#لطیفه_نکته ۱۱۲
بالاخره از کتانژانت تو زندگیم استفاده کردم😍
دیروز با یه پسر بچه ۷ ساله دعوام شد دیدم فحش های اون جوری میده که من با25 سال سن نشنیدم😐
بعد یهو بهش گفتم خیلی کتانژانتی
فکر کرد فحشه گریه کرد رفت😐
مرسی از ریاضی 😂😂
*به نام خدای خالق پدر*
*سلام*
*خداوند مهرآفرین در قرآن آن کتاب بهترین فرموده اند* :
*وَ جاؤُو أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ*
*و بعد از انجام نقشه خود شب هنگام گریه کنان نزد پدرشان آمدند.*
*سوره یوسف آیه ۱۶*
*در قرآن چهار نوع گریه و اشک داریم*
۱. اشک شوق: گروهی از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک می ریختند. (چشمانشان بخاطر فراگیری آن چیزهایی که حق است (قرآن) مملو از اشک شوق شد)*
۲. اشک حزن و حسرت: مسلمانان عاشق همین که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله می شنیدند که امکانات برای جبهه رفتن نیست گریه می کردند*
۳. اشک خوف: همین که آیات الهی برای اولیاء تلاوت می شد، گریه کنان از خوف خدا به سجده می افتادند*
۴. اشک قلابی و ساختگی (اشک نفاق): همین آیه که برادران یوسف گریه کنان نزد یعقوب آمدند که گرگ یوسف را درید. این اشک مخصوص منافقین است.*
*از این آیه کوتاه می توان امور زیر را دریافت نمود*
۱. توطئه گران، از نقش احساسات و زمان، غفلت نمی کنند. (هم شب آمدند و هم گریه کنان)*
۲. گریه، همیشه نشانه ی صداقت نیست. به هر گریه ای اطمینان نکنید.*
۳. پاسخ احساسات را با احساسات بدهید.*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
nehsyy4591654475773507.pdf
8.14M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت چهارم:
ترکیب بعدی شورای رهبری توسط آقای مروارید مطرح میشود.
ایشان آقایان مشکینی، خامنهای، هاشمی را مناسب شورای رهبری میداند و معتقد است برای اینکه حق امام هم حفظ بشود- اگر امکان قانونی آن وجود دارد- خوب است که سیداحمد خمینی هم عضو شورای رهبری باشد. [۱۶]
پیشنهاد مشخص آقای هاشمیان، امام جمعه رفسنجان، شورایی متشکل از آقایان هاشمی، موسوی اردبیلی، خامنهای، مشکینی و سیداحمد خمینی است.
البته ایشان اولویت را با انتخاب رهبری فردی میداند، اما معتقد است در صورت نبودن فرد مناسب، این شورا میتواند عهدهدار رهبری باشد. [۱۷]
آیتالله محمدی گیلانی نیز اولویت را با انتخاب فرد به عنوان رهبر میدانند و معتقدند در صورت نبودن فرد مناسب، ترکیب شورایی متشکل از آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، مشکینی، جوادی آملی و فاضل لنکرانی میتواند راهگشای کشور باشد. [۱۸]
ناطق بعدی آقای حسینی کاشانی است که رهبری فردی آقای منتظری را مطرح و از این پیشنهاد خود دفاع میکند.
این نظر با مخالفت افرادی همچون آقایان خلخالی و سیدابوالفضل موسوی تبریزی روبرو میشود که نطق ایشان را خارج از بحث میدانند که با موافقت آقای هاشمی نطق آقای حسینی کاشانی ادامه پیدا میکند.
بعد از مخالفت خبرگان با این پیشنهاد، آقای حسینی کاشانی پیشنهاد میکند که آقای منتظری با هماهنگی با مراجعی همچون آیتالله گلپایگانی و یا آیتالله مشکینی رهبری را بر عهده بگیرد که این پیشنهادات هیچگاه در میان خبرگان جدی گرفته نمیشود. [۱۹]
پس از این نطق، پیشنهاد کفایت مذاکرات از سوی آقای آذری قمی مطرح شد.
طبق آییننامه خبرگان بایستی موافق و مخالف کفایت مذاکرات نظرات خود را بیان میکردند که آقای آذری به عنوان موافق و آیتالله مؤمن به عنوان مخالف کفایت مذاکرات نظرات خود را بیان کردند و پس از رأیگیری مشخص میشود که چهل نفر از اعضای خبرگان با کفایت مذاکرات موافق هستند.
پس از این موضوع، با پیشنهاد آقای هاشمی، پیشنهاد بحث درباره شورایی یا فردی بودن به رأی گذاشته میشود که با موافقت اکثریت خبرگان این موضوع به بحث گذاشته میشود [۲۰]
◀️ چرا رهبری فردی تصویب شد؟
در ادامه جلسه خبرگان، هشت نفر به بیان نظرات خود میپردازند و تمامی مباحث حول موضوع فردی یا شورایی بودن رهبری ادامه پیدا میکند.
در این نطقها به ترتیب آقایان حائری شیرازی (مخالف)، سیدعلیمحمد دستغیب (موافق)، موسوی جزایری (مخالف)، منهاج دشتی (موافق)، سیدمهدی روحانی (مخالف)، عبایی خراسانی (موافق)، همتی (موافق) و جنتی (مخالف) پشت تریبون مجلس قرار گرفتند که منظور از موافقت و مخالفت هم نسبت به شورای رهبری است
آقای حائری اولین فردی است که در این بخش به طور جدی با شورای رهبری مخالفت و به اشکالات شورایی طی سالهای ۵۸ تا ۶۸ اشاراتی میکند.
ایشان سپس به صورت تلویحی به موضوع رهبری آیتالله خامنهای و خاطره حضرت امام نسبت به ایشان اشاره کرده و میگوید:
«مسئلهای که در جلسه خصوصی گفته شد، مثلاً فلان، اگر کسی اطمینان دارد که چنین حرفی زدند، آن هم برای مردم گفته بشود، من فکر میکنم مشکلهای نخواهید داشت» [۲۱]
آقای سیدعلیمحمد دستغیب ناطق بعدی است که با نظریه شورای رهبری موافق است و گزینههای پیشنهادی خود را آقایان مشکینی، صانعی، هاشمی، خامنهای و موسوی اردبیلی معرفی میکند [۲۲]
نفر بعدی که موافق شوراست و گزینههای خود را نیز مطرح کرده است آقای منهاج دشتی است که شورای پنج نفرهای متشکل از آقایان خامنهای، هاشمی، مشکینی، موسوی اردبیلی و سیداحمد خمینی را به عنوان اعضای شورا پیشنهاد میدهد [۲۳]
ناطق بعدی آقای سیدمهدی روحانی است که با رهبری فردی موافق است و معتقد است که جای شبهه نیست که رهبری فردی مقدم است و در مقابل، ان شورایی که در اسلام و سفارشهای دینی مطرح شده است، نه اجرا یا مدیریت شورایی که ضرورت مشورت مجری و مدیر است. گزینه ایشان برای رهبری فردی، آیتالله گلپایگانی است [۲۴]
پیشنهاد بعدی توسط آقای عبایی خراسانی مطرح میشود که ایشان نیز شورای پنجنفرهای متشکل از آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، مشکینی و سیداحمد خمینی پیشنهاد میدهد. [۲۵]
اما یکی از مهمترین نطقها در مخالف با شورای رهبری توسط آیتالله جنتی ایراد میشود. ایشان با استدلال به نظر امام- که رهبری فردی را اولویت میدانستند- و با توجه به تجارب تاریخی ما در زمینه ضعف شوراها در دهه اول انقلاب به نقد این موضوع میپردازند
موضوع دیگری که به صورت بسیار دقیق توسط آیتالله جنتی بیان میشود، شبهمغالطهای است که برخی طرفداران نظریه شورا مطرح میکردند
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1824
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۷۰م
برادرشوهرم قهرمان حدادی مرد شجاع و باغیرتی بود. آهنگری میکرد. شکار هم میرفت. توی دکانش تفنگ هم میساخت. اوایل ازدواجمان، من هم کمکش میکردم. کنارِ دستش مینشستم و هر وسیلهای میخواست، به دستش میدادم. تمام وسایل را دور خودش میچید و با وسایل آهنگری قدیمی، چوب قنداق و لوله تفنگش را درست میکرد.
آن روز هم مثل همیشه توی کوه بودیم. بمبارانها زیاد شده بود و همۀ مردم رفته بودند توی کوههای آوهزین و گورسفید. ایام بمباران، فقط شبها به خانه برمیگشتیم.
هوا که رو به تاریکی رفت، با زنها و بچههای دیگر، رو به آوهزین و گورسفید آمدیم. همین که وارد خانهام شدم، پتوهایی را که به پنجره زدم بودم، پایین کشیدم تا نور بیرون نرود. داشتم قابلمۀ برنج را هم میزدم که قهرمان هراسان وارد خانه شد. بریدهبریده گفت: «فرنگیس، برس. ریحان درد دارد. فکر کنم بچهمان دارد دنیا میآید.»
علیمردان دست قهرمان را گرفت و گفت: «ناراحت نباش! فرنگیس، برو کمکشان.»
به خانۀ قهرمان رفتم. ریحان درد داشت. زن دیگری هم از همسایهها کنارش نشسته بود. دست ریحان را گرفتم و با لبخند گفتم: «نگران نباش، ریحان. به امید خدا بچهات سالم دنیا میآید.»
هنوز حرفم تمام نشده بود که صدای هواپیماهای عراقی گورسفید را لرزاند. جیغ ریحان بلند شد. توی تاریکی شب، صدای داد و فریاد از هر طرف بلند شد. هواپیماها داشتند چهار طرف روستا را بمباران میکردند. مردم جیغ میزدند و توی تاریکی به سمت بیرون گورسفید میدویدند.
ریحان دردش زیاد شده بود. وسط آن هیاهو، به قهرمان گفتم: «زود باش. یک ماشین پیدا کن. باید ریحان را برسانیم شهر.»
برادرشوهرم با نگرانی دوید و رفت. پتویی دور ریحان پیچیدم. وسایل بچه را هم برداشتم. قهرمان از بیرون فریاد زد: «فرنگیس، ریحان را بیاور.»
رفته بود و مینیبوسی را که مال همسایۀ روبرویی بود، آورد. زیر بغل ریحان را گرفتم و گفتم: «ریحان، باید بدوی. هواپیما روی سر ماست. نباید بگذاری بچهات آسیبی ببیند. غیرت داشته باش.»
بیچاره ریحان، با آن حالش، پا به پای من میآمد. زیر بغلش را گرفته بودم. از درد، داد میزد و میدوید. توی مینیبوس درازش کردم. زن همسایه هم آمد و کنار دست من نشست. تا نشستیم توی مینیبوس، درد ریحان زیاد شد. فهمیدم بچهاش دارد دنیا میآید. دیگر برای رفتن به شهر دیر بود. باید خودمان بچه را به دنیا میآوردیم.
به راننده گفتم: «نمیخواهد راه بیفتی.»
مردها را پیاده کردیم. با زن همسایه، زیر سر ریحان را بلند کردیم. کمی آب به صورتش پاشیدم. از بالا صدای هواپیما میآمد و توی دلم انگار طبل میکوبیدند. برایم سخت بود که در آن وضعیت بخواهم بچۀ ریحان را به دنیا بیاورم.
زن همسایه حالش بد بود. سعی کردم جلوی ریحان کاری کنم که انگار نمیترسم. همهاش میگفتم: «ریحان، چیزی نیست.»
همانجا، بچه را به هر سختی که بود و با زجر به دنیا آوردیم. نه آب جوشی بود، نه وسایل تمیز. جا هم برای تکان خوردن نبود. توی مینیبوس، چشم چشم را نمیدید. همه جا تاریک بود. تنها چیزی که بود و به من کمک کرد، یک کارد میوهخوری بود که ناف بچه را با آن بریدم. بچه پسر بود. او جیغ میزد و هواپیماها هم از بالا بمباران میکردند!
هول بودیم که زودتر لباس تن بچه کنیم. ممکن بود هواپیماها مینیبوس را بمباران کنند. مجبور هم بودیم چراغ روشن نکنیم. چشممان به زور میدید.
وقتی بچه دنیا آمد، سعی کردم بخندم. گفتم: «ریحان، خدا بهت پسر داد.»
با کمک هم، به تن بچه لباس پوشاندیم و کنار مادرش گذاشتیم. چارهای نبود. توی مینیبوس نشستیم و به صداهای وحشتناک هواپیماها گوش دادیم تا بمباران تمام شود. کمکم هواپیماها راهشان را کشیدند و رفتند. وقتی همه جا ساکت شد، سرم را از پنجرۀ مینیبوس بیرون بردم. چند جای زمین، توی آتش میسوخت. با کمک زن همسایه ریحان را از ماشین پیاده کردیم و به سمت خانهاش بردیم. نوزاد را دادم دست قهرمان. بعد خندیدم و گفتم: «مبارکت باشد. چه پسری! زیر بمباران به دنیا آمده.»
قهرمان از دیدن زن و بچهاش که سالم بودند، خوشحال بود. میدانستیم هواپیماها میروند، چرخی میزنند و دوباره برمیگردند. روستا امن نبود. قهرمان گفت: «باید به سمت کوه برویم. دوباره هواپیماها برمیگردند.»
ریحان نالید و گفت: «من نمیتوانم.
خودتان بروید.»
قهرمان گفت: «کولت میکنم.»
نوزاد را بغل من داد. شوهرم، رحمان را بغل کرده بود. توی تاریکی شب، کورمالکورمال به طرف کوه حرکت کردیم. نوزاد توی تاریکی جیغ میکشید. چشم رحمان توی تاریکی شب برق میزد. از تاریکی میترسید و محکم پدرش را بغل کرده بود.
صدای زوزۀ سگها توی دشت پیچیده بود. بچۀ قهرمان را رو به رحمان گرفتم و گفتم: «سلام پسرعمو!
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
خ ۲۴۱.mp3
5.4M
#شرح_نهجالبلاغه
شرح و تفسیر خطبه ۲۴۱ نهجالبلاغه
(به مناسبت رحلت حضرت امام و ۱۵ خرداد)
درخدمت حجةالاسلام #استاد_احمد_غلامعلی
یکشنبه ۱۵ خرداد
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زینالدین
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۱۰)
مقاله چهارم
#چرا_سلبریتیها_سوسکخوار_شدهاند
🖋قسمت سوم
«دکتر استفان کارانجا (۱۳)، دبیر سابق انجمن پزشکی کنیا، در زمینه طرح مک نامارا در بانک جهانی میگوید:
"بخش بهداشت و درمان ما دچار اضمحلال شده است. هزاران نفر از مردم کنیا بر اثر مالاریا میمیرند، در حالیکه هزینهی درمانشان بیشتر از چند سِنت نیست؛ اما در مراکز سلامت، قفسهها تا سقف از قرص ضدبارداری، IUD و … به ارزش میلیونها دلار پر شدهاند. محصولاتی که اکثر آنها با پول آمریکا عرضه میشوند. در بیمارستانها اتاق عمل ویژه با خدمات کامل و بدون هیچ کم و کاستی در ابزار، برای عقیمسازی زنان آماده است. در حالیکه در همان بیمارستان، بهدلیل نبود ابزار و تجهیزات جراحی پایه، حتی یک عمل جراحی اورژانس نیز نمیتواند انجام شود."
وامهای بانک جهانی اگرچه در نگاه نخست، نوعی مشوق تلقی میشدند، ولی در ذات خود حامل تهدید بزرگی هم بودند.
توصیف خوبی که ویلیام تب (۱۴) اقتصاددان غربی از شیوه عملکرد صندوق بینالمللی پول دارد، میتواند تا حدی منظور از تهدید بودن این وامها را مشخص کند:
"نهادهای بینالمللی وسیلهای برای دستیابی به وامها و شرایطی هستند که چون سلاحی در دست تروریسم مالی عمل میکند. همانطور که «بمباران» و «تهدید آگاهانه به استفاده از خشونت» بر ضد کشورهای جهان سوم، ویژگی «عصر دیپلماسی ناوچههای توپدار» بود؛ خودداری از دادن وامهای نقدی نیز میتواند مسیر کشتیها را در وسط اقیانوسها تغییر دهد و مانع حمل غذا به مردم گرسنهای شود که دولتهای آنها با دیپلماسی نهادهای مالی بینالمللی همکاری نمیکنند… صندوق بینالمللی پول، با دشوار کردن اوضاع برای بدهکاران، فشار خود را بر این دولتها افزایش میدهد تا آنها مجبور به انجام تغییرات موردنظر صندوق شوند."
یک اقتصاددان ارشد بانک جهانی هم در این زمینه دست به افشاگری زده و گفته:
"وامدهی مبتنی بر سیاست، دقیقاً همان جایی است که بانک جهانی قدرت و نیرویی بیرحم دارد. وقتی که کشورها واقعاً در شرایط سختگیر میکنند، میتوان مجبورشان کرد که سیاستهای کلانی که در حالت عادی و در زمینه پروژهها تغییر نمیدهند را اصلاح کنند.» (۱۵)
این اقدامات وسیع، کنترل نسل را به یک هنجار بینالمللی تبدیل کرد.
در پی موفقیت در این هنجارسازی، طی چهار دهه انتهایی قرن بیستم تاکنون، بسیاری از افراد سرشناس و تأثیرگذار صحنهی بینالمللی با افتخار پشت این برنامهها و «ارزش»ها قرار گرفتند و از آن دفاع کردند.
مباهات و اظهار فخر بسیاری از مقامات و کمپانیداران ارشد آمریکایی در زمینه کنترل نسل با یک جستجوی ساده در دسترس است؛ تنها با ذکر مثالهایی از این موضوع عبور میکنیم:
تد ترنر (۱۶) بنیانگذار شبکه خبری «سیانان» یکی از افرادی است که ضمن اینکه حتی جلوی دوربین تلویزیونی از بیان لزوم بهکار گرفتن روشهایی مانند «نسلکشی» برای کاهش جمعیت جهان نیز ابا نمیکند، در اظهارنظرهای متعدد، بارها تصریح کرده است: (۱۷)
«وضعیت ایدهآل این است که کل جمعیت دنیا بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون نفر باشد، یعنی ۹۵ درصد از جمعیت کنونی کم شود.» (۱۸)
اما این تنها سیاستمداران نبودند که درباره کنترل یا حذف بخش اعظم جمعیت جهان اظهارنظر کردند، بلکه برای موجّه جلوه دادن این سیاست، نیاز بود افراد وجیهالملّه یا سلبریتیها نیز این سیاست را تبلیغ کنند.
برای نمونه ژاک-ایو کوستو (۱۹) افسر نیروی دریایی، فعال محیطزیست و سفیر یونسکو، در نوامبر سال ۱۹۹۱ در اظهارنظری گفت:
«به منظور تثبیت جمعیت جهان، ما باید ۳۵۰.۰۰۰ نفر را در هر روز حذف کنیم.» (۲۰)
همچنین بهعنوان نمونهی برجسته و نمادین دیگر میتوان به فیلم منتشر شده از آنجلینا جولی (۲۲) سوپراستار هالیوود، اشاره کرد که به همراه فرزندانش یک وعده غذای چندشآور و تهیه شده از حشرات – انواعی از سوسک و عنکبوت – را میخورند؛ این فیلم بهصورت گسترده در تمام دنیا پخش شد، با این هدف که نشان دهد کمیابی غذا بر کره زمین آنچنان شدت گرفته که مردم نیازمند تغییر عادتهای غذایی هستند، تا آن سطح که حشرات نیز باید در برنامه غذایی گنجانده شود. (۲۳)
بخش زیادی از برنامهی کاهش جمعیت جهان، مکتوم و محرمانه باقی مانده است؛ اما بخشهای افشا شده بهروشنی نشان میدهد در پس پردهی مناسبات اقتصادی و سیاسی دنیا یک جنگ همهجانبه و در حوزههای مختلف در حال پیگیری است.
در بخش بعدی این پرونده ویژه، دیدگاه جهانی را در موضوع «بحران باروری در جمعیت ایران» توضیح خواهیم داد.
ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/1826
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
"پرونده ویژه جنگ جهانی غذا"
پرونده «جنگ جهانی غذا» حاصل دهها هزار صفحه پژوهش تخصصی در "اندیشکده مطالعات یهود" است.
در پرونده «جنگ جهانی غذا»، راهبردها، تاکتیکها و تکنیکهای ۲۰۰ سالهی کنترل غذا و جمعیت جهان از سوی ابرکمپانیهای آمریکایی-یهودی مورد بررسی قرار گرفته و به فعالیت بالاترین سطوح سیاسی و امنیتی ایالات متحده و به تبع آن نهادهای بینالمللی در این زمینه پرداخته شده است.
به تازگی در "سالن مطالعه محله زینبیه" این پرونده به مرور بارگذاری میشود.
چون مباحث در راستای "جهاد تبیین"، بسیار مهم و ریشهای است، علاقمندان به مطالعه دعوت میشوند؛
تاکنون چهار مقاله به شرح زیر بارگذاری شده و بقیه هم روزانه انجام میشود:
مقاله اول: تغییر در آرایش جهانی قدرت
https://eitaa.com/salonemotalee/1696
مقاله دوم:
تغییرات جمعیت جهان طی ۲۰۰۰ سال
https://eitaa.com/salonemotalee/1728
مقاله سوم:
نظریه اصلاح نژاد بشر
https://eitaa.com/salonemotalee/1759
مقاله چهارم:
چرا سلبریتیها سوسکخوار شدهاند؟
https://eitaa.com/salonemotalee/1786
و ...
والحمدلله
#لطیفه_نکته ۱۱۳
من خیلی آدم منطقی، ریلکس، مهربون و ساکتی هستم! ☺️😊😚😌
منتها اینا مال وقتیه که خوابم!😴😴
وقتی بیدار میشم اصلا از این لوس بازیا خوشم نمیاااااد 😐😐😑😂😂
*به نام خدای بهترین خُلق*
*سلام*
*پیامبری که دارای بهترین خلق است فرمودند*
*جَعَلَ اللّه ُ سُبْحانَهُ مَکارِمَ الاخْلاقِ صِلَةً بَیْنَهُ وَبَیْنَ عِبادِهِ فَحَسْبُ اَحَدِکُمْ اَنْ یَتَمَسَّکَ بِخُلْقٍ مُتَّصِلٍ باللّهِ*
*خداوند سبحان فضایل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خود و بندگانش قرار داد. پس برای شما کافی است که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا پیوند دهد*
*تنبیه الخواطر، ص۳۶۲*
*خداوند بهترین راه اتصال به خود را اخلاقهای نیک قرار داده و طبق این روایت کافیه انسان اخلاق نیکی از خود بروز دهد تا این انسان با خداوند منان پیوند بخورد. روایات ما خوش اخلاقی و کمالات انسانی را بهترین و نزدیکترین راه وصول به خدا معرفی کرده اند. چقدر راه نزدیک است و چقدر ما از مسیرهای طولانی دنبال وصولیم. خدایا توفیق وصول آسان به استان کرمت را نصیب ما بگردان.*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149515552158.pdf
8.25M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#خاطرات
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
*💠"تو یوسف میشوی!"😍*
*خواب عجیب حضرت امام خامنهای در دوران جوانی*
🔹بنده در طی مبارزات، خوابهای عجیبی دیدم که یکیشان درسال ۱۳۴۶ است.
در آن زمان، وضع سیاسی مشهد در نهایت شدت برای مبارزان بود و جز چند تن، بقیه عرصه را رها کردند.
🔹در آن شرایط، خواب دیدم که امام خمینی وفات کرده و پیکرشان در یکی از خانههای نزدیک خانه پدرم درمشهد بر زمین است. دردی جانکاه قلبم را میفشرد؛ تابوت را روی دوش گرفتیم؛ در بین انبوه تشییعکنندگان، بسیاری از علما بودند
🔹 اما چیزی که بر درد من میافزود، این بود که برخی از علما بدون هیچ اندوهی با هم صحبت میکردند و میخندیدند.
🔹پیکر امام به آخر شهر رسید؛ بیشتر افراد بازگشتند و فقط ۲۰نفر ماندند. پیکر امام را به بیرون از شهر برده و به تپهای رسیدند؛ اما بیشتر تشییعکنندگان، در پایین تپه ماندند. جنازه را با ۵نفر بالای تپه برده و روی تپه قرار دادیم.
🔹 من پایین پای امام رفتم تا با او وداع کنم؛ اما ناگهان امام، انگشت سبابهٔ دست راستشان را به سمت بالا حرکت داد و با چشمان بسته شروع کرد به نشستن، تا اینکه انگشت اشارهاش را بر پیشانیم قرار داد و دو بار گفتند: *"تو یوسف میشوی!"*
منبع؛
کتاب «خون دلی که لعل شد (خاطرات مقام معظم رهبری)»/ص۲۶۲
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
*🌹شما (آیت الله خامنه ای) همچون خورشید روشنی می دهید.*
(امام خمینی)
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت پنجم:
آیتالله جنتی میگوید:
«اینکه ما بگوییم اگر یک کسی از یک جهت کمبود داشت، آن جبران میکند؛ اگر آن کمبود داشت، این جبران میکند، این شبهمغالطه است.
برای اینکه اگر ما بتوانیم اینها را به صورت یکی دربیاوریم [شدنی است]، بله، میگوییم ما سه چیز میخواهیم، مثلاً سه عنصر میخواهیم، یک عنصرش را این دارد و یک عنصرش را او دارد و یک عنصرش را آن دارد [بعد اینها]جمع میشود، یکی میشود؛ آن وقت سه عنصر را داریم، ولی اگر فرض کنید مثلاً یکی قاطعیت ندارد، ولی علمیت دارد و یکی علمیت دارد، ولی قاطعیت ندارد، ما بگوییم خیلی خوب، آنجا یک قاطعیت میخواهد، این قاطعیت دارد....» [۲۶]
آیتالله جنتی معتقد بود که عناصر و ویژگیهای افراد شورا با یکدیگر ترکیب نمیشود تا یک شخصیت جامع پدید بیاید و این امر باعث اختلاف در بین اعضای شورا خواهد شد.
بعدها آیتالله حائری شیرازی و آقای منهاج دشتی از تأثیر جدی سخنان آیتالله جنتی بر نظر اعضای مجلس خبرگان سخن گفتهاند. [۲۷]
•
در اینجا برای بار دوم کفایت مذاکرات از سوی آیتالله طاهری خرم آبادی مطرح و این بار طبق آییننامه، بدون اظهار نظر موافقین و مخالفین، این موضوع به رأی گذاشته میشود و با اکثریت آرا به تصویب میرسد. [۲۸]
پس از کفایت مذاکرات و با توجه به نطقهای ایراد شده، بایستی موضوع شورایی یا فردی بودن رهبری به رأی گذاشته شود که در نهایت فردی بودن به رأی گذاشته میشود و با موافقت اکثریت اعضای خبرگان روبرو [۲۹]و مایه تعجب برخی از بزرگان و طرفداران نظریه شورای رهبری میشود.
بعدها آقای هاشمی در تحلیل این رأی خبرگان گفته بود:
«عدهای از جامعه مدرسین که گویا ۱۳ نفر بودند، میخواستند آیتالله گلپایگانی را بیاورند. عدهای هم آیتالله خامنهای را قبول داشتند که در نتیجه رأی این دو نظریه اکثریت شد و پیشنهاد ما رأی نیاورد. چون این دو گروه اجماع مرکب کرده بودند که فرد باشد.» [۳۰]
البته غیر از این نکته باید به استدلالهای قویتر طرفداران نظریه فردی- که برخی از آنها در بالا ذکر شد- اشاره کرد که در تغییر نظرات اعضای خبرگان دخیل بود.
◀️ مطرح شدن نام آیتالله خامنهای برای رهبری فردی
با رد نظریه شورای رهبری، نام آیتالله خامنهای توسط برخی از اعضای خبرگان مطرح میشود. [۳۱]
برخی از اعضای خبرگان (آیات شبستری، قریشی و معصومی شاهرودی) که اصرار زیادی بر رهبری آیتالله خامنهای داشتهاند، طی یادداشتهایی از همان ساعات اولیه تشکیل جلسه خبرگان از هیئترئیسه خبرگان میخواهند که با توجه به تأییدات حضرت امام، نام ایشان را برای رهبری مطرح کنند که هیئترئیسه از این اقدام امتناع میکند.
اما علت خودداری هیئترئیسه خبرگان از پذیرش این درخواست چه بوده است؟
آقای هاشمی میگوید:
«خود آقای خامنهای اصرار داشتند این را مطرح نکنید. ایشان به من فرمودند مبادا بگویید! من هم نمیگفتم.» [۳۲]
ممکن است علل دیگری نیز مطرح باشد.
آیتالله امینی- که از تأییدات امام نسبت به آیتالله خامنهای باخبر بوده است- میگوید:
«در آغاز جلسه سعی بر این بود که خبرگان، نخست خودشان در خلال مباحث، به نتیجه برسند که البته رسیدند. آقای هاشمی، نظر امام دربارهٔ آیتالله خامنهای را وقتی مطرح کرد که از سوی برخی از نمایندگان، مسئله رهبری ایشان به شکل تلویحی مطرح شده بود و از آقای هاشمی خواستند که در این باره بیشتر توضیح بدهد.» [۳۳]
با مطرح شدن این موضوع، آقای هاشمی به نقل خاطراتی میپردازند که حضرت امام صلاحیت آیتالله خامنهای را برای رهبری آینده نظام تأیید کرده بود.
این سه خاطره- که بارها از صدا و سیما پخش شده است- یکی مربوط به جلسه سران قوا با امام خمینی، دیگری مربوط به جلسه خصوصی آقای هاشمی با امام و سومی مربوط به سفر آیتالله خامنهای به کره شمالی است که در هر سه خاطره، حضرت امام بر صلاحیت و کفایت آیتالله خامنهای برای رهبری جمهوری اسلامی صحه میگذارند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1836
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۷۱م
رحمان با تعجب به بچۀ کوچک توی بغل من نگاه کرد. شوهرم با خستگی گفت: «ممنون، فرنگ!»
همۀ اهل ده به سمت کوه میرفتند. شب تاریک و وحشتناکی بود. ریحان بیچاره را به هر سختی که بود، به کوه بردیم. توی راه قهرمان خسته شد و ایستاد تا خستگی در کند. بچه را بغلش دادم و گفتم: «مواظبش باش.»
با چند تا زن دیگر، زیر بغل ریحان را گرفتیم و به سمت کوه رفتیم. هواپیماها دوباره برگشتند و روستا را بمباران کردند
اما ما خودمان را به کوه رسانده بودیم.
توی کوه، سریع زیرسری برای ریحان درست کردم. پتویی را که روی دوش یکی از زنها بود، زیر ریحان پهن کردم. ریحان را روی آن خواباندیم و گفتم: «چارهای نیست. باید اینجا دراز بکشی.»
ریحان چیزی نگفت. میدانست چارهای ندارد. خودم کنارش نشستم و از او چشم برنداشتم. بعد گفتم: «نه میشود قیماق درست کرد، نه چیزی که تقویتت کند. الآن یک چایی برایت درست میکنم.»
وقتی صدای هواپیماها خوابید، توی دل یکی از صخرهها آتش درست کردم و کتری را روی آن گذاشتم. وقتی چای درست شد، سریع آتش را خاموش کردم.
چای را جرعهجرعه به ریحان دادم. ریحان بیچاره چشمش را باز کرد. نای حرف زدن نداشت و فقط نگاهم میکرد. یک لحظه دلم برایش سوخت. یاد زمانی افتادم که وقتی زنی بچهای به دنیا میآورد، چقدر استراحت میکرد. چقدر مواد مقوی به او میدادند. چقدر مواظبش بودند. حالا ریحان با بچۀ تازه به دنیا آمدهاش، مجبور بود توی کوه، روی سنگهای سخت بخوابد.
ریحان آرام گفت: «فرنگیس، حالا چه کار کنم؟ به نظرت آل بچه را نمیبرد؟»
خندیدم و گفتم: «آل جرئت ندارد به من نزدیک شود! نگران نباش. خدا، هم تو و هم بچهات را حفظ میکند. ما کنارت هستیم.»
عقیده داشتیم که بچۀ تازه به دنیا آمده، تا وقتی چهل روزش نشده، نباید او را از خانه بیرون برد. اما توی دل شب، مجبور شده بودیم بچۀ تازه به دنیا آمده را به کوه ببریم. ریحان میترسید و نگران بود، اما وقتی قیافۀ خونسرد مرا دید، کمی آرام شد.
نصفهشب ریحان کمی آرام شد و خوابش برد. بچه را کنارش خواباندم. رحمان را بغل کردم و روی تختهسنگی، همانطور نشسته خوابیدم.
مصیب، فرزند قهرمان، این گونه متولد شد.چهل روز توی کوه بودیم. روزهای اول خودم به ریحان رسیدگی میکردم. زیر بغلش را میگرفتم و به خانهاش میبردم و دوباره روزها به کوه برمیگشتیم. حالش خیلی بهتر شده بود، اما مواظب خودش و بچهاش بودم و توی کوه برایش نان میپختم. مجبور بودم نان را روی سنگهای کوه بپزم. برای آوردن آذوقه، مرتب از کوه به ده میرفتم و برمیگشتم. رحمان هم کوچک بود. رحمان را به کولم میبستم و تمام این کارها را وقتی که او کولم بود، انجام میدادم.
دنداندرد سختی داشتم. به علیمردان گفتم: «هیچ دکتری هم توی شهر نیست. چه کنیم؟»
گفت: «اگر خیلی ناراحتی، برویم
کرمانشاه. سرم را تکان دادم و گفتم: «با این وضع بروم کرمانشاه؟ آنجا هم بمباران است.»
شب بود. درد داشتم و تا مغز استخوانم تیر میکشید. کمی نمک روی علاءالدین گرم کردم، توی پارچه پیچیدم و روی دندانم گذاشتم. رفتم توی حیاط تا شاید آرام شوم و حواسم پرت شود، اما بدتر شد.
بیقرار بودم. از زور درد، به صورتم چنگ انداختم. رفتم و از داخل صندوقچه، روسری کلفتی برداشتم و به سرم بستم. از این طرف به آن طرف میرفتم
و برمیگشتم. شوهرم، رحمان را توی اتاق خواباند و آمد توی حیاط مرا صدا زد. بچۀ دومم را حامله بودم و نگران شده بود. فقط توانستم بگویم: «به دادم برس، دارم میمیرم.»
گفت: «تحمل کن، فرنگ. این حرف چیه که میزنی؟ باید صبر کنی، شاید تا فردا توانستیم کاری بکنیم.»
ساعت از دوازده که گذشت، نزدیک بود از درد بمیرم. حالم خیلی بد شد. بچه توی شکمم به سختی تکان میخورد. دستم را به شکمم گرفتم و روی زمین نشستم
علیمردان را صدا زدم. وقتی آمد و مرا دید، ترسید. بریدهبریده گفت: «فرنگیس، چه بلایی سرت آمده؟ انگار آب رویت ریختهاند.»
از سر تا پا عرق کرده بودم. چشمهایم داشت از کاسۀ سرم بیرون میافتاد. میخک روی دندانم گذاشتم و فشار دادم. بدتر شد. کمی داروی کُردی رویش گذاشتم. نمیدانم چه بود، اما میگفتند برای دنداندرد خوب است. بهتر نشد. فایدهای نداشت.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۱۱)
مقاله پنجم
#یک_رکورد_ایرانی_در_کل_تاریخ_جهان
#کاهش_نرخ_باروری
اشاره
در بخشهای قبلی پرونده، ضمن تشریح آرایش قدرتهای جهانی طی نیم قرن اخیر، ریشههای بحث جنگ جمعیتی از نیمه قرن نوزدهم تا کنون مورد بررسی قرار گرفت.
در این بخش به یکی از فکتهای جدیدالانتشار این بنیادها اشاره خواهد شد که نشانگر پیشروی قوای آنان در جنگ جمعیتی علیه ایران است.
موضوع جنگ غذایی این بنیادها علیه ایران بسیار گسترده و مفصل است که در بخشهای آتی تشریح خواهد شد.
◀️ درآمدی به جنگ جمعیت با ایران
بعید است کسی در ایران زندگی کند و نسبت به تغییرات اقلیمی سرزمین خود حساس نباشد.
گرچه قبل از انقلاب اسلامی نیز ایران نیز همتراز با سایر نقاط دنیا تحت این برنامه قرار داشت، (۱) اما بعد از انقلاب – بهدلیل ماهیت ایدئولوژیک حرکت مردم و ساختار حاکمیت – ایران به یکی از کانونهای متمرکز اجرای این برنامهها تبدیل شد.
خشک شدن تالابها – بهعنوان زایشگاههای طبیعت – بحرانی شدن منابع آب، کاهش توان ملی تولید در عرصهی کشاورزی، مسألهی ریزگردها و از این قبیل، مواردی است که بحران در زیستبوم ایران را بهخوبی نشان میدهد.
گذشته از اختلالهای زیستمحیطی، مسألهی فراگیر شدن برخی بیماریها، کاهش سطح سلامت مردم و ضعیف شدن توان جسمی آنان نسبت به چند دههی گذشته بر کسی پوشیده نیست.
به این موارد، کاهش قابل توجه نرخ باروری را نیز اضافه کنید.
بیتردید این شرایط، حاصل غفلت مسئولان داخلی از برنامهریزی متمرکز دشمن در این جنگ تمامعیار است.
طرفه اینکه شواهد روشن نشان میدهد موفقترین برنامههای تحدید نسل جهان که توسط ابرکمپانیهای فراملی هدایت میشود، در ایران به اجرا درآمده است!
برای روشن شدن بخشی از ابعاد مسأله، اشاره به یک توئیت نسبتاً جدید از ملیندا گیتس (۲) خالی از وجه نیست.
او در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۱۸ (۱۴فروردین۱۳۹۷) در توئیتی ایران را حائز یک رکورد در کل تاریخ جهان میداند، او مینویسد:
«سریعترین کاهش نرخ باروری زنان در طول تاریخ جهان مربوط به ایران است، جایی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی، کارخانه کاندوم جهان بوده است.» (۳)
اینکه ملیندا گیتس به موضوع جمعیت علاقهمند شده به هیچ عنوان اتفاقی نیست.
بیل گیتس مؤسس و صاحب کمپانی مایکروسافت (۴)، با راهاندازی «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» (۵) در پوشش اقدامات خیریه و عامالمنفعه، بهصورت جدی به دو مقولهی «واکسیناسیون» و «غذا» در سطح بینالمللی ورود کرده است.
بهطوریکه ملیندا گیتس در صفحه شخصی توئیترش بجای عناونینی مانند «همسر بنیانگذار مایکروسافت» یا مانند آن، خود را اینگونه معرفی میکند:
«هماهنگکننده بنیاد بیل و ملیندا گیتس، تاجر و مادر. یاریکننده مردم در زندگی سازنده و سالم.» (۶)
بنیاد گیتس، بهعنوان یک ابرکمپانی جدیدالورود به عرصهی قدرت و سیاست راهبردی، در مسیر کنترل جمعیت با متولیان سنّتی جهانیسازی غذا همراه و در مواردی شریک شده است.
در فصلهای بعد خواهیم دید که ورود این بنیاد به این موضوعات تحت برنامه و با هدایت بنیاد راکفلر صورت گرفته است. (۷)
به این ترتیب توئیت ملیندا گیتس، مفاهیم سیاسی و اجتماعی برنامهی راهبردی غرب برای ایران را تا حدی روشن میکند.
هرچند شایسته است اِشراف و سیطرهی این نهادها و بنیادهای بزرگ بر ساختارها و نهادهای جهان مورد بررسی بیشتر و کاملتری قرار گیرد، اما برای خارج نشدن از موضوع پرونده، این موضوع همینجا وانهاده میشود.
در فصلهای آتی به جریانشناسی ابرکمپانیها و بنیادهای فراملی و سرنخهای حضور آنان در ایران، پرداخته خواهد شد.
بخش بعدی پرونده، حکایت جذاب مؤثرترین خانواده تاریخ در «غذا»ی مردم جهان است. منتظر باشید.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
تصویر توئیت ملیندا گیتس درباره نرخ باروری زنان ایرانی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee