فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ ویژه
✍ تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "اسم تو مصطفاست"
رهبر انقلاب:
اراده و عزم راسخ در راه خدا نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید صدرزاده است
➕ لحظاتی از حضور شهید صدرزاده در میدان نبرد
🗓 دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ طی مراسمی با عنوان #مثل_مصطفی دو تقریظ رهبر انقلاب بر کتابهای «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» منتشر شد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ ویژه
✍ تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب سرباز روز نهم
رهبر انقلاب:
مصطفیصدرزاده یک الگو برای جوانان امروز و فردای ماست
🌹 شهید صدرزاده:
حرف قاسم سلیمانی تو گوشمه! که شهدا شهر را آزاد کردند...
🗓 دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ طی مراسمی با عنوان #مثل_مصطفی دو تقریظ رهبر انقلاب بر کتابهای «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» منتشر شد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
مهمان حضرت عباس علیهالسلام
🌹 درخواست فاطمه، دختر شهید صدرزاده از آقا
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_پهلویها
طراح و فرمانده کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کیست؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14130
◀️ قسمت چهارم
🔶🔸خاندان یانگ و آغاز توطئههای صهیونیستی در خاورمیانه
🔹استقرار یانگ در بیتالمقدس در زمان اقتدار پالمرستون در بریتانیا و سلطنت لویی فیلیپ در فرانسه و حكومت محمدعلی پاشا در مصر صورت گرفت؛
و سرآغاز برنامه درازمدت و پیچیدهای بود كه از آن زمان برای ایجاد دولت یهود در فلسطین آغاز شد،
و ۱۱۰ سال بعد، در ۱۴ مه ۱۹۴۸م/۱۳۲۷ش به اعلام رسمی موجودیت دولت اسرائیل انجامید.
🔹یانگ پس از استقرار در بیتالمقدس تحریک و تفتین علیه بزرگان شهر و بهویژه خاندان حسینی را آغاز كرد و دسیسههای او به شورش بزرگ مردم شهر انجامید.
این شورش از تابستان ۱۸۴۳ تا پائیز ۱۸۴۴م/۱۲۲۳ش به درازا كشید؛
و سرانجام، بهدلیل درخواست و اعمال فشار كنسولهای بریتانیا و فرانسه بر دولت عثمانی، با تبعید پنج تن از اعیان بیتالمقدس خاتمه یافت.
مورّخین از این حادثه بهعنوان سرآغاز ظهور احساسات خصمانهی مردم فلسطین علیه اروپاییان غربی یاد میكنند.
🔹یانگ شالودهای را بنیاد نهاد كه بهوسیله جیمز فین، كنسول بعدی بریتانیا در بیتالمقدس (۱۸۶۲-۱۸۴۵) پی گرفته شد.
فین نیز، كه در تاریخنگاری صهیونیستی مورد تمجید فراوان است، بهشدت علیه خاندان حسینی عمل میكرد؛
بهطور مدام به ایشان تهمت میزد و از آنان به دولت عثمانی شكایت میكرد.
🔶🔸خاندان یانگ و شبکه زرسالاری یهودی
🔹امروزه دودمان یانگ بسیار پرجمعیت و گسترده است و اعضای ثروتمند و متنفذ آن در ردههای بالای الیگارشی انگلوساکسون حضور دارند.
بررسی زندگینامه و مشاغل اعضای سرشناس کنونی این خاندان بیانگر تداوم سنن دیرین گذشته و پیوندهای گسترده آنان با زرسالاران یهودی است:
🔹لرد یانگ گرافام مقتدرترین چهره خاندان یانگ در اواخر سده بیستم میلادی است.
دیوید یانگ، که در سال ۱۹۸۴م/۱۳۶۳ش به مقام بارونی دست یافت و «لرد یانگ گرافام» لقب گرفت، در سالهای ۱۹۸۰-۱۹۷۵ رئیس سازمان بازسازی روانی بهوسیله تربیت (ORT) بود و از سال ۱۹۹۰ ریاست اتحادیه جهانی ORT را بهدست داشت.
وی در سالهای ۱۹۸۲-۱۹۷۹ از گردانندگان مرکز مطالعات سیاستگذاری بود که یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری بریتانیا بهشمار میرود.
🔹دیوید یانگ در سالهای ۱۹۸۴-۱۹۸۱ ریاست شورای بینالمللی خدمات اجتماعی و رفاهی یهودیان را بهدست داشت و از سال ۱۹۹۰ رئیس سازمان حمایت از یهودیان بود که از ثروتمندترین مؤسسات خیریه بریتانیاست که سالیانه حدود ۴۰ میلیون پوند هزینه میکند.
وی در سال ۱۹۹۲ ریاست سازمان فوق را به لرد مایکل لوی، دوست صمیمی تونلی بلر (نخستوزیر اسبق بریتانیا)، واگذار کرد.
🔹لرد یانگ عضو هیئت مدیره مؤسسه مطالعات عبری دانشگاه آکسفورد نیز هست و بهعنوان یکی از دوستان نزدیک لرد ویکتور روچیلد (متوفی ۱۹۹۰) و پسرش لرد یاکوب روچیلد و خانم تاچر شناخته میشود.
🔹دیوید یانگ از مشاوران اصلی مارگارت تاچر بود و در دولت او (۱۹۷۹-۱۹۹۰) مشاغل مهمی چون مشاورت صنعتی و سپس مشاورت ویژه نخستوزیر (۱۹۷۹ -۱۹۸۲)، ریاست کمیسیون نیروی انسانی (۱۹۸۲-۱۹۸۴)، وزارت اشتغال وزارت تجارت و صنعت (۱۹۸۷-۱۹۸۹) را بهدست داشت و در سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۰ نایبرئیس حزب محافظهکار بود.
🔹از لرد یانگ بهعنوان یکی از طراحان اصلی سیاست خصوصیسازی دولت تاچر نام میبرند.
مارگارت تاچر زمانی گفته بود:
«دیگران برای من معضل میآورند و دیوید راه حل.»
🔹لرد یانگ گرافام در کنار یهودیان سرشناسی چون لرد یاکوب روچیلد، لرد دیوید سیف و کِنِت مارکس (مالکین کمپانی مارکس و اسپنسر)، نیکلاس سفیر، کالین لهمن، بریان کوهن و سِر دیوید آلیانس (یهودی ایرانی) عضو هیئت مدیره اتاق بازرگانی بریتانیا-اسرائیل است.
🔹لرد یانگ در شورای مشاوران خصوصی ملکه الیزابت دوم نیز عضویت دارد.
او از سال ۱۹۹۰ ریاست کمپانی کابل اند وایرلس را بهدست دارد.
🔹بارونس یانگ فرد نامدار دیگر این خاندان در سالهای اخیر است.
او در اصل به خاندان بیکر تعلق دارد که بهدلیل ازدواج با جئوفری یانگ به خاندان یانگ ملحق شد.
ژانت یانگ به اولین نسل لردهای مؤنث بریتانیا تعلق دارد.
لیدی یانگ دو دهه پیش از خانم مارگارت تاچر، در سال ۱۹۷۱ به مقام لردی دست یافت و به “بارونس” ملقب شد. (خانم تاچر در سال ۱۹۹۲ بارونس شد.)
🔹بارونس یانگ در سالهای ۱۹۶۷ -۱۹۷۲ رهبری جناح حزب محافظهکار در مجلس لردها را بهدست داشت؛
و در دوران نخستوزیری خانم تاچر در یک اقدام نمایشی طی سالهای ۱۹۸۱-۱۹۸۳ در مقام رئیس مجلس لردها جای گرفت.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14202
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_کابالا
◀️ کابالا چیست؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14132
قسمت ششم
✳️ مقاله دوم:کابالیسم لوریایی، شابتای زوی و فرقه دونمه ۱.
🔶🔸کابالیسم لوریایی
🔹ربی اسحاق لوریا (۱۵۳۴-۱۵۷۲)، اندیشهپرداز جدید کابالیسم در این زمان پدید شد و کانون اصلی این مکتب در ایتالیا و در پیرامون لوریا و شاگردانش تمرکز یافت.
🔹اسحاق بن سلیمان لوریا به یک خاندان سرشناس یهودی تعلق داشت که شاخههای آن در بسیاری از کشورهای اروپایی و اسلامی گسترده بود.
برادر او، مردخای، پیمانکار مالیاتی ثروتمند در فرانسه بود.
اسحاق در نوجوانی به مصر رفت و مدتی در جزیرهای در نزدیکی قاهره که به عمو و پدرزنش تعلق داشت زیست.
در این دوران بود که لوریا به اندیشهپرداز کابالی و یکی از رهبران اصلی این فرقه بدل شد.
🔹اندیشههای لوریا در کنار کتاب زهر / کتاب زوهر یکی از دو منبع اصلی فکری کابالا به شمار میرود.
هستیشناسی جدید کابالی و ترسیم جهان به صورت عین صوف کار اسحاق لوریا است.
اندیشه اسارت زمزم (اخگر الهی) به دست سیترا اهرا (نیروهای شیطانی) که بر سرزمین کلیپت [۳۸] (خلافت/ اسلام) حکم میرانند در این مفهوم تبلور یافت. فرآیند دیالکتیکی رهایی زمزم، که تیکون [۳۹] (نوزایی) نامیده میشود،
نیز متعلق به لوریاست. [۴۰] مفهوم کابالی تیکون، که احتمالاً از «کون» (شدن) در عرفان اسلامی اخذ شده، سراسر تاریخ قوم یهود را به صورت فرایند مسیحایی در راه تحقق مأموریت الهی ترسیم میکند.
در اندیشه لوریا، زن جایگاهی خاص مییابد. مفهوم شخینا در اندیشه کابالی پیشتر به معنی «تجلی روحانی داوود» بود. در کابالیسم لوریایی، این مفهوم به نمادی مؤنث بدل شد. در ماجرای هبوط «انسان قدیم» (آدم کدمن)، که با هبوط قوم یهود انطباق مییابد، نیروهای شیطانی ملخ (ملک، پادشاه) را از شخینا یا صفیرا ملخوت [۴۱] (ملکه) جدا میکنند. تمامی تکاپوی پسین برای رسیدن به شخینا و وصل شدن به اوست. تبدیل شخینا به نماد مؤنث و تأویل فرایند عرفانی جدایی و وصل با مفاهیم مشخص جنسی، بعدها در بنیاد تصوف جنسی یعقوب فرانک و فرقههای مشابه در سده بیستم میلادی قرار گرفت. در مکتب لوریایی کابالا، هبوط آدم تنها به دلیل گناه نیست؛ بلکه برای انجام مأموریت الهی معینی است و آن گردآوری اخگرهایی است که در سرزمین «خلافت» فروافتاده و اسیر آن شده اند. [۴۲]
پیروان لوریا او را مسیح بن یوسف میدانستند که راه را برای ظهور مسیح اصلی، مسیح بن داوود (سلطان موعود قوم یهود)، هموار کرد. [۴۳] بدینسان، کابالیستهای یهودی و محافل مسیحی متأثر از آنان، که کم نبودند، با انتظار ظهور قریبالوقوع مسیح بن داوود به سده هفدهم گام نهادند. در نیمه اوّل سده هفدهم، کانون اصلی این مسیحگرایی در بندر آمستردام متمرکز بود و با الیگارشی ماوراء بحار هلند پیوند تنگاتنگ داشت. در این زمان، بخش مهمی از تکاپوی چاپخانههای آمستردام بر اشاعه آرمان ظهور مسیح و افسانه ده سبط گمشده بنیاسرائیل متمرکز بود.
در دوران استقرار مرکز فرقه کابالا در آمستردام، فرایند تیکون، یعنی جنگ با نیروهای شیطانی (سیترا اهرا) مستقر در سرزمین کلیپت (خلافت)، به شدت برجسته شد و جایگاه اصلی را در مکتب کابالا یافت. [۴۴] در این زمان، کابالیسم به شکلی آشکار به ایدئولوژی جنگ با جهان اسلام بدل شد، شیطانشناسی به یکی از اشتغالات فکری دائم رهبران فرقه کابالا بدل گردید و رسالههای متعدد در این زمینه انتشار یافت
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14204
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
"#نیمه_شبی_در_حله"
نوشته حجتالاسلام مظفر سالاری
بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#نیمه_شبی_در_حله
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14134
◀️ قسمت نهم
مشتری محترمی از صحن بیرون آمد.
ابوراجح سه قطیفه گلدار و اعلا را به او داد تا دور کمر ببندد و روی شانه و سرش بیندازد.
او سرش را تراشیده و ریش انبوهش را خضاب (حنا گذاشتن) کرده بود.
ابوراجح شانه و بازوهای اورا مالش داد.
در همین فاصله مسرور، ظرف انگور را مرتب کرد و جلوی آن مرد گذاشت و بعد کمک کرد تا لباس بپوشد
توجهم به مسرور جلب شد و فکری ناراحتکننده ، ذهنم را مشغول کرد.
شاید ابوراجح قصد داشت ریحانه را به مسرور بدهد.
لابد اگر مسرور ریحانه را خواستگاری می.کرد، ابوراجح به او جواب رد نمیداد.
از کودکی نزدش کار کرده بود و ابوراجح به او اطمینان داشت.
بارها دیده بودم که مسرور، مانند شیعیان، با دستهای افتاده نماز میخواند.
با خود فکر کردم که بیگمان ابوراجح نیز ترجیح میدهد دخترش را به مسرور بدهد تا زمانی که ضعف و پیری او را از پا میاندازد، دامادش به اداره حمام بپردازد و سرانجام نوههایش وارث حمام شوند.
همه چیز علیه من بود؛
گویی زمین و آسمان دستبهدست هم داده بودند تا ریحانه را از من دور کنند.
آن مشتری محترم، موقع رفتن، مدتی به قوها نگاه کرد و انعام خوبی به مسرور داد.
مسرور با خوشحالی کفشهای او را جلوی پایش جفت کرد و چند قدمی هم او را همراهی کرد و باز گشت.
از مسرور شنیده بودم که پدربزرگ زمینگیری دارد.
ابوراجح هوای او را هم داشت و کمکهایی به او میکرد.
گاهی هم در نبود مسرور، ریحانه و همسرش را به خانهشان میفرستاد تا آنجا را خوب تمیز کنند.
یکبار هم شاهد بودم که ابوراجح نیمی از غذایی را که ریحانه آورده بود کنار گذاشت تا مسرور به خانه ببرد.
بیتردید مسرور در انتظار روزی بود که ریحانه را بانوی خانهشان ببیند.
مسرور ظرف انگور را دوباره آورد و کنار من گذاشت.
سعی کرد لبخند بزند.
از بازی روزگار شگفتزده شدم.
روزی ریحانه همبازی من بود و مسرور به من حسادت میکرد و اینک مسرور، ریحانه را در چنگ خود میدید و من به او رشک میبردم.
ابوراجح آمد کنارم نشست
مسرور ظرفهای سدر و حنا را روی طبقی چید تا در دسترس مشتریها باشد.
ابوراجح بوی مشک میداد.
برای اولین بار از بوی آن بدم آمد و احساس کردم نمیتوانم، مانند گذشته، ابوراجح را دوست داشته باشم.
میخواستم از آنجا بروم.
بوی حمام که همیشه برایم لذتبخش بود، سنگین و خفهکننده شده بود.
شاید مسرور ریحانه را خواستگاری کرده و ابوراجح پذیرفته بود.
با خود فکر کردم که باید همینطور باشد.
آن گوشوارهها را هم لابد برای عروسی خریداری کردند.
مسرور با دیدن گوشوارهها خوشحال میشد و ریحانه برایش زیباتر به نظر میرسید و هرگز هم کسی نمیگفت که من آن را ساختهام.
شاید هم ریحانه ماجرای خرید آن را برای مسرور تعریف میکرد و مسرور به ریش من و پدربزرگ میخندید.
قوها از هم فاصله گرفته بودند.
یکی با نوکش پرهایش را مرتب میکرد و دیگری بیحرکت بود و موج آرامی که از ریزش فواره ایجاد میشد او را به کُندی به دور خودش میچرخاند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14206
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#یهود_و_سیاست
#شخصیتهای_یهودی
#یهود_و_افول_عثمانی
✳️ مقاله اول
یهود؛ آتشافروز جنگ ایران و عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/13787
✳️ مقاله دوم؛
نقش خرم سلطان در افول امپراتوری عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/13841
✳️ مقاله سوم؛
نقش یهودیان مخفی و آتاتورک در فروپاشی عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/14028
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee