eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
85.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
و حالا ثمره ی عزت ، غیرت و شرف جوانان آن سالها به بار نشسته است..✨ @sangareshohadababol
گمنامے! تنہابراے"شہدا"‌نیست.. میتونے‌زنده‌باشےو سرباز‌‌حضرت‌زهرا‌ ۜ باشے اما‌یه شرط‌داره!! باید‌فقط‌براے"خدا" کار‌کنے،نه‌''ریا"‌‌ (: ‌‌@sangareshohadababol
حواسشان به ما هست! شاهدند و می‌بینند شهدا را می‌گویم ... @sangareshohadababol
ازش پرسیدم : این همه به فقیران کمک میکنی چیزی برای خودت باقی می ماند؟! خیلی آرام گفت : من کاره ای نیستم . من فقط وسیله هستم . روزی دهنده خداست @sangareshohadababol
گفتند که تا ، صبح فقط یک راہ است با عشق فقط، فاصله ها کوتاہ است هرچند که رفتند ولی بعد از آن هر قطعه ی این خاک زیارتگاہ است هدیه به روح مطهر شهید 🌱 @sangareshohadababol
سردار جانباز شهید صمد زبردست با دلی دریایی و فرماندهی شهید آقا مهدی باکری، در کنار حضور در عملیات‌های مختلف ، یگان دریایی لشکر ۳۱ عاشورا را ایحاد و فرماندهی کرد، و بعد از جانبازی هم شد خادم جانبازان عزیز... و روز شهادتش هوای دل دوستان، همرزمان، خانواده خصوصا جانبازان بارانی بود ... صداقت، شجاعت، تدین، همراه بودن، مردمی بودن خصوصا گوش به فرمان امام بودن از صفات بارز شهید بود. روز ۱۸ اردیبهشت، سالروز شهادتش سرشار از برکت عمل به وصایای شهدا باشد، ان شاءالله @sangareshohadababol
🇮🇷🌷 چهارده سالگی رفت جبهه... 🍃تو گردان مسلم لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. 🍃شش سال تو جبهه ها بود و بیش از ده عملیات حضور داشت و خط شکن بود. 🍃هفت بار مجروح شد...بهش میگفتن ابراهیم تو چرا همش مجروح میشی شهید نمیشی .....؟ 🍃میگفت نمیزاره شهید شم... 🍃تو اعزام آخر مادر برایش دعای شهادت کرد و ابراهیم تو جزیره مجنون شهید شد و پیکرش هفت سال بعد برگشت... @sangareshohadababol
ز تقوی جامه بر تن که پاکان ز تقوی جامه پوشیدند و رفتند ... یاد و خاطره سردار شهید محمود رحمانی مسئول گروهان هجرت گردان المهدی (عج) لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) طلوع: ۱۳۴۱ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۷ - سالروز عملیات بیت‌ المقدس‌۶ ارتفاعات شیخ محمد @sangareshohadababol
📷عکس مربوط به ۶ است که در اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ در ارتفاعات شیخ محمد که مشرف به شهر ماووت بود انجام شد.و در تصویر پیکر دو رزمنده شهید لشگرده سیدالشهداء (ع) دیده میشود که روی مرکب بسته شده است ...شاید ساعت ها طول کشید که این ابدان مطهر تا پشت جبهه رسید...و این دو رزمنده که مرکب مسافران بهشت را هدایت می کنند چه حالی داشتند. ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌴 ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود .....آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود...من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود...و خوشا به حال این حیوان که مرکب بهشتیان شد. @sangareshohadababol
صبح ...لبخندِ شماست و آفتاب، از کرانه ی ی لبانتان ... هـر روز طلوع می کند دوران دفاع مقدس آنهم در یادش بخیر @sangareshohadababol
📷 نبرد ، اطراف 💠 یکی از رزمندگان در حال اقامه نماز ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 نتایج عملیات بیت المقدس: ▪️طی عملیات بیت المقدس 5038 كیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین 180 كیلومتر از خط مرزی تامین شد. ▫️ با فتح خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید كارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت. ▪️ فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه ای كه نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاك دفاعی خارج شوند. ▫️ عملیات بیت المقدس موجب شد تا كشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند. ▪️طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن كشته و زخمی شدند. @sangareshohadababol
اردیبهشت ۱۳۶۷، سالروز شهادت عزت الله اوضح 📷شهیدان حاج حسین نوروزی، حاج حسین اسکندرلو، عزت الله اوضح، حبیب الله چیذری 🌴 اروند، سال ۱۳۶۴ قبل از عملیات والفجر ۸ لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) ✅️نگاه بلند و عمیق شهدا پیام آخرزمانی در مسیر بندگی، پیام عملی برای جامعه است @sangareshohadababol
🔆 این کار فلسفه داره! 🥀 یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور. نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که برای نماز می‌آیی وسط بچه‌ها؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم بیام دنبال مُهر تو بگردم!» تسبیح را برداشت و همان‌طور که می‌چرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. 🌷من جلوی این‌ها نماز می‌خونم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مُهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم یه اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چطور بعداً بهشون بگم بیایین نماز بخونین؟!» 🥀 قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین‌طور بود. ماه رمضان­‌ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می­‌نشست و با صدای بلند و لحن خوش، قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می‌گرفتم و خط‌به‌خط با او می‌خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به‌جای این‌که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. 🌿 برگرفته از کتاب «آسمان ۵ به روايت همسر شهید @sangareshohadababol
💌 ـ 🌹 شهید آنیلی: شیعه وابستگی به ولایت اهل بیت را دارد که دیگر ادیان ندارند، اهل بیتی که هر کدامشان تک و بدون مشابه هستند، ما تنها یک امام علی داریم، یک امام حسین که تک است کاری که امام حسین کرد را هیچ کس در تاریخ تکرار نکرد، اهل بیت تنها مشخصه شیعه است. 🕊 هدیه به روح مطهر شهید @sangareshohadababol
🌹مصطفی حال و حوصله درس تئوری را نداشت. اما سرش درد می کرد برای کارهای علمی و آزمایشگاهی. سال سوم دانشگاه بودیم 🔸همراه هم رفتیم پیش معاون دانشجویی دانشکده، پروژه بگیریم. قبول کرد. یک پروژه به ما داد درباره غشاهای پلیمری. 🔸شب و روز در آزمایشگاه بودیم. کار آن قدر سخت بود که من بریدم. پا پس کشیدم. 👈 مصطفی اما پای کارماند و نتیجه اش شد یک مقاله علمی پژوهشی. کتاب یادگاران، جلد ۲۲؛ کتاب بقلم مرتضی قاضی نشر روایت فتح @sangareshohadababol
کــــلام نــــور 🌹 شهـید احـمد خرمی شــاد معاون گردان عمـار لشکر حضرت رسول (ص) ✍️ این کاروان عشق و اخلاص، هنوز هم در حرکت است و در صحرای پر فراز و نشیب تاریخ؛ بی باک به پیش می‌تازد و دلیرانه به لشگر کفر و ظلمت یورش می‎‌برند و صدای تکبیرشان از حلقوم خونبار تاریخ به گوش می‌رسد و نمای آزادی‌طلب شان از بطن اوراق نمایان است و این شاهدان حقیقت، در خون خود برای رسیدن به پیشگاه عزتش، شنا می‌کنند و با بال‌های عشق و اخلاص در آسمان دیانت پرواز می‌کنند. 🔅 هنوز راهیان راه حسین(ع) می‌روند تا با خون خود معنی شرف و آزادگی و جوانمردی را به همه نسل ها در همه اعصار بیاموزند. می‌روند تا با لقای خود به معبود خویش، انسان را رهایی بخشند و بگویند که «راه رستگاری انسان ایمان به یگانگی خداست» و ما از میان اوراق پاره ی تاریخ؛ صدای رسای مجاهدان راه خدا را با گوش و جان می‌شنویم و با رهبری واحد، آگاهانه در راهش گام برمی‌داریم تا کمکی باشیم به فعلشان و گواهی بر راهشان شویم تا شاید مورد رضایت الهی واقع شویم. @sangareshohadababol
🌹خداحـافظ بچه‌هـا؛ ما رفتیم تهــرون! 🔸هنوز آمبولانس چند متری دور نشده و حرف قاسم تمام نشده بود که در مقابل چشمان ناباور ما، گلوله‌ای مستقیم را دیدیم که از سمت چپ، از تانکی عراقی شلیک شد و عجولانه از پهلو، از درِ عقب پشت راننده وارد شد و در حالی که وحشیانه از طرف دیگر خارج می‌شد، بدن‌های تکه‌تکه را که بعضی در حال سوختن بودند، هرکدام را به طرفی پرت کرد. 🌷 با منهدم شدن آمبولانس و آتش گرفتنش در «ســه راه شهـــادت»، اجساد شهدا در جاده پخش شدند و عراق از شادمانی زدن آمبولانس پر از مجروح، با خمپاره ۶۰ آن‌جا را زیر آتش گرفت، تا کسی نتواند جلو برود. 🔸 یک آن از همان فاصله ۴۰-۵۰ متری، متوجه تکان‌خوردن‌های مشکوکی شدم. با خودم گفتم: «امکان دارد کسی از آن‌ها زنده باشد و به کمک نیاز داشته باشد.» بی‌خیال خمپاره‌ها شدم و با ذکر «وجعلنا» به طرف آمبولانس دویدم. کنارش که رسیدم، سریع روی زمین دراز کشیدم. سعی کردم در فرصت اندک، با چشمانم اطراف را بکاوم و هر که را زنده است پیدا کنم. 🔹 تنهای تنها، کنار آمبولانسی که می‌سوخت، دراز کشیده بودم؛ ولی هیچ ندیدم جز تکه‌های بدن که در حال جان دادن بودند. دست‌ها، پاها و سرهایی که به اطراف پاشیده شده بودند. آنچه از دور دیده بودم، چیزی نبود جز تکان‌های غیرارادی دست‌وپای قطع‌شده شهدایی که بدنشان متلاشی شده بود. 📚 از معـراج برگشتگان / حمید داودآبـادی @sangareshohadababol
🌹...هنوز حرفهایم تمام نشده بود که یکی از همان تیـرها به آصفی خورد و او را در کنارم به زمین انداخت. 🌷 آصـفی با صورتی نورانی به من نگاه میکرد و حرف میزد؛ ولی سر و صدا آن قدر زیاد بود که نمیشنیدم. بعد با دست مرا کنـار زد؛ گویــا به جـایی خیـره شـده بود؛ بعد تمــام کرد و چه زیبــا هم تمــام کرد. در حالی که صحنه جان دادن آصفی ذهنم را مشغول کرده بود، پیـکر پاکـش را به گوشه ای کشیدم تا سر راه نباشد. 🔹 حالم خیلی گرفته بود؛ همه اش فکر بابایی، صابری، فروزانفر و آصفی بودم اما چه میشد کرد فعلا وقت این حرفها نبود؛ شاید هم بود و من غافـل بودم. رفتم داخل کانال؛ تیر قناسه و تیربار تانکها فضای بالای کانال را پوشش داده بود. 🌹 جنازه بچه ها کنار هم لاله زاری را به تماشا گذاشته بودند.به زحمت پیکر بابایی را پیدا کردم آنهم از روی کلاه آهنی او که رویش نوشته بود: «میخواهـم زنـده بمــانم» واقعا هم زندگی جاوید و ابدی را به دست آورده بود. به بیرون کانال سر کشیدم؛ چند عراقی در دشت فرار میکردند. پشت دژ هم، جنازه عراقیها روی هم ریخته بود. 📚 زنده باد کمیل/ محسن مطلق @sangareshohadababol
و سلام بر او که می گفت: «خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک بر حسین فاطمه است» | شهید سپهبد قاسم سلیمانی❣| •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @sangareshohadababol
اگر زندگی کنی خودش میکند... لازم نیست دنبالش بگردی، کارهایی که میکنیم ! @sangareshohadababol
🕊🌷 ◽️برای نماز که می‌ایستاد، شانه‌هایش را باز می‌کرد و سینه‌اش را می‌داد جلو. یکبار بهش گفتم "چرا سر نماز این طور‌ می‌کنی؟" ◽️گفت: وقتی نماز می‌خوانی مقابل ارشدترین ذات ایستاده‌ای. پس باید خبردار بایستی و سینه‌ات صاف باشد." 📚کتاب چمران، جلد۱، ✍️از مجموعه کتب يادگاران 🕊📿 @sangareshohadababol
🌹 از همان بچه گی علاقه به گمنــامی داشت. نمی خواست توی چشم باشد و تعریف و تمجید شود. 🔹 یک بار رفته بودیم پارک؛ خیلی اصرار کردم که از خاطرات سوریه بگوید. آخر سر دید عصبانی شدم، شروع کرد به خاطره گفتن. آن هم نه از خودش، فقط از شهدای دیگر . 🌹 این عشق به گمنــامی؛ در وصیتنامه اش هم مشهود بود: «…دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید، پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید و غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه (س) قطعه ۳۱ به خاک بسپارید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید و اگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید “ تنــها پـرکــاهی تقـدیـم به پیشــگاه حــق تعــالی “ حتما چنین کاری بکنید. چون من از روی پُر نور و با جمال شهدای گمنام خجالت می کشم که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود؛ ولی آن نوگلان پـرپـر روی دشتها و کوهها، بی غسل و کفن بمانند یا زیر تانکها له گردند… ». 🌷 ما هم فقط یک عکس بالای مزارش گذاشتیم. راوی: همسر شهید 📚 سند گمنـامی / زندگی و خاطرات @sangareshohadababol
🔷 شهید آوینی: «اگرچه آوارگی ملت فلسطین به درازا کشیده است، اما اکنون همه دریافته اند که دیگر روز به روز به پایان خویش نزدیک می شود! مبارزه ای بزرگ در پیش است و فلسطینیان در هر کجای کره زمین که هستند باید خود را برای این روز بزرگ و یک مبارزه بزرگ آماده کنند. دوران خِرَد سیاسی به سر آمده است و راهی جز مبارزه وجود ندارد.» 🔸منبع: کتاب «نسیم حیات» ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ @sangareshohadababol
همیشه‌‌میگفت: قانون‌‌هفت‌‌ساعتو‌‌یادتون‌‌نره! تاگناهی‌مرتکب‌‌شدید‌‌تاهفت‌ساعت‌ فرصت‌‌توبه‌دارید ! ┄┅☫🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷☫┅┄ @sangareshohadababol
🌹 یک روز گفتند که حاج احمدآقا خمینی زنگ زده به دکتر (شهید چمران) و گفته: «امــام دلـش برایت تنـگ شده و میخواهد شما را ببیند.» 🔸 همان روز دکتر از جبهه با هلی کوپتر خدمت امام میرود. وقتی برگشت؛ ریختیم دورش و از حال امـام جویا شدیم. دکتر برایمان گفت: « وقتی رسیدم خدمت امــام، ایشان چند ثانیه به صورت من خیـره شد و گفت: مصطفی تو هنرمندی! هنرمند باید یکرنگ باشه. گرانترین قالی رو ببین! چون چندرنگه، باید زیر پا باشد. اما آسمان رو ببین که از همه بالاتــره؛ چــرا؟ چون یک رنگ است. یکرنگی و صداقت قانون عشقه. » 🔸 دکـتر واقعاً برای ما حکایت عشق و عرفـان بود. کسی بود که امام قبولش داشت و براش ارزش زیادی قایل بود. مرد آهنینی که با دست خالی، جلوی عراق ایستاده بود و ما اسیر همین عرفان و اراده ی محکمش بودیم. 📚 کـوچه نقــاش ها / راحـله صبوری خاطرات سید ابوالفضل کاظـمی نشر سوره مهــر @sangareshohadababol