eitaa logo
سالن مطالعه
191 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
990 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت هفتاد و چهارم؛ بهار سال ۶۳ را با حضور گرم حسین در خانه آغاز کردیم. پدر و عمه هم میهمان‌مان بودند. پدرم از تب‌وتاب افتاده بود کمتر به سرویس می‌رفت و جنب وجوش دوران زندگی با مادرم را نداشت وقتی می‌آمد برای وهب و مهدی، هدیه می‌آورد. با حسین از گذشته‌ها تعریف می‌کرد و از بزرگی پدر حسین می‌گفت گاهی به کودکی حسین گریز می‌زد از روزهایی که او را با خودش به سرویس می‌برد. نکته‌هایی ناگفته می‌گفت. حسین باوقار گوش می‌داد و دست آخر اظهار می‌کرد که: "شما تو دوران یتیمی‌ام برای من نه فقط دایی، که جای پدر بودید اگه خداوند به من توفیق جهاد در راه خدا داده اثر نان حلال و همراهی دختر باکرامت شماست." با این‌که دوتا بچه قد و نیم‌قد داشتم اما از اینکه تعریف و تمجید حسین را پیش پدرم بشنوم حیا می‌کردم و خجالت می‌کشیدم. تعاون سپاه همدان برای خانواده‌های متأهل خانه ساخته بود و حاج‌آقا سماوات مسئول تقسیم آن‌ها بود. به حسین گفت: "یک واحد برای شما در نظرگرفته‌ام." حسین گفت: "اگرچه اینجا مزاحم شماییم ولی چون من کمتر همدان هستم؛ پروانه و بچه ها اینجا راحت‌ترن." حاج آقا دستش را گذاشت روی چشمش: «جای شما و بچه‌هات روی تخم چشم ماست. برای‌تان خانه‌ای که توی چاله‌قام‌دین دارید، می‌فروشم. یک واحد کنار بقیه بچه‌های سپاه می‌خرم.» حسین راضی نشد و گفت: «من دو تا بچه دارم اما کسانی مثل ستار ابراهیمی چهار تا بچه دارن خونه می‌رسه به اونا.» حاجی گفت: "اتفاقاً شما همسایه ستار ابراهیمی می‌شید. به خاطر بچه‌ها هم که شده قبول کنین." حسین نگاهی به من کرد و دید که راضی‌ام پذیرفت. اما کم داشتیم. اگر فرش زیر پاهای‌مان را هم می‌فروختیم باز کافی نبود.... حسین داشت پشیمان می‌شد خانه مورد نظر ساده و در منطقه‌ای پایین شهر بود اما پول ما به آن هم نمی‌رسید از طرفی نمی‌خواست بدهکار شود چند تا عتیقه ارث مادری داشتم. آنها را فروختم و خانه سازمانی را خریدیم خانه‌ای که در انتهای خیابان خانه پدری‌ام بود، نزدیک کوچه برج. هنوز توی خانه جدید جاگیر نشده بودیم که حسین به جبهه جنوب رفت و پس از یک ماه برای چند روز آمد. ظاهراً سالم بود تیر و ترکش نخورده بود اما تمام صورت و دستش مثل آبله مرغان بچه ها شده بود. جوش‌های کوچک سرخ و بعضی‌ها چرکین؛ که پشه کوره‌ها بر پوستش نقش کرده بودند قیافه‌اش را خنده دار کرده بود. فهمید و به شوخی گفت: "پشه های جزیره مجنون از روی پوتین هم می‌گزند چه گزیدنی!" روزی که خواست برود، گفت: " انگار این خونه خوش یمنه." پرسیدم: «چطور؟!» گفت: "سال گذشته از حج تمتع جا موندم. امسال قراره با تعدادی از بچه‌های جبهه، اگه قسمت بشه عازم شیم." گفتم: «خوش به سعادتت.» مردان همسایه اعضای شورای فرماندهی تیپ بودند با همسرانشان رفت و آمد داشتیم همدیگر را می‌فهمیدیم اما سفره دل‌مان را پیش هم باز نمی‌کردیم، گاهی از زبان شوهران‌شان از مدیریت و اخلاق حسین تعریف می‌کردند. تعدادی از آنها قرار بود همان سال عازم حج شوند. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
از وسعت لبخنـدتان جـان می گیرد زنـدگی ، بگذارید لبخنـدتان حـال تمــام روزهای ما را خـــوب کند.... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ دی ۱۴۰۱ قسمت نهم؛ در مورد مادریِ نقش زن، نقش حقّ حیات است؛ یعنی زن تولیدکننده‌ی موجوداتی است که از او به وجود می‌آیند. این [جور] است دیگر. او است که حمل می‌کند، او است که وضع می‌کند،‌ او است که تغذیه می‌کند، او است که نگهداری می‌کند. جان انسان‌ها در مشت مادرها است؛ مادرها به فرزند حقّ حیات دارند. محبّتی که خدای متعال در دل مادر نسبت به فرزند قرار داده، یک چیز بی‌نظیر است؛ یعنی اصلاً هیچ عشقی از این نوع نیست، به این کیفیّت نیست که آن را قرار داده. صاحب حقّ حیات است، بعد ادامه‌ی نسل؛ مادرها مایه‌ی ادامه‌ی نسلند، یعنی نسل بشر با «مادری» است که ادامه پیدا می‌کند. مادرها مایه‌ی انتقال عناصر هویّت ملّی‌اند؛ هویّت ملّی یک چیز مهمّی است. یعنی هویّت یک ملّت، شخصیّت یک ملّت در درجه‌ی اوّل به وسیله‌ی مادرها منتقل می‌شوند؛ زبان، عادات، آداب، سنّت‌ها، اخلاق‌های خوب، عادت‌های خوب، این‌ها همه در درجه‌ی اوّل به وسیله‌ی مادر منتقل می‌شود. پدر هم مؤثّر است امّا خیلی کمتر از مادر؛ مادر بیشترین تأثیر را دارد. افشاننده‌ی بذر ایمان در دل‌ها؛ مادرها هستند که فرزند را مؤمن بار می‌آورند. «ایمان» درس نیست که آدم به یکی درس بدهد یاد بگیرد؛ ایمان یک رویش است، یک رشد معنوی است که بذرافشانی لازم دارد؛ این بذرافشانی به وسیله‌ی مادر انجام می‌گیرد و مادر این کار را میکند. اخلاق را همین ‌طور. بنابراین نقش [او] فوق‌العاده است. حالا این دو نقش، نقش مهمّی است؛ من بارها گفته‌ام، عقیده‌ام هم همین است، که مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظایف زن هم این‌ها است. یعنی حالا این خانم گفتند «من یک خانم خانه‌دار هستم»، خب خیلی خوب است. اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی این‌ها را با هم اشتباه می‌کنند؛ وقتی می‌گوییم خانه‌داری، خیال می‌کنند می‌گوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّت‌های سیاسی نکنید؛ معنای خانه‌داری این نیست. خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید می‌توانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡ روچیلدها و سلطنت پهلوی قسمت اول؛ 🔸بررسی امپراتوری نامرئی و سیطرهٔ آن بر همهٔ شئون دنیای غرب، جایگاه تعیین‌کنندهٔ را در تنظیم سیاست‌های خاورمیانه‌ای قدرت‌های اصلی غرب نشان می‌دهد. 🔸استراتژی صبورانهٔ روچیلدها به‌منظور تأسیس در خاورمیانه از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد و به‌سوی هدف خود گام‌هایی خاموش و سنجیده برداشت. 🔸 در استراتژی روچیلدها جایگاه اساسی داشت و لذا می‌توانیم صعود سلطنت را گامی از سوی صهیونیسم به‌منظور تأمین شرایط لازم برای تأسیس در خاورمیانه ارزیابی کنیم. 🔸این گام توسط به فرجام رسید و رژیمی ضداسلامی و لائیک استقرار یافت که وظیفه داشت با سرکوب مردم ایران، این نیروی عظیم را از منطقهٔ خاورمیانه بیگانه و منزوی سازد. هم‌زمان در خاورمیانهٔ عربی نیز رژیم‌های پوشالی و خلق‌السّاعه تأسیس گردید. 🔸در بطن این محیطِ مناسب بود که توسط روچیلدها «اسکان یهودیانِ فقیر اروپا در فلسطین» توسعه یافت و سرانجام، در سال ١٩۴٨م، با مداخلهٔ آمریکا و انگلیس تحت پوشش به تأسیس ، به‌عنوان کانون اولیهٔ «تمدن بزرگ یهود» انجامید. ✍ عبدالله شهبازی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ روچیلدها و سلطنت پهلوی قسمت دوم؛ 💥 با تأسیس دولت غاصب اسرائیل، عوامل ایرانیِ بریتانیا به‌سود وارد صحنه شدند. ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» می‌نویسد: 🔸در ١٩۴٨ که دولت اسرائیل تأسیس شد، ایران به که برخلاف یهودیان ایرانی مورد سرکوب قرار گرفته بودند، اجازه داد از طریق ایران به اسرائیل فرار کنند. 🔸در این هنگام یکی از وظایف اصلی این بود که مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تسهیل کند. دولت ایران به مأموران موساد اجازه داد در تهران فعالیت کنند، یعنی به‌عبارت دیگر از بدو تأسیس دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی می‌کرد و به اسرائیل کمک پنهانی می‌داد. 🔸از اسناد بایگانی اسرائیل معلوم می‌شود که اسرائیل شناسائی دوفاکتوی خود را [در دی ١٣٢٨ / ژانویه ١٩۵٠] با پرداخت رشوهٔ قابل توجهی به نخست‌وزیر وقت ایران به‌دست آورد. 🔸نخست‌وزیر، مطالبهٔ ۴٠٠هزار دلار کرد تا موافقت هیئت وزیران را جلب و شاه را متقاعد سازد که شناسایی دوفاکتوی اسرائیل خدمت به منافع ملی ایران است! ✍ عبدالله شهبازی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ روچیلدها و سلطنت پهلوی قسمت سوم؛ 🔸دومین دوران رسوخ در ایران با ورود آغاز گردید که به‌عنوان عاملِ به تعیین‌کننده‌ترین چهرهٔ جاسوسی غرب در بدل شد. 🔸پیتر رایت می‌نویسد: 👈 لرد با استفاده از دوستی‌اش با و ادارهٔ برخی از عوامل جاسوسی در خاورمیانه مانند سِر ریپورتر که رل تعیین‌کننده‌ای در عملیات خاورمیانه‌ای MI6 داشت، روابط خود را با دستگاه اطلاعاتی انگلستان حفظ می‌کرد. 🔸پیتر رایت از شاپور ریپورتر به‌عنوان یک چهرهٔ مستقل اطلاعاتی که در رابطه با لرد ویکتور روچیلد عمل می‌کرد و ارتباطات او با MI6 از طریق روابط شخصی روچیلد و رئیس کل MI6 تأمین می‌شد، یاد می‌کند. 🔸این شیوهٔ ارتباط به‌وضوح نشان می‌دهد که در واقع شاپور ریپورتر پیش از آن‌که مأمور اینتلیجنس سرویس باشد، عامل درجهٔ اول بود! ✍ عبدالله شهبازی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔊 تیتر جالب «شاه رفت» چگونه انتخاب شد! جریان جالب انتخاب تیتر که ظاهری متفاوت نسبت به بقیه تیتر ها داشت.. 🎧بخشی از پادکست روزها در راه را می‌شنوید 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
📖 🇮🇷 🔷 قسمت سی و ششم؛ 🔷🔹فصل یازدهم- قوه قضائیه 🔸اصل یكصد و شصت و چهارم قاضی را نمی‏توان از مقامی كه شاغل آن است بدون محاكمه و ثبوت جرم یا تخلفی كه موجب انفصال است به طور موقت یا دائم منفصل كرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سِمَتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس قوه قضائیه پس از مشورت با رئیس دیوان عالی كشور و دادستان كل. نقل و انتقال دوره‏ای قضات بر طبق ضوابط كلّی كه قانون تعیین می‏كند صورت می‏‌گیرد. 🔸اصل یكصد و شصت و پنجم محاكمات، علنی انجام می‌‏شود و حضور افراد بلامانع است مگر آنكه به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علنی نباشد. 🔸اصل یكصد و شصت و ششم احكام دادگاه‏ها باید مستدلّ و مستند به مواد قانون و اصولی باشد كه بر اساس آن حكم صادر شده است. 🔸اصل یكصد و شصت و هفتم قاضی موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانین مدوّنه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حكم قضیه را صادر نماید و نمی‏‌تواند به بهانه سكوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدوّنه از رسیدگی به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد. 🔸اصل یكصد و شصت و هشتم رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیئت منصفه در محاكم دادگستری صورت می‏‌گیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیئت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌‏كند. 🔸اصل یكصد و شصت و نهم هیچ فعلی یا ترك فعلی به استناد قانونی كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی‏‌شود. 🔸اصل یكصد و هفتادم قضات دادگاه‏ها مكلفند از اجرای تصویب‏‌نامه‌‏ها و آیین‏‌نامه‏‌های دولتی كه مخالف با قوانین و مقررات اسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه است خودداری كنند و هر كس می‏تواند ابطال این‏گونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا كند. 🔸اصل یكصد و هفتاد و یكم هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حكم یا در تطبیق حكم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه كسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به‌‏وسیله دولت جبران می‏شود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می‌‏گردد. 🔸اصل یكصد و هفتاد و دوم برای رسیدگی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی یا انتظامی اعضای ارتش، ژاندارمری، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محاكم نظامی مطابق قانون تشكیل می‌‏گردد، ولی به جرایم عمومی آنان یا جرایمی كه در مقام ضابط دادگستری مرتكب شوند در محاكم عمومی رسیدگی می‏‌شود. دادستانی و دادگاه‏های نظامی، بخشی از قوه قضائیه كشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7376 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
۲   قسمت سوم؛ بوی تند بنزین روانی‌ام کرده بود همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید: «حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌ روزها بچه بازی می‌کردیم؟» فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند: «این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته بود این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند مظلومانه نگاهش کردم ترسم را حس کرده بود به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد: «من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! "بن‌علی" یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! "حُسنی‌مبارک" فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز "ناتو" با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار "قذافی" هم دیگه تمومه!» می‌دانستم برای سرنگونی بشّار اسد لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد: «الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد می‌ره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت با لبخندی فاتحانه خبر داد: «مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد صدایش به زیر افتاد و عاشقانه تمنا کرد: «من می‌خوام برگردم سوریه…» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم: «پس من چی!؟» نفسش از غصه بند آمد صدایش به سختی شنیده می‌شد: «قول می‌دم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم کودکانه پرسیدم: «هنوز که درس‌مون تموم نشده!» نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم از جا پرید و عصبی فریاد کشید: «مردم دارن دسته‌دسته کشته می‌شن، تو فکر درس و مدرکی؟» ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7377 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۲۸۶🍃••┈┈• هیچ وقت دماغت رو بالا نکش !👇 اگه بالا جا داشت، پایین نمیومد!👆 «مادربزرگ خدابیامرزم» خدایی فیلسوفی بود برا خودش😂😂😂 وقتی نمی‌تونی جلو چکه بینیت رو بگیری به چیت می‌نازی!؟ هان😜😜 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- 🌸 به نام خداوند بیزار از تکبر 🔸از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم؛ مَنْ تَواضَعَ رَفَعَهُ اللّه‏ُ وَ مَنْ تَجَبَّرَ قَصَمَهُ اللّه‏ُ؛ هر كس فروتنى پيشه كند، خداوند بلندش نمايد و هر كس بزرگى كند، خداوند خُردش نمايد. (📙نهج الفصاحه،ص۷۵۵، ح۲۹۳۹) ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ✍🏻 تواضع و فروتنی صفتی است که نزد خداوند محبوبیت زیادی دارد. لذا خداوند افراد فروتن و متواضع را بزرگ کرده و صاحب عزت می‌کند. اما تکبر صفتی است که خدا را خشمگین کرده و فرد متکبر را حتما خار و ذلیل خواهد ساخت. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews759797104121504855171513.pdf
8.36M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ سه‌شنبه‌ ۲۷ دی ۱‌۴۰۱ ۲۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۴ ۱۷ ژانویه ۲۰۲۳ تمام صفحات 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee