eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
124.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
150 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
محمّد شرمنده ... . ✍🏻بعضی خنده ها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ چون خنده‌های سرسری و از روی سبُکسری نیستند، تهِ تهِ خنده بعضی آدم‌ها هزار هزار حرف و سخن ناب نشسته. مثل خنده ها و شوخی‌های شهید محمد کوشکی نژاد... یک روز محمد یک عالمه اسلحه و وزنه را به خودش بست و رفت برای تمرین غواصی. وسط راه حسابی خسته شده بود و داشت زیر آب میرفت. این بود که تجهیزاتش را باز کرد و برگشت بالا گفت: (شرمنده! باعث خجالت! نزدیک بود خفه بشم. پیش خودم گفتم تجهیزاتم خفه بشن بهتر از اینه که خودم خفه بشم!) از همان موقع اسمش را گذاشتیم محمد شرمنده. خنده رو بود و شوخ و باعث روحیه گردان. شب عملیات بیت المقدس ۷ گفت: امشب خودم شرمنده میشم خداحافظی کرد و رفت و در آب شهید شد. ۷ @sangareshohadababol
این قهرمانان روح‌های بزرگی داشتند ! جفیر ، خرداد ۱۳۶۱ وقتی قهرمان وطن در حال مداوای متجاوز به وطنه ... 💠 @sangareshohadababol
نگاه به نگاهم که می‌شوی هوای باغ‌های سیب از سرم می‌افتد جاذبه قانون چشم‌های تو بود ... عکاس نوشت : "خردادماه سال ۱۳۶۱ بود که برای بچه‌های خط مقدم یک وانت سیب آورده بودند. چهره‌ٔخاص، کلاه گشاد، معصومیت نگاهِ یکی از رزمنده‌ های جـوان و حالتی که دست‌هایش با گرفتن سیب‌ها پیدا کرده بود، من را تحت تأثیر قرار داد و علاقه‌مند شدم که از او عکس بگیرم این عکس مرا یاد پرتره های نقاشی دوران کلاسیک می‌اندازد انگار کسی به او گفته بود چگونه در مقابل دوربین ژست بگیرد! گویا اینجا استودیوی عکاسی است نه عملیات بیت‌المقدس، آرام و راحت به دوربین نگاه می‌ کند و می‌توانیم از عمق چشمانش داستان های زیادی را بخوانیم. عکاس : مجید دوخته‌چی زاده 💠 @sangareshohadababol
امام خمینی (ره) : فتح خرمشهر، یک مسأله عادی نبود. این که پانزده الی بیست هزار نفر به صف برای اسارت بیایند و تسلیم شوند مسأله ای مافوق طبیعت است. 💠 @sangareshohadababol
محمّد شرمنده ... . ✍🏻بعضی خنده ها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ چون خنده‌های سرسری و از روی سبُکسری نیستند، تهِ تهِ خنده بعضی آدم‌ها هزار هزار حرف و سخن ناب نشسته. مثل خنده ها و شوخی‌های شهید محمد کوشکی نژاد... یک روز محمد یک عالمه اسلحه و وزنه را به خودش بست و رفت برای تمرین غواصی. وسط راه حسابی خسته شده بود و داشت زیر آب میرفت. این بود که تجهیزاتش را باز کرد و برگشت بالا گفت: (شرمنده! باعث خجالت! نزدیک بود خفه بشم. پیش خودم گفتم تجهیزاتم خفه بشن بهتر از اینه که خودم خفه بشم!) از همان موقع اسمش را گذاشتیم محمد شرمنده. خنده رو بود و شوخ و باعث روحیه گردان. شب عملیات بیت المقدس ۷ گفت: امشب خودم شرمنده میشم خداحافظی کرد و رفت و در آب شهید شد. @sangareshohadababol
این قهرمانان روح‌های بزرگی داشتند ! جفیر ، خرداد ۱۳۶۱ وقتی قهرمان وطن در حال مداوای متجاوز به وطنه ... 💠 @sangareshohadababol
نگاه به نگاهم که می‌شوی هوای باغ‌های سیب از سرم می‌افتد جاذبه قانون چشم‌های تو بود ... عکاس نوشت : "خردادماه سال ۱۳۶۱ بود که برای بچه‌های خط مقدم یک وانت سیب آورده بودند. چهره‌ٔخاص، کلاه گشاد، معصومیت نگاهِ یکی از رزمنده‌ های جـوان و حالتی که دست‌هایش با گرفتن سیب‌ها پیدا کرده بود، من را تحت تأثیر قرار داد و علاقه‌مند شدم که از او عکس بگیرم این عکس مرا یاد پرتره های نقاشی دوران کلاسیک می‌اندازد انگار کسی به او گفته بود چگونه در مقابل دوربین ژست بگیرد! گویا اینجا استودیوی عکاسی است نه عملیات بیت‌المقدس، آرام و راحت به دوربین نگاه می‌ کند و می‌توانیم از عمق چشمانش داستان های زیادی را بخوانیم. عکاس : مجید دوخته‌چی زاده 💠 @sangareshohadababol
امام خمینی (ره) : فتح خرمشهر، یک مسأله عادی نبود. این که پانزده الی بیست هزار نفر به صف برای اسارت بیایند و تسلیم شوند مسأله ای مافوق طبیعت است. 💠 @sangareshohadababol
محمّد شرمنده ... ✍🏻بعضی خنده ها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ چون خنده‌های سرسری و از روی سبُکسری نیستند، تهِ تهِ خنده بعضی آدم‌ها هزار هزار حرف و سخن ناب نشسته. مثل خنده ها و شوخی‌های شهید محمد کوشکی نژاد... یک روز محمد یک عالمه اسلحه و وزنه را به خودش بست و رفت برای تمرین غواصی. وسط راه حسابی خسته شده بود و داشت زیر آب میرفت. این بود که تجهیزاتش را باز کرد و برگشت بالا گفت: (شرمنده! باعث خجالت! نزدیک بود خفه بشم. پیش خودم گفتم تجهیزاتم خفه بشن بهتر از اینه که خودم خفه بشم!) از همان موقع اسمش را گذاشتیم محمد شرمنده. خنده رو بود و شوخ و باعث روحیه گردان. شب عملیات بیت المقدس ۷ گفت: امشب خودم شرمنده میشم خداحافظی کرد و رفت و در آب شهید شد. @sangareshohadababol
این قهرمانان روح‌های بزرگی داشتند ! جفیر ، خرداد ۱۳۶۱ وقتی قهرمان وطن در حال مداوای متجاوز به وطنه ... 💠 @sangareshohadababol
نگاه به نگاهم که می‌شوی هوای باغ‌های سیب از سرم می‌افتد جاذبه قانون چشم‌های تو بود ... عکاس نوشت : "خردادماه سال ۱۳۶۱ بود که برای بچه‌های خط مقدم یک وانت سیب آورده بودند. چهره‌ٔخاص، کلاه گشاد، معصومیت نگاهِ یکی از رزمنده‌ های جـوان و حالتی که دست‌هایش با گرفتن سیب‌ها پیدا کرده بود، من را تحت تأثیر قرار داد و علاقه‌مند شدم که از او عکس بگیرم این عکس مرا یاد پرتره های نقاشی دوران کلاسیک می‌اندازد انگار کسی به او گفته بود چگونه در مقابل دوربین ژست بگیرد! گویا اینجا استودیوی عکاسی است نه عملیات بیت‌المقدس، آرام و راحت به دوربین نگاه می‌ کند و می‌توانیم از عمق چشمانش داستان های زیادی را بخوانیم. عکاس : مجید دوخته‌چی زاده 💠 @sangareshohadababol
این قهرمانان روح‌های بزرگی داشتند ! جفیر ، خرداد ۱۳۶۱ وقتی قهرمان وطن در حال مداوای متجاوز به وطنه ... 💠 @sangareshohadababol