هدایت شده از سالن مطالعه
19.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 #متن_قانون_اساسی
🇮🇷 #جمهوری_اسلامی_ایران
🔷 قسمت بیست و سوم؛
🔷🔹فصل ششم- قوه مقننه
🔹مبحث دوم- اختیارات و صلاحیت مجلس شورای اسلامی
🔸ادامه اصل هشتاد و نهم
- در صورتی كه حداقل یك سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی كشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیس جمهور باید ظرف مدت یك ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرحشده توضیحات كافی بدهد. در صورتی كه پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیس جمهور، اكثریت دو سوم كل نمایندگان به عدم كفایت رئیس جمهور رأی دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یكصد و دهم به اطلاع مقام رهبری میرسد.
اصل نودم
هر كس شكایتی از طرز كار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، میتواند شكایت خود را كتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه كند. مجلس موظف است به این شكایات رسیدگی كند و پاسخ كافی دهد و در مواردی كه شكایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است رسیدگی و پاسخ كافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.
اصل نود و یكم
به منظور پاسداری از احكام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با تركیب زیر تشكیل میشود:
۱- شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز. انتخاب این عده با مقام رهبری است ...
🔹ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
@salonemotalee
📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت بیست و هشتم؛
در هر حال از دو حالت خارج نبود:
یا ایرانیها موجوداتی پستتر و شیطانیتر از نژادپرستهای سرمایهدار بودند،
یا انسانهایی بودند که مثل ما محکوم به فنا شده بودند...
در هر صورت، ایدئولوژی فکری قرآن میتوانست تبعیض نژادی را از بین ببرد
و همچنین انقلاب ایران که با شعار اسلام شروع شده بود میتوانست الگویی برای مبارزه و انقلاب فکری من باشد...
شبیه دو تیغه قیچی که فقط در کنار هم موفق میشدند...
مطالبی که در اینترنت پیدا میشد زیاد نبود.
یا در ضدیت انقلاب اسلامی بود و یا یک جانبه به اسلام نگاه میکرد و با کلامی که من در قرآن خوانده بودم همسو نبود.
با یک علامت سوال بزرگ مواجه شده بودم
تنها پاسخ این علامت سوال بزرگ،
"رفتن به ایران" بود.
باید میرفتم
و از نزدیک روی تفکرات مبانی اسلام و ریشههای انقلاب و مسیری که طی کرده بود تحقیق و مطالعه میکردم.
هرچند از نظر من، مردم ایران هم جزو همین سفیدپوستهای سرمایهدار بودند
اما به نظر من، آدمی عاقل است که حتی از دشمنانش هم درس بگیرد...
با سفارت ایران تماس گرفتم.
آنها به من گفتند؛ موردی ندارد اگر بخواهم برای ادامه تحصیل به ایران بروم؛ اما مراکز حوزوی ایران تنها پذیرش مسلمان دارند و صرفا اشخاصی را پذیرش میکنند که مبلغ آینده جهان اسلام هستند.
تنها شرط پذیرفته شدنم مسلمان بودن است.
چند روزی به این پیشنهاد فکر کردم.
رهبر انقلاب ایران طلبه بود
و رهبر فعلی ایران هم...
هر دوی آنها به عنوان بزرگترین رهبرهای تاریخ جهان شناخته شده بودند
علیالخصوص بعد از شورش و جنگ داخلی ایران در سال ۲۰۰۹، هیچ سیاستمداری نبود که قدرت فکری و مدیریتی رهبر ایران را ستایش نکند...
شخصی که طبق گفته آنها، تمام معادلات پیچیدهشان را برای نابودی از بین برده بود...
خب!
من تصمیمم را گرفته بودم.
باید به هر قیمتی بود طلبه میشدم‼️
مسلمان شدم.
دین داشتن یا نداشتن از نظر من هیچ فرقی نمیکرد.
من قبلا هم فقط اسما مسیحی بودم و حالا هیچ فرقی نکرده بود.
فقط اسم دینم عوض شده بود...
دینی که از نظر من هیچ ارزشی نداشت.
وسایلم را جمع کردم و برای خداحافظی به خانه برگشتم.
مادرم خیلی ناراحت بود.
دوری از من برایش سخت بود.
میترسید رفتنم بیشتر از قبل باعث اذیت و آزارم شود.
اما حرف پدرم چیز دیگری بود:
"کوین! هرچند تو ثابت کردی پسر دانایی هستی،اما بهتر نیست بجای ایران به آمریکا بری؟
من شنیدم اونجا پر از سیاهپوست موفقه.
حتی رئیس جمهورشون هم سیاهپوسته.
اونجا شانس بیشتری برای زندگی داری.
تمامِ مدتِ صحبتِ پدرم، فقط به صحبتش گوش میکردم...
من برای هدف دیگری به ایران میرفتم.
من به آیندهای نگاه میکردم که جرات به زبان آوردنش را نداشتم.
چیزی که ممکن بود به قیمت جان من تمام شود.
بالاخره هواپیما به زمین نشست.
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴#لطیفه_نکته ۲۷۵
▪️#متن_خطبهی_فدکیه ۲۰
قسمت بیستم؛
فالتفت فاطمة علیهاالسلام الی النساء، و قالت:
مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ!
الْمُسْرِعَةِ اِلی قیلِ الْباطِلِ،
الْمُغْضِیةِ عَلَی الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ،
اَفَلاتَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها،
كَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِكُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ،
فَاَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ،
وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ،
وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ،
وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ،
لَتَجِدَنَّ وَ اللَّـهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً،
وَ غِبَّهُ وَبیلاً،
اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ،
وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ،
وَ بَدا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ،
وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ
ثم عطفت علی قبر النبی صلی اللَّـه علیه و آله، و قالت:
قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ -
لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ
اِنَّا فَقَدْناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها -
وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ
وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ
- عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ -
لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ
تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ
وَ اسْتُخِفَّ بِنا
- لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ
وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ-
عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِىالْعِزَّةِ الْکُتُبُ
وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا-
فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ
فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا-
لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ
🏴🏴🏴🏴🏴
آنگاه حضرت فاطمه رو به مردم كرده و فرمود:
ای مسلمانان!
که برای شنیدن حرفهای بیهوده شتابان بوده،
و کردار زشت را نادیده میگیرید،
آیا در قرآن نمیاندیشید،
یا بر دلها مهر زده شده است،
نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگی آورده،
و گوشها و چشمانتان را فراگرفته،
و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده،
و بد راهی را به او نشان داده،
و با بدچیزی معاوضه نمودید،
به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین،
و عاقبتش پر از وزر و وبال است،
آنگاه که پردهها کنار رود
و زیانهای آن روشن گردد،
و آنچه را که حساب نمیکردید و برای شما آشکار گردد،
آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.
سپس آن حضرت رو به سوی قبر پیامبر كرد و فرمود:
بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد،
که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمىکرد.
ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد،
و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند.
هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.
مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینهها را آشکار کردند.
بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده
و خفیفمان نمودند،
و میراثمان دزدیده شد.
تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى،
که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مىگردید.
جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود،
و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.
اى کاش پیش از تو مرده بودیم،
آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.
پایان
التماس دعا
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee