#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی
🖋 مقالهی مقاله سی و دوم:
#اسرائیلیات_و_مبارزات_امام_رضا (ع)
قسمت اول؛
یهودیانِ بهظاهر مسلمان مستقر در جامعه اسلامی با رواج اسرائیلیات در پیکرهی عقیدتی مسلمانان سعی در مسخ درونی نظام اسلامی داشتند
در این بین شخصیت ممتاز امام رضا علیهالسلام با نگرشی کاملاً عقلانی مبتنی بر علوم امامت، به پالایش مباحث کلامی و گفتارهای نوظهور فلسفی اقدام کردند.
🔹مأمون عباسی که بر مسند خلافت اسلامی تکیه زده بود با شعار خردگردایی! از هرگونه مخالفت با جمودگرایی حمایت مینمود،
و چون برای رسمیّت دادن به تفکراتش نیازمند حزبی علمی و مرامی عقیدتی بود در تأیید و رواج مکتب اعتزال کوشید.
این مکتب که پیشبرد خود را وامدار عقلگرایی افراطی در لوایِ قدرت سیاسی بود، بعدها در تحلیلهای تاریخنگاری ادیان، بهعنوان نخستین فرقهی لیبرال اسلامی یاد شد. (۱)
🔹اما دستاورد ائتلاف قدرت و اندیشه چنین شد که؛
همگام با طرح شعار آزاداندیشی و پرهیز از جمودگرایی، در دایرهی عمل، پیروان مکتب اعتزال هیچگونه تحمل و مدارایی مبتنی بر احترام اندیشهها و مکاتب فکری از خود نشان ندادند
و پایهگذار نظام تنبیهی و مجازاتیِ سختی گردیدند تا بدانجا که اشخاصی همچون احمد بن حنبل نیز از عواقب آن در امان نماندند!
🔹در این میان، ظهور اندیشههای ناب رضوی علیهالسلام در خلال تکاپوهای ستیزجویانه «خردگرایان بیحد و حصر معتزله» و «ظاهرگرایان اهل حدیث»، اعتدال و عقلانیت اسلامی را به ارمغان آورد. (۲)
🔶🔸آغازین بدعتگزارانِ مباحث کلامی
🔹دیدگاه سراسر بدعتِ «منع تدوین حدیث نبوی» که تا عهد خلیفه اموی عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱) به بهانهی اُنس مردم با قرآن و عدم اختلاط وحی الهی با کلام پیامبر بهگونهی جدّی بر آن پافشاری میشد، فاجعهای تلخ در تاریخ اسلام رقم زد
در نتیجه، عدهای در پیِ اشتیاق مسلمین به شنیدن احادیث نبوی (ص) به رواج مجهولات و خرافات پرداختند.
ابن خلدون در اینباره مینویسد:
«در کتابهای تفسیر سخنان بیسروته زیاد است
و علت آن این است که جامعه اسلامی در آن روز، دور از کتاب و علم بودند
و چادرنشینی و بیسوادی، بر آنان غالب بود
و اگر به شناخت چیزی راجع به آغاز آفرینش، علل اشیاء و راز هستی علاقه پیدا میکردند، از اهل کتاب میپرسیدند
افرادی مانند «کعبالاحبار»، «وهب بن منبه»، «عبدالله بن سلام» و… مرجع این پرسشها بودند.
از این روز میبینیم، کتابهای تفسیر از سخنان آنان پر است.
نویسندگان تفسیر در شرح سخنان آنان راه مسامحه را در پیش گرفتند
در حالیکه ریشهی این گفتار، یا تورات و یا مجعولات آنان است». (۴)
🔹«کعبالاحبار» از مهاجرین یمن به مدینه، در دوره ابوبکر یا عمر از یهودیت به اسلام پیوست و در دوره عثمان درگذشت.
او از منابع علم و دانش اهل کتاب بود.
گروهی از تابعان از او حدیث نقل کردهاند و در صحیح بخاری و غیره از او روایاتی نقل شده است. (۵)
🔹کعب در پوشش «آگاهی از کتب عهدین» خصوصاً «تورات» توانست عقاید یهود را در میان مسلمانان، پخش و بهعنوان وحی در عهدین جا زند.
از اینرو در روایات او مسأله «جسم بودنِ خدا» و «رؤیت خدا» کاملاً مشاهده میشود.
او دربارهی تجسّمبخشی به پروردگار میگوید:
«خدا به زمین نگریست و گفت من به برخی از نقاط تو گام خواهم نهاد.
در این موقع کوهها اوج گرفتند (کبر ورزیدند) ولی صخره (بیتالمقدس) اظهار تواضع کرد، خدا گام بر روی آن صخره نهاد». (۶)
و دربارهی اصرار بر رؤیت خدا میگوید:
«خداوند، تکلم و رؤیت خود را میان موسی و محمد تقسیم کرد،
تکلم را بر کلیم و دومی را از آنِ پیامبر اسلام قرار داد». (۷)
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8652
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت صد و سوم؛
همان روزها داشتم لباسهای داخل کمد را مرتب میکردم که چشمم به یک دست لباس سپاه با درجهٔ سرتیپی افتاد.
باید خوشحال میشدم ...
اما کلافگیام بیشتر شد که؛
"خدایا چرا حسین، ما را محرم اسرارش نمیداند؛ زمان جنگ که مجروحیتهایش را از ما پنهان میکرد؛ حالا هم مسئولیتهایش را!!!"
وقتی به خانه آمد به گلایه گفتم:
"همسایه زنگ میزنه تبریک میگه که همسرت فرمانده قرارگاه شده! اون وقت شما این رو از ما پنهون میکنی؟!»
لبخندی زد
که نمیدانم بگویم تلخ بود یا شیرین.
چرا که با همه تلخیای که به نظرم برای خودش داشت؛
اما به چهرهاش آنقدر ملاحت و آرامش داد که باعث شد تمام دلخوریها و کلافگیهایم را فراموش کنم؛
بعد خیلی پدرانه گفت:
"پروانه! محمود شهبازی رو یادت میاد که فرمانده سپاه همدان شد؟
وقتی باباش از اصفهان اومده بود دیدنش؛ ازش پرسیده بود: تو توی همدان چیکارهای؟
گفته بود: باغبونی میکنم، گل میکارم. چمنا رو آب میدم و ...
البته دروغ هم نگفته بود
غیر از باغبونی؛ محوطه سپاه رو هم جارو میزد
محمود شهبازی تربیت شده نهج البلاغه بود
و ما شاگرد تنبل کلاس او
حالا من بیام به شما و بچههام بگم که چه اتفاقی افتاده؟!"
گفتم:
«حسین جان! من با تو زندگی میکنم. مرام و خلق وخوی تو رو میشناسم؛ اما بچهها براشون مهمه.»
خیلی قاطع گفت:
"باید اونا رو هم یه جور تربیت کنیم که این چیزا
براشون مهم نباشه!"
نمیخواست به هیچ قیمت، اخم و ناراحتی من را ببیند
رفت لباس تازهش را از داخل کمد بیرون آورد و پوشید
خیلی خوشم آمد
بهش میآمد و با ابهتش میکرد
وقتی حظ را توی چشمهایم دید؛ یک پیراهن سفید و گشاد روی همان لباس سبز پوشید و گفت:
"خب اینم از این! حالا دیگه راننده اومده و باید برم سر کار"
پرسیدم:
"این ریختی؟!"
گفت:
"مگه چشه؟! سر کار که رسیدم پیرهن سفید رو در میآرم. اصلاً چه اهمیتی داره؟ از این لباسا که فقط دو تا تیکه پارچهی سفیدِ کفن میمونه! و یه لباس سیاه عزاداری که اگه از روی اخلاص پوشیده باشیم اون دنیا اسباب نجاتمون میشه."
اتفاقاً ایام محرم نزدیک بود.
هرجا که بودیم؛ تهران یا کرمانشاه، باید روزهای تاسوعا و عاشورا تا سوم محرم را به همدان میرفت و پیرهن سیاه هیئت ثارالله سپاه همدان را میپوشید و میان صف عزاداران، عزاداری میکرد.
آن سال وقتی در مسیر کرمانشاه به همدان میرفتیم، پلیس جلوی ماشینمان را گرفت
و از راننده حسین، آقای مدیران، مدارک خواست
همین که حسین را شناخت، عقب رفت واحترام نظامی گذاشت و از جریمه صرف نظر کرد
اما حسین با خوشرویی تقاضا کرد که جریمه را
بنویسد و به رانندهش گفت:
"خطای من و شما پیش مردم صد برابره و به چشم میاد پس خیلی رعایت کن!"
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee