✡ 🕎 #تحقیقی_در_مورد_هولوکاست (۲)
◀️ مقدمه
🔹دادگاه نورنبرگ
به مجموعهای از دادرسیهای نظامی گفته میشود که پس از جنگ جهانی دوم بهوسیلهٔ فاتحین و تحت قوانین خودخوانده آنان برگزار شد.
🔹بیشترین اهمیت این دادگاهها در دادرسی آن دسته از اعضای برجستهٔ رهبری سیاسی، نظامی، قضایی و اقتصادی آلمان نازی بود که افسانهی هولوکاست و دیگر جنایتهای جنگی را ترتیب دادند،
و البته به جنایات خودشان در بمباران هستهای و قتلعامها و تجاوزها و ... هیچگاه رسیدگی نشد.
🔹این دادگاهها در شهر نورنبرگ آلمان برگزار شد و حکمهایی که در آن صادر شد، نقطهٔ گذار از قوانین کلاسیک به قوانین معاصر بینالمللی از جمله قانون جنگلی حق وتو است.
✡ #دادگاه_نورنبرگ ✡
نویسنده: دیوید دیوک
مترجم: محمدحسین خدّامی
🔸قسمت یکم؛
✡ پدر من یک جمهوریخواه سنتی بود که از سناتور رابرت تافت نماینده ایالت اوهایو طرفداری میکرد.
تافت و بسیاری از نظامیان امریکایی معتقد بودند محاکمات نورنبرگ رویه قضایی خطرناکی را دنبال میکند که میتواند وضعیت نیروهای نظامی آمریکاییای را که در درگیریهای آینده اسیر میشوند، به خطر بیندازد.
به نظر او اگر ارتشهای پیروز جنگ جهانی دوم میتوانند دشمنان شکست خورده خود را به خاطر جنایات جنگی، مورد محاکمه قرار دهند، همین اتفاق ممکن است روزی برای سربازان امریکایی اسیر شده بیفتد.
✡ من فیلم محاکمه در نورنبرگ (۲۴) که برنده جایزه شد را تماشا کردم.
همچنین کتابی مطالعه کردم که در آن محاکمهها برای جنایتکاران جنگی مستحق چوبهدار یا جوخه آتش، عادلانه دانسته شده بود.
✡ جالب آن که نخستین دیدگاه متفاوتی که من در مورد دادگاه نظامی بینالمللی نورنبرگ یافتم متعلق به شخصی بود که از نظر من دشمن اهالی جنوب آمریکا به شمار میرفت.
او رئیس جمهور جان اف کندی (۲۵) بود.
✡ کندی در کتاب نمایی از دلاوری (۲۶) که برنده جایزه شد، از رشادت سیاسی سناتور تافت سخن میگوید؛ زیرا تافت بر اساس ساختار اخلاقی و منش خاص خود حاضر شد با محکوم کردن محاکمات نورنبرگ، تلاش طولانی مدت خود برای رسیدن به ریاستجمهوری را به خطر بیندازد.
✡ با وجود مخالفتهای جنجالی و موج بیسابقه شایعهپراکنی بر ضد تافت که از رسانههای تحت نفوذ یهودیان نشأت میگرفت، او عادلانه بودن دادگاه نورنبرگ را مورد تردید قرار داد.
او بر خلاف آنچه رسانههای عمومی به من القا کرده بود، ادعا کرد که این محاکمهها نمونههای درخشانی از رویهی قضایی غربی نیستند.
تافت مسئولیت تفحّص از طرف سنا را بر عهده گرفت که در نتیجه شاهدان امریکایی بسیاری، شکنجهی گستردهی متهمان آلمانی را برملا ساختند.
✡ نتیجهی این تفحص، ایجاد انزجار و تنفر از شخص تافت بود، اما او با جرأت اعلام کرد که آن اعترافات قابل اعتماد نیستند.
او همچنین دقیقاً پایههای اصلی دادگاه نورنبرگ و چهرهی عدالتخواهانهی آن را مخدوش کرد.
کندی در کتابِ نمایی از دلاوری سخنان تافت در دانشکده کنیان در اوهایو را نقل میکند.
کندی در صفحه ۲۳۸ مینویسد:
«او (تافت) خطاب به حضار که با دقّت و البته تا حدودی شگفتی گوش فرا داده بودند گفت: "محاکمهی نیروهای مغلوب توسط نیروهای پیروز حتی در صورت اتخاذ اقدامات احتیاطی عدالتگرایانه، بیطرفانه نخواهد بود"»
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8271
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت بیست و پنجم؛
ناگهان دستی چادرم را از پشت سر کشید
از ترس جیغ زدم
بهسرعت به سمت در چرخیدم
دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد:
«از خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟»
سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد
به جای او؛ زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید.
راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود
هوای گرفتهی خانه در همان اولین قدم، نفسم را خفه کرد
وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم،
سعد با غصه نگاهم میکرد
دیگر فرصتی برای التماس نبود
مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید.
باورم نمیشد سعد به همین راحتی رهایم کرد
تنها در این خانه گرفتار شدم
تنم یخ زد
در حصار دستان زن، پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم
با قدرت مرا به داخل خانه کشید و سرسختانه نصیحتم کرد:
«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!»
ولی من بیپروا ضجه میزدم تا رهایم کند
نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد:
«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟»
با شانههای پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند
نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد.
زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد:
«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای جهاد کنی؟»
میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش میلرزید
به سمتم چرخید و بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد:
«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید ریشه رافضیها رو تو این شهر خشک کنیم!»
اصلاً نمیدید صورتم غرق اشک و خون شده
از چشمان خیس و سکوت مظلومانهام عصبی شده بود
رو به ابوجعده اعتراض کرد:
«این لالِه؟»
ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد
از چشمانش نجاست میبارید
نگاهش روی صورتم چسبید
به زن جواب داد:
«افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!»
انگار زیبایی و تنهاییام قلقلکش میداد
به زخم پیشانیام اشاره کرد و بیمقدمه پرسید:
«شوهرت همیشه کتکت میزنه؟»
دندانهایم از ترس به هم میخورد
خیال کرد از سرما لرز کردهام
به همسر جوانش دستور داد:
«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!»
منتظر بود او تنهایمان بگذارد
قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید:
"اگه اذیتت میکنه، میخوای طلاق بگیری؟"
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8274
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این صدای انقلاب اسلامی ایران است...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷
#اللهاکبر گفتن شهید سلیمانی
در شب ۲۲ بهمن
.
وعده ما امشب ساعت ۲۱:۰۰✊🏻
#الله_اکبر
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 در شب پیروزی انقلاب اسلامی "الله اکبر" میگوییم🇮🇷
⏰امشب ساعت ۲۱
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 #الله_اکبر
♥️ رهبر انقلاب: امروز جوان ایرانی به برکت شعار «الله اکبر» کارهای بزرگی را انجام میدهد
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee