eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
85.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز بعد از عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌ گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا 🥀تاریخ‌شهادت۱۳۹۴/۹/۲۹ 🕊🌹 @sangareshohadababol
یک روز بعد از عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌ گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا 💢روایتی از همسرشهید 🌷تاریخ‌ولادت ۱۳۶۳/۱۱/۱۴ 🌷تاریخ‌شهادت ۱۳۹۴/۹/۲۹ 🕊🌹 @sangareshohadababol
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡ 🍃تربیت شده در خانواده ای . پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره را با تو عجین می‌کرد! 🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه مشغول طلبگی شدی! با عشق درس می‌خواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان 🍃خوش‌رویی، ، دوری از ، جاذبه قوی بود برای جذب . طبق فرمایش رهبری، زندگی‌ات آمیخته ای بود از ، . 🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظه‌ای بی‌تفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان می‌شود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان و را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی. 🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمی‌توانم در کنار و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم سوریه و عراق، والدینشان سر بریده می‌شوند" 🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را می‌کشید که تو به وصلش بال و پر می‌زدی. 🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب. 🍃گفتی زحمت پیکرم را به کسی نمی‌دهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از و بانویش را نداری! 🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بی‌پدری است. ببریدش، خودش خوب می‌شود. تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکن 🍃، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش ؛ پدر دختران ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ 🥀مزار یادبود: قم 🌐 @sangareshohadababol
🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، را کم داشت... 🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه می‌نمود. 🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای فرق داشت! 🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید. 🍃و من به این می‌اندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند. و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا محقق می‌شود. ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : حماه_سوریه 🌹مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد @sangareshohadababol
‍ ◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ،کسی که در آزمون نفر اول شد اما به و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخم‌های مردمانش.در دوره دانشجویی‌اش دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیت‌های و حضور فعال و کارآمد داشت. 🍃او تنها یک نبود. این را از وصیت‌نامه‌ای که نوشته می‌توان فهمید از دغدغه‌ای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانی‌که دستگیر شد و به‌خاطر اینکه او فردی در صحنه و پرتلاش بود نتوانست بیش‌تر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه سپردند و او به رسید. او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یک‌سال در زندان ماند... 🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا که ساختمان‌های به دست مردم افتاد، در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص می‌کرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و و ازخودگذشتگی‌های او برای و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان باقی خواهد ماند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴ 🥀مزار شهید : نامشخص 🕊محل شهادت : تهران @sangareshohadababol
‍ 🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، را کم داشت... 🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه می‌نمود. 🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای فرق داشت! 🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید. 🍃و من به این می‌اندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند. و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا محقق می‌شود. ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : حماه_سوریه 🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد @sangareshohadababol
شهید : خوابش رودیدم گفتم چی اون دنیا خیلی بدردتون خورد؟ گفت تو دنیاخیلی کارهای خوب انجام دادم ولی بدردم نخورد چیزی که خیلی به کارم اومد همین خدمت به خلقه همین اردوهای جهادی. @sangareshohadababol
💌 در یکی از روزها که مشغول تلاوت و تأمل در قرآن بودند، مرا صدا زدند و گفت : به این آیه بنگر آیه ۱۰ از سوره صف که خداوند می‌فرماید : «یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى‏ تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ»، «اى کسانیکه ایمان آورده‌‏اید، آیا شما را بر تجارتى که از عذاب دردناک (قیامت) نجاتتان دهد، راهنمایى کنم؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید که این براى شما بهتر است اگر بدانید» من از خدا می‌خواهم که من هم از مصادیق این آیه باشم و دعایش این بود : «اللّهم اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَهِ والشَّهَادَهِ» 📀 راوے: شهید @sangareshohadababol
خیلی دوست داشت دخترش💞 را ببیند ولی عشقش❤️ به اهل بیت بیشتر بود... در تماس اخر گفت : سپردم تان به خانم (س). 💔😔 🌸 شهید مدافع_حرم 🌷 @sangareshohadababol
پاسدار شهید سروان شهید 🌹 •••🥀 آنقدر خوب بود که من همیشه می‌گفتم: "اینقدر خوب نباش، شهید می‌شوی ها.." می‌گفتم : "کمی هم بد باش، با این اوضاع خدا خریدارت می‌شود…" سخن آخر خطاب به همسرم: ‌••🍃شهریارا بی‌حبیب خود نمیکردی سفر این سفر، راه قیامت دارد، تنها چرا..؟؟ @sangareshohadababol
‍ 🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، را کم داشت... 🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه می‌نمود. 🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای فرق داشت! 🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید. 🍃و من به این می‌اندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند. و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا محقق می‌شود. ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : حماه_سوریه 🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد @sangareshohadababol
شهید : خوابش رودیدم گفتم چی اون دنیا خیلی بدردتون خورد؟ گفت تو دنیاخیلی کارهای خوب انجام دادم ولی بدردم نخورد چیزی که خیلی به کارم اومد همین خدمت به خلقه همین اردوهای جهادی. @sangareshohadababol
30.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 . ▪️ تیرماه ۱۳۶۵، عموش سردار اصغر بصیر از فرماندهان گردان در لشکر کربلا تو مهران بشهادت رسید ...▪️هشت ماه بعد اسفند ۱۳۶۵ همسرش سردار شهید مرتضی‌جباری از فرماندهان گردان لشکر ۲۵ کربلا در شلمچه بشهادت رسید... . ▪️پدر از عملیات برگشت اهواز و اومد خودش خبر شهادت دامادش و که یک پسر دوماهه داشت ، به دخترش فرشته بده ، بعد سفارش کرد دخترم تو راه برگشت به فریدونکنار برای انجام مراسم تشییع تو مسیر تا شمال فقط به فکر مصائب خانم زینب باش ....(( برادر شوهر هم رحمت اله جباری سال ۱۳۵۹ بشهادت رسید و خانواده‌ی جباری دو شهید تقدیم راه حسین کردند..)) . ▪️دوماه بعد ستون خانواده ( پدر) قائم مقام لشکر ۲۵ کربلا سردار شهید حاج حسین بصیر در ماووت بشهادت رسید ...▪️تنها برادر کربلایی مهدی هم در سفر اربعین ۱۳۹۴ بعد عبور از مرز در مسیر کربلا به پدر شهیدش پیوست... . 💢 پ ن : او و و و است...( 🎥 با فرشته بصیر ، یادگار حاج حسین در بلباسی... . (📆 ۱۲ ۱۴۰۲_📌طریق نجف الی ) . 🌷کانال شهدایی 👇 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 . ▪️فاطمه خانم شهابی ۲۲ ساله بود که اواخر دهه پنجاه با آقا علیرضا اسکندری ازدواج کرد.ده روز بعد عروسیش علیرضا عازم منطقه شد و دیگه تا به امروز برنگشت...سال ۱۳۶۹ اسرا هم که برگشتند خبری از علیرضا نشد.فاطمه خانم هم با خیاطی کردن امرار معاش تنها یادگار شهیدش ( حمید) را بزرگ کرد و همچنان بعد ۴۲ سال چشم انتظار همسرش است... . 🎥 کلیپ مصاحبه با و وفادار مفقودالاجسد علیرضا اسکندری ( کاری از رسانه ای هفت تپه‌ی ) . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
شهيد در طول سه سالی که با هم بودیم شاید صد روز در کنار هم نبودیم تازه برای هر روز فقط یک تا دو ساعت در خانه بود که اتاق را هم مقر فرماندهی کرده بود. به منطقه تلفن می‌زد یا نیرو جمع می‌کرد، متن سخنرانی را آماده می‌کرد و یا دوستانش را می‌دید حتی موقع خواب هم آرامش نداشت. کلاش را مسلح بالای سرش می‌گذاشت چون منافقین در شهر شب نامه پخش می‌کردند و برای ترور محمود لحظه شماری می‌کردند. لحظه‌ای هم که می‌خواست بخوابد می‌گفت: من این جا راحت توی این جای گرم و نرم خوابیده‌ام و بچه‌ها آلان توی سرمای سنگرهای کردستان خوابشان نمی‌برد. بلند می‌شد و اشک‌هایش را پاک می‌کرد انگار تقدیر هم به بی قراری‌اش عادت کرده بود از قضا تلفن زنگ می‌خورد. محمود هم خوشحال می‌گفت می‌خواهم بروم کردستان، همین امشب. بعد هم می‌گفت: مرا ببخش که مرد خانه نیستم. @sangareshohadababol
‍ ◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ،کسی که در آزمون نفر اول شد اما به و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخم‌های مردمانش.در دوره دانشجویی‌اش دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیت‌های و حضور فعال و کارآمد داشت. 🍃او تنها یک نبود. این را از وصیت‌نامه‌ای که نوشته می‌توان فهمید از دغدغه‌ای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانی‌که دستگیر شد و به‌خاطر اینکه او فردی در صحنه و پرتلاش بود نتوانست بیش‌تر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه سپردند و او به رسید. او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یک‌سال در زندان ماند... 🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا که ساختمان‌های به دست مردم افتاد، در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص می‌کرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و و ازخودگذشتگی‌های او برای و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان باقی خواهد ماند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴ 🥀مزار شهید : نامشخص 🕊محل شهادت : تهران @sangareshohadababol
خیلی دوست داشت دخترش💞 را ببیند ولی عشقش❤️ به اهل بیت بیشتر بود... در تماس اخر گفت : سپردم تان به خانم (س). 💔😔 🌸 شهید مدافع_حرم 🌷 @sangareshohadababol
پاسدار شهید سروان شهید 🌹 •••🥀 آنقدر خوب بود که من همیشه می‌گفتم: "اینقدر خوب نباش، شهید می‌شوی ها.." می‌گفتم : "کمی هم بد باش، با این اوضاع خدا خریدارت می‌شود…" سخن آخر خطاب به همسرم: ‌••🍃شهریارا بی‌حبیب خود نمیکردی سفر این سفر، راه قیامت دارد، تنها چرا..؟؟ @sangareshohadababol
🔸 سید حسن علی امامی از واحد و عمليات لشکر ویژه ۲۵ : . 🔸من تقواي عيني را در همسرم ديدم كه چطور موقع نماز از هوش مي‌رفت. هميشه تن خسته داشت و براي اسلام خيلي مجاهدت مي‌كرد. با وجود همه خستگي‌هايش هيچ‌گاه در طول زندگي‌مان ادب را كنار نگذاشت. مثلاً اگر آب مي‌خواست بعد از عذرخواهي طلب آب مي‌كرد. مي‌گفت اگر شهيد شدم به خدا مي‌گويم حوري نمي‌خواهم! فاطمه‌ام همسر بهشتي‌ام است. هر وقت خواب مي‌بينم مي‌گويد عيال؛ من كنار جدم هستم. دستخطي از او هست كه طبق مضمون اين دستخط سيدحسن امام زمان(عج) را ديده است و در عالم رؤيا امام حسين(ع) به او گفته است كه تو شهيد مي‌شوي. همرزمش شهيد رسولي براي ما تعريف مي‌كرد كه يك شب قبل از شهادت سيدحسن ديدم بالاي سنگر با كسي حرف مي‌زند. بعد آمد و به من گفت: امام زمان(عج) را ديدم. اما تا زنده‌ام با كسي حر ف نزن. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
42.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 هیچ کس از او نگفت...!!! هیچ ارگانی ، هیچ سایت و کانال و گروهی ؛ حتی یک بنر ساده در زادگاه و محل سکونتش ندیدم...حتی در سالروز شهادتش...علی جان ؛ نمی‌دانم ما بی معرفتیم یا تو دلت می‌خواهد همانند حیاتت همچنان گمنام بمانی...!!! . 🎥 با سردار علی انتقامی اوریمی فرمانده‌ی نظامی لشکر ویژه ۲۵ ...( انتشار بمناسبت سالروز انتقامی🇮🇷) . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
43.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 براستی که معنای واقعی جمله‌ی ( از دامن زن مرد به معراج میرود) را همسران شهدا معنا کردند ... . 🎥 انتشار ساده و صمیمی با بی سر ویژه ۲۵ ذبیح اله عالی مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ ... . 🌷شادی روح این پهلوان جویباری صلوات ... . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
‍ 🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، را کم داشت... 🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه می‌نمود. 🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای فرق داشت! 🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید. 🍃و من به این می‌اندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند. و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا محقق می‌شود. ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : حماه_سوریه 🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد @sangareshohadababol