#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
@sangareshohadababol
#حاج_همت:
« نشستن در پشت میز مذاکره با دشمن
برای ما خواری، ذلّت و افتضاح به دنبال دارد »
کتاب به روایت همت، ص ۳۹۲📚
"آمریکای عهدشکن" در کلام #حاج_همت :
« بلایی که در آخر ماجرای گرفتن لانهٔ جاسوسی آمریکا بر سرمان آمد
در مذاکرات الجزایر، آمریکایی ها بر سر هیأت نمایندگی ما شیره مالیدند
گروگان هایشان را صحیح و سالم از ما تحویل گرفتند
و از آن ۱۲ میلیارد دلار دارایی بلوکه شدهٔ ایران در بانک های آمریکا
حتی یک سِنت هم به ما تحویل ندادند
آیا برویم پشت میز مذاکره با دشمن ؟
پس پشت میز مذاکره
به ما چه می دهند ؟
هیچی ..... »
#به_روایت_همت_ص ۵۷۶، ۵۷۵📚
@sangareshohadababol
#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
#حاج_همت:
« نشستن در پشت میز مذاکره با دشمن
برای ما خواری، ذلّت و افتضاح به دنبال دارد »
کتاب به روایت همت، ص ۳۹۲📚
"آمریکای عهدشکن" در کلام #حاج_همت :
« بلایی که در آخر ماجرای گرفتن لانهٔ جاسوسی آمریکا بر سرمان آمد
در مذاکرات الجزایر، آمریکایی ها بر سر هیأت نمایندگی ما شیره مالیدند
گروگان هایشان را صحیح و سالم از ما تحویل گرفتند
و از آن ۱۲ میلیارد دلار دارایی بلوکه شدهٔ ایران در بانک های آمریکا
حتی یک سِنت هم به ما تحویل ندادند
آیا برویم پشت میز مذاکره با دشمن ؟
پس پشت میز مذاکره
به ما چه می دهند ؟
هیچی ..... »
#به_روایت_همت_ص ۵۷۶، ۵۷۵📚
@sangareshohadababol
#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
@sangareshohadababol
#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
📸 #عکس_ناب
○عکسی از #حاج_همت در سفر به مکه مکرمه به همراه #حاج_احمد_متوسلیان و حاج حسین شریعتمداری که در تصویر دیده میشوند.
#شهید_حاج_ابراهیم_همت🌷
#حاج_احمد_متوسلیان
#حسین_شریعتمداری
@sangareshohadababol
#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
📸 #عکس_ناب
○عکسی از #حاج_همت در سفر به مکه مکرمه به همراه #حاج_احمد_متوسلیان و حاج حسین شریعتمداری که در تصویر دیده میشوند.
#شهید_حاج_ابراهیم_همت🌷
#حاج_احمد_متوسلیان
#حسین_شریعتمداری
@sangareshohadababol
🌹 میان این همه ، او را دیدم...
🔰عکس :حمیدرضااحمدی اتویی
.
#حاج_همت
#بین_الحرمین
#هفت_تپه_ی_گمنام
✅ @sangareshohadababol
❂○° پنج تن آل عبادیان°○❂
💠 خاطره ای از شهید محمد عبادیان فرمانده لجستیک و مهندسی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🌴 هر وقت جلسه ویژهای پیش میآمد شهید #عبادیان پا به پای #حاج_همت در جلسات بود. اولین نفری که در جلسات فرماندهان حضور داشت عبادیان بود. هر جلسه پا به پای همت فعالیت داشت. تمام کارهای تدارکات را هم برای انجام عملیا ت از قبل برنامهریزی میکرد که مثلا تدارکات این مقدار نیرو میخواهد، فلان مقدار وسایل میخواهد و در فلان منطقه هم مقر خود را برپا میکند. بعد کار و فعالیت تک تک نیروهای تدارکات را برای فرماندهان توضیح میداد. از طرف دیگر هم کارها را با نیروهای تدارکات از قبل هماهنگ کرده بود و بحث و چانه زنی را با آنها انجام داده بود به نتیجه رسیده بود.
▫️در همه عملیاتها، قبل از شروع کار ما با بچههای اطلاعات و بعضی از مواقع با نیروهای تخریب میرفتیم و منطقه را چک میکردیم. در مرحله بعد نزدیک آنها بنه میزدیم. بنه رزمی را جایی قرار میدادند که مثلا یک گردان یا واحد یا معاونت میآمدند که آنجا استقرار پیدا کنند، ما آنجا باید باشیم. اگر منطقه سرد سیر بود بخاری و نفت به راه باشد. چتعداد نیروهای حاضر در منطقه را باید میدانستیم تا امکانات را برای آنها آماده کنیم. حاجی خیلی هوشمندانه عمل میکرد.
▫️همین خوش رفتاری حاجی با نیروهای زیردستش باعث شده بود که ما هم از جان و دل برای او کار کنیم. برای نمونه پنج نفر بودند که واقعا کاری زیادی در تدارکات انجام میدادند. به همین دلیل هم به « پنج تن آل عبادیان» معروف شده بودند. آقایان شهید نصیری، مرتضی قربانی، حسن صالحی، حسن ملکی، حسین لطیفیان بود. اگر یک نفر از این افراد شهید میشد، فرد دیگری جایگزین او میشد. ما هر نفرمان به اندازه سه چهار نفر کار میکردیم. این هم به خاطر اخلاق حاجی بود، او خیلی به ما جنم و بها داده بود.
🌷راوی: مجید برهمن، از یاران شهیدعیادیان
#کربلای_پنج
#محمد_عبادیان
#خاطرات
@sangareshohadababol
#بسیجی
قسمتی از سخنرانی #حاج_همت در عملیات رمضان:
«همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته...
این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو»
عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت🌷 #لشکر۲۷محمدرسولالله
#فرماندهان
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
#حاج_همت یک نیروی فرهنگی و عقیدتی بود
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، #همت فعالیتهای خود را گسترش داد؛ «کمیته انقلاب اسلامی» را در «شهرضا» راهاندازی کرد👌 و با کمک دوستانش، هسته اولیه «سپاه» شهر را
شکل داد😊. در اواخر سال ۱۳۵۸، بر حسب ضرورت، به «خرمشهر» و سپس به «بندر چابهار» و «کنارک» و استان «سیستان و بلوچستان» رفت و به فعالیتهای گسترده فرهنگی پرداخت.🌹
#فرمانده_دلها
#حاجهمت
@sangareshohadababol
🌴 #عملیات_خیبر
عصر روز چهارشنبه
سوم اسفند ۱۳۶۲
دشت #جفیر
محوطۀ قرارگاه فرعی فتح
ساعاتی پیش از «عملیات خیبر»
🌷 #حاج_همت برای ادای #نماز عصر، آمادۀ گرفتن #وضو شده است
#نمازاول_وقت
#دفاع_مقدس
@sangareshohadababol
سنگر شهدا
📷 اطلاعات عکس: جبهه جنوب، زمستان ۱۳۶۲ ، جلسۀ توجیهی #عملیات_خیبر در اتاق فرماندهی @sangareshohadaba
#عملیات_خیبر 🌸
🔶 روز سوم «عملیات خیبر» بود که #حاج_همت برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. #حاج_همت با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار #حاجی ، رفت و جلو ایستاد.
پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چندتا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. #حاج_همت از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ #حاجی گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند.
همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « #حاجی ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت.
📚 منبع کپشن: کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی»
📷 اطلاعات عکس: جبهه جنوب، زمستان ۱۳۶۲ ، جلسۀ توجیهی #عملیات_خیبر در اتاق فرماندهی
@sangareshohadababol
🌸 #عملیات_خیبر 🍃
✅
🔶
بعدازظهر جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲
پیست پرواز #هوانیروز در سه راهی فتح
آغاز روند انتقال گردان های «مالک» و «حبیب» به جزایر جنوبی #مجنون ✅
#حاج_همت (نفر ایستاده کنار #هلی_کوپتر )؛ در حال مذاکره با خلبان لیدر دستۀ پروازی هوانیروز.
✔
👈 منبع کپشن: کتاب باشکوه #شراره_های_خورشید ✴
@sangareshohadababol
🌸 #عملیات_خیبر 🍃
🔸
✔
ظهر روز جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲
حاشیۀ #خاکریز_الغدیر
#شهید_عباس_کریمی (مسئول واحد اطلاعات-عملیات #لشکر۲۷ ) در حال بیرون کشیدن نوک خاری از انگشت مبارک #حاج_همت 😃
@sangareshohadababol
#عملیات_خیبر 🚩
📷 قرارگاه عملیاتی نجف سپاه، از راست: #محمد_ابراهیم_همت ؛ فرماندهی قرارگاه فتح و #محسن_رضایی میرقائد؛ فرماندهی کل سپاه در عملیات آبی-خاکی #خیبر .
👈«...در کنار #همت ، احساسِ قدرت میکردم.»
محسن رضایی
#شهید_همت
#حاج_همت
#شهدای_خیبر💔
@sangareshohadababol
#عملیات_خیبر 🚩
📷
✔
عصر روز جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۶۲
پادگان #دوکوهه
ستاد فرماندهی #لشکر۲۷
از راست: اکبر زجاجی(جانشین حاج همت)، ؟ و #حاج_همت 💕
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_اسفند_۴۰۱ 🕊🕊🕊
@sangareshohadababol
آخرین سخنرانی🎤 #حاج_همت
پادگان #دوکوهه ۱۲ اسفند ۱۳۶۲
بسیجی ها؛ ما که با کسی تعارف نداریم، تا الآن پنج بار در طلائیه عمل کردیم و شکست خوردیم کسانی که از ماهیت جنگ خبر ندارند، می گویند مگر کربلا خون می خواهد؟ بله؛ کربلا خون می خواهد، کربلا خون می خواهد، کربلا خون می خواهد 💔
فرازی از آخرین سخنرانی #حاجهمت برای بسیجیان لشکر۲۷ در پادگان دوکوهه ، دوازدهم اسفند ۱۳۶۲ 💌
منبع نوشته کتاب ارزشمند و باشکوه شراره های خورشید ، صفحه ۸۴۷ 📄
#شهیدحاجابراهیمهمت
@sangareshohadababol
#روزهای_سخت_نبرد_خیبر
#جزیره_مجنون_جنوبی
#نبرد_تن_با_تانک
دشمن در صبح روز #17_اسفند _1362 یکبار دیگر حمله خود را آغازکرد
این بار، حمله دشمن با استفاده از ابراز و تسلیحات، شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل، وضع جبهه خودی بسیار حاد و مهمترین مسئله، #کمبود_نیرو_و_مهمات بود. در حالی که به شدت به مهمات نیاز بود، #سرهنگ_موسوی_قویدل یکی از فرماندهان ارتش اعلام کرد: «در کل، 1300 عدد گلوله 130 میلی متری در اختیار داریم.»
همچنین،برادر غلامعلی رشید از داخل جزیره پیام داد که اگر نیروهای #حاج_همت (لشکر۲۷) نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است.
عراقی ها نیز از جنگ روانی استفاده کرده و به نیروهای ایرانی اعلام کردند، اگر جزایر را خالی نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران می کنند. در این روز، دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه، تحولات جنگ را پیگیری می کرد.چ
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
بروایت جعفر طهماسبی:
۴۰ سال قبل
17 اسفند سال 1362
جزیره مجنون جنوبی
پد شرقی
شبی بود که تا به صبح نخوابیدیم
در سنگر تا به صبح از سرما لرزیدیم
عروس شهادت اطرفمان پرسه میزد...
چشم بر هم نگذاشتیم چون لحظه ای خواب مبطل وضو بود
دوست داشتیم اگر گلوله و یا ترکشی نصیب ما شد وقت شهادت با وضو باشیم
یاد اون روزهای خوب بخیر
یاد دلاور مردهای دل و جیگر داری که آماده رزم با دشمن میشدند و باکی از مرگ نداشتن...
40 سال از اون روزهای میگذرد
امروز اگر به پایان برسد آسمانیان آمده اند #همت را با خود ببرند....
آنقدر ریخت و پاش شدند و مشغول شدند که کسی نفهمید #همت کجا رفت و به کجا بردند
یادش بخیر
روزی که همت به مقام شهادت رسید و آسمانی شد
30.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۱ خرداد ۱۳۶۱
🎥 مصاحبه با شهید علیرضا موحد دانش (از فرماندهان تیپ۲۷) قبل از اعزام به لبنان- فرودگاه مهرآباد-خرداد1361
در پایان کلیپ، صف نیروهای قوای محمدرسول الله(ص)، اعزامی به سوریه را درحال سوار شدن به هواپیما می بینیم. درپایان هم تیمسار ظهیرنژاد یکایک آنها را بدرقه میکند
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
◽️ سعید قاسمی که همراه با گروه سوم عازم #سوریه شد، می گوید:
...ماجرای سفر هم خیلی عجیب بود.پانصد نفر نیرو را سوار یک هواپیمای جمبوجت «کارگو» [ ویژهی حمل بار ] کردند! از فرط تراکم مسافر،دَرِ هواپیما را به زور توانستند ببندند. توی آن دالان داخل هواپیما، این پانصد نفر داشتند از سر و کول هم بالا می رفتند. ما با #حاج_همت یک گوشه ای نشسته بودیم. حاجی چفیۀ سفیدی به گردن داشت و یک دست لباس خاکی #بسیجی پوشیده بود. پاچۀ شلوار را گِتر کرده بود و به جای پوتین هم از این کتانی های چینی سفید به پا داشت.
#حاجی از من پرسید: بگو بدانم چه حسی داری؟ با توجه به اینکه این سفر در حکم ورود به وادی جدید در زندگی ماست، آیا آمادگی داری؟
گفتم: بالاخره سرنوشت است دیگر. هرچه پیش آید، خوش آید.
بعد #حاجی دست کرد توی جیب پیراهنش، کتاب دعای کوچکی را درآورد و در آن شلوغی و ازدحامِ بچه ها نشست و #زیارت_عاشورا خواند. اصلاً انگار توی خلسه رفته باشد، دعا می خواند و کار به کار کسی نداشت.
📚 منبع: کتاب #همپای_صاعقه ، ۷۷۹ و ۷۸۹
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌿کانال دفاع مقدس
@sangareshohadababol