🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکن
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
🥀مزار یادبود: قم
🌐 @sangareshohadababol
🍃چند ساعتی میشد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و فاطمه، ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. زانُوانِ کوچکش را در بغل میفشرد و چشم هایش مدام پر و خالی میشد
🍃مادر گاهی چشمانش را باز میکرد و با بی حالی #اسما را صدا میزد و اسما سراسیمه کنار بانو مینشست تا هرآنچه میخواهند، مهیا کند.
🍃بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک میانداخت و در گوش اسما صحبت میکرد. آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که #جان میگرفت کنار #مادر نشست
🍃خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار #در_و_دیوار ندارد، چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد.
🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت. غمی بزرگ #قلبِ کوچکش را میفشرد. سرش بیحرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمیخورد.!
🍃از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه میکرد پرسید : اسما، مادرم دیگر بیدار نمیشود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن #نماز میخواند، قدم برداشت.
درآغوش پدر پنهان شد...
🍃حضورفاطمه، در آغوش پدر، بند از دلِ #رسول_الله پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ #معبود شتافته. #خدیجه را در عبای خود پیچید. عبایی که شبهای بسیار، عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود
🍃جانش را که میانِ خاک میگذاشت، تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه(س) را مرور میکرد، "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای #خدا و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به #محمد(ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود میکَند...💔
🍃به خانه که باز میگشت با خود اندیشید، زین پس #دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور، سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش، تنها #فاطمه را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود...
🍃محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از #روح و قلب و جانش را به آغوش خاک سپرده بود.
🥀به مناسبت سالروز #وفات جانسوز اُمُ المومنین؛ #حضرت_خدیجه_کبری(س)
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
#گرافیست_الشهدا #طراحی #دل_نوشته
🌐 @sangareshohadababol
برایِ #مسیح_کردستان ❤️
🍃قلم خجالت زده تر از آن است که بخواهد از تو بنویسد و ناتوان تر از وصف تو در جمله ها. بزرگی و مردانگیات را نمیتوان در واژه ها گنجاند اما چاره چیست؟! قلم مینویسد؛ هرچند اَلکَن...
🍃کم سن بودی که پدر آسمانی شد و همه ی همّ و غم مادر، بزرگ کردن فرزندان. بزرگ شدی، قد کشیدی، به واسطه مسجد و جلسات مختلف #امام را شناختی و از آن جا به بعد، راه و قدم هایت رنگ و بوی دیگری گرفت
🍃نفرت از نظام سلطنتی، از سربازی فراریات داد و رفتی برای دیدار امام که به زندان ختم شد. شش ماه بعد بیرون آمدی و روز از نو، روزی از نو.
🍃اعلامیه مینوشتی تا مردم بیشتر با #امام و آرمانهایش آشنا شوند اما به همین هم قانع نبودی. مورد اطمینان بودی، خیلی زیاد، آنقدر که برای سرتیمیِ تیمِ حفاظت از وجود مقدس #روح_الله، شایسته تر از تو و گروهت مطرح نشد و روانه فرودگاه شدید. محافظان خوبی بودید و به سلامت رسیدن امام، #اشکِ شوقی شد در چشمهایتان
🍃روانه #کردستان شدی آن زمان که دستور آزادی #پاوه حجت را تمام کرد و در تمامِ عملیات تنها به #مردم فکر میکردی و منافعشان. #احمد_متوسلیان ، #ابراهیم_همت و خیلی از سرداران دیگر، دست پرورده تو بودند که با اخلاصِ روحِ بلندت آنها را پرورش میدادی
🍃مهربانیات با مردم، تو را #مسیح_کردستان کرد. روحِ تازه به کالبد مردم بودی و مهرت چون جان در قلبها بود. هرکه از دور هم تو را میدید، میدانست ماندنی نیستی. اصلا زمین گنجایش بزرگی روحت را نداشت.
عاقبت ماشین مهمانِ #مین_ضدنفر شد که میتواند تانکی را نابود کند. اما عجیب که در آن انفجار تنها تو مجروح شدی و شدت جراحات، روحِ بلندت را به #ملکوت_اعلی پیوند زد
🍃وصیت کردی"مقاومت را فراموش نکنیم که خداوند تبارک و تعالی، بار سنگینِ انقلاب اسلامی را بر دوش ملت بزرگ ایران گذاشته و ما را در آزمایش عظیم قرار داده است".
🍃ملت ایران انقلاب را به تمام جهان شناساند اما، گویی خودمان آزمایش عظیم را #فراموش کرده ایم
🍃بهحَمدالله، انقلاب #استوار است و به کوری چشمِ دشمنان، پابرجا. اما بعضیهایمان راهِمان از انقلاب و آرمانهایش جدا شده و بعضی دیگر، دنبالِ #سَهم از آنیم. دستمان را بگیرید که تحمل شرمندگی در برابرِ این امانت سنگین، از توانمان خارج است.
🍃اینجا برای از تو نوشتن #هوا کم است...!
♡سالروز زمینی شدنت و پروازت به ملکوت مبارک♡
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🍁به مناسبت سالروز #تولد و #شهادت #شهید #محمد_بروجردی
📅تولد : ۱ خرداد ۱۳۳۳
📅شهادت : ۱ خرداد ۱۳۶۲
🥀مزار شهید : قطعه ۲۴ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا
🌐 @sangareshohadababol
🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده #مسیب_زاده پا به جهان گذاشت. نامش را #مرتضی گذاشتند
🍃عشق و ارادت به #ائمه و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون #عاقبت_به_خیری اش بود😇
🍃پس از دبیرستان وارد #دانشگاه_امام_حسین (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشقبازی و #خدمت. مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به #حریمِ_بنت_الحیدر (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان میآمد، دقیق و جدی میشد.
🍃آسمانی بود و بیتاب، مثل همه آسمانیان، بریده از #زمین و تعلقات آن.
اما مگر میشود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!!
🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد.
او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای #نازنین_زینب را داشته باشد تنهایش نگذارید"
🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا #قلب پدر برایش میتپید، بعد از #شهادت پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود.
#حُرمَتش شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند
🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای #ناموس_آل_الله، اسارت و بیحرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای #خانطومان آسمانی شد.
🍃خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشهاش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش میکشد
🍃انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه #خلسه، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ #عشق در قلب خاطومان آرام گرفت
♡پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب♡
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #مرتضی_مسیب_زاده
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
حلب سوریه
🌹مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
#گرافیست_الشهدا
🌐 @sangareshohadababol
🍃باز یه خبر رسید از روضه، بی بی یه گل رو چید از #روضه، باز یه #رفیق پرید از روضه😥
نمیشود از تو گفت. از تویی که اندک زمانیاست از پروازت میگذرد و ما همه در بهت که چه شد؟ به راستی تو پر کشیدی؟!
اما تقدیر همین است که درست زمانی که ما درگیرِ هیچ و پوچِ دنیا بودیم، تو پرستو شدی در آغوشِ آسمان. #شب_جمعه بود و همه جا پر از عِطر حسین و تو چه خوش درخشیدی که ارباب میزبانت شده.
🍃پایِ حرم یه یاس پرپر
پیشِ نگاهِ بنت الحیدر
رفت و رسید به ارباب آخر
این گل هم به قربونِ #حسین💔
🍃ما داغ از نبود رفیق و بچه ها، مبهوت از نبود #پدر، تو که اربا اربا به آغوش حسین بال گشودی؛ به رسم مادرت زهرا، کودکانت را به آغوش بکش.
در شبِ سالروزِ رحلت حضرت #روحالله(رحمته اللهعلیه) تو نیز به ملکوت پیوستی و این مهر تاییدی است که "سرنوشت فرزندان #خمینی، چیزی جز شهادت نیست"
🍃کمین دشمن بهانه بود! تو آماده بودی که دیشب از خاک #تدمر به آغوش زهرا_سلاماللهعلیها_ بروی. و در کنارِ مادرت این شب جمعه را راهیِ #کربلا باشی.
حالا در آغوشِ فرمانده ات استراحت کن. شبیه همان عکس معروف که در آن جلسه، مثل #عمار در آغوش ح.ا.ج ق.ا.س.م گرفته ای. شما عادت دارید استراحت را به بعد از شهادت موکول کنید؛ درست مثل فرماندهتان. نوشِ جان، شیرینیِ شهدِ شهادت حاج حسن🕊
🍃خونِ گلوش هنوز هم گرمه!
ما دلمون به چی سرگرمه؟!
✨#اللهم_انا_لانعلم_منه_الا_خیرا
✍️: #زهرا_قائمی
به مناسبت #شهادت
#شهید حاج #حسن_عبدالله_زاده
📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱۴۰۰
#شهادتت_مبارک #مدافع_حرم
@sangareshohadababol
🍃محمد اسدی، پسری مودب و عاشق #اهلبیت(علیهالسلام) و این عشق است که راه را برای همه چیز باز میکند حتی ناممکن ها. اما شهادت ممکنی است که راهش فقط عاشقی است. #عشق با شجاعت، با جسارت و با #بصیرت که تو همه اینها را یکجا داشتی
🍃پسری دهه شصتی که متولد میشود تا روزی با شهادت نقطه بگذارد بر آخرِ دفتر زندگیاش. چهل روز، به چله نشست تا راه اعزام برایش هموار شود و شب تا صبح را عبادت کرد و راز و نیاز تا بالاخره راهیِ سرزمینِ عشق شد. و من معتقدم همه اینها از برکت #نمازهای_اول_وقت اوست.
🍃وقتی برای #خدا خالص میشوی و تنها به شوقِ نگاهِ او قدم برمیداری، او نیز خودِ تورا به آغوش میکشد. به بهترین شکل ممکن! در ماهِ مهمانی، با زبان روزه و مثل #ارباب لب تشنه
🍃حال تو پرستویِ خوش رقصِ آسمانهایی و ما گیر کرده به زنجیر دنیا، دعایمان کن ای #شهید، شاید نفس حق شما گره گشای کارمان باشد
✨#پروازت_مبارک پرستوی حرم
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
سالروز #شهادت
#شهید #محمد_اسدی
تاریخ ولادت : ۳٠ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
محل شهادت : سوریه
مزار شهید : مشهد بوستان خورشید
@sangareshohadababol
♡به نامِ او که به خواستش، زندگی در جریان است.
🍃پسری متولد #آبادان در خانواده ای #مذهبی و روحانی...احمد مکیان
دلداده به #اهل_بیت❤️
🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در قم مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه #حضرت_معصومه(س) در مدرسه علیمه امامرضا(ع) مشغول تحصیل.
🍃میگویند : کفیلِ روزی طلبه ها، #امام_زمان(ارواحناهفداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را #شهادت خواست🕊
🍃برای دفاع از حریمِ حضرت عقیله راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه میکرد و بی چشم داشت به دنیا، آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘
🍃در ۲۱ سالگی، در اولین روزِ ماه میهمانی، با زبان روزه ولبی عطشان، در دامانِ مولایش #حسین(ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹
🍃احمد انتخاب شده بود...برای عشق بازی، برای شهادت. نوشته بود،"های و هوی #بهشت را میبینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..."
🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد. دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش #آب بنوشد، که میسر شد...
آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان، میرود❤️
🍃از رویِ پرنور و با جمالِ #شهدای_گمنام خجالت میکشید که قبرش مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد!
🍃سفارش کرد پیکرش را #غریبانه تحویل بگیرند، غریبانه تشیع کنند و غریبانه در #بهشت_معصومه به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند "تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی"
🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از معشوق دارند...!
عاشقان، مادری اند...❣️
🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در قطعه ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، #شهدای_فاطمیون به خاک سپردند...😔
اکنون مزارِ احمد، این طلبه عاشق، زیارتگاهِ اهل یقین است.
🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه #اهل_یقین است.»
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #احمد_مکیان
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳
📅تاریخ شهادت: ۱۷ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه
🌹مزار شهید : بهشت معصومه(س)
#گرافیست_الشهدا
🌐 @sangareshohadababol
🍃عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد...
عشق #حسین، عاشق پرور است...
عشق حسین، #شهید پرور است
🍃عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند #کربلا کرد و #وهب به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد.
بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را #شکست میدهد. اینبار تازه دامادی به نامِ #عباس. متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ #مادر...
درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ #حضرت_عقیله شد.
🍃میدانِ جنگِ #حلب، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای #جوانِ_کربلا بارانی کرد
قبل از شهادت #نماز خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش #حسین (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ #پیکر سوخته اش شد.
مادر میگوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید میشد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده.
پدر میگوید: "از همان دوران کودکی، مسیر #بندگی را در پیش گرفته و نُه ساله بود که #اعتکاف های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، #معتکف آسمانها است
🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم میکند
✍️: #زهرا_قائمی
سالروز #شهادت #شهید #عباس_دانشگر
📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان
📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب
🌹مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان
@sangareshohadababol
🍃در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر #شجاعت. در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای #انقلاب. سبزِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد!
🍃اولین ماموریتش، حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود. همیشه در تکاپو برای مفید بودن، برای پریدن.
🍃پای در غائله #کردستان نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند. همپای #جهانآرا در #خرمشهر میگشت و شناسایی میکرد. سپس در بازی دراز جانشین فرمانده عملیات شد.
🍃دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد. ردپای #علیرضا در جای جای جبهه و جنگ دیده میشود. عملیاتهای زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند.
🍃فتحالمبین، الی #بیت_المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند. حتی خاکِ #لبنان طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در #والفجر۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید😞
🍃والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود، وقتش رسیده بود تا #حاج_عمران سکوی پروازش شود. پرواز کرد به سوی #آسمان🕊
🍃بعضیها متولد میشوند برای جاودانگی، برای #شهادت. شهادتت مبارک جاودانه در تاریخ💔
🌹به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #علیرضا_موحد دانش
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲. حاج عمران
🌹مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه۲۴
#گرافیست_الشهدا #عمار_عبدی #طراحی #دل_نوشته
@sangareshohadababol
🍃بعضی ها از ابتدا #عاشق آفریده میشوند! به سِیر زندگیشان که نگاه میکنی، با بقیه فرقهایی دارد. مثلا #مرتضی! متولد شهر قم است. از ابتدا زیرِ سایه حضرت #فاطمه_معصومه(سلام الله علیها) بزرگ شده است😌
🍃پسری باهوش، با استعداد و توانمند، در رشته #ریاضی تحصیل کرد و توانایی هایی بینظیرش در حل معادلاتِ ریاضی او را قبولِ رشته #مهندسی_الکترونیک کرد.
🍃اما او آگاهانه، مسیر زندگی اش را تغییر داد! دل از رشته عالی و موقعیت های بعدش کَند و وارد دانشگاه #افسری_امامعلی(علیهالسلام) شد. جایی که دستِ عاشقی کردنش باز باشد😉
🍃اما به قولِ همسرش"بیش از اینکه به فکر #شهادت باشد به فکر انجام وظیفه بود. مرتضی حتی وصیتنامه هم ننوشت!"
🍃به سوریه رفت، منطقه #سیده_زینب، در ردیف جنوبی دمشق. پایش به عراق باز شد، آن زمان که داعش پا از گلیمش فراتر گذاشت و به همراهِ سردار دلها در خارجِ شهرِ #بغداد کمربند دفاعی تشکیل دادند تا مانعِ پیشروی دشمن شوند. بال و پر میگشود. آماده #پرواز میشد و گویی جسمش جایی برای روحِ بزرگش نداشت!😓
🍃عاشقانه پایِ عشق جان داد
ترکشی پهلویش را شکافت و خونی که وارد ریه اش شد، راه نفسش را بست. جسمِ بیجانش درون خاک و روحِ بلندش در #آسمان ها نظاره گرِ فرزندی است که چهارماه پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود😔
🍃#علی که هیچ گاه طعمِ آغوش پدر را نچشید...
#پروازت_مبارک_فرمانده💔
پ.ن: شهید در سال۹۷ شهید نمونه کشوری معرفی شدند.
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
تاریخ شهادت : ۱۶ مرداد ۹۶.دیرالزور سوریه
مزار شهید : گیلان، روستای شلمان
@sangareshohadababol
🍃در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ هشتمین روزِ خردادماه⚘
🍃پدر عاشق چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️
🍃خو گرفته با هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به #دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب س.پاه شد.
🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و عاشقانه خدمت میکرد.
🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊
🍃خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی غرب شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
🍃به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، مدافع وطن شد🇮🇷
🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی #سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨⚕️
#شهادتت_مبارک، مدافع وطن⚘
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #کمیل_صفری_تبار
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
🌹مزار شهید : بابل
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
🍃در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر #شجاعت. در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای #انقلاب. سبزِ پوش س.پاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد!
🍃اولین ماموریتش، حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود. همیشه در تکاپو برای مفید بودن، برای پریدن.
🍃پای در غائله #کردستان نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند. همپای #جهانآرا در #خرمشهر میگشت و شناسایی میکرد. سپس در بازی دراز جانشین فرمانده عملیات شد.
🍃دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد. ردپای #علیرضا در جای جای جبهه و جنگ دیده میشود. عملیاتهای زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند.
🍃فتحالمبین، الی #بیت_المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند. حتی خاکِ #لبنان طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در #والفجر۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید😞
🍃والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود، وقتش رسیده بود تا #حاج_عمران سکوی پروازش شود. پرواز کرد به سوی #آسمان🕊
🍃بعضیها متولد میشوند برای جاودانگی، برای #شهادت.
🌹به مناسبت سالروز #تولد #شهید #علیرضا_موحد_دانش
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲
🌹مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه۲۴
🕊محل شهادت : حاج عمران
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
🍃چند ساعتی میشد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و فاطمه، ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. زانُوانِ کوچکش را در بغل میفشرد و چشم هایش مدام پر و خالی میشد
🍃مادر گاهی چشمانش را باز میکرد و با بی حالی #اسما را صدا میزد و اسما سراسیمه کنار بانو مینشست تا هرآنچه میخواهند، مهیا کند.
🍃بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک میانداخت و در گوش اسما صحبت میکرد. آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که #جان میگرفت کنار #مادر نشست
🍃خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار #در_و_دیوار ندارد، چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد.
🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت. غمی بزرگ #قلبِ کوچکش را میفشرد. سرش بیحرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمیخورد.!
🍃از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه میکرد پرسید : اسما، مادرم دیگر بیدار نمیشود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن #نماز میخواند، قدم برداشت.
درآغوش پدر پنهان شد...
🍃حضورفاطمه، در آغوش پدر، بند از دلِ #رسول_الله پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ #معبود شتافته. #خدیجه را در عبای خود پیچید. عبایی که شبهای بسیار، عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود
🍃جانش را که میانِ خاک میگذاشت، تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه(س) را مرور میکرد، "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای #خدا و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به #محمد(ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود میکَند...💔
🍃به خانه که باز میگشت با خود اندیشید، زین پس #دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور، سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش، تنها #فاطمه را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود...
🍃محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از #روح و قلب و جانش را به آغوش خاک سپرده بود.
🥀به مناسبت سالروز #وفات جانسوز اُمُ المومنین؛ #حضرت_خدیجه_کبری(س)
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
#گرافیست_الشهدا #طراحی #دل_نوشته
🌐 @sangareshohadababol
بسمِ ربِّ شهدا
متولد بهاری و مثل #بهار،سبز، زیبا، با نشاط و جاودان.
وارثِ نامِ عموی #شهیدت شدی، علیرضا
و همیشه غبطه به سنگی که نامِ عمو را بر #سینه حک کرده است.
به همسرت میگفتی؛ "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی.
میگویند؛شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند"
و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی...
موقع رفتن به همسرت گفتی؛
"اینجا کربلاست...امروز #عاشوراست و #حسین (ع)،ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا #لبیک گفتی...
تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق #حسین جنگیدید و همچون آنها در #کربلای_خانطومان سر بر زانوی #ارباب سلام آخر را زمزمه کردید...
بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ #خانطومان...
حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادتهای شما میافتند.
چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت #پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر
از #محمد_بلباسی اگر خبر داری،سلامِمان را به او برسان بگو #زینب بزرگ شده است و چشمانِ همسرش ، هنوز خیره به راهِ بی بازگشتش به #انتظار نشسته
جاودانی،چون آسمانی شدنت هم در بهار است...در ماه عاشقان،#اردیبهشت
#تولدت_مبارک ، بابایِ محمدامین
نویسنده: #زهرا_قائمی
☘️به مناسبت تولد شهید #علیرضا_بریری
📅تاریخ تولد : ۳۰/فروردین/۶۶ .بابلسر
📅تاریخ شهادت : ۱۷/اردیبهشت/۹۵ .کربلای خانطومان
🗺مزار: گلزار شهدای بابلسر
#گرافیست_الشهدا
#اربعین #کربلا #مشهد
@sangareshohadababol
🍃محمد اسدی، پسری مودب و عاشق #اهلبیت(علیهالسلام) و این عشق است که راه را برای همه چیز باز میکند حتی ناممکن ها. اما شهادت ممکنی است که راهش فقط عاشقی است. #عشق با شجاعت، با جسارت و با #بصیرت که تو همه اینها را یکجا داشتی
🍃پسری دهه شصتی که متولد میشود تا روزی با شهادت نقطه بگذارد بر آخرِ دفتر زندگیاش. چهل روز، به چله نشست تا راه اعزام برایش هموار شود و شب تا صبح را عبادت کرد و راز و نیاز تا بالاخره راهیِ سرزمینِ عشق شد. و من معتقدم همه اینها از برکت #نمازهای_اول_وقت اوست.
🍃وقتی برای #خدا خالص میشوی و تنها به شوقِ نگاهِ او قدم برمیداری، او نیز خودِ تورا به آغوش میکشد. به بهترین شکل ممکن! در ماهِ مهمانی، با زبان روزه و مثل #ارباب لب تشنه
🍃حال تو پرستویِ خوش رقصِ آسمانهایی و ما گیر کرده به زنجیر دنیا، دعایمان کن ای #شهید، شاید نفس حق شما گره گشای کارمان باشد
✨#پروازت_مبارک پرستوی حرم
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
سالروز #شهادت
#شهید #محمد_اسدی
تاریخ ولادت : ۳٠ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
محل شهادت : سوریه
مزار شهید : مشهد بوستان خورشید
@sangareshohadababol
♡به نامِ او که به خواستش، زندگی در جریان است.
🍃پسری متولد #آبادان در خانواده ای #مذهبی و روحانی...احمد مکیان
دلداده به #اهل_بیت❤️
🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در قم مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه #حضرت_معصومه(س) در مدرسه علیمه امامرضا(ع) مشغول تحصیل.
🍃میگویند : کفیلِ روزی طلبه ها، #امام_زمان(ارواحناهفداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را #شهادت خواست🕊
🍃برای دفاع از حریمِ حضرت عقیله راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه میکرد و بی چشم داشت به دنیا، آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘
🍃در ۲۱ سالگی، در اولین روزِ ماه میهمانی، با زبان روزه ولبی عطشان، در دامانِ مولایش #حسین(ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹
🍃احمد انتخاب شده بود...برای عشق بازی، برای شهادت. نوشته بود،"های و هوی #بهشت را میبینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..."
🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد. دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش #آب بنوشد، که میسر شد...
آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان، میرود❤️
🍃از رویِ پرنور و با جمالِ #شهدای_گمنام خجالت میکشید که قبرش مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد!
🍃سفارش کرد پیکرش را #غریبانه تحویل بگیرند، غریبانه تشیع کنند و غریبانه در #بهشت_معصومه به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند "تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی"
🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از معشوق دارند...!
عاشقان، مادری اند...❣️
🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در قطعه ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، #شهدای_فاطمیون به خاک سپردند...😔
اکنون مزارِ احمد، این طلبه عاشق، زیارتگاهِ اهل یقین است.
🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه #اهل_یقین است.»
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #احمد_مکیان
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳
📅تاریخ شهادت: ۱۷ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه
🥀مزار شهید : بهشت معصومه(س)
#گرافیست_الشهدا
🌐 @sangareshohadababol
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃 #پزشکی که جان عزیز خود را فدای #جهاد کرد. فتحی ابراهیم شقاقی، زاده ۱۹۵۱، اردوگاه رفع، نوار غزه. حوالیِ باغهای زیتون، زیر #پرچم صلح. در رشته ریاضیات در #دانشگاه بیرزیت تحصیل کرد؛ سپس پزشکی را در مصر به پایان رساند. یک پایش در #زندان بود، یک پایش بیرون. درسال ۱۹۸۳، یازده ماه در غزه به زندان افتاد و پس از آن در سال ۱۹۸۶ به دلیل ارتباطش با فعالیتهای #نظامی، به ۴ سال حبس قطعی محکوم شد.
🍃فتحی شقاقی، #نویسنده کتابی معروف است؛ (خمینی (ره) راه حل و آلترناتیو اسلامی) که پس از #پیروزی_انقلاب آن را نوشته است.
🍃شقاقی، کشته #ترور است. اسحاق رابین نخست وزیر وقت #اسرائیل، دستور ترور او را صادر کرد. علت دستور ترور، انجام #عملیات گروه حماس در ژانویه ۱۹۹۵ بود که در بیت لید صورت گرفت و ۱۳۰ اسرائیلی را به درک واصل کرد. شقاقی، شخصاً #مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت و همین امر، مهری شد بر سند ترورِ وی.
🍃سرانجام، فتحی ابراهیم در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۵ در #جزیره مالت مقابل #هتل محل اقامتش ترور شد؛ او قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان #فلسطینی در لیبی به این کشور سفر کند و هنگامی که از کنفرانس لیبی به جزیره مالت وارد شد، مقابل هتل محل اقامتش در این جزیره از سوی دو #موتور_سوار هدف قرار گرفته و به #قتل رسید. روح این مجاهد بزرگ، قرین رحمت.
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_دکتر #فتحی_شقاقی
📅تاریخ تولد : ١۴ بهمن ١٣٣٠
📅تاریخ شهادت : ۵ آبان ١٣٧۴
🕊محل شهادت : مالت
🥀مزار شهید : اردوگاه یرموک سوریه
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد
دو برادر بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
قلم اینبار از حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید
قد میکشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمیکرد.
به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند
رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد.
خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ!
بیوقفه در #تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از #شهادت"!
شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از #مجنون باز نگشت اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده
فرمانده حمید
این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد!
از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید #حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹
#گرافیست_الشهدا #شهید_گمنام #عراق #جزیزه_مجنون
@sangareshohadababol
بسمِ ربِّ شهدا
متولد بهاری و مثل #بهار،سبز، زیبا، با نشاط و جاودان.
وارثِ نامِ عموی #شهیدت شدی، علیرضا
و همیشه غبطه به سنگی که نامِ عمو را بر #سینه حک کرده است.
به همسرت میگفتی؛ "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی.
میگویند؛شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند"
و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی...
موقع رفتن به همسرت گفتی؛
"اینجا کربلاست...امروز #عاشوراست و #حسین (ع)،ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا #لبیک گفتی...
تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق #حسین جنگیدید و همچون آنها در #کربلای_خانطومان سر بر زانوی #ارباب سلام آخر را زمزمه کردید...
بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ #خانطومان...
حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادتهای شما میافتند.
چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت #پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر
از #محمد_بلباسی اگر خبر داری،سلامِمان را به او برسان بگو #زینب بزرگ شده است و چشمانِ همسرش ، هنوز خیره به راهِ بی بازگشتش به #انتظار نشسته
جاودانی،چون آسمانی شدنت هم در بهار است...درماه عاشقان،#اردیبهشت
#تولدت_مبارک ، بابایِ محمدامین
نویسنده: #زهرا_قائمی
☘️به مناسبت تولد شهید #علیرضا_بریری
📅تاریخ تولد: ۳۰/فروردین/۶۶ .بابلسر
📅تاریخ شهادت: ۱۷/اردیبهشت/۹۵ .کربلای خانطومان
🗺مزار: گلزار شهدای بابلسر
@sangareshohadababol
🍃در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ #هشتمین روزِ خردادماه
🍃پدر عاشق #چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل
🍃خو گرفته با #هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به #دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب #سپاه شد
🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و #عاشقانه خدمت میکرد.
🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد
🍃خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی #غرب شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...
🍃به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، #مدافع_وطن شد
🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی #سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد
#میلادت_مبارک ، مدافع وطن⚘
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
به مناسبت سالروز #تولد #شهید #کمیل_صفری_تبار
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۱۶ شهریور ۱۳۹۰
🥀مزار شهید : بابل
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
♡به نامِ او که به خواستش، زندگی در جریان است.
🍃پسری متولد #آبادان در خانواده ای #مذهبی و روحانی...احمد مکیان
دلداده به #اهل_بیت❤️
🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در قم مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه #حضرت_معصومه(س) در مدرسه علیمه امامرضا(ع) مشغول تحصیل.
🍃میگویند : کفیلِ روزی طلبه ها، #امام_زمان(ارواحناهفداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را #شهادت خواست🕊
🍃برای دفاع از حریمِ حضرت عقیله راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه میکرد و بی چشم داشت به دنیا، آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘
🍃در ۲۱ سالگی، در اولین روزِ ماه میهمانی، با زبان روزه ولبی عطشان، در دامانِ مولایش #حسین(ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹
🍃احمد انتخاب شده بود...برای عشق بازی، برای شهادت. نوشته بود،"های و هوی #بهشت را میبینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..."
🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد. دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش #آب بنوشد، که میسر شد...
آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان، میرود❤️
🍃از رویِ پرنور و با جمالِ #شهدای_گمنام خجالت میکشید که قبرش مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد!
🍃سفارش کرد پیکرش را #غریبانه تحویل بگیرند، غریبانه تشیع کنند و غریبانه در #بهشت_معصومه به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند "تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی"
🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از معشوق دارند...!
عاشقان، مادری اند...❣️
🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در قطعه ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، #شهدای_فاطمیون به خاک سپردند...😔
اکنون مزارِ احمد، این طلبه عاشق، زیارتگاهِ اهل یقین است.
🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه #اهل_یقین است.»
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #احمد_مکیان
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳
📅تاریخ شهادت: ۱۷ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه
🥀مزار شهید : بهشت معصومه(س)
#گرافیست_الشهدا
🌐 @sangareshohadababol
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃 #پزشکی که جان عزیز خود را فدای #جهاد کرد. فتحی ابراهیم شقاقی، زاده ۱۹۵۱، اردوگاه رفع، نوار غزه. حوالیِ باغهای زیتون، زیر #پرچم صلح. در رشته ریاضیات در #دانشگاه بیرزیت تحصیل کرد؛ سپس پزشکی را در مصر به پایان رساند. یک پایش در #زندان بود، یک پایش بیرون. درسال ۱۹۸۳، یازده ماه در غزه به زندان افتاد و پس از آن در سال ۱۹۸۶ به دلیل ارتباطش با فعالیتهای #نظامی، به ۴ سال حبس قطعی محکوم شد.
🍃فتحی شقاقی، #نویسنده کتابی معروف است؛ (خمینی (ره) راه حل و آلترناتیو اسلامی) که پس از #پیروزی_انقلاب آن را نوشته است.
🍃شقاقی، کشته #ترور است. اسحاق رابین نخست وزیر وقت #اسرائیل، دستور ترور او را صادر کرد. علت دستور ترور، انجام #عملیات گروه حماس در ژانویه ۱۹۹۵ بود که در بیت لید صورت گرفت و ۱۳۰ اسرائیلی را به درک واصل کرد. شقاقی، شخصاً #مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت و همین امر، مهری شد بر سند ترورِ وی.
🍃سرانجام، فتحی ابراهیم در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۵ در #جزیره مالت مقابل #هتل محل اقامتش ترور شد؛ او قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان #فلسطینی در لیبی به این کشور سفر کند و هنگامی که از کنفرانس لیبی به جزیره مالت وارد شد، مقابل هتل محل اقامتش در این جزیره از سوی دو #موتور_سوار هدف قرار گرفته و به #قتل رسید. روح این مجاهد بزرگ، قرین رحمت.
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_دکتر #فتحی_شقاقی
📅تاریخ تولد : ١۴ بهمن ١٣٣٠
📅تاریخ شهادت : ۵ آبان ١٣٧۴
🕊محل شهادت : مالت
🥀مزار شهید : اردوگاه یرموک سوریه
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد
دو برادر بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
قلم اینبار از حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید
قد میکشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمیکرد.
به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند
رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد.
خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ!
بیوقفه در #تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از #شهادت"!
شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از #مجنون باز نگشت اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده
فرمانده حمید
این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد!
از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید #حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹
#گرافیست_الشهدا #شهید_گمنام #عراق #جزیزه_مجنون
@sangareshohadababol
بسمِ ربِّ شهدا
متولد بهاری و مثل #بهار،سبز، زیبا، با نشاط و جاودان.
وارثِ نامِ عموی #شهیدت شدی، علیرضا
و همیشه غبطه به سنگی که نامِ عمو را بر #سینه حک کرده است.
به همسرت میگفتی؛ "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی.
میگویند؛شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند"
و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی...
موقع رفتن به همسرت گفتی؛
"اینجا کربلاست...امروز #عاشوراست و #حسین (ع)،ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا #لبیک گفتی...
تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق #حسین جنگیدید و همچون آنها در #کربلای_خانطومان سر بر زانوی #ارباب سلام آخر را زمزمه کردید...
بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ #خانطومان...
حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادتهای شما میافتند.
چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت #پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر
از #محمد_بلباسی اگر خبر داری،سلامِمان را به او برسان بگو #زینب بزرگ شده است و چشمانِ همسرش ، هنوز خیره به راهِ بی بازگشتش به #انتظار نشسته
جاودانی،چون آسمانی شدنت هم در بهار است...در ماه عاشقان،#اردیبهشت
#تولدت_مبارک ، بابایِ محمدامین
✍ #زهرا_قائمی
☘️به مناسبت تولد شهید #علیرضا_بریری
📅تاریخ تولد : ۳۰/فروردین/۶۶ .بابلسر
📅تاریخ شهادت : ۱۷/اردیبهشت/۹۵ .کربلای خانطومان
🗺مزار: گلزار شهدای بابلسر
@sangareshohadababol
🍃محمد اسدی، پسری مودب و عاشق #اهلبیت(علیهالسلام) و این عشق است که راه را برای همه چیز باز میکند حتی ناممکن ها. اما شهادت ممکنی است که راهش فقط عاشقی است. #عشق با شجاعت، با جسارت و با #بصیرت که تو همه اینها را یکجا داشتی
🍃پسری دهه شصتی که متولد میشود تا روزی با شهادت نقطه بگذارد بر آخرِ دفتر زندگیاش. چهل روز، به چله نشست تا راه اعزام برایش هموار شود و شب تا صبح را عبادت کرد و راز و نیاز تا بالاخره راهیِ سرزمینِ عشق شد. و من معتقدم همه اینها از برکت #نمازهای_اول_وقت اوست.
🍃وقتی برای #خدا خالص میشوی و تنها به شوقِ نگاهِ او قدم برمیداری، او نیز خودِ تورا به آغوش میکشد. به بهترین شکل ممکن! در ماهِ مهمانی، با زبان روزه و مثل #ارباب لب تشنه
🍃حال تو پرستویِ خوش رقصِ آسمانهایی و ما گیر کرده به زنجیر دنیا، دعایمان کن ای #شهید، شاید نفس حق شما گره گشای کارمان باشد
✨#پروازت_مبارک پرستوی حرم
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
سالروز #شهادت
#شهید #محمد_اسدی
تاریخ ولادت : ۳٠ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
محل شهادت : سوریه
مزار شهید : مشهد بوستان خورشید
@sangareshohadababol