KayhanNews759797104121505449103310 (1).pdf
10.63M
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز سهشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
47.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»
۱۴۰۲/۶/۲۰
🌷 #ایران_عزیز
4_6050985136193802725.mp3
12.89M
🎧 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»
۱۴۰۲/۶/۲۰
🌷 #ایران_عزیز
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#متن_سخنرانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
اوّلاً خوشامد عرض میکنم به یکایک برادران و خواهران که از این راه دور طیّ طریق کردید، اینجا تشریف آوردید و با نفَس گرم خودتان و دلهای پُر مهر و محبّتِ خودتان به این حسینیّهی ما صفا دادید.
از همهی شما برادران و خواهران خیلی متشکّریم.
برای من دیدار شما عزیزان خاطرهانگیز است؛
هم مردم بیرجند و خراسان جنوبی، هم مردم سیستان و بلوچستان.
اینها را که عرض میکنم، نه برای اینکه فقط یک بخشی از تاریخ را گفته باشم بلکه بیشتر برای اینکه میخواهم آن تصویر غلطی را که دشمنان این ملّت از برخی از مناطق کشور ارائه میکنند باطل کنم؛
من میخواهم حقیقت را برای افکار عمومی در زمینهی برادرانمان در بخشهای مختلف کشور روشن کنم.
بنده اوّلین مبارزهی آشکار با رژیم طاغوت را در بیرجند انجام دادم.
قبل از آن کارهایی داشتیم، [ولی] برخورد آشکار و علنی نبود.
اوّلین برخورد علنی در بیرجند بود در ماه محرّم سال ۱۳۴۲، یعنی شصت سال پیش؛
اکثر شما جمعیّت آن روز نبودید.
دوّمین برخورد در زاهدان بود؛ آن کِی [بود]؟ آن هم در ماه رمضان همان سال ۱۳۴۲. پس ببینید، سابقهی خاطرهی ما از این منطقهی شما به کجا برمیگردد؛ بحث ده سال و بیست سال نیست؛ بیش از نیم قرن است.
در بیرجند در روز تاسوعا بنده را بازداشت کردند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14871
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#یهود_و_کابالا
#شناخت_باطن_کابالیستی_غرب
🔶🔸افتتاحیه تونل گوتهارد
در سال ۲۰۱۶ میلادی، در کنار افتتاح بزرگترین تونل جهان در سوئیس، یک مراسم افتتاحیهی عجیب برگزار شد.
این مراسم که با حضور سران اروپا برگزار شد، مملو از نمادهای شیطانی-ماسونی بود.
در بخشی از این مراسم، مرگ ادیان ابراهیمی اعلام شد.
همچنین بافومت و انواع و اقسام موجودات شیطانی در این مراسم عرضاندام کردند.
🔹سؤالی که پیش میآید این است که آیا این اتفاق، صرفاً یک مراسم نمادین بود، یا نشاندهندهی مسیر غرب و ترسیمکنندهی آیندهی مورد پسند سران کفر؟!
🔹در ادامه با مرور اختلاط بین کابالا، فراماسونری و جادوگری، سعی میکنیم به باطن غرب امروز که بدون شک ظاهر غرب فردا است، برسیم.
🔶🔸کابالا، جادوگری و فراماسونری
در کتابهایی که پیرامون شناخت «کابالا» (Kabbalah) آمده است، معمولاً بخش زیادی از آن تعلّق به اوراد جادویی دارد.
همچنین در کتابهای جادویی معمولاً سهم کابالا محفوظ است.
گویی پیوند عمیقی بین این دو تفکر شیطانی وجود دارد.
بهنوشته بریتانیکا، آگریپا (Agrippa)، کابالیست و جادوگر، در کتابش به تبیین جهان از طریق کابالا و واژگان عبری پرداخته و جادو را بهعنوان بهترین وسیله برای شناخت خداوند و طبیعت عنوان کرده است.
او مینویسد:
"همانطور که روح بشر بر جسد وی نفوذ و فرمانروایی دارد، «روح جهانی» نیز در سراسر عالم مادی نفوذ دارد و بر آن حکومت میکند.
این منبع عظیم نیروی روحی را میتوان با مغزی که تهذیب اخلاقی یافته و با بردباری طرق جادوگری آموخته است به اختیار درآورد.
مغزی که از این طریق کسب نیرو کرد، میتواند خواص پنهانی اشیاء، اعداد، حروف و کلمات را کشف کند، بر اسرار ستارگان پی برد و بر قوای زمین و شیاطین آسمان دست یابد." (۱)
🔹همچنین در پیوند بین فراماسونری و جادوگری استاد عبدالله شهبازی در جلد چهارم کتاب زرسالاران یهودی و پارسی، توضیحات مفصّلی ارائه کرده است.
از طرفی استاد خاطرنشان میکنند که فراماسونری را باید بهنوعی امتداد کابالیسم دانست.
همچنین ذکر شده که جستوجوی سنگ کیمیا و اکسیر زندگی جاوید از مهمترین دانشهای اساسی برای ماسونها بوده است. (۲)
🔹قبلاً توضیح دادهایم که با پیدایش جنبشهای شبتای زوی، جادوگری تماماً جایگزین دین شد و رقعهها و تعویذهای جادویی، به محور عبادت مبدل گردید. (۳)
🔹اسامی افرادی مانند گیوم پستل (Guillaume Postel) و پیکو دلا میراندولا (Giovanni Pico della Mirandola) با کابالیسم و جادوگری عجین شده است.
پاراسلسوس (Paracelsus)، اولین گام برای یادگیری کیمیاگری را کابالا میداند (۴) و در کتاب «تاریخ جادوگری» گفته شده است که کابالای عملی چیزی جز جادو نیست که میخواهد از طریق کلام گفتاری، نتایجی معجزهآسا به بار بیاورد.
🔹بنابراین ارتباط، اختلاط و حتی گاهی وحدت کابالا با جادوگری غیر قابل انکار است.
فراماسونری نیز که بهعنوان امتداد کابالیسم در قرن هجدهم تشکیل شد، کاملاً ممزوج با جادوگری میباشد.
🔹سؤالی که در اینجا پیش میآید آن است که اگر مجامع ماسونی تا امروز باقی ماندهاند (که ماندهاند) پس چرا ما خیلی ظهور و بروزی از آنها نمیبینیم؟!
مگر تقسیم قدرت در غرب امروز حاصل شطرنج بین لژهای ماسونی نیست، پس چرا فرهنگ غرب، فرهنگ عقلی فسلفی بوده و اصلاً اثری از خرافات جادویی این فرقهها وجود ندارد؟!
🔹در ادامه با بررسی امتداد فرقههای ماسونی در جهان امروز، سعی میکنیم به جواب مناسبی برسیم. (۵)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14873
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
"#نیمه_شبی_در_حله"
نوشته حجتالاسلام مظفر سالاری
بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#نیمه_شبی_در_حله
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14775
◀️ قسمت بیستوپنجم
دریچه باز شد و من توانستم قسمتی از صورت یک نگهبان خواب آلود را در پس آن ببینم.
- در را باز کن. این جوان، زرگر است و اینطور که میگوید قرار است برای همسر و دختر حاکم، چیزیهایی بسازد.
به این ترتیب بود که زبانهای فلزی به خشکی از میان چفتهایی گذشت، در بر پاشنه چرخید و دارالحکومه، به رویم آغوش گشود.
اندیشیدم: "ای دارالحکومه، اینک لحظه رویایی فرا رسیده و من میتوانم ایوانها و سرسراهایت را ببینم."
این آرزو را از کودکی داشتم که از نزدیک دارالحکومه و آدمهایش را ببینم.
پدربزرگ میگفت:
"هرچند دارالحکومهی حلّه مانند قصرهای افسانهای هزار و یک شب نیست، ولی آنقدر زیبا هست که انسان را به یاد قصرهای بغداد بیندازد."
سندی با گوشه چفیه، عرق پشت گردن و طوق غبغبش را خشک کرد و بیخ گوشم آهسته غرید:
"کارت را خوب انجام بده تا انعام خوبی بگیری، آن وقت سکهای هم به من خواهی داد."
دهانش بوی تعفن میداد.
گویا خودش میدانست، چون مشغول جویدن چند برگ نعنا بود.
آب سبز رنگی میان دندانهای پوسیده و لب تیرهاش نمایان بود.
وقتی با دست به داخل روانهام می کرد، لبخندی زد که نه زیبا بود و نه دوستانه.
با همان سروصدا، در باغ بسته شد.
باغ در نگاه اول، بسیار زیبا بود.
درختان بلند و تنومند با چترهای بزرگی از شاخ و برگ، از تابش آفتاب به زمین جلوگیری میکردند.
حلّه و اطراف آن پر از نخلستان بود؛ ولی در باغ دارالحکومه تنها چند نخل در میان انواع درختان دیگر دیده میشد.
راهی که از میان درختان به سوی ساختمان دارالحکومه میرفت سنگفرش بود.
خدمتکاری که مرا همراهی میکرد انگار گنگ بود و تنها با اشاره دست به سوی ساختمان راهنماییام میکرد.
در پایان راه سنگ فرش به آب نمای زیبایی رسیدیم.
جوی آب زلالی وارد حوضهای کوچک و بزرگ میشد و از سوی دیگر به میان درختان ادامه پیدا میکرد.
ارتفاع حوضها مختلف بود و بعضی درون بعضی دیگر قرار داشتند.
در بزرگترین حوض چند اردک شنا میکردند.
تصویر لرزان ایوان ورودی در حوضها دیده میشد.
کنار آبنما، چند نفری روی پلهها نشسته بودند و حرف میزدند.
چند نفر دیگر هم در گوشه و کنار باغ، روی تختهای چوبی لمیده بودند.
گاهی صدای خنده آنها به گوش میرسید.
خدمتکار با اشاره از من خواست بیرون از ساختمان، منتظرش بمانم تا بازگردد.
دو نگهبان در دو سوی ورودی ساختمان ایستاده بودند.
چند نگهبان هم در اطراف قدم میزدند تا کسی دزدانه از پشت پنجرهها به داخل سرک نکشد.
از آنجا که ایستاده بودم، صدای ضعیف و آواز زن جوانی را میشنیدم.
با داروهایی که امحباب به من خورانده بود شب را، بر خلاف انتظارم راحت خوابیده بودم.
سعی میکردم آنچنان با دارالحکومه و شکوه آن مواجه شوم که تحت تاثیر قرار بگیرم و یاد ریحانه کمتر به سراغم آید و آزارم دهد؛ اما فایدهای نداشت.
دارالحکومه بدون او برایم فروغی نداشت.
حاضر بودم از همانجا بازگردم و به فقیرانهترین خانههای حلّه بروم، به شرط آنکه بتوانم از پشت دیوار و روزنهای، صدای او را بشنوم.
چیزی که همچنان عذابم میداد و همواره در خاطرم جستوخیز میکرد آن بود که کمتر از یک ماه دیگر، ریحانه باید برای ازدواج آماده میشد.
خواستگاری مسرور از او نیز شکنجهای دیگر بود.
آرزو کردم ای کاش ریحانه دختر حاکم بود و موقعی که آن انگشتر مخصوص را برایش میساختم، کنارم مینشست و به کار کردنم نگاه میکرد.
در آن لحظههایی که منتظر بازگشت خدمتکار بودم به این میاندیشیدم که آیا ممکن بود روزی را ببینم که من مشغول کار باشم و ریحانه برایم غذای دستپخت خودش را بیاورد و ساعتی کنارم بنشیند تا با هم غذا بخوریم و از هر دری صحبت کنیم؟
در همین فکر و خیالها بودم که صدای قدمهایی از طرف ایوان به گوشم رسید
مردی هراسان، چفیهاش را در دست داشت و خدمتکاری درشت اندام، با خوشونت او را به جلو میراند.
افرادی که روی پلهها لم داده بودند، وحشتزده راست نشستند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14875
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#سلام_امام_زمانم
السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ…
سلام بر مولایی که برای گرفتن انتقام دلهای شکسته برخواهد خاست و با شمشیر عدالتگسترش دودمان ظالمان را بر باد خواهد داد ...
تصمیمش را گرفت
راهی اصفهان شد.
با آنکه از پدر شنیده بود: «من عهدهدار هزینههایت نمیشوم، اگر برای طلبگی به اصفهان بروی!»
حجرهاش خالی بود و دستش تنگ.
نه فرش و گلیمی داشت، نه شمع و چراغی.
پدر، از سر دلتنگی، آمده بود دیدار پسر
وضع حجره را که دید، از نو زبان به سرزنش گشود
پسر طاقت شماتتهای پدر را نداشت؛ گریان و آزردهخاطر، رو سمت قبله کرد:
عنایتی بفرمایید!
نمیخواهم بگویند ما آقایی نداریم!
همانوقت خادم مدرسه آمد.
گفت؛ کسی آمده و سراغ تو را میگیرد.
سیدی بود نورانی و ناشناس.
دلجویی کرد از او.
پنج قران هم در دستش گذاشت.
وقت خداحافظی فرمود:
«شمعی هم زیر طاقچه حجره است. روشنش کن تا کسی نگوید شما، آقا ندارید!»
برگشت و ماجرا را برای پدرش گفت.
هر دو غرق حیرت بودند.
دل پدر آرام شد و به روستایشان برگشت.
پسر در اصفهان ماند.
با عنایت آقایی که داشت، شد مرجع تقلید شیعیان جهان؛
آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
3759683_AUD.m4a
5.31M
🤲 #دعای_عهد ۷.
از حضرت امام صادق علیهالسلام:
هركس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد؛
و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از گور بیرون آورند و در خدمت آن حضرت باشد؛
و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید و هزار گناه از او محو كند.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ چهارشنبه
☀️ ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
☪ ۲۷ صفر ۱۴۴۵
✝ ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳
منسوب به چهار امام مظلوم در تبعید #امام_کاظم و #امام_رضا و #امام_جواد و #امام_هادی صلواتاللهعلیهم
📆 روزشمار:
🏴 ۱ روز تا شهادت پیامبر اعظم و سبط اکبر صلواتالله علیهما
🏴 ۳ روز تا شهادت ثامن الحجج علیبنموسی الرضا علیهماالسلام
🇮🇷 ۹ روز تا سالگرد حمله ارتش بعث صدام به ایران اسلامی (۱۳۵۹ ش) - آغاز هفته دفاع مقدس
🏴 ۱۱ روز تا شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
💐 ۱۲ روز تا "غدیر ثانی"؛ سالگرد اولین روز امامت حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه
💐 ۱۵ روز تا میلاد پیامبر رحمت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله بروایت اهل تسنن و آغاز هفته وحدت
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
🔹#رزیة_یوم_الخمیس [فاجعهٔ روز پنجشنبه]؛ درخواست قلم و دوات از سوی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله برای نوشتن وصیّت، و مانع شدنِ آن ملعون (١١ق)
📆 مناسبتهای میلادی
🔹امضای #پیمان_اسلو توسط #یاسر_عرفات و #اسحاق_رابین در حضور #بیل_کلینتون (١٩٩٣م/۱۳۷۲ش)
🖊 بیشتر بدانیم؛
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee