#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۶۰
🖋 مقالهی پانزدهم:
#جنگهایخلفا_و_منفعتیهود_از_آن
قسمت دوم؛
🔹از اولین نتایج به قدرت رسیدن ابوبکر، این بود که قبایل اطراف مدینه در دور و نزدیک، از ارسال زکات خودداری کردند.
🔹جالب توجه اینکه حاکمیت برای مقابله با این تفکر، راه مذاکره منطقی و عملی را دنبال نمیکند زیرا میداند شکست نصیب آنهاست بلکه راه نظامی و تشویق و ترهیب را پیشه میسازند.
🔹مقابله با عشایر و قبایل اطراف مدینه و ساکت کردن مخالفان برای ابوبکر آسانتر از درگیری با مخالفان خود از بزرگان صحابه در مدینه بود؛
از اینرو به جرم ارتداد به جنگ آنها وارد شد و مخالفان خود را در خارج از مدینه از بین برد؛
ولی متأسفانه مورخان، تمامی مخالفان ابوبکر در خارج مدینه را رده یا از دین برگشتگان معرفی کردهاند؛
🔹شواهدی که سخن ما را تأیید میکند و ثابت میکند که آن افراد از دین رویگردان نشده بودند، بلکه از پرداختن زکات خودداری میکردند، عبارتند از:
👈 ۱- در البدایه و النهایه، عبارتی آمده که حاکی از مخالفت شماری از صحابه با این جنگها بوده است:
"جماعتی از صحابه با ابوبکر دربارهی جنگ با مانعان زکات گفتگو کرده و توصیه کردند: آنها را به حال خودشان واگذار تا به تدریج ایمان در قلوبشان رسوخ پیدا کند و زکات خود را بدهند، لکن ابوبکر نظریهی آنان را نپذیرفت." (۱)
👈 ۲- در سخنرانی ابوبکر که برای تحریک مسلمین برای جنگ با آنان ایراد شده آمده است:
"در اطراف شما کسانی از عرب هستند که از پرداخت گوسفند و شتر خودداری میکنند و در طریق ایمان نیستند." (۲)
👈 ۳- قاضی عبدالجبار معتزلی در المغنی، در تحلیل ماجرای مالک بن نویره میگوید:
"اگر کسی اعتراض کند که مالک بن نویره نماز میخواند، پس چرا او را کشتند،
در پاسخ گفته میشود: سایر اهل رده هم نمازخوان بودند و کفرشان به خاطر امتناع از پرداخت زکات بود!" (۳)
👈 ۴- جماعتی از اهل سنت از ابوهریره آوردهاند که عمر بن خطاب به ابوبکر گفت:
"آیا سزاوار است با این قوم جنگ کنیم و حال آنکه پیامبر فرمود: من مأمورم با مردم بجنگم تا اقرار به وحدانیت خدا و رسالت من کنند؛ چون این اقرار را کردند جان و مالشان مصون و در امان است."
ابوبکر گفت:
"به خدا سوگند، اگر از دادن شتران خود به عنوان زکات به من که در زمان پیامبر به او میدادند، خودداری کنند با آنها خواهم جنگید…." (۴)
گرچه به نظر ما اختلاف بین این دو نفر، جنگ زرگری است، امّا به هر حال عمر به مسلمان بودن مانعان زکات اعتراف میکند.
اختلاف آن دو ظاهری است؛ زیرا موارد متعددی در تاریخ موجود است که در بعضی مسائل، در ابتدا بین عمر و ابوبکر اختلاف است، اما در نهایت همرأی میشوند.
👈 ۵- طبری آورده است:
"جماعتی از عرب به مدینه آمدند و اعتراف به نماز کردند و امتناع از پرداخت زکات نمودند، ولی ابوبکر عذر آنان را نپذیرفت." (۵)
ادامه دارد...
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/6812
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت شصت و یکم؛
قصرشیرین که سقوط کرد برای دفاع ازسرپلذهاب، با بیست، سی نفر از بچههای سیاه همدان، عقب اومدیم.
بعثیها پشت سر ما میاومدن و خیلی زود به ورودی شهر رسیدن
کنار پمپ بنزین با اونا درگیرشدیم
اما زورمون نرسید
وارد شهر شدن
اهالی سرپلذهاب، فرصت بیشتری از مردم قصرشیرین برای فرار داشتن
اونا به شهرهای عقبتر مثل کرند رفته بودن و شهر خالی از سکنه بود
فقط ما، بیستسی نفر بودیم
و در مقابلمون دهها تانک که تا ساختمان سپاه سرپلذهاب اومدن و آرم بزرگ سپاه رو که روی دیوار نقاشی شده بود با تیرمستقیم زدن.
غیرتمون به جوش اومد.
تانکها رو عقب زدیم
متجاوزین از شهر فرار کردن
روی ارتفاعات مشرف به شهر مستقر شدن
روی دو ارتفاع بلند به نامهای قراویز و بازیدراز
بچههای سپاه تهران تو بازیدراز با اونا میجنگیدن و ما در قراویز
تعدادی شهید دادیم
اما زمینگیرشون کردیم تا نیروهای کمکی رسیدن
وقتی به سرپل ذهاب برگشتیم؛ در همه خانهها باز بود
سقف بسیاری از خانهها ویران بود
وسایل زندگی اونا از همه نوع دست نخورده باقی مونده بود...
مردم سرپل جونشون رو از معرکه به در برده بودند ولی اموالشون رو نه
پس از چند روز جنگیدن غذایی برای خوردن نداشتیم
توی پارگینگ یکی از خونهها چند جعبه نوشابه بود.
مقداری نون خشک پیدا کردیم و با نوشابه خوردیم
و یادداشت نوشتیم که این آدرس ماست که اگه صاحباش برگشتن پولش رو بدیم.»
حسین آن چه را که دیده بود، هنرمندانه شرح داد تا جایی که یادم رفت از مریضی وهب بگویم
با او همداستان شدم «طفلی! آه! بچههای بی مادر!»
حسین آهی کشید و گفت:
«صحنههایی دیدم که نمیتونم بگم»
و آماده رفتن شد.
پرسیدم:
"کجا با این عجله!؟"
جواب داد:
"به جبهه سرپل ذهاب که اسمش شده جبهه همدان"
لبخندزنان گفت:
"محمد بروجردی فرمانده منطقه غرب، یه اسم هم برا من گذاشته. فکر میکنم از شاهکوهی بهتر باشه"
با اشتیاق پرسیدم:
«چی؟»
گفت:
«همدانی.»
زمستان سال ۵۹ حسین به سرپل ذهاب برگشت و ما در کنار مشکل آب و شیلنگهای یخ زده قطعی برق هم داشتیم
اداره برق از روی تیری به ما برق داده بود که ظرفیت مناسبی نداشت
دائم برق قطع و وصل میشد
وسیلهٔ برقی قابل استفاده نبود و خانه از سرما شده بود، زمهریر
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خامنهای
#متن_سخنرانی
#هفته_بسیج
۵ آذر ۴۰۱
قسمت بیست و چهارم؛
گروگانها را آزاد کردیم،
آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟
آیا آمریکا تحریم را برداشت؟
آیا آمریکا ثروتهای مسدودشدهی ما را به ما پس داد؟
نه،
آمریکا به تعهّد عمل نمیکند؛
خیلی خب،
این هم مذاکره و نشستن با آمریکا.
یا در برجام؛
گفتند که [اگر] شما فعّالیّت صنعتی هستهای را کم کنید
ــ حالا جرئت نکردند بگویند تعطیلِ تعطیل ــ
به این مقدار فروکاهی کنید،
ما این کارها را انجام میدهیم؛
تحریمها را برمیداریم،
این کار را میکنیم،
آن کار را میکنیم؛
کردند این کارها را؟
نکردند دیگر.
مذاکره مشکل ما را با آمریکا حل نمیکند.
بله،
مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛
چه چیزی؟
به آمریکا باج بدهیم؛
نه یک بار؛
آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛
امروز باج بدهیم،
فردا میآیند یک باج دیگر میخواهند،
[باز باید] باج بدهیم؛
پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند،
[باز باید] باج بدهیم.
امروز میگویند هستهای را تعطیل کنید
اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید،
بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید،
بعد میگویند بساط هستهای را برچینید
بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید،
بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکاییها باج میگیرند
اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود
باید این کار را بکنید؛
مرتّب باج بدهید
آمریکا اینها را میخواهد
پشت مرزهای خودتان،
خودتان را محبوس کنید،
دستتان را خالی کنید،
صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید
کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
@salonemotalee