#غرب_همچنان_وحشی ۱۱۵
رکوردزنی پلیس آمریکا در آدمکشی
🔹یک گروه غیرانتفاعی که خشونتهای پلیس آمریکا را رصد میکند میگوید پلیس آمریکا در سال گذشته میلادی ۱۱۷۶ نفر را کشته که از همه سالهای گذشته بیشتر است.
🔹طبق گزارش این گروه در سال ۲۰۲۲ تنها ۱۲ روز وجود داشته که در آن پلیس آمریکا هیچ فردی را به قتل نرسانده است.
🔹در ۱۳۲ مورد قربانیها مظنون به هیچ جرمی نبوده و ۹۸ نفر هم به دلیل تخلف رانندگی کشته شدهاند.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت سی و هفتم؛
تابستان تمام شده بود
اکثر بچهها برای سال تحصیلی جدید به ایران برگشته بودند.
اما من همچنان با عربی گلاویز بودم.
تنها پیشرفت من در این مدت، معدود جملاتی بود که بین من و هادی رد و بدل شده بود و ناخواسته ما را کمی به هم نزدیکتر کرده بود.
بقیه درسها برایم نسبتا آسان بودند اما عربی اعصابم را بهم میریخت.
بالاخره یک روز دلم را به دریا زدم و پیش هادی رفتم و گفتم:
"راستش...اون دفتری که اون موقع بهم دادی؟..."
نگذاشت جملهام تمام شود.
فورا بلند شد و بدون اینکه چیزی بگوید دفتر را به دستمداد.
هنوز بابت رفتارم عذاب وجدان داشتم.
بدون هیچ حرفی دفتر را ازش گرفتم و رفتم...
نکات دفتر واقعا کمک بزرگی به من کرده بود اما سوالاتی برایم پیش آمده بود.
باز به پیش هادی رفتم.
هادی در حال تراشیدن قلمش بود.
یکی از تفریحاتش خطاطی بود.
من با خطاطی ایرانی آشنا نبودم اما شنیده بودم که هادی میتواند به تمام سبکها خطاطی کند.
وقتی کنارش ایستادم با تعجب به من نگاه کرد.
عزمم را جزم کردم و گفتم:
راستش من جزوه رو خوندم ولی هنوز هم کلی سوال دارم.
مگه نگفتی کمک به دیگران مایه افتخار توعه؟
خندهاش گرفت
اما فورا خنده اش را جمع کرد و گفت:
ببخشید! خندهام دست خودم نبود ...
وسایلش را کنار گذاشت و مشغول پاسخ دادن به سوالهای من شد.
با دقت و جدیت تمرینها را نگاه میکرد و ایراداتم را تذکر میداد.
تدریسش واقعا عالی بود
اما من احساس حقارت میکردم.
حقارتی که اینبار خودم مسئولش بودم.
از خودم و رفتار بدی که با هادی داشتم خجالت میکشیدم.
خطی که وسط اتاق کشیده بودم کمکم از بین رفت.
رفتار خوب هادی آن خط را از سرم پاک کرد.
هرچه میگذشت حس صمیمیت در من شکل میگرفت.
او صبورانه با من رفتار میکرد و اشتباهاتم را نادیده میگرفت.
حالا میتوانستم بین تحمل زجر، و صبوری تمایز قائل شوم.
مفهوم تواضع و بزرگواری برایم غریب بود و به همین خاطر قبلا آنها را با ترحم اشتباه میگرفتم.
در میان مخروبه درون من دنیای جدیدی در حال شکلگیری بود.
دوستی من و هادی مرا وارد دنیای جدیدی میکرد.
او کتابهای مختلفی به من میداد
جالبترین قسمت، وقتی بود که هادی داستانهایی مربوط به سرگذشت شهدا را به من معرفی کرد.
من کاملا با مفهوم شهادت بیگانه بودم اما با خواندن این کتابها کمکم میتوانستم بفهمم چرا بعد از قرنها هنوز مفهوم عاشورا بین مسلمانان زندهاست و حالا علت وحشت دنیای سرمایهداری را بهتر درک میکردم...
کار من به جایی رسید که تمام کارهای هادی برایم جالب شده بود
ناخودآگاه از او تقلید میکردم.
تغییر من شروع شد.
تغییری که باعث شد بچهها بیشتر به سمتم بیایند...
هرچند هنوز هم نقص زیادی داشتم
تا آن روز که آخرین مرز بین ما نیز شکست...
آن روز ناهار قورمه سبزی داشتیم،
من وسط روز چیزی خورده بودم و اشتها نداشتم.
هادی در مدت کوتاهی غذایش را تمام کرد
بعد به من که در حال جمع کردن ظرفم بودم نگاه کرد
با خوشحالی گفت:
"بقیهش رو نمیخوری؟"
سر تکان دادم و گفتم:
"نه!"
با خوشحالی پرسید:
"میشه من بخورم؟"
تعجب کردم.
مثل برق گرفتهها سر تکان دادم و گفتم:
"مشکلی نیست!، بخور! ولی..."
با خوشحالی ظرفم را برداشت و شروع به خوردن کرد.
من مات و مبهوت بهش نگاه میکردم.
در استرالیا حتی اگر دستم به غذای یک سفید میخورد جوری با من برخورد میکرد که انگار در غذایش آشغال ریختم،
اما حالا هادی داشت ته مانده غذای من را میخورد.
وسایلم را جمع کردم و از سلف بیرون آمدم.
گریهامگرفته بود.
قدرتی برای کنترل اشکهایم نداشتم.
حال عجیبی داشتم.
حسی که قابل وصف نبود.
چیزی درون من شکسته بود.
تمام سالهای زندگیام از جلو چشمانم عبور میکرد
و تمام باورهایم نسبت به دنیا و انسانها فروریخته بود.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#لطیفه_نکته ۲۸۱
بابای ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯿﻪ!😐
ﻭﻗﺘﯽ میخواد ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺩﻣﻢ میپرسه؛ﻣﺜﻼ میﮕﻪ:
میخوای فحشت بدم؟🙄
میﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻧﻔﻬﻢ؟؟🙁
میﺨﻮﺍﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ بیشعورﺭﺭﺭﺭﺭﺭ؟؟؟😡
میخوای ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺍﺣﻤﻖ؟؟؟؟😏
توهین نمیکنهها حق انتخاب بهم میده😂
--------🔸😜🔸--------
به نام خدای زیبا سخن
سلام
امام باقر علیه السلام:
قُولوا لِلنّاسِ اَحْسَنَ مَا تُحبّونَ اَنْ يُقالَ لَكُمْ، فَاِنَّ اللّه َ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ يُبْغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ الْمُؤْمِنين، اَلْفاحِشَ الْمُتَفَّحِشَ السّائَلَ الْمُلْحِفَ
بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد،
چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زننده بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن میدارد.
امالى صدوق، ص ۲۵۴
┅═══🍃✼🌸✼🍃═══┅
بد زبانی دوستی را از بین میبرد
و اعتبار انسان را کاهش میدهد
و شانیت انسان را میزداید
و انسان را غیر قابل اعتماد میسازد.
نیز گدایی و درخواست با سماجت مطرود خداوند است.
در سیاق روایات توصیهای نشده که به گدایان سمج کمکی کنید حتی در روایتی آمده که از کمک به گدای سمج اجتناب شد.
شاد و خرم به استقبال روز مادر برید
یا علی مدد
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121504849170510.pdf
9.77M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ چهارشنبه
۲۱ دی ۱۴۰۱
۱۸ جمادیالثانی ۱۴۴۴
۱۱ ژانویه ۲۰۲۳
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
پیدیاف روزنامههای ایران، وطن امروز، شرق و اعتماد در "سالن مطالعه"
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee