#لطیفه_نکته ۲۳۸
ﺁﯾـﺎ میداﻧﺴﺘﯿﺪ؛
ﺗﻌـﺪﺍﺩ ﻣــﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻫــﺮ ﺷــﺨﺺ
ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻃــﻮﻝ ﻋــﻤﺮ ﺍﻭﺳـﺖ؟ 😳
ﻣﻨــﻢ ﻧﻤیدﻭﻧﺴﺘــﻢ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ 😂😂😂
با کلاسه پخشش کنید😂🤣🤣
به نام خداوند بخشنده
سلام
🍃امیرالمؤمنین علی علیه السلام
لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.
زبان عاقل پشت قلب او، و قلب احمق پشت زبانش قرار دارد.
(📖نهج البلاغه،حکمت ۴۰)
عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد،
امّا احمق هر چه بر زبانش بیاید میگويد بدون فكر و دقّت،
پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مىگيرد.
اول فکر کنیم دوم سخن بگوییم.
اول تحلیل کنیم و راستی آزمایی کنیم سپس فوروارد کنیم.
سخن گفتن فقط با زبان نیست.
نوشتن و پیام دادن و فوروارد کردن همه مصداق سخنند که اگر عاقل باشیم هر چیزی را پخش نمیکنیم.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121515648138415.pdf
12.51M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز دوشنبه
۳۰ آبان ۱۴۰۱
۲۶ ربیعالثانی ۱۴۴۴
۲۱ نوامبر ۲۰۲۲
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
📣 همراهان گرامی؛
چنانچه مایل به دریافت روزنامهی دیگری باضافهی کیهان هستید، به مدیر امر بفرمایید: @mehdi2506
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفی_بازی (۵۴)
🔸بازی و تربیت!
🌀#بازی گلداری🌻:
🔸در این بازی شما به کودک خود شیوه رسیدگی به گلهای باغچه یا گلدان را یاد می دهید و از او می خواهید که به گلها آب بدهد و به آنها رسیدگی کند و اگر لازم شد بدون اینکه گلها را جابجا کنید از او گل بخرید و به همسر خود هدیه دهید. با این بازی کودک ارزش گل و شیوه تعامل با گلدان در منزل را یادگرفته و به اهمیت هدیه دادن نیز پی می برد.
◀️ نکته؛
♨️بازی سکوی تربیت و رشد کودک است
🔹با کودکان خود بازی کنید و در حین بازی مسائلی همچون👇🏽
عدالت، رعایت نوبت، پذیرشِ حق، با جنبه بودن و... را به او یاد دهید!
#بازی #تربیت_فرزند
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۳۰
🖋 مقالهی هشتم:
#ردپای_یهود_در_جنگ_احد
قسمت دوم؛
🔹در جریان مشاوره، دو دستگی و اختلافی بین مردم رخ داد.
امثال عبدالله بن ابی بن سلول و یارانش بر ماندن در شهر اصرار داشتند (۳۲) و طرفدار پیشنهاد پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند و عدهای مخالف این نظر بودند.
🔹در پایان، حضرت پذیرفت که از شهر خارج شوند،
ایشان پس از اقامه نماز، به منزل رفت تا لباس و زره بر تن کند و سلاح بردارد و همراه ایشان، دو نفر نیز داخل شدند. (۳۳)
در این لحظه، مردم از اینکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بر خروج از شهر مجبور کرده بودند، پشیمان شدند.
🔹هنگامیکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از منزل خارج شد، مخالفان جنگ شهری به نزد ایشان آمدند و پشیمانی خویش را از مخالفت با نظر پیامبر صلیاللهعلیهوآله ابراز کردند،
اما حضرت نپذیرفت و فرمود:
"من شما را به این امر دعوت کردم و شما آن را نپذیرفتید. شایسته نیست برای پیامبری، پس از پوشیدن زره، آن را درآورد، تا زمانی که با دشمن نبرد کند." (۳۴)
🔹در اینجا، جای این پرسش است که چرا مردم، نخست نظر به خروج دادند و سپس پشیمان شدند؟
آیا پاسخ این پرسش، با دو نفری که همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآله داخل خانه شدند، ارتباط نداشت؟
هنگامیکه آن دو در بین مردم بودند. نظر مردم، خروج از شهر بود؛ اما هنگامیکه آنها ساعتی از میان مردم خارج شدند، یکباره نظر مردم دگرگون شد!
پس هستهی مرکزی مخالفت با نظر نخست پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله مبنی بر نبرد در شهر مدینه، این دو تن بودند که چون ساعتی از میان مردم دور شدند، تودهی مردم بر آن شدند که همان نظر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را -جنگ در شهر- اجرا کنند.
🔹این نکته در خور تامل است که چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله که موافق جنگ شهری بود، در شرایطی که مخالفان، دست از مخالفت برداشتند، از تصمیم به خروج برنگشت؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدانست تغییر رأی مردم به دلیل دوری آندو است و با پیوستن ایشان به جمع مردم و جوسازی مجدد، تغییر دوباره رأی آنها محتمل است و ساعتی دیگر نظرشان تغییر میکند و رأیی دیگر خواهند داد.
🔹در واقع، نظریه خروج، از جانب مردم نبود، بلکه به آنان القا شده بود.
درست همانند سال پیش که طرح اسیرگیری به آنها القا شد.
افزون بر آن، فرماندهای چون رسول الله صلیاللهعلیهوآله نمیتوانست هر لحظه نظر خود را تغییر دهد.
همچنین باید توجه داشت که اگر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این نبرد سخت، میخواست رأی خود را بدون در نظر داشتن عوامل محیطی و نظر مردم اعمال کند، مردم با او همراهی لازم را نمیکردند.
گذشته از اینها، جنگ بدر نقشهی خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای حمله به کاروان بود.
بنابراین، خود حضرت نظر میداد؛ ولی اینجا، جنگ دفاعی بود و نظر مدافعان نیز اهمیت داشت.
🔹پیامبر صلیاللهعلیهوآله که قلبش برای پیروزی مسلمانان میتپید، با وجود مخالفت مردم با پیشنهادش، برای خاموش کردن آتش فتنه داخلی هنگام نبرد، نظر القا شده به مردم را بهناچار پذیرفت و فرمود:
"از این پس، اگر به فرمان من باشید، پیروز هستید." (۳۵)
🔹گروهی به سرکردگی عبدالله بن ابی که در پی بهانهجویی بود، از فرمان رسول الله صلیاللهعلیهوآله برای خروج از شهر سر برتافتند و از سپاه آن حضرت کناره گرفتند،
آنها با این کار، آرامش خاطر سپاه را بر هم زدند. (۳۶)
این واقعه به خوبی نشان میدهد که جریان نفاق، چند لایه بود و هرگاه با تدبیر وحیآمیز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فتنه تفرقهافکنی خنثی میشد، لایه بعدی در جهت تخریب بنای نوپای جامعه اسلامی فعال میگردید.
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5238
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#صهیونیسم_در_کلام_رهبری (۲۲)
یک نکتهی دیگری که به چشم من خیلی برجسته آمد، اعتمادبهنفسی بود که شما نشان دادید در زمینهی دفاع از اصالتهای خودتان؛
یک نمونهاش عبارت بود از اینکه پرچمدارانِ شما را بانوانی با چادر انجام دادند؛
خیلی باارزش است.
من نمیدانم آن خانمی که چادر را به سرش کرده بود و پرچم را دستش گرفته بود و در افتتاحیّه، در اختتامیّه جلوی کاروان حرکت میکرد، توجّه کرد که چقدر این کار باارزش است؟
چقدر این حرکت، حرکت عظیمی است؟
این یعنی شما یکتنه در مقابلِ تهاجمِ بیبندوباری و ولنگاریِ روزافزون دنیا ایستادهاید؛
معنایش این است؛
معنایش این است که شما در مقابل هجوم سیاستهایی که از طرف صهیونیستها و کمپانیهای مخرّب اخلاق در دنیا دارد ترویج میشود در کشاندن مرد و زن بهسمت فساد اخلاقی، ایستادهاید؛
از حجاب خودتان،
از چادر خودتان،
از دین خودتان،
از معارف اسلامی خودتان دارید عملاً در یک میدان بینالمللی و جهانی دفاع میکنید
و هیچ ملاحظه نمیکنید؛
خیلی دل و جگر میخواهد.
خیلیها هستند کم میآورند؛
بنده دیدهام که در یک مواردی در این میدانهای بینالمللی، بعضیها توانایی ندارند در مقابل هجوم توقّعات بیپایان جبههی کفر و استکبار مقاومت بکنند، کم میآورند،
عقبنشینی میکنند؛
شما ایستادید؛
این خیلی باارزش است.
۱۳۹۷/۰۸/۱۴
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان قزوین
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت بیست و ششم
حسین مثل برق و باد، جنبید.
و زود به محلی رفت که قرار بود اسرای ایرانی را پس از معاوضه بیاورند.
منتظرش بودیم تا هرچه زودتر بیاید و ما را هم در شادی خود شریک کند.
دقایق به کندی گذشت.
بالاخره، انتظار به سر رسید و همان گونه که پیش بینی میکردیم سرشار از نشاط و سرخوش از آزادی اسرا آمد و ماجرا را برایمان تعریف کرد:
"اسرا رو که آوردن، همهشان نحیف و لاغر شده بودند.
قیافه اسرای ایرانی رو داشتن که بعد از ۸ سال اسارت از زندانهای صدام آزاد شدن.
اما اینا فقط چند ماه تو اسارت تکفیریها بودن و به این قیافه دراومده بودن.
قرار بود برای اونا لباس نو بیارن.
نشستن و یکیشون ذکر گرفت و روضه خواند و بقیه گریه کردن
از عکاسها و خبرنگارها خواستم که در اتاق مجاور بمونند.
بعد از رفتن اونا تعدادی از اسرا از اون چه که تو این چند ماه به اونا گذشته بود، گفتن.
از اینکه هر روز شکنجه میشدن و از غذایی که فقط به اندازه زنده نگه داشتنشون به اونا میدادن.
یکی تعریف کرد:
"وقتی اسیر شدیم توی لباسهام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن.
چند بار، لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن، بگو که غیر از تو چه کسی نظامیه،
به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم.
بقیه اسرا از پشت پنجره این صحنه رو میدیدن.
برای تکفیریها گردن زدن، یه کار عادی بود، اما میخواستن که من بقیه رو لو بدم.
یکیشون که سرکرده بود و فحش میداد و توهین میکرد، برای آخرین بار از من خواست که اقرار کنم
حرف نزدم
منتظر بودم که با تبر گردنم رو بزنه که خمپارهای از سمت نیروهای طرفدار دولت شلیک و نزدیک این فرمانده منفجر شد.
ترکش به سرش خورد و افتاد.
تکفیریها عصبی شدن و جنازه فرماندهشون رو از جلوی ما دور کردن
از اون به بعد، روزانه فقط سهمیه کتک خوردن داشتیم تا یه شب تو عالم خواب امام رضا (ع) رو جایی دیدم که برف سنگینی
میاومد.
حضرت اومد و گذرنامه ما رو یکییکی گرفت و امضا کرد و فرمود
شما آزاد خواهید شد.
فردا که از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم.
درحالی که همون برفی رو که تو خواب دیدم، میاومد و..."
حسین از زبان اسرا تعریف میکرد و من اشک شوق میریختم.
دیگه ادامه نداد و گفت:
«خانم بقیه اشکاتو بذار برای وقتی که میری زیارت حضرت رقیه»
سارا با مهربانی خیسی صورتم را پاک کرد و حسین برای بدرقه اسرا رفت.
سر ظهر با ابوحاتم و امین، راهی مرقد حضرت رقیه شدیم.
مسیر امنتر از دفعه قبل به نظر میرسید.
تکفیریها را از اطراف حرم عقب زده بودند.
بقیه مسیر تا حرم را پیاده رفتیم و دلمان آتش گرفت،
خانههای منتهی به حرم خالی بود.
تکتیراندازها نبودند.
اما همه چیز را زیر و رو کرده بودند.
بوی تعفن جنازهها، مشام را میآزرد.
لاشه گاو و گوسفندها گوشه و کنار باد کرده بودند و پشهها و زنبورها دور و برشان وز وز میکردند.
در خانهها همه باز بودند.
زنها فرصت نکرده بودند، حتی لباسهایشان را از روی بند رخت، بردارند.
چند ماشین توی پارکینگ زیر آوار سنگ و آهن مچاله شده بودند و موج انفجار، عروسکی موطلایی را پرتاب کرده بود روی سقف به زمین چسبیدهی یک ماشین.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🔴عمو از جات تکون نخور
موشک که درد نداره
اومدیم برا گفتگو 😄
حمله موشکی ایران به مراکز تروریست های مستقر در اقلیم کردستان عراق و اصابت ۴ موشک به مقر کومله در کوی سنجق در اقلیم کردستان عراق
دیشب آسمان (با موشک) روشن شد
امروز هم ان شاءالله (با گل) دلمون روشن بشه
#ماشاءالله_ایران
😍😍😍
#تیم_ملی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ کنار تیم ایران
⚽️ نماهنگ ویژه KHAMENEI.IR به مناسبت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲
🇮🇷 #برای_ایران
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار حاجیزاده: توانمندیِ سپر دفاعیِ دشمن با موشک هایپرسونیک بیخاصیت شد
🔹آن ابَرقدرتهایی که با واسطه محتاجشان بودیم امروز محتاج ایران هستند؛ یکی نیاز به امکانات دارد دیگری تلاش میکند که ما امکانات ندهیم، پس هر دو محتاج کشور ما هستند.
منبع؛ فارس
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#تحلیل_فیلم
#عشای_ربانی_نیمهشب
قسمت هشتم؛
کابالیستهای زوهری، وجود «شرّ» در عالم را مرتبط با وجه «عدالت» یَهُوَه میدانند.
چنان که در «درخت زندگی» کابالا، یعنی سفیراهای دهگانه یا «سفیروت»، ریشهی شرّ در عالم در سفیرای چپ از سه سفیرای میانی (سهگانه مرتبط با احساس) با نام «گِووراه» (Gevurah) قرار دارد که مظهر «جلال» الهی محسوب میشود و عدالت خداوند و در نتیجه مجازات از آن حاصل میآید.
سفیرای گِووراه در نقطهی مقابل سفیرای «حِسِد» (Hesed / Chesed) قرار دارد که در تعلیمات کابالیستی (بهویژه کتاب «باهیر») مظهر «جمال» و زیبایی الهی و مرتبط با «رحمت» اوست.
گِووراه مرتبط با مفهوم «خشیت» در برابر نیروی ربوبی است،
عنصر آن «آتش» و رنگ مرتبط با آن «قرمز» است.
تأکید بیش از اندازه دوربین فیلمساز بر سرخی خون و زنده و جاندار شدن شعلههای آتش از دید کسانی که به طلسم «مانیسنیور پروئیت» و آن «فرشته» خوفناک و خونخوار دچار شدهاند، قطعاً بیحکمت نیست و قرار است چیزی را به ناخودآگاه مخاطب القاء کند.
وجه کابالیستی روح حاکم بر «عشای ربانی نیمهشب» بهویژه آنجا عیان میشود که بورلی کین و خود پدر جان پروئیت، در توجیه و حتی لزوم کشتن همکیشان و خوردن خون ایشان با هدف «رستاخیز» دوباره، مرتب به مهابت و ترسناکی پدر آسمانی اشاره میکنند و عذابهای الهی منقول در کتاب مقدس را، بهطور خاص طوفان نوح و عذاب نازل بر سدوم و عموره (قوم لوط)، یادآور میشوند.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee