دستی تکان بده
به عشـــق
سلامی دوباره ڪن
لبخنــد بزن ...
☀️صبح، آغاز ماجراست ...
#صبح_بخیر
#رزمنده
@sangareshohadababol
🌷۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - شهادت رزمنده دفاع مقدس، داود حق وردیان
🌴عملیات آزادسازی خرمشهر
ولادت: ۱۵ فروردین ۴۱ -منجیل گیلان
اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت
رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت
برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی
سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت
💕وداع با مادر❤️
#وداع
#مادر
#رزمنده
شبها هر از گاهی که بیدار می شدم میدیدم زمزمهای از داخل اتاق او به گوش میرسه
وقتی در رو آهسته باز میکردم میدیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه میکنه
میگفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه میکنی؟
میگفت: مادر جان برای شما دعا میکنم
داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید
و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد."
۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت
بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا میرسه
✅ @sangareshohadababol
صبح آمده تا که عشق ابراز کنی
لبخند زنان پنجره را باز کنی
هر روز تو یک منظره از زیباییست
با نام خدا، هفته که آغاز کنی
#صبح_بخیر
#رزمنده
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌴 @sangareshohadababol
نگاه به نگاهم که میشوی
هوای باغهای سیب از سرم میافتد
جاذبه قانون چشمهای تو بود ...
عکاس نوشت :
"خردادماه سال ۱۳۶۱ بود
که برای بچههای خط مقدم
یک وانت سیب آورده بودند.
چهرهٔخاص، کلاه گشاد، معصومیت نگاهِ
یکی از رزمنده های جـوان و حالتی که
دستهایش با گرفتن سیبها پیدا کرده
بود، من را تحت تأثیر قرار داد و
علاقهمند شدم که از او عکس بگیرم
این عکس مرا یاد پرتره های نقاشی
دوران کلاسیک میاندازد انگار کسی
به او گفته بود چگونه در مقابل دوربین
ژست بگیرد! گویا اینجا استودیوی عکاسی
است نه عملیات بیتالمقدس، آرام و راحت
به دوربین نگاه می کند و میتوانیم از عمق
چشمانش داستان های زیادی را بخوانیم.
عکاس : مجید دوختهچی زاده
#رزمنده
#سربازی_با_سیب
#عملیات_بیت_المقدس
#جنگ_به_روایت_تصویر
💠 @sangareshohadababol
کاش ما آدمها هم
مانند تفنگ این رزمنده
سُمبه جادو داشتیم
گاهی وقتها چارهی گیر
رفعِ گیر است ...
#رزمنده
#نوجوان
#دفاع_مقدس
💠 @bank_aks
@sangareshohadababol
دیگر کوله بار سفر را بستهام
دنیا دیگر دل بستن مرا
به خود نخواهی دید
و حسرت اسارتم ؛
در دلت خواهد ماند
و قفس پریشان تنم را
با سلاح «شهادت»
در هم خواهم شکست
#رزمنده
#شب_عملیات
#لشکر۱۰_سیدالشهداء
@sangareshohadababol
خاکی که باشی ؛
سرت را روی زمین هم که بگذاری
خوابت می بَرد !
نیاز به پَر قو نداری ...
#رزمنده
#شب_بخیر
@sangareshohadababol
جمعآوری سلاحهای به جا مانده
از دشمن در منطقه عملیاتی ...
اطراف پل نو
روزهای آغازین خرداد ٦۱
عکاس : امیرعلی جوادیان
#رزمنده
#دفاع_مقدس
@sangareshohadababol
🍒 گیلاس ، کمپوت پُرطرفدار ...
در سالهای دفاع مقدس ...
در گرمـای طاقت فـرسای جبهه های جنوب ،
کـمپوت میوه جات طرفداران بسیاری داشت
خصوصا ڪمپوت گیلاس ؛ به سبب بالا بودن
طالبانِ ڪمپـوت گیــلاس و ڪم بـودن آن در
محموله های ارسالی ، معمولا در هنگام توزیع،
به نفرات آخر کمپوت سیب و گلابی میرسید.
در چنین مواقعی و در فضایی خیلی دوستانه
کِش رفتن کمپوت گیلاس از بچه های دیگر یا
مبادلهٔ یک کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت
سیب یا گلابی بالا میگرفتو خلاصه رزمندهها
بازار بورس کمپوت تشکیل میدادند و صفایی
میکردند. گاهی نیروهای یک دسته یا گروهان،
ڪمپوت های سیب و گلابی خـود را روی هـم
می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گـیلاس
همرزمان دیگر معاوضه میکردند و کمپوتهای
گیلاس را در ظرفهای کوچکتر تقسیم کرده و
بین هم توزیع می کردند.
در عکسی که می بینید ...
رزمنده ای با ظاهر شیطنت آلود ،
شش عدد کمپوت گیلاس در دست دارد
که معلوم نیست در بازار بورس کمپوت،
باچند کمپوت سیب و گلابی معاوضه کرده است.
یاد آن روزهای خوب بخیر ....
#رزمنده
#زندگی_در_جنگ
#جنگ_به_روایت_تصویر
💠 @sangareshohadababol
از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت
صبح زیبا، این لب خندان نداشته است ...
#صبح_بخیر
#رزمنده
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🇮🇷 دوران دفاع مقدس
@sangareshohadababol
صبح ،
احوالِ هوا
شعله برانگیز شده !
اِی تَب انداخته بر پیکر خورشید ،
ســــــــــلام . . .
#صبح_بخیر
#رزمنده
@sangareshohadababol