فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفی_بازی ۴۷
-بازی و کاردستی جذاب و ساده😍 حتماً ذخیره کنید که همیشه داشته باشید و سر فرصت بسازید👌🏽
✂️#کاردستی
🗑#بازی #تربیت_فرزند
❤️وقت گذراندن والدین با فرزندان❤️
👌 یکی از عالیترین منابع برای بالا بردن کیفیت زندگی کودکان که شاید تا بهحال بهرهی کمی از آن بردهایم ...
👈 اوقاتی است که بچهها با والدین مخصوصا پدرانشان میگذرانند.
👈خواه در قالب بازی باشد
یا گفتگو
یا مشورت
یا آموزش اموری خاص مثل نقاشی هنرهای رزمی و ...
👨👨👧👦 این ارتباط باید از ابتدای تولد کودک متناسب با سن او و به دفعات وجود داشته باشد.
✍️ بچههایی که والدین مخصوصا پدرانشان با آنها وقت میگذرانند؛
🔸در مدرسه عملکرد بهتری دارند،
🔸با موفقیت بیشتری مسائل خود را حل میکنند
🔸به طور کلی با مسائلی که در طول زندگی با آن مواجه خواهند بود، بهتر روبهرو میشوند.
🔸اعتماد به نفسشان بالا می رود
🔸احتمال فریب خوردن از غریبه ها در این بچه ها به شدت کم می شود
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۱۶
🖋 مقالهی چهارم؛ #مدینه_تا_قدس
قسمت اول؛
🔹پس از اقدامات تروریستی یهود در صدر اسلام، مهمترین مطلب، تلاش آنان برای ایجاد استحکامات و موانع، در مسیر رسیدن پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به قدس است.
🔹با نگاهی به نبردهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یهود و با بررسی زمانی و مکانی این نبردها، به نقشههای عجیب و زیرکانه آنان میتوان پی برد.
در قدم اول، نیازمند بررسی پیشینهی تاریخی مدینه، نخستین پایتخت حکومت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستیم.
🔹در تاریخ آوردهاند که نخست، یهود به یثرب آمدند و این شهر را بنیان گذاردند.
آنان پیش از هجرت پیامبر، بهصورت گروهی در این منطقه ساکن شدند.
◀️ دروغ تاریخی یهود
🔹یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان به یثرب میرود و در اینباره اطلاعات کامل داشتند. (۱)
آنان ادعا میکردند که برای یافتن پیامبر آخرالزمان و ایمان آوردن به او به مدینه رفتهاند، ولی اگر چنین بود، چرا به عیسی علیهالسلام که معجزات بسیار نشان داد، ایمان نیاوردند؟
خبر ظهور حضرت عیسی علیهالسلام به صراحت در کتب مقدس یهود بود، به گونهای که هنوز هم آنها به دنبال مسیح راستین یا مسیح جدید بودند.
پس دست کم گروهی از یهودیان در این ادعا که ما آمدیم تا ایمان بیاوریم، دروغ میگفتند.
چرا که قرآن، یهودیان را به دو گروه امینان و دروغگویان تقسیم کرده است:
«وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَ یؤَدِّهِ إِلَیکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِماً، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیسَ عَلَینَا فِی الْأُمِّیینَ سَبِیلٌ وَ یقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یعْلَمُونَ (۲)
از میان اهل کتاب کسی است که اگر او را امین شمری و قنطاری به او بسپاری آن را به تو باز میگرداند، و از ایشان کسی است که اگر امینش شمری و دیناری به او بسپاری جز به تقاضا و مطالبت آن را باز نگرداند. زیرا میگوید: راه اعتراض مردم مکه بر ما بسته است و کسی ما را ملامت نکند. اینان خود میدانند که به خدا دروغ میبندند».
🔹افزون بر این، جای این پرسش است که چرا یهودیان که میدانستند پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث میشود، به مکه نرفتند؟
چرا در منطقهای مستقر شدند که خالی از سکنه بود؟
یهودیان میدانستند که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بین دو کوه «عیر» و «اُحد» مستقر خواهد شد و از اینروی، در این محدوده ساکن شدند. (۳)
🔹در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا یهود در سرزمین حجاز پراکنده شدند، در حالیکه منطقه میان این دو کوه، منطقهای محدود است؟
آنان ادعا میکردند که در یافتن مصداق این منطقه دچار خطا شدهاند و برخی در خیبر، برخی در تبوک و برخی نیز در مناطق دیگر ساکن گشتهاند.
اما این ادعا دروغی بیش نبود.
با نگاهی به نقشه این مناطق، درمییابیم که آنها درست در راههای مدینه به قدس بودند.
🔹آنان با استقرار در این مناطق، در حقیقت، راه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به بیتالمقدس را بستند.
آن حضرت اگر میخواست از هر راهی، از مدینه به سرزمین کنعان (فلسطین) برود، یهودیان در برابر او بودند.
اگر از مسیر عراق میرفت، به فدک و اگر از مسیر مدینه میرفت، به خیبر میرسید.
چگونه بپذیریم که آنان تصادفی و اتفاقی در پایتخت حکومتی او مستقر شدند؟
🔹سیزده سال، پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مکه بود و یهودیان از بعثث او آگاه بودند؛ حتی یکی از عالمان یهود، در روز میلاد حضرت، او را شناخته بود.(۴)
چطور یهودیان مدینه نمیدانستند که پیامبر موعود در مکه به دنیا آمده است؟
بهویژه که یهود انسجام درونی قویای داشت و حتی بارها به ترور حضرت یا اجداد ایشان نیز اقدام کرده بود.
اگر آنان برای یاری پیامبر آخرالزمان به مدینه رفته بودند، چرا در حالی که او را به دقت میشناختند، در مکه به او ایمان نمیآوردند؟
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4892
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت هفدهم
زهرا گفت:
"مثل سوسکهای پیف پاف خورده، زنده ایم ولی دست وپای راه رفتن نداریم."
سارا هم کلافه گفت:
«مامان! زنگ بزن به بابا بگو بیاد ما رو از اینجا ببره.»
حق به جانب گفتم:
«خودتون خواستید بیاید اینجا، مگه بابا نگفت که برگردید ایران؟»
سارا به دفاع از خودش گفت:
"الآن هم میگیم هوای برگشتن به ایران نداریم. ولی اینجا هم جای موندن نیست، به بابا بگو که..."
نگذاشتم ادامه بدهد و گفتم:
"مجبوریم که بمونیم. ابوحاتم هم که برگشت دمشق. دیگه کسی نیست تا ما رو برگردونه اونجا، پس باید تحمل کنید."
روز اول تا غروب مثل بچه یتیمها نشستیم توی خانه.
مقداری پول داشتیم که از بیرون غذا تهیه کنیم.
دخترها گفتند:
«حداقل بزنیم بیرون.هوای بیرون بهتر از هوای دم کرده این حمامه!»
چادرهایمان را که سر کردیم،
در زدند.
زهرا در را باز کرد،
چند نفر که کت وشلوار رسمی به تن داشتند و یقه پیراهنهای سفیدشان مثل دیپلماتها بود، پشت در ایستاده بودند.
یک نفرشان که از همه لاغرتر و قدبلندتر بود و اگر لباسی را که به تن داشت نادیده میگرفتم بیشتر شبیه بسیجیهای بیریای خودمان بود، جلوتر آمد.
طوری که اول جا خوردم.
گفت:
«از کارکنان سفارت ایران هستم، خیلی خوش آمدید.»
و تا دید که شرشر، عرق میریزیم، سرایدار را صدا کرد و از او خواست با موتور برق کولر را روشن کند.
باد کولر هرچند فقط باد گرم میداد، به تنمان که خورد، کمی حال آمدیم.
دیپلمات که انگار از قبل ما را میشناخت، گفت:
«خانم همدانی! شما و خونواده محترمتون، مثل خونواده خود من هستید، ولی امکانات بیروت، بیشتر و بهتر از این نیست. تنها دل خوشی ما تو اینجا همراهی و همدلی مسلمونها و حتی غیرمسلمونها با ایران و ایرانی است. از فردا که میون مردم برید این مهر و محبت و ارادت رو خودتون از نزدیک خواهید دید. اگرچه پای تکفیریها به لبنان هم باز شده، اما اینجا مثل سوریه ناامن نیست.»
کارکنان سفارت که رفتند، ما هم پشت سرشان از خانه زدیم بیرون.
بیروت و مردم آن، همانی بودند که آقای دیپلمات گفته بود.
همین که می دیدند ایرانی هستیم، تحویلمان میگرفتند و ابراز محبت میکردند.
عربی که بلد نبودیم اما به هر زوری که شده، با ترکیب حرکات دست و سر و عربی دست و پا شکستهای که بچهها توی مدرسه و دانشگاه یاد گرفته بودند، خریدهایمان را انجام دادیم.
همه چیز گران بود و یک بستنی ساده، به پول ما بیست و پنج هزار تومان میشد!
به خانه برگشتیم و اولین شب ماه رمضان را بدون حسین و در هوایی دم کرده گذراندیم.
از فردا، هم برای فراموش کردن سختی و غصه دوری از حسین و هم برای آشنایی با دیگر ایرانیهای داخل ساختمان، یا همسایهها میهمان ما میشدند یا ما میهمان آنها.
به همین منوال تا ده روز، بدون اینکه از ساختمانمان دور شویم، گذشت.
دقیقا روز دهم بود که ابوحاتم آمد و خبر خوشی را به ما داد.
آن خبر خوش چیزی جز خبر بازگشتنمان به دمشق نبود.
دمشق با همه غربتش برای ما از بیروت، آرامش بخش تر بود
چرا که هم در کنار حسین بودیم و هم در متن حوادثی که بعدها میبایست روایتش میکردیم.
به دمشق که رسیدیم تازه فهمیدیم امین - شوهر دختربزرگم، زهرا چند روزی بود که از ایران آمده و تا ما از بیروت برگردیم، پیش حسین بوده.
او می توانست حلقه ارتباطی خوبی بین ما و حسین باشد و کمی از حرفهایی را که حسین برای ما نمیزد، بگوید.
شاید همین آمدن امین، باعث شده بود حسین راضی شود تا ما را به دمشق برگرداند چرا که با وجود امین، بودن ما برای حسین راحتتر و کم دردسرتر می شد.
امین میتوانست کمی جای خالی او را که غالبا يا در جلسه بود یا در میدان نبرد، برای ما پر کند.
شرایط دمشق هیچ تفاوتی با قبل از رفتن ما به بیروت نداشت.
هر شب، صدای تیراندازی میآمد و گوشمان به صدای انفجار و لرزیدن شیشهها عادت کرده بود.
این بار محل استقرارمان در ساختمانی ۱۷ طبقه بود که مادر طبقه هفدهم آن ساکن بودیم
و برای ما به ساختمان ۱۷ معروف شد.
گاهی شبها سر بالکن میرفتیم و از برق انفجارها و رد سرخ تیرها، به مکان درگیری نیروهای دولتی با مسلحين نگاه میکردیم.
امین خیلی زود با جغرافیای دمشق آشنا شده بود و برایمان تعریف میکرد که مسلحین چه مناطقی را تصرف کردند و چه خیابانهایی امن و چه خیابان هایی ناامن هستند.
میگفت:
«حاج قاسم، چند نفر محافظ و چند خودروی اسکورت رو برای محافظت از جان حاج آقا در اختیار او قرار داده ولی حاج آقا همه رو پیچونده و کار خودش رو مثل گذشته فقط با ابوحاتم، انجام میده.»
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅عمامه پرانی توسط
یک روحانی!!!
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#تحلیل_فیلم
#جریانشناسی_سینمای_آخرالزمانی_هالیوود
قسمت اول:
🔹انسان مدرنِ قرن نوزدهمی با ادعایی جاهلانه معتقد بود بر اوج قلّهی علم و دانش ایستاده و دیگر دانشی نیست که او فرانگرفته باشد.
غرور علمی انسان قرن نوزدهم خندهدار است، وقتی که میبینیم رئیس موزه اختراعات نیویورک در نامهی معروفی به مسئول مافوقش میگوید:
"موزه را تعطیل کنید! چرا که دیگر اختراعی نیست که بشر آن را فراچنگ نیاورده باشد و بعید است که موزهی ثبت اختراعات از این به بعد کاربری یا کارایی داشته باشد!"
🔹امروز این حرف برای ما طنز است، اما انسان قرن ۱۹ واقعاً اینگونه فکر میکرد و معتقد بود که اگر روزگاری خدایی وجود داشته دیگر امروز آن خدا نیست و مرده است.
مرگ خدا را برخی از فیلسوفان قرن ۱۹ مانند نیچه با صدای بلند اعلام کردند.
🔹بعد از این، انسان است که در جهان مانده و باید خدایی کند
و چه کسی شایستهتر از «انسان غربی» برای خدایی کردن در جهانی که دیگر در آن خدایی وجود ندارد؟!
او است که باید ناظم قوانین جدید باشد و تمام قوای فراطبیعی و طبیعی را به چنگ بیاورد.
💥اما آیا واقعاً اینگونه است؟
🔹این نگاه، در قرن بیستم، با ویرانی تلقّی حداقلی که انسان قرن ۱۹ از دانش و علم و فناوری داشت نابود شد.
تازه انسان فهمید، که فهم او آنقدر حقیر است که آن چیزی که او در قرن ۱۹ به آن علم میگفت، امروز بسیار خندهدار است
و به زبان امروزی تنها معلومات عمومی تلقی میشود
و مرزهای علم خیلی جلوتر از سطح فهم و دانش او است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4867
🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
#تحلیل_فیلم
#جریانشناسی_سینمای_آخرالزمانی_هالیوود
قسمت دوم:
🔹همهی قطعیتهایی که در قرن ۱۹ به آن قائل بودند، زیر سؤال رفت و بشر تازه فهمید که طبیعت چه رقیب سرکشی است.
همهی سازههای مدرن و ظاهراً مبتنی بر علم را یک سرکشی طبیعی مانند سونامی و زلزله و یا برخورد یک شهابسنگ عظیم با زمین میتواند ویران کند.
طبیعت، تمام رشتههای او را میتواند نابود کند.
او گویا سرکشی طبیعت را لحاظ نکرده بود.
🔹در نگاه پستمدرنی که بعد از مدرنیته جزماندیشانه شکل میگیرد، انسان قرن بیستمی به تمام آموزههای خود شک میکند
و میگوید آن علمی که من داشتم و فکر میکردم منجی من است، شاید هلاککنندهی من است!
اگر روزی یک شهابسنگ بزرگ به زمین نزدیک شد، آیا من با علم خود میتوانم مانع از برخورد با زمین بشوم؟
اگر چنین اتفاقی رخ دهد، علم میتواند در این جهان بدون خدا و فارغ از خدا من را نجات بدهد؟
🔹فیلمهای زیادی ساخته شدند که حاکی از این ناتوانی علم بودند.
انسانهایی که در جهان بدون خدا، نمیدانند که با سرکشیهای طبیعت چه کنند؟
فیلمهایی که دربارهی برخورد شهابسنگها با زمین ساخته شد
مانند فیلم «برخورد عمیق» (Deep Impact) ساخته «میمی لدر» (Mimi Leder) محصول ۱۹۹۸، نمونههای خوبی برای این مضمون است.
🔹البته در همان سالها نیز فیلمهای زیادی با حس و حال پایان سده و هزاره ساخته میشدند که خبر از پایان جهان میدادند
فیلمهایی که سؤالشان از انسان این بود:
در قبال قوای سرکش طبیعتی که به حقِ آن ظلم کردی و اکنون علیه تو سرکشی میکند، چهکار میخواهی بکنی؟
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#تحلیل_فیلم
#جریانشناسی_سینمای_آخرالزمانی_هالیوود
قسمت سوم:
🔹اینجا است که وحشت زیستن تنها در جهان بدون خدا را، در رفتار انسان قرن بیستم و پایان آن میبینیم.
موج زیادی از فیلمهای آخرالزمانی حکایتگر همین وحشتاند و انگار جای خالی خدا را، حالا در زندگی خود حس میکرد.
اما افسوس که سالهای پایانی قرن بیستم با بازگشت بشر به ایمان رقم نخورد و بهجای اعتقادات توحیدی، به سمت خرافات مدرن، متافیزیک پستمدرن و در نهایت، موجودات خیالی رفت تا جای خالی خدا را در زندگی انسان پر کنند!
🔹جنس جدیدی از فیلمها که باید تفصیل آن را در سینمای آخرالزمانی قرن بیستویک دنبال کرد که از دیرباز دغدغهی جریان سینمایی جهان بوده است.
🔹سینمای آخرالزمانی به پنج زیرگروه تقسیم میشود:
آخرالزمان طبیعی
آخرالزمان فناورانه یا تکنولوژیک
آخرالزمان علمی-تخیلی
آخرالزمان اسطورهای
آخرالزمان دینی.
🔹سه تا از این اقسام مرتبط با بحث آسمان، ستارگان و موجودات فضایی است و از همان دوران شکلگیری سینما دغدغهی فیلمسازان جهان بوده است.
👈 در آخرالزمان طبیعی، طبیعت و شورشهای طبیعت مانند برخورد شهابسنگ به زمین، شرایط آخرالزمانی را پدید میآورند و دانشمندان باید با این پدیده مقابله کنند.
👈 در آخرالزمان فناورانه، محصول دست بشر علیه بشر قیام میکند و شرایط آخرالزمانی را برای او فراهم میآورد.
مانند فیلم نابودگر "The Terminator" و بشر باید با برگشت به طبیعت و فطرت با این خطر مقابله کند.
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4928
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
❤️ #امام_زینالعابدین، علی بن الحسین علیه السّلام فرمودند:
🍀 مَن ثَبَتَ عَلي مُوالاتِنا في غَيبَةِ قائِمنا ، اَعطاهُ اللهُ عَزّ و جَلَّ اَجرَ اَلفَ شَهيدٍ مِن شُهداءِ بَدرٍ و أُحُدٍ .
🍃 کسی که بر ولایت و محبّت ما در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند ، خدای عزّ و جلّ پاداش هزار شهید از شهدای بدر و أُحُد را به او عنایت می فرماید .
📖 کمال الدین، باب ۳۱، حدیث ۷
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee