشتِ يك استاد غرب‌شناسِ زبان‌دانِ مسلط به چند زبان اروپایى است كه سالها هم در آنجاها زندگى كرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامى هم آشنا بود. اين، برداشت اوست، كه برداشت درستى است. 🔆در ديدار اساتيد و رؤساى دانشگاهها ۱۳۸۶/۷/۹ @salmanraoofi
چراغ راه.pdf
2.93M
📌 | وصیت‌نامه حضرت آیت الله مصباح یزدی که لحظاتی دیگر در مراسم بزرگداشت هفتمین روز ارتحال ایشان قرائت خواهد شد. 🏴 @mesbahyazdi_ir
🔸 (71) تارةً اخری: حقّ در مقابل باطل در نسبتِ به جریان کلّی آفرینش است؛ یعنی ذات مقدّس پروردگار آفرینش را با یک ساختی، با یک نظمی، با یک هندسۀ معیّنی بوجود آورده است. این هندسۀ معیّن مثل یک جریانی است، یک فرایندی است که از اوّل عالم شروع شده است تا آخر عالم هم همان‌طور ادامه پیدا خواهد کرد و یک سرِ مو از آنچه که ساخت الهی است تخلّف و تخطّی هم نخواهد شد. سنن الهی داخل در این مجموعه هستند؛ یعنی این نظم الهی، یعنی مجموع سنن و قوانین و نوامیس الهی. که اینها تخلّف ناپذیرند: «و لن‌تَجِد لسنّة الله تبدیلا». که غلبۀ کلمۀ حق بر کلمۀ باطل از این قبیل است، غلبۀ پیروان حق بر پیروان باطل از این قبیل است، غلبۀ خیر بر شرّ در نهایت از این قبیل است. اینها سنن الهی است، ساخت الهی است. خدای متعال عالم را با این ساخت، با این هندسه آفریده است و بدون تردید این‌طوری خواهد شد؛ چه در برهه‌های مختلف از زمان، چه در نهایتِ زمان، که به طور مطلق این‌طور خواهد شد. مقابل این، باطل است. باطل چیست؟ باطل آن نظم فراهم‌آوردۀ شیطانی است که بنا دارد در این نظم الهی اختلال ایجاد کند! چون شیطان گفت: فبعزّتک لاُغویَنَّهم أجمعین، این راهی که تو در مقابل بشر ترسیم‌کردی و خلقت را و آفرینش را بر اساس آن قراردادی، من نمی‌گذارم این راه پیموده بشود، قطعش می‌کنم! خدای متعال هم فرمود: نمی‌توانی. آن راه، راه شیطان است. شیطان تلاش خودش را می‌کند. این راهِ شیطانی است. همۀ روشها و نظمهای باطلی که بر خلاف آن سنن الهی است مثل غلبۀ باطل در مواردی گوناگون، این، مظهر باطل است، باطل، به این معناست. تارةً ثالثة: حقّ، ناظر به ارزشها و قِیَمی است که خدای متعال مقرّر کرده است که انسانی در زندگیش با اراده و با تلاش خود و با کار خود به یک سرمنزلی می‌رسد، سعی کند آن قِیَم و آن ارزشها را در خودش بوجود بیاورد. آن قِیم، قِیم الهی، حق است؛ مثل صدق، مثل شجاعت، مثل ایمان، مثل جهاد، مثل وفا، بقیۀ صفات و خلقیاتی که وجود دارد، اینها قِیَم الهی است. مقابل این، باطل است که همان جنود شیطان باشند که در جنود عقل و جنود جهل، در روایت معروف کافی وجود دارد. حق در اینجا به معنای ثبات و بقاء و دوام و تحقّق است، به اعتبار اینکه این ارزشها منطبق است با ساخت کلّی خلقت، متناسب با آن بنای کلّی خلقت است؛ لذا انسان اگر خودش را به آن ارزشها برساند، در جریان صحیح خلقت قرار خواهد گرفت. باطل یعنی آن چیزهای مقابل، آنهایی که زائل می‌شود، نابود می‌شود، به آتش قهرِ الهی خواهد سوخت. باطل به این معناست. تارةً رابعة- که این آخری است- حقّ و باطل در احکام و مجعولات و مقرّراتی است که بر اساس این ارزشها و بر اساس آن ساخت کلّیِ آفرینش از طرف شرع مقدّس برای تکلیف بندگان معیّن می‌شود . حق آن چیزی است که منطبق است با همان ارزشها، شارع مقدّس اینها را معیّن کرده؛ بکن و نکن. باطل نقطۀ مقابلش است، نکردنِ شایسته‌ها و انجام‌دادن ناشایسته‌ها. گاهی حق و باطلِ به این معناست. در همۀ این مراحل چهارگانه وقتی نگاه می‌کنید، حق را می‌بینید که یک حقیقتی تحتش است، یک معنایی، یک مضمونی، یک فایده‌ای، و به خاطر همان، ثبات و ماندگاری و اصالت در آن بر خلاف باطل است. در همۀ این موارد چهارگانه باطل در واقعْ پوچ است، در واقعْ نبود است، در واقعْ پندار و ظاهر است به چشم می‌آید امّا در باطن چیزی نیست لذا ماندنی هم نیست. آیۀ شریفۀ سورۀ رعد «کذلک یضرب الله الحق و الباطل»، به نظر من آیۀ پرمعنایی است که معنای حق و معنای باطل را در همۀ این زمینه‌ها را روشن می‌کند: «أنزَل من السماء ماءً فسالَت أودیةٌ بقَدَرِها فاحتَمَل السّیلُ زبداً رابیاً و ممّا یوقِدون علیه فی النار ابتغاء حلیةٍ أو متاعٍ زبدٌ مثلُه»، تشبیه می‌کند آبی را که از آسمان می‌آید، رودخانه‌ها از این آب به قدر ظرفیّتشان پر می‌شوند. بعد روی آب - که حقیقت، این آب است، واقعیت همین آبی است که از آسمان آمده - که نگاه می‌کنید، کف مشاهده می‌کنید! فاحتمل السیل زبداً رابیاً. عین همین قضیه در جای دیگر هم هست: «و ممّا یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیة أو متاعٍ زبدٌ مثله، طلا و نقره را وقتی در کوره می‌جوشانند و ذوب می‌کنند، حقیقت، طلاست؛ حقیقت، نقره است امّا روی آن را ‌می‌بینید کف است! کذلک یَضرب الله الحق و الباطل. خدا حق و باطل را این‌طور بیان می‌کند. آن آب، حق است. آن کفِ روی آب که در واقع هیچ چیزی نیست- در حالی که دیده می‌شود- آن، باطل است. آن طلا و نقره‌ای که در کوره است و شما ذوب کردید، آن حق است، و حقیقت، طلاست. آنچه که واقعیت دارد و آنچه که حقیقت دارد، آن طلاست، آن نقره است، آن فلزِّ قیمتی است، یا آن مس است، آنچه که روی آن دیده می‌شود آن باطل است؛ کفی است، هیچ چیزی نیست در واقع، اصلاً به حساب نمی‌آید، چیزی نیست در واقع، در حالی که یک چیزی شما می‌بینید! این، درست معنای حق و باطل را در همۀ این چهار مرحله‌ای که عرض کردیم، مشخّص می‌کند. در این نکته را اگر مداقّه کنید، یک حرف حقیقی است، یک حرفِ منطقی است. هر چه به آیات قرآن در مورد حق و باطل بیشتر مراجعه کنید و تأمّل کنید، این معنا بیشتر در ذهن راسخ می‌شود و جا می‌گیرد. این یک حرف خطابی و منبری نیست. •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی 🔆برای تشخیص به چه اموری توجه کنیم: ۱/بین روش تدریس، روش پژوهش و تحقیق تفاوت بگذارید ۲/ به روش موضوع شناسی استاد توجه کنید آیا با لغت یا با عرف یا با اقوال فقها یا با نظر کارشناسان موضوع را مشخص و تعیین میکند ۳/ در چه حدی و به چه روشی به مباحث رجالی توجه میکند ۴/ به چه روشی ظهورگیری میکند ۱)عرفی، ۲)قانونی، ۳)توجه به زمینه های تاریخی و ظهورگیری ۵/ عقل چه نقشی در دستگاه استنباط فقهی استاد دارد خصوصا به صورت پنهان ۶/ عرف چه استفاده هایی در روش استنباط استاد دارد ۷/ سیره چگونه و در چه مواردی مورد استفاده قرار می‌گیرد ۸/ روش و روند ظهورگیری چگونه است ۹/ روش و روند جمع بین تعارض اخبار چگونه است ۱۰/ بین فقه و اصول چه تعاملی برقرار است برای متوجه شدن بهتر مباحث دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره را استماع کنید در دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره این مباحث را به صورت دقیق،"عمیق و کامل بررسی شده است @salmanraoofi
🔸 (72) باطل را خواستیم در قرآن معنا کنیم. حال، بیاییم سراغ آیۀ مورد نظر خودمان، در آیۀ شریفه می‌فرماید: «یا أیّها الذین آمنوا لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل». باطل چیست؟ در مقرّرات مربوط به تعامل انسانها، یک احکامی است، یک حقایقی است که اینها برخواستۀ از آن ارزشهاست، آنها حق است. یک نوع ارتباطی است که متضاد با آن ارزشهاست، اینها باطل است؛ یعنی شما وقتي به ارزشهای اسلامی بنگرید، عدل یکی از ارزشهاست (مثلاً)، برادری بین مسلمانها یکی از ارزشهاست، رشد و رواج معنویت در بین جوامع انسانی جزو ارزشهاست. مقرّراتی وجود دارد که با اینها سازگار است، اینها می‌شوند مقرّرات حقّه. مقرّراتی وجود دارند که با اینها متضاد است، اینها می‌شوند مقرّرات باطله. د ر همۀ زمینه‌های زندگی از جمله در اسباب تعامل مالی؛ یعنی دایره را همین‌طور با وسعت خودش ببینید، بخشی از این دایره، مبادلات مالی انسانهاست. در اینجا هم حق به همان معنا که گفتیم، جریان دارد، باطل هم به همان معنا جریان دارد. پس معامله‌ای که تُعَدُّ باطلاً فی نظر الشرع یا آن کسبی که تعدّ باطلاً فی نظر الشرع، آن عبارت است از آن کسبی که با ارزشهای اسلامی، با اهداف اسلامی، با مقرّرات عامّۀ اسلامی برای حیات جامعۀ اسلامی مغایرت و ضدیّت داشته باشد. هر چه از این قبیل بود، این می‌شود باطل. لذا در تفاسیر ما و در روایات ما همین آیۀ شریفه را به بعضی از مصادیقِ آن، تطبیق کردند؛ مثل قِمار، قِمار باطل است. باطل، عبارةٌ اخرای قِمار نیست! لکن قِمار یکی از مصادیق باطل است. رشوه یکی از مصادیق باطل است. غصب و ظلم یکی از مصادیق باطل است. این، مفرداتِ این آیه بود که عرض شد. و امّا مستفاد از جمله و ترکیب آیه چیست؟ بنا بر آنچه گفتیم مستفاد از مجموعِ این آیه این است که نهی می‌کند از اکل مال به باطل؛ بدين معنا که: آن وسیلۀ باطلی که موجب تملّکِ شما بر یک مالی می‌شود، از آن باید اجتناب کنید. آن وسیله، آن معامله، آن چیزی که سبب نقل و انتقال است، اگر چنانچه از باطل است، بایستی از آن اجتناب بکنید. اوّل من کلمات دو سه نفر از مفسّرین را عرض کنم که از آیه، همین معنا را فهمیدند. یکی مرحوم آقای طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه) است در تفسیر شریف المیزان. ایشان بعد از آن که معنای «أموالکم» و «بینکم» را همان‌طور که دیروز عرض کردیم، ذکر می‌کنند، می‌فرماید: فتُفید الجملة («لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل») النهیَ عن المعاملات الناقلة، نهی را نهی از معامله می‌گیرد؛ یعنی اینجا با اینکه «لاتأکلوا» است، نهی از اکل است، امّا ایشان می‌فرمایند: این نهی در واقع، نهی از آن سببی است که منجر به اکل می‌شود، نهی از معامله است. فتفید النهی عن المعاملات الناقلة التی لاتسوغ المجتَمَع إلی سعادتِه و نَجاتِه (شاید نَجاحِه درست باشد). آن معاملاتی که اجتماع را، جامعۀ مسلمین را به سعادت نمی‌رساند، به نجات و نجاح نمی‌رساند، این معاملات، معاملات باطله است. نهی از این معاملات است. بل تَضُرُّها و تجُرُّها إلی الفساد و الهِلاک. آن معاملاتی که او را به فساد و هلاک می‌رساند. این فرمایش آقای طباطبایی صریح در این معناست که ايشان نهی در این آیۀ شریفه را در واقع، نهی از سببِ اکل می‌دانند، هر چند به ظاهر، نهی از اکل است. آن چیزی که موجب می‌شود که این تملّک، برای طرفین معامله واقع بشود. البته خود ایشان مصداق این باطل را بعداً ذکر می‌کنند: و هی المعاملات الباطلة فی نظر الدین کالربا و القمار، كه ما البته این را قبول نداریم که مصداق این چیزی که ایشان گفتند معاملاتی که موجب می‌شود که جامعه از نجات خود، نجاح خود، سعادت خود دور بیفتد، این، عبارت است از همان چیزهایی که در شرع مقدّس به حرمتش تصریح شده است، این، محلّ مناقشه است. ابن کثیر هم که از مفسّرین قدیمی اهل سنّت است، همین را از آیۀ شریفه فهمیده است. حرف او در تفسیر ابن کثیر این است: کأنّه یقول: لاتَتَعاطَوا الأسبابَ المحرّمة فی اکتِساب الأموال. ايشان در اینجا «تأکلوا» را که نهی از اکل است، معنا می‌کند به «لاتَتَعاطوا»، تعاطی نکنید، داد و ستد نکنید و نپذیرید اسبابِ محرّمۀ اکتساب را. لکنَ المتاجِر المشروعة التی تکون عن تراضٍ منکم، آنها اشکال ندارد. «إلّا أن تکون تجارةً عن تراض». قرطبی یکی دیگر از مفسّرین معروف است، او هم عیناً همین معنا را از آیۀ شریفه استفاده کرده، عبارت او این است: فهی دلیلٌ علی أنّ الباطل فی المعاملات لایَجوز. او می‌گوید: از این آیه فهمیده می‌شود که معاملۀ باطل جایز نیست. و لیسَ فیها تعیینُ الباطل. البته در این آیه او می‌گوید: «تعیین نشده است که باطل چیست؟ همین قدر می‌گوید که معاملۀ باطل جایز نیست». حق با اوست، تعیین باطل در این آیۀ شریفه نشده است. امام(رضوان‌الله‌علیه) نه در اینجا، در باب معاطات به این آیۀ شریفه استدلال می‌کنند، البته بعد استدلال را ردّ می‌کنند از جهت دیگری، امّا فهمِ ایشان از این آیه کاملاً فهمیده می‌شود. ایشان هم این‌طوری ذکر می‌کنند، عبارت ایشان این است: ما می‌توانیم برای لزومِ معاطات، استفاده کنیم از جملۀ مستثنی منه؛ یعنی «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل ...». ایشان می‌گویند: هم می‌توانیم از مستثنی استفاده کنیم این معنا را، هم از مستثنی منه می‌توانیم استفاده کنیم. البته بعد به اين بيان اشکال می‌کنند. این بیان این است، این‌طوری ما از مستثنی منه یعنی همین «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» استفاده کنیم: أن یُراد بالنهی عن أکلِ المالِ بالباطل سلب سببيّته. می‌گویند: اینکه می‌گوید: أکل مال به باطل نکن، می‌خواهد بگوید که باطل، سببیّت ندارد برای نقل و انتقال. و إلّا اگر سببیّت داشت، نقل و انتقال واقع می‌شد، نهی از اکل ما یحصُل فی ید الإنسان بسببٍ باطل است، معنایش این است که آن سببِ باطل موجب تسبیب نقل و انتقال نشده است. پس شرعاً ممضی و نافذ نیست. «أن یُراد بالنهی عن أکل المال بالباطل سلبُ سببیّة الباطل للنّقل و التملیک». بعد می‌فرمایند: در این جمله و همچنین در جملۀ مستثنی منه، می‌خواهد بگوید که شرعاً نافذ نیست. •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
▪️ضمن عرض تسلیت به مناسبت دوازدهمین سالگرد شمسی رحلت آیت الله مجتهدی(ره) به اطلاع میرساند: 🔰سخنرانی استاد میرهاشم حسینی ⏰ ساعت 7:10 صبح / سه شنبه 23 دی‌ماه 📻 از رادیو قرآن ♦️به مناسبت سالگرد رحلت آیت الله مجتهدی(ره) بصورت زنده پخش میگردد. 👈 شادی روح استاد عزیزمان حمد و صلواتی قرائت بفرمایید
استاد هست یا نیست ؟؟‌ حضرت علامه حسن زاده آملی می فرمودند: من خدمت آیت الله کشمیری که رسیدم، شکوه کردم که کسی نیست نیاز ما را برطرف کند. کسی نیست ما در محضرش تربیت شویم. دیگر قاضی ها و ملاحسین قلی همدانی ها نیستند. جناب آقای کشمیری به من فرمودند که آقای حسن زاده، خودتان را گول نزنید. من عرض کردم نمی دانم شما به چه جهتی می فرمایید که می خواهیم خودمان را گول بزنیم؟ ایشان فرمود: شما وقتی که وارد حوزه شدید، همان آغاز در حد مقدمات بودید. نیاز داشتید به استادی که به شما صرف و نحو یاد دهد. نبود؟ بود. همان زمان نیاز به این نداشتید که کسی به شما کفایه یاد دهد. در نتیجه در آن موقع برای شما استاد کفایه گو اصلاً مطرح نبود. چون شما در آن حدّ نبودید. در حدّ مقدمات و صرف و نحو بودید و در همان زمان، استادش کنارش بود. همین گونه پله پله که بالا آمدید، استاد آن مرحله در کنار شما بود. الآن هم نگویید نیست. منتها شما خودتان را یک مقدار نگاه کنید. چه مقدار فاصله بین علم و عمل را کم کردید و چه مقدار با این ملکوت رو راست هستید؟ مطمئناً اگر آن چه را که می دانید، در مقام عمل پایبند باشید، این باب واسع الهی و این دار رحمت ربانی، شما را باز نخواهد گذاشت. هیچ منع و بخلی نیست. استاد هست، اگر برای ما استاد نیست، معلوم می شود که ما شرایط مربوطه را هنوز فراهم نکرده ایم، باید فاصله بین علم و عمل کم شود و در کنار این ها هم واقعاً سر به سجده بگذاریم و در نیمه های شب، صادقانه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که راه را برایمان باز کند. درست است که از آن طرف، ناز است. اما نیاز ما باید در کنار آن ناز، ضمیمه شود تا بالاخره به جایی منتهی شود. این که نمی رسیم برای این است که مناسب این نظام نیستیم و خودمان را با این نظام تنظیم نکرده ایم. به نقل از آیت الله حسن رمضانی @salmanraoofi
🔸 (73) در یک عبارت دیگر هم بعد از مقداری بحث در مورد اينكه: آیا استثناء «إلّا أن تکون تجارة عن تراض»، استثنای متصل است یا استثنای منقطع؟ آنجا هم ایشان می‌فرمایند: «فلافرقَ بین الإتصال و الإنقطاع فی دلالة الآیة عرفاً علی أنّ الباطل لبطلانه سَقط عن السّببیّة، أو صار موجباً لحرمة الأکل ممّا حَصل منه». بنابراین، این معنایی که ما می‌خواهیم از این آیه استفاده کنیم، غریب از ذهن بزرگان نیست. هم مرحوم آقای طباطبایی این را به آن صورت بیان کردند، هم امام(رضوان‌الله‌علیه)، هم مفسّرین گذشته، این معنا را بیان کردند. ما آنچه که از این آیه استفاده می‌کنیم، با اینکه به این صورت، با این استدلال، در کلمات فقهاء مورد بحث قرار نگرفته است- این‌طور که قاعدۀ کلّی از آن استفاده کنیم- بنابراین، این قاعدۀ کلیه را استفاده می‌کنیم که: «کلّ معاملةٍ تُعدُّ باطلةً فهی حرامٌ وضعیٌ». قدر متیقّنش، اين است: هر معامله‌ای که بتوانیم عنوان باطل را بر آن احراز کنیم، بتوانیم بارکنیم عنوان باطل را بر آن. می‌رسیم به این که معنای باطل را فهمیدیم، امّا چطور بطلان یک معامله احراز می‌شود؟ آیا بطلان یک معامله متوقّف بر این است که در روایات خاصّ و ادلّۀ خاصّه، بخصوص حرمتِ آن معامله یا فساد آن معامله تصریح شده باشد؟ مثل معاملۀ ربوی، مثل معاملۀ خمر، مثل معاملۀ غش. بلاشک این‌طور نیست؛ چون باطل یک معنای عامّ است، در یک مواردی تصریح می‌شود به أنّ هذا باطلٌ، پس یَتَفرّع علیه که آن معامله فاسد است. ی ک جاهایی هم ممکن است تصریح نشود، معاملاتی پیش بیاید که باطل باشد. معیار فساد معامله، باطل‌بودن و ناحق‌بودنِ معامله است به نظر عرف متشرّع، نمی‌گوییم به نظر عرف. البته امام(رضوان‌الله‌علیه) در خلالِ فرمایشاتشان یک‌جا به نحو اشاره و گذرا می‌گویند: آنچه عرفاً باطل بحساب بیاید؛ لذا ایشان می‌گویند: فسخِ معاطات یک عمل لغو است. وقتی معاطات، معاملۀ لازمی است، معاملۀ مورد قبولی است، فسخِ آن، عملِ لغوی است! پس باطل است. لذا باطل را به نظر عرف می‌گیرند. ما گمانمان این است که: کلّما یَعُدُّه العرف بطور مطلق باطلاً، لایکون باطلاً! بلکه عرف متشرعّه، عرف مؤمنین؛ چون خطاب در اوّل آیه، «یا أیّها الذین آمنوا» است. در فضای متشرّعه اگر چیزی باطل به حساب آمد، خلاف حق به حساب آمد، این معامله می‌شود فاسد. مثل اینکه یک معامله‌ای را انجام بدهند که موجب بشود یک اختلاف طبقاتیِ عظیم و عمیقی بوجود بیاید. این، موجب فساد است و بر خلاف حدود و مقرّرات و ارزشهای کلّی جامعه است. این، می‌شود معاملۀ باطل. یا یک معامله‌ای است که اگر انجام بگیرد، عدّۀ زیادی از مردم بر اساس آن متضرّر خواهند شد! یک خرید و فروش است، امّا همین خرید و فروش اگر انجام گرفت، جمعِ کثیری از مردم متضرّر خواهند شد! این، می‌شود باطل. پس باطل به نگاه عقلای در محیط شرع، در محیط توحید. و إلّا ممکن است که در یک جامعۀ سرمایه‌داری مثلاً با توجّه به ارزشهای آنها یک معامله‌ای اصلاً باطل نباشد، حق هم باشد، امّا با ارزشهای اسلامی آن معامله باطل به حساب بیاید. عملِ باطل، عمل ناحق به حساب بیاید. نمی‌توانیم بگوییم این معامله صحیح است- البته عقلای امریکایی، عقلاء سرمایه‌داری هم عقلائند، اگرچه عقل درستی ندارند! امّا جزو عقلاء محسوب می‌شوند- نمی‌شود گفت: چون عرفِ عقلاء این معامله را عقلائی می‌داند و حق می‌داند و باطل نمی‌داند، پس ما بگوییم که «لاتأکلوا أموالکم» شامل این نمی‌شود. نه، به نظر می‌رسد، لااقل قدر متیقّن این است که اگر بخواهیم یک قاعده‌ای درست کنیم که همه جا این قاعده ساری و جاری باشد، آن معاملاتی که یُعدّ باطلاً، در نظر عرف متشرعه. اكثر مثالهایش، قمار و رشوه و غش و از این قبیل محرّمات است. اگرچه خود قمار که در روایات بالخصوص ذکر شده است، خیلی از عقلای عالم آن را معاملۀ عقلائی می‌دانند، باطل هم نمی‌دانند! می‌نشینند قماربازی می‌کنند، افتخار هم می‌کنند! پس پیداست که آن را باطل نمی‌دانند، امّا شرع آن را باطل می‌داند. در اعتبارات شرعی، در محیط شرعی، محیط توحیدی، این باطل است. بنابراین، مضمونِ آیه این شد که: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل»، هر معامله‌ای که تُعدُّ باطلاً- با همین بیانی که عرض کردیم- این معامله، معاملۀ صحیحی نیست؛ یعنی حرام وضعی است، یعنی فاسد است. آیا می‌شود از این حرمت تکلیفی را هم استفاده کرد؟ بنابراین، هر آن چیزی که منطبق نیست و یا متضاد است با آن ارزشهای شرعیِ مقرّرِ قطعی، هر معامله‌ای که با اینها منطبق نباشد، می‌شود باطل. اکل به آن معامله، اکل مال به باطل است، نهی شده است. حرمت وضعی، یعنی: این معامله باطل است. اين قدر متیقّن است. آیا حرام تکلیفی هم هست یا نه؟ حرمت تکلیفی را علی الظاهر نمی‌شود از این راه تمام کرد. حرمت وضعی را نتیجه می‌دهد؛ چون اکل مال به باطل وقتی منهیٌ عنه شد، آن نهی از اکل مال، نشانۀ نهی از این معامله است و قدر متیقّن، حرمت وضعی است که همان فساد است. ما در باب نهی از معاملات به لسان نهی عرض کردیم: اگر قرینه داشته باشیم که مراد حرمت تکلیفی است، حمل بر آن می‌کنیم. اگر قرینه داشته باشیم بر اینکه مراد، حرمت وضعی است، حمل بر آن می‌کنیم. اگر قرینه‌ای هم بر طرفین نبود، حرمتِ وضعی را می‌گوییم؛ چون این، قدرِ متیقّن است. حرمت تکلیفی را به اصل، نفی می‌کنیم. بنابراین، در باب این آیه قول به حرمت تکلیفی مشکل است. نمی‌شود گفت این‌طور معامله‌ای حرامٌ تکلیفاً. امّا حرامٌ وضعاً. بنابراین، از این آیه هم این قاعدۀ کلیه بدست آمد که هر معامله‌ای که «تُعَدّ باطلاً و تکون غیرَ حقٍ» با همان معیارهای اسلامی، این معامله، فاسدٌ و غیرُ موجبٍ لسببیّة النقل و الإنتقال. تا برسیم به مطلب بعد. •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
یک گلایه مهم از انجمن سیاسی حوزه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 برای آقای فیرحی به عنوان یکی از تئوریسین های جریان زاویه دار، جلسه پاسداشت بزرگی بر پا کرد در مورد ارتحال عالمان انقلابی مانند آیت الله محمد یزدی و علامه مصباح هیچ تحرکی از آنها ندیدیم. آیا این عزیزان به حوزه کاری انجمن ربطی نداشتند؟ یا خدای ناکرده آن انجمن به حیطه فکری انقلاب نامرتبط شده است؟ البته هیچ اشکالی ندارد که متولیان این انجمن طبق مبنای خود عمل کنند، تفکر آزاد است. اما اشکال اساسی آنجا وارد می شود که چرا یک تفکر خاص باید در انجمنی که متعلق به کل حوزه است حاکم باشد؟ چرا جریان انقلابی قم در این مجموعه امکان طرح بحث ندارد؟ چرا بدنه حوزه نباید بداند که در آنجا چه می گذرد؟ وقتی از نفوذ برخی تفکرات زاویه دار در برخی نهادهای حوزوی و و احساس نگرانی می شود، برای آن شاهد مثال خارجی داریم. جناب آقای (زید عزه) خوب است در این مورد عنایتی فرمایند. برای حوزه زیبنده نیست. @rozaneebefarda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙فایل صوتی سخنان 🔰 استاد میرهاشم حسینی 📻 در رادیو قرآن ♦️به مناسبت سالگرد رحلت آیت الله مجتهدی(ره) ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی ▫️اينستاگرام https://www.instagram.com/Mirhashem_ir ▫️ايتا https://eitaa.com/Mirhashem_ir ▫️روبیکا https://rubika.ir/Mirhashem_ir
۱ سلام علیکم همانطور که در مقاله اشاره کردید تعداد این علوم و مقدار احتیاج به آنها و جای استفاده و زمان استفاده و روش استفاده بحث های زیادی باید شود. برای اجتهاد : بهترین و غنی ترین و قوی ترین منابع و کتاب های قدیم و جدید برای مطالعه ۱- ۲- و و ۳- (، و ) ۴- ۵- ۶- ۷- ۸- ۹- ۱۰- و ۱۱- علم ۱۲- مطالعه بعضی علوم روز (مثلا کتاب های ارایه شده در طرح ولایت موسسه ایت الله مصباح و ..) چه کتاب هایی معرفی میکنید. ۱- در صرف: کتاب آموزش پیشرفته دانش صرف ، تالیف حجت الاسلام عبدالرسول کشمیری. ۲- در نحو: کتاب اعراب القرآن محی الدین درویش چرا که لغت نحو و بلاغت را با هم دارد و مختصر و مفید است. در اصول و فلسفه نحو غیر از کتاب الاقتراح سیوطی کتابی نمیشناسم ولی توصیه بنده اطلاع از هرمونوتیک و کار بروی نحوه ظهور گیری آیت الله بروجردی است. در هرمونوتیک هم کتاب حجت الاسلام و المسلمین آقای احمد واعظی کتاب معتبر و خوبیست. ۳- بلاغت: کتب علامه همایی و کتاب بسیار بسیار مهم دراسة و نقد فی مسائل بلاغیة هامه محمدصادق فاضلی ۴- لغت کتاب مقاییس اللغة و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم محقق بزرگوار مصطفوی و کتابی که اخیرا از دروس حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن وکیلی در علم لغت منتشر شده ۵- منطق ارسطویی: رهبر خرد، اساس الاقتباس خواجه نصیر، معیار دانش عسکری سلیمانی امیری، منطقیات فارابی چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی، و کتاب مهم مناهج الاستدلال علی ربانی گلپایگانی چاپ موسسه کلام آیت الله سبحانی که جامعه المصطفی تجدید چاپ کرده است. ۶- منطق جدید: اطلاعی ندارم ۷- منطق فازی: کتابی پیدا نکردم ۸- فلسفه: حتما و حتما از پایه پنج با برنامه استاد امینی نژاد شروع به خواندن فلسفه کنید البته علاقه و استعداد خود را در نظر بگیرید. ۹- کلام: کلام قدیم مطلع نیستم اما شنیدم که رهنامه ویژه نامه خوبی در این باره ارائه داده است در کلام جدید هم کتاب آقای حسن یوسفیان شنیدم کتاب خوبیست ۱۰- در تفسیر و علوم قرآن: کتابهای آیت الله معرفت در زمینه علوم قرآن معروف است و خوب این کتابها هم از نظر بنده بسیار مهم است در علوم قرآن: ۱/ روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان علی الاوسی ۲/ علامه طباطبایی و نقد حدیث خانم شادی نفیسی ۳/ کتاب تفسیر قرآن به قرآن حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن وکیلی در تفسیر: تفاسیر ۱/انوار درخشان، ۲/المیزان و ۳/تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی ره چاپ موسسه کوثر مربوط به نشر آثار امام خمینی ره و ۴/ جلسات صوتی مقدمات تفسیر استاد امینی نژاد در 20 جلسه ۵/همچنین تبیان موضوعی جلد 13 موضوع قرآن در کلام امام خمینی ره و ۶/ جلد اول تفسیر تسنیم علامه جوادی آملی ۱۱- علم تاریخ: ۱/ دوره تاریخ علامه سید مرتضی العاملی در سیره پیامبر و امیرالمومنین علیهم السلام و ۲/ دوره تاریخ حجت الاسلام هادی یوسفی و ۳/ کتب تاریخی خانم مرضیه محمد زاده چاپ دلیل ما، البته کتابهای متفرقه بسیاری هست که خود مجال دیگری میطلبد ۱۲- در علوم روز و مباحث روز بسته به هدف طلبه دارد ولی به نظرم مطالعه کتب موضوعی کار شده از صحبتهای متعلق به دفتر نشر آثار، خواندنش بسیار بسیار لازم است و بعد کتب شهید مطهری و بعد بسته به هدف طلبه است. @salmanraoofi
۲ سلام علیکم 🌟1- آیا کتاب های رسمی حوزه کفایت میکند یا خیر؟ 👈پاسخ: کتاب های رسمی حوزه لازم است اما کافی نیست. بنابر این باید کنار کتب رسمی حوزوی کتابهای دیگری را برای مطالعه داشت. 👈در این کتابهای کمکی باید سه نکته لحاظ شود 👈نکته اول: استعداد فرد مطالعه کننده، فرد نباید کتابی را که هنوز مناسب سطح علمی او نیست برای مطالعه انتخاب کند تا دچار زدگی و خستگی علمی نشود 👈نکته دوم: باید کتابی که ما را با اقوال مختلف آشنا کند انتخاب کنیم تا ماده لازم برای فکر کردن را در اختیار داشته باشیم 👈نکته سوم: کتابهایی که محققانه است و قوت فکری را در ما تقویت میکنند به مقدار لازم ببینیم تا با افکار محققانه مختلف آشنا شویم 🌟2- واقعا چه مقدار دانستن قبل رسیدن به درس خارج نیاز است؟ 👈:پاسخ: دانستن قواعد و نکات کلیدی و کاربردی نیاز است 🌟1/ آیا باید در ادبیات عرب مجتهد شد؟ 👈:پاسخ: 3 نکته در ادبیات عرب قبل از پاسخ به سوالات شما 👈:تذکر: این نکات مبتنی بر اعتقاد بنده بر جواز نقل به معنی در حدیث و به تبع عدم حجیت برداشتهای نحوی کلمه به کلمه از کلام معصوم است مگر در شرایطی 👈نکته اول: مساله مهم در ادبیات عرب ملکه شدن نکات کلیدی ادبیات عرب با تجزیه و ترکیب است شما هر مقدار هم که در ادبیات عرب اقوال بدانید کم کم نظرات را فراموش خواهید کرد لذا مهم این است که نکات مهم نحوی و صرفی را بدانید و با تجزیه و ترکیب این نکات کلیدی را با به کارگیری عملی، به صورت ملکه در بیاورید تا در صورت لزوم بتوانید استفاده کنید. 👈نکته دوم: از نظر بنده در ادبیات عرب مثلث 1/ 2/ و و 3/ مهم است نه فقط نحو و صرف طلاب معمولا از اهمیت لغت غافلند و اصلا آشنایی درستی با کتب لغت انواع آن و اهمیت بعضی کتابهای لغوی و مبانی متفاوت آنها ندارند لذا نزد طلاب تفاوت صحاح با نهایه و مجمع البحرین، و تفاوت آنها با کتاب مقاییس اللغه و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (که این دو دارای مبانی واحدی هستند) روشن نیست لذا نکته دوم و مهم برای طلاب آشنایی با کتب لغت و انس با معانی عربی و اشراف به مبانی لغوی و تفاوتهای کتب لغوی مختلف است. 👈نکته سوم: آشنایی با بلاغت و فنون و نکات بلاغی است اهمیت بلاغت از نحو بیشتر نباشد کمتر نیست به دو دلیل 👈دلیل اول: بلاغت را علم علل النحو دانسته اند یعنی چرا اینجا جمله اسمیه آمد چرا خبر مقدم شد و ...خوب بعد از تجزیه و ترکیب دانستن این نکات در فهم معنی بسیار مهم است 👈دلیل دوم: قاعده بسیار مهم «ربّ شیء واجب فی النحو جائز فی المعانی و رب شیء جائز فی النحو واجب فی المعانی» طلبه باید بداند چرا در قرآن کریم آمده: « موتون الزکاة و مقیمین الصلاة» و همینطور در حدیث برائت چه قاعده بلاغی مورد استفاده قرار گرفته است و .... کسی که بلاغت نداند از ظرائف فهم کلام معصوم بی بهره خواهد بود لذا باید طلبه به نکات بلاغی وارد باشد خصوصا برای استفاده از قرآن و نهج البلاغه و باید تا میتواند این علم را تدریس و تحقیق داشته باشد. 👈👈پاسخ: اجتهاد به معنای دانستن دلایل هر قاعده و اتخاذ نظر مهم است اما مهم تر توجه به مثلث 1/ لغت 2/ نحو/صرف و 3/ بلاغت است و دانستن قواعد و نکات مهم و تاثیر گذار مثل اصل نحت و معنای دو فعل اشراب شده در کلمه «قام الیها» و اسم این باب و کاربرد این باب است. @salmanraoofi
🔰 مرکز تخصصی اخلاق و معنویت آیت الله سعادت پرور(ره) تحت اشراف آیت الله تحریری جهت ارتقا سطح علمی و عملی در تربیت معنوی برای نیمسال دوم تحصیلی دانش پژوه می‌پذیرد. 📆 زمان ثبت نام:۲۰ تا ۳۰ دی ماه ۱۳۹۹ 🆔 از طریق سایت مدیریت سنجش و پذیرش حوزه علمیه به آدرس: https://paziresh.ismc.ir/ جهت اطلاع بیشتر با شماره‌ تلفن‌های ذیل تماس بگیرید: ۰۹۱۰۵۰۲۲۷۲۳- ۰۹۱۰۴۰۲۷۵۷۷ 🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
۳ ۲/ قبل از درس خارج یا بعد از درس خارج؟ 👈نکته اول: سعی کنیم هر درس را در همان پایه تمام کنیم البته دروس را به سه سطح 1/ اهم 2/مهم و 3/ غیر مهم تقسیم بندی کنید ساعات و توان خود را بسته به اهمیت درس صرف کنیم 👈نکته دوم: اینکه بخواهیم در علوم دیگر که به آن پایه نرسیده ایم کار نکنیم چون علوم قبلی را ضعیف هستیم غلط است باید از تمامی تعطیلات خصوصا تابستان نهایت استفاده را برای جبران ضعفهای خود داشته باشیم اساتیدی را که درس خوان هستند پیدا کنیم و با آنها جبران ضعف کنیم، هم مباحث داشته باشیم، از نوارهای اساتید مبرز استفاده کنیم و به کتابهای لازم مراجعه کنیم و اگر جو درسی بر کلاس یا مدرسه حاکم نیست خودمان دلسوز خود باشیم و به جد درس بخوانیم. باید خودمان باور کنیم و به خانواده هم با عمل بفهمانیم کار ما مطالعه و درس و بحث است تابستان عید نوروز و ... ندارد. بعضی طلاب برای درس خیلی زحمت کشیدند اما وقتی به قم آمدند دیدند بعضی طلاب بیشتر از آنها زحمت کشیده اند و جلوتر هستند البته افراط و تفریط نداشته باشیم هم درس هم تفریح هم عبادت 👈پاسخ: انسان معمولا هر چقدر هم زحمت بکشد بعدا با بالارفتن سن و پخته شدن ذهن افکارش تغییر میکند البته این تغییر بسته به اشخاص متفاوت است ولی باید در هر وقت زحمت همان وقت را کشید لذا مسلما اگر قبل از درس خارج خوب هم زحمت بکشید بعدا با چند دوره تدریس عمق بهتری پیدا خواهید کرد لذا مهم این است که زحمت هر زمان را در همان زمان کشیده باشید قبل از درس خارج یا بعد از آن فرقی نمیکند البته باید مطالعات لازم قبل از درس خارج داشت و با اقوال و استدلالات آشنا بود. ۳/ همه مجتهدین فعلی و قدیمی در ادبیات عرب مجتهد بودند اگر آری بعدا کم کم رسیدند یا ابتدا مجتهد شدند بعد وارد فقه و اصول شدند؟ 👈پاسخ: مسلما همه مجتهدین فعلی و قدیم در ادبیات عرب مجتهد نبودند مجتهدین صاحب نام هم در ادبیات عرب قوت و ضعف دارند حتی معروف است یکی از مجتهدین به نام و زنده جمله ای گفته اند که دلالت بر ضعف ادبیات عرب ایشان دارد. اینکه مجتهد شدند و وارد اجتهاد شدند یا بعد از اجتهاد سعی در اجتهاد در ادبیات عرب داشتند را نمی دانم مهم هم نیست مهم این است که ما بر نکات کلیدی و کاربردی این علم اشراف داشته باشیم و اگر می توانیم صاحب نظر بشویم. @salmanraoofi
۴ ۳- آیا در تمام نیاز است؟ در این بحث استدلال نتیجه تابع اخص مقدمتین است را قبول دارید؟ پاسخ اول: اجتهاد به معنای دانستن اقوال و دلایل اقوال و اتخاذ نظر اگر کسی استعداد و تلاش داشته باشد خوب است اما تا به حال کسی را که در همه علوم مقدماتی مجتهد باشد ندیده ام و سعی بنده در علوم مقدماتی اجتهاد جدا کردن نکات جدید و کلیدی این علوم برای اجتهاد بود که کار جدیدی در این وادی بود مسلما بنده به آن کار اعتقاد دارم و توصیه ام به طلاب رفتن آن راه است اما اگر کسی را دیدید که در منطق و کلام، صرف و نحو و سه علم بلاغت و لغت مجتهد بود به تمام معنی الکلمه معرفی کنید تا بنده هم زانوی شاگردی بزنم گرچه این امر محال وقوعی است و در صورت وقوع هم جمله امام راحل عظیم الشان را به یاد داشته باشید که برای اداره جامعه کافی نیست و این جمله تعیین کننده راه های پیشنهادی برای اجتهاد را در بسیاری از موارد با اشکال عمده مواجه میکند که فعلا در مقام ارائه اشکال به صورت فنی و علمی و اجتهادی و ارائه راه حل برای آن نیستم. 👈پاسخ دوم: اینکه نتیجه تابع اخص مقدمتین است را مسلم قبول ندارم چرا که ادل الدلیل بر اشتباه این کلام مجتهدین به نام و صاحب سبکی بودند و هستند که مسلم در این امور مقدماتی مجتهد نبودند. ۴- حفظ ارجوزه ها و اشعار مختلف و مشهور علمی و دینی و اخلاقی مثل الفیه و قصیده امام و .... چطور است؟ اگر ممکن است و مورد تایید شماست تعدادی از متون و ابیات و .. که حفظشان را توصیه میکنید معرفی کنید. 👈پاسخ: اگر منظور از این حفظها به کارگیری حافظه برای حفظ قواعد لازم الحفظ باشد، مسلم خوب است البته به این کار، به کارگیری عملی قواعد را هم، با تجزیه و ترکیب در ادبیات عرب، منطق و همچنین به کارگیری مطالب اصول و فقه پیگیری کنید. کتابهایی هم در فقه و اصول شبیه کتابهای اعراب القرآن نوشته شده که معرفی خواهم کرد. ۵- تقلید از روش بزرگان قدیم خوب است؟ 👈پاسخ: تقلید از برزگان قدیم در پنج مساله خوب است : 1/ جدیت و استغراق در درس و بحث تا اجتهاد. 2/ اتخاذ مشی زاهدانه و بی اعتنایی به دنیا. 3/ خودسازی و جدیت در تهذیب نفس. 4/ سعی در اعتلای اسلام و مسلمین و نشر و اقامه اسلام با علم و عمل. 5/ الگو برداری از نوآوریهای آنان در زمان خودشان و تطابق دادن آن نوآوریها با این زمان که بحثهای مفصلی میطلبد ولی اجمالا به ترتیب توانایی ما در دسترسی به این الگوها: ۱/ شهید مطهری، ۲/ آیت الله العظمی خامنه ای و ۳/ امام خمینی در این مساله الگو هستند. ۶- جایگاه مکالمه عربی را چه اندازه میدانید؟ چه کتابهایی در این بخش نیاز است؟ 👈پاسخ: دانستن مکالمه عربی بستگی به هدف طلبه دارد و اینکه طلبه چه حوزه کاری را برای خود انتخاب میکند اگر طلبه، حوزه کاری بین الملل و اهل سنت را در بین الملل دنبال میکند واجب است و گرنه دلیلِ کار برای مکالمه عربی چیست، نمیدانم. @salmanraoofi
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت ای دُر دُرجِ حیا و آیت عظمی بضعه خیر الوری و مریم کبری فاطمه ام الائمه دخت محمد (ص)   بهر تو ایجاد گشته سبعه آباء ام کتاب ام فضل ام علومی ام ابیهات خوانده خواجه اِسرا                         راضیه مرضیه و تقیه نقیه               همسر حیدر علی عالی اعلا نام تو صدّیقه و بتول و زکیه طاهره منصوره و محدّثه عَذرا عالم امکان ز نور روی تو روشن       خوانده شدی زین سبب به زهره زهرا بهر محِبّت نعیم گشته فراهم           بهر عدویت جحیم گشته مهیا با مژه روبند حور، خاک رهت را        بهر تبرّک برند جانب بالا مادر گیتی نزاده همچو تو دختر       خادمه درگه تو ساره و حوّا                        نور خدایی و عصمت اللّه مطلق       مادر دو مریمی و مام دو عیسی                         احمد ثانی تویی و اخت نبوّت         معدن عفّت تویی و کوثر مُعطی                         من ز کجا و صفات و مدح تو گفتن    ذرّه کجا پی برد به ساحتِ بیضا                         لیک همین نکته در جلالت و قدرت     بس بود از بهر شخص عاقل و دانا                    گرچه نبوّت ز حق به حضرت خاتم     ختم شد از حکمت خدای تعالی                       لیک تو داری کتاب وحی الهی          گشته در آن درج علم جمله اشیاء چون سخن اینجا رسید جفّ قلم شد بگذرم و گویم ای حبیبه طه لیلة قدری و لیک قدر تو مجهول      قدر تو نشناختند مردم دنیا آه که در مدّت قلیل چه آمد            بر سرت از مردمان بی سر و بی پا                         اهرمنان آمدند گرد سلیمان            تا بربایند خاتم از ید والا بر در جنّت زدند آتش سوزان شد ستم از دوزخی به بانوی حورا آتش حقدی که در صدور نهان بود    گشت عیان از جفای عابد عزّی آتش سوزان کجا و مَهبط جبریل      حبس غلامان کجا و گردن مولا آن همه ظلم و ستم که شد به تو از خصم من نتوانم که جمله را کنم احصا لیک همی دانم آنکه مردم ناکس    هتک نمودند احترام تو یکجا حقّ علی غصب گشت ارث تو ممنوع ضلع تو مکسور از تعدّی اعدا محسنت از ظلم چون شهید شده گشت ثلث ز سادات کم ز صفحه غبرا بهر تو دنیا چو تنگ شد ز مصائب     مردن خود کردی از خدای تمنّا مسألتت شد قبول و فصل جوانی    روی نهادی به سوی عالم عقبی با تن آزرده با کبودی بازو                با دل پر غصه با دو دیده عبرا                         هست امید «شفیق» سوی تو امروز آنکه نجاتش دهی ز سختی فردا                         شیخ علی اکبر مروّج الإسلام متخلص به شفیق 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
۵ 7- با حجم زیاد کتابهای اخلاقی و عرفانی که وجود دارد یک طلبه از آغاز چه کتبی و چه سیری را دنبال کند؟ 👈پاسخ: ابتدا و انتها و همیشه زندگی نامه شهدا خصوصا کارهای گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی سپس کتابهای حجت الاسلام و المسلمین محمود و پسرشان حجت الاسلام و المسلمین محمدباقر تحریری را مطالعه کنید سپس کتابهای آیت الله میزرا جواد آقا ملکی تبریزی و سپس کتب علامه تهرانی و بعد کتابهای امام راحل عظیم الشان 👈البته در عرض هم مطالعه کردن این آثار هم بسته به عمق کتاب و عمق حاصل برای شما مانعی ندارد. 8- کتابهایی که شما در کانال قرار میدهید و مطالعه این طور کتابها بخصوص اشنایی با منظومه فکری رهبر انقلاب و امام ره را هم، بنده برای خودم ضروری احساس میکنم سعی کردم کتابهای انشارات صهبا را مطالعه کنم. شما هم اگر سیری و منابعی معرفی کنید عالی میشود در انتخاب منابع واقعا سردرگمی برای بنده ایجاد شده و نمیتوانم یک سیر و خطی را بگیرم و پیش برم. 👈پاسخ: ابتدا کتابهای موضوعی که از چاپ شده را مطالعه کنید بعد کتابهای و بعد صحیفه مختصر دانشگاه امام صادق علیه السلام و بعضی کتب مربوط به و کتابهای دیگری که زیادند و معرفی آنها خود ، وقت دیگری میطلبد. @salmanraoofi
در ستایش عقلانیت مرجعیت و شکست تفرقه افکنی های درون شیعی اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹در روزهای گذشته که قلوب شیعیان داغدار عزای بانوی دو سرا، حضرت زهرا سلام الله علیها بود، پادوهای رسانه‌ای مشغول تفرقه افکنی میان شیعیان امیر المومنین علیه السلام و تخریب تنها نظام شیعی جهان بودند. 🔹آنان بخاطر اجرای پروتکل های بهداشتی و اعمال محدودیت برای اجتماعات مذهبی، خصوصا مراسمات عزاداری فاطمیه، نظام اسلامی را با سخیف ترین تعابیر زیر سوال بردند و در این ایام حزن و اندوه اسباب تفرقه و کدورت فرزندان معنوی حضرت زهرا سلام الله علیها در فضای مجازی فراهم کردند. روزهایی که بهترین فرصت برای ترویج معارف ناب فاطمی و باز خوانی سیره زندگانی آن بانوی بی مثال بود. 🔹آش آنقدر شور شد که آن شیخ لندن نشین نابخرد،خطاب به مردم ایران، از انقلاب فاطمی سخن در داد و یک معمم دیگر که سوابق سیاسی و فکری همفکرانش از دو دهه قبل بر اغلب حوزویان دلسوز و مطلع روشن است،هیاهو به پا کرد و همان مدعاهای شیرازیها با بیان مثلا محکمه پسندتر فریاد زد. 🔹در این میان برخی رسانه های برجامین نیز تا دیروز حوزه و روحانیت رابه علم ستیزی و به خطر انداختن جان مردم متهم می کردند و پرچمدار انتشار دروغهای هاردینگ و بورل در ماجرای متهم ساختن آیت الله مامقانی به شیوع وبا در ایران بودند،به یکباره دلسوز شعائر و احیایی عزاداری فاطمیه از کار درآمدند. 🔹آنان با دوگانه سازی میان تشیع برخی چهره های حوزوی و مراسم عزاداری فاطمیه به تولید فشار علیه نظام و فعال کردن گسل های اختلاف اجتماعی و تحریک عواطف دینی اقدام کردند. 🔹در این میان یک سایت کوچولوی حوزوی که قبل از این سوابقی در اختلاف افکنی میان بدنه جریان انقلابی قم و طیفی از انقلابیون قم با جامعه محترم مدرسین در کارنامه دارد این بار مطالبات تشیع لندنی را با زبانی شبه عقلایی مطرح کرد و راه اندازی پیاده روی فاطمیه توسط بیت مرجعیت را در قالب یک مطالبات رسانه ای مطرح نمود.که این مطالبه نیز مبتنی بر دوگانه سازی میان تشیع پیکر برخی بزرگان و پیاده روی فاطمیه مطرح شده بود که انگیزه واقعی نگارش و انتشار این یادداشت را با تردید و علامت سوال مواجه می کرد. 🔹تدبیر مرجعیت معظم قم حضرت در پیروی از پروتکل های بهداشتی و عدم برگزاری مراسم معنوی پیاده روی فاطمیه، آب سردی بود بر آتش تفرقه افکنی های درون شیعی که دامنه اش از لندن تا قم کشیده شده بود. 🔹مرجعیت اعلای قم همچون مرجعیت اعلای نجف در مواجهه با حوادث واقعه، تحت تاثیر برخی بدخواهان و جهت گیری های خاص بعضی اطرافیان قرار نمی گیرد.در فقره اخیر هم ایشان تدبیر به خرج داد و بار دیگر عقلانیت مرجعیت شیعی را در تامین مصالح عالیه تشیع در اولویت قرار داد. ⭕️در طی چهار دهه گذشته، (اعم از سکولارهای مقدس و سکولارهای روشنفکر) تمام تلاش خود را برای ایجاد دوگانه های کاذب در دل تشیع به کار بستند و تلاش کردند برای وجاهت بخشیدن به افکار انحرافی خود، در پشت مرجعیت سنگر بگیرند و تفسیری سیاست ستیز و العیاذ بالله ضدانقلاب از مرجعیت ارائه دهند؛ حال آنکه این بزرگان گرچه در الگو و کم و کیف سیاست ورزی با امام و رهبری تفاوت های آشکار دارند اما در مبانی و اصول اساسی، کاملا اتفاق نظر و وحدت رویه برقرار است؛ از ضرورت تشکیل حکومت دینی گرفته تا وجوب حفظ نظام و حرمت تضعیف نظام و وحدت با اهل سنت و اخیرا در مورد مراعات پروتکل های بهداشتی مرتبط با کرونا. این افق مشترک، است و آن اختلاف نظرهای فرعی علمی یا اختلاف تطبیق ها در مقام امتثال، تماما ! 🔹باید از کسانی که ژست اخلاق و عقلانیت به خود می گیرند و در عین حال در صدد القای تفرقه در میان جهان اسلام و جهان تشیع هستند، به شدت واهمه کرد؛ این جماعت بلندآواز و میان تهی، دانسته یا نادانسته، در نقش عمله استکبار عمل می‌کنند. خداوند هدایت شان کند و اگر نشد، شرشان را از دین و مرجعیت و نظام شیعی دور بگرداند و به خودشان بازگرداند. 🔹نیاز به توضیح ندارد که عافیت طلبی شاخصه آشکار این جماعت است. آنان اسلام شان از حد قمه و قیمه بیشتر نمی رود؛ حال آنکه نشانه اسلام به زیست مجاهدانه است که یا به خط سرخ شهادت تضمین می‌شود یا با آمادگی برای بذل آبرو و ترور شخصیت. زندگانی امثال و در ابراز ارادت به ساحت مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها و از و اهل بیت علیهم السلام، پیش چشم ماست. پیوستگی وثیق و احترام آمیز این مجاهدان راه خدا با مرجعیت شیعه، تکلیف را روشن کرده است. 🔻دوگانه سازی میان ولایت اهل بیت علیهم السلام و ولایت فقیه، دوگانه سازی میان مرجعیت و ولایت، دوگانه سازی میان مرجعیت اعلا و ولی فقیه زمان، تکمیل پازل دشمن است؛ به هوش باشیم! ۱۳۹۹_۱۰_۲۷ @rozaneebefarda
باسمه تعالی 👈بارها درباره استاد اخلاق یا استاد سلوک مورد سوال قرار گرفته ام و بعضی افراد معروف را معرفی کرده ام و پاسخ این بوده که این افراد سرشان شلوغ است و به راحتی نمی توان از آنها استفاده کرد. 🔆خوب چاره چیست؟ 🔆مطلب دیگر اینکه معمولا طلابی که از عرفان اطلاعی ندارند دنبال استاد اخلاق می گردند و نوعا هم به اساتید سلوک مراجعه داده می شوند 👈و متوجه تفاوت تعامل اساتید سلوک و تعامل اساتید اخلاق 🔆در تعامل نزدیک و استادُ و شاگردی با افراد و طلاب نیستند و لذا به مشکلاتی بر می خورند. 🔆لذا به ذهنم رسید این مطالب را خدمتتان عرض کنم. 👈چند نکته برای ورود در موضوع 🔆نکته اول: تفاوت استاد اخلاق و استاد سلوک 🔆استاد اخلاق نوعا به صورت کلی یا جزئی موعظه می کند و هدف او حداکثر رفع رذایل اخلاقی و تثبیت فضایل اخلاقی و دادن مشاوره اخلاقی به شماست و به طور طبیعی انتظار اطاعت کامل از شما ندارد گرچه انتظار گوش دادن به نصایح طبیعی است. 🔆مثال این نوع اساتید استاد آیت الله مجتهدی ره، حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین زاهد، آیت الله شیخ مرتضی زاهد رحمت الله علیهم هستند در مقایسه با مثلا آیت الله العظمی بهجت رحمت الله علیه اگر کسی میخواست رابطه استاد و شاگردی با این دو طیف داشته باشد و همچنین از قدما آیت الله ملا احمد نراقی صاحب معراج السعاده مشی و نوشته استاد اخلاق گونه و علامه سید مهدی بحرالعلوم طباطبایی که رساله سیر و سلوک منتسب به ایشان است مشی و نوشته عارف منشانه دارند. 🔆اما استاد سلوک اولا هدفش نشاندن توحید و عشق الهی در شماست 🔆ثانیا گرچه نگوید اما انتظار تبعیت از دستورات را دارد و عدم تبعیت مسلما نزد او تنبیه خاص خود را دارد. @salmanraoofi
:نکته دوم: انواع اساتید سلوک 👈در عرفان استاد و مباحث سلوکی مربوط به استاد تقسیمات مختلفی بسته به جهات مختلف دارد 🌟اما آنچه به درد همه افراد و طلاب میخورد این مباحث است 1/ استاد خاص که همان معصوم است و تمامی مباحث درباره تفاوت معصوم با غیر معصوم درباره او صادق است مثل عدم سهو و نسیان و همچنین وصی منصوص پیامبر بودن و ... 2/ استاد عام که بر چند قسم است 1/2 استادکامل مُکَمِّل: استادی که مراحل نهایی توحید را شهود کرده و به کمال رسیده و توانایی به کمال رساندن و تربیت نفوس را هم دارد که از او تعبیر به استاد سلوک هم می شود. 2/2 استاد کامل غیر مُکَمِّل: او کامل است اما توانایی رهنمایی سالکان را به دلایلی ندارد و بنا به مَثَل منقول از آیت الله العظمی بهجت ره مثل آب قلیل است که طاهر است ولی مُطَهِّر نیست. 2/3 استاد صحبت: 👈استادی که اگر فردی عارف است، و ملازم او می شود 👈 به دستورات سلوکی او احتیاجی ندارد و همراهی با او را برای تثبیت حالات یا پیشرفت مقامات ( حال و مقام به اصطلاح عرفانی) خود می خواهد 👈و اگر فردی سالک است قصد تبعیت تام از او را ندارد 🌟اما می خواهد با ملازمت با او، در حالات سلوکی پیشرفت نماید و همچنین از دستورات او طبق شرایطی تبعیت میکند 👈و لذا قصد تبعیت تام ندارد 🌟 بلکه قصد ملازمت دارد :👈این نوع استاد در عرف عرفان به استاد صحبت معروف است. 🌟نسبت آیت الله سید مرتضی کشمیری و همچنین بنا به نقلی آیت الله العظمی سید احمد کربلایی برای آیت الله قاضی چنین بوده است یعنی آیت الله قاضی ملازم این افراد بوده اند به قصد استاد صحبت نه استاد سلوک. 🌟نکته سوم: آنچه بنده تا به حال در این زمان دیده ام و احتمالا در زمانهای دیگر به این وسعت کم سابقه بوده این است که 👈نوع اساتیدی که به عنوان استاد سلوک معروف و مورد تایید هستند، بسته به کمال خود با شما تعامل دارد 👈یعنی چون نوعا کامل نیستند دستوراتشان بعضا مثل پزشک های عمومی کلی و با روند مشخصی است ابتدا دستور توبه و محاسبه و مراقبه و اعلام امور روزانه بعد از آن بسته به پیشرفت، دستور رفتن به قبرستان و اذکار خاص و اجرای اعمال ماهانه هر ماه، و بعد دستورات دیگر که نوعا یکسان هستند. 👈اما استاد کامل اگر هم برنامه های یکسان به شاگردان بدهد دستورات خصوصی اش با اشراف بر تمام حالات درونی سالک است و لذا دستورات خصوصی بسیار متفاوت خواهد بود برای دیدن این نمونه ها به زندگی نامه آیت الله العظمی قاضی و همچنین کتاب نور مجرد مراجعه کنید. 👈👈:بنا بر این اکثر افرادی که حتی به عنوان استاد عرفان و سلوک در عصر حاضر معروف هم هستند و مورد تایید همه نیز می باشند و حرفِ درستی پشت سر آنان، مبنی بر زیر سوال بودن عرفان و سلوک آنان نیست 👈بنا به اعتراف خودشان استاد کامل نیستند بلکه به مقتضای عمل به علم خود و مراجعه زیاد طلاب و نیاز شدید امروز به فعالیتِ این افراد، 🌟تربیت نفوس را با توجه به تکلیف بر عهده آمده و مرتبه معنوی خود، بر عهده گرفته اند 👈لذا در سایت دو استاد معروف عرفان دیدم که خود به اینکه استاد کامل سلوک نیستند اعتراف کرده اند گرچه شاگردان بسیاری را تحت تربیت خود دارند و جلسات موعظه و سلوک نیز دارند 👈👈و به دلیل همین مواعظ و جلسات و داشتن شاگرد توهم بسیاری از افراد حتی مسن که به ایشان مراجعه کرده اند این است که این افراد استاد کامل هستند حال اینکه افراد خبره می دانند که چنین چیزی نیست و خود آن اساتید هم بدون وجه تواضع معترف به این مساله هستند. 👈👈نکته مهم اینکه 🌟🌟البته و صد البته این مطالب بدین معنی نیست که بنده و امثال بنده طلبه های مبتدی و مانده در انجام کامل واجبات و ترک محرمات وقتی به این اساتید مراجعه میکنیم از دستورات آنها تبعیت کامل نداشته باشیم 🌟🌟بلکه منظور این است که اگر در کار سلوک جدی هستید و با این اساتید ارتباط دارید باز هم باید دنبال استاد کامل بگردید و دست از طلب و جستجو بر ندارید در عین اینکه پایبندی کامل و تام به دستورات این اساتید دارید. @salmanraoofi
نکته چهارم: دو نوع علوم 👈شاید بدانید ولی علوم دو دسته هستند 🌟 یک دسته علوم ظاهری که با تعلیم و تعلم به دست می آیند 🌟و یک دسته علوم باطنی که با عمل حاصل می شوند. 👈:دین اسلام و علم توحید هم به صورت ظاهری قابل تحصیل هستند و هم به صورت باطنی. 👈ابتدای مضامین مهم و شریف حدیث عنوان بصری اشاره به همین امر دارد «فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يَهدِيَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا مِنْ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفَهِّمْك.» (مشكاة الأنوار في غرر الأخبار؛ النص؛ ص326 ) 🌟در اینجا صریحا تعلیم علم را با تعلّم و فراگیری نفی می کند که مقصود همین علوم باطنی است و دلالتهای غیر صریحی در حدیث نیز همین گفته را تایید می کند. 🌟البته مضمون انداختن علم در قلب به صورت استفاضه از رسول الله وارد شده که در ذیل آیه 125سوره مبارکه الأنعام « فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» آمده: فِي الْمَجْمَعِ قَدْ وَرَدَتِ الرِّوَايَةُ الصَّحِيحَةُ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ شَرْحِ الصَّدْرِ مَا هُوَ فَقَالَ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ فَيَشْرَحُ صَدْرَهُ وَ يَنْفَسِحُ قَالُوا فَهَلْ لِذَلِكَ أَمَارَةٌ يُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ نَعَمْ وَ الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج65 ؛ ص235 و ص: 236 👈👈:بنا بر این دو نوع علم داریم و دو نوع روش فراگیری 1/ شاگردی کردن و 2/ عمل کردن 👈علوم ظاهری با روش اول و 👈علوم باطنی با روش دوم قابل تحصیل هستند. 🌟:لذا توجه به این نکته لازم است که در علوم معنوی محور اصلی عمل است 👈و بعد هم قاعده (قَوْلِ النَّبِيِّ ص مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَم الفصول المختارة.ص107) هر کس به علمش عمل کند خداوند علم آنچه ندارد را به او به طور وراثتی میدهد 🌟که این وراثت توضیحات زیادی دارد که مقام گنجایش ندارد و بعد استاد و تحصیل عرفان و .... 🌟نکته مهم آخر 👈اگر به علم خود محکم عمل کنیم 👈و در طلب جدیت داشته باشیم 🌟خدای متعال استاد را به سالک عامل مُجِّد، سوخته و عاشق دلخسته خواهد رساند. 👈👈اگر در نماز شب و واجبات و ترک محرمات مانده ایم فرضا که با خوش قسمتی استاد کامل هم پیدا کنیم 👈👈وضعمان بدتر خواهد شد نه بهتر 👈چرا که به علومی دسترسی پیدا میکنیم و عمل نمی کنیم 🌟و لذا نفاق و قساوت قلب ما بیشتر خواهد شد و حال ما بدتر و از هدایت دورتر 🌟چه بسا افرادی که به همین علت عاقبت به خیر نشدند 🌟🌟پس به ارتباط و شرکت در مواعظ همین اساتید معروف و مورد اجماع اکتفا کنیم و بی جهت کار خود را سخت تر و حال خود را خراب تر نکنیم. @salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅رئیس جمهور که بارها به منتقدان خود الفاظ زشتی حواله کرده 🔅و دهان آلوده اش را به تمسخر رهبری باز کرده 🔅از حرفهای تند حجت الاسلام احمد جهان بزرگی ناراحت شده، و دولت اعلام کرده از صدا و سیما، مدیران شبکه چهار و عوامل برنامه زاویه به خاطر اینکه یکی از میهمانان برنامه زنده، تعبیر توهین‌آمیز کنار منقل بکار برده شکایت خواهد کرد و رییس صدا و سیما حق شرکت در هیات دولت را ندارد! به حجت الاسلام جهان بزرگی و تمام منتقدین پیشنهاد میکنم در صورت شکایت، ایشان هم مقابله به مثل کنند و بابت توهینهای رئیس جمهور به منتقدین از رئیس جمهور برای توهینها شکایت کنند @salmanraoofi
👈اما پاسخ 1/ همانطور که حافظ فرموده و آیت الله العظمی بهجت رحمت الله علیه در نامه ای فرمودند: 🌟قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست قومی دگر حواله به تقدیر می کنند 🌟هیچ چیزی در معنویات به اندازه عمل انسان، در رشد انسان تاثیر ندارد. 🌟چه بسیار افرادی که سالها در کنار آیت الله العظمی قاضی بودند ولی هیچ بهره ای نبردند همانطور که علامه طهرانی اشاره داشته اند. 👈بنابر این عمل خود و عمل به دانسته های خود را، مساله اول و اساسی و محوری بدانیم 👈و کسالت و تنبلی خود را بیهوده توجیه نکنیم. 🌟تا وقتی خود، در عمل کاهلیم هیچ چیزی دادرس ما نخواهد بود، حتی اگر ملازم امام معصوم باشیم، استاد سلوک که جای خود را دارد. 2/ از درس گرفتن، مباحثه کردن و خصوصا گعده گرفتن با اساتید و طلاب غافل به شدت بپرهیزیم. 🌟در انتخاب هم حجره نهایت دقت را داشته باشیم و اگر مجبور به هم حجره شدن با چنین افرادی شدیم،برنامه خود را برای آنها در عمل روشن کنیم و با جدیت مشغول درس و بحث و استفاده از اساتید اخلاق باشیم. 🌟از نزدیک شدن به طلاب اهل غیبتِ اساتید، مراجع و عارفانی چون و آیت الله بهجت و امثال آنها و و فرار کنیم 👈که متاسفانه طلاب غافل زیادند و طلاب فاجر کم نیستند خدا می‌داند که یک موسیقی مثلا حلال چه تاثیر بدی دارد چه برسد به همنشین شدن با اهل دنیا و معصیت و غفلت 🌟اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا 👈در وقت کسالت معنوی از امور زیر غافل نباشیم 3/ از نقش موعظه غافل نباشیم. چه بسا در تابستان، ماه مبارک رمضان و ایام تعطیل و ... دروس اخلاق تعطیل باشد 🌟یا در جایی هستیم که دسترسی به اساتید نداریم 👈حداقل سعی کنیم پای منبر یک منبری که به مواعظ خود عامل است و موعظه می کند حاضر شویم. 4/ از استفاده از صوت اساتید اخلاق و سلوک غافل نباشیم 🌟صوت اساتید هم بسته به عامل بودن، آنان موثر است و بعضا تاثیرات عجیبی از همین مواعظ صوتی دیده شده است. 5/ از استفاده و مطالعه کتب اساتید عرفان و اخلاق، غافل نباشیم و به فراخور حال این کتب را بخوانیم 👈👈و همانطور که برای درس و مباحثه، برنامه داریم برای خواندن این کتب برنامه داشته باشیم. خصوصا از کتابهایی مثل منیة المرید شهید ثانی، معراج السعادة ملا احمد نراقی، کتب سلسه ملاقلی جولا مثل تذکرة المتقین و المراقبات و رساله لقاء الله و همینطور کتب امام راحل عظیم الشان رحمت الله علیه استفاده ببریم. 6/ از خواندن زندگی نامه علمای ربانی مثل ره ، ، و کتبی که در این باره نوشته شده استفاده ببریم همینطور از خواندن زندگی نامه شهدا و اگر پیدا کردیم وصیتنامه های آنان استفاده کنیم 7/ به خاطر مباحثی که گفته شد خود را از اساتید اخلاق و عرفان محروم نکنیم 🌟مراوده، حضور و استفاده از مواعظ آنان را جزء اصلی برنامه های خود قرار دهیم، 👈👈عیب گذاری بر اساتید و کم دیدن آنان مقابل امثال و نواقص دیگری که هر استادی حتی نیز ممکن است داشته باشد 🌟باعث نشود که از هیچ کسی و هیچ درسی و هیچ موعظه ای استفاده نکنیم، 👈که این خود از مکائد بزرگ شیطان است و تفصیل این مساله، خود شرح مفصلی دارد. 8/ اگر واقعا طالب معنویات هستیم عرفان بخوانیم 🌟و بدانیم همانطور که در فقه خیلی جزئیات و ریزه کاری ها، هست که باید حتما خوب در درس خارج شرکت کرد تا نکات مهم و کلیدی را در فهم احکام و شناختِ بزرگان فقه به دست آورد 👈بدانید در عرفان هم همینطور است و باید عرفان خواند تا بسیاری ریزه کاریها را در شناخت عارفان و ظرائف عرفان درک کرد و به علم خودسازی و ظرائف آن آگاه شد 🌟البته واقعا عمل و مراقبه در این علم جایگاه ویژه ای دارد. 👈👈نکته مهم آخر 🌟از مراجعه به افراد 👈غیر معروف 👈و جوان (کمتر از پنجاه سال) بپرهیزیم 👈و دقیق و با حوصله درباره استادی که میخواهیم به او مراجعه کنیم تحقیق کنیم. 👈👈مساله در استاد اخلاق و سلوک فقط نماز شب و گریه در حال نماز و سوز در حال موعظه و خبر از غیب نیست 👈چه بسا افرادی که مقید به نماز شب هستند و واقعا از غیبِ ما، مطلع اما حب دنیا و مرید بازی در آنان بیشتر است 🌟بدانیم که این مساله با دنیا و آخرت ما سر و کار دارد و بسیار حساس است پس خوب تحقیق کنیم 👈:و عامل بودن استاد به گفته هایش را 👈دقیق و 👈درست 🌟در عمل بسنجیم و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين @salmanraoofi